آیت الله تهرانی در جلسه دیگری از سخنرانی های ماه رمضان عنوان کرد : " بحث دیگری که در باب دعا مطرح است، «تأثیر حالت ظاهری انسان در اجابت دعا» است. یک بحث از نظر باطن داریم که آنها را در گذشته عرض کردم (*)؛ اما حالا میخواهیم از نظر ظاهر بررسی کنیم که انسان در چه حالی از حالات ظاهری دعا کند، اثرش بیشتر است؟ ما به حسب ظاهر و از نظر فیزیکی حالات مختلفی را برای انسانهایی که سالم هستند تصویر میکنیم؛ مثلاً «قیام» دارند، «قعود» دارند، «رکوع» دارند، «سجود» و حالات مختلف دیگر دارند. سؤال این است که آیا این حالات هم در اجابت دعا دخالتی دارد یا نه؟ "
وی روایاتی در این باره را ذکر کرد و گفت : " روایتی از پیغمبر اکرم (ص) است که فرمود: نزدیکترین حالتی که بنده به پروردگارش نزدیک تر است، آن حالی است که عبد معبودش را سجده میکند. پس زیاد دعا کنید! یعنی در این حال سجده زیاد دعا کنید.
روایت دیگری از عبدالله بن هلال است که خدمت امام صادق (ع) میرسد و از پراکنده شدن اموال و گرفتاریهایی که به او وارد شده بود شِکوِه میکند؛ گویا بخشی از اموالش را از دست داده بوده یا ورشکسته شده بوده است. حضرت میفرمایند بر تو باد که دعا کنی در حال سجده؛ بعد علّت را ذکر میکنند که: یعنی نزدیک ترین حالت عبد به ربش آن موقعی است که سجده میکند. پس دو چیز در این روایات هست؛ یکی این است که بیان نزدیک ترین حالت عبد به رب از نظر ظاهر است و دیگری این است که دعا در این حالت به اجابت نزدیک میشود. "
آیت الله تهرانی سجده را بالاترین کُرنش و عبادت دانسته و افزود : "چرا «أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّه» حالت سجده است؟ در باب عبادت که عبارت از کُرنش است، از نظر ظاهر بالاترین کُرنش نسبت به معبود، سجده است. لذا خدا هم وقتی ابلیس را خواست امتحان کند با همین عبادت او را امتحان کرد. آزمایش ابلیس «سجده» بود. چون بالاترین عبادت از نظر ظاهر، کُرنش به معبود است که آن هم در حال سجده است. لذا روایات تعبیر به «أقرب» میکنند؛ یعنی نزدیک ترین حالت از نظر ظاهر، سجده است. "
وی در ادامه گفت : "حالا اینجا یک بحث دیگر مطرح میشود و آن اینکه در حالت سجده از خدا چه بخواهم؟ آنچه ما در روایاتمان داریم این است که در این حال همه چیز بخواه! نظرتنگی نکن! اهم خواستههای انسان امور معنوی است؛ لذا آنها را بخواه. چرا؟ چون نیازهای معنوی، موقّت نیستند. البته این منافات ندارد با اینکه انسان هم حوائج معنویاش را بخواهد و هم حاجتهای دنیاییاش را بخواهد.
همه ما موظفیم از افراط و تفریط بپرهیزیم. نه گریه زیاد، نه خنده زیاد. نه قبض زیاد، نه بسط زیاد. نه زهد زائد برحرف، نه آن بطر و عشر که در قبال زهد است. یک حد میانگین معقول. هم زندگی عادی داشته باشیم، هم رابطه مان با خدا محفوظ باشد.
مهم آن است که یک دل شکسته ای داشته باشیم. کسی که دارای دل شکسته است؛ هم ویرانه است، گنج در اوست، و هم مسلح است. در دعای کمیل میخوانیم: و سلاحه البکاء(2)؛ یک آدمی که اهل گریه و ناله است، مسلح است. آن که مسلح نیست هر عاملی می تواند او را فریب بدهد. یک نگاه حرامی، یک غیبتی، یک مال غیر حلالی... یک وقت هم که معمم شد، سمتی پیدا کرد، با یک رشوه، با یک عشوه ... چون مسلح نیست. وقتی مسلح نباشد، شیطان وقتی حمله کرد، می گیرد!
اگر مسلح نباشیم، همین است که می بینید هراز گاهی یک کسی یا به زندان می رود، یا خلع لباس می شود، یا آبرویش می رود...شیطان هم قسم خورده و هم همیشه در کمین است!
خدای سبحان نشانی اش را داده که أنا عند المنکسره قلوبهم اما نه افراط که همه اش بنالیم که پژمردگی به همراه بیایدو نه، همیشه شاداب باشیم.
دعای سحر را به جز ماه مبارک، در نماز شب تقطیع کنیم... اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه(4). این دعا به آدم جمال می دهد، طراوت می دهد، تازگی می دهد، دعای خوبی هم هست. این دعای نورانی سحر را، در آن پنج شش تا قنوتی که در نماز شب هست، بخوانید.
گریهتان هم محفوظ است؛ حالا برای سیدالشهداء(سلام الله علیه) گریه می کنید. گاهی هم شب جمعه گریه می کنید. اما نه همه اش گریه بکنید! ویرانه بودن غیر از افسرده بودن است! آن ویرانه خندان است که گنج در اوست. ویرانه همیشه خندان است! بعد هم چون مسلح است، هرگز شیطان به سراغ او نمی آید...
