سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس چیزی را دوست بدارد، از آنْ بسیاریاد می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 89 شهریور 5 , ساعت 11:28 صبح
اختصاصی/ انتقادات صریح افشین علاء از کسانی که می خواهند دلبستگان نظام و رهبری را از انقلاب جدا کنند
 

 

 به سهم خودم وظیفه داشتم که خدمت ایشان برسم و ابراز کنم آنچه دیگران درباره ما می‌گویند که ما از این نظام دور شدیم، دروغ است. ما همچنان پایبند به این نظام و رهبری و امام هستیم اما نسبت به برخی وقایع شدیدا منتقد و دلشکسته‌ایم.

افشین اعلاء، از شاعران شناخته شده کشور که در دیدار 4شنبه شب  شاعران با رهبر انقلاب، به گلایه‌ از برخی برخوردها با دلسوزان انقلاب پرداخته بود در گفتگو با خبرآنلاین، با اشاره به اینکه مرزبندی ای میان هنرمندان انقلاب وجود دارد که البته  تنها مربوط به این حوزه شعر نیست، گفت: جریانی در حال حاضر تصمیم گرفته نظام را از بسیاری از سرمایه‌هایش به بهانه‌های واهی محروم کند و اگر می‌بینید که خواص و هنرمندان و اهل قلم در وقایع اخیر جزو منتقدین و معترضین قرار گرفتند بخاطر مشکوک بودن نسبت به این پدیده است.

وی اضافه کرد: برخی در صدد ایجاد مرزبندی‌های بی‌جهت میان هنرمندان انقلاب هستند. این طور نیست که تبلیغ شود منتقدین و معترضین با نظام و رهبری مشکل دارند. خیلی‌ها متاسفانه خودشان را پشت رهبری مخفی کردند برای اینکه نمی‌توانند هم آورد منتقدین به خودشان باشند. چرا که منتقدین آنها هم پشتوانه دینی و هم پشتوانه انقلابی و هم پشتوانه فکری عمیقی دارند و هنرمندان برجسته‌ای در میان آنها هستند و حتی روحانیون زیادی  در بین آنها وجود دارد.

علاء ادامه داد: این جریان برای حذف مخالفین خود خیلی اوقات پشت سر ارزش‌ها و رهبری مخفی می شود که این جزو بدترین اتفاقاتی است که در این ایام رخ داده است.

شاعر برجسته ادبیات کودک و نوجوان با اشاره به غیبت برخی هنرمندان انقلاب در برخی جلسات رسمی گفت: همین عده هستند که باعث شدند افرادی که در هر حال و با همه توان، خود را متعلق به نظام می‌دانند تصمیم گرفتند در هیچ برنامه رسمی و دولتی حضور نداشته باشند اما من نمی‌خواستم دیدار با رهبری جزو این برنامه‌ها محسوب شود، چون شخصیت و موقعیت و محبتی که ایشان به هنرمندان دارند و متقابلا علاقه‌ای که هنرمندان به ایشان دارند در کنار اشراف ایشان به مسایل و اخلاص و جانبازی که برای حفظ این نظام و ارزش‌ها داشته و دارند، بر هیچ کس پوشیده نیست.

وی در خصوص دیدار 4شنبه شب با رهبرمعظم انقلاب توضیح داد: حیف است بد اندیشی‌ها و تفرقه افکنی‌های دیگران باعث شود علاقمندان به نظام خودشان را از رهبری محروم کنند؛ این موضوع مرا خیلی آزار می‌داد و بخاطر همین تصمیم گرفتم حتی در زمان کوتاه هم که شده خدمت ایشان برسم. هرچند که آنجا  مجال بیان دغدغه‌ها نیست اما سعی کردم خیلی کوتاه و سربسته درد دلی کنم که ایشان هم خیلی بزرگوارانه برخورد کردند.

 
این شاعر آیینی با اشاره به دیداری که چندی پیش شاعران جوان کشور با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدخاتمی به عنوان یکی از پشتوانه‌های اصحاب فرهنگ و حجت الاسلام سید حسن خمینی داشتند، درباره این دیدار و پیامدهای آن اینگونه می‌گوید: آن دیدار، جلسه‌ای معنوی و مفید بود اما پس از آن زمزمه‌هایی شنیده می‌شد که اینها می‌خواهند یک هم‌آوردی با دیدار رهبری داشته باشند. متاسفانه فضای کشور فضای مسمومی است و افرادی که چنین سخنانی را می‌گویند به نام دفاع از رهبری اینگونه سخن می‌گویند در حالیکه بیشترین ضربه را همین افراد به رهبری وارد می‌سازند.
وی توضیح داد: گروهی هستند که در یک سال‌و نیم گذشته با رفتار خودشان تلاش کرده اند بین رهبری نظام و بسیاری از سرمایه‌ها که دلسوز نظام هستند فاصله بیاندازند و به آن  افتخار می‌کنند.

افشین علاء با بیان دغدغه‌های شخصی خود در افزایش دایره شیفتگان انقلاب و امام و رهبری، به برخورد بد گروه مورد نظر خود در تنگ‌کردن دایره نظام ار نگاه خود، اشاره کرد و گفت: متاسفانه این گروه تمام تلاششان این است که ثابت کنند همه جز خود آنها دشمن این نظام و امام و رهبری هستند. این مسئله باعث می‌شود گروه مقابل تا مدتی مقاومت کند اما برخی خسته می‌شوند و ترجیح می‌دهند به گوشه‌ای بروند تا دیده نشوند و خیلی‌ها ترجیح می‌دهند جلوی دوربین نیایند و خبری از آنها نباشد تا سوء تفاهم‌هایی ایجاد نشود.


وی درباره علت حضور در دیدار با رهبرمعظم انقلاب  گفت: مدت‌ها بود رویه کناره‌گیری را داشتم و در هیچ برنامه تلویزیونی حضور نداشتم و در هیچ مراسم رسمی شرکت نمی‌کردم اما احساس کردم که اگر این موضوع بخواهد دیدار با رهبری را هم شامل شود هم جفا به خود ما و هم جفا به ایشان است که در مشرب خود نشان داده‌اند بسیار فراگیر رفتار می‌کنند.

