متن نامه خانم فاطمه طباطبایی بدین شرح است:
برای پسرم حسن
پسرم؛
سلام گرم مادرانهام را پذیرا باش.
سلامی که افزون بر گرمای عشق مادری، دربردارنده نکاتی است که خوش دارم آن را با تو درمیان بگذارم و خاطراتی را برایت بازگو کنم.
از جدت شنیدم که «انتظار فرج از نیمة خرداد» میکشد بهراستی ماه خرداد ماه عجیب و بزرگی است و نیمة آن نیز به همینسان.
در سالروز رحلت امام عزیز با احساساتی عجیب و گوناگون در مرقد آن پیر سفرکرده حاضر شدیم. آرامگاهی که برای من آرامجای است. با اشتیاق به انتظار دیدارت بودم، شنیدههایم از مسئولان حرم، مضطربم ساخته بود. از حضور هماهنگشدة کسانی در حرم آگاه شده بودم. کسانی که جز شعار دادن در مواقع مشخص و در حضور سخنرانان خاص رسالت دیگری ندارند. در آن لحظات از روح پدرم و امام خواستم تا از خدا بخواهند، قلب این خفتگان را بیدار سازد، مگر نه آنکه او مقلبالقلوب است، اما هنوز درخواستم را بر زبان جاری نساخته بودم، که خاطرة ادبورزی امام چون صاعقهای قلب و ضمیرم را درهم کوبید. ازآنرو گفتم: خدایا تو خود هرچه صلاح میدانی، همان کن. فرزندم با اخلاص در پی نشر آثار جدش است. پس تو او را یار باش.
آری عزیزم، لحظههای انتظار دیدنت سخت و دشوار سپری میشد. احساس میکردم در آن فضای گسترده هوایی برای تنفس وجود ندارد.
بر خلاف سالهای گذشته شمار اندکی از دوستانمان در جایگاه حاضر شده بودند. برخی از آنان نیز به «مصلحت» واژهای که هیچگاه نفهمیدم طول و عرضش چقدر است، میاندیشیدند.
در لحظهای که در جایگاه قرار گرفتی، بیاختیار همه برخاستیم و ایستاده ترا نگریستیم. گروه اندکی نیز برخاستند و هیاهویی بهپا کردند، میدانستم که اینگونه بادها ترا نخواهد لرزاند؛ زیرا که من مادرم و دل مهربانت را بهخوبی میشناسم، کوچه باغهای وجودت را بارها و بارها پیمودهام و به تأثیر آموزههای پدرم که در نوجوانی منطق گفتوگو را به تو آموخت، ایمان دارم. دیدم که چه با وقار و باشکوه درخشیدی. شعاع طلایی و گرمابخش نور خورشید نیز بر زیباییت افزوده بود. کریمانه در برابر شماری خفته ایستادی. احساس کردم، در سکوت برایشان دعا میکنی. آری، احساسم به باور تبدیل شد و تو آنها را نیز به دعا و ثنا و صلوات فراخواندی، اما در گوشهای بسته و چشمان خفته تأثیری حاصل نمیشود. تو باز هم سکوت کردی و فقط لبانت را گزیدی.آری، از تو که بر دست و روی عاشق به «معشوق» رسیده؛ عارف به منزل «اطمینان» قدم گذاشته، بوسهزدهای جز این انتظاری نداشتم.
عزیزم سکوت تو زیبا بود و ژرف. تو با جملهای کوتاه اما پرمعنا - که دل هر بیداری را به درد آورد - هجرت بیست سالة مرادت را یادآور شدی. نامهربانی روزگار را گوشزد کردی و با وقار «مکان»ات را ترک کردی، اما «مکانت» تو ظهور یافت.
