آیت الله مجتبی تهرانی، در جلسات قبلی برخی عوامل تاثیر گذار در تسریع اجابت دعا را طرح کرده و توضیح داد. نماز، روزه، وضو و رو به قبله بودن از جمله عواملی بودند که تاثیر آنها بر دعا شرح داده شد.
آیت الله تهرانی در ادامه این مبحث از عامل جدیدی نام برده و توضیح دادند : " ما در بعضی از روایات داریم که هر وقت خواستی دعا کنی و از خدا تقاضایی داشته باشی، کلامت را با نام او آغاز کن. روایت هست: دعایی که بنده اولش را با «بسم اللّه الرحمن الرحیم» شروع کند، ردشدنی نیست. با انجام این کار و رعایت این ادب، انسان به معبودش توجه پیدا میکند. دو صفتی که در این عبارت شریف هست و به کار گرفته شده -رحمان و رحیم- خودش دارای خصوصیتی است. گفتن این جمله، آن چیزی را که در دعا رکن است که عبارت از توجه تام به خالق و انقطاع از غیر معبود است، زنده میکند. لذا موجب قاطعیت در دعا میشود. یعنی با گفتن این نام خداوند و توجه پیدا کردن به اینکه او رحمان و رحیم است، انسان قاطعانه از او تقاضا میکند. یک نوع قاطعیت میآورد که انسان از خدا با قاطعیت میخواهد و درخواست میکند."
وی در ادامه گفت : " نکته دیگر درباره «بسم اللّه الرحمن الرحیم»، این است که در میان نامهای مقدس خدا، بالاترین نام نزدیک به اسم اعظم است، ما در روایات داریم که نزدیکترین نام به اسم اعظم، «بسم الله» است. در روایتی از پیغمبر اکرم(ص) آمده است: «بسم اللّه الرحمن الرحیم» به اسم اعظم خدا از سیاهی چشم به سپیدی آن نزدیکتر است. دعا را با اسم اعظم خدا شروع کن. اینکه در آن روایت فرمود، دعایی که با «بسم الله» شروع شود رد نمیشود، برای همین است. فرض کنید کسی که میخواهد دعا کند، وضو گرفت، نمازش را خواند، بعد از نماز حالا همان آدابی که دارد، «بسم اللّه الرحمن الرحیم» بگوید و بعد تقاضایش را از خدا مطرح کند و آنچه که میخواهد را از او بخواهد، چنین کسی دعایش رد نخواهد شد. "
استاد اخلاق حوزه یکی دیگر از عوامل استجابت را دعا بر سر مزار پدر و مادر دانست و توضیح داد : " یکی از موقعیتهایی که برای اجابت دعا آوردهاند، این است که انسان وقتی بر سر مزار اهل قبور رفت دعا کند. آن کسی که پدر و مادرش را از دست داده است، وقتی بر سر مزارشان رفت اگر آنجا دعا کند، دعا آنجا مستجاب میشود. در روایات داریم که یکی از جاهایی که دعا مستجاب است، آنجایی است که به زیارت اهل قبور و پدر و مادرت میروی. حالا انسانهای دیگر را تو ندیدی، ولی پدر و مادر خودت را که دیدی؛ دیدی که بعد از چند سال زندگی راهشان به اینجا رسید. دیدی چه شد؟! بدان که تو هم میمیری! آنوقت به یاد مرگ و قیامت میافتی و در آنجا متوجه خدا میشوی و صدایت بلند میشود که «ای خدا، مرا ببخش!». "
آیت الله تهرانی در ادامه بحث تکرار اذکار خاص برای دعا را مطرح کرد. به طور مثال، چهار مرتبه «الحمد لله رب العالمین» گفتن. در روایتی از پیغمبر اکرم(ص) داریم که فرمود: هرکه چهار مرتبه بگوید «الحمد لله رب العاالمین» خدا به او میگوید بخواه، تا به تو عطا شود.
در دعای روز ششم ماه مبارک رمضان میخوانیم: «اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ» «خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانههاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت بدان نعمتبخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار. اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان»
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی در شرح «اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ» میگوید: خدایا، من را به واسطه تعرض گناه خوارم نکن. گناه آدم را خوار و عبادت و بندگی آدم را عزیز میکنند. اگر اهل طاعت و بندگی شوید، عزیز میشوید؛ اما اگر اهل گناه باشید، کسی دوستتان ندارند.
وی افزود: اهل گناه ولو اگر تحصیلات عالیرتبه دانشگاهی هم داشته باشد و لباسهای فاخر به تن کند، باز هم خوار است. اما بندگی خدا را کردن باعث میشود تا محبت آن شخص به مقدار بسیار زیادی در دل دیگران باشد.
این استاد اخلاق ادامه میدهد: قرآن میگوید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» یعنی هر که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند، ما هم دوستیاش را در دل مردم میافکنیم. مردم اهل عمل را دوست دارند.
* تازیانه عذاب، نتیجه گناه انسان است
وی در شرح فراز دوم دعای روز ششم ماه رمضان «وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ» میافزاید: «خدایا من را به تازیانه عذابت نزن. «لاتضرب» واژه نهی است اما در اینجا دعاست. اگر من به شما بگویم «لاتضرب» این نهی است. اما کوچکتر به بزرگتر بگوید و ما به خدا که بگوییم، «لاتضرب» دعاست.
مجتهدی تهرانی در ادامه اظهار میکند: الان این گرفتاریهایی که گریبان آمریکا را گرفته و هر روز خبر از آمدن سیل و طوفان در آنجاست، همه تازیانه عذاب است. در ایران هم برخی جاها که سیل و زلزله میآید، عذاب الهی است. دلیلش هم این است که چند سال پیش در گلستان سیل آمد، روستایی در مسیر سیل قرار داشت که همه اعضای آن سید بودند، سیل، مسیر خود را عوض کرد و روستای دیگری را از بین برد که نمیگویم افراد آن چی و کی بودند.
وی به بیان شعری از زبان استادش میپردازد و میگوید: جمله ذرات زمین و آسمان / لشگر حقند گاه امتحان
سیل و رانش زمین، لشگر خدا هستند. آنها که میگویند اینها قهر طبیعت هستند، دین و ایمان ندارند؟ چرا یک کلمه نمیگویند که اینها عذاب هستند و برای جلوگیری از آنها نباید گناه کنیم.
این استاد اخلاق در ادامه اظهار میکرد: در تهران قرار بود که عذاب بیاید، امام حسین (ع) شفاعت کرد و فرمود که جوانان این شهر برای من بیرق عزا به پا میکنند و دفع بلا شد. قرار بود تهران بر اثر برخی گناهان از بین برود ولی امام حسین (ع) شفاعت کرد. این را کسی در خواب دیده بود و آن را به من تعریف کرد.
وی تأکید میکند: ایران بهترین ممالک دنیاست. اولاً حکومت حقه شیعه اثنیعشری دارد. مملکتی که رئیسجمهورش، رئیس مجلسش، همه رؤسا، قوهها و رهبر انقلابش و همه مسئولانش شیعه باشد، فقط ایران است. تنها مملکتی که مذهب رسمیاش شیعه دوازده امامی است، ایران است. پیامبر (ص) در غدیر خم ما را دعا کرده و به برکت دعای او ایران اوضاع خوبی دارد. پیامبر (ص) در دعایش گفت «اللهم انصر من نصر» خدایا، هر که علی (ع) را یاری میکند، یاریاش کن.
* در مساجد هنگام خواندن دعا معانی آن نیز بیان شود
آیتالله مجتهدی تهرانی با بیان بخشی از دعای روز ششم ادامه میدهد: «وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ» «خدایا من را از موجبات سخطت دور گردان، چیزهایی که موجب سخط توست. روایتی است که برخی گناهان خدا را به غضب میآورد و آنگاه خدا قسم میخورد که به عزت و جلال خودم دیگر تو را آمرزش نمیکنم. با اینکه خدا «ارحم الراحمین» است؛ اما مثلاً از من با این محاسن و عمامه توقع ندارد که به نامحرم نگاه کنم. لذا خدا به غضب میآید.
وی تأکید میکند: حدیث هست که هفتاد گناه جاهل را میآمرزند قبل از آنکه یک گناه عالم را بیامرزند.
این استاد برجسته حوزه در خصوص فراز «بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ» میگوید: یعنی به حق احسان و نعمتهایی که به من دادهای، خدایا این چند تا دعا را درباره من مستجاب کن.
وی ادامه میدهد: «یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ» یعنی ای خدایی که منتهای رغبت مشتاقان هستی. مشتاقان تو، چقدر مشتاق تواند. منتها رغبت مشتاقان تویی، این 3 دعای روز ششم ماه رمضان را درباره ما مستجاب کن.
آیتالله مجتهدی تهرانی در پایان میگوید: ای کاش در مساجد که این دعاها خوانده میشود، معنی آن نیز بیان شود تا مردم وقتی دعا میکنند، با حضور قلب این دعاها را بخوانند و در خودشان بیان کنند. به مردم بگویند که به خاطر گناه عذاب میشوند و این حادثهها در سراسر جهان و برخی شهرهای تهران به خاطر گناه است. خدا به شعیب پیامبر فرمود، میخواهم صدهزار تن از قومت را عذاب کنم. 40 هزار تن افراد بد و 60 هزار تن از افراد خوب. خطاب رسید که چرا خوبها بیشترند، فرمود: برای اینکه خوبها هم با بدها خوش و بش کردند.
علامه در مراتب عرفان و سیر و سلوک معنوی مراحلی را پیموده بود.
اهل ذکر و مناجات بود. در بین راه که او را میدیدیم غالبا ذکر خدا را برلب داشت.
