سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زن همه‏اش بدى است و بدتر چیز او اینکه از او چاره نیست . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 89 شهریور 11 , ساعت 1:45 عصر

 

شهید محمدعلی رجایی نخست وزیر در 9شهریور 1359و پس از کشمکشهای بسیار با بنی صدررئیس جمهور وقت، فهرست وزیران خود را به مجلس معرفی کرد.

فهرست این وزیران به شرح زیر بود:

1- اقتصاد و دارائی - برنامه و بودجه ، امور اداری و استخدامی ، نوربخش 

2- وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه سید اسماعیل داوری

3- وزیربهداری -  دکتر منافی

4- وزیر مشاور و سرپرست بهزیستی - محمد علی فیاض بخش

5- وزیر پست و تلگراف - محمود قندی

6- وزیر راه و ترابری - موسی کلانتری

7- وزیرامور خارجه - حسین موسوی

8- وزارت علوم و فرهنگ و هنر - دکتر حسن عارفی

9- وزیر بازرگانی - رضا صدر یا سید اسدالله لاجوردی

10- وزیر صنایع - مهندس نعمت زاده

11-وزیر آموزش و پرورش - محمد علی رجائی ( نخست وزیر )

12- وزیر کشاورزی - محمد سلامتی

13- وزیر کار - احمد توکلی

14- وزیر مشاور در امور اجرائی - بهزاد نبوی

15- سرپرست مسکن و شهرسازی و وزیر مشاور - محمد شهاب گنابادی

16- وزیر نیرو - حسن عباس پور

17- وزیر ارشاد ملی - عباس دوزدوزانی

18- وزیر کشور - محمدرضا مهدوی کنی

19- وزیر دفاع  ( برای پست وزارت دفاع هنوز وزیری تعیین نشده است )

20- وزیر نفت - اصغر ابراهیمی


پنج شنبه 89 شهریور 11 , ساعت 1:43 عصر
 یک نماینده پارلمان کویت پیشنهاد کمک 15 هزار دلاری برای مردانی که زن دوم اختیار کنند را تقدیم مجلس کرد.

به گزارش  تلویزیون بی‌بی‌سی عربی، در پی افزایش سن ازدواج و دختران کویتی که هیچ گاه فرصت ازدواج پیدا نمی‌کنند و همچنین افزایش تعداد زنان مطلقه و شوهر مرده در کویت، "فیصل الدویسان " نماینده پارلمان این کشور پیشنهادی مبنی کمک بیش از 14 هزار دلاری دولت به مردانی که برای بار دوم و تحت شرایط مشخصی ازدواج کنند، تقدیم مجلس کرد.

الدویسان هدف از ارائه این پیشنهاد را جلوگیری از افزایش شمار دختران خوانده و آنرا به نفع زنان می داند زیرا به گفته وی در حالی که سن ازدواج دختران بالا رفته است و شمار آنان افزایش یافته است، دختران این کشور به ازدواج نیاز دارند بنابراین باید ساز و کاری اندیشیده شود تا از ازدواج مردان کوینی با زنان خارجی جلوگیری به عمل آید.

بنا برپیشنهاد الدویسان به هر مرد کویتی که زن دوم را از جامعه کشورش و به شرطی که دختر بالای 40 سال، مطلقه و یا شوهر مرده باشد، اختیار کند مبلغ تقریبی 15 هزار دلار کمک خواهد شد.

الدویسان اقبال مردان کویتی به ازدواج با زنان خارجی و افزایش شمار دختران کویتی را زنگ هشداری دانست که در صورت عدم پرداختن به آن، مشکلات اجتماعی ناگواری را در بر خواهد داشت.

امروزه معضلات اجتماعی موسوم به پدیده افزایش سن دختران به یکی از مشکلات جدی در کشورهای عربی از جمله کویت و عربستان سعودی در آمده است. برای نمونه این پدیده کشور عربستان را با مشکل مواجه کرده و اسباب نگرانی خانواده‌ها و حکومت عربستان را فراهم کرده است.


پنج شنبه 89 شهریور 11 , ساعت 1:43 عصر
 
به گزارش افکار:
 این فوتبالیست سابق استقلال که آخرین بار در تیم شهرستانی پاس بازی می‌کرد اتهام ساخت کراک را پذیرفت اما نمی‌دانست چه مجازاتی منتظرش است!


ستاره سرشناس و سال‌های دور باشگاه استقلال تهران (ع - ا) که احتمالا نمی‌دانست مجازات قانونی و نگهداری ?? گرم کراک چیست، در اعتراف خود گفت: اواخر دوران فوتبالم به سمت اعتیاد گرایش پیدا کردم و برای مصرف مواد مخدر به پاتوق‌های خاصی رفتم هر روز در این پاتوق‌ها، با دختران متفاوتی آشنا می‌شدم و مواد مخدر بیشتر مصرف می‌کردم تا این که دیدم یک معتاد تمام عیار شدم و از دوستانم یاد گرفتم چگونه برای مصرف شخصی خودم کراک بسازم!

این فوتبالیست سابق استقلال که آخرین بار در تیم شهرستانی پاس بازی می‌کرد اتهام ساخت کراک را پذیرفت اما نمی‌دانست چه مجازاتی منتظرش است!

