سرخپوشان تهرانی که شب 21 ماه رمضان را در حرم رضوی حضور یافته بودند، بامداد جمعه 23 ماه رمضان نیز در حرم امام هشتم (ع) حضور یافتند.
پرسپولیسیها شب جمعه نیز قصد حضور در حرم رضوی را داشتند اما حضور انبوه زائران حضرت و ازدحام بیش از اندازه در حرم، باعث شد برنامه حضور سرخپوشان در حرم به بامداد جمعه موکول شود.
با این وجود تعدادی از بازیکنان با جدا شدن از کاروان سرخپوشان، پنجشنبه شب به صورت انفرادی در حرم حضور یافتند. علی دایی، سرمربی پرسپولیس نیز صبح جمعه به همراه خانواده خود به حرم رضوی رفت و ساعتی را در آنجا حضور داشت.
تیم های ملی ایران و چین امروز برای بیست و سومین بار در طول تاریخ باهم روبرو می شوند، در حالی که بردهای ایران دو برابر بردهای چین بوده است.
تیمهای ملی ایران و چین امروز برای بیست و سومین بار در طول تاریخ باهم روبرو می شوند. دو تیم از زمان اولین دیدارشان در جام ملتهای 1976 تهران تاکنون 22 بار باهم بازی کرده اند که 11 برد سهم ایران بوده و 5 بار نیز چین برده است.6 بازی نیز با نتیجه مساوی خاتمه یافته است. ایران 39 گل زده و 21 گل نیز دریافت کرده است.
کریم باقری با 4 گل زده بهترین گلزن ایران مقابل چین بوده و علی دایی و غلامرضا فتح آبادی نیز هر کدام 3 بار مقابل چین گلزنی کرده اند.
تیم ملی ایران فقط یک بار مقابل چین در خاک این کشور پیروز شده است: بازی معروف 4-2 که در شهر دالیان انجام شد و ایران با درخشش مهدوی کیا چین را در کشور خودش شکست داد. پس از 13 سال از این نبرد تاریخی دوباره در یک شهر شرقی چین دو تیم ملی به مصاف هم می روند.
بهترین نتیجه ایران مقابل چین، دو برد 4- صفر در جام نهرو 1363 و جام تمدنها 1379 بوده است. اما بهترین برد چین مقابل ایران، پیروزی 2- صفر در مقدماتی جام جهانی 1990 است.
آخرین بازی دو تیم در خرداد ماه گذشته بود که در شهر چنگ خوان دائو، تیم ملی ایران 1- صفر به چین باخت. در این بازی افشین قطبی برای اولین بار هدایت تیم ملی را بر عهده داشت.
نتایج بازیهای ایران و چین در طول تاریخ بدین صورت بوده است:
21 خرداد 1355: ایران 2- چین صفر(جام ملتهای آسیا)
8 اسفند 1358: ایران 2- چین 2(مقدماتی المپیک)
29 شهریور 1359: ایران 2- چین 2( جام ملتهای آسیا)
15 تیر 1363: ایران صفر- چین 1( دوستانه)
12 آذر 1363: ایران 2- چین صفر(جام ملتهای آسیا)
4 بهمن 1363: ایران 4- چین صفر(جام نهرو هند)
7 خرداد 1365: ایران 1- چین 2(دوستانه)
26 آذر 1367: ایران صفر- چین صفر(جام ملتهای آسیا)
24 تیر 1368:ایران صفر- چین 2(مقدماتی جام جهانی)
31 تیر 1368:ایران3- چین 2(مقدماتی جام جهانی)
15 مهر 1373: ایران صفر- چین 1( بازیهای آسیایی)
7 اردیبهشت 1376: ایران صفر- چین صفر( دوستانه)
22 شهریور 1376: ایران 4- چین 2( مقدماتی جام جهانی)
25 مهر 1376: ایران 4- چین 1(مقدماتی جام جهانی)
21 آذر 1377: ایران 2- چین 1( بازیهای آسیایی)
25 آذر 1377: ایران 1- چین صفر ( بازیهای آسیایی)
30 دی 1379: ایران 4- چین صفر( جام تمدنها)
13 مرداد 1383: ایران 1- چین 1( جام ملتهای آسیا)
24 تیر 1386: ایران 2- چین 2( جام ملتهای آسیا)
29 آذر 1387: ایران 2- چین صفر( چهارجانبه عمان)
20 دی 1387: ایران 3- چین 1( دوستانه)
11 خرداد 1388: ایران صفر- چین 1( دوستانه)
بازی تدارکاتی ایران و چین امروز ساعت 16 به وقت ایران در شهر جنجو برگزار خواهد شد.
وی تصریح کرد: کسانی هستند که در ظاهر به ایشان تواضع میکنند ولی در باطن بزرگترین خنجرها را به ایشان میزنند که من می دانم اینها چه کسانی هستند.
وی در تکذیب اولین شایعه ابراز داشت: عدهای با ظرافت خاصی، روز جمعهای را در تقویم مشخص کردهاند و آن روز در سال 1414 را روز ظهور امام زمان مشخص کردهاند. این افراد اول این مطلب را از قول آقای بهجت نقل و به ایشان منسوب کردند و بعد با تقویم ثابت کردند این تاریخ در روز جمعه قرار داشته و مخاطب هم این مطلب را به راحتی باور میکرد.
وی ادامه داد: شایعه دیگری که منتسب به ایشان کرده بودند، این بود که ایشان گفته است در کرمان بناست زلزلهای رخ دهد که در پی انتشار این شایعه تماسهای مکرری گرفته می شد برای اطلاع یابی از صحت این خبر.
