خبر پخش شده در اخبار ساعت 14 شبکه اول سیما که با ده دقیقه تاخیر پخش شد به این صورت بود : « پیش از خطبه های رهبر معظم انقلاب ، حجه الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی تولیت آستان مقدس حضرت امام نیز دقایق کوتاهی را در جمع مردم صحبت کرد . وی با اشاره به شرایطی که امام در آن پایه های نظام را بنا نهاد از حضور مردم در مراسم بزرگداشت بیست و یکمین سال رحلت امام تجلیل کرد».
این بخش خبری از حواشی ایجاد شده هنگام سخنرانی فرزند یادگار امام (ره) هیچ خبری را پخش نکرد . این در حالی است که هنگام سخنرانی وی ، افرادی که در مقابل جایگاه قرار داشتند به رغم درخواست سید حسن خمینی از آنها برای حفظ سکوت ، با سر دادن شعار هایی مانع ادامه سخنان وی شدند.
به گزارش شبکه ایران، تاکنون از علت سفر وی به شمال کشور خبری رسمی منتشر نشده اما گفته می شود که "تفریح و گردش" علت اصلی حضور رئیس بنیاد باران در مناطق شمالی و خوش آب و هوای کشور بوده است.
گفتنی است که همزمان با بیست و یکمین مراسم سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره)، جمعیت میلیونی مردم به همراه مسئولان کشور از صبح امروز در حرم بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران حاضر شده و به عزاداری پرداختند.

وی از هنگام بازگشت حضرت امام به ایران، به عنوان پزشک متخصص داخلی و عروق و قلب، در کمیته استقبال از حضرت امام داوطلب شد. در تمام مدت حیات امام ، معالجات توسط ایشان به همراه تیم پزشکی انجام گرفت. او خاطرات بسیاری از امام خمینی دارد. به این مناسبت گفت و گوی زیر را در باره خاطرات وی با امام می خوانید.
چطور شد که شما به عنوان طبیب امام خمینی انجام وظیفه کردید؟
فکر می کنم این مسئله، خیلی خود جوش بود و سیر خودش را از طریق اجتماع طی کرد; و با شناختی که مردم از بنده داشتند، توفیق دست بوسی حضرت امام نصیبم شد. وقتی که صحبت از بازگشت امام پس از سال ها دوری از وطن شد، این افتخار را پیدا کردم که به عنوان یک طبیب و متخصص داخلی و قلب در کمیته استقبال باشم.
برای این منظور چه برنامه هایی را تدارک و پیش بینی کرده بودید؟
برنامه های مختلفی داشتیم; که اگر امام شبانه تشریف بیاورند، ما چگونه انجام وظیفه کنیم؟ و کجا باشیم؟ و چکار بکنیم؟ کدام پزشک جراح ایشان باشد؟ یا اگر مسائلی بوجود آمد. به هر جهت ما یکی از اعضای کمیته استقبال بودیم، به اتفاق آقای دکتر زرگر، که بعدها وزیر بهداری و نماینده مجلس شدند، برنامه هایی داشتیم. بنده از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا; در خدمت حضرت امام بودم، تا این که عازم تهران شدند.
به یاد دارم که هلی کوپتر، چهار بار قصد فرود کرد، ولی به واسطه ازدحام مردم، نتوانست روی زمین بنشیند، زیرا همه مردم به دست بوسی امام شتافته بودند. ما تنها راهی که دیدیم این بود که با آمبولانس مجهزی که داشتیم، آژیر کشان، جمعیت را کنار زدیم، و حضرت امام را از در عقب آمبولانس وارد کرده آژیرکشان ایشان را از صحنه خارج کردیم. فقط حاج احمد آقا و افرادی که روی سکو بودند; متوجه کار ما شدند، هلی کوپتر هم از بالا فهمید که ما امام را داخل آمبولانس قرار داده ایم، اما جمعیت نمی دانست، به این ترتیب از بهشت زهرا آژیرکشان بیرون آمدیم که گزارش مفصل آن را در کتابم نوشته ام. در آمبولانس، نبض ایشان دائما در دست من بود، چون از این طریق خیلی چیزها; مثل فشار خون را می شود فهمید. مقداری که از بهشت زهرا دور شدیم، من حس کردم که در یک وضعیت ناامنی قرار داریم، چون در داخل آمبولانس، افراد غریبه، و یک عده مریض که از قبل سوار آمبولانس شده بودند; نیز قرار داشتند، فکر کردم در جای مناسبی، که هلی کوپتر بتواند بنشیند، بایستیم و خیلی سریع امام را به هلی کوپتر منتقل نمائیم.
