به گزارش ایلنا رئیس مجلس خبرگان رهبری امام خمینی را اینگونه توصیف کرد:
«خمینی» واژهای زیبا در قاموس ایرانیان است که گرچه صفتی نسبی از شهری در استان مرکزی است، اما بسیار فراتر از خمین و ایران، شهرتی جهانی یافته و مطمئناً نامی جاودان در تاریخ معاصر خواهد بود.
وی در ادامه گفت: سیده زادهای بزرگوار که میلادش همزمان با میلاد جده بزرگوار سادات، حضرت فاطمه زهرا(س) است. کودکی پاک از دامن مادری مؤمنه که نامش را «روح الله» نهادند. پدرش یک روحانی شریف بود که جانش را در راه دفاع از مظلومانی که از ظلم ملاّکین آن روزگار به تنگ آمده بود، تقدیم کرد و این یادگار شهید، کودکیاش را با این خصوصیت منحصربهفرد با تعلیم دروس دینی در مکتبخانههای آن زمان سپری کرد. جوانیاش با حوادث تاریخساز، از جمله مشروطه تلاقی یافت و با تمام علاقهای که به فراگیری علوم دینی داشت، قدم در حوزههای علمیه گذاشت.
هاشمی رفسنجانی در تبیین ویژگی‹های منحصر به فرد امام خمینی گفت: امام هوش سرشار، ذکاوتی مثالزدنی، استعدادی درخشان و ارادهای نستوه در دانشاندوزی داشت و همین باعث شد که طلبه جوان در کوتاه زمان ممکن، استادی مبرز در فقه و اصول و فلسفه و کلام شود و این زمانی است که تقدیر الهی مرا که یک نوجوان روستایی بودم و برای تحصیل علوم دینی به قم آمده بودم، در کوچه یخچال قاضی قم، همسایه او کرد تا شنیدنیهای فراوانی از او و اوصافش را به چشم خویش ببینم، استادی شهیر، اما شهرتگریز که برای حضور در کلاس تدریس، کوچههای تنگ و پیچ در پیچ قم را با پای پیاده طی میکرد و این فرصتی بسیار مغتنم برای من عاشق بود تا به بهانه همراهی، از انفاس قدسیه ایشان، بهرهمند شوم.
آیتالله شیخ روحالله موسوی که معلم و مدرس بزرگ نظری و عملی درس اخلاق در حوزههای علمیه بودند، با تأسی به جمله معروف «ادب النفس خیر من ادب الدرس» در دوران زعامت آیتالله العظمی بروجردی، با نهایت احترام به ایشان، در قبال بیمهری از یک طرف و دینستیزیهای حکومت پهلوی از طرف دیگر، چون مولای خویش علی(ع) سکوت اختیار کرد و آنگاه که حکومتیان داخلی و مستشاران خارجی آنها در رحلت آیتالله العظمی بروجردی تا اربعین ایشان به جایگاه روحانیت در قلوب مردم پی بردند و با سیاستهای شوم، سعی در ملوکالطوایفی کردن حوزهها داشتند، با پشتوانه غنی علمی و مقبولیت عمومی به عنوان مرجع عام قدم در راهی بسیار ناهموار گذاشتند که پس از طی فراز و نشیبهای فراوان در طول بیش از 25 سال به انقلاب اسلامی منتهی شد.
آغاز فریادهای مقتدارانه مردی که علاوه بر مرجعیت تقلید، یک مفسّر به روز در «سرالصلاه» و «سوره حمد» و تمام قرآن بود، یک عارف به تمام معنا در «من عرفه نفسه فقد عرفه ربه» بود، یک محدث آشنا با صحت و سقم روایات در «چهل حدیث» بود، یک فیلسوف کامل و آشنا با تمام مکاتب فلسفی غرب و شرق بود، یک استاد اخلاق که خود در گفتار، نوشتار و رفتار، متخلق به اخلاق انسانی و اسلامی بود و مهمتر از همه یک استاد کمنظیر در حوزه فقه و اصول بود.
همزمان با بلند شدن نغمههای فریبنده تحت عنوان «ولایتیون» در حوزه علمیه قم که برافراشته شدن هر پرچمی را برای تأسیس یک حکومت اسلامی در زمان غیبت، پرچم ضلال میدانستند. آن استاد، آن دردآشنای اسلام، آن فقیه زمانشناس، آن سیاستمدار متدّین و بالاتر از همه آن مرجع تقلید میلیونها انسان در ایران و خارج ایران، خوب میدانست که تمامیت اسلام در صوم و صلوه و خمس و زکات و حج خلاصه نمیشود و باید به فروع دیگر دین، یعنی جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، تولاّ و تبرّی پرداخت تا در آن دوران سیاه که دینگریزی ترجیعبند اقدامات پیدا و پنهان حاکمان نامشروع پهلوی بود، جامعه را که بر گهواره جهل خوابیده بود، بیدار کند.
اوج عظمت نهضت امام خمینی(ره) در نقطه شروع مقابله با تظاهر، ریاکاری و زهدفروشی بود. رضاشاه برای فریب خلق در مجالس عزاداری خرافهپرستی میکرد و گل بر سر و صورت خویش میمالید و در این سوی، عدهای از روحانیون درباری، با سوءاستفاده از سوابق تحقیرآمیز حاکمان قاجار، او را احیاکننده دین میدانستند و در این راه آنقدر خود را به تغافل و تجاهل زده بودند که توطئه شوم کشف حجاب را هم توجیه میکردند.
مقابله با چنین فرهنگی که هر کلمه با پیشوند «شاه» مانند روغن شاهپسند، شاه کلید، شاهراه، شاهییت ، شاه مردان و...!! مقدس بود و ریشه در 2500 سال خدعه و نیرنگ داشت، در کنار انسانهای به ظاهر عالم که با ادله ناپسند، فحشا و فساد را مقدمه ظهور میدانستند، کاری بسیار سخت و به قول بعضی از علمای به ظاهر موجه «آب در هاون کوبیدن» بود.
اما حاکمان پهلوی که در سایه بهبه و تشویق گروه اندک سلطنتطلب، از نشو و نمای تدریجی روحانیت و آتش عشق نهفته مردم به اهل بیت(ع) غافل بودند و برای دروازههای خیالی تجدد، دیکته سیاستهای شوم استعماری را در لایحه به ظاهر مثبت انجمنهای ولایتی و ایالتی و کمی پس از آن در اصطلاح پر طمطراق «انقلاب سفید» مینوشتند، بهانههای آغاز مبارزه را برای مرجعی که با لطایف الحیل آنها آشنا بود، فراهم کرد.
آیتالله خمینی(ره) که دیگر در میان مردم «یک منجی» شناخته میشد، علم مبارزه را در همراهی گروهی از زبرالحدیدهای خویش بلند کرد و به واسطه ایمان عمیقی که در اعتقادات و اراده آهنینی که در وجود خویش داشت، از شکنجه، زندان و تبعید نترسید و با استناد به ویژگیها و شروطی که فقه شیعه برای ولایت فقیه در زمان غیبت تعیین کرده است، در سیاست و دیانت، رهبر جامعه شد.