وی افزود: این افراد در ساختن شایعات به اینجا هم بسنده نکردند و در ادامه گفتند که آقای بهجت رفتن به خیابان صفاییه را حرام اعلام کرده است. یک وقتی ایشان بعد از نماز با جوانی مواجه شدند و آن جوان گفت که آقا شما چرا رفتن به این خیابان را حرام اعلام کرده اید؟ آیتالله بهجت گفتند که من این را گفتهام؟ آن جوان گفت از قول شما گفتهاند که در آن خیابان مغازههایی وجود دارد که ویترینهای جالبی ندارد.
وی ادامه داد: آیتالله بهجت در جواب این شخص گفت که حالا اگر همین مغازهها در خیابانهای دیگری وجود داشته باشد چه؟ باز هم رفتن به آن خیابانها حرام است؟ این در صورتی است که منزل آیتالله بهجت در همین خیابان صفائیه قرار دارد.
شیخ علی بهجت شایعه دیدن قاتل امام زمان(عج) و بیهوش شدن موقع گرفتن وضو را نیز تکذیب کرد.
وی افزود: بازهم شایعات را بردند بالا و به بحثهای مالی رساندند و گفتند که آقای بهجت این قدر از وجوهات مردمی دریافت کرده است وقتی ما حساب کردیم در 15سال مرجعیت ایشان حتی نصف این مال را هم به ایشان به عنوان وجوهات از سوی مردم ندادهاند.
وی شایعه ای که ایشان در نظرات فقهی شان است که باید در عصر غیبت خمس را در زیر خاک پنهان کرد تا خود امام زمان تشریف بیاورد را رد کرد و اظهارداشت: ایشان معتقد بودند که در زمان غیبت کار مسلمانان نباید لنگ بماند و اصل ولایت فقیه را قبول داشتند.
وی شایعه تعطیلی دفتر آیتالله بهجت را نیز از سوی دفتر مقام معظم رهبری تکذیب کرد و افزود عدهای با پخش این شایعه قصد ضربه زدن به ایشان را داشتند و مقام معظم رهبری نیز در این حادثه مظلوم واقع شد.
وی در پاسخ به این سئوال که می گویند ایشان دیانت را از سیاست جدا میدانست صحیح است یا خیر؟ اظهار داشت: ایشان در سیاست کاملا صاحب نظر بود و نظرات را خود را هم اعلام میکرد، ولی به اهلش نه به رسانهها و تلوزیون که به هیچ کاری نیاید.
وی ادامه داد: این که می گویند ایشان در انتخابات شرکت نمیکرد نادرست است. آیتالله بهجت شرکت نکردن در انتخابات را حرام میدانست. ولی ازآنجایی که از دوربینها فراری بود لذا در انظار عمومی رای نمیداد.
وی بحث موت اختیاری را از آنجایی مورد تایید قرار داد که امام خمینی نقل کردهاند و افزود عارفی بود که میگفت که من 25 مقام از ایشان میشناسم که عهد کردم که به کسی نگویم.
وی کراماتی نظیر طی الارض و چشم بصیرت ایشان را نیز تایید کرد و افزود علاوه بر اینها دیدارهایی هم ایشان با امام زمان داشتهاند که متاسفانه عدهای از صحت این رویدادها سوء استفاده کردند.
وی شایعه نماز خواندن پشت سر امام زمان را بیاطلاع دانست و ابراز کرد در تاریخ بودند کسانی که پشت سر امام زمان نماز خواندن ولی حداقل بنده اطلاع ندارم که ایشان نماز خواندهاند یانه؟
وی در پاسخ به این سووال که آیا آیت الله بهجت در مورد رییسجمهور و یا شخصیتهای دیگر کشور اظهار نظری کرده بودند گفت: ایشان به هیچ عنوان در مورد اشخاص اظهارنظر نمیکرد.
وی شایعات دیگری نظیر معتقد بودن ایشان به قمه زنی و رد نظریه ولایت فقیه و دیدن قاتل امام زمان هنگام وضو و بیهوش شدندش را نیز تکذیب کرد.
وی ابراز داشت: در نقل و قول این شایعه ای که گفته شده است آیت الله بهجت از یکی از دوستانش در مورد ظهور می پرسد و او می گوید که امام زمان فرموده پیرمردها هم امید داشته باشند مقداری اشتباه صورت گرفته شده است و ایشان از کسی این سئوال را نپرسیده بلکه درستش این است که آیتالله ناصری از آیت الله بهجت پرسیده آیا بشارتی از ظهور دارید که ایشان میگوید کسی بعد از نماز آمد کنار محراب و گفت امام زمان گفته است پیرمردتر از تو و آیتالله بهجت هم امید داشته باشند که ظهور را درک خواهند کرد.
دفتر آیت الله بهجت تاکید می کند که این شایعه متاسفانه این طور نبوده که آیتالله بهجت قصد انتشارش را داشته باشد و بعد از شنیدن این خبر هم ایشان بسیار ناراحت میشوند و می گویند که اگر میخواستم که کسی بداند میگفتم.
به گزارش خبرآنلاین امام جمعه موقت تهران که در دانشگاه امام صادق(ع) سخن می گفت در پایان سخرانی اش دعاهایی کرد که قابل توجه بود.
وی در دعاهایش گفت که «خدایا کسانی که موجب بدبینی می شوند را منزوی بفرما» و یا در دعایی دیگر آرزوی بیشتر شدن رابطه دولت و ملت را کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، محمدرضا رحیمی معاون اول رئیسجمهور در پیامی به نخست وزیر لیبی، با تبریک فرا رسیدن روز ملی این کشور، بهرهگیری از پیوندهای مشترک دو ملت را برای بسط و تعمیق هرچه بیشتر روابط مورد تاکید قرار داد.