به گفته بازپرس شهریاری از شعبه ? دادرسی امور جنایی تهران این فوتبالیست قبل از آن که مجازات قانونی نگهداری ?? گرم کراک را بداند جرم خود را پذیرفت و اصرار کرد خودش کراک تولید می‌کند، اما وقتی شنید طبق بند ? ماده ? قانون مبارزه با مواد مخدر، مجازات کسی که بیش از ?? گرم ماده از نوع هرویین یا کراک را نگهداری کند اعدام و مصادره اموال است، دست و پای خود را گم کرد و ترسید!

در حال حاضر با توجه به نوع جرم این فوتبالیست، پرونده او در اختیار دادگاه انقلاب تهران قرار گرفته و با استناد به قانون که برای نگهداری ?? گرم کراک مجازات اعدام و مصادره اموال در نظر گرفته است احتمالا باید منتظر صدور حکم خود باشد ... مگر آن که حقیقت چیز دیگری غیر از اعترافات اولیه این فوتبالیست باشد.

پنج شنبه 89 شهریور 11 , ساعت 1:33 عصر
 
وجود مبارک رسول گرامی (ص) و وجود مبارک حضرت امیر اعلام عمومی کردند، امروز وجود مبارک ولی عصر(عج) هم همان اعلام را دارد. فرمود: بیائید، فرزندان ما باشید!

حضرت فرمود ما شما را به عنوان فرزندی قبول کردیم؛ أنا و علی ابوا هذه الامّه (1). فرمود: بیائید، بچّه ما بشوید؛ ما شما را به عنوان فرزندی قبول داریم. این را خودمان باید انتخاب بکنیم. امروز بیان نورانی امام زمان (أرواحنا فداه) هم همین است.

البته بیان پیغمبر(ص) و حضرت امیر (ع) همیشه زنده است. حرف همه ائمه(ع) در همه تاریخ این است که بیائید، فرزندان ما بشوید... وقتی این را پذیرفتید، آنوقت این شناسنامه را خودمان باید مهیا کنیم. اگر تعهّد سپردیم، هم دنیایمان تأمین است؛ نه به کسی ظلم می کنیم، نه زیر بار ظلم می رویم، تا آخرین نفس هم در برابر بیگانه می ایستیم.

کار امام (رضوان الله علیه) و شهداء و جانبازان و آزادگان همین بود؛ نه انسان به کسی ظلم می کند، نه زیر بار ظلم می رود، نه کسی را فریب می دهد، نه فریب کسی را می خورد، نه بیراهه می رود، نه راه کسی را می بندد؛ این راحت است دیگر! چون از ما اگر بپرسند فرزند چه کسی هستیم، می‌گوئیم فرزند علی بن أبیطالبیم. این فخر نیست؟! حالا این فخر را ما خودمان باید انتخاب بکنیم و آزادانه هم انتخاب می کنیم و آزادانه هم روی این ایستاده ایم...آنوقت این کار معلوم ذهنی ما را معلوم عینی می کند.

اینکه می گویند: از علم رهیدیم و به معلوم رسیدیم، هنر در همین است. علم یک سلسله صور ذهنی است، مفهوماتی است که در درون ذهن ما هست. گاهی اثر دارد، گاهی اثر ندارد. آنی که اثر دارد «معلوم» است، نه علم. صورت ذهنی چه اثر دارد؟! آنی که علم را به معلوم تبدیل می کند، و عالم را از علم به معلوم می رساند، یعنی از ذهن به عین می رساند، یعنی از مفهوم به مصداق می رساند؛ صراط مستقیم و ایمان و عمل صالح است.
حالا اگر کسی این راه را طی کرد، آنوقت آن آیات نورانی که فرمود: اگر ایمان آوردید و علم الیقین دارید؛ همین جا که نشسته اید، بهشت را می بینید، جهنّم را می بینید... کلّا لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم برایش مجسم می‌شود. نه اینکه بعد از مرگ بهشت و جهنّم را ببیند، زیرا بعد از مرگ کفّار هم می بینند!

...............................
(1) بحار الأنوار . ج16 . ص95


پنج شنبه 89 شهریور 11 , ساعت 1:31 عصر

 

«لوی شرف‌الدین» مسئول روابط خارجی موسسات امام موسی صدر، با ذکر خاطره‌ای از «امام موسی صدر» گفت: مصطفی عقاد، بعد از پخش فیلم ماندگار محمد رسول الله(ص) نزد امام موسی صدر رفت و ایشان به عقاد گفت چرا امام علی(ع) را نمی سازی؟

مصطفی‌عقاد به امام موسی صدر گفته است: امام علی(ع) را می‌سازم به دو شرط؛ اول اینکه اهل سنت درباره بیان تصویر ایشان معترض نشوند، چون می‌خواهم تصویر ایشان را نشان بدهم و شرط دوم اینکه خود شما ـ امام موسی صدر ـ نقش حضرت علی(ع) را ایفا کنید...وی افزود: امام موسی صدر در پاسخ به این جملات خندیدند...

شرف الدین که در برنامه چهارشنبه شب «راز» شرکت کرده بود در خصوص پیگیری برای آزادی امام موسی صدر گفت: ما تنهائیم، دولت‌ها ما را همراهی نمی‌کنند و تا اینجا هم هر کاری انجام شده، به خاطر پیگیری‌های شخصی و فامیلی بوده است، دولت‌ها متاسفانه در ملاحظات و تعارفات گرفتارند. البته در محاکم بین‌المللی به ما می‌گویند که کاری از پیش نخواهید برد چون شما فرد هستید و برای پیگیری باید دولت‌ها به میان بیایند.