در آن لحظه به یاد نامة جدت حضرت روحالله افتادم که ترا «حسن» نام نهاد و خُلق حَسَن، نام حسن و خَلق حسن را برایت آرزو کرد. آن روز دیدم که چهسان دعای آن پیر فرزانه در حق تو مستجاب گشته است. تو با خُلقی حسن و خَلقی حسن درحالیکه بغضت را از نامهربانی دوستان خفته، فرو میبردی به خیر و صلاح دعوتشان کردی، احساس کردم تو با اشکهایی که از سر مهر و آشتی و نه از سر کین و قهر در درونت جاری شد، عطرآگین شدی و من آن عطر را استشمام کردم و آرزو کردم هرگز چشمة اشک مهرت خشک مباد.
پسرم حسن!
من نیز گریستم. از غم و اندوه اینکه پس از سیسال از گذشت انقلاب شکوهمند منطق علیه زور، هنوز شماری، یارای بیان اعتراض خود را ندارند؛ از مفاهمه و گفتوگو ناتوانند و همچون کودکان خواستة خود را ابراز میکنند و از اینکه چهسان گروهی عزت و کرامت نفس افراد را به قربانگاه میکشانند، اشک حسرت ریختم.
تماشای قامت کشیده و سرافراز تو روزهایی را به یادم آورد که با کمک پدر نازنین و جدت حضرت روحالله روی پای خود ایستادی و با کمک و تشویق آنها شیوه راهرفتنآموختی. هرگز خندة شیرین و نمکین و نیز نشاط آنان را از اینکه روی پایت ایستادی و با اتکا به زانوان خود گامهای لرزانت را ثبات و اقتدار بخشیدی، آنها را فراموش نمیکنم.
آری عزیزم در یک سالگی با دستگیری «روح خدا» گامهایت را محکم کردی و در نوجوانی نیز مخاطب توصیههای آن پیر رهیافته بودی که تو را به اتکا و اتکال به خدا دعوت میکرد و از تو میخواست خدا را در لحظه لحظه زندگیت حاضر و ناظر ببینی.
بهراستی عزیزم، در پیشگاه خدا همه عزیزند، همه مخلوق اویند و حقتعالی نسبت به مخلوقات خود غیور است. پس همچنان شکیبا باش و حرمت همة مردم را از آنرو که مخلوق معبودند، پاس بدار. مبادا حق را در امور به ظاهر کوچک، به بهانة اینکه بیبهایند، نادیده انگاری و خدا را در دوردستها و امور به ظاهر بزرگ جستوجو کنی. خدا در همین نزدیکی است و من شکوه و عظمت او را در آن روز بهخوبی حس کردم.
فرزندم!
تو با شعر و شور و شعور پرورش یافتهای؛ شیر عشق در رگهای تو به خون تبدیل شده و زندگانیت را عاشقانه ساخته است. پس مهربانیت را همچون آفتاب بر همه بتابان. مباد آن روز که دل دریائیت کدر شود. پسرم از تو میخواهم شکیبا باشی، عاشق باشی و پرفروغ بمانی و از اینکه رخدادها، شکیبایی و راستی تو را ظهور و بروز بخشید، شکرگزار باش.
شنیدم گفتهای دائم نفس خود را در ترازوی رضای الهی میسنجی و مدام انگیزة کارهایت را رصد میکنی که مبادا از رضای محبوبت فاصله بگیرد. همیشه همینطور باش؛ زیرا در دام نام و ترس و طمع، نه خدا را میتوان دید و نه مردم را. در این دام تنگ و تاریک جز خواهشهای نفس چیزی دیده نمیشود. ترس و طمع شجاعت و عشق را میمیراند و چراغ روشن آگاهی را خاموش میکند. آنکه میترسد و طمع میورزد، سنگواره میشود. سنگوارگی برای انسان، دوزخ است و خدا کسی را به چنین دوزخی دچار نکند. پس همچنان تهی باش از خود و سرشار باش از خدا که در این حال هرگز مردم را از یاد نخواهی برد. شادیهایت را با آنان تقسیم کن و درد و غمهایشان را متحمل شو، سزا و ناسزا را در راه حقیقت بشنو، روا و ناروا را اگر رضایت محبوب است به جان بخر، تا خورشید حقیقت بر جان و قلبت بتابد و «ارض وجودت» به «ارض بیضاء» مبدل گردد.