نقل شده درجلساتی که در محضرشان بودند، وقتی جلسه به سکوت میکشید، دیده میشد که لب های استاد به ذکر خدا حرکت میکرد. به نوافل مقیّد بود و حتی گاهی دیده میشد که دربین راه مشغول خواندن نمازهای نافله است. شب های ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری مطالعه میکرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و اذکار مشغول بود.
در قم هفتهای حداقل یک بار به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف میشد و یا در ایام تابستان غالبا به زیارت حضرت رضا علیه السلام میشتافت. شبها به حرم مطهر مشرف میشد و در بالای سر مینشست و با حال خضوع به زیارت و دعا میپرداخت.
آیتالله عبدالله جوادی آملی
آیه کریمه إنَّ الَّذِینَ یَستَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدخُلُ جَهَنَّمَ داخِرینْ (1)، تطبیق شده است بر «دعا». و دعا به عنوان سلاح ایمان و سلاح مؤمن، یا مغز ایمان، یا سپر مؤمن نامگذاری شده است. اَلدُّعاء سِلاحُ المُؤمِن(2)، اَلدُّعاء مُخُّ العِبادَه(3)؛ در این روایات هست. روایتی را ابن فهد که از علمای به نام اسلام است در عُدَّهُ الدّاعیاش نقل میکند که: اَلدُّعاء کَهفُ الإجابَه کَمَا اَنَّ السَّحابْ کَهفُ المَطَر(4). همانطوری که ابر جایگاه و قرارگاه باران است، دعا هم قرارگاه اجابت است و اجابت را در خود دارد، همانطوری که ابر اجابت را در خود دارد. و اگر ابری خیلی هم با رعد و برق خشک همراه بود، ولی بارانی به همراه نداشت؛ این تقصیر خود آن ابر است چون ابر نتوانست بارور بشود.
بنابراین دعا اگر چنانچه به اجابت نرسید، نظیر همان ابر بی برکتی است که در درون خود اجابت را نپروراند! و آن دعاهائی که پر برکتند، اجابت را به همراه دارند. به عبارتی دعا و نیایش اینچنین نیست که یک امر قراردادی باشد؛ انسان یک چیزی را بخواهد، زود هم به آدم بدهند! آن اجابت در متن آن خواستن است. تا خواستن چه جور باشد؛ اگر خواستن پر بار و پر محتوا بود، اجابت به همراهش هست. و اگر خشک بود، اجابت همراهش نیست.
مجاری دعا باید پاک باشد
از رسول الله (ص) سئوال کردند: چه کنیم که دعای ما مستجاب بشود؟ حضرت طبق این نقل به آن سائل فرمود: طَهِّر مَأکَلَکْ وَ لا تُدخِلْ بَطنَکَ الحَرام(5). این خوردنگاهت را پاک بکن، و حرام را هم در شکمت جای مده! در واقع باید هم دهان پاک باشد، هم شکم تا اینکه دعا مستجاب باشد.
در جوامع روائی ما نیز هست، به عنوان دستور، معصومین فرمودند: طَهِّرُوا اَفواهَکُمْ فَإنَّهَا طُرُقُ القُرآن(6). روح را، دهان را پاک کنید برای اینکه اینها راه قرآن است. نه اینکه زبان را پاک کنید؛ دهان را پاک کنید! دندان؛ نه حرف بد از دهان بیرون بیاید، و نه غذای حرام از دهان وارد بشود.
گفتند: لسان قَلیلُ الجِرم است و کَثیرُ الجُرم؛ اگر این جرمها از زبان بیرون آمد، این زبان و دهان را آلوده میکند؛ و اگر غذای حرام وارد دهان شد، دهان را آلوده میکند. و این را برای این گفتند که اگر دهان پاک نبود، و نیازی به لایروبی داشت؛ این قرآن که میگذرد، بی اثر خواهد بود، دعا هم همین طور است.
یکی از شرائط اجابت دعا هم این است که انسان عَمّا فِی اَیدِی النّاس باشد، آیِس و نا امید باشد. چشمش به دست غیر خدا نباشد، و گرنه آن دعا مستجاب نیست. او میخواند، نه میخواهد! چیزهائی را در لفظش می گذارند، بدون اینکه از الله بخواهد. این که میگویند: آن کسی که هیچ پناهی ندارد به جز خدا، دعای او و نفرین او [خلاصه] زود اثر میکند؛ برای این است که او به هیچ جائی تکیه نمیکند. چون به هیچ جا تکیه نمیکند، فقط خدا را میخواهد. وقتی خدا را خواست؛ در این عبادت که دعاست موحد است، مشرک نیست. و اگر موحد بود، اجابتش یقینی است.
وقتی صادق باشد، مقبول است
خواستن وقتی صادق و خالص باشد، اجابت همراه اوست؛ که او اَمَّنْ یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوء(7). انسان در هر حال مضطر باشد، دعای او مستجاب میشود. «مضطر» کسی است که هیچ راهی برای تکیه خود نبیند! نه به خودش، نه به قوم و خویشش، نه به دوستانش، نه به همسایهایش، نه به مقامش؛ به هیچ جا تکیه نکند. وقتی به هیچ جا تکیه نکرد، میشود «مضطر». وقتی مضطر شد، خدا دعای او را مستجاب میکند. نه حتماً انسان در دریا باید غرق بشود، نه! حالا هم که اینجا نشسته است، اگر این حال برای او پیش آمد و هیچ عاملی مشکل او را حل نمیکند؛ مضطر است.
چون دعای مضطر، دعای خالص است؛ و اَلا لِلّهِ دِینُ الخالِص(8)، خدا خالص را میپذیرد، و آلوده را نمیپذیرد. پس دعا که به عنوان یکی از بهترین مظاهر عبادت است، شرطش این است که انسان خالصاً بخواهد، و با زبان پاک بخواهد، و خواسته مشروع داشته باشد، و یقین هم داشته باشد که اجابت بشود.
در آن آیه کریمه سوره بقره، إذا سَألَکَ عِبادِی عَنّی، به رسول الله میفرماید: اگر بندگان من تو را از من سئوال کنند... دیگر در جواب نفرمود: فَقُلْ إذا سَألَکَ عِبادِی عَنّی، نفرمود : تو به آنها بگو خدا نزدیک است. شخصاً خودش جواب داد، فرمود: فَإنّی قَریبٌ. در آن آیه کوتاه 7 بار از خودش با ضمیر متکلّم نام ببرد. إذا سَألَکَ عِبادِی عَنّی فَإنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إذا دَعانِ فَلْیَستَجیبُوا لِی وَ لیُؤمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرشُدُونْ (9)، 7 بار در این آیه کوتاه از خودش نام میبرد تا تثبیت کند که نزدیک است، و مُجیب است، و میشنود.
بنابراین این دعا که یک عبادت است؛ اگر از یک قلب خالص صادر بشود، اجابت او همراه اوست. و اگر انسان دعا میکند و اجابت نمیشود، برای آن است که دعایش پر بار نیست؛ دعا یقیناَ مستجاب میشود! امّا پیشنهاد و طرح نه. من این را میخواهم، آن را میخواهم؛ نه!
دعا این است که انسان از خدا خیر بخواهد؛ این یقیناً مستجاب میشود. اگر این شرائط را داشت، مستجاب می شود. و امّا اگر نه، پیشنهاد داد؛ من این را می خواهم، من آن را می خواهم؛ خیلی هم با علاقه بخواهد، خیلی هم خالصاً بخواهد، با دهان پاک بخواهد، با شکم پاک بخواهد؛ این استجابت مشروط است. اگر استجابت مصلحت بود، خدا میدهد؛ و اگر نه که نمیدهد.
دعا بدون پاسخ نخواهد بود
دعا اگر با آن ادب اوّل همراه نبود، و پیشنهاد داده شد خدا یکی از این 3 کار را میکند: اگر مصلحت بود که هم او را انجام میدهد و اعطاء میکند، و اگر آن مصلحت نبود، سیّئهای از سیّئات را میآمرزد؛ و اگر سیّئهای نبود، حسنهای به حسنات میافزاید؛ لذا دعا بی اثر نیست.
این است که گفتند: وقتی انسان در حال دعا که مستحب است، دست به سوی آسمان بردارد؛ وقتی دعایش تمام شد، دست را به صورت و سینهاش بمالد؛ چون این دست خالی بر نمیگردد، همراه با عطای الهی است. وقتی با عطای الهی شد، شایسته است انسان آن دست را ببوسد و شایسته است انسان به صورت بمالد و...
داستان دعای ابوحمزه
«ثُمالِه» یک محلّی است که ابوحمزه اهل آنجاست، و از شاگردان معروف حضرت سجاد (ع) است. و قبر مطهر حضرت امیر (ع) برای خیلیها مخفی بود، برای این خواص از شاگردان روشن بود. ابوحمزه ثمالی با عدّه ای از شاگردانش در غَری، همان سرزمین نجف که ( غَری ) نام دارد؛ و آقایانی که مدّتی در نجف بودند، غروی معروف می شوند؛ یعنی مال آن سرزمین و قریه اند. یک وقت در سرزمین غَری، در همان کنار قبر حضرت امیر (ع) با شاگردانش بحث و گفتگو می کرد؛ تا زمان امام صادق (ع). آنجا برای خواص فقط معلوم بود که قبر حضرت امیر (ع) کجاست. از ترس آن خوارج و منافقین؛ اگر قبر حضرت معلوم بود، آن قبر را هم می شکافتند، و بالأخره به قبر اهانت می کردند.