وی همچنین در بیان منش امام موسی صدر، با اشاره به نگاه «انسان‌مدار» امام موسی صدر گفت: ایشان در برخورد با مردم اصلا کاری نداشت، دین و نژاد و زبان آنها چیست، می‌گفت نیاز تو چیست و من چه کاری می‌توانم برایت انجام دهم، تو انسان هستی و من برادر تو هستم.

نادر طالب‌زاده، به عنوان مجری برنامه نیز در این برنامه اشاره کرد که الرساله(محمد رسول الله(ص)) ساخته مصطفی عقاد، گویا برای انقلاب اسلامی ساخته شد، چرا که در همان ابتدای انقلاب ساخته و پخش شد و بیشترین استقبال را هم از این فیلم، جهان اسلام داشت با وجود بازیگران هالیوودی و عوامل امریکایی، فیلم در یکی دو شهر امریکا به صورت محدود نمایش داده شد و خود دولت امریکا نیز با اکران وسیع این فیلم مخالف بود.

بنابرگزارش خبرآنلاین، دکتر حسین میرمحمد صادقی هم که به عنوان یک حقوق‌دان در این برنامه شرکت کرده بود، در پاسخ به اینکه چقدر روابط دیپلماسی ما با لیبی نمی‌گذارد مساله آزادی امام موسی صدر به سرانجام برسد، گفت: شاید در زمان جنگ با عراق، ما معذوراتی داشتیم، اما الان دیگر واقعا ملاحظات سیاسی و دیپلماسی وجود ندارد.

وی افزود: امروز رژیم لیبی، در جهان و فضای بین‌المللی هم یک رژیم قابل پیش‌بینی نیست و محبوبیت و مقبولیتی ندارد، برای همین حتی شواری امنیت می‌تواند فشار بیاورد و دادگاهی علیه این کشور و جرم مسلم‌اش تشکیل دهد.

میرمحمدصادقی اضافه کرد: دولت و قوه قضائیه کشور امروز باید نسبت به پیگیری این مساله جدیت به خرج دهد، ضمن اینکه این جرم به مرور زمان نمی‌خورد، طبق قوانین بین المللی این جرم  تداوم دارد و تا زمانی که سرنوشت این جرم به سرانجام برسد، جرم مداومت دارد و قابل پیگرد قانونی است. به نظرم باید کمیته‌ای متشکل از دولت لبنان، دولت ایران و خانواده امام موسی صدر، به طور قانونی و جدی تا حصول نتیجه برای آزادی و یا لااقل احقاق حق و اثبات ظلم دولت لیبی، ماجرا را پیگیری کنند.


طالب‌زاده در پایان این برنامه همچنین ابراز امیدواری کرد که دولت، مجلس و قوه‌قضائیه برای پیگیری جدی جنایت ربودن و اسارت امام موسی صدر به عنوان یک ایرانی، به طور مستمر پیگیر شوند و این پیگیری برای مسئولان کشور، نهادینه شود. 


چهارشنبه 89 شهریور 10 , ساعت 5:17 عصر
 
 کانال 7 تلویزیون ترکیه امسال در ماه رمضان اقدام به پخش سه مجموعه تلویزیونی ایرانی کرده که با استقبال بسیار روبرو شده است.

مریم مقدس، طفلان مسلم ( با نام فرستاده حسین) و حضرت یوسف اسامی سه مجموعه تلویزیونی ایرانی است که در تلویزیون ترکیه در حال پخش است.

همچنین شبکه های مختلف تلویزیونی ترکیه نیز فیلمهایی با مضامین معنوی چون به رنگ خدا و آواز گنجشکها پخش کردند.

در ماه مبارک رمضان علاوه بر شبکه های تلویزیونی ترکیه که حال و هوای معنوی به خود می گیرند و به پخش برنامه های مذهبی و سریال و قرائت قران و غیره می پردازند کلیه روزنامه های ترکیه نیز یک صفحه را به رمضان اختصاص داده و طی آن مردم را با احکام اسلامی، تاریخ اسلام و ..... آشنا کرده و به معرفی غذاهای قابل طبخ و استفاده در رمضان و مباحث سلامتی روح و روان و جسم می پردازند.

عید سعید فطر بزرگترین و مهمترین عید مردم ترکیه به حساب می آید که برنامه هایی شبیه به نوروز را در خود دارد.

چهارشنبه 89 شهریور 10 , ساعت 5:16 عصر
همایش روز جهانی وبلاگ 13 شهریور در ایران هم برگزار می‌شود.

برای برگزاری چهارمین مراسم دوره این همایش دبیرخانه‌ای توسط پرشین بلاگ تشکیل شد و این دبیرخانه زمان و مکان برگزاری مراسم مذکور را اعلام کرد.

بر این اساس قرار است مراسم روز جهانی وبلاگ" ساعت 18 روز شنبه 13 شهریور در تالار خانه شهریاران جوان واقع در خیابان استاد نجات الهی، خیابان ورشو، پارک ورشو برگزار شود.

این دبیرخانه از وبلاگ‌نویسانی که علاقمند به حضور در مراسم هستند، دعوت کرده که از بخش نظرات وبلاگ دبیرخانه همایش برای ثبت نام استفاده کنند.