عزیزم!
آشیان ساختن در بلندای فراغت و استغنا را از امام بیاموز همانگونه که پدرت نیز بهخوبی آموخت. جوانمردانه زیست و در اوج عزت و سربلندی بر دستان که نه بر قلبهای عاشقان و راستقامتان تاریخ کشورمان بدرقه شد.
دلبندم!
بهخاطر آوردم که گهگاه با هم به حسینیه جماران میرفتیم و با شنیدن سخنان دلنشین پدربزرگ مسرور میشدیم و تماشای شور و عشق و شیدایی مردم، طراوتبخش روح و دلمان میگشت. یک روز که هشت، نه ساله بودی از امام شنیدم که شخصی به خواجه نصیرالدین طوسی نامه نوشت و ضمن بیان اشکالاتی به او جسارت کرد و او را «کلب» نامید اما خواجه حکیمانه اشکالات او را پاسخ داد و در پایان افزود: و اما اینکه شما مرا «کلب» خواندید متذکر میشوم که من سگ نیستم؛ زیرا اوصاف و خواص من با سگ متفاوت است. و همچنین داستان دیگری نقل کردند که شخصی ناآگانه به مالک اشتر اهانت کرد و پس از آنکه او را شناخت در پی او به مسجد برای طلب بخشایش رفت، ولی او بزرگوارانه گفته بود: من در اینجا برای تو دعا میکردم.
پسرم حسن!
مباد ذرهای از مهرت نسبت به مردم حتی خفتگانی که به تو ناسزا گفتند خرداد کم شود. مباد از دعای خیر برایشان غفلت کنی، از غفلت مردم نیز لحظهای رنجیده مشو که در فرهنگ پدر و پدربزرگت گناهی ناپسند است.
از پدربزرگت شنیدم که میگفت: «من اکثر اوقات برای مردم دعا میکنم» پس با دل و جان در هر حال و گام برای آنان خیر بخواه و در خدمت به آنها بکوش و تا میتوانی گره از رشتهها بگشا و از اینکه فرصتی برای خدمتگزاری به آنان پیدا میکنی منتپذیر باش.
فرزندم!
ضمن تقدیر و سپاس از همة بزرگانی که از تو پشتیبانی کردند به تو میگویم - اگرچه نیک میدانی - این راستی و پایداری و شکیبایی تو بود که همه آن را ستودند. پس تلاش کن همواره در راه راست، ثابت قدم بمانی و حقیقت را فدای مصلحت نکنی؛ زیرا که هیچ مصلحتی با حق و حقیقت همسنگ نیست.
پسرم!
تو از تبار مردی هستی که ذهنی صاف، سینهای پیراسته، قلبی مطمئن و روحی زکی داشت. تو نیز باید اینچنین باشی که خداوند لیاقت آن را در تو نیز نهاده است.
حسن عزیزم!
از پیر و مرادمان آموختیم که عالم محضر خداست. پس در پیشگاه معبود و معشوق باید سراپا چشم شد تا زیباییهای او را دید. چرا که جز زیباییدیدن خسارت است. اتصال به حقیقت و ناظر و حاضردانستن خدا، -حتی در کوران حوادث - انسان را ثابت و استوار و مقتدر دارد و دوری از حقیقت و ندیدن خدا - حتی در اوج قدرت و دولت - انسان را متزلزل و مضطرب میگرداند.
عزیزم!
این دلنوشته مرا در آستانه تولدت بپذیر و همچنان خالی باش از هوی و در هوای خدایی تنفس کن و جز رنگ خدا، رنگی را مپسند که رنگ خدا در بیرنگی است.