ابوحمزه ثُمالی از صحابه سابقه دار و از شاگردان به نام امام سجاد و همچنین ائمه بعدی بود. او نقل می کند: امام چهارم ع این دعا را در سحرهای ماه مبارک رمضان می خواندند. این دعا از اوّل تا آخرش یک توحید ممثّلی است. گاهی از ریشه شروع می کند، و تنه و شاخه ها و برگ ها و میوه ها را می رویاند؛ گاهی از این میوه ها و برگ ها و شاخه ها و اینها شروع می کند تا به ریشه برسد. گاهی از توحید شروع می کند، به اخلاق و اعمال و انجام کارهای خیر؛ گاهی از اعمال و رفتار و کارهای خیر و نعمت های جزئی به آن توحید می رسد.
این فرازی دارد و نشیبی دارد و اُوجی دارد و حَضیضی. حالا آن جاهائی که نیاز به توضیح دارد، آنجاها توضیح داده می شود؛ و إلا بقیّه اش شاید نیازی به توضیح نداشته باشد. همین جوری می خوانیم؛ هر جا هم نیازی به توضیح داشت، مطرح می شود.
اِلهی لا تُؤَدِّبنِی بِعُقُوبَتِکْ. ممکن است ما را از راه دیگر ادب بکنی، نه از راه عقوبت. یعنی ما کار خلافی بکنیم که در عقب کار خلاف ما یک کیفری بیاید. چون این کیفر متعاقب آن عمل سَیّئ می آید، بهش می گویند : « عقوبت ». وَ لا تَمکُر بِی فِی حیلَتِکْ. نقشه هائی که کشیدی بین ما و هدف ما حائل و مانع بشوی، مکر الهی اینچنین باشد، با ما این مکر را نکنی؛ که بین ما و هدف ما حائل بشوی، که بشود ( حیله ) ! و ما هیچ راهی نداریم، إلا اینکه شما اعطاء می کنی. مِنْ إینٍ لِیَ الخِیرْ یا رَب، در حالی که وَ لا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِکْ. وَ مِنْ إینٍ لِیَ النَّجاه، در حالی که وَ لا تُستَطاعُ إلا بِکْ.
إلا یُقال که انسان می تواند کار خیر انجام بدهد؛ می فرماید که: گرچه کسی کار خیر انجام داد، بهره ای برد؛ امّا خود آن شخص و فکری که او را به خیر راهنمائی کرد، و توفیق و امکانات انجام خیر؛ همه اینها جزء نعمت های الهی است. پس بنابراین لَا الَّذِی اَحسَنَ اسْتَغنَی عَنْ عُونِکَ وَ رَحمَتِکْ؛ نه آنکه کار خوب کرد از رحمت تو بی نیاز است، برای اینکه الآن در محور رحمت توست. اگر رحمت تو نبود؛ نه او به این کار خیر موفق می شد، و نه اکنون می تواند از آن کار خیر بهره بگیرد. وَ لَا الَّذِی اَسآءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَیکَ وَ لَمْ یُرضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدرَتِکْ؛ نه آنکه سرکشی کرد، او از قدرتت دور است ! آن را در حقیقت تو گرفتی، و او نمی داند که به عذاب تو گرفتار شده. بنابراین هیچ کسی بی نیاز نخواهد بود، و هیچ خیری نیست مگر از ناحیه شما، و هیچ نجاتی هم نیست مگر از ناحیه شما ! این با همراهی شماست.
..............
(1) غافر / 60
(2) الکافی / ج 2 / ص 468
(3) وسائل الشیعه / ج 7 / ص 27
(4) عدّه الداعی / ص 40
(5) وسائل الشیعه / ج 7 / ص 145
(6) مستدرک الوسائل / ج1 / ص 368
(7) نمل / 62
(8) زمر / 3
(9) بقره / 186
در دعای روز سوم ماه مبارک رمضان میخوانیم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِوَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین»
«خدایا در این روز مرا هوش و بیدارى نصیب فرما و از سفاهت و جهالت و کار باطل دور گردان و از هر خیرى که در این روز نازل مىفرمایى مرا نصیب بخش به حق جود و کرمت اى جود و بخشش دارترین عالم.»
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبِیهَ وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ» میگوید: خدایا در این ماه رمضان روزی کن که من هوشیار بشوم و حافظه پیدا کنم و از خواب غفلت بیدار بشوم! انسان اگر بیدار بشود خیلی لذت میبرد، نوع انسانها در غفلت هستند؛ بنابراین در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که از خواب غفلت بیدار شویم.
وی در باره علت ضعیفی حافظه عنوان میکند: یکی از نعمتهای بزرگ خدا ذهن است. در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه میکنیم، اگر میبینید حافظه ضعیف است و حافظه درست و حسابی نداریم، علت آن گناه است؛ به نامحرم که نگاه کنی حافظه میرود.
این استاد اخلاق ادامه میدهد: شخصی به دانشمندی مراجعه میکند و میگوید ؛ من حافظه ندارم. آن دانشمند گفت: گناه نکن و علت آن را هم ذکر کرد و گفت: علم یک نوع فضیلت و برتری است و خدا این برتری را به شخص گناهکار نمیدهد لذا کسی که اهل گناه است مجتهد و ملا نمیشود و اگر بخواهد ملا بشود و به درد مردم بخورد باید حافظه داشته باشد و لازمه آن ترک گناه است.
آیتالله مجتهدی تهرانی در ادامه به بیان خاطرهای میپردازد و میگوید: مرحوم آیتالله بروجردی، گاهی در درس، شعرهای سیوطی میخواندند؛ با اینکه حدود هفتاد الی هشتاد سال از زمانی که سیوطی میخواندند و مجتهد شده بودند، فاصله بود، ولی به علت دوری از گناه از حافظه بسیاری قوی برخوردار بودند.
این عالم ربانی همچنین دعایی برای تقویت حافظه معرفی میکند و میگوید: از خدا؛ حافظه بخواهیم و ترک گناه کنیم؛ این دعا را هم بعد از هر نماز بخوانید «سبحان من لایعتدی علی اهل مملکته ...» که باعث تقویت حافظه میشود؛ قرآن حفظ کنید؛ حافظه زیاد میشود؛ خواندن آیتالکرسی حافظه را زیاد میکند و ...
این استاد بزرگ اخلاق دوباره به دعای روز سوم ماه رمضان اشاره میکند و میگوید: در ادامه دعای روز سوم از خدا طلب بیداری از خواب غفلت میکنیم. «وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَالتَّمْوِیهِ» خدایا در این روز مرا از کارهای باطل و سفیهانه دور گردان؛ غیبت نکنم، دروغ نگویم و ... سفاهت به معنای؛ کار بی خردانه و بچگانه است.
وی با قرائت ادامه دعا میافزاید: «وَاجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ» خدایا هر کار خیری که در ماه رمضان نازل کردهای نصیبی از آن کار خیر به من برسان.
* شیطان چگونه از ما دور میشود
آیتالله مجتهدی تهرانی در ادامه به حدیثی از حضرت رسول اشاره میکند و میگوید: رسول خدا فرمود: «آیا شما را خبر ندهم به اموری که اگر به آن امور عمل کنید، شیطان از شما دور میشود؛ مثل دور بودن مشرق از مغرب.» اصحاب گفتند: «بله یا رسولالله» حضرت فرمودند: «روزه بگیرید؛ چراکه روزه صورت شیطان را سیاه میکند.»
وی تأکید کرد: یکی از کارهای خیر روزه گرفتن است. از خدا بخواهیم که در ماه رمضان مریض نشویم و توفیق روزهداری داشته باشیم. یکی از کارهای خیر دیگر صدقه است؛ صدقه دادن هم پشت شیطان را میشکند. «و کَسْرَ ظَهره» و در ادامه آمده است، مواظبت بر عمل صالح، نماز شب و دوستی با خدا و استغفار، ریشه شیطان را قطع میکند. و در آخر حدیث گفته شده است: «و لِکلِ شی زکات وزکاتُ الابدان الصیام» که هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدنهای شما روزه است.
وی همچنین درباره بخش آخر دعای روز سوم ماه رمضان اظهار میکند: «وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین» خدایا هر خیری که در ماه رمضان نازل میکنی برای من نصیبی از آن خیر قرار بده به جود و بخشش خودت ای کسی که جود و بخششت از همه بخشندگان بیشتر است.
در این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته میشود، و عبادت در یکی از شبهای آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماهها است؛ روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات است.
بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفسهای شما تسبیح، خواب شما عبادت، عملهایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.
پس با نیتای درست و دلی پاکیزه، پروردگارتان را بخوانید تا شما را برای روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه عظیم محروم گردد. با گرسنگی و تشنگی در این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید.»
آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزهداران را برشمرد و از صدقه بر فقیران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی به یتیمان و نیز عبادت و سجده های طولانی، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضیلت اطعام در این ماه سخن گفت.
منابع :
مفاتیح الجنان، تفسیر نمونه، ج 1، ص 634؛ المیزان، ج 2، ص 15
1-پایههاى اسلام
قال الباقر علیه السلام:
بنى الاسلام على خمسة اشیاء، على الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایه.
امام باقر علیه السلام فرمود:
اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).فروع کافى، ج 4 ص 62، ح 1
2-فلسفه روزه
قال الصادق علیه السلام:
انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.
من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1
3-روزه آزمون اخلاص
قال امیرالمومنین علیه السلام:
فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلقامام على علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
نهج البلاغه، حکمت 252
4-روزه یاد آور قیامت
قال الرضا علیه السلام:
انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخر.
امام رضا علیه السلام فرمود:
مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.
وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10
5-روزه زکات بدن
قال رسول الله صلى الله علیه و آله لکل شیئى زکاة و زکاة الابدان الصیام.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.
الکافى، ج 4، ص 62، ح 3
6-روزه سپر آتش
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
الصوم جنة من النار.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»
الکافى، ج 4 ص 162
7-اهمیت روزه
الصوم فى الحر جهاد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
بحار الانوار، ج 96، ص 257
8-روزه نفس
قال امیرالمومنین علیه السلام
صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام.
امیرالمومنان على علیه السلام فرمود:
روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزههاست.
غرر الحکم، ج 1 ص 416 ح 64
9-روزه واقعى
قال امیرالمومنین علیه السلام
الصیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب.
امام على علیه السلام فرمود:
روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنى و نوشیدنى پرهیز مىکند.
بحار ج 93 ص 249
10-برترین روزه
قال امیرالمومنین علیه السلام
صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.
امام على علیه السلام فرمود:
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.
غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح 80
11-روزه چشم و گوش
قال الصادق علیه السلام
اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک.
امام صادق علیه السلام فرمود:
آنگاه که روزه مىگیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز کند.»
الکافى ج 4 ص 87، ح 1
12-روزه اعضا و جوارح
عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها
ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.
حضرت زهرا علیها السلام فرمود:
روزهدارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزهاش به چه کارش خواهد آمد.
بحار، ج 93 ص 295
13-روزه ناقص
قال الباقر علیه السلام
لا صیام لمن عصى الامام و لا صیام لعبد ابق حتى یرجع و لا صیام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصیام لولد عاق حتى یبر.
امام باقر علیه السلام فرمود:
روزه این افراد کامل نیست:
1 - کسى که امام (رهبر) را نافرمانى کند.
2 - بنده فرارى تا زمانى که برگردد.
3 - زنى که اطاعتشوهر نکرده تا اینکه توبه کند.
4 - فرزندى که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.
بحار الانوار ج 93، ص 295.
14-روزه بى ارزش
قال امیرالمومنین علیه السلام
کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.
امام على علیه السلام فرمود:
چه بسا روزهدارى که از روزهاش جز گرسنگى و تشنگى بهرهاى ندارد و چه بسا شب زندهدارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمىبرد.
نهج البلاغه، حکمت 145
15-روزه و صبر
عن الصادق علیه السلام فى قول الله عزوجل
«واستعینوا بالصبر و الصلوة»
قال: الصبر الصوم.
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، صبر، روزه است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 298، ح 3
16-روزه و صدقه
قال الصادق علیه السلام
صدقه درهم افضل من صیام یوم.
امام صادق علیه السلام فرمود
یک درهم صدقه دادن از یک روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 218، ح 6
17-پاداش روزه
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى
الصوم لى و انا اجزى به
رسول خدا فرمود خداى تعالى فرموده است:
روزه براى من است و من پاداش آن را مىدهم.
وسائل الشیعه ج 7 ص 294، ح 15 و 16 ; 27 و 30
18-جرعه نوشان بهشت
قال رسول الله صلى الله علیه و آله
من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقهاش باز دارد برخداست که به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.
بحار الانوار ج 93 ص 331
19-خوشا بحال روزه داران
قال رسول الله صلى الله علیه و آله
طوبى لمن ظما او جاع لله اولئک الذین یشبعون یوم القیامة
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
خوشا بحال کسانى که براى خدا گرسنه و تشنه شدهاند اینان در روز قیامتسیر مىشوند.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 299، ح2.
20-مژده به روزهداران
قال الصادق علیه السلام
من صام لله عزوجل یوما فى شدة الحر فاصابه ظما و کل الله به الف ملک یمسحون وجهه و یبشرونه حتى اذا افطر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس که در روز بسیار گرم براى خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مىگمارد تا دستبه چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامى که افطار کند.
الکافى، ج 4 ص 64 ح 8; بحار الانوار ج 93 ص 247
21-شادى روزه دار
قال الصادق علیه السلام
للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه
امام صادق علیه السلام فرمود:
براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است:
1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)
وسائل الشیعه، ج 7 ص 290 و 294 ح6 و 26.
22-بهشت و باب روزهدارن
قال رسول الله صلى الله علیه و آله
ان للجنة بابا یدعى الریان لا یدخل منه الا الصائمون.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
براى بهشت درى استبنام (ریان) که از آن فقط روزه داران وارد مىشوند.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 295، ح31.
معانى الاخبار ص 116
23-دعاى روزهداران
قال الکاظم (علیه السلام)
دعوة الصائم تستجاب عند افطاره
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
دعاى شخص روزهدار هنگام افطار مستجاب مىشود.
بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33.
24-بهار مومنان
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)
الشتاء ربیع المومن یطول فیه لیله فیستعین به على قیامه و یقصر فیه نهاره فیستعین به على صیامه.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:
زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانىاش براى شب زندهدارى واز روزهاى کوتاهش براى روزه دارى بهره مىگیرد.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 302، ح 3.
25-روزه مستحبى
قال الصادق (علیه السلام)
من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلک صیام ثلاثة ایام من کل شهر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس کار نیکى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.
وسائل الشیعه، ج 7، ص 313، ح 33
26-روزه ماه رجب
قال الکاظم (علیه السلام)
رجب نهر فى الجنه اشد بیاضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام یوما من رجب سقاه الله من ذلک النهر.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
رجب نام نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر به او مىنوشاند.
من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 56 ح 2
وسائل الشیعه ج 7 ص 350 ح 3
27-روزه ماه شعبان
من صام ثلاثة ایام من اخر شعبان و وصلها بشهر رمضان کتب الله له صوم شهرین متتابعین.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل کند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برایش محسوب مىکند.
وسائل الشیعه ج 7 ص 375،ح 22
28-افطارى دادن(1)
قال الصادق (علیه السلام)
من فطر صائما فله مثل اجره
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هر کس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.
الکافى، ج 4 ص 68، ح 1
29-افطارى دادن (2)
قال الکاظم (علیه السلام)
فطرک اخاک الصائم خیر من صیامک.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
الکافى، ج 4 ص 68، ح 2
30-روزه خوارى
قال الصادق (علیه السلام)
من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه
امام صادق (علیه السلام)فرمود:
هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا مىشود
وسائل الشیعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5
من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 73، ح 9
31-رمضان ماه خدا
قال امیرالمومنین
شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى
امام على (علیه السلام) فرمود:
رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 266، ح 23.
32-رمضان ماه رحمت
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)
... و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:
رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.
بحار الانوار، ج 93، ص 342
33-فضیلت ماه رمضان
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)
ان ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر لیلة منه
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:
درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مىشود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.
بحار الانوار، ج 93، ص 344
34-اهمیت ماه رمضان
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)
لو یعلم العبد ما فى رمضان لود ان یکون رمضان السنة
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:
اگر بنده «خدا» مىدانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتى وجود دارد] دوست مىداشت که تمام سال، رمضان باشد.
بحار الانوار، ج 93، ص 346
35-قرآن و ماه رمضان
قال الرضا (علیه السلام)
من قرا فى شهر رمضان ایة من کتاب الله کان کمن ختم القران فى غیره من الشهور.
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند.
بحار الانوار ج 93، ص 346
36-شب سرنوشتساز
قال الصادق (علیه السلام)
راس السنة لیلة القدر یکتب فیها ما یکون من السنة الى السنة.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مىشود.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 258 ح 8
37-برترى شب قدر
قیل لابى عبد الله (علیه السلام)
کیف تکون لیلة القدر خیرا من الف شهر؟ قال: العمل الصالح فیها خیر من العمل فى الف شهر لیس فیها لیلة القدر.
از امام صادق (علیه السلام) سوال شد:
چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟
حضرت فرمود: کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 256، ح 2
38-تقدیر اعمال
قال الصادق (علیه السلام)
التقدیر فى لیلة تسعة عشر و الابرام فى لیلة احدى و عشرین و الامضاء فى لیلة ثلاث و عشرین.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مىگیرد و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیستسوم.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 259
39-احیاء شب قدر
عن فضیل بن یسار قال:
کان ابو جعفر (علیه السلام) اذا کان لیلة احدى و عشرین و لیلة ثلاث و عشرین اخذ فى الدعا حتى یزول اللیل فاذا زال اللیل صلى.
فضیل بن یسار گوید:
امام باقر (علیه السلام) در شب بیست و یکم و بیستسوم ماه رمضان مشغول دعا مىشد تا شب بسر آید و آنگاه که شب به پایان مىرسید نماز صبح را مىخواند.
وسائل الشیعه، ج 7، ص 260، ح 4
40-زکات فطره
قال الصادق (علیه السلام)
ان من تمام الصوم اعطاء الزکاة یعنى الفطرة کما ان الصلوة على النبى (صلى الله علیه و آله) من تمام الصلوة.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) کمال نماز است.
وسائل الشیعه، ج 6 ص 221، ح 5
قسمتی از نیایش های استاد علامه حسن زاده آملی
الهی! خانه کجا و صاحب خانه کجا؟
طائف آن کجا و عارف این کجا؟
آن سفر جسمانی است و این روحانی. آن برای دولتمند است و این برای درویش.
آن اهل و عیال را وداع کند و این ماسوا را. آن ترک مال کند و این ترک جان.
سفر آن در ماه مخصوص است و این راه همه ماه. و آن را یک بار است و این را همه عمر.
آن سفر آفاق کند و این سفر انفس، راه آن را پایان است و این را نهایت نبود.
آن می رود که برگردد و این می رود که از او نام و نشانی نباشد.