وی افزود: به سهم خودم وظیفه داشتم که خدمت ایشان برسم و ابراز کنم آنچه دیگران درباره ما می‌گویند که ما از این نظام دور شدیم، دروغ است. ما همچنان پایبند به این نظام و امام و رهبری  هستیم اما نسبت به برخی وقایع شدیدا  منتقد و دلشکسته‌ایم.

این شاعر معاصر با بیان اینکه «در این روزگار حتی ابراز ارادت به مقام معظم رهبری موجب سوءبرداشت‌های زیادی می‌شود» این نکته را هم گفت: من با تمام وجودم، شیفته رهبری هستم که این جدای شان رهبری به خاطر ویژگی‌های شخصی ایشان است، بارها گفته‌ام بعد از امام(ره)، در بین مسئولان و روحانیون کشور، هیچ نظیری برای رهبری، به خاطر جامع الاطراف بودن، پیدا نمی‌شود با این حال حرف‌های شب دیدار را فارغ از نظرات شخصی و محض چاره‌اندیشی خدمتشان عرض کردم.

وی با بیان این نکته که «به سهم خود حاضر شده این موضوع را به رهبرعزیز اعلام کند که آن عهد و پیمان که با اوداریم  بر سر جای خودش باقی است ،حتی قوی تر و محکم تر از گذشته»، ادامه داد: محکم تر شدن این عهد و پیمان به این دلیل است که ما در حال حاضر ،از داخل هم احساس خطر می‌کنیم ضمن اینکه نظام از خارج کشور نیز در معرض تهدید است.

علاء توضیح داد: خطر جدی  به نظر من انتقاد و اعتراض نیست. خطر جدی دوستی‌های بی مبنا و بی پایه است که منجر به دشمنی دیگران می‌شود. فکر می‌کنم این اتفاق که سال گذشته در کشور ما رخ داد قابل مدیریت و حل شدن است. من برخلاف تبلیغی که این گروه تندرو انجام می‌دهند همچنان معتقدم که اگر یک فتنه‌ای به وجود آمده همه مقصر بودند و نباید یک طرف تنبیه شود و یک طرف تشویق و باید هر چه زودتر صاحبان و دلسوزان این انقلاب و نظام؛ چهره‌های فرهنگی و متفکر نظام که خیلی از آنها دلچرکین و گوشه نشین هستند همه حول محور «رهبری» وارد میدان شوند و با حضور خودشان باعث شوند این دریای سطحی و کم عمق اما پر سرو صدا کنار برود و انقلاب از همه ظرفیت‌های خود بهره‌گیری کند.


وی در توضیح سخنان خود به خبرنگار خبرآنلاین گفت: ما متاسفانه فراموش کرده‌ایم که فقط مسئول خودمان نیستیم ،مسئول جذب و نگهداری نسل جوان  نیز هستیم. این تبلیغات پر از تنفر و دشنام آیا برای نسل جوان ما جذابیتی دارد؟  خدای ناکرده اگر آن بخشی از مسئولان ما که مدام در صحبت‌های خود فقط از دافعه حرف می‌زنند و از توطئه صحبت می‌کنند و همه را به یک چوب می‌رانند اینها برای جوانان ما جاذبه‌ای نداشته باشند جوانان ما به کجا می‌روند؟ و کجا باید با مبانی و ارزش‌های نظام آشنا شوند؟ اینها دردهایی است که ما داریم اما  محفل دیدار با رهبری جای طرح این دغدغه نبود. ای کاش فرصتی می بود تا ما می توانستیم این دغدغه‌ها را مطرح کنیم.

 
علاء «جهالت و دنیاپرستی» را دلیل و هدف افرادی می‌داند که برای ایجاد فاصله میان برخی هنرمندان با رهبری و ایجاد مرزبندی بین ایشان تلاش می‌کنند و تصریح کرد: متاسفانه افرادی هستند که قدرت سیاسی آنقدر برایشان اهمیت دارد که متوجه نیستند دارند چه چیزهایی را قربانی می‌کنند. همیشه کشمکش‌های جناحی و سیاسی در کشور ما بوده اما همیشه نیروهای نظام در کنار یکدیگر حفظ شده‌اند و با هم پیش رفتند، اما در حال حاضر اتفاقات تلخی در حال رخ دادن است.

این شاعر آیینی هشدار داد: اینها متوجه نیستند که گزند این اتفاقات شامل حال همه می‌شود مخصوصا اینکه بخواهند اطراف رهبری را از کسانی که منتقد و معترض هستند، خالی کنند که این خدمت به رهبری نیست کما اینکه من هنوز معتقدم  برخی از  بهترین دوستان و دلسوزان و یاران صدیق رهبری الان در میان منتقدین پیدا می‌شوند.

وی توضیح داد: منتقد به این معنا نیست که بخواهند کیان و اصل نظام و رهبری و ارزش‌ها را نشانه گرفته باشند، بلکه با نگاهی که از گذشته به امروز رسیده و آینده را در نظر دارد، خواستار تقویت هرچه بیشتر نظام عزیزمان است.

وی با بیان اینکه روزگار بسیار تلخی را سپری می‌کند، اضافه کرد: برخی هنرمندان هستند که از ابتدا نسبتی با انقلاب نداشتند و طبیعتا در این شرایط رنج نمی‌برند. این روز هم به قول خودشان روزی است مانند باقی روزها. اما هنرمندانی که به این نظام علاقمند هستند و این نظام را در تار و پود زندگی‌خود حس می‌کنند و با آن بزرگ شده‌اند از دیدن این تبلیغات مسموم و برخی دروغ‌پردازی‌ها رنج می‌برند.