رهبری که پس از 1400 سال، یک حکومت اسلامی را براساس مفاهیم و تعالیم عالیه مکتب اهل بیت(علیهم السلام) در بهترین نقطه جغرافیایی سرزمینهای اسلامی بنا نهاد و با تکیه همیشگی بر مردم، از نخستین روزهای پس از پیروزی، همه ساختارهای حکومت را مردمی کرد.
رهبری که با آیندهنگری مثالزدنی، در کنار انعطاف بیمانند و صلابت بینظیر، تئوریپردازان سیاسی دنیا را به تحیّر واداشت که چگونه پیرمردی 81 ساله با تمام ضعف جسمی و سوابق بیماری، ملت ایران را با همه قبایل، طوایف، ادیان، مذاهب و زبانهای مختلف در دفاع از اسلامیت ایران یکپارچه نماید.
امروز که بیش از 20 سال از رحلت جانگدازش میگذرد، وقتی به تمام حرکات و سکناتش از سال 1328 تا سال 1368 فکر و خاطرات فراموش نشدنی جلسات متعددش را مرور میکنم، میبینم، «بینظیرترین انسان غیرمعصوم» شایستهترین صفتی است که باید برای ایشان برگزید.
لطافت طبع، مناعت فطرت، مهربانی با خلق، پذیرش استدلال، صراحت در کلام، صداقت در برخورد، صلابت در تصمیم، شهامت در قلم و شجاعت در قدم، او را مصداق عینی دو آیه پرمعنا در تاریخ معاصر میکرده است که میفرمایند: «فَبَشِّر عبادِ الذّینَ یَستَمعونَ القول فَیَتَّبِعونَ اَحسنه» و «اَشِدّاُ عَلی الکُفّارِ رَحَماءُ بَینَهُم»
امام خمینی(ره) هدیه خداوند به مسلمانان معاصر، به خصوص شیعیان و به ویژه ایرانیان بود تا در زمانهای که جدال بیهوده اسلاف دین را برای اداره جامعه به بن بست کشیده بود، پویایی فقه اسلامی و شیعی را در اجتهادی متناسب با روزگار به منصه ظهور رساند و در طول 10 سالی که نفسهای مسیحاییاش، بر کالبد جمهوری اسلامی دمیده میشد، نشان داد که میتوان علاوه بر قواعد محدود فقهای گذشته چون شهید اول، با توجه به گذشت زمان براساس بینش والای مصالح قوی و اقوی و مفاسد فاسد و افسد، قاعدهسازی کرد و نگذاشت اسلام عزیز نیز مانند مکتبهای انسان ساخته و ایدئولوژیهای دستوپاگیر، در بنبستهای تصمیمسازی و تصمیمگیری بماند.
8 سال دوران دفاع مقدس، نمونهای بارز از اقتدار و انعطاف سیاسی و نظامی ایشان به عنوان یک رهبر دینی است. پیش از آن، تأکید مؤکد ایشان بر حفظ ارتش و رعایت سلسله مراتب در زمانی که شعار «ارتش توحیدی بیطبقه» انگیزه برانگیز بود، نشان از آیندهنگری ایشان است و مهمتر از همه دو دستور ایشان در ماههای آخر حیات طیبه برای بازنگری قانون اساسی و تدوین سیاستهای سازندگی، نشان میداد که به سازندگی و اصلاح امور پایبند و از گرفتار شدن در سیاستهای روزمره برای اداره یک مملکت گریزان بود.
امام خمینی(ره) حقیقتی انکارناپذیر، تاریخسازی جسور، آیندهنگری صبور و خالی از ریا و غرور بود.
امام خمینی(ره) کوهی بلند با چشماندازی بسیار زیبا برای سعادت دنیوی و اخروی مردم بود.
امام خمینی(ره) رودی زلال از سرچشمه معرفت کردگار بود که پس از طی فراز و فرودهای بسیار در هموار و ناهمواریهای معاصر، به دریای وسیع تاریخ اسلام پیوست و با آثار ارزشمندی که از خود به جا گذاشت، مخصوصاً وصیتنامه سیاسی و الهی خود، چون باران تا همیشه بر مزرعه جان مسلمانان و همه ملتهای مظلوم میبارد.
امام خمینی(ره) اندیشمندی فرزانه، حکیمی حاکم، طبیبی حاذق، مجتهدی پویا، فقیهی ساختارشکن، عارفی واصل و محبوب قلوب بود که این جهان با همه وسعتش گنجایش روح بزرگوارش را نداشت و برای هم نشینی با اولیا و انبیاء در بزم الهی «انتظار فرج از نیمه خرداد میکشید» روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
باشد که شاگردان و مریدان واقعی و صدیق این امام بزرگوار با حفظ و پایبندی به ارزشها و شاخصهایی که آن پیر فرزانه بر آن تأکید داشتند و جان فشاندند نگذارند انقلاب اسلامی از مسیر اصلی و حقیقی خود خارج شده و به قول خودش به دست نامحرمان و نااهلان بیفتد که در این صورت جبران آن بسیار سخت و ناممکن خواهد بود.
به گزارش «دنیای اقتصاد»، زانتیا تولیدی در ایران در سال 1993 میلادی وارد خط تولید شرکت سیتروئن فرانسه شد و پس از آن در سال 2001 میلادی این خودرو به خط تولید شرکت سایپا پیوست، اما توقف تولید این خودرو در شرکت سیتروئن موجب شد تا تامین قطعات مورد نیاز برای تولید این خودرو با مشکلاتی مواجه شود به طوری که خروج این خودرو در دستور کار شرکت سایپا واقع شد.
به گفته یک منبع موثق، با خروج زانتیا از خط تولید سایپا دو خودرو NEW C4 از محصولات شرکت سیتروئن وNEW CERATO از محصولات شرکت کیا جایگزین این خودرو خواهند شد.
این منبع موثق در ادامه تاکید میکند: این دو محصول در ابتدا به صورت فول CKD و بطور همزمان در یک خط تولیدی مونتاژ میشوند و پس از آن به مرور داخلیسازی خودروهای مذکور در دستور کار سایپا قرار خواهد گرفت.
این منبع موثق در پاسخ به این پرسش که آیا مذاکرات برای تولید خودروهای مذکور در سایپا به اتمام رسیده، عنوان کرد: مذاکرات در مرحله پایانی قرار دارد و طی 10 روز آینده قرارداد نهایی با شرکتهای مذکور منعقد خواهد شد.
پیش از این نیز اخبار مختلفی مبنی بر جایگزینی NEW C4 و NEW CERATO از سوی برخی از مسوولان شرکت سایپا اعلام شده بود، به طوری که اوایل سال جاری نیز مدیرعامل شرکت سایپا عنوان کرد که در سال جاری و در بخش استراتژی توسعه محصول، دو خودرو سواری جایگزین زانتیا خواهد شد که این دو محصول همزمان در یک خط، تولید و همچنین توسط شرکای خارجی نیز به صورت همزمان تولید و به بازار عرضه خواهند شد.