همچنان خوش بدرخش
مادرت فاطمه - تیرماه 1389
از چندماه قبل که زمزمه برپایی این همایش آغاز شد به آسانی قابل پیش بینی بود که تحت پوشش و نام جذاب «همایش بزرگ ایرانیان خارج از کشور» چه آشی قرار است پخته شود و چه کسانی این دیگ را دور از چشم رئیس جمهور محترم و تنها با سوءاستفاده از نام و جایگاه -و متاسفانه اعتماد غیرقابل توجیه- ایشان، روی اجاق گذاشته اند! ... این دفعه اما، زبان به کام گرفتیم و قلم به نیام کشیدیم تا مانند همیشه، اولین صدا را به اعتراض بلند نکرده باشیم و منتظر ماندیم که فلان مسئول حقوقی، فلان حافظ منافع ملی، فلان مرکز اطلاعاتی و امنیتی، فلان مسئول سیاست خارجی و... صدایی به اعتراض بلند کند و به عنوان ابتدایی ترین وظیفه قانونی خود از برخی پلشتی های آشکار در برپایی این همایش جلوگیری کند ...
دعوت از ایرانیان مقیم خارج کشور و برپایی همایشی برای آشنایی آنان با پیشرفت ها و تحولات حیرت انگیز جمهوری اسلامی ایران نه فقط اقدامی شایسته بلکه ضرورتی انکارناپذیر است. برپایی همایش با حضور ایرانیان مقیم خارج کشور مورد سوال نیست، بلکه پرسش آن است که آیا این همایش، همان است که باید باشد و یا در پوشش آن -خواسته یا ناخواسته- پای مسائل دیگری در میان است؟!
در این جملات دقت کنید «... مسئولین حکومت عقب افتاده و خونخوار جمهوری اسلامی ایران علیه هر آنچه ایرانی و انسانی است قیام کرده و قصد دارند نام میهن را به قهقرا ببرند و در این راه از هیچ خرابکاری و قتل و جنایتی ابا نخواهند داشت»! و یا به این اظهارنظر توجه کنید «... اسلامی بودن برای ما محدودیت ایجاد کرده است و میدان عمل ما را برای این که جایگاهی در جهان حاضر پیدا کنیم مشکل کرده است. مثلا سیاست ضداسرائیلی ما...»! در این جمله نیز دقت فرمائید «اگر بخواهیم حرکت اصلاحی خود را از قانون اساسی شروع کنیم و جلو برویم باید بتوانیم در آینده نزدیک ولی فقیه را تحمل کنیم و در عین حال در جهت تغییر قانون مربوط به آن بکوشیم»!
خب! درباره این اظهارنظرها و صاحب این دیدگاه چه تصوری دارید؟ راه دوری نروید و به ذهنتان فشار نیاورید. ایشان یکی از اصلی ترین دعوت شدگان به همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور است و هم اکنون در اتاق شماره... هتل استقلال تهران در حال رایزنی و تبادل نظر با برخی از دست اندرکاران اصلی همایش است. او یک ضدانقلاب تابلودار است و همکار شناخته شده سازمان «سیا». این آقا، سرشاخه ایرانیان دعوت شده از آمریکا برای شرکت در همایش است. او هوشنگ امیراحمدی است، معروف به دلال رابطه با آمریکا و عنصر ضدانقلابی که تغییر اسلامیت نظام را با جدیت دنبال می کند!
اگرچه نام و هویت بسیاری از دعوت شدگان به این همایش اعلام نشده است ولی کیهان از طریق افراد مومن و متعهدی که در جمع برگزارکنندگان همایش حضور دارند به نام و مشخصات برخی از آنها که هویتی کم و بیش مشابه هوشنگ امیراحمدی دارند، پی برده است.
اکنون سوال این است که افرادی از این قماش با چه انگیزه ای به همایش دعوت شده اند؟ آنها نظام جمهوری اسلامی ایران را «عقب افتاده»! و «خونخوار»! می دانند، اسلامی بودن نظام را «مشکل آفرین»! می نامند، حذف ولایت فقیه از قانون اساسی را دنبال می کنند و...