(1) منیه المرید. صفحه 124 (2) مفاتیح الجنان. دعای کمیل
(3) سوره ص. آیه 82 (4) بحارالأنوار. جلد .94 صفحه 370
امام موسی صدر- دگر بار، رمضان مبارک فرا رسیده است؛ با شبهای الهام بخش، روزهای آموزنده و فضای آکنده از شمیم خاطرات و عبرتهایش که مایة جدیت و نظم است.
دگر بار، روزه میگیریم، شب زندهداری میکنیم، شعایر را دو چندان میکنیم و سرانجام عید را با شادمانی و خشنودی جشن میگیریم و پس از آن به زندگی عادی باز میگردیم. بدین سان سالها تکرار و بر حجم خاطرات افزوده میشود.
اما بیم آن میرود که روزه به عادتی بیروح و شعایر آن به سنتهایی سرگرم کننده بدل و ماه رمضان از همة معانی اصیلیاش تهی شده باشد. با نگاهی سریع در مییابیم که این مشکل، یعنی مشکل و مسئلة روزه و رمضان، مسئلة همه عبادات و همة مناسبتهاست. این آفت به همة عبادات و ایام راه یافته و اماکن مقدس و شعایر دینی و همة آموزههای آسمانی را در برگرفته است.
آیا نقش راهبری دین در هدایت آدمی به آخر رسیده است؟ و به آیینها و خاطرات و تجمل بدل شده است؟ یا اینکه اساساً آموزههای دینی برای تخدیر آدمی آمدهاند و از آنجا که سختیها فرا گیریند این آموزهها نیز همة زندگی آدمی را فرا گرفتهاند. آیا اکنون که آدمی بر بسیاری از مشکلات و سختیهایش چیره گشته، باید از نقش دین بکاهیم؟
مؤمنان!
بهتر است پیش از آنکه دیگران از ما بپرسند ما خود این پرسش دشوار را از خود بکنیم. اما حقیقت این است که این پرسش و پاسخها پیشتر مطرح شدهاند، اما ما آنها را نادیده گرفتیم، بر آنها چشم پوشیدیم و از سخن گفتن دربارة آنها روی برتافتیم، تا با واقعیت دلهرهآور و تلخ روبه رو نشویم.
ای مؤمنان!
آیا در روزههامان آثار روزه را میبینیم؟ و در نمازمان عروج آن را؟ آیا در فطر و قربان معانی این اعیاد و کارکردشان را حس میکنیم؟ آیا شعایر در ما فعل و انفعال و اماکن مقدس در ما اثر دارد؟
آیا در مسجد اقصی و کلیسای قیامت آن معانی را که بالقوه برای امتمان روشن بود, یافتهایم.
اینها تجارب تلخ و دردآور ما در متن واقعیت تلخ و درد آور ماست. پس بار دگر با نگاهی واقع بینانه، همهجانبه و با شجاعت و بینش آموزههای دینمان را ارزیابی کنیم, شاید راهی نو بپیماییم و در آنها زندگی بدمیم، و از هستی خود به دین و آموزههای والایش ببخشیم تا جایگاه رفیع و فراگیر خود را باز یابد. بگذاریم دین ابعاد وجودی ما را فراتر ببرد و کثرتمان را وحدت بخشد و تشتتمان را به همدلی بدل کند.
ای مؤمنان!
هرگاه اندیشة دینی و آموزههایش در همة ابعاد زندگیمان؛ در خانه, در بازار، در دفتر کار، و در عرصههای حیات ما حضور داشته باشد، هرگاه حصارها را از احساس دینی در بند در عبادتگاهها، برداریم, و بگذاریم این احساس به کلیت حیاتمان راه یابد, به زندگیمان پا نهد، تا اختیار ما به دست او باشد و اثر گذارد و هدایت کند، هر گاه به او فرصت دهیم و نخواهیم که با منزوی کردن او از نقشش بکاهیم و او را از میان ببریم, تنها در این صورت است که آثار این گنج گرانمایه را در زندگی و در ساختن تمدن خود میبینیم.
مؤمنان!
روزة ماه رمضان و دیگر عبادات و شعایر دینی تنها فعالیتی جسمانی نیستند، بلکه حرکاتی سرچشمه گرفته از عقل و دلاند که به قالب حس در میآیند و با آن در میآمیزند، از همین رو هر گاه به دور از دخالت عقل و دل انجام گیرند، اعمالی خشک، کم رنگ و تقلیدگونهاند که ما را به خود مشغول میکنند, ولی تأثیری نمیگذارند.
بر ماست تا در این تجربة تازه و این ماه مبارک و در روزهاش، عقل و دل را در کنار جسم فعال کنیم. باید تفکر و تأمل کنیم، باید عشق بورزیم و حساس باشیم. باید این عشق و آن تأمل را در متن روزة خود جاری سازیم.
پیامبر فرمودند:«تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه» (یک ساعت تفکر، برتر از هفتاد سال عبادت است.) امام صادق نیز فرمودهاند:«هل الدین الا الحب؟» (آیا دین جز محبت است؟) این چنین روزة زندهای، سپر آتش است و یکی از ارکان اسلام, مهمانی خداوند است و تکریم انسان. قدر انسان است و قَدَر او. فقط در این صورت است که رمضان شرایط و فضایی را فراهم میکند که در آن انسان گرامی ساخته میشود، انسانی که فاتح مکه است و پیروز بدر و سازندة تاریخ. این چنین رمضانی ماه الفت و همدردی با دیگران و فصل فراموشی کینهها و اتحاد صفوف است. ماه وحدت کلمه و وحدت دلها و ماه رستاخیز دوبارة امت است.