آن فرش پیماید و این عرش. آن مُحرم می شود و این مَحرم.
آن لباس احرام می پوشد و این از خود عاری می شود.
آن لبیک می گوید و این لبیک می شنود.
آن تا به مسجد الحرام رسد و این از مسجد الاقصی بگذرد.
آن استلام حجر کند و این اشتقاق قمر. آن را کوه صفاست و این را روح صفا. سعی آن چند مرّه بین صفا و مروه است و سعی این، یک مرّه در کشور هستی.
آن هروله می کند و این پرواز. آن مقام ابراهیم طلب کند و این مقام ابراهیم.
آن آب زمزم نوشد او این آب حیات. آن عرفات بیند و این عرصات.
آن را یک روز وقوف است و این را همه روز. آن از عرفات به مشعر کوچ کند و این از دنیا به محشر. آن رمی جمرات کند و این رجم همزات. آن حلق رأس کند و این ترک سر.
آن را «لافسوق و لاجدال فی الحج» است و این را «فی العُمر». آن بهشت طلبد و این بهشت آفرین. لاجرم آن حاجی شود و این ناجی. خنک آن حاجی که ناجی است..
الهی توانگران را به دیدن خانه خوانده ای و درویشان را به دیدار خداوندِخانه. آنان سنگ و گل دارند و اینان جان ودل. آنان سرگرم درصورتندو اینان محو در معنا.
خوشا آن توانگری که درویش است.
الهی! تن به سوی کعبه داشتن چه سودی دهد آن را که دل به سوی خداوند کعبه ندارد؟
به ویژه آن که فلسفه شکسته شدن نماز و بطلان روزه مسافر، تخفیف به حال اوست و در روایات از آن به هدیه الهى تعبیر شده است و در قرآن کریم، بعد از بیان این حکم مىفرماید: "اگر روزه بگیرند، براى آنان بهتر است."
روزه، ابعاد گوناگونى داشته، آثار مثبت فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان دارد. تلطیف روح، تقویت اراده، کنترل غرایز و تقلیل آنها، تقویت روحیه ایثار و نوعدوستى از مهمترین تأثیرات اخلاقى و تربیتى روزه است و علاوه بر آن که روزه براى بیمارىهاى جسمى و روانى، آثار بهداشتى و درمانى فراوانى دارد، با وجود این، این آثار مخصوصاً در بعد معنوى و قرب الى الله، زمانى تحقق مىیابد که این عبادت با شرایط آن صورت پذیرد که از جمله این شرایط، در سفر نبودن است.
این که چرا عبادت خداى متعال که راه سعادت بشر است، مشروط به شرایط خاصى شده است و یا با پیشرفت و فناورى وسایل حمل و نقل، آیا هنوز این شرایط معتبر است یا نه و نیز تفسیر آیات روزه، موضوع بحث ماست.
پرسش 1. فلسفه شکسته شدن نماز چیست و چرا عبادت خداوند مشروط به شرایطى است؟
نماز شکسته از احکام امتنانى و تسهیلى خداوند براى مسافران است؛ اما این که چرا براى عبادت خداوند، شرایطى مقرر شده است، توجه به نکات ذیل مفید است:
الف) تمام عبادات و شرایط آنها توقیفى و تعبدى است؛ یعنى، از سوى خداوند است و هیچ کس حق کاستى و افزودن به آن را ندارد؛ پس همه این شرایط، از سوى خداوند است.
ب) خداوند بهتر از هر کس مىداند که راه وصول و تقرب به او چیست و چگونه مىتوان بهتر به او نزدیک شد و به سعادت و کمال رسید. بنابراین اگر او جزء و شرطى را قرار داده و یا چیزى را حذف کرده، بر اساس مصالحى است که بسیارى از آنها فراتر از توان درک عقل بشرى است و تنها خداوند بدان آگاه است.
ج) عبادات به عنوان وسیلهاى براى نیل به کمال در نظر گرفته شده است؛ از این رو قرآن کریم مىفرماید: «یا أیها الذین آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِینَ؛1 اى انسانهاى مؤمن! با استعانت از نماز و روزه به خدا نزدیک شوید.» در همه اعمال عبادى، قصد قربت شرط است. گرچه نیت امرى است قلبى، ولى وقتى همان نیت را با عبارات و الفاظ بیان مىکنیم، مىگوییم: "قربة الى الله"، یعنى این عبادتها را به عنوان وسیلهاى براى تقرب به پیشگاه حضرت حق ـ تبارک و تعالى ـ انجام مىدهیم.
پس این عبادات، زمانى نقش وسیله تقرب به خدا را ایفا مىکنند که با شرایط آن صورت گیرد. خداى متعال مىفرماید: نماز باید براى یاد من مىباشد (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِى2) و در عین حال تذکر مىدهد که «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى؛3 در حال مستى نزدیک نماز نشوید»؛ زیرا چنین نمازى غفلتزدا و نزدیک کننده بشر به خدا نیست و نمازگزار با چنین حالتى حضور قلب ندارد و نمىداند که چه مىکند. ازاینرو در ادامه همین آیه، در مقام تعلیل حکم مىفرماید: «حَتّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون.» 4
علت بسیارى از نابسامانىها در جوامع اسلامى، این است که عبادتهاى مسلمانان روح ندارد و در حقیقت نماز و روزه بسیارى از آنان روح ندارد، وگرنه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»5 در حالى که وجود بسیارى از مفاسد فردى و اجتماعى در جوامع اسلامى، غیرقابل انکار است (گرچه نسبت آن با آن چه که در جوامع غیرالهى و غیردینى است به مراتب بسیار کمتر است).
آیةالله مصباح یزدى در این زمینه مىنویسد:
«رکن مهم همه عبادات، نیت و قصد قربت است و این رکن، مخصوص به نماز نیست؛ بلکه هر عمل عبادى، باید "قربة الى الله" انجام شود و داعى بر انجام آن اطاعت خدا باشد؛ چون پرستش با دل انسان بستگى دارد و به عبارت دیگر، عبادت از افعال و عناوین قصدى است. چنان که هرگونه خم شدنى علامت تعظیم نیست؛ زیرا ممکن است به قصد مسخره کردن باشد، عبادت هم صرف حرکات و سکنات یا اذکار و اوراد نیست؛ بلکه باید به خاطر اطاعت امر خدا باشد؛ پس نمازى که براى تمرین و یاد گرفتن خوانده مىشود، یا براى ریا و خودنمایى یا از روى نفاق و ترس از مسلمانان یا جلب توجه ایشان، عبادت حقیقى نیست ... .»6
شاید این پرسش مطرح شود که چرا خداى متعال، تقرب به خودش را با صرف اقدام بندگان به یک عمل عبادى با هر شکل و قالب و شرایطى که انجام شود، قرار نداده است؛ بلکه این تقرب با شرایط خاص حاصل مىشود؟ پاسخ آن ـ همان طور که آیةالله مصباح یزدى نوشتهاند ـ این است:
«حکمت این که خداى متعال خواسته است مردم از راه اسباب عادى به مقاصدشان برسند، این است که در راه تحصیل اسباب، هزاران وسیله آزمایش و تکامل اختیارى براى انسانها پیش مىآید که هرگز در گوشه مسجد و معبد حاصل نمىشود؛ چنان که بارها گفته شد، غرض از آفریده شدن انسان در این جهان مادى، همان است که با اختیار و انتخاب خود راه کمال را بپیماید و اساسا کمال حقیقى انسان، همان است که از راه اختیار حاصل مىشود و انتخاب و اختیار، میدان عمل آزاد و راههاى متعدد و وسایل گوناگون آزمایش لازم دارد و هر قدر زمینه آزمایش بیشتر باشد، امکان تکامل انسانى بیشتر خواهد بود. این است که خداى متعال به انسان امر فرموده به کار و کوشش و تلاش و فعالیت بپردازد تا در زمینههاى مختلف، آزمایش خود را بدهد، و کمال اختیارى خویش را به دست آورد (لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً)7 وگرنه خداوند عاجز نبود که روزى هر بندهاى را به وسیله مائده آسمانى نازل کند ...»؛8 یعنى، کمال ما در گرو رفتارهاى اختیارى ماست و اختیارى بودن رفتار، متوقف بر این است که گزینههاى مختلف باشد که یکى از آنها صحیح یا بهترین باشد و همین که یکى صحیح یا بهترین است، به این معناست که شرط خاصى براى قبولى یا کمال آن عبادت گذاشتهایم.9
پرسش2. گرچه خداى متعال بر اساس آیات 183 و 184 سوره بقره، مىفرماید: «بر مسافر و مریض واجب نیست، ماه رمضان را روزه بگیرند، بلکه ایام دیگرى را روزه بگیرند؛ ولى در ادامه همان آیات مىفرماید: "روزه گرفتن بهتر است"؛ بنابراین، روزه بر انسان مسافر واجب نیست؛ نه این که حرام باشد. حال حرام بودن روزه در سفر با آیه شریفه "وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ" چگونه قابل جمع است؟
قبل از هر جوابى توجه به آیات روزه براى فهمیدن حکم الهى ـ آن گونه که منظور خداى متعال بوده ـ بسیار سودمند است.