 
افشین علاء به رسانه ملی و برنامه‌های سیاسی آن نیز اشاره کرد و گفت: تربیون‌ها فقط در اختیار یک جناح خاص است و شب و روز یک مجری جوان در تلویزیون هر چه دلش می‌خواهد نسبت به بزرگان این نظام و کشور می‌گوید و مهمان‌هایی به عنوان مناظره دعوت می‌شوند که همه موید یکدیگر هستند و به شخص غایب دشنام می‌دهند بدون اینکه فرصتی برای آن طرف فراهم شود که از خودش دفاع کند.
 

وی به این نکته تاکید دارد که برخی شاعران در طول یک سال گذشته اشتباهات بزرگی داشتند و در ادامه می‌گوید: بسیاری از شاعران معاصر در این جریان خیلی متین و سنگین رفتار کردند ضمن اینکه ارتباط خودشان را با نظام و ارزش‌های نظام قطع نکردند در عین حال از موضع انتقاد و مخالفت با این کج روی‌ها در آمدند و حریم خودشان را حفظ کردند ولی متاسفانه شاهد هستیم برخی شاعران به بهانه اینکه پایبندی خود را به نظام ثابت کنند شروع کردند به سرودن برخی شعرهای سیاسی توام با فحاشی به برخی چهره ها که این یکی از تلخ ترین خاطره‌های من است .به طور مثال شاعری در زمان اصلاحات در مدح کسی شعر گفته و الان عذرخواهی کرده و شعری در ذم او سروده است.

 
علاء با اشاره به اینکه بسیاری از شعرا از اتفاقات سیاسی و سوء برداشت ها و مرزبندی‌ها گلایه دارند  تاکید کرد: معتقدیم جلسه شعرخوانی آن هم با حضور جوانانی از سراسر کشور، جای طرح انتقادها نیست اما من به نحوه برگزاری همین دیدارها هم انتقاد دارم .

وی اضافه کرد: من مدیریت این جلسه را نمی‌پسندم چرا که مدیریت این جلسه باید به گونه‌ای باشد که زبده ترین افراد و بهترین آثار انتخاب شود نه اینکه کسانی بخاطر خوش خدمتی به یک جناح سیاسی یا سرودن مدح یا فحش نامه به رقبای سیاسی یک شبه عزیز و ناگهان صدر نشین مجلس شوند. اینها تلخ است و زیبنده یک جامعه معنوی نیست.

وی در پایان گفتگو با خبرآنلاین، درخواست کرد رهبر معظم انقلاب به عنوان پدر هنرمندان، فرصتی را به اهل قلم و هنرمندان بدهند تا یکبار دیگر همه دغدغه‌ها مطرح شود و به یک جمع بندی برسند و دکان برخی سوء استفاده‌ها و سوءبرداشت‌ها و نردبان ترقی برخی عناصر کم‌مایه برچیده شود چرا که دود این فاصله فقط به چشم دلسوزان نظام می‌رود.


جمعه 89 شهریور 5 , ساعت 11:26 صبح
کشف اسکلت سرباز جنگ جهانی اول در یخ های آلپ

 

 یک باستان شناس آماتور موفق شد جسد یک سرباز ایتالیایی جنگ اول جهانی را در یخهای شمال این کشور کشف کند.

او در حالیکه راهی منزلش در کوه های منطقه کانازی بود به این موفقیت دست یافت . این منطقه در اواخر جنگ جهانی اول در سال 1917 محل درگیری شدید نیروهای ایتالیایی و اتریشی بود اما حالا بدل به یکی از بهترین پیستهای اسکی ایتالیا شده است.

پوتیهای این سرباز هنوز هم در کنار پاهایش بود و جسد با مراقبتهای برای بررسی های بیشتر به موزه ای در شهر میلان منتقل شده است .

دیلی میل /26 اگوست


پنج شنبه 89 شهریور 4 , ساعت 6:53 عصر
واحد مرکزی خبر:
دو فروند هواپیمای مسافربری کشورمان صبح امروز ناچار به فرود اضطراری در فرودگاه آتاتورک استانبول شدند.

محمود حیدری سرکنسول کشورمان در استانبول گفت: یکی از این دو هواپیما از نوع ایرباس آ-300 و حامل 209 مسافر و 18 خدمه که از تهران عازم دوسلدورف بود که پس از ورود به حریم هوائی ترکیه با برج مراقبت فرودگاه استانبول ارتباط برقرار و درخواست فرود اضطراری کرد.

هواپیمای مذکور در ساعت 10:02 صبح امروز به وقت محلی و در حالیکه از موتور سمت چپ آن آتش و دود بر می خاست موفق به فرود اضطراری شد.

سرکنسول کشورمان در استانبول افزود: هواپیمای دیگر از تهران عازم استکهلم بود که بدلیل بروز نقص فنی ساعت یازده و سی دقیقه به وقت محلی ناچار به فرود اضطراری در فرودگاه استانبول شد.

حیدری با اشاره به خوب بودن حال همه مسافران و خدمه هواپیماها گفت: این دو فروند هواپیما تا ساعاتی دیگر پس از کنترل های نهایی به مسیر خود ادامه خواهند داد.

پنج شنبه 89 شهریور 4 , ساعت 6:52 عصر
ازدواج ها و طلاق های امام حسن و روایت های غلط شیعه
 

 یکی از مسائلی که قرن‌ها مورخان اسلامی در کتاب‌های خود آورده‌اند، نسبت طلاق‌ها و ازدواج های زیاد به امام حسن مجتبی است.

بسیای بدون توجه به صحت و سقم این موضوعات، مطالبی را نقل کرده‌اند که معاندان و معارضان با مکتب اسلام برای ضربه زدن به شخصیت اهل بیت، از این مطالب سوء استفاده کرده و آن بزرگوار را فردی شهوت ران و خوش‌گذران معرفی کرده‌اند.