متن پیام محمدرضا رحیمی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای البغدادی علی المحمودی دبیر کمیته عمومی جماهیری عربی لیبی
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
صمیمانه ترین تبریکات خود را به مناسبت فرا رسیدن روز ملی لیبی ابراز میکنم.
ضمن تاکید بر تعهدات و پیوندهای دینی، فرهنگی و تاریخی میان جمهوری اسلامی ایران و جماهیری عربی مردمی اشتراکی عظمای لیبی، امیدوارم با بهرهگیری از این پیوندها موجبات بسط و تعمیق هر چه سریعتر روابط دو کشور فراهم گردد.
از خداوند متعال، سلامتی و موفقیت جنابعالی و بهروزی و نیک بختی ملت برادر لیبی را مسالت دارم.
این پیام در حالی منتشر می شود که انتقاداتی به دولتهای پیشین و دولت نهم و دهم درباره پیگیری موضوع امام موسی صدر مطرح است.
پس از شهادت شهیدان رجایی و باهنر در حادثه 8شهریور، از طرف شورای موقت ریاست جمهوری،آیت الله مهدوی کنی که در دولت شهید باهنر ، وزارت کشور را برعهده داشت، متولی تشکیل کابینه گردید.
آیت الله مهدوی کنی در نامه ای که روز 11 شهریور 1360در مجلس شورای اسلامی قرائت شد وزیران کابینه خود را معرفی کرد.
متن این نامه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
مجلس شورای اسلامی
در اجرای اصل 133 قانون اساسی و با عنایت به مادة 179 آئین نامه داخلی مجلس بدینوسیله اسامی هیات وزیرانی که به تصویب شورای موقت ریاست جمهوری رسیده است به منظور اخذ رای اعتماد به شرح ذیل به آن مجلس محترم تقدیم می شود ، نظر به اینکه اعضاء این دولت در کابینه برادر شهیدمان حجت الاسلام دکتر محمد جواد باهنر نیز عهده دار همین وظائف بوده اند ، لذا برنامه دولت همان است که در هنگام معرفی کابینه قبلی تقدیم مجلس شورای اسلامی شده است. و اما اسامی اعضاء کابینه ، فقط دو مورد وزیر جدید آمده ، بقیه همان وزراء در همان سمتهای قبلی هستند
1-آقای پرورش ، وزیر آموزش و پرورش
2-آقای معاد یخواه، وزیر ارشاد اسلامی
3-آقای حسین نمازی ، وزیر امور اقتصادی و دارائی
4-آقای میر حسین موسوی ، وزیر امور خارجه
5-آقای حبیب الله عسگراولادی مسلمان ، وزیر بازرگانی
6-آقای هادی منافی ، وزیر بهداری
7-آقای مرتضی نبوی ، وزیر پست و تلگراف و تلفن
8- آقای سید محمد اصغری ، وزیر دادگستری
9- آقای سید موسی نامجو، وزیر دفاع
10- آقای هادی نژاد حسینیان ، وزیر راه ترابری ( ایشان جدید است)
11-آقای مصطفی هاشمی خراسانی ، وزیر صنایع
12- آقای محمد علی نجفی، وزیر فرهنگ و آموزش عالی
13-آقای محمد میر محمد صادقی ، وزیر کار و امور اجتماعی
14- آقای محمد سلامتی ، وزیر کشاورزی
15- آقای سید کمال الدین نیک روش، وزیر کشور( شهرداری فعلی تهران که وزیر کشور می شوند)
16- آقای محمد شهاب گنابادی . وزیر مسکن و شهر سازی
17- آقای بهزاد نبوی، وزیر مشاور در امور اجرائی
18- آقای محمد تقی بانکی . وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه
19- آقای محمود روحانی ، وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستی
20- آقای سید حسین موسویانی ، وزیر مشاور و سرپرست شرکت ملی فولاد ایران
21- آقای محمد غرضی، وزیر نفت
22- آقای حسن غفوری ، وزیر نیرو
این سایت که خبر خود را مستند به سایتهای دیگر کرده است نوشت:
نیروهایی با استفاده از سلاح اقدام به حمله به منزل مهدی کروبی کردندو یاری -سر تیم محافظان مهدی کروبی- که برای صحبت با این افراد به سمت آنان رفته بود، مورد ضربو شتم قرار گرفت به حالت اغما فرو رفت.
در پی این اقدام، یاری به سرعت به بیمارستان منتقل شد.
سایت آفتاب افزود:این افراد پس از شکستن درب منزل اقدام به ورود به ساختمان کردند و نیروهای محافظ مجبور به تیراندازی هوایی شدند. تجمع کنندگان با سردادن شعارهایی علیه مهدی کروبی اقدام به پرتاب سنگ و پاشیدن رنگ بر روی ساختمان محل سکونت مهدی کروبی نمودند.
گفتنی است تجمع های شبانه در برابر منزل مهدی کروبی دستاویزی برای رسانه های بیگانه قرار گرفته و از آن برای تخریب علیه نظام استفاده می شود.اخبار مربوط به این موضوع مورد استقبال رسانه های بیگانه قرار می گیرد و در حجم نسبتا گسترده پوشش داده می شود.
آردی ریزال دو ساله به کمک پزشکان ترک سیگار کرد. کودک دو ساله اهل اندونزی که توسط پدرش سیگاری شده بود، مورد توجه رسانه ها قرار گرفته و بسیاری از مردم عمل پدرش را تقبیح نموده بودند.