اظهارات مدیرعامل شرکت سایپا نشاندهنده آن است که با ورود NEW CERATO به عنوان جایگزین زانتیا ممانعتی برای واردات خودرو مذکور وجود نخواهد داشت.
به گفته مسوولان شرکت سایپا NEWC4 محصولی است که روی پلتفرم C4 طراحی شده و خودرویی است صندوق دار با ابعادی بزرگتر از زانتیای فعلی که هماکنون در کشورهای چین و آرژانتین نیز تولید میشود.
- مادر جان … بیدار شوید… وقت دکتر دیر می شود!!
- بگذار بخوابم… کاش بیدارم نکرده بودی… با بابات بودم… چه خواب خوبی بود… خیلی وقت بود که خوابشان را ندیده بودم
- انشاءالله خیر است مادر جان. انشاءالله خبر خوب میشنویم.
انشاءالله مادر انشاءالله …
روز چهارشنبه بود، خواب مادر نسبت به همیشه سنگینتر بود. حالشان من را نگران کرده بود. آخه مدت هاست که فشارشان بالا و پایین میرود.
خواب شما را میدیدند بابا!
نمیدانم چقدر خوب ست که این صحبتها را بشنوید، آخه نمیخواهم بر فشارهای شما بیفزایم.
مادر از آن وقت ها تعریف میکردند، میگفتند که بعد از ازدواج با شما هیچ وقت احساس تنهایی نکردند، میگفتند که شما شریک واقعی زندگیشان بودهاید،
“بابات مادرم را که اسمشون ملیحه بود خیلی دوست داشتند، من مادرم را خیلی زود از دست دادم، چند ماه پس از ازدواجمان.
اما زندگی با بابات سبب شد که احساس تنهایی نکنم.
آخر نمیگذاشتند که من احساس تنهایی کنم.
مثلا اول زندگیمان رفتیم نجف. وقتی که میخواستند بروند درس، صدری را بغل میکردند و ما را میبردند خانه پسرعمویشان سید محمد باقر صدر، پیش بانو بنت الهدى. میدانستند که ایشان پر مهر و محبتند و مواظب من هستند. حتی بانو بنتالهدى سعی کردند و به سرعت فارسی یاد گرفتند که با من هم صحبت باشند.
من آن وقت احساس تنهایی نکردم!!
رفتیم ایران، مدتی بعد آمدیم لبنان. در صور. کارهایشان بیشتر شده بود. روزها وشب ها با مردم بودند. از ام باقر و ام نزار میخواستند که من را تنها نگذارند.
من احساس تنهایی نکردم!!
مجلس اعلی شیعیان تشکیل شد، منتقل شدیم به بیروت.
بعد جنگ شروع شد. ساعتها در بالکن منتظرشان میشدم. راه ها خطرناک شده بود و ایشان این طرف و آن طرف میرفتند، نزد همة گروه های درگیر تا بلکه اوضاع آرام شود.
ترس .. ناآرامی.. ولی با آن همه، حتى آن وقت هم احساس تنهایی نکردم.
آخ ملیحه جان.. آن کسی که آنقدر آقا موسى مواظبش بود، الان ?? سال است که احساس تنهائی میکند.
الان کجاست؟ چکار میکند؟ لباسش کم نیست؟ فشارشان چطوره؟…..
من لباسشان را تهیه میکردم، میگشتم تا خوب وخنک باشد… بابات همیشه فشارشان پائین بود ولباسهایشان از شدت ضعف خیس عرق میشد،
دست هایشان درد میکرد، چون همیشه مردم میکشیدند که ببوسند، ولى بابات خوششان نمیآمد ودستشون را از دست مردم میکشیدند.
از هرجا که بودند، برایم نامه مینوشتند، و مرا در جریان کارهایشان میگذاشتند. درسته که سفرهایشان بعضی وقت ها طولانی بود ولی این دفعه فرق داشت…
این دفعه نامه ننوشتند، به من خبر از اوضاع واحوالشان ندادند، من را در جریان برنامههایشان نگذاشتند.
آخ من ایندفعه احساس تنهائی میکنم، من ?? سال است احساس تنهائی می کنم”
پدر جان
شما رفتید و مادر را با خود بردید
درست است که جسم ایشان با ماست ولی روحشان با شماست.
تا وقتی که قدرت داشتند، سخت و مسئولانه ایستادند و ما را تربیت کردند و به مردم صبر کردن را آموختند. ولی الان دیگر خسته و تسلیم شدهاند. به زندگی خود مینگرند و در تلاطم افکار خود غرق هستند، چشمهایشان منتظر شماست. منتظر شما که روزی از در درآئید و باز هم برایشان مثل همیشه از کارهایتان بگوئید.
مادر احساس تنهایی میکند پدر جان!
باز گردید تا شاید مادر به ما برگردد، من دیگر تحمل دوری او را ندارم.
پدر جان! مادر با ماست ولی با ما نیست؛ دقیقاً مثل شما که با ما هستید و با ما نیستید!
دختر شما ملیحه
قوّت قلبم و نور بصرم
دختر ای جان پدر، سرو روان
همعنان باد تو را، بخت جوان
ای گل گلشن اقبال و صفا
ای همه عاطفه و مهر و وفا
در ادب کوش و فضیلت جو باش
راستی پیشه کن و خوش خو باش
لطف حق باد تو را روز افزون
پا منه از ره عفت بیرون
ای همه حُسن و جمال و فر و هوش
روی چون ماه ز اغیار بپوش
راه شیطان لعین هیچ مپو
نزد بیگانه سخن، نرم مگو
جلوه در کوچه و بازار مکن
فتنه سان خلق، گرفتار مکن
تا توانی ز خَسان، پنهان باش
ادب آموزِ به فرزندان باش
زیور زن نه برلیان و طلاست
زیورش عفت و آزرم و حیاست
شوهر خویش گرامی میدار
خاطرش خواه و عزیزش بشمار
بانوان راست به حق، اجر جهاد
گر نمایند دل شوهر شاد
خدمت مام به نیکویی کن
زو پذیرایی و دلجویی کن
مام را حرمت بسیار بود
قلبش از عاطفه سرشار بود
حقّ مادر نتوان کرد ادا
که بود شعبهای از حقّ خدا
مادران راست بس این قدر و مقام
که بهشت است به زیر اقدام
پیش از اسلام زنان خوار بُدند
سخت، محروم و گرفتار بُدند
زندگیشان نه چو یک انسان بود
که کم از زندگی حیوان بود
همه در قید اسارت بودند
مانده در تیه جهالت بودند
بهر شوهر نه چو همسر بودند
بلکه چون کلفت و کمتر بودند
دختران را پدران بی باک
می نمودند نهان در دل خاک
پور خطّاب در آن دوره دور
کرد شش دختر خود زنده به گور
نور اسلام چو شد عالمتاب
کرد بیدار، زنان را از خواب
صبح کردند در آفاق جدید
با حقوقی که بر آن نیست مزید
یافت زن از برکات اسلام
حرمت و حشمت و اعزاز تمام
احمد آن شمع سبل ختم رسل
مقتدای همگان هادی کلّ
بهر زن عزت و اکرام آورد
مژدهها دادش و پیغام آورد
کرد اعلام که زن انسان است
گوهرش گوهر عالیشان است
ای بسا زن که ز ملیونها مرد
گشت در معرفت و بینش فرد
دارم امید ز حیّ سبحان
گوی سبقت بربایی ز اقران
خواهی ار فوز به جنات و قصور
در عبادت منما هیچ قصور
پدرت را ز وفا یاد نما
روحش از خیر و دعا شاد نما
چنگ بر حبّ پیمبر زن و آل
که فلاح است و نجات از اهوال
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آبت الله العظمی صافی گلپایگانی
به گزارش ایلنا، مراسم یادبود مادران سینمای ایران باحضور هنرمندانی چون: رضا بنفشهخواه، محمد ورشوچی، اصغر بیچاره، ملکه رنجبر، پوری بنایی، اکبر عبدی، یدالله صمدیان، ماهچهره خلیلی و با یادی از مهری مهرنیا، فرخلقا هوشمند، نادر خیرآبادی، رقیه چهرهآزاد و نیکو خردمند برگزار شد.
