سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که حاجت به مؤمن برد چنان است که حاجت خود به خدا برده و آن که آن را به کافر برد چنان است که از خدا شکایت کرده . [نهج البلاغه]
 
شنبه 89 مرداد 2 , ساعت 7:45 عصر
متولی مسجد جمکران چه پاسخی دارد؟
 

 

 یادداشت زیر توسط حجت الاسلام دکتر رسول جعفریان درباره گسترش برخی مسائل خرافی در جمکران منتشر شده است.

سال هاست شاهد آن هستیم که چاهی در قسمتی از حیاط مسجد جمکران کنده شده و مردم عریضه ‌های خود را که عبارت از بیان نیازمندی ودعایشان است روی کاغذی نوشته در آن می‌اندازند. چاهی که سابقه آن روشن و واضح بوده و هیچ استناد و نقطه اتکایی ندارد.

مصاحبه متولی مسجد جمکران و اظهارات شگفت او در توجیه و توسعه آن و واگذاری کاغذ های ده تومانی و پانزده تومانی برای نوشتن عریضه تازه‌ترین نکته ای بود که در این باره مطرح شد.

جدای از ماجرای این چاه، دو سه سال پیش، داستان محراب و شیشه‌ای که کنار آن در همین مسجد نصب شد پیش آمد که چون جدید بود و هنوز رنگ کهنگی به خود نگرفته بود، وقتی با اعتراض آیت الله مکارم روبرو شد، جمع آوری گردید. ایشان در صحبت خود فرمودند:

اخیرا در محراب مسجد جمکران یک تشکیلات شیشه‌اى سبزرنگ و چراغ درست کرده‌اند که کم‌کم به صورت امامزاده‌اى درآمده است. مردم براى بوسیدن این شیشه صف می‌کشند،کسانی هم هنگام دور شدن عقب عقب می‌روند مثل کارى که در حرم امامان و امامزاده‌ها می‌کنند. بعضی‌ها هم فاتحه می‌خوانند، عده‌اى تعظیم می‌کنند، بعضی از عوام هم می‌گویند اینجا قبر حضرت ولی عصر(عج) است! حتما چند سال دیگر هم فردى پیدا می‌شود وکتابی می‌نویسد که 70 نفر از اوتاد در اینجا دفن شده‌اند. هرکس مرتکب این کار شده، اشتباه کرده است، این ضربه‌اى به مسجد جمکران است.

اما این روزها اظهار نظر متولی رسمی جمکران در باره «عریضه نویسی» آن هم در چاهی که در این مسجد کنده شده، هرچند ممکن است به ظاهر بی اهمیت باشد، لکن حقیقت آن است که این توصیه ‌ها، نشانگر رواج یافتن روشهای نامتعارفی است که در حوزه دین به ویژه در مکانی که انتساب به حضرت مهدی علیه السلام دارد رخ می‌دهد.

تبعات چنین توصیه هایی از یک طرف، و دینی و مذهبی نشان آن روشها سوی دیگر، بیش از همه راه را برای باز شدن مسیرهای و مقصدهای تازه‌ای فراهم می‌کند که دشوار بتوان تعریف صحیح و صریحی در شرع از آنها به دست داد. به بخشهایی از مصاحبه ایشان توجه کنید:

عریضه نویسی یکی از راههای توسل است و توسل جزو مبانی دینی ما است . ایشان برای توجیه مخالفان گفتند: این افراد را به عریضه هایی از ائمه معصومین به ویژه از امام زمان در رابطه با ارتباطی که از طریق نائبان خاص حضرت در زمان غیبت صغری بوده توجه می دهیم.

وافی در رابطه با علت انداختن این عریضه ها صرفا در چاه جمکران گفت: به علت این که حس و حالت توجه و حضور در این فضا به دلیل مسجد بیشتر است، بسیاری از زائران دوست دارند عریضه خود را در این چاه بیندازند.