به همین خاطر پزشکان با استفاده از روشهای ترک اعتیاد و سیگار بعد از چند ماه موفق شدند تا وی را ترک دهند. آزمایشات پزشکی از ریه و بدن ریزال نشان می دهد دیگر وی اصراری به استفاده از سیگار ندارد.
سازمانهای حمایت از کودکان بعد از اینکه فهمیدند وی روزی 40 سیگار پک می زند وارد عمل شدند تا وی را به زندگی طبیعی برگردانند.
پدر ریزال توسط این سازمانها تحت تعقیب قضایی قرار گرفته است تا پاسخگوی عمل زشت خود باشد.
عمروبن حَمِق، حجربن عَدى، حبَهْ عَرنى و حارث اَعور پس از اشغال مصر [به دست حامیان معاویه] خدمت امیر مؤمنان رسیدند، در حالى که آن حضرت گرفته و غمگین بود و گفتند: «به ما بگو که نظرت درباره خلفای اول و دوم چیست؟!» على(ع) به آنان گفت: «آیا ]مشکلاتتان حل شده و] براى این مسئله فراغت یافتهاید؟ این مصر است که تصرف شده و پیروانم آنجا کشته شدهاند. نامهاى بیرون مىدهم که در آن جواب سؤالتان هست و از شما مى خواهم حقى را که از من تباه ساختید، رعایت کنید. نامه را بر پیروان من بخوانید و یاوران حق باشید.» و این نسخه، گزیده آن نامه است:1
از بنده خدا، على امیر مؤمنان به هر مؤمن و مسلمانى که این نامهام را بخواند. سلام بر شما! من خدا را نزد شما مىستایم؛ خدایى که جز او معبودى نیست. اما بعد، همانا خداوند محمد(ص)را بهعنوان بیمدهنده جهانیان، امین بر وحى خدا و گواه براین امت برانگیخت، در حالى که شما قوم عرب، آن روز بدترین دین و بدترین خانمان را داشتید، بر سنگهاى خاره و مارهاى زهرناک و خارهاى پراکنده در آبادیها مىخفتید، آبى آلوده مىنوشیدید و خوراکى سفت و ناگوار مىخوردید، خونتان را مىریختید، فرزندانتان را مىکشتید، از خویشاوندانتان مى بریدید، اموال یکدیگر را به ناروا مىخوردید، راههایتان ناامن بود، بتها میان شما برپا و گناهان به شما چسبیده بود. بیشترشان به خدا ایمان نیاوردند، مگر آنکه شریکى براى او قائل بودند.2
آثار بعثت
خداى متعال بر شما منت نهاد و محمد(ص)را به عنوان فرستادهاى از خودتان به سوى شما برانگیخت و در کتاب خود فرمود: «هو الذى بعث فىالامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمهًْ و إن کانوا من قبل لفى ضلل مبین: او کسى است که در میان درس ناخواندگان، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را برایشان مىخواند، پاکشان مىکرد و به آنان کتاب و حکمت مىآموخت، و همانا پیشتر در گمراهى آشکارى بودند.» [جمعه،2]
و فرمود: «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم: پیامبرى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما براى او ناگوار است، برهدایت شما اصرار دارد و به مؤمنان رئوف و مهربان است.» [توبه، 128]
و فرمود: «لقد من الله علىالمؤمنین إذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم: خداوند بر مؤمنان منت نهاد، آنگاه که در میان آنان پیامبرى از خودشان برانگیخت» [ آل عمران، 164]
و فرمود: «ذلک فضلالله یؤتیه من یشاء والله ذوالفضلالعظیم: این فضل و احسان خداست که به هرکه خواهد، مىبخشد و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.» [جمعه، 4]
آن که فرستاده به سوى شما بود، از خودتان و همزبان خودتان بود و شما نخستین گروندگان بودید که چهره و یاران و خاندانش براى شما آشنا بود. او به شما کتاب و حکمت و واجبات و مستحبات را آموخت و شما را به صله رحم، حفظ خونها و آشتى میان افراد و امانتدارى و پایبندى به سوگندها پس از استوارسازى آنها فرمان داد و به شما دستور داد که نسبت به هم با عاطفه، نیکوکار، بخشنده و مهربان باشید و شما را از غارتگرى، ستم بر یکدیگر، حسدورزى، دشنام و تجاوز به یکدیگر، شرابخوارى، کمفروشى و کاستى در سنجشها نهى کرد و در آنچه بر شما نازل شد، به شما پیشنهاد کرد که زنا مکنید، ربا مخورید، مال یتیمان را به ستم مخورید، امانتها را به صاحبانش برگردانید، در زمین در پى فساد مباشید و تجاوز مکنید، که خداوند تجاوزگران را دوست نمىدارد. شما را به هر خیرى که به بهشت نزدیکتان مىسازد و از آتش دورتان مىکند، فرمان داد و از هر بدى که از بهشت دور و به دوزخ نزدیک مىسازد، برحذر داشت.
چون زمان آن حضرت از دنیا تمام شد، خداوند، او را سعادتمند و ستوده نزد خویش برد. و چه مصیبتى بود که بر نزدیکان فرود آمد و عموم مسلمانان را فرا گرفت؛ مصیبتى که پیشتر مانند آن به ایشان نرسیده بود و پس از آن هم مانندش را نخواهند دید.