هنگام تشریف بردن امام به قم هم گویا ازهمین شیوه استفاده کردید؟
بله! خدا بیامرزد مرحوم حاج آقا عراقی را ایشان گفتند، از هفت - هشت کیلومتری جاده قم، مردم آنقدر ازدحام کرده اند که امکان حرکت از طریق عادی وجود ندارد، لاجرم از ماشینی که با آن آمده بودند، پیاده شده با آمبولانس حرکت کردند. در جلو آمبولانس، غیر از راننده، من و حاج احمد آقا بودیم. من در کنار حضرت امام نشستم که مراقب حالشان باشم; وقتی وارد مسجد حاج حسن شدیم، در آنجا، عده ای از علمای بزرگ قم تشریف داشتند. حضرت امام با دوستان قدیمی شان و علمای عظام روبرو شدند. از آنجا دوباره به وسیله ماشین وارد قم شدیم.
شما هم در قم ماندید؟
بنده، تا مدتی، از دور از حال ایشان اطلاع داشتم، تا این که دوباره آقای دکتر زرگر که وزیر بهداری وقت بودند از من خواستند که به قم بروم. حضرت امام مختصر ناراحتی هایی داشتند، مثل فشار خون، که دستورات پزشکی داده شد. آخرین باری که در قم خدمت ایشان رسیدم، به علت دردی بود که در قفسه صدری ایشان بوجود آمده بود; بیشتر به علت شرایط سیاسی که در آن زمان وجود داشت، مثلا در غرب ایران اغتشاشاتی شده بود; و دیگر مسایل سیاسی که حضرت امام با آن ها درگیر بودند.
من با تجهیزاتی که برده بودم در منزل ایشان سه روز در خدمتشان بودم، الحمدالله بهتر شدند، ولی چون یک ناراحتی جدیدی بوجود آمد، خدمتشان رسیدم; با مسئولین بالای مملکتی، حاج احمد آقا و دیگران، از ایشان تقاضا کردیم که چون امکانات ما در تهران بیشتر است، تشریف بیاورند به تهران که موافقت فرمودند; و شبانه حرکت کردیم ساعت یک بعد از نیمه شب، به بیمارستان قلب، وارد شدیم و در آنجا درمانهایمان شروع شد و بحمدالله بعد از چند روزی که در داخل "سی. سی.یو" بودند، و در حدود چهل و هفت - هشت روزی که در داخل بیمارستان بستری بودند، خوب شدند.
به هر جهت آشنایی من با حضرت ایشان ابتدا از فرودگاه مهرآباد شروع شد، و در بهشت زهرا مستحکم تر شد، در داخل آمبولانس استحکامش کامل شد، و در ملاقات های بعدی هم طبعا خیلی بیشتر شد. من یادم نمی رود، وقتی که در قم خدمت ایشان رسیدم و خواهش کردم چون امکانات ما در تهران خیلی بیشتر است خوب است که برای معالجه تشریف بیاورند تهران، ایشان قبول کردند، من هم قول دادم که به عنوان طبیب و هم به عنوان پرستار در خدمت ایشان خواهم بود.
وقتی به بیمارستان قلب رسیدیم، به علت شرایط بدی که از نظر پرستاری و رعایت ضوابط شرعی در بیمارستان قلب، در آن زمان وجود داشت، ایشان مرا صدا زدند و گفتند: "پرده را بکش! " من و ایشان تنها بودیم، گفتند: "فقط شما بیایید مرا ببینید"
بعد از این که حضرت امام بیمارستان قلب را ترک کردند چه تدابیری اندیشیدید؟
یک تیم پزشکی تشکیل دادیم. ایشان چند هفته ای، در منزلی در خیابان دربند اقامت داشتند، ما برنامه ای ریختیم مبنی بر این که هر روز، حداقل یکی از اطباء، در خدمت ایشان باشند. ما با تیم پزشکی هم قسم شده بودیم که از نظر پزشکی کاملا مراقبت نمائیم. او قلب ملت بود و این حداقل دینی بود که می بایست ادا کنیم.