"رضا بنفشهخواه " بهعنوان اولین سخنران که چندی پیش برادرش "محمود بنفشهخواه" را ازدست داده، اولین سخنران برنامه بود که روی صحنه رفت و بعداز خواندن شعری؛ از تمام کسانی که در این مدت با او همدردی کردند؛ تشکر کرد و گفت: من نمیخواستم در این مراسم صحبت کنم اما از همه کسانی که طی دوماه گذشته با ماهمدردی کردهاند؛ تشکر میکنم.
اکبر عبدی نیز که بهتازگی از بستر بیماری جدا شده بود؛ در این مراسم گفت: امیدوارم همیشه قبل از اینکه هنرمندان به خانه سالمندان بروند از این بزرگداشتها برگزار شود.
وی با انتقاد از کمتوجهی مسولان به هنرمندان گفت: طی 22روزی که در بیمارستان بستری بودم، فقط فامیلها و عوامل بیمارستان به عیادتم آمدند. درحالیکه من انتظار داشتم؛ شمقدری(معاون سینمایی) یا شورجه و علیاکبری که از همکاران قدیم ما هستند؛ حداقل یک تماس میگرفتند.
محمد ورشوچی نیز گفت: همکاری مشترک من با پروین سلیمانی به اندازهای بود که همه فکر میکردند ما زن و شوهر هستیم و من مجبور شدم در یک برنامه تلویزیونی اعلام کنم که ما تنها همکاریم و هیچ نسبتی باهم نداریم.
ورشوچی تاکید کرد: پروین سلیمانی، زنی معتقد و اهل نماز بود. من عبادت ایشان را بارها به چشم دیدهام و غیراز عفت و پاکدامنی از ایشان چیزی به یاد ندارم.
پوری بنایی نیز گفت: من در جایی صحبت میکنم که احساس خوبی در آن داشته باشم. خانه هنرمندان خانه ما نیست و من تنها دوست دارم دربرابر پروین سلیمانی و تمام مادران سینمای ایران که افتخار همکاری با آن عزیزان را داشتم؛ سر تعظیم فرود آورم.
ملکه رنجبر نیز گفت: هنرمندان ایستاده میمیرند چون به عشق مردم تمام سختیها را تحمل میکنند و با آثارشان هنر را در این مرزو بوم زنده نگه میدارند.
در این مراسم، علی خدایی به یاد پروین سلیمانی، قطعاتی را اجرا کرد. همچنین ترانه ای ایران توسط حضار خوانده شد.
به گزارش شیعه آنلاین، نام نوار که اولین تولید شاهزاده «ناصر بن حمد آل خلیفه» در این زمینه به شمار میرود، «معجزه عاشورا» است. تمام اشعار این مرثیه خوانی با لحنی شدیدا غمگین توسط خود شاهزاده «ناصر» سروده شده و مربوط به روز عاشوراء، واقعه طف و مصائب حادثه کربلاء است.
گفتنی است شاهزاده «ناصر بن حمد آل خلیفه» پسر چهارم ملک «حمد بن عیسی آل خلیفه» و متولد سال 1987 میلادی است. وی در حال حاضر ریاست کمیته المپیک بحرین را بر عهده دارد و عضو «شورای توسعه اقتصادی» بحرین نیز است. همسر وی دختر معاون حاکم امارات متحده عربی، شیخ «محمد بن راشد آل مکتوم» است.

به گفته «امین الدین طبرسى» دانشمند بزرگ ما: «مشهور در روایات شیعه این است که حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) در سال پنجم بعثتبیستم جمادى الاثانى در شهر مکه متولد گردید،و هنگام وفات پیغمبر (صلى الله علیه و آله) هیجده سال و هفت ماه داشته است. (1)
پیشواى محدثین شیعه ثقة الاسلام کلینى درکتاب شریف «کافى» نیز مىنویسد: ولادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) پنجسال بعد از بعثت آن حضرت اتفاق افتاد. (2)
مؤلف «کشف الغمه» على بن عیس اربل دانشمند مطلع به نقل از «ابن خشاب بغدادى، متوفى به سال 567 ه در کتاب «تاریخ موالید و وفیات اهلبیت عصمت» به اسناد خود از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت مىکند که فرمود: «فاطمه علیها السلام پنجسال بعد از آشکار شدن نبوت پیغمبر و نزول وحى، متولد گردید، در وقتى که قریش خانه کعبه را مىساختند. و چون آن حضرت وفات. یافت هیجده سال و هفتادو پنج روز از سن مبارکش مىگذشت. (3)
از آنجا که قریش پنجسال قبل از بعثتبه تعمیر خانه خدا پرداختند، احتمال مىرود که راوى، کلمه «قبل از آشکار شدن نبوت پیغمبر » را به (بعد) اشتباه گرفته باشد،و چنانکه بعضى گفتهاند سن حصرت هنگام وفات 23 سال بوده، ولى دردنباله حدیث که تصریح مىکند حضرت 18 سال بوده، ولى در دنباله حدیث که تسریح مىکند حضرت 18 سال و 75 روز داشته این احتمال را سست مىگرداند. مگر اینکه بگوئیم این نتیجهگیرى هم از راوى بوده است.
سن حضرت زهرا (علیها السلام) را تا 28 سال هم گفتهاند ولى مشهور همان قول اول است که مسطور گردید.
البته باید توجه داشت که در حدیث معتبر پیغمبر فرموده است: رشد دخترم فاطمه، هر سال آن به اندازه رشد دو سال دختران دیگر بوده است، و با این توصیف ازدواج حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) با على (علیه السلام) در سن 9 سالگى که از لحاظ تناسب اندام و عقل و درایت در حد دختر 18 ساله بوده هیچ اشکالى ایجاد نمىکند، بخصوص که از زندگانى کوتاه آن حضرت و شخصیت ممتازش به خوبى پیدا است که او دختر استثنائى بود، و سایر دختران را نمىتوان به آن وجود مقدس مقایسه نمود.