در بخش عمومی این مراسم وبلاگ‌نویسان از تجربیات وبلاگ‌نویسی خود سخن می‌گویند و بهترین وبلاگهایی را که خوانده‌اند در همه حوزه ها معرفی می‌کنند.

بخش اختصاصی این مراسم هم شامل معرفی وبلاگهای جدید و قدیمی در چهار حوزه ادبیات، فناوری اطلاعات، محیط زیست و روزنوشت خواهد بود.

چهارشنبه 89 شهریور 10 , ساعت 5:1 عصر
دست نوشته ای خواندنی از دکتر شریعتی درباره شب قدر

 نوشته ای که در پی خواهد آمد در مجموعه آثار 2-خودسازی انقلابی منتشر شده است.

« بسم الله الرحمن الرحیم
اناانزلناه فی لیله القدر
و ماادریک ما لیله القدر
لیله القدر خیر من الف شهر
تنزل الملائکه والروح، فیها باذن ربهم من کل امر
سلام هی حتی مطلع الفجر »

« ما «آن» را فرود آوردیم درشب قدر
و چه میدانی که شب قدر چیست؟
شب قدر از هزار ماه برتر است
فرشتگان و آن روح دراین شب فرود می‌آیند
به اذن خداوندشان از هر سو
سلام بر این شب تا آنگاه که چشمه خورشید ناگهان می‌شکافد! »

تاریخ قبرستانی است طولانی و تاریک، ساکت و غمناک، قرن‌ها از پس قرن‌ها هم تهی و هم سرد، مرگبار و سیاه و نسل‌ها در پی نسل‌ها، همه تکراری و همه تقلیدی، و زندگی‌ها، اندیشه‌ها و آرمان‌ها همه سنتی و موروثی، فرهنگ و تمدن و هنر و ایمان همه مرده ریگ!
ناگاه در ظلمت افسرده و راکد شبی از این شب‌های پیوسته، آشوبی، لرزه‌ای، تکان و تپشی که همه چیز را بر می‌شود و همه خواب‌ها را برمی‌آشوبد و نیمه سقف‌ها را فرو می‌ریزد. انقلابی در عمق جان‌ها و جوششی در قلب وجدان‌های رام و آرام، درد و رنج و حیات و حرکت و وحشت و تلاش و درگیری و جهد و عشق و عصیان و ویرانگری و آرمان و تعهد، ایمان و ایثار! نشانه‌هایی از یک «تولید بزرگ»، شبی آبستن یک مسیح، اسارتی زاینده یک نجات! همه جا ناگهان، «حیات و حرکت»، آغاز یک زندگی دیگر، پیداست که فرشتگان خدا همراه آن «روح» در این شب به زمین، به سرزمین، به این قبرستان تیره و تباه که در آن انسان‌ها، همه اسکلت شده‌اند، فرود آمده‌اند.
این شب قدر است.

شب سرنوشت، شب ارزش، شب تقدیر بر یک انسان نو، آغاز فردایی که تاریخی نو را بنیاد می‌کند. این شب از هزار ماه برتر است، شب مشعری است که صبح عید قربانی را در پی دارد و سنگباران پرشکوه آن سه پایگاه ابلیسی را! شب سیاهی که در کنار دروازه منی است، سرزمین عشق و ایثار و قربانی و پیروزی!

و تاریخ همه این ماه‌های مکرر است، ماه‌هایی همه مکرر یکدیگر، سال‌هایی تهی و عقیم، قرن‌هایی که هیچ چیز نمی‌آ‏فرینند، هیچ پیامی بر لب ندارند، تنها می گذرند و پیر می‌کنند و همین و در این صف طولانی و خاموش، هر از چندیشبی پدیدار می‌گردد که تاریخ می‌سازد، که انسان نو می‌آفریند و شبی که باران فرشتگان خدایی باریدن می‌گیرد، شبی که آن روح در کالبد زمان می‌دمد، شب قدر!

شبی که ازهزار ماه برتر است، آنچنانکه بیست و چند سال بعثت محمد، از بیست و چند قرن تاریخ ما برتر بود. سال‌هایی که آن «روح» برملتی و نسلی فرود می‌آید از هزار سال تاریخ وی برتر است. و اکنون، براندام این اسلام اسلکت شده، برگور این نسل مدفون و برقبرستان خاموش ما، نه آن روح فرود آمده است، سیاهی و ظلمت و وحشتشب هست، اما شب قدر؟

شبی که باران فرو می‌بارد، هر قطره‌اش فرشته‌ای است که بر این کویر خشک و تافته، در کام دانه ای، بوته خشکی و درخت سوخته‌ای و جان عطشناک مزرعه‌ای فرو می‌افتد و رویش و خرمی و باغ و گل سرخ را نوید می‌دهد. چه جهل زشتی است در این شب قدر بودن و در زیر این باران ماندن و قطره‌ای از آن برپوست تن و پیشانی و لب وچشم خویش حس نکردن، خشک و غبار آلود زیستن و مردن!

هرکسی یک تاریخ است. عمر، تاریخ هر انسانی است و در این تاریخ کوتاه فردی، که ماه‌ها همه تکراری و سرد و بی معنی میگذرد، گاه شب قدری هست و درآن از همه افق‌های وجودی آدمی فرشته می‌بارد و آن روح، روح القدس، جبرئیل پیام‌آور خدایی برتو نازل می‌شود و آنگاه بعثتی، رسالتی، و برای ابلاغ، از انزوای زندگی و اعتکاف تفکر و عبادت وخلوت فراغت و بلندی کوه فردیت خویش به سراغ خلق فرود‌آمدنی و آنگاه، در گیری و پیکار و رنج و تلاش و هجرت و جهاد و ایثار خویش به پیام!