این گونه روزه داری ماه رمضان نخستین گام در ساختن امت و تاریخ است، تمرینی برای جهاد و آمادگی برای نبرد است، آغاز بازگشت به سوی خداست، به سوی سرزمین مقدس خدا، به سوی قدس. این وعدة حق خداوند است و خداوند از وعدهاش تخلف نمیکند. خداوند میفرماید:«ولینصرن اللَّه من ینصره ان اللَّه لقوی عزیز الذین ان مکنا هم فی الارض أقاموا الصلوه و آتو الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للَّه عاقبه الامور» (حج: 40 و 41)
مروری بر مباحث گذشته
بحث ما راجع به ماه مبارک رمضان بود که ماه تلاوت «قرآن نازل» و بازگو کردن کلام الهی و ماه دعا و درخواست عبد از ربّ خود است که از آن تعبیر به «قرآن صاعد» میکنند.
عرض کردم دعا بر دو قسم است؛ مأثور و غیرمأثور. گفتم ادعیه غیر مأثور دارای شرایطی است که جلسه گذشته بحث ما به «تقدم در خواستهها» رسید.
تذکر اول: فرق اصلاح نفس ما با اصلاح نفس معصومین
در اینجا چون آن روایتی که از امام صادق (ع) بود را نقل کردم که حضرت فرمودند پدر بزرگوارشان امام باقر (ع) این جملات را در دعا انشا میفرمودند: «رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَیَّ»،(بحارالانوار) نکتهای را تذکر دهم که البته از مباحث آینده ما هم هست.
آن نکته این است که خیال نکنید اولیای خاص خدا یعنی معصومین وقتی میگویند «اصلاح نفس»، مثل اصلاح نفس من و شما است، یک وقت اشتباه نشود، اینجا یک بحث کلی هست که من در مبحث دعاهای مأثور میخواهم آن را مطرح کنم ولی چارهای ندارم جز اینکه اینجا یک اشاره کوتاهی کنم.
وجوه سهگانه در طلب عفو معصومین
در ادعیه مأثوره یعنی آنهایی که از معصومین در قالب خاص خودش برای ما رسیده جملاتی هست که انسان تعجب میکند. مثلاً در ادعیه همین ماه مبارک رمضان، مثل دعای ابوحمزه و دعای افتتاح یا دعاهای موقته و غیرموقتهای که مثل دعای کمیل در ایام سال هست، حضرات معصومین جملاتی دارند که به بعضی از آنها بعداً اشاره میکنم.
به عنوان مثال، طلب عفو کردن معصومین از خداوند یعنی چه؟ خود این بحث یک سؤال مهم است که این چنین عباراتی که در ادعیه معصومین وارد شده یعنی چه؟ إنشاءالله در آینده، در بحث از دعاهای مأثور سه وجه را برای حل این مشکل بیان میکنم. ولی اینجا فقط به یک وجه اشاره کنم و آن این است که این جملات و عبارات اشاره است به مقامات عالیهای که ایشان دارند و ربطی به من و تو ندارد.
وظیفه ما طلب اصلاح نفس از رذائل اخلاقی
ما از خداوند اصلاح نفس خود از رذائل را میخواهیم. یعنی مثلاً اگر ـنعوذباللهـ مبتلا به حسد یا بخل یا کبر یا سایر رذائل اخلاقی هستیم که مانع بر سر راه سیر معنوی انسان برای اهل سلوک الیاللهتعالی هستند، درخواست ما برای اصلاح نفس، در حقیقت درخواست برطرف شدن این رذائل و موانع است.
یا مربوط به آن آثار زشتی است که بر اثر معاصی آمده و بر روح ما سایه افکنده و ظلمت و تاریکی درونی را برای ما ایجاد کرده است. اما ـنعوذباللهـ این چیزها نسبت به معصومین تصویر ندارد. لذا یک وقت این به ذهن کسی نیاید که مثلاً این تعبیری که حضرت فرمود «رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی»، مرادشان این حرفها باشد. نخیر، اینطور نیست.
تذکر دوم؛ تفکیک بین «اصلاح امور جوانحی» با «نهی از منکراتِ جوارحی»
تذکر دوم، راجع به اصل مسئله و نسبت به خودمان است. من این را جلسه گذشته عرض کردم که آنچه پیش ما اهم است، عبارت از آن اموری است که در تمام نشئات مایحتاج ما است که آن هم مسائل معنوی است. لذا تقاضای آن هم در بین حوائج، اهم از سایر تقاضاها است.
بعد به این مناسبت من عرض کردم انسان اگر خودش مبتلا به رذیلهای نفسانی است، خودش مقدم بر دیگران است. یعنی باید اول برای خودم دعا کنم. انسان باید اول خودش را درست کند. لذا در باب مسئله رذائل نفسانی اگر خودمان مبتلا به حسد یا بخل یا کبر یا حرص و امثال این رذائلیم، باید برویم سراغ ساختن خودمان، که یکی از راههایش دعا کردن و استمداد از عالم غیب برای اصلاح نفس است.