شیعه و سنى روایت کردهاند که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) بارها دخترش فاطمه زهرا (علیها السلام) را در حضور مهاجر و انصار «بانوى بانوان جهان از آغاز خلقت تا پایان روزگا» و «بهترین زنان جهان» و «بهترین زن بهشتى» خواند. (4) و این بزرگترین افتخارى است که به نقل شیعه و سنى نصیب یک زن در عالم شده است.
و هم در احادیث فریقین آمده است که هر وقتحضرت زهرا (علیها السلام) به حضور پدرش پیغمبر خدا مىرسید، حضرت به احترام او برمىخاست، و دست او را مىبوسید.
عایشه همسر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىگوید: «هرگاه فاطمه وارد مىشد بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) حضرت از جا برمىخاست و سر او را مىبوسید، و در جاى خود مىنشانید.
در کششف الغمه از کتاب «معالم العتره» حافظ عبدالعزیز جنابذى دانشمند بزرگ عامه نقل مىکند که عایشه گفت: هیچ کس را در گفتار شبیهتر از فاطمه به پیغمبر ندیدم. هرگاه وارد مىشد بر پیغامبر(صلى الله علیه و آله) حضرت به احترام وى برمىخاست ودست او را مىگرفت و مىبوسید، و در جاى خود مىنشانید.
و هم عایشه مىگوید: هر وقت پیغمبر به شوق بهشت مىافتاد فاطمه را مىبوسید و مىبوئید و مىفرمود: بوى بهشت را از فاطمه استشمام مىکنم. و مىافزود: فاطمه سرآمد زنان بهشت است. فاطمه انسانى آسمانى است.! (5)
پىنوشتها:
1- ( اعلام الورى، باب فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها)
2- ( اصول کافى، ج 1 ص 457)
3- ( کشف الغمه فى معرفةالائمة ج 1 ص 449)
4- ( اما ابنتى فاطمة فهى سیدة نساء العالمین،من الاولین و الاخرین،فاطمة خیر نساء العالمین، فهى حوراء انسیة و خیر نساء اهل الجنة.)
5- ( نگاه کنید به اعلام الوراى طبرسى - باب ششم، و کشف الغمه اربلى، باب فضائل فاطمه زهرا علیها السلام، و فضائل الخمسه، من الصحاح السته.)
منبع:تاریخ اسلام صفحه 171
روح روحالله ساعتها بود که با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا، از کالبد خویش به آسمان رفته بود و اینک میلیونها انسان داغدار منتظر تشییع و دیدار آخرین با امام خویش بودند.
انتقال پیکر امام امت با توجه به خیل عظیم جمعیت و مشکلات مختلفی که در این خصوص وجود داشت، بر عهده امیر محمد انصاری فرمانده وقت هوانیروز بود که باید این وظیفه مهم را انجام می داد. او 7 سال فرمانده هوانیروز بوده و از جانبازان دفاع مقدس به شمار میرود.
محمد انصاری روزی از داشتن دستخط امام برای تقدیر از خدماتش خرسند و شکرگذار بود و روزی دیگر دیدن دست بیجان حضرت روح الله (ره)، خط سرنوشت او را تغییر داد.
اینک در سالگرد عروج بنیانگذار انقلاب اسلامی، فرمانده وقت هوانیروز ابتدا به بیان خاطرات خود از آن روز تاریخی پرداخته و سپس در خصوص وضعیت گذشته و فعلی هوانیروز برای گروه دفاعی خبرگزاری فارس سخن می گوید که بخش دوم آن طی روزهای آینده منتشر میشود.
امیر انصاری با بیان این مطلب که ما در جریان بیماری امام قرار داشتیم، گفت: من آن زمان فرمانده هوانیروز بودم و برای سرکشی از محورهای عملیاتی به کرمانشاه رفته بودم چرا که با وجود آتش بس پس از جنگ، هیچ اعتباری به حمله مجدد از طرف صدام نبود.
انصاری ادامه داد: شب بود که مثل بقیه مردم از طریق تلویزیون خبر رحلت امام(ره) را شنیدیم. من بسیار متاثر بودم چرا که امام(ره) را دربست قبول کرده بودم و چون از بچگی پدر نداشتم به ایشان به عنوان پدر معنوی خود نگاه میکردم.
وی افزود: قرار بود برنامه وداع یا پیکر بنیانگذار انقلاب اسلامی در مصلای تهران برگزار شود و ماموریتهایی نیز بر عهده هوانیروز قرار گرفته بود. به همین خاطر از کرمانشاه راه افتادم و 5 صبح بود که خود را به مصلای تهران رساندم.
فرمانده اسبق هوانیروز خاطر نشان کرد: هر چند ما برای از دست دادن امام(ره) بسیار ناراحت بودیم اما یک نگرانی نیز در خصوص آینده نظام داشتیم چرا که خیلی صحبتها گفته میشد که بعد از رحلت امام(ره) قطعا اوضاع به هم خواهد ریخت.
انصاری با تاکید بر اینکه نفس امام(ره) و معنویت ایشان در ملت وحدت ایجاد کرده بود، یادآور شد: کافی است شما فیلم نماز مصلای تهران را ببینید؛ چه کسانی در این صف ایستادند؛ به خاطر همین وحدت بود که دشمن نتوانست هیج غلطی بکند.
وی ادامه داد: وقتی به مصلی رسیدم، اوضاع خوب نبود. هر چند بچههای هوانیروز کار خود را بلد بودند و از نیمههای شب فعالیتشان را شروع کرده و 20 فروند بالگرد نیز پیش بینی شده بود.
این فرمانده ایام دفاع مقدس اظهار داشت: ما در جنگ نیز سعی میکردیم شخصا اوضاع منطقه را از نزدیک بررسی کنم چرا که هواپیماهای آواکس امریکایی و اسراییلی که اطلاعات را در اختیار صدام میگذاشتند، نداشتیم و باید خودمان شخصا بررسی میکردیم.
انصاری افزود: این بار نیز شخصا با هلیکوپتر بر فراز منطقه پرواز کردم اما دیدم به لطف وحدتی که ایجاد شده بود، کار به خوبی پیش میرفت.
وی با اشاره به حضور دهها خبرنگار کاربلد خارجی در مراسم ارتحال امام(ره) تصریح کرد: قطعا آنها نیامده بودند تا اخبار مثبتی از این تجمع میلیونی پخش کنند بلکه به دنبال ارائه گزارش از اوضاع به هم ریخته ایران بودند.
فرمانده اسبق هوانیروز گفت: بعد از نماز دیدم حال حاج احمد آقا خوب نیست بنابراین یک بالگرد برای بردن ایشان قرار دادم و خود با یک بالگرد دیگر پرواز کردم تا اوضاع را بررسی کنم. جمعیتی فوق العاده ای آمده بود.
انصاری با اشاره به حضور میلیونی ملت ایران در بهمن 57 در استقبال از رهبر کبیر انقلاب، خاطر نشان کرد: باید در نظر داشته باشیم که آن زمان ستاد استقبال از امام(ره) اوضاع را کنترل میکرد اما این بار مردم به صورت خودجوش عمل میکردند.