در کتب شیعه و سنی روایت‌های متعددی وارد شده که با تعبیرهای گوناگون حکایت از آن دارد که امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ "مطلاق" بوده یعنی زیاد طلاق می‌داده است؛ و امام علی ـ علیه السّلام ـ از این جهت از وی گلایه داشته است.

در این قسمت به کل روایت هایی که از منابع شیعه نقل شده است، اشاره می کنم:

1. عبدالله بن سنان از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل می‌کند: علی ـ علیه السّلام ـ بر فراز منبر فرمود: به فرزندم زن ندهید، همانا او زنان را زیاد طلاق می‌دهد؛ در آن هنگام مردی از طایفه "همدان" به پا خواست و گفت: به خدا سوگند به او زن می‌دهیم، چون او فرزند رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ است، اگر خواست آنان را نگه دارد، و اگر خواست طلاق دهد. (کلینی، همان، ص 56)

2. یحیی بن ابی العلاء از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل کرده است: حسن بن علی ـ علیهم السّلام ـ پنجاه زن را طلاق داد؛ و در ادامه مطالبی به مضمون روایت سابق آمده است.(کلینی، همان، ص 56.)

3. عبدالله بن سنان به نقل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌گوید: مردی به حضور امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ رسید و عرض کرد: برای مشورت آمده‌ام، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ و عبدالله جعفر به خواستگاری دخترم آمده‌اند، امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: کسی که با او مشورت می‌شود باید امین باشد، امام حسن زنان را طلاق می‌دهد، او را به ازدواج حسین درآور که برای دخترت بهتر است.( البرقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، متوفای قرن 3، المجمع العالمی لأهل البیت ـ علیه السّلام ـ، چ دوم، 1416 هـ .ق، ج 2، ص 436، ح 2514.)

عمده روایاتی که از طریق شیعه در موضوع "مطلاق" بودن امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ وارد شده کلا همین سه روایت است که باید از جهت سند و مضمون، نقد و بررسی شود.

بررسی سند احادیث
حدیث اول: در سلسله رجال سند این حدیث دو نفر به نام‌های حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه واقع شده‌اند که هر دو واقفی مذهب هستند. (موسوی، خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، منشورات مدینه العلم، ج 5، ص 116 و ج 6، ص 287، به نقل از نجاشی.)
همچنین علامه عسگری در بررسی رجالی هر سه روایت انها را مخدوش و نادرست دانسته اند.

محمد بن علی اردبیلی صاحب کتاب جامع الرواه، درباره روایات حمید بن زیاد می‌گوید: به نظر من احادیث حُمید بن زیاد پذیرفتنی است به شرط این که خالی از معارض باشد، می‌دانیم روایات متعددی که بر نکوهش طلاق ار ائمه وجود دارد، همگی معارض با این روایت است.

راوی حدیث دوم نیز، یحیی بن أبی العلاء رازی است که توثیق نشده و مجهول است.
درباره حدیث سوم نیز ، مأخذ این حدیث محاسن برقی است، نجاشی درباره برقی چنین آورده است: احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقی، اهل کوفه وثقه است ولی از ضعفا روایت می‌کند و احادیث مرسله زیادی دارد. از این رو روایت برقی با توجه به تعارض آن با احادیثی که در مذمت طلاق وارد شده، مورد اعتماد نیست.

 بررسی مضمون احادیث
در این روایات امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ با واژه "مطلاق" زیاد طلاق دهنده توصیف شده است. در این باره توجه به چند نکته ضروری است:
الف. به یقین طلاق‌های زیاد لازمه ازدواج‌های زیاد است، مورخان دروغگو و جعل کننده، در این زمینه هم نسبت‌هایی به آن حضرت داده‌اند، برخی تعداد همسران آن حضرت را هفتاد و برخی نود و بعضی دیگر تا سیصد همسر برای امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ گفته‌اند.

در اینجا توجه به چند مطلب لازم است:

1. علامه عسگری می گوید ، تضاد فاحش در نقل‌های متفاوت ، دلالت بر کذب آن‌ها و سیاسی بودن این نقل ها دارد و می‌توان ادعا کرد که این تهمت‌ها در راستای از بین بردن شخصیت آن امام بوده است.

2. ابن ابی الحدید در جایی می‌گوید: امام حسن ـ علیه السّلام ـ زیاد ازدواج می‌کرد و در جای دیگر می‌گوید: وقتی همسران آن حضرت را شمردند به هفتاد تن رسید؛
ولی در هنگام بیان اسامی همسران امام حسن ، فقط نام یازده نفر را می‌برد. جالب این است که حتی در معرفی برخی از این یازده تن نیز اطلاعات دقیقی از آنها نمی دهد و از این 11 نفر برخی را  فقط نام قبیله زنان را میبرد.

اول: به راستی اگر همسران آن حضرت اینقدر زیاد بوده‌اند، چرا نامی از آنان در کتاب‌ها دیده نمی‌شود؟  علامه عسگری بررسی کرده است که اسناد همه این روایات مخدوش است که در این مختصر نمی‌گنجد.

دوم: کسی که در زندگی ازدواج‌ها و طلاق‌های زیادی داشته، باید دارای فرزندان زیادی باشد، درحالی که آمار کل فرزندان آن حضرت حداکثر بیست و دو پسر و دختر ذکر شده است .

نکته جالب تر این است که در کل کتاب های تاریخی مجموع دامادها و عروس های امام حسن، 6 نفر نقل شده است. نام و نشانی دقیق عروس ها مجد ندارد اما سه نفر به عنوان داماد آن حضرت نام برده شده اند که عبارتند از:

1.  زین العابدین شوهر أمّ عبدالله؛ 2. عبدالله بن زبیر شوهر أمّ الحسن؛ 3. عمرو بن منذر شوهر أمّ سلمه.( ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، متوفاق 656 هـ، دار احیاء التراث العربی بیروت، چ دوم، 1387 هـ .ق، ج 16، ص 22.)