تقدم خویشتن در اصلاح نفس، مانع نهی از منکر نیست
این مسئله جزء امور جوانحی و درونی است. این غیر مسئله امور بیرونی است. این را اشتباه نکنید، نهی از منکر کردن نسبت به اعمال بیرونی دیگران حسابش از این بحث جدا است. کسی اگر خودش ـنعوذباللهـ در پنهان روزهاش را خورد، اگر ببیند کسی در عَلَن دارد روزهخواری میکند باید نهی از منکر کند؛ واجب است که او را نهی کند. نمیتواند بگوید خودم روزهام را خوردهام، من دیگر به او چه بگویم.
این بحثها را از هم تفکیک کنید. آن روایتی که از امام صادق (ع) بود، بحث «اصلاحِ نفس» بود. یعنی انسان اگر خودش مبتلا به یک رذیلهای است، ظاهراً معنا ندارد که بخواهد دیگری را اصلاح کند. اول برو سراغ خودت.
تا خودت را اصلاح نکردهای به دنبال اصلاح نفس دیگران نباش
حالا یک روایت میخوانم تا مطلب روشنتر شود؛ روایت از علی (ع) است: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَصَدِّى لِإصْلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أشَدُّ شَیءٍ فَسَاداً».(غررالحکم، 240) میفرماید در شگفتم از کسی که میخواهد دیگری را اصلاح کند، در حالی که نفس خودش بیشترین فساد را دارد.
دقت کنید که حضرت تعبیر به «اصلاح» و «نفس» کردند؛ یعنی اینجا هم بحث «اصلاح نفس» مطرح است و ربطی به «نهی از منکر» ندارد. این روایت آنجایی را میگوید که شخص خودش مبتلا به رذیلهای مثل بخل است، آنوقت به دیگری بگوید چرا بخل میورزی، این همان معنا است که حضرت میفرماید: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَصَدِّى لِإصْلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أشَدُّ شَیءٍ فَسَاداً».
بنابر این در باب سازندگی، انسان اول خودش را باید بسازد و بعد دیگری را. این یک بحث مستقل است. من اینجا در باب دعا فقط خواستم اشارهای کرده باشم. چون وقتی میخواهی دعا کنی، این بحث کاربرد دارد. مثلاً فرض کنید کسی مبتلا به حسد است؛ من موقع دعا میگویم خدایا حسد را از او دور کن؛ در حالی که خودم مبتلا به همان رذیله هستم. اینجا اگر تو به همان رذیله گرفتار هستی، خودت برای دعا کردن بر او مقدمی.
به خودت مشغول شو و درصدد اصلاح نفس خودت بربیا. یکی از راههای آن هم استمداد است که استمداد از راه دعا و از خدا خواستن است. این هم مطلب دوم بود.
تذکر سوم؛ تقدم کلی «طلب مغفرت» بر سایر دعاها و حوائج
اما مطلب سوم؛ این دیگر یک مطلب کلی در ادعیه ما است. اینجا بحث درباره تقدم در دعا نسبت به دیگران است. ما در دعاهایمان برای غیر این را داریم که آنچه تقریباً به ذهن میآید که در دعا برای برادران ایمانی اهم باشد، «طلب مغفرت» برای ایشان است. یعنی وقتی میخواهیم به صورت کلی برای مؤمنین و مؤمنات دعا کنیم، به عنوان اولین دعا برای آنها از خدا چه بخواهیم؟ کدام دعا مقدم است؟ ما در روایات متعدده داریم که نسبت به مغفرت آنها دعا کنید.
اثر طلب مغفرت برای دیگران بر روی داعی
یک روایت را میخوانم و بعد با یک مقدمه این مطلب را توضیح میدهم. در یک روایت داریم: «مَنْ اسْتَغْفَرَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ کُلَّ یَومٍ سَبْعاً وَ عِشْرِینَ مَرّةً کَانَ مِنَ الَّذِینَ یُسْتَجَابُ لَهُم وَ یُرْزَقُ بِهِم أهْلَ الأرْضِ».(کنزالعمال) یعنی هرکس روزی بیست و هفت مرتبه برای مؤمنین و مؤمنات طلب غفران و آمرزش کند، از کسانی خواهد بود که دعایشان مستجاب است و اهل زمین به واسطه ایشان روزی داده میشوند.
این اثری است که طلب مغفرت برای مؤمنین دارد. من روایات متعددی دیدهام که در دعاها اول این عبارت هست که «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات»؛ گویا این نوع دعا کردن الآن برای ما یک روش شده است که وقتی میخواهیم دعا کنیم، اول میگوییم «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَات»؛ از این دعا شروع میکنیم و جلو میرویم. این روش از معارف ما گرفته شده است.
معصیت؛ مانع اجابت دعا
نکتهای را که میخواستم عرض کنم این است که سال گذشته یا سال قبل از آن بود که من موانع دعا را مطرح کردم. یکی از موانع دعا برای اجابت، مسئله «معصیت» است. یعنی انسان که مرتکب معصیت میشود، آن معصیت موجب میشود دعایی که انسان میکند به اجابت نرسد.
اهل معرفت از آن تعبیر به «حجاب» میکنند. معاصی از آن حُجُبی است که اسم آن را میگذارند «حُجُب ظلمانی»، یعنی حجابهای سیاه و تاریک. در این باب، هم در روایاتمان و هم در ادعیهمان خیلی مطلب داریم که چون قبلاً بحث کردهایم، من به بعضی از آنها اشاره میکنم؛ این مقدمه است برای آن مطلبی که مطرح کردم.