آقای وافی در توضیح روند عریضه نویسی کنار چاه جمکران و سرانجام این عریضه ها گفت: زائران از داخل یا خارج از کشور کنار چاه جمکران با عریضه مکتوب خود حاضر می شوند در غیر این صورت کاغذهایی به مبلغ 100 یا 150 ریال در اختیار آنها قرار داده می شود و با توجه به عریضه ای که توصیف شد متن عریضه خود را می نویسند و آن را داخل چاه می اندازند. هر دو تا سه ماه، ورود به چاه صورت می گیرد و این نامه ها بیرون آورده می شود. (مهرنیوز، 30 / 1 / 1389)

تمسک به کلیاتی از قبیل این که عریضه نویسی مصداقی از توسل است، تطبیق آنها با پاسخهای مکتوب امامان به نواب خاصه یا جز آنان، یا آن که چند روایت در فلان کتاب مرحوم مجلسی یا میرزا حسین نوری هست، مشکلی را حل نمی‌کند. روایت در باره بسیاری از مسائل هست اما آنچه به طور رسمی به عنوان یک امر دینی و شرعی پذیرفته می‌شود امر دیگری است. این امور نیاز به تأمل مراجع دینی و اظهار نظر آنها دارد. چگونه می‌توان با چند روایت که آن هم صراحت ندارد، چنین رسمی را رواج داد در حالی که علما صدها روایت نقل شده توسط همین میرزای نوری را در باب تحریف قرآن، رد و فاقد اعتبار و ارزش می دانند؟

اساسا فرض کنیم این روشها درست است، آیا هر حلالی را می‌توان به صورت فراگیر و عمومی مطرح کرد؟ اگر واقعا حفظ آبروی شیعه در رها کردن برخی از این روشها باشد، درست مثل نگذاشتن مهر در مکانهای خاص که مورد تأکید فقهاست، یا مخالفت با برخی از روشهای عزاداری ـ که از قضا آنها نیز شبیه همین توجیهات و تطبیق‌های کلی را برای شرعی کردنشان به همراه دارند ـ آیا در این صورت نباید دست از این اقدامات برداشت و از رواج علنی آنها جلوگیری کرد؟

نکته مهم دیگر این است که چه ضمانتی وجود دارد که در آینده در هر مسجد و امامزاده و بقعه و تکیه‌ای یک چاه درست نشده و زمینه برای ریخته شدن عریضه در آنها فراهم نشود؟ آیا در آن صورت، جناب متولی، باز هم همین استدلالها را خواهند آورد؟ یا آن که خواهند گفت بین جمکران و جاهای دیگر فرق است؟‌ برای مثال، چرا در حرم امام رضا چاهی کنده نمی شود تا میلیونها زائر عریضه خود را در آن چاه بیندازند؟ در کنار کعبه ودر مسجد النبی و بقیع هم، آیا می‌توان شبیه این چاه را کند و عریضه‌ها را داخل آن ریخت؟

در باره این قبیل امور علما و مراجع باید اظهار کرده و اگر چنان که شورایی از علمای درجه اول و مراجع ایجاد شده و رسمیت یا غیر رسمی بودن این موارد را که به لحاظ شرعی مشکوک و مسیر توسعه آنها همراه دست انداز و مشکل آفرین برای شیعه است اعلام کند، بسیار اقدام خوبی خواهد بود.

طی یک دهه اخیر شاهد بودیم که برخورد حکومت با افراد مدعی ارتباط با امام زمان علیه السلام و نیز ارتباط با عالم بالا و ایجاد برخی مراکز زیارتی با خواب و غیره، یا شفای بیماران صعب العلاج یا امامزاده های خود ساخته، و حتی تخریب آنها توسط بلدوزرهای دولتی، اقدام اساسی در کاهش آنها بوده است.

این قبیل اقدامات معقول ومعتدل و درست، باید ادامه یابد و اجازه داده نشود تا دین از مسیر واقعی و اصیل خود خارج گردد و شیعه در میان سایر مسلمانان مشکل‌دار جلوه ‌کند.

این یادداشت را در حالی نوشتم که مع الاسف بارها دیده و تجربه‌ کرده‌ایم که هرچه را مورد نقد و انکار قرار دهیم، اقبال بیشتر و حساسیت فزون‌تری روی آن صورت گرفته و گوینده آن نقد بیشتر مورد انتقادهای تند قرار می‌گیرد. اما چه کنیم با روایاتی که به هر روی، روی حق گویی تأکید کرده و از کسانی که چیزی می‌دانند خواسته است تا آن را بیان کنند.

به هر روی، باید منتظر رأی مراجع عظام و علمایی بود که در کار دین شناسی خبره بوده و همواره با مراعات مصالح اسلام و تشیع و جامعه انقلابی ـ اسلامی ایران، به راهنمایی مردم می‌پردازند. در نهایت ما تسلیم رأی عالمان هستیم.


جمعه 89 مرداد 1 , ساعت 8:37 عصر
زندگی‌نامه‌ای که نخوانده‌ایم
 

 یازده شعبان روز ولادت حضرت علی اکبر است، کسی که او را تنها در صحنه های عاشورا می شناسیم.