در مجموع در حالات آن حضرت می‌خوانیم: امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ هر روز بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب در محراب عبادت می‌نشست و از طلوع آفتاب تا ظهر جواب‌گوی گرفتاری‌ها و پرسش های مردم در مسجد بود.

آیا برای کسی که با خدای خود آن گونه ارتباط دارد و رسیدگی به امور مردمی را سرلوحه‌ی اعمال خود قرار می‌دهد ممکن است به نحوی که در بعضی از نقل‌های تاریخی آمده به زندگی شهوانی مشغول باشد؟ روشن است که این نسبت‌ها چیزی بهتان و کذب محض نیست که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت جعل شده است.

بنابراین این سه حدیثی که از کتب شیعه درباره ازدواج ها و طلاق های امام حسن بیان شده کاملا تهمتی به ساحت بزرگ آن امام بوده است.

تنها نقل درست آن است اختلاف عقیده و کشمکش های عقیدتی سبب شد که آن حضرت یکی از همسران خود که از طایفه‌ بنی شیبان بود طلاق دهد؛ امام حسن ـ علیه السّلام ـ درباره این طلاق می فرماید: " آن زن از خوارج بود و خوش نداشتم که قطعه آتشی از آتش‌های جهنم را درکنار خود ببینم."


پنج شنبه 89 شهریور 4 , ساعت 6:51 عصر
 در شب میلاد حضرت امام حسن مجتبی(ع) و مطابق سنتی سالانه، جمعی از شاعران جوان و پیشکسوت کشورمان افطار را میهمان رهبر معظم انقلاب بودند.

در این ضیافت ادبی پس از اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء به امامت رهبر انقلاب و صرف افطار، جلسه شعرخوانی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس، رییس حوزه هنری، رییس فرهنگستان هنر و حجج اسلام محمدی گلپایگانی و علی‌اکبر رشاد، آقایان علی انسانی، یوسفعلی میرشکاک، علی موسوی گرمارودی و تنی چند از شاعران برجسته کشور برگزار شد.

در این جلسه که برخی شاعران نامی کشور از جمله حمید سبزواری، ساعد باقری و مشفق‌کاشانی غائب بودند، یکی از شاعران خوش قریحه قبل از قرائت غزل خود خطاب به رهبری گفت: «با وجودی که برخی علاقه دارند دوری از شما و نیامدن به این جلسه را به نوعی دوری از نظام عنوان کنند اما اینطور نیست و بسیاری از شاعران بزرگ کشور هر جا که باشند رابطه و علاقه خود را با شما حفظ کرده و می‌کنند و خوب می‌دانند، منش شما به گونه‌ای است که شاعران و هنرمندان را از دامان خود دور نمی‌کنید.»

رهبر انقلاب با تایید سخنان این شاعر، و خواندن این مصرع شعر «از این طرف که منم راه کاروان باز است1» گفتند: دقیقا همین طور است. و بعد در پاسخ به ادامه سخنان این شاعر مبنی بر اینکه دوری برخی شاعران از این مجالس را به معنی بی‌مهری قلمداد نکنید، به مزاح افزودند: این همان دوری و دوستی است...

این شاعر در ادامه این نکته را هم اضافه کرد که انشاء الله آنها که می‌خواهند برخی از شاعران نباشند، نباشند!

اشاره این شاعر مشهور به وجود جریانی است که در صدد مرزبندی میان شاعران انقلاب و حذف برخی شاعران محبوب کشور از فضای ادبی کشور به علت ابراز مواضع شخصی در برخی مسائل سیاسی است.

رهبر معظم انقلاب در این دیدار و پس از شعرخوانی جمعی از شعرا در سخنانی، بر دو نکته تاکید کردند؛ «ایجاد انجمن‌های ادبی برای تقویت بنیان‌های شعری در کشور» که لزوما نیازمند حمایت دستگاه های دولتی نیست و نیازمند همت شاعران و بزرگان ادبی کشور است و «هدایت بودجه‌های فرهنگی در مسیر هنر شعر» که با توجه به توان ادبی و سابقه بی‌نظیر شعری در ایران، می‌تواند بستری برای رشد سایر هنرها نیز باشد.

پنج شنبه 89 شهریور 4 , ساعت 6:49 عصر
 
 بنا بر اخبار غیر رسمی مسعود رجوی رئیس گروهک تروریستی منافقین در آمریکا کشته شده است.

در حالیکه سرکرده گروهک منافقین، از فروردین سال 1382 و زمان حمله آمریکا به عراق تاکنون، هیچ گونه حضوری در مجامع عمومی نداشته و حتی تصاویر جدیدی نیز از وی منتشر نشده است ، برخی منابع آگاه از حمله گروهی ناشناس به وی در آمریکا خبر داده و کشته شدن وی را اعلام می کنند.

رجوی که با نیرنگ و تزویر سالها هواداران خود را با رویای فتح جمهوری اسلامی در بدترین وضعیت در اردوگاههایی نظر اردوگاه اشرف در عراق نگهداشته بود ، پس از اعلام جدایی بسیاری از هوادارنش و همچنین بدلیل فروپاشی سازمانی و اخلاقی این گروهک تروریستی با نفرت یاران سابقش مواجه و در انظار و حتی نشست های تشکیلاتی نیز حاضر نشده است.

در همین راستا برخی منابع خبری احتمال شناسایی محل استقرار و حمله به وی توسط عناصری از درون تشکیلات فرماندهی گروهک تروریستی منافقین را مطرح کرده اند. برخی منابع خبری هم این خبر را به طور غیر رسمی تکذیب می کنند.

بنا براین گزارش ، پیگیری های خبرنگار مهر در این باره ادامه دارد ولی هنوز هیچ منبع رسمی سیاسی و یا خبری حاضر به تائید آن نشده است.