روایت از علی (ع) است که حضرت فرمود: «لَا تَسْتَبْطِئْ إجَابَةَ دُعَائِکَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَهُ بِالذُّنُوبِ».(غررالحکم) یعنی تو که راه دعا را با گناه بستهای دیگر بعید ندان که دعایت به اجابت نرسد. «وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَهُ بِالذُّنُوب»، یعنی با گناهها راه دعا را بستهای و دیگر به اجابت نمیرسد. این جملات دعایی هم از خود علی (ع) است که همه شما غالباً بلدید: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»؛ یا «أَعُوذُ بِکَ مِنْ ذَنْبٍ یَمْنَعُ الدُّعَاءَ» و امثال این دعاها که زیاد داریم.
اول استغفار، سپس دعا
من این را به عنوان نمونه گفتم؛ اما مطلب چیست؟ مطلب این است که هم خود داعی که دارد دعا میکند، باید رعایت کند که مانعی بر سر اجابت دعایش نباشد و هم برای دیگری طلب مغفرت کند تا موانع اجابت دعاهای او را برطرف کرده باشد. لذا میگویند کسی که میخواهد دعا کند، اول استغفار کرده و خودش این مانع را برطرف و بعد شروع کند به دعا کردن.
یکی از بهترین دعاها برای غیر هم این است که تو دعا کنی که مانع دعای او برطرف شود. ببینید که معارف ما چقدر دقیق است، برای هر کسی میخواهی دعا کنی، اولین دعایت این باشد: «أللَّهُمَّ اغْفِرْ لَه»، یعنی خدایا گناهانش را بیامرز؛ تا این دعا را کردی، دعاهای او مستجاب میشود.
با طلب مغفرت برای دیگری، مانع اجابت دعاهای او را برطرف کن
پس یکوقت هست که رفع مانع از دعای خودم میکنم و یکوقت هم رفع مانع از دعای غیر میکنم. چون استغفار جزء آداب دعا است.
این را قبلاً هم گفتهام که شیوه استغفار این است که اول صلوات بفرست، بعد استغفار کن، بعد دوباره صلوات بفرست تا خدا گناهانت را بیامرزد. حالا که حجابها رفع شد، میخواهم برای دیگران دعا کنم؛ چه بگویم؟ بگو: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات»؛ اگر هم برای شخص خاصی میخواهی دعا کنی، بگو :«أللَّهُمَّ اغْفِرْ لَه» و به این صورت مانع را از سر راه اجابت دعای او بردار. چون او گرفتار است و دائماً از خدا میخواهد، ولی دعاهایش اجابت نمیشود.
خوب، مانع اجابت دعاهای او چیست؟ چیزی که نمیگذارد دعای او به اجابت برسد، گناهان او است. تو با این دعایت مانع اجابت دعای او را بردار. اینطوری بهترین خدمت را به او میکنی، لذا این جزء معارف ما است که برای دیگران که میخواهی دعا کنی، اول این را بگو: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات». این بهترین خدمت به او است.
این نکتهای که عرض کردم به نحو عمومی است. اینطور نیست که خاص باشد. چون بحثم راجع به دعا نسبت به غیر بود، آن هم نه شخص خاص بلکه به نحو عموم لذا بهترین دعا همین است.
این دعا مقدم بر همه آن دعاها است. چهبسا او حاجتی داشته باشد که من ندانم. شما که همه حاجتهای مرا نمیدانید؛ من آن حاجتی را دارم از خدا برای خودم میخواهم که من میدانم و تو نمیدانی. اگر مانع را از سر راه دعای من رفع کردی، آن حاجت به اجابت میرسد. برای همین است که در روایات ما این همه سفارش شده که اولین دعایتان برای برادران و خواهران ایمانیتان این باشد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات». چون این موجب میشود مانع را از سر راه دعاهای آنها برطرف کند و دعاهایشان به اجابت برسد.
رحمت و مغفرت واسعه حق تعالی، راه را باز گذاشته است
به یک نکته اشاره میکنم و بعد میروم سراغ توسلم و آن اینکه میدانید همه این حقایق از چه سرچشمه گرفته است؟ مبدأ تمام اینها، رحمت و مغفرت و وسعت رحمت و مغفرت الهی است؛ منشأ همه اینها رحمت بینهایت و مغفرت بینهایت خدای متعال است که به قلب هیچ بشری خطور نخواهد کرد.
اینها همه از او سرچشمه گرفته که این معارف از طریق اولیای خدا به ما رسیده است. لذا این رحمت واسعه حق تعالی است که مدام برای ما راه باز میکند. آن مغفرت واسعه حق تعالی است که این راهها را باز کرده برای اینکه هیچ انسانی که رو به سوی او آورده است، محروم برنگردد.
بهشت در ناگواریها و آتش دوزخ در لذایذ پیچیده شده است. این برای ابتدای راه است اما اگر جلوتر رفتی برعکس می شود. یعنی کارهای نیک و ملاقات با مؤمن و زیارت و معنویات که بهشت هستند برای تو لذت بخش می شوند و با میل و شهوت به سمت آنها می روی اما دنیا و آهل آن برای تو حزن آور و تلخ می شود... عمده این است که با میل و رغبت به سمت خدا و آخرت و اعمال نیک و با بی میلی به سمت دنیا برویم.