پس از پیامبر(ص)
چون پیامبر خدا درگذشت، مسلمانان پس از او درباره حکومت به کشمکش پرداختند. به خدا سوگند، هرگز به ذهنم نمىآمد و برخاطرم نمىگذشت که عرب، پس از پیامبر(ص)این خلافت را از خاندانش دور کنند و پس از وى، از من دورش سازند... من دست نگه داشتم و دیدم که من براى جانشینى پس از او، شایستهتر از دیگرانم که برسرکار آمدند و مدتى که خدا خواست، بر این وضع صبر کردم تا آنکه دیدم گروهى از مردم از اسلام برگشتهاند و به نابود ساختن دین خدا و آیین محمد(ص)و ابراهیم(ع) فرا مىخوانند. ترسیدم که اگر به یارى اسلام و مسلمانان برنخیزم، در دین رخنه و خرابى بزرگى پیش آید که مصیبت آن بسى بزرگتر است از آنکه حکومت بر شما را از دست بدهم؛ حکومتى که کالایى چند روزه و زوالپذیر همچون سراب و گذرا همچون ابر است. این بود که... بیعت کردم و براى دفع آن حوادث به پا خاستم تا آنکه باطل از میان رفت و کلمه الله برترى یافت، هرچند کافران خوش نداشتند.
پس ابوبکر کارها را عهدهدار شد، نرمش کرد و سخت گرفت، نزدیک ساخت و میانهروى کرد. دلسوزانه همراهىاش کردم و تلاشگرانه در آنجا که خدا را اطاعت کرد، پیروىاش نمودم و امید قطعى نداشتم که اگر براى او حادثهاى پیش آید و پس از او من زنده باشم، حکومتى که با او درباره آن کشمکش داشتم، به من بازگردد...
چون به بستر مرگ افتاد، عمر را خواست و خلافت را به او واگذار کرد. ما هم گوش کردیم و اطاعت و دلسوزى داشتیم. عمر عهدهدار خلافت شد... چون به بستر احتضار افتاد، پیش خود گفتم که خلافت را از من برنمىگرداند؛ ولى مرا ششمین نفر ]در شورا] قرار داد و از ولایت (و پیشوایى) من بیش از دیگران ناخرسند بودند.
پیشتر شنیده بودند که پس از وفات پیامبر(ص) احتجاج مىکردم و مىگفتم: «اى گروه قریش! ما اهل بیت به خلافت شایستهتر از شماییم، تا زمانى که در میان ما کسى هست که قرآن مىخواند و سنت پیامبر(ص)را مىشناسد و به دین حق معتقد است.» آنان ترسیدند که اگر من به خلافت رسم، آنان تا زندهاند، سهمى از حکومت نداشته باشند. یکپارچه و همدست شدند و خلافت را به عثمان دادند و چون از اینکه از سوى من سهمى به آنان داده شود، ناامید بودند، مرا از دایره خلافت بیرون کردند، تا آن را به دست گرفته، در میان خود بچرخانند...
خداوندا! من از قریش به پیشگاه تو شکایت مىکنم. آنان با من قطع رحم کردند و از بهره من کاستند و جایگاه والاى مرا تحقیر کردند و درباره حقى که من به آن شایستهتر بودم، با من به کشمکش پرداختند... سپس گفتند: «حق همان است که بتوانى آن را بگیرى و آن را نگهدارى. یا با دلى پر و غصهدار صبر کن، یا از غم و افسوس بمیر!» پس چون نگریستم، دیدم جز خاندانم کسى همراه و مدافع و یاور من نیست. نخواستم آنان از بین بروند. چشم بر خاشاک فرو بستم و آب دهان بر استخوانِ در گلو مانده، فرو بردم و با فرو بردن خشم...، صبر کردم.
بیعت مردم
تا آنکه بر عثمان انتقاد کردید، آمدید و او را کشتید و سپس براى بیعت به نزد من آمدید. من نپذیرفتم و دست از آن باز کشیدم. با من کشمکش کردید و دستم را کشیدید و من بازپسکشیدم. دستم را کشیدید و باز کردید و من جمع کردم. بر سر من ازدحام کردید، تا حدى که بیمناک شدم که یکدیگر را یا مرا بکشید. گفتید: «با ما بیعت کن. ما جز تو را نداریم و جز به تو راضى نیستیم. با ما بیعت کن تا دچار تفرقه و اختلاف کلمه نشویم.»
با شما بیعت کردم و مردم را به بیعت خویش فرا خواندم. هر کس به دلخواه و از روى رغبت بیعت کرد، بیعتش را پذیرفتم و هر کس نخواست، او را مجبور به بیعت نکردم و به حال خود واگذاشتم. از جمله کسانى که با من بیعت کردند، طلحه و زبیر بودند. اگر بیعت هم نمىکردند، به بیعت وادارشان نمىکردم، همچنان که دیگران را وادار نساختم. چیزى نگذشت که خبر یافتم آن دو همراه سپاهى که همه از بیعتکنندگان با من بودند که قول اطاعت داده بودند، از مکه به سوى بصره بیرون شدهاند!
آن دو نزد کارگزار من [در بصره] و خزانهدار بیتالمال و اهالى شهرى رفتند که همه آنان با من بیعت کرده و در اطاعت من بودند. به تفرقهافکنى پرداختند و جمعشان را پراکندند، آنگاه به گروهى از پیروان من تاخته، برخى را با نیرنگ کشتند و برخى را اعدام کردند، گروهى هم دست به شمشیر برده با آنان جنگیدند، تا صادقانه به دیدار خدا شتافتند. به خدا سوگند اگر آن گروه تنها یکى از یاران مرا بىگناه و به عمد کشته بودند، براى من کشتن همه آنان حلال و روا بود، تا چه رسد به اینکه گروهى از مسلمانان را کشتند که بیش از شمار آنانى بود که برایشان وارد شدند. البته خدا هجوم آنان را برگرداند و نابود شدند...