مسعود رجوی رئیس گروهک تروریستی منافقین ( موسوم به مجاهدین خلق) پس از یک سری اقدامات مسلحانه و امنیتی بر علیه انقلاب اسلامی و ترور تعداد زیادی از مسئولان و مردم بیگناه کشور در سال 1360 به همراه رئیس جمهور مخلوع ایران ابوالحسن بنی صدر ایران را ترک کرد و بعد ها در سایه حمایت های آمریکا ، غرب و صدام حسین بعثی رئیس جمهور مفلوک عراق به اقدامات جنایتکارانه خود علیه ملت ایران ادامه داد.

همنوایی با دشمن در عملیات مرصاد که منجر به شکست مفتضحانه فریب خوردگان فرقه رجوی پس از پذیرش قطعنامه 598 شد ، از جمله این اقدامات است. بعد از متلاشی شدن عمده ای از اعضای این گروهک تروریستی ، باقیمانده آنها در اردوگاهی به نام اشرف در عراق به حیات خود ادامه دادند

پنج شنبه 89 شهریور 4 , ساعت 4:59 عصر
مراسم نامگذارى امام حسن (ع)

داستان ولادت به گونه‏اى که در روایات شیخ صدوق(ره)در امالى و علل و عیون اخبار الرضا(ع)و روایات دیگر محدثین شیعه و اهل سنت آمده و از امام سجاد(ع) روایت‏شده این گونه است که فرمود:

چون فاطمه(س)فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش على(ع)عرض کرد: نامى براى او بگذار، على(ع)فرمود: من چنان نیستم که در مورد نامگذارى او به رسول خدا پیشى گرفته و سبقت جویم.در این وقت رسول خدا(ص)بیامد، و آن کودک را در پارچه زردى پیچیده، به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم که او را در پارچه زردنپیچید؟سپس آن پارچه را به کنارى افکند و پارچه سفیدى گرفته و کودک را در آن پیچید، آنگاه رو به على(ع)کرده فرمود: آیا او را نامگذارى کرده‏اى؟

عرض کرد: من در نامگذارى وى به شما پیشى نمى‏گرفتم!

رسول خدا(ص)فرمود: من هم در نامگذارى وى بر خدا سبقت نمى‏جویم!

در این وقت‏خداى تبارک و تعالى به جبرئیل وحى فرمود که براى محمد پسرى متولد شده، به نزد وى برو و سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوى و به وى بگو: براستى که على نزد تو به منزله هارون است از موسى، پس او را به نام پسر هارون نام بنه!

جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوى خداى تعالى به وى تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خداى تبارک و تعالى تو را مامور کرده که او را به نام پسر هارون نام بگذارى. رسول خدا(ص)پرسید: نام پسر هارون چیست؟عرض کرد: «شبر».فرمود: زبان من عربى است؟ عرض کرد: نامش را«حسن‏»بگذار، و رسول خدا(ص)او را حسن نامید... (2)

و در برابر این روایت، روایات دیگرى هم در کتابهاى علماى شیعه و اهل سنت آمده که چون حسن(ع)به دنیا آمد، على(ع)او را«حرب‏»نامید، و چون رسول خدا(ص)اطلاع یافت‏به على(ع)دستور داد آن نام را به‏«حسن‏»تغییر دهد... (3)

و یا اینکه على(ع)نام این نوزاد را«حمزه‏»گذارد و چون حسین به دنیا آمد نام او را«جعفر»گذارد، و پس از آن رسول خدا(ص)على(ع)راطلبیده و به او فرمود: به من دستور داده شده که نام این فرزند خود را تغییر دهم، سپس به على(ع)دستور داد که نام آن دو را«حسن‏»و«حسین‏»بگذارد، و على(ع)نیز به دستور آن حضرت عمل کرد... (4)

ولى همان گونه که صاحب کشف الغمه گفته است، این مطلب بعید به نظر مى‏رسد، و خلاف مشهور و ضعیف است، و مشهور همان است که در روایت‏بالا ذکر شد، و باقر شریف در کتاب حیاة الحسن این گونه روایات را از موضوعات و جعلیات دانسته و دلیلهایى بر این مطلب ذکر کرده که بهتر است‏براى اطلاع بیشتر به همان کتاب مراجعه نمایید. (5)

و در روایات بسیارى از طریق اهل سنت آمده که این دو نام شریف‏«حسن‏»و«حسین‏»در جاهلیت‏سابقه نداشته و از نامهاى بهشتى است، و متن یکى از آن روایات که طبرى در کتاب ذخائر العقبى روایت کرده، این گونه است که عمران بن سلیمان گفته:

«الحسن و الحسین اسمان من اسماء اهل الجنة، ما سمیت‏بهما فى الجاهلیة‏» (6)

(حسن و حسین دو نام از نامهاى اهل بهشت است که در زمان جاهلیت‏سابقه نداشته است.)

انجام مراسم دینى و سنتهاى مذهبى

از جمله سنتهاى اسلامى درباره نوزاد، گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ اوست که رسول خدا(ص)این سنت را درباره این نوزاد عزیز انجام داد، و پس از اینکه او را به دست آن حضرت دادند، در گوش راستش‏اذان و در گوش چپ او اقامه گفت (7) .

و نیز براى نوزاد جدید عقیقه کرد(یعنى گوسفندى براى او قربانى کرد (8) و یک ران آن را به قابله داد، و در برخى از روایات است که این کار را در روز هفتم انجام داد (9) .

و در روایت کلینى(ره)در کافى این گونه است که پس از عقیقه این دعا را خواند:

«...بسم الله عقیقة عن الحسن‏»

(به نام خدا این عقیقه‏اى است از حسن...)

و به دنبال آن نیز این دعا را خواند:

«اللهم عظمها بعظمه، و دمها بدمه، و شعرها بشعره، اللهم اجعله وقاءا لمحمد و آله‏» (10)

(خدایا استخوان آن در برابر استخوان این نوزاد، و گوشتش در برابر گوشت وى، و خونش در برابر خون او، و مویش در برابر موى او، خدایا آن را وسیله حفاظتى براى محمد و خاندانش قرار ده.)