وی با ذکر مثالی افزود: گویی 100 مربی اروپایی مثل فرگوسن یا مورینیو یک تیم فوتبال را چیده بودند. حتی به نظر من نظم مردم از این تیمهای فوتبال اروپایی نیز بیشتر بود.
خلبان بالگرد حامل پیکر امام(ره) ادامه داد: وقتی این شور و حرارت ملت را دیدم، خیالم راحت شد و از نظم و ترتیبی که به صورت خود جوش بر مردم حاکم بود احساس آرامش کردم. این در حالیست که خیابانها و اطراف مصلی و بهشت زهرا را میلیونها نفر از مردم ایران پر کرده بودند.
انصاری اظهار داشت: من مسئولیت کار را پذیرفته بودم و ترسی نداشتم از اینکه اشتباهی صورت بگیرد و با من برخورد کنند چرا که معتقدم اگر کسی در این نظام خالصانه عمل کند هیچ گاه یقه او را نخواهند گرفت. من ندیدم در این نظام با کسی بیدلیل برخورد شود مگر اینکه آن طرف مفسده مالی، اخلاقی و یا سیاسی داشته باشد.
وی با بیان اینکه 20 بالگرد پیشبینی کردیم تا تمام خبرنگاران خارجی را سوار هلی کوپتر کنند و این تعداد بالگرد، رقم زیادی بود، گفت: به آنها گفتم در هیچ کشوری چنین امکاناتی را در اختیار شما قرار نمیدهند اما اینجا جمهوری اسلامی است و آن طوری نیست که برای شما ترسیم کردهاند، بروید و از هر کجا که دلتان میخواهد فلیمبرداری کنید.
* ابتدا قرار بود پیکر امام(ره) را با تریلی به بهشت زهرا ببرند
فرمانده اسبق هوانیروز یادآور شد: ابتدا قرار بود پیکر امام(ره) را سوار بر یک تریلی به سمت بهشت زهرا ببرند تا در میان مردم باشد. اما از یک طرف نیز نگران بودند تا حادثهای رخ ندهد. من به آنها گفتم یک هلیکوپتر به عنوان پشتیبان بالای سر ماشین قرار میدهیم تا به محض اینکه اتفاقی افتاد بتواند به آن کمک کند و خودم به عنوان خلبان هلیکوپتر نشستم. البته یکی از استاد خلبانهای هوانیروز بهنام سروان ملکوتی را که ترک زبان بود و یادم هست آن روز بسیار گریه میکرد نیز در کنار خود نشاندم. این سروان ملکوتی بعدا به من گفت که همان شب یک خوابی از حضرت امام(ره) دیده است اما الان یادم نیست که موضوع خواب چه بوده و من نیز دیگر ایشان را ندیدم.
انصاری ادامه داد: اوضاع تا نزدیکی صالح آباد خوب بود اما در ابتدای جاده صالح آباد جمعیت بسیار زیاد شد و اوضاع داشت از کنترل خارج میشد. یک تریلری به عنوان فریب، میان مردم فرستادیم و ماشین اصلی که حامل پیکر امام(ره) بود به سمت بیابان پیچیده و ما برای تحویل پیکر فرود آمدیم.
* 40 نفر میخواستند سوار هلیکوپتر حامل پیکر امام(ره) شوند
وی خاطر نشان کرد: یک مرتبه نگاه کردم و دیدم به جای آنکه حداکثر 10 نفر به همراه تابوت سوار هلیکوپتر شوند، 40 نفر قصد سوار شدند داشتند که با بدبختی تمام آنها را پیدا کردیم که یادم هست یکی از آنها همین حاجی بخشی بود که در جبهه نیز بسیار به رزمندگان کمک میکرد.
خلبان بالگرد حامل پیکر امام(ره) افزود: به هرحال باز هم 12 نفر سوار هلیکوپتر شدند اما با توجه به اینکه بنزین هواپیما کم شده و بالگرد سبک شده بود، مشکلی نداشت.
انصاری ادامه داد: بالاخره از روی زمین بلند شدیم یک دور در هوا زدیم و دیدم همه چیز مرتب است. بچههای کمیته یا سپاه (درست یادم نیست) دستان خود را حلقه زده و یک محوطه باز را برای فرود بالگرد آماده کرده بودند و اطراف آن را نیز کانتینر چیده بودند. پشت سر آنها نیز جمعیت زیاد منتظر رسیدن پیکر رهبر عزیز خود بودند.
* به محض ورود بالگرد، بچههای کمیته و سپاه عنان از کف دادند
وی خاطر نشان کرد: به محضر اینکه بالگرد به زمین نشست، خود بچههای کمیته که مسئول برقراری نظم بودند، از فرط ناراحتی و علاقه به امام(ره)، کنترل خود را از دست داده و به سمت هلیکوپتر دویدند و به طبع آن جمعیت میلیونی نیز به سمت هلیکوپتر هجوم آورد و بالگرد مانند نگینی در وسط جمعیت قرار گرفت که این البته بسیار خطرناک بود.
فرمانده اسبق هوانیروز افزود: در ایام دفاع مقدس دیده بودیم که ملخ انتهای بالگرد سر بسیاری از رزمندگان را برده بود و این در میان جمعیت میلیونی بسیار خطرناک بود.
انصاری تصریح کرد: بالاخره با سلام و صلوات توانستیم هلی کوپتر را خاموش کنیم و در چشم به هم زدنی دیدیم که تابوت را از هلی کوپتر خارج کردند. از یک طرف تابوت امام(ره) را بردند و از طرف دیگر جوانان که ناراحت بودند از ما سراغ پیکر امام(ره) را میگرفتند.
وی ادامه داد: یادم میآید مردم متاثر، هلی کوپتر را میبوسیدند و یا لباس خلبان را میکندند. چند نفری هم بر پشت هلیکوپتر سوار شده بودند و دیگر چیزی از بالگرد باقی نمانده بود.
فرمانده اسبق هوانیروز گفت: واقعا معجزه الهی بود که اتفاق خاصی رخ نداد. شما حساب کنید اگر یک ته سیگار به باک هلیکوپتر میرسید چه فاجعهای رخ داده بود؟ به نظر من توانایی ما شاید 10 درصد به دادمان میرسید و دیگر کنترل از دست ما خارج شده بود اما به لطف خدا هیچ اتفاقی رخ نداد.
* احساس می کردم در معرکه جنگ قرار دارم
انصاری درباره احساس خود در آن زمان میگوید: من به خودم گفتم انگار که در وسط میان جنگ هستم و خدا باید به ما کمک کند. خلاصه در زیر هلی کوپتر آنقدر پا قرار داشت که زیر آن نرم شده بود و با بدبختی یک ساعت و نیم طول کشید که توانستیم از این معرکه سلامت بیرون برویم.
وی افزود: دیگر این هلیکوپتر توان بازگشت نداشت و من هم میترسیدم اتفاقی رخ دهد به همین دلیل نیروی هوایی را در جریان قرار دادیم و آنها دو هلیکوپتر فرستادند و یک تابوت فلزی که مخصوص خلبانها بود.