وقتی کسی به مهمانی دعوت شده باشد و برای ملاقات صاحبخانه بخواهد وارد شود وظیفه صاحبخانه است که به سگ پاسبان که برای ممانعت از ورود بیگانگان کنار در بسته است بگوید به او کاری نداشته باشد و بگذارد داخل شود. شیطان سگ درگاه خداست برداشتن موانع از قبیل شیطان بر عهده صاحبخانه است شما یک کار بیشتر ندارید و آن توجه کامل به صاحبخانه است «کان حقا علینا نصر المومنین...» بر ما حقی است که مومنان را یاری کنیم «ان عبادی لیس لک علیهم سلطان» ای شیطان هر آینه تو بر بندگانم تسلط نداری...
- از کتاب مصباح الهدی. مرحوم حاج اسماعیل دولابی(ره)
آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی، شامگاه چهارشنبه در ادامه تفسیر سوره قیامت، اظهار داشت: روز قیامت روزی است که چشمها از حدقه بیرون میزند، ماه سیاه شده، خورشید جمع میشود و همه به دنبال پناهگاهی میگردند، حال آن که هیچ پناهگاهی غیر از خدا وجود ندارد.
وی در رابطه با وضعیت انسانها در روز قیامت گفت: در روز قیامت، بعضی از افراد نیز به دلیل این که در زمان زندگی دنیای خود، تنها به فکر کسب پول بیشتر بودهاند و نه چیز دیگر، حالشان خوب نیست و حالتی غمناک دارند.
موسوی اردبیلی با بیان این که عدهای از افراد که در دنیا اعمال نیک انجام داده و به خدا مشغول بودهاند، در قیامت حالشان بسیار خوب است خاطرنشان کرد: البته شناسایی این افراد در دنیا، به دلیل این که اولا در میان مردمند و از طرفی به دلیل این که از نظر تعداد خیلی کم هستند، بسیار سخت و دشوار است.
زمان قیامت حتی بر پیامبر(ص) روشن نیست
این مرجع تقلید با اشاره به آیات ابتدایی سوره مبارکه قیامت و آیهای از سوره مبارکه اعراف ابراز داشت: زمان روز قیامت، نامشخص و نامعلوم است و بر اساس تأکید خداوند در قرآن، هیچ شخصی، حتی پیامبر(ص) نیز نمیداند قیامت چه روزی است اما آنچه که مسلم و قطعی است، این است که بالاخره قیامت زمانی خواهد آمد.
وی با اشاره به دو آیه آغازین سوره قیامت، گفت: در این دو آیه خداوند، به روز قیامت و نفس ملامتگر قسم یاد میکند، که همه موجودات، در روز قیامت زنده خواهند شد و البته این امر، تنها مخصوص انسان نیست، بلکه حیوانات را هم شامل میشود.
خلقت انسان در میانه دیگر خلقتها بوده است
موسوی اردبیلی با اشاره به سخنی از امام علی(ع) مبنی بر این که «آدم بود قبل از آدم(ع)»، تصریح کرد: خلقت ما موجودات در وسط خلقت صورت گرفته است و ما از اول و آخر دنیا بیخبریم؛ حتی نوح نبی(ع) و آدم(ع) هم، در میانه خلقت، خلق شدند.
متن این دو سوال و پاسخهای آن که در پایگاه اطلاعرسانی این مرجع تقلید آمده است به شرح ذیل میباشد.
س: آیا روزهدار مىتواند به بدنش آمپول یا سرم تزریق کند؟
ج) احتیاط واجب آن است که روزهدار از استعمال آمپولهاى مقوّى یا مغذّى یا آمپولهایى که به رگ تزریق مىشود و نیز انواع سرمها خوددارى کند، ولى تزریق آمپول براى بىحس کردن و نیز دارو گذاشتن بر زخمها و جراحتها اشکال ندارد.
س: استعمال عطر براى روزهدار، در ماه رمضان چه حکمى دارد؟
ج) استعمال عطر براى روزهدار مستحب است؛ ولى بو کردن گیاهان معطّر مکروه است.
در این مبحث به سیره عملی امام می پردازیم تا ره توشه ای برای عاشقان ماه رمضان باشد .حضرت امام (ره) توجه ویژهاى نسبت به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقاتهاى خودشان را در ماه رمضان تعطیل مىکردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مىپرداختند.
و خودشان مىگفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کارى است» (1) .
یکى از یاران امام، در این باره گفته است :
در این ماه، ایشان شعر نمىخواندند و نمىسرودند و گوش به شعر هم نمىدانند . خلاصه، دگر گونى خاصى متناسب با این ماه در زندگى خود ایجاد مىکردند، به گونهاى که این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا کردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مىکردند. (2)
ایشان، به هنگام سحر وافطار، بسیار کم مىخوردند، به گونهاى که خادمشان فکر مىکردند که امام، چیزى نخورده است! (3)
حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین مىسرایند:
ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد
عشق و طرب و باده، به وقت سحر افتاد
افطار به مى کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد
با باده، وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتاد (4)
عبادت و تهجد
از جمله برنامههاى ویژه حضرت امام (ره) در ماه مبارک رمضان ، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مىدانستند. و به صراحت بیان مىکردند که در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیلهاى براى رسیدن به بهشت نگاه کرد (5) .
اکثر آشنایان امام نقل مىکنند که ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامههایشان بود.
بعضى از نزدیکان ایشان مىگفتند که وقتى در ظلمت و تاریکى نیمه شب، آهسته وارد اتاق امام مىشدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مىکردم و مىدیدم که با خضوع و خشوعى خاص، نماز مىخواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا مىآوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر مىکردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است (6) .
یکى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مىگوید:
پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند (7) .
امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمىکردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارک رمضان را روزه مىگرفت و با این که در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل بهجاى نمىآوردند، افطار نمىکردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا مىخواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مىکردند و صبح زود، براى کارهایشان آماده مىشدند (8) .
خانم زهرا مصطفوى مىگوید:
راز و نیاز امام و گریهها و نالههاى نیمه شب ایشان، چنان شدید بود که انسان را بى اختیار، به گریه مىانداخت (9) .
یکى از اساتید قم نقل مىکرد: شبى میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانه جداگانهاى نداشتند و در منزل امام زندگى مىکردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و نالهاى شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!» . ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است که مشغول تهجد و عبادت است» (10) .
در ماه مبارک رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یکى از محافظان بیت مىگوید در یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان، نیمه شب، براى انجام کارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام، زار زار گریه مىکردند! هق هق گریه امام که در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خویش راز و نیاز مىکند. (11)
آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضانهاى دیگر متفاوت بود! به این صورت که امام همیشه، براى خشک کردن اشک چشمشان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارک رمضان، حولهاى را نیز همراه برمىداشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شبشان، از آن استفاده کنند! (12)
توجه ویژه به قرآن
امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به طورى که روزى، هفت بار قرآن مىخواندند!
امام در هر فرصتى که به دست مىآوردند، ولو اندک، قرآن مىخواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مىگذرد - قرآن تلاوت مىکنند ! (13) امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مىخواند . (14)
یکى اطرافیان امام مىگوید:
امام در نجف، چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مىخواهم! چه فایدهاى دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کارى کنید که من بتوانم قرآن بخوانم. » (15)
و در ماه رمضان یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مىکرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مىخواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مىکردند . (16)
علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، دستور مىدادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود، قرائت شود . (17)
گزیدهایى از توصیهها و سفارشهاى امام به مناسبت ماه مبارک رمضان
شما در این چند روزى که به ماه رمضان مانده، به فکر باشید، خود را اصلاح کرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید.
از کردار و رفتار ناشایسته خود ، استغفار کنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتکب شدهاید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان ، توبه کنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما اقلا، به آداب اولیه روزه عمل نمایید و همان طورى که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مىدارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت شیطانى را از دل بیرون کنید!
اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نکرد، معلوم مىشود روزهاى که از شما خواستهاند ، محقق نشده است.
اگر دیدید کسى مىخواهد غیبت کند، جلوگیرى کنید و به او بگویید! «ما، متعهد شدهایم که در این سى روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمىتوانید او را از غیبت باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش کنید! باز تکرار مىکنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه اعضاء و جوارح خود باشید.
توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید; فقظ، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعىاش باشد . (18)
پى نوشتها:
1- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 286 .
2- برداشتهایى از سیره امام خمینى( ره) ، ج 3 ، ص 90 .
3- همان، ص 89 .
4- روزنامه جمهورى اسلامى، مورخ 8/1/69 .
5- روزنامه جمهورى اسلامى، 20 / 11 / 64 .
6- امام در سنگر نماز، ص 83 / هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 129 .
7- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، حبیب و محبوب، ص 53 / سیماى فرزانگان، ص 180 .
8- سیماى فرزانگان، ص 159 / برداشتهایى از سیره امام خمینى( ره) ، ج 3 ، ص 99 .
9- برداشتهایى از سیره امام خمینى (ره) ، ج 3 ، ص 132 .
10- همان، ص 286 .
11- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 104 / جلوهاى از خورشید ، ص 90 .
12- برداشتهایى از سیره امام خمینى ، ج 3 ، ص 126 .
13- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 270 .
14- برداشتهایى از سیره امام خمینى ، ج 3 ، ص 198 .
15- همان، ص 7.
16- همان .
17- پا به پاى آفتاب، ج 1 ص 181 .
18- سیماى فرزانگان، صص 159 و 161 برداشتهایى از سیره امام خمینى، ج 3 ، ص 8 .
حضرت امیر(ع) فرمود: «صوم النفس امساک الحواس الخمس عن المآثم و خلو القلب من جمیع اسباب الشر» روزه جان یعنی چه؟ و چه کسی می تواند آن را درک و سپس عمل بکند؟
حال به این پرسش پاسخ می دهیم که : آیا روزه اثرات درمانی دارد ؟ و گستره آن تا کجاست؟
روزه آن است که انسان برای اطاعت فرمان خدا، از اذان صبح تا مغرب، از چیزهایی که روزه را باطل می کند خودداری نماید.
اهمیت روزه آنقدر زیاد است که با زندگی و زنده ماندن انسان عجین است. یکی از بهترین راه های درمان همه بیماری های جسمی و روانی این عصر، «روزه درمانی » است که روزه شکم، جسم را درمان می کند و روزه نفس، جان و روان انسان را .
امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند:
«صیام القلب عن الفکر فی الآثام افضل من صیام البطن عن الطعام » روزه دل از [برای] اندیشه در [ترک] گناهان، بهتر از روزه شکم است از غذا خوردن و آشامیدن .
روزه جسم مرحله نازله روزه است و گستره آن محدود به زمان خاص می باشد . روزه جسم و شکم آسان است و هر کس با اراده اندک می تواند از عهده آن برآید . آنچه مهم است، روزه جان است که دامنه بسیار گسترده دارد و در عین حال بسیار سخت و دشوار است.