در دورانی که من در خدمت ایشان بودم مسائل و مطالب متعددی پیش آمد. در اوقات حساس، در اوقات بیماری و غیره. مطالبی فرمودند، که به طور ریز، در کتاب و در خاطراتم آمده است. حضرت امام چندین بار، در درمانگاه بقیة الله - جماران - بستری شدند; و هر بار که بستری می شدند خانواده ایشان و نیز مسئولین به عیادت حضرت امام می آمدند.
متاسفانه در تاریخ 6/1/65 قلب ایشان ناگهان از کار ایستاد; و در داخل آشپزخانه نقش زمین شدند. در حقیقت از نظر پزشکی فوت کرده بودند; که به وسیله تیم پزشکی قوی که ما در آن موقع داشتیم، کاری باور نکردنی انجام دادیم آن روز جناب آقای دکتر پور مقدس کشیک داشتند، که در ابتدا به تنهایی، با ماساژ قلبی و تنفس مصنوعی، و بعد به کمک تیم پزشکی که به کمکشان رسیده بودند، حضرت امام را در واقع احیاء قلبی کردند; و قلب ایشان دوباره به کار افتاد. کاری کردیم که فکر نمی کنم تاکنون در جهان، نظیر آن اتفاق افتاده باشد. و حتی فکر نمی کنم از نظر طبی در جهان اتفاق بیفتد. ما هر لحظه، ضربان قلب امام را کنترل می کردیم. مراقبت از ایشان را به عنوان یک وظیفه شرعی و ملی در تمام دوران بعداز آن ادامه دادیم تا اینکه متاسفانه ایشان به خونریزی معده مبتلا شدند. به سرعت منشا بیماری را تشخیص دادیم. جراحان و متخصصین گوارش را خبر کردیم و " گاستروسکوپی" انجام شد. جلسات متعدد مشورت، با پزشکان و مسئولین مملکتی داشتیم. بهترین راه درمان جراحی تشخیص داده شد; که حضرت امام هم با آن موافقت کردند و به اتاق عمل تشریف بردند; که لحظه به لحظه این جریان، یعنی از تاریخی که ایشان مبتلا به سرطان شدند، تا این که رحلت کردند، در کتاب خاطرات ذکر شده است.
یک تصویری، یک تجسم و یک توصیف; از آن لحظات الهی، از آن لحظاتی که امام در حالت هائی که خاص خودشان بود و یا با خداوند راز ونیاز داشتند بیان بفرمائید.
من خیلی خیلی کوچکتر از آن هستم که بتوانم تفسیری از آن چیزی که شما گفتید داشته باشم. امام در یک سطح بسیار بسیار بالا قرار گرفته و افراد مثل من هم در سطح بسیار بسیار پائین قرار داریم. منتهی استنباطهای خودم را گاهی اوقات در نوشته هایم منعکس کرده ام. برخی از آنها را که به خاطر دارم خدمت تان عرض می کنم. در سال 58 که در بیمارستان شهید رجایی بودند، برای استفاده از دستشویی، ایشان را با صندلی چرخدار از راهرو عبور دادیم. در راهرو، مریض های بیمارستان هم بودند، مریض های بیماری های قلبی مادرزاد بودند، دریچه ای بودند، بیماران انسداد رگها بودند; با قیافه های بیمار گونه و این باعث شد که امام ، اگر چه در ظاهر نشان نمی داد، ولی وقتی وارد "سی. سی. یو "شدند یک مقدار نامنظمی قلبشان شروع شد. امام تا این حد نسبت به مردمش حساس بود.