قاسطین
سپس به شامیان نگریستم که بادیهنشینانى پراکنده و طمعورزانى جفاکار و اوباش بودند که از هر سو گرد آمده بودند؛ کسانى که مىبایست تأدیب و تربیت شوند یا سرپرستى براى آنان گماشته شود و دست آنان گرفته شود. نه مهاجر بودند، نه انصار و نه تابعان به نیکى. به سوى آنان شتافتم و به اطاعت و همبستگى فراخواندمشان؛ اما آنان جز تفرقه و دورویى و رو در روى مسلمانان ایستادن و تیر و نیزه بر مسلمانان افکندن را نخواستند.
اینجا بود که مسلمانان را به نبرد با آنان برانگیختم و با ایشان جنگیدم. چون با گزش سلاح و سوزش زخم روبرو شدند، قرآن را برافراشتند و شما را به آنچه در آن است، فرا خواندند. به شما گفتم که اینان اهل دین و قرآن نیستند. از روى مکر و نیرنگ و سست کردن عزم شما و ایجاد ضعف، قرآن بر نیزه کردهاند. پس در راه حق خویش جنگتان را با آنان ادامه دهید؛ اما از من نپذیرفتید و گفتید: «قبول کن. اگر به آنچه در قرآن است، گردن نهادند، پس با ما در حق همراه مىشوند و اگر گردن ننهادند، حجت ما برضد آنان بزرگتر خواهد بود.» من هم پذیرفتم؛ چون دیدم شما دست کشیدید و سست شدید، من نیز از آنان دست کشیدم.
میان شما و آنان مصالحه بر دو نفر شد که آنچه را قرآن زنده مىدارد، زنده بدارند و آنچه را قرآن مىمیراند، بمیرانند. رأى آن دو مختلف و داوریشان ناهماهنگ شد و حکم قرآن را واگذاشتند و به مخالفت با کتاب خدا پرداختند. خداوند هم از راه درست، دورشان ساخت و آنان را به وادى گمراهى افکند و داورى آنان را دور افکند، و شایسته همین نیز بودند.
مارقین
پس گروهى از ما کناره گرفتند. ما نیز تا با ما کارى نداشتند، کارشان نداشتیم. تا آنکه به فساد در زمین روى آوردند، کشتند و تباه کردند. نزد آنان رفتیم و گفتیم: «قاتلان برادرانمان را به ما تحویل دهید، آنگاه قرآن داور بین ما و شما باشد.» گفتند: «ما همگى آنان را کشتیم و همه ما خون آنان و شما را هدر مىدانیم.» سوارهها و پیادههاى آنان بر ما تاختند و خداوند هم آنان را به خاک هلاکت ستمگران افکند.
تزلزل یاران
پس چون کار آنان چنین شد، فرمانتان دادم که فورى در پى دشمنانتان بشتابید. گفتید: «شمشیرهایمان کند شده، تیرهایمان تمام گشته و پیکانِ نیزههایمان کند شده و بیشتر آنها خم شده است. ما را به شهرمان برگردان تا با بهترین ساز و برگ آماده شویم و اگر برگردى، به تعداد کسانى که از ما کشته یا جدا شدند، نیروهاى ما را مىافزایى که این کار، ما را در برخورد با دشمن نیرومندتر مىسازد.»
من شما را آوردم، چون نزدیک کوفه رسیدید، دستور دادم در نخیله3 فرود آیید و در لشکرگاهتان بمانید و دست به شمشیر باشید و خود را مهیاى جنگ نگه دارید و زیاد به دیدار فرزندان و همسرانتان نپردازید، که رزمندگان آناناند که براى جنگ پایدارند، آستین بهر نبرد بالا زدهاند، از بیدار ماندن در شبها و تشنگى در روزها و از گرسنگى و خستگى نمىنالند.
برخى از شما عذرخواهانه با من فرود آمدند و برخى هم از روى نافرمانى به شهر وارد شدند. نه آنان که ماندند، ثبات و صبر ورزیدند و نه آنان که به شهر رفتند، دوباره نزد من بازگشتند. به لشکرگاهم نگاه کردم، جز پنجاه تن در آن نبود. چون چنین دیدم، نزد شما به کوفه وارد شدم و تا امروز نتوانستهام شما را با خودم از آن بیرون ببرم!
پس منتظر چیستید؟ آیا نمىبینید که از اطراف شما کاسته و شهرهایتان گشوده شده است و پیروان من در شهرها کشته شدهاند و لشکرگاههاى شما خالى مىشود و شهرهایتان مورد هجوم قرار مىگیرد، با آنکه شمار شما بسیار و نیرو و دلاورىتان فراوان است؟ پس در چه فکرى هستید؟ خدا خیرتان دهد! از کجا بر شما مىتازند؟ شما را چه مىشود؟ چگونه از حق منحرف مىشوید؟ و چگونه افسونتان مىکنند؟! اگر مصمم و هماهنگ بودید، به فکر حمله به شما نمىافتادند. هلاکه دشمنان هماهنگ و همدست و دلسوز یکدیگر شدند و شما سست و نیرنگباز و پراکنده گشتید! اگر چنین ادامه دهید، در نظر من کامیاب به شمار نمىآیید. خفتگانتان را بیدار کنید، در راه حقتان همدست شوید و دل به جنگ با دشمنتان بدهید. خالص از ناخالص روشن شده است و بر هر که بینا باشد، صبح آشکار است.