که پس از خاتمیت، پیامبری نیست، اما هر آگاهی وارث پیامبران است! آن «روح» اکنون فرود آمده است، در شب قدر بسر می‌بریم. سال‌ها، سال‌های شب قدر است، در این شبی که جهان ما را در کام خود فرو برده است و آسمان ما را سیاه کرده است، باران غیبی باریدن گرفته است، گوش بدهید، زمزمه نرم و خوش آهنگ آن را می‌شنوید، حتی صدای روییدن گیاهان را درشب این کویر می‌توان شنید.

سلام بر این شب، شب قدر شبی که از هزار ماه، از هزار سال و هزار قرن برتر است، سلام، سلام،سلام،... تا آن لحظه که خورشید قلب این سنگستان را بناگاه بشکافد، گل سرخ فلق برلب‌های فسرده این افق بشکفد و نهر آفتاب بر زمین تیره ما ... و بر ضمیر تباه ما نیز جاری گردد. تا صبح بر اینشب سلام !


سه شنبه 89 شهریور 9 , ساعت 9:38 عصر

کاظم خسروشاهی از خاندان خسروشاهی‌های تبریز است، منسوب به خسروشاه، روستایی کهن نزدیک تبریز که حالا دیگر تقریبا به شهر چسبیده است.
پدرش بازاری، اهل کار و کسب و در عین حال تحصیلکرده در حوزه نجف و پایبند و مجری احکام شرع بود و پسر در خانواده‌ای مذهبی و سنتی بزرگ شد.  در مدرسه رشدیه تبریز، مدرسه تجارت تهران و در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در رشته اقتصاد (که در آن سال‌ها در آن دانشکده تدریس می‌شد) درس خواند و برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد.
مدتی در آنجا به تحصیل پرداخت و با محیط و کار آمریکایی آشنا شد و پس از بازگشتن به ایران، باز تحصیلاتش را ادامه داد و از دانشگاه تهران دکترای اقتصاد گرفت.
با همکاری اعضای پرجمعیت و ثروتمند و در عین حال همبسته خانواده، وارد کار و کسب شد و به موازات چندین فعالیت صنعتی، بازرگانی و وارداتی خانواده، در اوضاع و احوالی که کشور با اقتصاد وابسته و افزایش نیازهایش به واردات از خارج، بیش از پیش به کالاهای خارجی وابسته می‌شد، نمایندگی فروش محصولات دارویی یکی از کارخانه‌های خارجی تولیدکننده دارو را به دست آورد و پس از مدتی در پخش دارو در ایران و مدیریت آن کارکشته شد و توانست نمایندگی پخش محصولات دارویی کارخانه‌های بیشتری را به دست آورد و در جریان کار با ویژگی‌های اجتماعی محیط و فضای کار در ایران و ترفندهای توسعه فعالیت و افزایش سودآوری آشنا شد و با شناختن بهتر آن ویژگی‌ها، به تبحرهای مدیریت بومی تسلط یافت.
پخش دارو اندک‌اندک وسعت گرفت و شبکه آن در سراسر کشور شاخه دواند و ضرورت‌های دیگر مدیریت شبکه، مانند کانون‌ها، مراکز، وسایل حمل‌ونقل، دفترها و ابزارهای لازم برای پخش دارو از راه شبکه افزوده شد، به‌گونه‌ای که در اواخر دوران پهلوی، شاید بیش از ?? هزار [درست خواندید: چهل هزار] داروخانه و مغازه و فروشگاه در سراسر ایران، محصولات گروه خسروشاهی را اعم از دارو و وسایل بهداشتی و پاکشویی و آرایشی و غذایی توزیع می‌کردند که این فعالیت گسترده، رایانه‌ای هم کنترل می‌شد.
برادران خسروشاهی بنا به شناخت و تجربه و نیز استفاده از روش‌های بازارپژوهی و بازارشناسی، شبکه پخش و فروش بسیار سودآور داروهای بدون نسخه را از طریق داروخانه‌ها گسترش دادند و بعد هم با کسب امتیازها و جوازهای لازم، به تولید دارو در ایران روی آوردند، تا جایی که در اواخر همان دوران پهلوی، توانستند ??? نوع محصول دارویی در ایران تولید کنند که در زمان خود اقدام و موفقیت بزرگی بود.
ورود به عرصه تولید
خسروشاهی کاردیده کارکشته پس از ورود به عرصه تولید دارو، در پی سال‌ها تجربه‌‌اندوزی در واردات و پخش آن، می‌گوید وقتی وارد کار تولید دارو شدیم، «متوجه شدیم اشتباه بزرگی کرده‌ایم، چون هیچ‌گونه کمک و تشویقی برای صاحبان کارخانه‌های دارویی وجود نداشت. نه‌تنها تشویقی وجود نداشت، بلکه خیلی‌ از داروهای آماده، وقتی وارد کشور می‌شدند، معاف از گمرک و سود بازرگانی بودند، ولی واردات مواد اولیه دارویی و شیشه و کارتن و مواد بسته‌بندی چون مشمول تعرفه‌های گمرکی غیردارویی می‌شد، گمرک و سود بازرگانی به آنها تعلق می‌گرفت و در نتیجه دارویی که در ایران ساخته می‌شد، گران‌تر از داروی وارداتی درمی‌آمد.»
خسروشاهی برای رفع این مشکل به دیدار دکتر منوچهر اقبال رفت که هم پزشک بود و هم در آن زمان نخست‌وزیر. اقبال پس از شنیدن مشکل، البته به روایت خسروشاهی، توصیه کرد که خود را به دردسر نیندازد و مثلا به جای آنکه گرد پنی‌سیلین و شیشه آن را جداجدا وارد کنند، پنی‌سیلین را بسته‌بندی شده و یکجا وارد کنند و به این ترتیب با رهنمودشان، به عکس دولتمردان و سیاستمداران «ناحکیم» ژاپنی، کره‌ای، چینی، ترک و امثالهم، صنعت کشور را به همان جایی کشاندند که دیدیم و بعد هم همان بلایی را سر خودشان و صنعت کشور آوردند که اگر خود ندیدند، ما خوب دیدیم.
کوتاهی در بحث مدیریت
کاظم خسروشاهی در عین حال که به مدیریت بخشی از گروه صنعتی خود (تولید دارو- تی‌دی) ادامه می‌داد، از مطالعه منابع تخصصی، گذراندن دوره‌هایی در خارج از کشور، بررسی و نقد مداوم فعالیت‌های گروه خود و رایزنی با دیگران غافل نبود. او یافته‌های خود را در این‌باره جابه‌جا در همین کتاب بیان کرده است که حاوی نکته‌های آموزنده بسیار برای مدیران صنعتی و همه دانشجویان مدیریت و کارآفرینان است؛ بویژه آنکه او به خطاهای خود و همکاران و شریکانش در کار اشاره می‌کند و مانند مدیران دیگر فقط از نتایج و موفقیت‌ها سخن به میان نمی‌آورد.
آزمون‌ها و خطاها را برمی‌شمارد و اینها برای مدیر و دانشجوی مدیریتی که در پی حل مساله باشد، الهام‌بخش است. او در عین حال به نکته‌هایی اشاره می‌کند که بر پایه اصول اعتقادی پدرش و اخلاقیات و معنویاتی که در جامعه بهره‌مند از فرهنگ ایرانی، در مدیریت اعمال می‌شد.
همین نکته‌هاست که اگر کارآمدی آنها در عمل آزموده و مبانی نظری و تحلیلی‌ آنها بر بنیاد نظریه‌های جدید مدیریت استخراج و تدوین شود، به‌عنوان شیوه مدیریت ایرانی در تولید، قابل طرح و نیز قابل مقایسه با شیوه‌های دیگر منسوب به فرهنگ‌ها و کشورهای دیگر است.
خسروشاهی درباره این موضوع مهم، که به‌ندرت می‌توان مطلبی تحلیلی درباره آن یافت، سخن را به کوتاهی برگزار می‌کند. حال اگر قرار باشد ایران در عرصه تولید صنعتی جایی برای خود در عرصه جهانی بیابد، جز با گسترش شیوه مدیریت ایرانی و به دست دادن تعریف دقیقی از مختصات آن، راهی ندارد. خسروشاهی به این نکته کاملا واقف است و از اشاره‌های مکرر او، مثلا در فصل ششم کتاب، پیداست که به این ظرایف براساس سنتی ریشه‌دار و فرهنگی عمیق در خانواده‌اش، به خوبی آگاهی دارد، اما به آنها نمی‌پردازد. صفحاتی از کتاب را به اندرزهای پدر، رباعیات خیام، شعرهای فراوان از انواع شاعران، یادداشت‌های کم‌ارتباط و نقل و حدیث‌های نامرتبط با ساختار کتاب اختصاص می‌دهد، اما به شگردهای مدیریت ایرانی که فرهنگ، تمدن، ادب، عرفان و حکمت ژرفی را در پس خود دارد و او و خانواده‌اش به سهم خود کوشش‌هایی در شناخت و اعمال آن می‌کردند، حتی به قدر ضرورت هم نمی‌پردازد.