در همان سال 58 وقتی فشار ایشان سقوط کرد، وقتی درد قفسه وجود داشت، وقتی احساس کرد که در واقع دارد به طرف مرگ می رود، خیلی آرام بود. حالا یک عده ممکن است دستپاچه بشوند بگویند دو تا صلوات آخر را هم بفرستیم در حالی که ایشان یک اقیانوسی از آرامش در مقابل مسائل بود. و جالب اینکه بعد از این که فشار بالا آمد و به حال طبیعی برگشت، ایشان به حاج احمد آقا گفته بودند که "این دنیا وآن دنیا برای من زیاد فرقنمی کند. کاری که باید بکنم، کرده و وظیفه ام را انجام داده ام; منتها یک مقدار مسائل راجع به انقلاب مانده که آنها ناتمام است. "یعنی نگرانی ایشان راجع به مسائل انقلاب بود. وقتی ایشان احساس کرد که دارد رحلت می کند، هیچ احساسی نداشت; جز اینکه حس بکند ممکن است در اینجا فوت بکند و بعد یک مقدار مسائل انقلاب بماند. من چون دقیقا نزدیک به ایشان بودم ازنظر خیلی از مسائل حس کردم که ایشان وصیتنامه را نوشته اند و بعد از آن هم در واقع شروع کرده اند به ادامه وصیتنامه نوشتن که طول کشید و آن گوهر نایابی را نوشتند که در شان خودشان بود. موضوع دیگر اینکه یک سال قبل از رحلت ایشان در 13/3/67 ایشان زنگ زدند گفتند که ناراحتم. گفتم: درد سینه دارید؟ گفتند: نه "گفتیم: ناراحتی شما چیه؟ گفتند: خیلی احساس ضعف می کنم." فشار را گرفتیم دیدیم سقوط کرده و نوار گرفتم دیدیم تغییر نکرده است.
سرم وصل کردیم ومعاینه کردیم، معاینه هم چیز جدیدی را نشان نداد. نوار چیز جدیدی را نشان نداد و بعد از سرم وصل کردن; ایشان احساس دردی در شکم شان کردند، من اولین فکری که کردم این بود که رگ بزرگ شکم، آئورت پاره شده یا دارد پاره می شود چون در افراد مسن این احتمال وجود دارد یا اینکه ... بهر جهت در این جریان ها بودیم که درد شکم شان شدت گرفت ما در آن زمان برادران دیگری را به کمک طلبیدیم مثل آقای دکتر فاضل و آقای زالی متخصص گوارش آن ها تا داشتند می آمدند خیلی جالب است که ایشان حاج احمد آقا را صدا کردند اصولا در مراحلی که حالشان خیلی بد می شد حاج احمد آقا را همیشه صدا می کردند. حاج احمد آقا هم در اطراف بودند تشریف آوردند من یادم هست که در اینجا یک توصیه جالبی کردند که در خاطراتم نقل کرده ام به فرزندشان گفتند که "خانم را مواظب باشید که بعد از من به ایشان بد نگذرد"، یعنی توصیه ای که کردند یک توصیه عمومی بود.
یک خاطره دیگر که مربوط به آخرین روز عمر با برکت ایشان است. ایشان در حالی که حس کرد که فشار دارد سقوط می کند و افراد مختلف در اطراف ایشان بیش از معمول وجود دارد به یقین می دانست که در واقع مراحل آخر زندگی را طی می کند در این مراحل دیگر با خودش و خدای خودش بود. با اینکه بیماری آنقدر وسیع پیشرفت کرده بود که تمام تار و پود وجود ایشان را سلول های سرطانی گرفته بود، ریه را گرفته بود، کبد را گرفته بود و جاهای مختلف را گرفته بود...