روزه جسم ، تنها می تواند مقدمه ای برای رسیدن به مرحله روزه جان باشد . رفع و دفع از خطورات ذهنی، خیالات، شبهات، انگیزه ها و غرض ها، شهوات عملی و ...، چیزی نیست که به صرف روزه جسم بدست آید . در مرحله روزه دل، تمام اعضا و جوارح انسان روزه دار است .
در حدیثی دیگر، امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «صوم النفس امساک الحواس الخمس عن سائر المآثم و خلو القلب من جمیع اسباب الشر». روزه جان، خودداری کردن حواس پنجگانه از باقیمانده گناهان است و خلوت و آسوده ماندن دل از تمام اسباب پلید .
و نیز می فرماید: «صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام ». روزه جان از خوشی های (پست) دنیا سودمندترین روزه ها است .
برای مبارزه با بیماری های روانی چه باید کرد؟
تنها راه معقول مبارزه با آن، «سیر و سلوک علمی و عملی» است. روزه یکی اعمالی است که در درمان بیماری های روانی بسیار نقش آفرین است، همانطوری که در درمان بیماریهای «تن» نقش بسزایی دارد.
در بخشی از کتاب «روزه روش نوین برای درمان بیماری ها» نوشته - آلکسی سوفورین -دانشمند و طبیب روسی آمده: «امساک و روزه اختیاری و منظم، آثار مخصوصی در بدن پدید می آورد که بیماری های غیر قابل علاج از نظر پزشکان را بهبودی می بخشد . همان بیماری هایی که اگر تمام داروها و وسایل پزشکی جهان را در اختیار پزشکان قرار دهید آنها را قابل علاج نمی دانند . »
روزه از جنبه ای دیگر دروازه بزرگ عبادت است . به این معنا که خودسازی و مقاومت در انجام عبادات را از روزه باید شروع نمود .
امیرالمؤمنین در این زمینه می فرمایند: «بندگان خدا؛ پرهیز از نافرمانی خدا، دوستان او را از در افتادن در حرام های او نگه داشته است، و دل آنان را به ترس وی همراه داشته است; چندانکه شب ها بیدارشان می دارد، و روزهای گرم را با تشنگی بر آنان به سر می آرد. آسایش عقبی را با رنج دنیا به دست آورند، و سیرآبی - آنجا - را با تشنگی خوردن - در اینجا - .»
این پیام خداوند است که: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا » . به دنبال هر سیاهچاله، دو سپید چشمه ای است .
به دنبال هر تشنگی ای، تشریفات و تشویقاتی است و به دنبال هر گرسنگی و خودسازی، سودی . امیرالمؤمنین(ع) در این زمینه به درمانگاه و درمانگران بزرگی اشاره می کند که هم مجهز به تمام امکانات درمانی هستند و هم مجهز به درمانگران متخصص . می فرماید: «... خمص البطون من الصیام»
حضرت امیر (ع) می فرمایند: «اگر خدا رخصت کبر ورزیدن را به یکی از بندگانش می داد، به یقین منتی را بر پیامبران گزیده و دوستانش می نهاد، لکن خدای سبحان بزرگمنشی را بر آنان ناپسند دید و فروتنی را پسندید. پس پیامبران - از روی فروتنی - گونه های خود را بر زمین چسبانیدند، و چهره های خود را به خاک مالیدند، و برابر مؤمنان فروتنی نمودند و خود مردمانی مستضعف بودند . خدای شان به گرسنگی آزمود و به سختی مبتلایشان فرمود، و با ترس و بیماری امتحانشان کرد و با زیر و زبر کردنشان در سختیها، ایمانشان را پدید آورد.»
همچنین می فرماید: «والصیام ابتلاء لاخلاص الخلق » خداوند روزه را واجب کرد تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد.»
در جای دیگر حضرت امیر (ع) می فرماید: «و مجاهدة الصیام فی الایام المفروضات، تسکینا لاطرافهم، و تخشیعا لابصارهم ...» .
و روزه گرفتن های دشوار، در روزهایی که واجب است تا اندامشان بیارامد با این کار، و دیده هایشان خاشع شود و جان هاشان خوار . و سبک ساختن دل های آنان، و بردن خودبینی از ایشان، به فروتنی که در این عبادت هاست: از چهره های شاداب را به تواضع برخاک سودن، و با چسبانیدن اندام های پاکیزه بر زمین، خردی خویش را نمودن، و رسیدن شکم ها به پشت به فروتنی و خواری به خاطر روزه داری .»
روزه نه تنها ضامن سلامتی تن و جسم است، بلکه بر روان هم اثر گذار بوده و بسیاری از بیماری های روانی، فشارهای عصبی و فشارهای روانی را می توان از طریق روزه درمان کرد. و راز اصلی روزه در اسلام، دست یافتن به سلامتی جان است، که اگر انسان به سلامتی جان دست نیابد، تمام هستی خویش را باخته است .
به گزارش مرکز خبر حوزه، این احکام فقهی در موضوعات متنوعی از جمله روزه دانشجویان، سفرهای شغلی، سرم های خوراکی، تزریق، مسواک زدن هنگام روزه، اسپری های تنفسی، آندوسکوپی، دود سیگار، حمام و بخار سونا، قضاء و کفاره روزه، احکام بیماران و کسانی که دچار ضعف جسمی هستند، حکم روزه برای زنان باردار و شیرده و ... گردآوری شده است.
بر پایه این گزارش، کاربران می توانند جهت دسترسی به این مجموعه ارزشمند، به آدرس www.saafi.ir مراجعه نمایند
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]