و همچنین رسول خدا(ص)دستور داد موى سر نوزاد را در روز هفتم بتراشند و هم وزن آن نقره صدقه دهند، و سپس بر سر نوزاد«خلوق‏»-که نوعى عطر مخلوط بوده-مالید، و به دنبال آن به عنوان مذمت از رسم و شیوه معمول آن زمان که خون بر سر نوزاد مى‏مالیدند به اسماء که راوى حدیث است فرمود: «یا اسماء الدم فعل الجاهلیة‏»

(اى اسماء مالیدن خون بر سر نوزاد از کارهاى زمان جاهلیت است!)

و در پاره‏اى از روایات اهل سنت آمده که در روز هفتم مراسم ختنه نوزاد نیز انجام شد (11) ، ولى ظاهر روایات شیعه آن است که از جمله مختصات ائمه دین(ع)آن بوده که‏«مختون‏»(یعنى ختنه شده)به دنیا مى‏آمدند، جز آنکه به عنوان استحباب و سنت، صورتى (12) از این کار را انجام مى‏دادند... (13)

و از جمله سنتهاى نوزاد در اسلام تعویذ او به دعاست، یعنى براى سلامتى و حفظ او از چشم زخم و شیاطین جنى و انسى به وسیله خواندن یا نوشتن دعا او را در پناه خدا قرار داده و به خدا مى‏سپارند.

و طبق روایات بسیارى که در کتابهاى شیعه و اهل سنت آمده، رسول خدا(ص)دو فرزند خود حسن و حسین(ع)را به این دعا تعویذ فرمود:

«اعیذ کما بکلمات الله التامة من کل شیطان وهامة و من کل عین لامة‏» (14)

(شما را پناه مى‏دهم به کلمات تامه و کامله پروردگار از هر شیطان بدخواهى و از هر چشم زخمى.)

و در روایت دیگرى است که این گونه مى‏فرمود:

«اعیذ کما من عین العاین و نفس النافس‏» (15)

(شما را پناه مى‏دهم از چشم چشم زن، و نفس نفس زن.)

کنیه و القاب

و از جمله آداب و سنتهاى ولادت نوزاد پس از نامگذارى، تعیین کنیه‏براى اوست که طبق حدیثى، امام باقر(ع)فرمود:

«انا لنکنى اولادنا فى صغرهم مخافة النبز ان یلحق بهم‏» (16)

(ما براى فرزندانمان در کودکى کنیه قرار مى‏دهیم، از ترس آنکه مبادا در بزرگى دچار لقبهاى ناخوشایند گردند.)

و کنیه آن حضرت بر طبق روایات بسیارى‏«ابو محمد»بوده و کنیه دیگرى نداشته است.

و اما القاب آن حضرت بدین شرح است: سبط، زکى، مجتبى، سید، تقى، طیب، ولى...

و مرحوم اربلى در کتاب کشف الغمة پس از نقل کنیه و القاب آن حضرت از روى کتابهاى اهل سنت گفته است: مشهورترین این القاب‏«تقى‏»است و بهترین و شایسته‏ترین آنها همان است که رسول خدا(ص)او را بدان ملقب فرمود و آن‏«سید»است. (17)

پى‏نوشت‏ها:

1.مستدرک حاکم، ج 3، ص 169، اسد الغابه، ج 2، ص 9، اکمال الرجال خطیب تبریزى، ص 627، حیاة الامام الحسن، ج 1، ص 59.

2.بحار الانوار، ج 43، ص 238، و به همین مضمون روایات بسیارى در کتب اهل سنت نقل شده که بیشتر آنها در ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 492 به بعد ذکر شده است.

3.بحار الانوار، ج 43، ص 251، حیاة الحسن باقر شریف، ج 1، ص 63، ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 501-492.

4.بحار الانوار، ج 43، ص 255، ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 498.

5.حیاة الامام الحسن بن على، ج 1، ص 63.

6.ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 488 و حیاة الامام الحسن بن على، ج 1، ص 63.و در مناقب ابن شهرآشوب از عمران بن سلیمان و عمرو بن ثابت نقل کرده که گفته‏اند: «ان الحسن و الحسین اسمان من اسامى اهل الجنة و لم یکونا فى الدنیا»

7.بحار الانوار، ج 43، ص 239، مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 391، صحیح ترمذى، ج 1، ص 286، صحیح ابى داود، ج 33، ص 214، احقاق الحق، ج 11، صص 8-6.

8.و در برخى از روایات شیعه و اهل سنت آمده که دو گوسفند براى حسن(ع)و دو گوسفند براى حسین(ع)قربانى کرد، ولى روایت‏یک گوسفند مشهورتر و از نظر سند هم قوى‏تر از روایات دیگر است، چنانچه در حیاة الامام الحسن نیز بدان تصریح کرده است.

9 و 10.بحار الانوار، ج 43، صص 239 و 250 و 257.حیاة الامام، ج 1، ص 64.ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 17-511.

11.نور الابصار، ص 108، و ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 519 به نقل از مفتاح النجا بدخشى.

12.و به تعبیر روایات‏«امرار موسى‏»مى‏کرده‏اند.

13.سفینة البحار، ج 1، ص 379.

14.سفینه، ج 2، ص 287 و ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 520 و 524 و 527.

15.ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 527.

16.حیاة الامام الحسن(ع)، ج 1، ص 65.

17.بحار الانوار، ج 43، ص 255.

برگرفته از:

«زندگانى امام حسن مجتبى علیه السلام»، سید هاشم رسولى محلاتى

 


پنج شنبه 89 شهریور 4 , ساعت 4:51 عصر

 

 روزنامه مردم سالاری با اشاره به طرح پیشنهادی برخی نمایندگان مجلس برای حذف تعطیلی 15خرداد و افزایش تعطیلات عید فطر نوشت :

اگر امام در قید حیات بودند جرات می کردید در مجلس چنین طرحی را تهیه کنید و برای 15 خرداد دوباره تصمیم بگیرید؟

البته این نیز فراموش نشود که تعطیلا ت یک روزه با 3 روزه متفاوت است.دولتی که سابقه تعطیل کردن با کوچکترین بهانه ای را دارد اگر تعطیلی 3 روزه عید فطر در وسط هفته مثلا  دوشنبه باشد بقیه روزها نیز تعطیل می شود و یک باره 3 روز تعطیلی به 7 روز تبدیل می شود.