چهره شامیان
ما با کسانى مىجنگیم که آزادشدگان و فرزندان آزادشدگان (در فتح مکه)اند، جفاکارند و از روى بىرغبتى اظهار مسلمانى کردهاند. در آغاز اسلام نیز اینان همه در حال جنگ با پیامبر(ص)بودند؛ دشمنان خدا و سنت و قرآن و بدعتگذاران و نوآوران و کسانى که از شر و فتنه آنان بایست پرهیز مىشد؛ آنان که بر اسلام و مسلمانان خطرآفرین بودند؛ رشوهخواران و دنیاپرستان! به من چنین رسیده که عمرو عاص بیعت نکرد، مگر آنکه ]معاویه] بهایى براى آن بخشید و شرط کرد که عطایى به او داده شود، بزرگتر از آنچه از حکومت در دست اوست. الا تهى باد دست او که دین به دنیا فروخت...
در میان آنان کسانىاند که در میان شما شراب خوردند و حد بر آنان جارى شد؛ آنان که به فساد در دین و کار زشت، معروفاند. برخىشان کسانىاند که تا هدیهاى نگرفتند، مسلمان نشدند! اینان سران این گروه هستند، و برخى کسانى از سرانشان که زشتکارىهایشان را بازگو نکردم، مثل آنان که یاد شد و بلکه بدتر از آناناند.
آنان که گفتم، اگر بر شما سلطه یابند، در میانتان فساد، تکبر، گناه، حکومت استبدادى و تباهى در زمین را رواج مىدهند، از هوسها پیروى مىکنند و به ناحق حکم مىرانند. شما با همه سستى و ترک یارى از آنان بهتر و رهیافتهترید. میان شما عالمان، فقیهان، پاکسیرتان، فرزانگان، حاملان کتاب خدا، شبزندهداران و آبادکنندگان مساجد با تلاوت قرآن وجود دارند. آیا شما خشم نمىگیرید و همت نمىکنید، تا آنکه نابخردان و فرومایگان و اوباش، با شما بر سر مسئله حکومت به کشمکش مىپردازند؟
پس هرگاه مىگویم، سخنم را بشنوید ـ خدا هدایتتان کند ـ و چون فرمانتان مىدهم، فرمانبردارى کنید. به خدا سوگند اگر از من پیروى کنید،گمراه نمىشوید و اگر نافرمانى کنید، هدایت نمىشوید. آماده نبرد شوید و ساز و برگ آن را مهیا سازید و به سوى جنگ، هماهنگ بشتابید. به یقین آتش نبرد برافروخته و رسوایى آن بالا گرفته است و فاسقان در نبرد با شما از جان و دل به میدان آمدهاند، تا بندگان خدا را شکنجه کنند و نور خدا را فرونشانند. آگاه باشید که پیروان شیطان و طمعکاران و جفاپیشگان و متکبران، شایستهتر به تلاش در گمراهى و تباهى و باطلشان نیستند، از بندگان خدا و نیکان و پارسایان و حقگرایان در راه حق خود و اطاعت از پروردگارشان و دلسوزى براى پیشوایشان.
ترغیب به جهاد
به خدا سوگند اگر من یک تنه با آنان رویارو شوم و آنان زمین را پر کرده باشند، از آنان باک و وحشتى ندارم. من به گمراهى آنان و برحق بودن خودمان، اطمینان و دلیل و یقین و صبر دارم. من شیفته دیدار خداى خویشم و چشم به راه پاداش شایسته اویم؛ ولى افسوس و اندوهى که بر من رخ مىدهد و غصهاى که بر جانم مىخَلَد، از این است که سفیهان و تبهکاران این امت بر سر کار آیند و بیتالمال را میان خود دست گردان کنند، بندگان خدا را به بردگى بگیرند و با صالحان بجنگند و با نابکاران همدست و متحد شوند.
به خدا سوگند اگر بیم آن نبود، این همه شما را سرزنش و تشویق و ترغیب به جهاد نمىکردم؛ بلکه وقتى شما سستى نشان مىدادید و از نبرد سر باز مىزدید، شما را رها مىکردم تا هرگاه که مقدر باشد، خودم با آنان رویاروى شوم. به خدا سوگند من بر حقم. من دوستدار شهادتم. پس «انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا باموالکم و انفسکم فى سبیلالله ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون: سبکبار و سنگینبار، بکوچید و با اموال و جانتان در راه خدا جهاد کنید. اگر بدانید، این برایتان بهتر است.» [توبه، 41]
اینقدر به زمین نچسبید که در خوارى بمانید و دچار ذلت شوید و بهره شما زیانبارتر گردد. مرد جنگى بیدار و دیده باز است. هرکس [غافلانه] بخوابد، [دشمنان] از او غافل نمىمانند و هرکه سست شود، نابود گردد و هرکس جهاد در راه خدا را واگذارَد، زیانزده و خوار خواهد بود. خدایا! ما و آنان را بر محور هدایت متحد گردان، ما و آنان را به دنیا بىرغبت ساز، و براى ما و آنان، آخرت را بهتر از دنیا قرار بده. والسلام!
پى نویس:
1. این متن در الغارات ج1، ص 302؛ المسترشد، ص 408 ـ 427/141 و بحارالانوار، ج 33، ص 567 و ص 722 آمده است.
1. اشاره است به آیه 106 سوره یوسف: «و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون».
3. محلى نزدیک کوفه به سمت شام، جایى که امام (ع) به سوى آن بیرون رفت. (معجمالبلدان، ج5، ص 278)
تأکید بر غسل.