این فرمانده ارتش جمهوری اسلامی ایران در ایام دفاع مقدس، اظهار داشت: من در طول سابقه خود حتی در جنگ چنین وضعیتی را تجربه نکرده بودم. بعد از این ماموریت بود که آن هلیکوپتر مدت زیادی برای تعمیر به آشیانه رفت. چه کسی میتوانست در آن موقع جلوی ملتی را که همه جوان و متاثر برای از دست دادن رهبر و پدر خود بودند، بگیرد؟
* دیدار ظهیرنژاد در جماران پس از رحلت امام(ره)
انصاری با بیان اینکه تمامی فرماندهان و رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران، امام(ره) را از عمق وجود خود دوست داشتند، افزود: بعد از رحلت امام(ره) یک مرتبه به جماران رفتم دیدم در کنار یکی از ستونها یک تیمساری ایستاده و به شدت گریه میکند. دقت که کردم دیدم تمیسار ظهیرنژاد است، می دانستم ایشان علاقه زیادی به امام(ره) داشت اما آن روز با تمام وجود این احساس را درک کردم البته تمام فرماندهان مثل صیاد شیرازی، بابایی، ستاری و ... عاشق امام (ره) بودند.
* مردانگی امام(ره) باعث شد تا جام زهر را بنوشد
وی امام(ره) را یک فرمانده به تمام معنا معرفی کرد و افزود: ایشان دستورات نظامی کمی میدادند ولی تمام دستورات حکیمانه بود.
انصاری افزود: وقتی امام(ره) فرمودند جنگ برای ملت ما یک نعمت است، ما مفهوم این سخن را درک نکردیم ولی بعدها به آن پی بردیم. چراکه اگر جنگ نبود چطور نسلهای آینده میتوانستند از وجود سلحشورانی مانند بابایی، ستاری، دوران، شیرودی، کشوری و هزاران شهید عزیز دیگر در ارتش با خبر شوند.
فرمانده اسبق هوانیروز همچنین با ذکر خاطره ای از ایام دفاع مقدس گفت: در یکی از عملیاتها که با شکست مواجه شدیم، یادم هست صیاد شیرازی و محسن رضایی میگفتند ما رویمان نمیشود خدمت امام برسیم و گزارش بدهیم. وقتی امام از موضوع با خبر شدند، یک پیام ساده فرستادند که ما برای اهداف بلندتری تلاش می کنیم. به خدا توکل کنید و برای عملیاتهای بعدی آماده شوید.
انصاری با بیان اینکه یک فرمانده خوب کسی است که تمام مسئولیت را به گردن گرفته و نگذارد فشاری بر زیردستان او وارد شود، گفت: این امام(ره) نبود که باید جام زهر را مینوشید، اما این احساس مسئولیت، مردانگی و فرماندهی ایشان بود که چنین اقدامی را انجام داد.

محققان سابقه پزشکی 2 هزار و 217 دانمارکی را بررسی کردند و متوجه شدند خوردن غذا در نیمه شب، بدون توجه به نوع غذایی که خورده میشود خطر از دست دادن دندان را افزایش میدهد.
تیم تحقیقاتی دانشگاه کوپنهاگ تغییراتی را که در جریان بزاق به واسطه خوردن غذا در نیمه شب رخ میدهد عامل اصلی این رویداد میدانند. بزاق دهان معمولا در شب خشک میشود.
نزدیک به 8 درصد از افرادی که در این تحقیقات شرکت داشتند در دسته افرادی بودند که در نیمه شب غذا میخوردند. این افراد نزدیک به یک چهارم یا بیشتر از کالریهای روزانه خود را بعد از شام به دست میآوردند. این بدان معناست که آنها حداقل دو بار در هفته نیمههای شب از خواب بیدار شده و غذا میخوردند.
زمانی که محققان این مطالعات را به مدت 6 سال ادامه دادند به نتایج جالبی رسیدند. آنها متوجه شدند این افراد بعداز این مدت دندانهای بیشتری را در مقایسه با دیگران از دست دادند. این موضوع حتی بعد از در نظر گرفتن فاکتورهایی مانند سن ، سیگار کشیدن، میزان مصرف شکر و کربوهیدرات و دیگر مسائل همچنان پابرجا بود.
دکتر جنیفر باندگرن و همکارانش در این باره گفتند: اگرچه دندانپزشکان نمیتوانند بیماران خود را از غذا خوردن در نیمههای شب بازدارند، اما حداقل میتوانند آنها از خطرات مرتبط با آن آگاه کنند.
پروفسور دامین والمسلی مشاور علمی سازمان دندان بریتانیا در این باره گفت: غذا خوردن در هنگام شب یعنی زمانی که دهان در خشکترین وضعیت خود قرار دارد و باقیمانده مواد غذایی طولانیتر از معمول در دهان باقی میمانند اثر مصرف مواد شیرین و غذاهای اسیدی را افزایش میدهد.
برای کاهش این تخریبها لازم است که شما حداقل دو بار در روز دندانهای خود را مسواک بزنید که یکی از آنها حتما باید بلافاصله قبل از رفتن به رختخواب صورت بگیرد.
بیبیسی ، 2 ژوئن
همین یک جمله برای آگاهی از مختصات روحی رئیس فدراسیون فوتبال کافی است. فردی در ظاهر خونگرم و با روابط عمومی قوی که در مواجهه با هرانتقادی میخندد اما در پس این خنده ها است که اقدامات اصلی انجام می گیرند و سرنوشت محتوم منتقدان رقم میخورد. واعظ آشتیانی منتقد جدی فدراسیون فوتبال بود و همواره در برابر اتفاقات شائبه برانگیز این فدراسیون واکنش نشان میداد.
آنچه به هیچ عنوان به مذاق کفاشیان خوش نمیآمد. او رفت و کفاشیان حالا در ظاهر یکی از منتقدان اصلی خود را از میدان به در کرده اما ظرف سوءعملکرد فدراسیون تحت هدایتش در ماههای اخیر سرریز شده و حتی هربیننده عادی هم میتواند با مراجعه به آرشیو ذهنی خود لیستی بلندبالا را از خلافهای حقوقی، گافهای متوالی و اقدامات غیرقانونی کفاشیان و یارانش ردیف کند.
این سیاهه تنها به صورت تیتروار و بهبهانه یادآوری بلایایی که در چندماه اخیر بر سر فوتبال ایران نازل شده منتشر میشود و در آینده با توجه به توقفی که در بازیهای لیگ به وجود آمده جزئیتر به تکتک آنها پرداخته خواهد شد.
1 - قرارداد علی دایی
میگویند دایی درخواست گرفتن پولی را از صندوق بیتالمال دارد که برایش کار نکرده؛ توجیه جالبی است برای بسته شدن پرونده قرارداد سنگینی که زیرآن مهر و امضای مسئولان فدراسیون فوتبال وجود دارد. دادگاه در این باره تصمیم میگیرد و قانون فوتبال در همهجای دنیا میگوید که مربی اخراجی باید تا آخرین ریال قراردادش را دریافت کند. صحبت از مبلغ یکمیلیارد و 584 میلیون تومان است. مبلغی که حتی اگر 10 برابر این هم بود، به واسطه همان مهر و امضا باید پرداخت میشد. اصرار آقایان برای پلیسی جلوهدادن ماجرا تلاشی است در راستای پاک کردن صورت مسئله.