نکته دیگر درمورد کاهش ساعات کار و تبعیض آشکار این طرح بین کارکنان دولت با سایر اقشار جامعه است. به باور طراحان، کاهش ساعات کار فقط شامل دولتیان می شود و گویی قانون برای مردم یکسان نیست یا شاید هم فقط کارکنان دولت روزه می گیرند و مراسم ماه مبارک رمضان را به جا می آورند و کارگران یا شاغلا ن سایر بخش ها تابع قوانین دیگری هستند که گویای سیاست یک بام و دو هوا است.


پنج شنبه 89 شهریور 4 , ساعت 4:50 عصر

 پرسش و پاسخ هایی از امام حسن مجتبی (ع)

مرحوم قطب الدّین رواندى در کتاب خرایج خود آورده است : روزى یک نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : من یک نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم .

حضرت فرمود: خیر، تو از رعیّت من و از اهالى این شهر نیستى ؛ بلکه تو از سوى پادشاه روم آمده اى و او چند سؤ ال براى معاویه فرستاده است و چون معاویه جواب آن ها را نمى دانست به من ارجاع شده است .

آن شخص اظهار داشت : بلى ، صحیح فرمودى ، معاویه مرا به طور محرمانه نزد شما فرستاد تا جواب مسائلم را از شما دریافت دارم ؛ و این موضوع را کسى غیر از ما نمى دانست .

پس از آن امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى از این دو فرزندم سؤ ال کن که جواب کافى دریافت خواهى داشت .

آن شخص گفت : از آن کسى که موهاى سرش تا روى گوشهایش آمده - یعنى ؛ حسن مجتبى علیه السلام - سؤ ال مى کنم .

و چون آن شخص رومى نزد امام حسن مجتبى علیه السلام آمد، پیش از آن که سخنى مطرح شود، حضرت به او فرمود: آمده اى تا سؤ ال کنى :

فاصله بین حقّ و باطل چیست ؟

و بین زمین و آسمان چه مقدار فاصله است ؟

و بین مشرق تا مغرب چه مقدار مسافت است ؟

و قوس و قزح - یعنى ؛ رنگین کمان - چیست ؟

و خنثى به چه کسى گفته مى شود؟

و آن ده چیزى که یکى از دیگرى محکم تر و سخت تر مى باشند کدامند؟

مرد رومى با حالت تعجّب گفت : بلى ، سؤ ال هاى من همین ها مى باشد.

امام حسن مجتبى علیه السلام در این موقع به پاسخ سؤ ال ها پرداخت و فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت است ، آنچه با چشم خود دیدى حقّ و آنچه شنیدى باطل است .

فاصله بین زمین و آسمان به اندازه دعاى مظلوم بر علیه ظالم است و نیز تا جائى که چشم ببیند.

همچنین فاصله بین مشرق تا مغرب به مقدار سرعت گردش و حرکت خورشید در یک روز خواهد بود.

و امّا قوس و قزح : قوس علامتى است از طرف خداوند رحمان براى در اءمان ماندن موجودات زمین از غرق شدن و دیگر حوادث مشابه آن ؛ و قزح نام شیطان است .

... از مرگ محکم تر، و نیرومندتر مشیّت و اراده الهى است که مرگ را برطرف مى نماید - و در روز واپسین ، مردگان را زنده مى گرداند

و امّا خنثى به شخصى گفته مى شود که معلوم نباشد مرد است یا زن ، که اگر هیچ نشانه اى نداشته باشد، یا هر دو نشانه را موجود باشد به او گفته مى شود: ادرار کن ، پس اگر ادرارش به سمت جلو یا بالا بود مرد است و در غیر این صورت در حکم زن خواهد بود.

و امّا جواب آن ده چیز - به این شرح است - :

خداوند متعال سنگ را آفرید و به دنبالش آهن را به وجود آورد که همانا آهن سنگ را قطعه قطعه مى کند.

و سپس آتش را آفرید که آهن را گداخته و آب مى نماید.

و سخت تر از آتش آب است که آتش را خاموش مى کند.

و از آب شدیدتر، ابر مى باشد که آن را حمل و منتقل مى کند.

و از ابر نیرومندتر باد خواهد بود که ابر را به این سو، آن سو مى برد.

و از باد قدرتمندتر آن نیروئى است که باد را کنترل مى کند.

و از آن شدیدتر ملک الموت - عزرائیل - است که جان همه چیز را مى گیرد؛ و مى میراند.

و از آن مهمّتر خود مرگ است که جان عزرائیل را نیز مى رباید.

و از مرگ محکم تر، و نیرومندتر مشیّت و اراده الهى است که مرگ را برطرف مى نماید - و در روز واپسین ، مردگان را زنده مى گرداند -


- بحارالا نوار ج 43، ص 326، ح 5، الخرایج و الجرایح : ج 2، ص 572، ح 2.
منبع: چهل داستان و حدیث زندگانی امام حسن (علیه السلام) عبداللّه صالحى


پنج شنبه 89 شهریور 4 , ساعت 12:17 عصر

منزل تاریخی خسروشاهی بنابنمای طبقه دوم منزل خسروشاهی

عکس های فوق منزل تاریخی  خسروشاهی ها در بناب را نشان میدهدخانه ای قدیمی در یکی از محلات شهرستان بناب است این خانواده از سرشناس ترین وثروتمند ترین اهالی  بناب هستند که اصالت خسروشاهی دارند.


<   <<   21   22   23   24      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