امیدواریم برادر ارجمندمان جناب آقای دکتراحمدی نژاد رئیس جمهور مردمی و متعهد کشورمان از سوءاستفاده کسانی که با بینش و منش ایشان هیچ نسبتی ندارند، و برای بهره گیری از همایش یاد شده کیسه دوخته اند، جلوگیری کنند.
احمد علیرضا بیگی امروز در پیامی به رئیس سازمان تربیتبدنی که نسخهای از آن در اختیار دفتر فارس در تبریز قرار گرفته آمده است: در مسابقه اخیر بین تیمهای فوتبال پیروزی تهران و تراکتورسازی تبریز اتفاقات و مسائل حاشیهای نابهنجاری روی داد که موجب تاسف و تاثر عمیق همه هموطنان به خصوص رنجش خاطر مردم شریف آذربایجان از شعارهای زشت و هتاکی برخی تماشاگر نماهای منتسب به هواداران دو تیم شد.
در ادامه این پیام آمده است: این اتفاقات نشاندهنده برنامهریزی ناصحیح، رفتار و عملکرد تعجبآور و بعضا قابل تامل عوامل مختلف برپایی و پخش مسابقه و عدم مدیریت اصولی مسئولان مسابقه است.
استاندار آذربایجان شرقی افزوده است: فحاشیها و رفتارهای غیرورزشی و خلاف اخلاق عمومی هواداران تیم پیروزی بر علیه بازیکنان، هواداران و آذریزبانان به عنوان عامل و محرک اصلی رخدادهای فوق بوده و عملکرد ناصواب مسببان و اهمالهای متولیان امر غیرقابل اغماض است.
در پایان این پیام تاکید شده است: همچنین با عنایت به محرومیت یک جلسهای تیم شهرداری تبریز که به طور اتفاق مصادف با مسابقه دربی تبریز(شهرداری ـ تراکتورسازی) است با احتساب دو جلسه محرومیت ذکر شده عملاً به سه جلسه محرومیت افزایش مییابد و مردم ورزشدوست و هوادارن خونگرم تراکتورسازی کاملاً از این رای ناعادلانه ناراضی هستند لذا خواهشمند است دستور فرمایید ضمن تجدیدنظر در حکم صادره در خصوص کاهش مجازات و محرومیت تیم پرهوادار تراکتورسازی اقدام عاجل معمول و نتیجه را اعلام کنید.
پایگاه خبری راصد عربستان خبر داد که مأموران پلیس سعودی در مدینه منوره به مراسم جشن میلاد حضرت مهدی(عج) که از سوی کاروان حجاج شیعیان این کشور برگزار شده بود، یورش بردند.
راصد به نقل از شاهدان افزود: مأموران سعودی بعد از ظهر چهارشنبه هفته گذشته به مراسم جشن میلاد امام زمان(عج) که از سوی کاروان عمرهگزاران شهر احساء در یکی از هتلهای مدینه منوره برگزار شده بود، یورش بردند و تمامی تابلوها و پلاکاردهای نصب شده حاوی احادیث و عبارات مذهبی درباره امام زمان را از بین بردند و حاضران را وادار به لغو فوری مراسم کردند.
براساس این خبر، این یورش همزمان با آغاز سخنرانی تنظیم کننده مراسم جشن شیخ علی الحجی انجام گرفت. به نوشته راصد، هنوز اطلاعاتی درخصوص مجروح شدن و یا بازداشت برگزارکنندگان این جشن توسط مأموران سعودی مخابره نشده است.
به گزارش مهر:
دانشمندان موفق شده اند رود زیر دریایی عظیمی را کشف کنند که در اعماق دریای سیاه در جریان است.
محققانی که بر روی دریای سیاه مطالعه می کنند، موفق به کشف جریان آبی 350 برابر بزرگتر از رودخانه "تیمز" انگلستان در بستر این دریا شدند که در حال ایجاد آبراهی رودخانه مانند در کف دریا است.