به نقل از برید بن معاویه : « دیدم امام صادق علیه السلام در شببیست و سوم از ماه رمضان غسل کرد: یک بار در اوّل شب ، یک بار هم در آخر آن .»
تأکید بر شب زنده دارى
1- امام على علیه السلام:
« پیامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، بستر خود را جمع مى کرد و کمرش را مى بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار مى کرد.
و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب مى پاشید ».
2- دعائم الإسلام: فاطمه علیهاالسلام نمى گذاشت که کسى از خانواده اش در آن شب (شب بیست و سوم) بخوابد و [ خواب] آنان را با کم خوردن درمان مى کرد و از روز براى آن شب ، آماده مى شد و مى فرمود: «محروم ، کسى است که از خیر آن بى بهره بماند».
3- الإقبال ـ به نقل از جمیل و هشام و حفص ـ :
« امام صادق علیه السلام به سختى بیمار شد. چون شب بیست و سوم فرا رسید ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.»
تأکید بر صد رکعت نماز
1- امام باقر علیه السلام: « هر کس شب بیست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و در آن صد رکعت نماز بخواند ، خداوندْ در زندگى اوگشایش مى دهد و کار دشمنان او را خود بر عهده مى گیرد و او را از غرق شدن ، زیر آوار ماندن ، سرقت ، و از شرّ دنیا مصون مى دارد و وحشت نکیر و منکر را از او بر مى دارد ، و او در حالى از گور خویش بیرون مى آید که نورش بر اهل رستاخیز مى تابد ، و نامه عملش را به دست راستش مى دهند و رهایى از آتش و عبور بر صراط و ایمنى از عذاب را براى او مى نویسند و بدون حساب وارد بهشت مى شود و در بهشت ، از همنشینان پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحان قرار داده مى شود و آنان چه نیکو همنشینانى اند!
2- امام صادق علیه السلام: « مستحب است در آن شب صد رکعت نماز خوانده شود ، در هر رکعت: یک بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد(
تأکید بر زیارت امام حسین علیه السلام
1- امام رضا علیه السلام:
کسى که در ماه رمضان ، امام حسین علیه السلام را زیارت مى کند ، مواظب باشد که نزد قبر آن امام بودن را در شب جُهَنى از دست ندهد ،و آن ، شب بیست و سوم است؛ شبى که امید است شب قدر باشد.
2- امام جواد علیه السلام: « هر کس در شب بیست و سوم ماه رمضان ، امام حسین علیه السلام را زیارت کند ـ همان شبى که امید است شب قدر باشدو در آن شب ، هر کار حکمت آمیزى فیصله مى یابد ـ روح هاى بیست و چهار هزار فرشته و پیامبر با او مصافحه مى کنند ، که همگى از خداوندْ اذن مى گیرندکه آن شب ، حسین علیه السلام را زیارت کنند. »
خواندن سوره هاى عنکبوت ، روم و دُخان
امام صادق علیه السلام ـ خطاب به ابو بصیر ـ :
« هر کس دو سوره عنکبوت و روم را در ماه رمضان ، در شب بیست و سوم بخواند ، به خدا قسم ـ اى ابو محمّد ـ او از اهل بهشت است و هرگز در این سخن استثنا نمى کنم و نمى ترسم که خداوند ، در این سوگند گناهى بر من بنویسد.
این دو سوره نزد خداوند ، جایگاهى والا دارند.»
الإقبال: و از اعمال افزون در شب بیست و سوم ، خواندن سوره دُخان در آن شب و در هر شب است... .
خواندن هزار بار سوره قدر
سیّد ابن طاووس ـ در الإقبال ـ :از قرائت قرآن در این شب [ قرائتِ] هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» است. روایتى براى این ، در شب اوّل ، به صورت کلّى (براى همه ماه) گذشت. اختصاص خواندن این سوره در این شب نیز با سندهاى چندى از امام صادق علیه السلام براى ما روایت شده است ،که فرمود: «اگر کسى در شب بیست و سوم ماه رمضان ، هزار بار سوره إنّا أنزلناه بخواند ، صبح خواهد کرد ، در حالى که یقین او ، با اعتراف به آنچه مخصوص ماست ، استوار خواهد بود و این نیست ، مگر به سبب آنچه در خواب خود مى بیند».
دعا براى امام زمان علیه السلام
مصباح المتهجّد ـ به نقل از محمّد بن عیسى ، با سدر شب بیست و سوم ماه رمضان ، این دعا در حال سجود ، ایستاده ، نشسته و در هر حال و در همه ماه و هر گونه و هر وقت از روزگارت که ممکن شود ، مکرّر خوانده مى شود. پس از ستایش خداى متعال و درود بر پیامبر ، محمّد صلى الله علیه و آله ، مى گویى :
«خداوندا! در این ساعت و در هر ساعت ، براى ولىّ خود ، ... پسر ... (حجة بن الحسن ع) ، سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و چشم باش ،تا آن که او را در زمین خود ، با اطاعت و رغبت مردم ساکن سازى و وى را در آن به مدّت طولانى بهره مند گردانى."
فضیلت و آداب روز قدر
الإقبال ـ به نقل از هشام بن حکم ، از امام صادق : روزِ شب قدر ، مثل شب قدر است.
امام صادق علیه السلام:شب قدر ، در هر سال ، هست و روز شب قدر ، مثل شب قدر است.
امام صادق علیه السلام: صبح روز شب قدر ، مثل شب قدر است. پس ، عمل و تلاش کن
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]