در لانه مار
و اما حکایت لانه مار. آوازه موفقیت خسروشاهی و گروه صنعتی او و خانواده‌اش، همراه با خوشنامی، درستکاری و تحصیلات و اطلاعات او سبب شد که جمشید آموزگار پس از دست یافتن به سمت نخست‌وزیری در ???? به سراغ او برود. دشواری‌هایی که به آموزگار ارث رسیده بود، بحران سیاسی و اقتصادی که کشور را فرا می‌گرفت، هر چند که ابعاد و میزان شدت آن بر همه سیاستمداران آشکار نبود، نکاتی بود که سیاستمداران باتجربه با برآوردهای متفاوت آنها را احساس می‌کردند. آموزگار از کاظم خسروشاهی خواست وزارت بازرگانی را بپذیرد، وزارتخانه‌ای که به سبب خطاهای هولناک مسوولان کشور و افزایش حساب نشده واردات به بحرانی بزرگ گرفتار شده بود.
خسروشاهی، جدا از دلایل و توجیه‌های شخصیش برای پذیرفتن این سمت و بدون هیچ‌گونه تجربه سیاسی، در آستانه دوره‌ای بسیار حساس از تاریخ ایران معاصر، و بی‌آن‌که مراحل رسیدن به مرتبه وزارت را در ساختار دولتی از سر گذرانده باشد، از عرصه تولید صنعتی به دنیای ناشناخته سیاست (ناشناخته برای او) رفت، اما دیری نپایید که به خطای بزرگ خود از یک‌سو در پذیرفتن این سمت، و از سوی دیگر به خرابی اوضاع، فراتر از آن‌چه می‌پنداشت، و فراتر از توان خود پی برد. چاره نبود، وارد لانه مار شده بود. به سراغ آرمان آمده بود و حالا باید مدام خود را می‌پایید که گزیده و هلاک نشود.
وارد کابینه که شد انگار تازه چشم باز کرد و دید شاه که طبق قانونی اساسی نباید در امور کشور مداخله می‌کرد، در همه کاری، حتی در امور جزئی، دخالت داشت و جلسه‌های شورای اقتصاد هم که باید محل بحث‌های تخصصی باشد و به آزادی کامل تحلیل و بیان نیاز دارد، در حضور او برگزار می‌شد و هیچ عضو آن شورا نمی‌توانست نظر خود را آزادانه بیان کند. خسروشاهی ناگزیر بود براساس مصوبات چنین شورای فاقد اختیاری عمل کند.
استعفایی که پذیرفته نشد
خسروشاهی از همان آغاز وزارت متوجه شد که مسو ولیت او در ساختار سیاسی با منافع عده زیادی منافات دارد، در معاملات کلان بازرگانی کشور نظارت و حسابرسی دقیق وجود نداشت، مدیران بخش خصوصی و مقامات دولتی رودرروی هم بودند، حفاظت از منافع مردم، ثابت نگاه داشتن قدرت خرید مردم و حمایت از آنها در برابر تعدیات، انگار که از دستور کار دولت خارج شده بود و از این‌رو نارضایتی عمومی رو به افزایش و گسترش نهاده بود.
گمان می‌کردند با به صحنه آوردن سازمان بازرسی شاهنشاهی که شماری نظامی بازنشسته بی‌اطلاع از مسائل سیاسی- اجتماعی و اقتصادی همکار آن بودند و به راه انداختن نمایش‌های تلویزیونی که کارشناسان سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد و چند نفر دانشگاهی و وزیران و کارشناسان دستگاه‌های اجرایی مورد مواخذه نیز در آن حضور پیدا می‌کردند می‌توانند اوضاع را مهار کنند. لگام‌گسیختگی قیمت‌ها به جایی رسیده بود که در جلسه‌های شورای اقتصاد با حضور شاه قیمت کالاها را تصویب می‌کردند.
او می‌گوید تورمی که بر اثر خطاهای برنامه‌ریزی و عوامل دیگر به بار آمده بود، به گمان شاه با تثبیت قیمت‌ها قابل کنترل بود و از این‌رو شاه به ساختار دولت فشار می‌آورد که مصوبات او را بر سازوکار بازار آزاد تحمیل کنند و اعمال این نظر او در بخش‌های وسیعی از جامعه نارضایتی‌های بیشتر به بار می‌آورد. خسروشاهی حتی صریح‌تر از این یادآور می‌شود که «تورم را حکومت ایجاد کرده بود، نه مردم و بازاری‌ها.»
خسروشاهی می‌گوید جمشید آموزگار هنگامی که به او پیشنهاد وزارت داد، گفته بود که از شاه اختیارات تام گرفته است. خسروشاهی ظاهرا به سودای خدمت و این‌که از آن پس قانون است که حکومت خواهد کرد، وارد کابینه شده بود، اما پس از شروع کار که دروغ و نیرنگ را در سیاست آشکارا دید، از کرده خود نادم شد، بعد هم دیری نپایید که پی برد شاه دروغ گفته و به آموزگار اختیارات تام نداده است.
او که در جریان اساسی‌ترین مسائل اقتصادی کشور، اساسی‌‌ترین مسائل وزارت بازرگانی، اساسی‌ترین تصمیم‌هایی که باید می‌گرفت، از یک‌سو و فساد و اعمال نفوذ محافل قدرت و صاحبان منافع از سوی دیگر قرار گرفته بود مصمم به استعفا شد، اما به گفته او استعفایش را نپذیرفتند.
او می‌گوید: آموزگار در جلسه هیات دولت گفته است که خود او سه بار استعفا داده، اما شاه استعفایش را نپذیرفته است، تا این‌که سرانجام سیر رویدادهای سیاسی نشان داد که دولت آموزگار از پس فرو نشاندن بحران رو به گسترش سیاسی برنمی‌آید و کابینه او مستعفی شد و خسروشاهی هم از صحنه سیاست برای همیشه بیرون رفت.
بخش چهارم کتاب، چکیده‌ای از مسائل مربوط به کارآفرینی، رهبری و مدیریت اقتصادی و صنعتی است. او در این بخش به ?? مساله مشخص از این مسائل مربوط به کشور اشاره کرده و با توجه به تجربه‌های شخصیش در زمینه مدیریت صنعتی و بازرگانی باز هم رهنمودهایی ارائه داده است که البته صمیمیت و دلسوزی نهفته در آنها، مانند بخش‌‌های دیگر کتاب و جدا از روش طرح مطلب و ساختار آنها، که آیا مناسب است یا نه، احساس می‌شود.
جمع‌بندی
کتاب کاظم خسروشاهی چنانچه ?) به دور از کاستی‌های فنی ?) با مراعات اصول نویسندگی ?) با پرهیز از بیان مطالب غیرضروری ?) با تاکید بیشتر بر مطالب اصلی، دست اول و تفصیل متناسب با رویدادها و ?) و آنچه می‌توان نقد شیوه‌های مدیریت ایرانی نام داد و اگر با تلاش در راه تنظیم و تدوین ویژگی‌های مثبت یا ویژه این مدیریت نوشته می‌شد، به احتمال بسیار زیاد اثری خواندنی‌تر، به یادگار ماندنی و حتی در مواردی به‌سان منبعی مرجع دراختیار خوانندگان فارسی‌زبان قرار می‌گرفت.  حال که چنین نیست و نمی‌دانیم ناشر در ویراست‌های بعدی آیا در ساختار کتاب تغییراتی راه می‌دهد یا نه باید به آنچه در این مجلد عرضه شده است اکتفا کنیم و ارزش‌های آن را قدر بدانیم که کاردیده‌ای باتجربه، همراه با احساس مسوولیت، با خوانندگانش از خود، از خانواده‌اش، از تجربه‌های مشترک آنها و از برخی نکته‌های ناگفته در دوره‌ای از تاریخ سیاسی ایران، سخن گفته است