این رود زیردریایی که 35 مترعمق دارد حتی از ویژگی های رودهای زمینی از قبیل گردابها و آبشار نیز برخوردار است به گفته دانشمندان اگر این رود بر روی زمین قرار داشت می توانست از نظر مقدار آبی که در آن جاری است، ششمین رود بزرگ جهان باشد.
دانشمندان دانشگاه "لیدز" با استفاده از زیردریایی روباتیک برای اولین بار به مطالعه این آبراه عمیق که در بستر دریا کشف شده پرداختند. آنها دریافتند رودی از آب بسیار شور در میان این آبراه عمیق در کف دریای سیاه در جریان است که مشابه آنچه بر روی زمین دیده می شود، از حاشیه رود و دشت سیلابی برخوردار است.
به گفته دانشمندان آب جاری در این آبراه غلیظتر از آب دریایی است که آن را احاطه کرده زیرا غلظت نمک در آن بیشتر از آب دریا بوده و حجم زیادی از رسوبات را در خود حل کرده است.
سرچشمه رودخانه زیردریایی که هنوز نامی برای آن یافته نشده از آبهای شوری است که از مدیترانه در تنگه "بسفر" جاری بوده و به دریای سیاه می ریزند، جایی که میزان غلظت نمک در آب بسیار کمتر است.
این باعث می شود آب شورتر مدیترانه ای مانند یک رود در بستر دریا جاری شود و آبراهی به عمق 35 متر و وسعتی برابر نیم مایل به وجود آورد. این رود تنها رود زیردریایی در جریانی است که تاکنون دیده شده است.
دانشمندان از گذشته و از زمانی که اسکنهای صوتی آنها آبراه هایی را در بستر اقیانوسهای مختلف جهان نمایان کرده بود، به شکل گیری چنین رودهایی مضنون بودند که در میان بزرگترین این آبراه ها می توان به نقطه ورود رود آمازون به اقیانوس اطلس اشاره کرد.
آبراه یافته شده در دریای سیاه یکی از معدود رودهای زیردریایی است که هنوز در جریان بوده و ثابت می کند این مجراهای زیردریایی به واسطه جریان آب در اعماق دریاها به وجود می آیند.
بر اساس گزارش تلگراف، رودخانه زیردریایی دریای سیاه تنها تا مسافت 59 کیلومتری امتداد دارد و به تدریج در اعماق دریا از هم متلاشی می شود به گفته محققان چنین مطالعاتی برای شرکتهای حفاری نفت که برای حفر چاه ها در جستجوی چنین رودهایی هستند نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
به گزارش ایسنا:
دانشمندان دریافتهاند که برخی از درختان برای تامین غذاها و ریز مغذیهای مورد نیاز خود، مزارع باکتری درست میکنند.
برخی از درختان که در خاک جنگلهای حاوی مواد مغزی اندک رشد میکنند، این کمبود را با پرورش باکتریهای ریشه دار خاص برای تولید ترکیبات مورد نیازشان جبران میکنند.
این باکتریها به ویژه در تبدیل مواد معدنی غیرآلی به ریزمغذیهای مورد استفاده درختان مهارت دارند.
محققان فرانسوی گزارش میدهند که یافتههای آنها در این رابطه در مجله میکروبیولوژی کاربردی و محیط زیستی منتشر شده است.
محققان میگویند: در خاک جنگلهای اسیدی وجود ترکیبات غیر آلی یک فاکتور محدود کننده رشد درختان است.
در عین حال میکروبهای خاصی در خاک وجود دارند که میتوانند مواد معدنی غیر آلی را تجزیه کرده و به مواد مغذی تبدیل کنند.
این پدیده برای رشد گیاهان در جنگلهای اسیدی حائز اهمیت است.
به گفته محققان، ترکیب و فعالیت اجتماعات باکتریایی خاک به فیزیولوژی درختان به ویژه تاثیر درخت روی خواص فیزیکی ــ شیمیایی خاک و چرخه مواد مغذی بستگی دارد.