ایشان در بستر که خوابیده بودند اغلب در یک حالت بیحالی که درست نمی توانست جواب بدهد و تن صدا پائین آمده بود; وقتی که حس می کرد نزدیک ظهر است، دائما به ما ذکر می کرد که بگوئید وقت نماز ظهر شده؟ یا وقت نماز مغرب شده؟ وقتی که به نماز می رسید ایشان با تن صدای خوب نماز می خواند و هشیاری کامل داشت. وقتی نماز تمام می شد ایشان دوباره می رفت به حالت خودش و ما همه حس می کردیم با خدای خودش خلوت کرده است. ساعت های آخر عمر دائما سوره الحمد را می خواندند دائم و متصل می خواندند البته با صدای بسیار ضعیف. یک چیزی که برای من جالب بود این نکته بود که در یکی از منابر شنیده بودم که یک فردی آمده کتابی نوشته که آخرین جمله ای که بزرگان دین گفتند چه بوده است؟ البته این صحبت را چند سال پیش، قبل از اینکه ایشان حلت بکنند شنیده بودم. بعدا که ایشان در آن مراحل بد و خیلی ناجور قرار داشتند و دیگر تن صدا خیلی پائین بود و فشار بسیار پائین آمده بود و روی 40
میلی متر جیوه، بود و اصلا قدرت تنفس و قدرت صحبت و توان از ایشان گرفته شده بودناگهان مرا به اسم صدا کردند و چون به من می گفتند: آقای دکتر. دستور دادند آقای دکتر (من نزدیک بودم) گفتم جانم چیه؟ ایشان ذکر کردند که وضو گرفتن قبل از وقت، تا این جمله را گفتند من متوجه شدم یک مسئله فقهی را دارند مطرح می کنند. آقای آشتیانی نزدیک بود صدا کردم و حاج احمد آقا نزدیک بود ایشان را هم صدا کردم گفتم تشریف بیاورید امام یک مسئله فقهی را می گویند و در حد من نیست من می خواهم عرض بکنم که امام چند چیز برایش خیلی الگو بود. آن چیزی که می خواهم ذکر کنم آخرین خواسته امام (س) است در واقع آخرین مطلبی که امام به ذهنش آمده و خطور کرده بود که مربوط می شود به یک ساعت یا نیم ساعت قبل از متوقف شدن قلب و رحلت ایشان.
مسئله ای که فرمودند یک مسئله فقهی بود یعنی اینقدر بزرگ بود این مسئله فقهی که آخرین جمله ایشان بود و مهم تر از این استنباط کردم که مهمترین قسمتی که در زندگی ایشان بود احساس مسئولیت بود که حس می کرد نکند این مسئله فقهی را یک جوری در کتابهای خودش و در رساله خودش منعکس کرده باشد که برای دیگران واضح نباشد و ایشان یک وقت در برابر خداوند مسئول باشد پس من فکرمی کنم مسئولیت بزرگترین ستون اصلی زندگی ایشان بود و این آخرین جمله ایشان بود و آخرین خواسته ایشان بود و آخرین مطلب ایشان بود که در واقع همین احساس مسئولیت بود که باعث شده بود ایشان انقلاب را به پا کرد، همین احساس مسئولیت بود که از زندان نمی ترسید، همین احساس مسئولیت بود که ایشان از موشک نمی ترسید و بارها و بارها من شاهد آن بودم. یکبار گفتند امشب حتما جماران را می زنند، شما هم بیائید من هم با کمال افتخار آمدم که در خدمت ایشان باشم ولی ایشان اصلا پناهگاه را قبول نداشت می گفت من بروم در پناهگاه و یک عده پناهگاه نداشته باشند.
من به پناهگاه بروم و یک عده در زیر پناه خودشان جا نداشته باشند. به هیچ وجه قبول نداشت. به این علت که ایشان با مسئولیت متولد شده بود با احساس مسئولیت هم رحلت کرد. و من احساسم این است که آن چیزی که از صحبت هایم و از خاطراتم می توان نتیجه گرفت در همین جمله خلاصه می شود: اگر کسی مثل امام احساس مسئولیت بکند آن وقت حرکت ایجاد می شود آن وقت سازندگی شروع می شود، آن می شود که وقتی فشار به 40 میلی متر جیوه می رسد که انسان نه قدرت تفکر دارد و نه حرکت و نه صحبت، آن موقع برمی گردد و احساس مسئولیت می کند که نکند در مقابل این سئوال در مقابل خداوند مسئول باشد.
به گزارش خبرنگار مهر در قم، آیت الله ابراهیم امینی در خطبه های این هفته نماز جمعه قم که در حرم مطهر حضرت معصومه (س) برگزار شد، اظهار داشت: در مراسمهایی که به مناسبت بزرگداشت امام خمینی (ره) برگزار می شود به ابعاد سیاسی و شخصیتی آن بزرگوار و عظمت انقلاب اسلامی و عوامل پیروزی انقلاب اشاره می شود در حالیکه جنبه های معنوی ابعاد شخصیتی حضرت امام بارزتر از سایر ویژگیهای این بزرگوار است.