    دسامبر 1968 - آذر 1347 خسروشاهی، کاظم - 1 کاظم خسروشاهی وزیر بازرگانی خیلی محرمانه
    دکتر خسروشاهی، 55 ساله، هیچ گونه سابقه ای در خدمات دولتی ندارد. او از دانشگاه تهران دکترای اقتصاد گرفته و بیش از سی سال به تجارت در ایران مشغول بوده است. تا زمان انتصاب وی در کابینه در
    7 اوت 1977، او رئیس گروه صنعتی
KBS بود که لوازم آرایش، مواد دارویی، حشره کش ها و مواد غذایی تولید می کرد. او همچنین عضو هیئت مدیره اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و اخیراً رئیس جمعیت مدیریت ایران بود. او به اروپا و ایالات متحده سفر کرده است و انگلیسی را عالی صحبت می کند.
    رابطین سفارت، خسروشاهی را با کفایت، سخت کوش و پیشرو یافته اند. او شخصاً از آزادی تجارت بین ایران و ایالات متحده حمایت می کند. انتخاب وی در شغل وزارت با استقبال شایان مقامات بازرگانی مواجه گردیده است. در روز پس از انتصاب، وزیر خسروشاهی در یک مصاحبا مطبوعاتی اظهار داشت که سیاست های جدید که رشد ثابت اقتصادی را تضمین می کنند، به زودی اعلام خواهند شد.
    