این محققان میگویند: در گذشته چنین پژوهش دقیقی روی تاثیر درختان در ایجاد مزارع باکتریایی انجام نشده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامى در دهم مرداد 1384 در آخرین دیدار اعضاى هیأت دولت سیدمحمد خاتمی از تلاشهای این دولت تقدیرکردند.
گزیده بیانات رهبر معظم انقلاب که آن را از دفترحفظ ونشر آثار رهبر معظم انقلاب نقل شده است می خوانید:
-
مطمئناً هر کارى که در خدمت به این مردم و این ملتِ خوب از شما دوستان عزیز در دوران دشوار مأموریتتان صادر شده، پیش خداى متعال محفوظ است. هیچ لحظهیى از لحظات کار شما و رنجى که بردید و همتى که به کار بستید و اقدامى که کردید، از نگاه تیزبین کرامالکاتبین و از حیطهى علم پروردگار خارج نیست.
-
دوران مسؤولیت، تلخىها و شیرینىهایى دارد. انسان کارى را انجام مىدهد و موفق مىشود خدمتى را که دوست مىدارد انجام بگیرد، او متصدى و مباشر باشد و انجام دهد. لذتى که انسان از انجام دادن این کار مىبرد، قابل مقایسه با هیچ لذت دیگرى نیست؛ چون پیشرفت کار را به چشم خودش مىبیند. هیچ شیرینىیى بالاتر از این نیست که انسان ببیند این کار را انجام داد و به نتیجه رساند.
-
البته ما همیشه باید در ناکامىها در درجهى اول خود را مخاطب قرار دهیم. قرآن مىفرماید: «ما اصابک من حسنة فمن اللَّه و ما اصابک من سیئة فمن نفسک». ما در درجهى اول باید خود را در همهى چیزهایى که به نظرمان ناکامى و بىتوفیقى مىآید، مخاطب قرار دهیم؛ ولى به هر حال شکر الهى را با این همراه کنیم و اجر الهى را براى کارى که بهخاطر او انجام مىگیرد، مسلّم بدانیم.
-
من به سهم خودم - آن مقدارى که شاهد تلاشهاى شما بودم - از شما تشکر مىکنم. در سالهاى گذشته من شاهد تلاش پُرحجم و جدى جناب آقاى خاتمى و شما برادران و خواهران در همهى زمینهها بودم؛ این چیزى است که ما باید آن را نعمت بزرگى از نعم الهى بدانیم. شما در این مدت کار سخت و تلاش متراکمى را انجام دادید و بحمداللَّه به توفیقات زیادى هم رسیدید.
-
همانطور که جناب آقاى خاتمى اشاره کردند، این یکى از افتخارات ماست که دست به دست شدنِ قدرت اجرایى در بهترین شکل و با شیرینترین وضع در کشور ما انجام مىگیرد؛ این را انقلاب به ما بخشید؛ این را اسلام به ما داد؛ این را احساس مسؤولیتى که ناشى از تفکر اسلامى و نگاه اسلامى به انسان و تعهد و مسؤولیت انسان است، به ما ارزانى داشته است.
-
بستر مردمسالارى اسلامى و حضور مردم را انقلاب به ما داد. ما باید روى این زمینه تکیه کنیم. البته از طرف کسانى سعى شده که بین جمهوریت نظام و اسلامیت، رقابتى به وجود بیاورند. یکجا بعضىها بگویند روى اسلامیت تکیه شد، جمهوریت تضعیف شد؛ یک عده هم بگویند روى جمهوریت تکیه شد، اسلامیت تضعیف شد. اینطورى نیست. در کشور ما جمهوریت از اسلامیت جدا نیست. این مردم، مؤمن و عمیقاً پایبند به مبانى دینى هستند. همیشه در انتخاباتهاى ما این نشان داده مىشود. در سال 76 هم همینطور بود؛ سال 80 هم همینطور بود؛ امسال هم که 1384 است، همینطور است.