-
انسان وقتی برنامه های رادیو و تلویزیون را گوش می کند و صحبتهای متفرقه ای که در مراسمها بیان می شود را دقت می کند این جنبه های شخصیتی امام به ویژه جنبه های سیاسی آن مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، در صورتی که به نظر بنده بزرگترین ویژگی امام جنبه های معنوی و عرفای شخصیت ایشان است.
-
ترس این است که به تدریج جنبه های معنوی و عرفانی شخصیت امام فراموش شود و این خطرناک است.
-
ایمان و یقین خالص به خدا، معاد، نبوت و امامت از دیگر ویژگی های مهم بنیانگذار انقلاب اسلامی بود. رمز نفوذ کلام و موضع گیری های آن بزرگوار ایمان قلبی ایشان بود.
-
محبوبیت فراوان مردم نسبت به امام مورد توجه قرار داد . این محبوبیت اختصاص به زمان انقلاب و بعد از دفاع مقدس ندارد بلکه بنده که از سال 1321 در درس ایشان شرکت می کردم امام به گونه ای صحبت می کردند که اشک از چشم ها جاری می شد.
-
خوشبختانه مردم آزاد جهان و ایران اسلامی بعد از 21 سال هنوز امام را فراموش نکرده اند و در مراسم های مختلف حضور باشکوهی دارند البته باید این چنین باشد چرا که به واسطه رهبری های آن بزرگوار حاکمیت اسلام بعد از قرن ها از مهجوریت خارج شد.
-
ما همواره باید یاد امام را گرامی بداریم و در تعقیب آرمانهای ایشان قدم برداریم.
امینی با قدردانی از مدیریت صحیح مقام معظم رهبری در اداره کشور خاطرنشان کرد: ایشان همانند امام خمینی از نظام اسلامی دفاع می کنند و مردم از رهبری های این بزرگوار استفاده می کنند و امیدواریم امت اسلامی از نعمت وجود پربرکت ایشان بیشتر بهره مند شوند.
امام جمعه قم به سالروز قیام 15 خرداد اشاره کرد و گفت: 15 خرداد از روزهای بسیار مهم و سرنوشت ساز است و در این روز مردم وفادار به امام پس از اینکه متوجه دستگیری ایشان از سوی رژیم منحوس پهلوی شدند به خیابان ها ریختند و رژیم پهلوی مردم بی دفاع را به گلوله بست و هزاران شهید و زخمی به جای مانده است.
وی با اشاره به حمله رژیم صهیونیستی به کاروان آزادی غزه بیان کرد: این جنایت اسرائیل یکی از بزرگترین جنایت ها است و این رژیم وحشی و جنایتکار کاروان آزادی غزه را که برای یاری مردم مظلوم فلسطین در حال حرکت به این سرزمین بودند را مورد تهاجم قرار داد.
مردم قم همچنین پس از اقامه نماز جمعه در حمایت از مردم مظلوم فلسطین و غزه و محکوم کردن جنایات اسرائیل دست به راهپیمایی زدند.
بر اساس این گزارش مردم قم فاصله میان حرم مطهر حضرت معصومه(س) تا چهارراه شهدای این شهر را با سردادن شعارهایی از قبیل الله اکبر، مرگ بر اسرائیل ، ما پیرو امیر مومنانیم حامی مظلومان و دشمن ظالمانیم، برادر مسلمان فلسطین حامی تو ملت ایران زمین، دفاع از فلسطین باعث عزت ماست نابودی خواسته ملت ماست، حمایت از فلسطین حمایت از امام است، طی کردند.
مهر با مخابره این خبر نوشت:بعد از پایان سخنان نیمه کاره سید حسن خمینی ، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان خطیب نماز جمعه تهران در جایگاه حضور یافتند و با بوسیدن پیشانی سید حسن خمینی او را مورد تفقد قرار دادند.

باشگاه استیل آذین که تنها تیم خصوصی لیگ برتر امسال محسوب می شود روز گذشته این خبر را منتشرکرد که مذاکراتش با شرکت محصولات صوتی و تصویری سونی به سرانجام رسیده و این شرکت به عنوان اسپانسر اول مبلغ 4 میلیارد تومان برای این تیم می پردازد.