تمام عبادات و شرایط آنها توقیفى و تعبدى است؛ یعنى، از سوى خداوند است و هیچ کس حق کاستى و افزودن به آن را ندارد؛ پس همه این شرایط، از سوى خداوند است
آیات روزه مسافر
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ أَیّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللّهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ10 ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شد؛ همان گونه که بر کسانى که قبل از شما بودند، نوشته شد تا پرهیزگار شوید. چند روز معدودى را [باید روزه بدارید] و کسانى از شما که بیمار یا مسافر باشند، روزهاى دیگرى را [به جاى آن روز بگیرند] و بر کسانى که قدرتِ انجام آن را ندارند (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان) لازم است کفاره بدهند؛ مسکینى را اطعام کنند و کسى که کار خیر را پذیرا شود، براى او بهتر است و روزه داشتن براى شما بهتر است؛ اگر بدانید. ماه رمضان است که قرآن براى راهنمایى مردم و نشانههاى هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده، پس آن کس که در ماه رمضان در حضر باشد (مسافر نباشد)، روزه بدارد و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى را به جاى آن روزه بگیرد. خداوند راحتى شما را مىخواهد؛ نه زحمت شما را. هدف این است که این روزها را تکمیل کنید و خدا را بر این که شما را هدایت کرده، به عظمت یاد کنید. باشد که از این نعمت بزرگ سپاسگزار گردید.»
پاسخ اول
الف) در این آیات شریفه، دو بار از روزه مریض و مسافر سخن به میان آمده است و در هر دو بار، خداوند متعال فرموده است: "آنان روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرند." از این صراحت و تکرار دو مرتبه، استفاده مىشود که در این دو مورد، نباید روزه گرفت.
ب) معناى جمله "روزه گرفتن بهتر است"، چنین مىشود: اگر انسان از مسافرت کردن صرف نظر کرده و با میل و رغبت (تطوّع) روزه بگیرد، کار خوبى انجام داده و روزه گرفتن برایش بهتر است. از این رو، فقها فتوا دادهاند که مسافرت در ماه رمضان ـ گرچه حرام نیست ـ مکروه است؛ یعنى، باعث مىشود که انسان از فیض الهى روزه محروم بماند.
ج) همچنین نسبت به جمله "عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ" باید گفت مىدانیم که یکى از شرایط ثبوت تکالیف الهى وسع (قدرت داشتن) مکلف است و اگر کسى بر انجام دادن تکلیفى وسع (قدرت) نداشته باشد، تکلیف از او ساقط است؛ اما اگر قدرت کمى داشته باشد که تکلیف را بتواند با سختى و مشقت فراوان انجام دهد، از آن، تعبیر به داشتن "طاقت" مىشود؛ مانند روزه گرفتن اشخاص پیر و یا کسانى که بیمارى عطش دارند که در این صورت، اصل تکلیف ساقط نیست؛ بلکه خداوند براى این دسته نیز تخفیف قائل شده و اجازه فرموده است که آنان نیز افطار کنند؛ ولى به جاى روزه هر روز، فدیه بدهند؛ یعنى، ده سیر طعام به فقیر بدهند و اگر دو برابر آن را بدهند، براى آنها بهتر است و در صورت تحمل مشقت، روزه داشتن برایشان بهتر است.
پاسخ دوم
معناى "وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ"، چنین مىشود: آن روزهاى که خداوند متعال بر شما واجب کرده و شما را بدان اختصاص داده است [و آن را در حال سفر و مرض از شما برداشته است]، آن روزه به خیرو صلاح شماست؛ اگر بدانید و به عبارت، دیگر جمله "روزه گرفتن براى شما بهتر است"، به اصل دستور روزه بر مىگردد؛ نه به مواردى که استثنا شده است.
پاسخ سوم
آن چه این استفاده که "روزه گرفتن در سفر بهتر است" را خدشهدار مىکند، فتواى برخى از علماى اهل سنت مبنى بر این است که افطار کردن در سفر بهتر از روزه گرفتن است؛ یعنى، این مسئله حتى در میان علماى اهل سنت هم مورد اتفاق نیست که روزه در سفر بهتر است.11
پاسخ چهارم
علماى اهل سنت با استفاده از روایاتى که در اختیارشان هست، بالاتفاق به جواز افطار در سفر (با شرایطش) فتوا دادهاند و اختلاف آنان فقط در این است که آیا افطار و عدم افطار مساوى است یا افطار در سفر افضل و برتر است و یا این که روزه گرفتن در سفر افضل و برتر است. برخى بر افضلیت افطار و گروهى بر افضلیت عدم افطار فتوا دادهاند.12 از طرف دیگر تمامى فقهاى شیعه ـ با استفاده از روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام ـ بالاتفاق13 فتوا دادهاند که روزه در سفر (با شرایطش) حرام است و افطار عزیمت است؛ نه رخصت؛ یعنى، باید حتما افطار کنند؛ نه این که مىتوانند افطار کنند و یا روزه بگیرند. در این جا اگر مسلمانى بخواهد روش مطمئنى را در مقام عمل در پیش بگیرد، چه باید بکند؟ آیا غیر از این است که باید در سفر (با شرایطش) روزه نگیرد و افطار نماید؟ هیچ عالمى نیست که روزه در سفر را با آن شرایط خاص، واجب بداند؛ ولى از این طرف، عدهاى از علماى مسلمان آن را حرام و عدهاى افطار را بهتر مىدانند.
خداوند بهتر از هر کس مىداند که راه وصول و تقرب به او چیست و چگونه مىتوان بهتر به او نزدیک شد و به سعادت و کمال رسید. بنابراین اگر او جزء و شرطى را قرار داده و یا چیزى را حذف کرده، بر اساس مصالحى است که بسیارى از آنها فراتر از توان درک عقل بشرى است و تنها خداوند بدان آگاه است
پرسش3. این که اسلام دستور داده که مسافر نماز چهار رکعتىاش را دو رکعتى بخواند و روزهاش را افطار نماید، مربوط به زمانى است که سفرها طولانى و با مشقت بوده است؛ اما در این زمان با توسعه فناورى و پیدایش وسایل پیشرفته و سفرهاى راحت، این دستور چرا اجرا مىگردد؟
اگر واقعا علت تامه قصر (شکسته) خواندنِ نمازهاى چهاررکعتى و نگرفتن روزه در سفر، همان باشد که در سؤال آمده است، باید چنین باشد؛ ولى با یک بررسى اجمالى روشن مىشود که چنین چیزى صحیح نیست؛ زیرا اگر این حرف صحیح باشد، باید تمامى سفرهاى با مشقت و طولانى، مشمول چنین حکمى باشند و حال آن که به طور مثال در سفر معصیت ـ هر چند هم با مشقت و طولانى باشد ـ باید نماز تمام خوانده و روزه گرفته شود.
همچنین باید هر چه سفر طولانىتر و با مشقتتر باشد، تخفیف بیشتر باشد و حال آن که مشاهده مىشود کسى که شغلش مسافرت است و دائما سفر مىکند، باید نمازش را تمام بخواند و روزهاش را نیز بگیرد.
خلاصه این که یکى از حکمتهاى این حکم، تخفیف است و این تخفیف یک هدیه الهى است که شامل برخى از مسافران مىشودو لزوما و در تمام موارد، ربطى به طولانى بودن ومشقت داشتن سفر ندارد و معمولاً سفر خسته کننده و ملال آور است.
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: "ان الله تعالى وضع عن المسافر الصوم و شطر الصلاة؛14 خداوند متعال، روزه و مقدارى از نماز را از مسافر برداشته است" و همین تعبیر وضع، یعنى، بارى را از دوش این افراد برداشت و چون این حکم امتنانى است و یکى از حکمتهاى تخفیف است و علت تامه (اصلى) قصر نماز و بطلان روزه تخفیف نیست و از این جهت، در مواردى که به هر دلیلى خستگى یا مشقت نباشد، این حکم منتفى نمىشود.
امام صادق علیهالسلام از پدران خود و آنان از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله نقل کردهاند که: "انّ الله اهدى الىَّ و الى امتى هدیة لم یهدها الى احد من الامم کرامة من الله لنا، قالوا و ماذاک یا رسول الله" قال: الافطار فى السفر و التقصیر فى الصلاة. فمن لم یفعل ذلک، فقد رد على الله عزوجل هدیته؛15 خداوند متعال هدیهاى به من و امتم کرامت فرموده که به امتهاى گذشته نداده است. عرض کردند: آن هدیه چیست؟ فرمود: اجازه افطار روزه و نصف شدن نماز [نمازهاى چهار رکعتى] در مسافرت؛ پس هر کسى چنین نکند، هدیه خداوند را رد کرده است?.
حضرت على علیهالسلام مىفرماید: "من قصر الصلاة فى السفر و افطر، فقد قبل تخفیف الله عزّوجل و کملت صلاتُهُ؛16 هر کس نماز را در مسافرت شکسته بخواند و روزهاش را افطار کند، تخفیف [و هدیه] خداوند را پذیرفته و نمازش کامل است."
براى این که به این پرسش بهتر پاسخ دهیم، توجه شما را به چند نکته جلب مىکنیم:
1. گرچه این روزها، وسایل نقلیه و ابزار مسافرت با گذشته فرق کرده است، ولى در عین حال، هم اکنون نیز مسافرت داراى محذورات زیادى است. شما اگر به تجربه خودتان مراجعه کنید، ملاحظه خواهید کرد که اصولاً در سفر ـ به ویژه در میان راه ـ آن آرامش لازم وجود ندارد؛ به ویژه آن که در سفر با وسایل سریع، دغدغهها بسیار زیاد و فرصت اندک است. بنابراین، با توجه به مشکلات زیاد و عدم آرامش، دستور قصر نماز مسافر صادر شده است.
2. خستگى ناشى از طى مسافت ـ که طبعا با وسایل نقلیه در روزگاران گذشته دشوارتر بود ـ یکى از حکمتهاى مهم قصر نماز است و نه آن که علت تامه (اصلى) باشد. نه در روایتى و نه به هیچ دلیل عقلى ما دسترسى پیدا نکردیم که دلیل قصر، منحصراً همین امر بوده است تا اشکال مذکور وارد باشد.