-
خوشبختانه دولت شما در ماههاى آخر دچار رکود نشد - ما این را شاهد هستیم - تا روزهاى آخر کار کردید؛ و این جاى تشکر و قدردانى دارد. علاوه بر اینکه لازم است از زحمات شما در طول سالهاى متمادى تشکر و قدردانى کنم، این را هم بخصوص لازم است بگویم و ذکر کنم که شما کار را ادامه دادید و پیش بردید. در روزهاى آخر و هفتههاى آخر، کارهاى خوبى در بخشهاى مختلف انجام گرفت،که نشاندهندهى زنده بودن دولت بود.
-
لازم است از شخص جناب آقاى خاتمى هم صمیمانه تشکر کنم. این را به شما دوستان بگویم، به خود ایشان هم شاید بارها گفتهام؛ در طول هشت سالى که ما با ایشان بهطور مستمر و مداوم در ارتباط بودیم، رفاقت و صمیمیت ما با ایشان روزافزون بوده؛ خدا را شکر.
-
الان پیوند عاطفى و محبتآمیزى که بین بنده و آقاى خاتمى هست، از آنچه در هشت سال پیش بوده، بمراتب مستحکمتر است؛ و این ناشى از خصوصیاتى است که من در این مدت در ایشان حس کردم. تدین و پایبندى و نجابت و روحیهى نجیب ذاتىِ ایشان واقعاً جزو امتیازات و خصال برجسته در ایشان است. ایشان در این مدت تلاش متراکمى انجام دادند؛ ما شاهد بودیم و مىدیدیم. در مقاطع زمانى مختلف، کشور و دولت و مسؤولان با حوادثى مواجه شدند، و ایشان در یکى از حساسترین مراکز این مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل کردند؛ انشاءاللَّه خداى متعال اجر این صبر و تحمل را خواهد داد.
-
در میان خصوصیات ایشان، اگر من بخواهم روى یکى از آنها تکیه کنم، این است که ایشان در همهى این مدت، دشمنانى را که کمین کرده و خیز برداشته بودند، ناامید کردند. خیلىها از سال 76 - از اول تشکیل این دولت - مىخواستند آقاى خاتمى را در موضع مقابله و مواجههى با نظام قرار دهند؛ خیلى هم تلاش کردند؛ ما شاهد بودیم. البته ریشه و مبنا و سلسلهجنبان این تلاشها در بیرون از این مرزهاست؛ منتها کسانى هم متأسفانه همان انگیزههاى فاسد و پلید را در داخل انعکاس مىدادند. خیلى تلاش کردند، اما آقاى خاتمى حقیقتاً مقاومت کردند. آن روزى که ایشان اعلام کردند وقتى مىگویم «جامعهى مدنى»، مراد من مدینةالنبى است - که اتفاقاً دیروز یا پریروز در یکى از صحبتهاى ایشان من این را خواندم - خیلى خلاف انتظار بعضىها شد؛ لذا به ایشان حمله کردند و فشار آوردند.اینها مواضعِ خیلى باارزشى است. ما که قصور داریم و دیدمان اینقدر کوتاه است، مىفهمیم و مىبینیم؛ کاتبانِ نامهى اعمال ما - که مأموران الهى هستند - به طریق اولى مىبینند؛ و خداى متعال هم که «من ورائهم محیط» است، همه چیز را مىبیند. اینها پیش خداى متعال اجر دارد. انشاءاللَّه در آینده هم باید همینطور باشد.
-
من همیشه در این مدت شماها را دعا کردهام. آقاى خاتمى را حداقل در هر شبانهروز یک بار دعا کردهام؛ یعنى در تمام این مدت شاید هیچ شب و روزى نبوده که من شخص ایشان را دعا نکنم. بقیهى مسؤولان و دیگران را هم همیشه دعا کردهام و باز هم دعا خواهم کرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]