این ادعا درحالی طرح شده که در هفته های اخیر دعواهای رسانه ای زیادی میان مالک استیل و سرپرست پرسپولیس بر سر میزان جذب اسپانسر در این تیم در گرفته بود و کاشانی با ارائه آمار دوران حضور هدایتی در پرسپولیس و قرارداد منعقده تیم او با ماری براون اصرار داشت که ارقام بالای 2 میلیارد برای جذب اسپانسر با واقعیت نمی تواند منطبق باشد.
هدایتی هم ادعا کرد پس از ثبت رسمی قرارداد اسپانسرینگ ، مبلغ قرارداد و لیست شرکت هایی که در مناقصه شرکت کرده بودند را منتشر می کند. استیل آذینی ها این قرارداد رابرای روی پیراهن خود ثبت کرده اند و نزدیکان به این باشگاه ادعا دارند قراردادی دو میلیاردی را هم برای اسپانسر دوم که نامش بر پشت پیراهن ثبت می شود ، امضا کرده اند.
تا به حال بالاترین رقم ثبت شده اسپانسریسم در لیگ برتر ، قراردادی بوده که باشگاه پرسپولیس با شهرداری تهران بسته و 1900 میلیون تومان از موسسه اعتباری شهربرای سال 87 گرفته است. این قرارداد درحالی امضا شد که حبیب کاشانی عضو شورای شهر تهران بود و البته همچنان هم شهرداری تهران اسپانسر اصلی این تیم سرخپوش محبوب تحت اداره حبیب کاشانی است.

درحالی که دوره نابسامانی باشگاه استقلال پس از استعفای امیر واعظ آشتیانی و اعضای هیات مدیره این تیم همچنان ادامه دارد ، امیر قلعه نویی به دعوت علی سعیدلو به سازمان ورزش رفت. در این دیدار تقریبا کوتاه ، رئیس سازمان ورزش از امیر قلعه نویی که نماد واعظ ستیزی در یکسال گذشته بود ، درباره راه های خروج استقلال از بحران پرسید.
قلعه نویی که در لیگ هشتم همراه با استقلال به قهرمانی لیگ رسید و به دلیل اختلاف با واعظ پس از قهرمانی از این تیم جدا شد طرف مشورت رئیس سازمان قرار گرفت تا سعیدلو بتواند پیشنهاد شرکت محصولات غذایی یک و یک را بررسی کند. پیشنهادی که بر اساس آن ، این شرکت شیرازی موظف می شود تا 60 درصد هزینه های جاری استقلال را بپردازد و در عوض با نظارت مستقیم سازمان و هیات مدیره ، نمایندگانی از این شرکت که در حقیقت همان مدیران سابق استقلال چون قریب و فتح الله زاده هستند باید اداره استقلال را در دست بگیرند.
این گروه قلعه نویی را به عنوان گزینه سرمربیگری تیم ، معرفی کرده اند . البته رئیس سازمان در جمع بندی حرف هایش با دیگر گزینه های مورد نظر برای اداره استقلال هم به قطعیت رسیده تنها گزینه ای در میان مربیان داخلی که با حضور خود می تواند فضای سکوها را از حالت تشنج خارج کند ، امیر است.
قلعه نویی در دیدار با سعیدلو برای رئیس ورزش شرح داد که چون قراردادش با تیم اصفهانی سپاهان ، رسمی نشده است می تواند به استقلال برگردد و سازمان هم با توجه به حساسیت شرایط فعلی استقلال از این مربی خواست تا کمی در ثبت قرارداد خود با تیم اصفهانی درنگ کند. با توجه به تعطیلات پیش رو ، قلعه نویی تا یکشنبه عصرمنتظر پاسخ قطعی سازمان ورزش می ماند . نزدیکان به امیر می گویند او روز دوشنبه معرفی شده و از همان روز برای تیمش تمرین می گذارد البته منابع مطلع در سازمان ورزش می گویند بازگشت قلعه نویی هنوز کاملا قطعی نیست اما او جدی ترین گزینه است.
قلعه نویی کمتر از 3 هفته قبل اعلام کرده بود امسال حتی اگر کشاورزی کند هم به استقلال بر نمی گردد. او اما بزودی در مصاحبه ای از شرایط ویژه تیم و دینش به هواداران می گوید و به استقلال برمی گردد. در تماس خبرنگار ما با قلعه نویی او که تمایلی به مصاحبه نداشت درباره دیدار با سعیدلو گفت:« این نشست جنبه مشورتی داشت و قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد. من تمایلی ندارم تا بعد از تعطیلات در این باره حرفی بزنم اما این حقیقت دارد که بحث ما در ارتباط با استقلال بود.»