3. روایاتى که بیانگر قصر نماز مسافر است، بر دو دسته است:
الف) ملاک قصر را "مانیة فراسخ" (هشت فرسخ) رفت و برگشت مىداند.
ب) ملاک قصر نماز مسافر را "مسیرة یوم" (مسیر یک روز) مىداند.
مشهور فقیهان ـ بلکه اجماع فقها ـ به روایات "ثمانیة فراسخ" تمسک کردهاند و روایات "مسیرة یوم" را حمل نمودهاند بر این که در زمانهاى قدیم، یک روز مسافرت، با هشت فرسخ مساوى بوده است و نظر به این که "مسیرة یوم" یک روز مسافرت با "ثمانیة فراسخ" منطبق بوده است؛ در احادیث معصومان، گاهى ملاک شکسته شدن نماز با عنوان 8 فرسخ بیان شده است و گاهى با عنوان یک روز مسافرت.
به عبارت دیگر، "مسیرة یوم" عنوان مشیر است نه عنوان وصفى.
4. مسافر به کسى مىگویند که از وطن خویش خارج شده است و خروج از وطن، اصل و اساس در مسافرت است؛ یعنى، اگر کسى از وطن خویش خارج نشود، دیگر مسافر نیست. زمان معرِّف و نشانه مسافرت است؛ نه اصل مسافرت و به همین جهت در عرف، مسافر به کسى مىگویند که از منزل خارج شده، قصد هشت فرسخ را دارد.
جمع بندى
نظر به این که از منظر مشهور فقیهان، موضوع قصر نماز، "مسیرة یوم" نیست؛ بلکه "ثمانیة فراسخ" (8 فرسخ) است، دیگر شبهه این که مسافرت در گذشته با اسب و شتر بوده و امروزه ممکن است با هواپیما باشد و کمتر از یک ساعت طول بکشد و حکم مسافر شرعى را ندارد، وارد نیست؛ زیرا این اشکال در صورتى وارد است که موضوع قصر نماز "مسیرة یوم" (یک روز کامل) باشد و نه هشت فرسخ؛ در حالى که از روایات استفاده مىشود که موضوع قصر نماز هشت فرسخ است و نه "مسیرة یوم". بنابراین، حکم نماز شکسته ـ که در فقه مطرح شده است ـ براى زمان حال و آینده نیز، مانند گذشته صادق است.
سّیدبنطاووس در کتاب "الاقبال بالاعمال الحسنه" به سند خویش این دعا را از کتاب دعای ابوجعفر محمد بن عثمانبنسعید عمری رضیالله عنه نقل کرده، که در شبهای ماه رمضان خوانده میشود.
سیدبن طاووس مىگوید: «من از آن کتاب دعاهاى فراوانى را نسخهبردارى کردم و از جمله آنها همین دعاى افتتاح است که در شبهاى ماه رمضان خوانده مىشود.1 نگارنده مىگوید گرچه این دعا بر حسب ظاهر از امام معصوم(ع) نقل نشده است لکن با توجه به این که ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمْرى از نُوّاب خاص2 حضرت بقیّهاللّه روحى لهالفداء بوده و به خواندن این دعا مداومت داشته و نیز با توجه به مضامین عالیه دعا و اعتماد مرحوم سید بن طاووس، مىتوان اطمینان پیدا کرد که این دعا از ناحیه مبارکه امام عصر(عج) و یا از سایر معصومین(علیهم السلام) به دست ایشان رسیده باشد . والله العالم.
نام دعا
دعاى افتتاح در شبهاى ماه مبارک رمضان قرائت مىشود و این دعا داراى مضامین عالیه از حمد و ثنای الهى و راز و نیاز عارفانه و صلوات و درود بر معصومین(علیهم السلام) و در پایان، دعا براى ظهور باهرالنور حضرت مهدى ارواحنا لهالفداء و تشکیل حکومت کریمه آن امام همام است و ترجمه و شرح آن با زبان ساده براى عموم مؤمنان مفید است تا در هنگام قرائت به مفاهیم آن توجه داشته باشند و با حضور قلب با خدا راز و نیاز کنند و با عرفان و شناخت بیشتر و با صفا و اخلاص در پیشگاه ربوبى عرض حاجت نمایند .
ضمنا باید دانست هر چند خداوند سبحان اذن داده است که ما همه چیز را از کوچک و بزرگ از او بخواهیم ولى شایسته است که مطالب و هدفهاى عالى را در اولویت قرار داده و حاجتهاى کوچک و ناچیز را در مرتبه دوم از او درخواست کنیم که در پیشگاه شخص بزرگ از کوچک و خُرد آغاز کردن زیبنده نیست .
بخشهای مختلف دعا
دعای افتتاح از سه بخش کلی تشکیل میگردد که نخستین بخش آن حمد و ثنای الهی میباشد، بسیاری از معارف دینی به زبان حمد و ثنا و تسبیح و راز و نیاز و سوز و گداز بیان میشود. در این بخش واژههای حمد، مدح، ثنا و تسبیح بیش از نوزده بار تکرار میشود. و در واقع این بخش چگونگی راز و نیاز با خدا را در زبان دعا به ما آموزش میدهد .
بخش دوم دعا: صلوات بر محمد و آل و محمد با اوصاف ویژه .
بخش سوم: به مساله انتظار فرج و شکایت از غیبت حضرت ولی عصر عجل الله و زیادی دشمنان و کمی دوستان و آرزوی دولت کریمه و آمادگی برای جانفشانی و خدمت در آن دولت میپردازد و در آخر با دعای نصرت و عزت برای مسلمانان به پایان میرسد .
این دعا، «افتتاح» است. زیرا، این دعا با حمد و ثناى الهى اینگونه آغاز مىشود: «اللهم انى افتتح الثناء بحمدک ... . بار خدایا من ثناى تو را با حمدت آغاز مىکنم .
اِنّی اَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِکَ َ اَللّـهُمّ
خدایا من ستایش را بوسیله حمد تو مى گشایم
نام دعا از همین فراز اول گرفته شده افتتاح یعنی گشودن، باز کردن. چه چیز را قرار است آغاز کنیم؟ ثنا را. ثنا یعنی ستایش. ثنا را با چه آغاز خواهیم کرد؟ با حمد خداوند. حمد یعنی چه؟ یعنی ستایش! اما ستایش خاص. حمد یعنی ستایش کسی که کاری را از روی اختیار انجام داده اما مدح از حمد عام تر است. شما زیبایی گل را مدح می کنید اما حمد نمی کنید زیرا گل در این زیبایی از خود اختیاری ندارد .
ما که آفریدهی خداوندیم باید او را به نحوی ستایش کنیم که خود فرموده همچنان که در حدیث مورد اتفاق شیعه و سنى از رسول خدا (ص) رسیده که مى گفت : «لا احصى ثناء علیک ، انت کما اثنیت على نفسک» (پروردگارا من ثناء تو را نمى توانم بشمارم، و بگویم، تو آنطورى که بر خود ثنا کرده اى). امام صادق (علیهالسلام) فرمود: استر پدر من گم شد (استر: حیوانی که سوار آن میشوند), ایشان گفتند که اگر حق تعالى , آن حیوان گـم شـده را بـه مـن بـاز رسـانـد? او را آنطور سـتـایش می کنم که پسندیدهی مقام جلال او باشد. زمان کوتاهی نگذشت که استر را یافتند و با زین و لجام حاضر ساختند. امام سوار شدند و حاضران مـتـرصد بودند که ببینند ایشان خدا را چگونه ثنا میگوید؟ ایشان فقط فرمودند الحمدللّه و هیچ جملهی دیگری نگفتند. یـکـ نفر از امام پرسید که : یابن رسول اللّه , شما شرط کرده بودید که بعد از یافتن حیوان گمشده? خداوند را ثنایى گویید که موجب رضاى او شود و لایق کبریاى او باشد و جـز به کلمه الحمدللّه? تکلم نفرمودید؟ فرمودند که با این کلمه طیبه? همه ثنا و ستایش ها را نثار بارگاه عزت وى کردم.
فصرت ادعوک آمنا و اسئلک مستأنسا لا خائفا ولاوَجِلاً مُدِلاًّ علیک فیما قصدت فیه الیک فان ابطأ عنى عَتَبْتُ بجهلى علیک و لعل الذى أبطأ عنى هو خیرلى لعلمک بعاقبة الامور ...
در این بخش از دعا مىگوییم: پروردگارا لطف و رحمت تو موجب شده که من با این همه گناه با آرامش خاطر تو را بخوانم و با احساس محبت و انس از تو حاجت بخواهم بىآنکه بیم و هراسى به خود راه دهم در حالى که مقصودم را عاشقانه و با ناز و کرشمه با تو در میان مىگذارم و اگر حاجتم دیر آید، از روى نادانى با عتاب و خطاب با تو چون و چرا مىکنم. با این که ممکن است دیر شدن اجابت به سود من باشد، زیرا سرانجام کارها را تو مىدانى و من از اسرار عالم آگاه نیستم و از آینده چیزى نمىدانم .