2 - آییننامه انضباطی
چند ماه قبل بود که بلافاصله پس از انتشار مفاد آییننامه جدید انضباطی، چند حقوقدان برجسته و حتی رئیس سابق کمیتهانضباطی از وجود اشکالات و تخلفات بسیار در آن خبردادند اما تنها اقدام فدراسیون فوتبال حمله به صلاحیت آن افراد و فرار از پاسخگویی بود. ماهها گذشته و هنوز هیچیک از فدراسیون نشین ها پاسخی قانعکننده برای دفاع از 102 ایراد استخراج شده ارائه نکرده اند.
3 - تغییر یک روزه قوانین
مجلس شورای اسلامی برای تصویب یک ماده واحده ساده سلسله مراتب طولانیای را طی میکند. آن ماده ابتدا در کمیسیون مربوطه به بحث گذاشته میشود و پس از ساعتها مذاکره به تصویب ابتدایی میرسد. بعد از آن ماده مورد نظر در صحن علنی مجلس ارائه میشود. بیش از 200 نماینده برای دومین بار روی آن بحث میکنند و درنهایت با رایگیری به تصویب میرسد. در مرحله پایانی ماده تصویب شده به شورای نگهبان ارجاع داده میشود و 6 حقوقدان در کنار 6 فقیه درباره آن تصمیمگیری میکنند تا درنهایت درصورت تصویب، به صورت قانون دربیاید.
دوستان فدراسیوننشین اما توانایی این را دارند که در کمتر از یک روز، در یک جمع چندنفره و کاملا خودمانی قوانین مورد علاقهشان را تصویب کنند. درنظرگرفتن مبلغی به عنوان سقف قرارداد، لیگبرتری دانستن بازیکنان تیمهای سقوط کرده (که باعث شده در حال حاضر قانونا 21 تیم با بازیکنان لیگبرتری وجود داشته باشند!) و سایر قوانین و مقررات که نیاز به ساعتها بحث کارشناسی و حقوقی دارند، از جمله شاهکارهای مصوب همکاران علی کفاشیان است.
4 - بخشش بازیکن دوپینگی
صحبت از محرومیت مادامالعمر یک بازیکن دوپینگی بود که دکترهاشمیان اعلام کرد از آنجا که افسر کمیته دوپینگ هم انسان است و انسان جایزالخطاست، این افسر جایزالخطا در هنگام نمونهگیری اشتباهاتی داشته و بازیکن مربوطه به اشتباه دوپینگی معرفی شده است. جامعه فوتبال به این پاسخ فقط خندید چون اخبار دقیقی از حقیقت ماجرا در دست بود.
5 - ماجرای آقای ایجنت
در مورد این موضوع هم بحث زیاد است. فعلا شرایط همانگونه است که باید باشد. سکوت خبری و آرامش برای فراموشی کامل این موضوع.
6 - قصه تازه منشوریها
علی کفاشیان و مجتبی شریفی درمصاحبههای خود رسما اعلام کردند در لیگ دهم مربی و بازیکن منشوری نخواهیم داشت اما از آنجا که در فدراسیون سلسله مراتبی وجود ندارد رئیس سازمان لیگ دیروز اعلام کرد که خیر، اتفاقا منشوری وجود دارد اما کفاشیان و شریفی چون هنوز اسمی به آنها اعلام نکردهایم خبر ندارند! با این حساب به نظر میرسد به زودی اسامی تازهای از جلسه محمدی و علیپور منتشر خواهد شد که آغازگر جنجالهای تازهتری در فوتبال ایران خواهد بود. مشکلاتی که در همین ابتدا برای پرویز مظلومی ایجاد شده و او را از رسیدن به نیمکت پاس همدان و استقلالتهران دور کرده است از نخستین نشانههاست.
7 - اهدای سرپرستی تیمملی به برادرزن
شخصی به نام سید مصطفی طباطبایی که مسئول امورمالی فدراسیون فوتبال است، توسط علی کفاشیان، داماد محترمشان رسما به عنوان سرپرست تیمملی جوانان هم انتخاب شد! این اتفاق درحالی میافتد که پیشکسوتان بسیاری در فوتبال ایران خانه نشیناند اما برای نزدیکان و بهخصوص برادرزن آقای رئیس، جاهای زیادی برای خدمت رسانی وجود دارد. آقای طباطبایی درمصاحبه خود از تجربه زیادی که در همراهی تیمهای ملی دارد گفته و درپایان هم یادآوری کرده که سرپرستی تیمملی کاری ندارد و رسانهها نباید اینقدر روی این موضوع حساسیت نشان بدهند.
8 - جلوگیری از شکلگیری نهادهای مدنی
مدتهاست که اتحادیه فوتبال، کانون مربیان فوتبال، کانون بازیکنان حرفهای و همینطور کانون داوران فوتبال ایران به اشکال مختلف و به صورت رسمی درخواست عضویت در مجمع رسمی فدراسیون فوتبال را تسلیم مسئولان کردهاند و انتظار دارند از سوی فدراسیون به رسمیت شناخته شوند اما مقاومت عجیب فدراسیون فوتبال در مقابل این درخواست باعث شده این نهادها که قانونا باید توسط خود فدراسیون تشکیل شوند نه تنها پا نگیرند و به سمت قدرتمند شدن حرکت نکنند که به واسطه مشکلات قانونی و مالی تا آستانه نابودی هم پیش بروند. این یک سؤال کلیدی است که باید مسئولان فدراسیون فوتبال به آن پاسخ بدهند. چرا اجازه عضویت تشکلات کاملا قانونی که مورد تاکید AFC و FIFA هم هستند داده نمی شود؟
9 - آقایان پیشگو
علاوه بر موارد ذکرشده حضور یک پیشگوی قدرتمند در ساختمان فدراسیون فوتبال هم جالب به نظر میرسد. همان پیشگویی که چندهفته مانده به پایان رقابتهای لیگ اسامی تیمهای سقوط کننده به دسته پایینتر را اعلام کرد و اتفاقا همه آن اسامی درست از آب درآمدند!
10 - فرار از ساختمان گرانیتی
آخرین نکته به بحث تغییر ساختمان فدراسیون فوتبال مربوط می شود. ساختمان 6 طبقه و مجللی که توسط محمد دادکان خریداری شد و نام او در راهروی ورودی جلب نظر می کند. این به چشم آمدن چندان به مذاق مسئولان فدراسیون و همینطور سازمان تربیببدنی خوش نیامده. آنها با خروج از این ساختمان هم با تنها یادگاری به جامانده از دکتر دادکان خداحافظی میکنند و هم با دوری از مرکز شهر و پناه بردن به آکادمی فوتبال راهحل مناسبی برای فاصله گرفتن از خبرنگاران و پنهان کردن واقعیتهای تلخ پیدا می کنند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]