این مادر که جزوزا مول نام دارد ابتدا ادعا کرده بود دختر کوچکش روز یکشنبه در مهدکودکی در کوشابامبا بدست یک پرستار ربوده شده است اما در بازجویی پلیس اعتراف کرد فرزندش را فروخته است. خریدار این نوزاد که یک زن سی و پنج ساله نازا است پس از بازداشت به پلیس گفت دو ماه پیش از تولد نوزاد با مادرش که می خواست از شر این بچه خلاص شود برای گرفتن بچه توافق کرده بود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، مادر این نوزاد که از طبقه روستایی و فقیر بولیوی است و به شغل خدمتکاری در خانه ها مشغول است در توجیه اقدام خود گفت شوهرش وی را رها کرده و او به خاطر فقر مجبور به این کار شده است.

پس از فسخ ناگهانی قرارداد مصطفی دنیزلی با باشگاه بشیکتاش ترکیه که توسط مربی سرشناس ترک اتفاق افتاد. او درباره این تصمیمش به خبرنگاران گفت:« مشکلات جسمی و بیماری ام سبب شد تصمیم بگیرم استعفا بهم و باشگاه هم این خواست مرا پذیرفت . » این ادعا درحالی مطرح می شود که تنها ساعتی پس از این تصمیم ، دور جدیدی از مذاکرات تیم متمول تهرانی با مربی ترک آغاز شد. مصطفی آجورلو که یک دوره همکاری موفق را با دنیزلی در پاس سپری کرده است از ماه ها قبل به دنبال کشاندن او به تهران بود اما تا دیروز موفق نشده بود دوست سابقش را دوباره به ایران برگرداند چون دنیزلی در دو سال حضور در بشیکتاش توانست سه عنوان قهرمانی با این تیمکسب کند و در لیگ قهرمانان اروپا هم موفق باشد.
یکی از مسئولان باشگاه استیل آذین در این باره می گوید:« به خواست مدیریت تیم دور جدید مذاکرات با دنیزلی آغاز شده و نمایندگان باشگاه بزودی با او دیدار خواهند داشت. دنیزلی گزینه اول مربیگری تیم ماست و امیدواریم در شروع هفته آینده با او به توافق برسیم.»
استیل آذین در هفته گذشته تقریبا تمام اسکلت تیم سال بعد خود راانتخاب کرد و توانست بازیکنان خوبی از لیگ ایران را جذب کند. دنیزلی هم برای حضور در این تیم رقمی نزدیک به 3 میلیارد تومان برای هدایتی هزینه خواهد داشت . دنیزلی به رغم همه محبوبیت خود در ایران اما هنوز جای خالی قهرمانی لیگ ایران را در کارنامه اش حس می کند.

قلعه نویی که به نوشته یکی از نشریات ورزشی به بهانه حضور در یک برنامه تلویزیونی به تهران آمده بود ، ظهر امروز به دفتر علی سعیدلو رفت تا در رابطه با حضور در باشگاه استقلال با او صحبت کند.
قلعه نویی اگرچه با سپاهان قراردادی داخلی را امضا کرده اما چون بیش از72 ساعت از این قرارداد گذشته و هنوز این برگه در هیات فوتبال استان اصفهان به ثبت نرسیده ، قلعه نویی می تواند به هر تیمی که دوست داشته باشد بپیوندد. البته هنوز جزئیات دقیقی از حاصل نشست قلعه نویی و سعیدلو منتشر نشده است اما کنسرسیومی که قصد سرمایه گذاری در استقلال را دارد همگی از دوستان صمیمی قلعه نویی هستند و حضور آنها بی شک سبب بازگشت او می شود. قلعه نویی و ساکت در سپاهان اگرچه فصلی موفق را سپری کردند اما اختلافات زیادی را بر سر بازیکنان شاخص تیم دارند و البته این حقیقتی غیر قابل کتمان است که هیچ کس چون قلعه نویی نمی تواند رضایت خاطر طرفداران استقلال را برای هدایت این تیم جلب کند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]