    10 اوت 1977 - 19/5/56خسروشاهی، کاظم - 2 کاظم خسروشاهی وزیر بازرگانی (از اوت 1977) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر
    
    کاظم خسروشاهی، با کفایت و سخت کوش، دوست نزدیک نخست وزیر، جمشید آموزگار است. خسروشاهی سوابق خدمت دولتی ندارد و بیش از 30 سال است که به تجارت مشغول می باشد. موقعی که وزیر شد، کلیا شش معاون خود را تغییر داد و درگیر کشمکش با کمیسیون خدمت شهری شد. بنا به اظهار یک مقام ایرانی، در حال حاضر وزارتخانه به طور قابل توجهی با از هم پاشیدگی سازمانی روبرو است. خسروشاهی که به شدت از محدودیت های بورکراتیک لطمه خورده، تاکنون دوبار استعفا داده است.
    خسروشاهی با اعتقاد شدید به سیستم آزاد جهانی، می خواهد بخش خصوصی را بیشتر در امور بازرگانی و پروژه های توسعه دولت درگیر نماید. او در پی کاهش مقررات دولتی و کنترل تجارت است، ولی با تکروی نیز مخالف است، هر چند او اذعان دارد که مشکل می توان آنها را از میان برداشت. او حامی آزادی تجارت بین کشورش و ایالات متحده است.
    خسروشاهی از دانشگاه تهران دکترای اقتصاد دریافت داشته است. تا زمان انتصاب وی در کابینه، او ریاست گروه صنعتی
KBS را به عهده داشت که تولیدکننده لوازم آرایش، مواد دارویی، حشره کش و مواد غذایی است. او در هیئت مدیره اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و ریاست انجمن مدیریت ایران خدمت کرده است. خسروشاهی، حدود 65 ساله، به اروپا و ایالات متحده سفر نموده است. او انگلیسی را به روانی صحبت می کند.


سه شنبه 89 شهریور 9 , ساعت 9:25 عصر

خداوند چند گناه را به سختی می بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن 2 - به ناحق آدم کشتن 3- عقوق والدین 4- آبرو بردن.

حجت السلام فاطمی نیا در جلسه ای با ذکر چند نکته اخلاقی و عرفانی گفت: خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم، گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهد است الان مردم خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را.

ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن.3- عقوق والدین.4- آبرو بردن.

این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد: "به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟

می گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!" الان در زمان ما هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند.

عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم.
روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند.

امیرالمومنین به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغ گو هستی.

گناهکار چند نوع است. عده ای گناه می کنند، بعد ناراحت و پشیمان می شوند. سوز و گداز دارند. توبه می کنند و هرگز فکر نمی کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می شود.


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