دعاى افتتاح در شبهاى ماه مبارک رمضان قرائت مىشود و این دعا داراى مضامین عالیه از حمد و ثنای الهى و راز و نیاز عارفانه و صلوات و درود بر معصومین(علیهم السلام) و در پایان، دعا براى ظهور باهرالنور حضرت مهدى ارواحنا لهالفداء و تشکیل حکومت کریمه آن امام همام است و ترجمه و شرح آن با زبان ساده براى عموم مؤمنان مفید است تا در هنگام قرائت به مفاهیم آن توجه داشته باشند
هر چند لطف خداوند اقتضا دارد که ما هیچ گاه از درگاهش نومید نباشیم و همواره با امیدوارى عرض حاجت کنیم ولى باید
بدانیم که لطف او با حکمت و مصلحت همراه است و بسیارى از تقاضاها و حاجتهاى ما به صلاح ما نیست زیرا این عالم، عالم ماده و عالم تضاد و تزاحم است و چه بسیار چیزها که در محدوده تزاحم و تضاد نه به صلاح ما و نه به صلاح دیگران است و چه بسا در این محدوده امکان وجود ندارد البته خدا دعاى ما را بىپاسخ نمىگذارد و بىدرنگ لبیک مىگوید و اگر خواسته ما را نمیدهد ولى براى ما پاداشى بزرگ مقدر مىفرماید و براى روز گرفتارى (روز قیامت) ما ذخیره مىکند .
نخست: خدا را خواندن و او را صدا زدن و اسماء صفاتش را به زبان آوردن. دوم: از او حاجت خواستن. در بعد نخست هیچ دعایى و هیچ ندایى بى پاسخ نمىماند. اما بعد دوم دعا ممکن است گاهى به تأخیر بیفتد .
در این بخش از دعا مىتوان به چند نکته اشاره کرد:
الف) ادب دعا: که مبادا لطف و عنایت الهى سبب شود که ما ادب دعا و ادب حضور را فراموش کرده و در برابر پروردگار خود را طلبکار بدانیم زیرا ما هیچگونه حقى بر خداوند نداریم که آن را مطالبه کنیم .
ب) آنکه دعاهاى ما بى پاسخ نمىماند و وعده الهى به مقتضاى (اذا سئَلَکَ عِبادى عَنّى فإنّى قریبٌ أجیبُ دَعْوةَ الداعِ إذادَعانِ...» عملى خواهد شد .
ج) آنکه مبادا تأخیر در پاسخ سبب نومیدى شود چون بعضى از خواستههاى ما به صلاح ما نیست و خدا صلاح ما را بهتر مىداند و آنرا به آینده موکول مىکند و این آینده ممکن است روز قیامت باشد چه بسا تقاضایى که در دنیا عملى نیست، زیرا دنیا دار تزاحم است و بندگان خدا گاهى چیزهاى متضاد مىخواهند که در محدوده این عالم و در جهان ماده قابل تحقق نیست و به قول شاعر :
هر که نقش خویشتن بیند در آب برزگر باران و گازر آفتاب
دو دشمن هر یک پیروزى خود و شکست حریف را مىخواهند و جمع پیروزى و شکست براى هر دو امکان ندارد پس خداوند دعاها را بر طبق حکمت و نظام احسن مستجاب مىفرماید و در صحنه تزاحم دعاى مؤمنان با پاداش نیک و دعاى کافران با پاداش متناسب به اجابت مىرسد و احیانا اگر براى کافران در ظاهرپیروزى دیده مىشود این پیروزى به خیر آنها نیست. و این گونه رخ دادها ممکن است در واقع براى مؤمنان آزمایش و براى کافران و املاء و استدراج باشد خداوند در قرآن مىفرماید :
والذین کذّبوا بآیاتنا سنستدرجهم من حیث لا یعلمون
آنانکه آیات ما را تکذیب کنند آنها را به تدریج نابود مىکنیم .
و نیز مىفرماید:
ولایَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلى لَهُم خیرٌ لانفسهم إنَّما نُملى لهم لِیَزدادوا إثْما و لَهُم عذاب مهین
کافران گمان نکنند که این مهلت چند روزه به سود آنها است ما آنها را مهلت مىدهیم تا به گناه خویش بیفزایند و گرفتار عذابى دردناک شوند .
در برابر اگر مؤمنان دچار درد و رنج مىشوند براى آن است که سره از ناسره (خالص از ناخالص) جدا شود و مؤمنان مخلص از پاداش بیشتر بهره گیرند .
پس دعا و درخواست مؤمنان هیچگاه بى پاسخ نمىماند. در روایات اهل بیت علیهمالسلام آمده است که مؤمنان در روز قیامت با پاداشهاى بزرگى روبرو مىشوند که خود نمىدانند پاداش کدام عمل آنها است به آنها گفته مىشود که این پاداش دعاهایى است که در دنیا به اجابت نرسید و خدا آنرا براى روز نیاز و تنگدستى شما ذخیره کرده بود که اینک به شما اعطا مىشود چنانکه در حدیثى از امام صادق (علیهلسلام) آمده است:
إنَّ المؤمنَ لَیَدْعُو اللّهَ عَزَّوَجلَّ فى حاجته فیقول الله عزوجل أخِّرُوا إجابته شوقا الى صوته و دُعائه فاذا کان یَومَ القیامة قال الله عزوجل: عبدى دَعَوْتَنى فأخَّرْتُ إجابَتَک و ثَوابَکَ کذا و کذا و دَعَوْتَنى فى کذا و کذا فَأخَّرت إجابَتَک و ثَوابَکَ کذا و کذا، قال: فَیَتَمَنَّى المُؤمنُ انه لم یُسْتَجَبْ له دعوة فى الدنیا مما یرى مِنْ حُسْنِ الثواب
براستى مؤمن خداى عزوجل را درباره حاجت خود مىخواند و خدا دستور مىدهد اجابت او را به تأخیر اندازید بخاطر شوقى که به آواز او دارم آنگاه که روز قیامت شود خدا مىفرماید اى بنده من تو مرا خواندى (دعا کردى) و من اجابتت را به تأخیر انداختم اینک ثواب و پاداش توچنین و چنان است، و باز در باره فلان چیز و فلان چیز مرا خواندى و من اجابتت را به تأخیر انداختم و پاداش تو چنین و چنان است آنگاه مؤمن آرزو مىکند کاش هیچ دعایى از او در دنیا اجابت نشده بود بخاطر ثواب و پاداش نیکى که مىبیند.
لطف و رحمت تو موجب شده که من با این همه گناه با آرامش خاطر تو را بخوانم و با احساس محبت و انس از تو حاجت بخواهم بىآنکه بیم و هراسى به خود راه دهم در حالى که مقصودم را عاشقانه و با ناز و کرشمه با تو در میان مىگذارم و اگر حاجتم دیر آید، از روى نادانى با عتاب و خطاب با تو چون و چرا مىکنم. با این که ممکن است دیر شدن اجابت به سود من باشد، زیرا سرانجام کارها را تو مىدانى و من از اسرار عالم آگاه نیستم و از آینده چیزى نمىدانم
پس هیچگاه از دعا خسته نشوید و همواره خدا را بخوانید که لطف پروردگار مرهون دعاهاى شما است چنانکه مىفرماید: قل ما یعبأبکم ربى لولا دعاؤکم؛ بگو اگر دعاهاى شما نباشد پروردگار من به شما عنایتى نمىکند.
دعا نشانه بندگى و وسیله عروج بنده به سوى خدا است. با دعا و راز و نیاز ونماز انسان به معراج مىرود و به خدا نزدیک مىشود و سرّ نماز و حقیقت آن دعا است که صلوة در اصل به معنى دعا و دعا مغز عبادت است نماز وسیله تقرب هر انسانِ پرهیزکار به خدا است .
فلم ارمولىً کریما اصبر على عبدلئیم منک على یا رب، انک تدعونى فاولى عنک و تتجبب الىّ فاتبغض الیک و تودّد الى فلا اقبل منک کان لى التطول علیک فلم یمنعک ذلک من الرحمة لى و الاحسان الىّ والتفضّل علىّ بجودک و کرمک فارحم عبدک الجاهل وجد علیه بفضل احسانک انک جواد کریم.
خدایا! من هیچ مولاى کریمى را شکیباتر از تو نسبت به بنده لئیم و بخیلى مانند خود ندیدهام. پروردگارا! تو مرا مىخوانى و من از تو روى مىگردانم. تو به من محبت مىکنى و من دشمنى، تو نسبت به من اظهار دوستى و مودت مىکنى و من پذیرا نیستم گویا که من بر تو منتى و حقى دارم ولى تمام این برخوردهاى ناشایست من، تو را از رحمت و نیکى و تفضل نسبت به من باز نمىدارد. خدایا! رفتار من از روى نادانى است پس بر بنده نادانت مگیر و او را مشمول رحمتت قرار داده و با فضل و احسان و کرمت با او رفتار کن که تو جواد و کریمى.
و بعد در ادامه می فرماید:
الحمدلله مالک الملک مجرى الفلک مسخّرالریاح فالق الاصباح دیان الدین رب العالمین
در این بخش از دعا مىگوییم سپاس خداى را که مُلک جهان از آن او و نظام عالم با تدبیر و اراده او سامان مىیابد. کشتىها در دریاها به اراده او در جریان است و بادها با تسخیر وى در نوسان است. اوست که سینه افق را شکافته و روشنایى بامداد را از آن بیرون مىآورد(و تاریکى شب را به روشنى روز تبدیل مىکند) خدایى که قانونگذار و آغازگر دین و شریعت است. نظام تکوین و تشریع از سوى او و قانون دین و شریعت از جانب او تنظیم و تدوین مىشود زیرا او ربالعالمین و پروردگار جهانیان است.
این بخش از دعا در ارتباط با ربوبیت آفریدگار است از این رو با صفت رب العالمین پایان مىیابد .
تلخیص از کتاب شرح دعای افتتاح آیت الله مهدوی کنی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]