تحقیق در زندگی پیش از عاشورای او مسئله ای است که هنوز توسط نویسندگان و پژوهشگران حوزه دین پی جویی نشده است. در این مختصر اشاره کوتاهی به زندگی و اخلاق این فرزند امام حسین (ع) شده است.

*********

حضرت علی اکبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان،(1)سال43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.(2)

او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود . و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد .نقل است روزی علی اکبر(ع) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اکبرسئوال کرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوک؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اکبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار ده ها فرزند پسر به من عنایت کند نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهه ا فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.

درباره شخصیت علی اکبر(ع) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود. (3)

در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی که علی اکبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:« یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم.

بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود.(4) این قول مبتنی بر این است که وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود. در برخی روایات هم سن ایشان را 28 ساله ذکر کرده اند، وی در مکتب جدش امام علی بن ابی طالب (ع) و در دامن مهرانگیز پدرش امام حسین(ع) در مدینه و کوفه تربیت و رشد و کمال یافت.

امام حسین (ع) در تربیت وی و آموزش قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت.

اما از این که وی از امام زین العابدین(ع)، فرزند دیگر امام حسین(ع) بزرگتر یا کوچک تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. روایتی از امام زین العابدین(ع) نقل شده که دلالت دارد بر این که وی از جهت سن کوچک تر از علی اکبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: کان لی اخ یقال له علیّ اکبر منّی قتله الناس ...(5)

پی نوشت ها:
1. مستدرک سفینه البحار (علی نمازی)، ج 5، ص 388.

2. أعلام النّساء المؤمنات (محمد حسون و امّ علی مشکور)، ص 126؛ مقاتل الطالبین (ابوالفرج اصفهانی)، ص 52.

3. منتهی الامال ، ج 1، ص

4. مقاتل الطالبین، ص 53.

5. نسب قریش (مصعب عبن عبدالله زبیری)، ص 85، الطبقات الکبری (محمد بن سعد زهری)، ج 5، ص 211


جمعه 89 مرداد 1 , ساعت 6:19 عصر
آیا جزیرة خضراء واقعاً وجود دارد؟
 
 گفته می شود شخصی به نام زین‌الدین علی بن فضل مازندرانی، در سال 690 ق. از سرزمین «بربر»، طی سفری به اقیانوس اطلس، سه روز با کشتی در دل آب، در حرکت بوده، تا به جزایر روافض (شیعیان) رسیده است.

در آنجا اطلاع می‌یابد که جزیره‌ای به نام جزیرة خضراء وجود دارد که اولاد حضرت ولی عصر(ع) در آنجا زندگی می‌کنند. وی مدت چهل روز در همان محل اسکانش می‌ماند، و پس از چهل روز، هفت کشتی حامل مواد غذایی، از جزیرة خضراء، به این جزیره می‌آید. ناخدای کشتی، او را با نام و نام پدرش، صدا می‌زند و می‌گوید، که مشخصات تو را به من گفته‌اند و اجازه دادند که تو را به جزیرة خضراء ببرم.

 جزیرة خضرا واقامت‌گاه امام عصر(عج)

به راستی آیا جزیرة خضراء واقعاً وجود دارد و دیگر اینکه آیا حضرت امام زمان(ع) در آنجا زندگی می‌کنند؟

 موضوع «جزیرة خضراء» به عنوان محل اقامت و زندگانی حضرت ولی‌عصر(ع) در عصر غیبت کبری، برگرفته از حکایتی است که عالمان صاحب‌نظر شیعه، دربارة استناد آن، متفق‌القول نیستند؛ گروهی آنرا پذیرفته و در نتیجه معتقد به وجود چنین جزیره‌ای هستند و جمعی، آنرا از درجة اعتبار ساقط دانسته و به همین دلیل منکر وجود جزیرة خضرا می‌باشند، در اینجا برای روشن‌تر شدن موضوع به بررسی این دیدگاه‌ها و اهم مستندات طرفین می‌پردازیم.

نخست: دیدگاه موافقان
این گروه از عالمان شیعه، نقل می‌کنند که شخصی به نام زین‌الدین علی بن فضل مازندرانی، در سال 690 ق. از سرزمین «بربر»، طی سفری به اقیانوس اطلس، سه روز با کشتی در دل آب، در حرکت بوده، تا به جزایر روافض (شیعیان) رسیده است. در آنجا اطلاع می‌یابد که جزیره‌ای به نام جزیرة خضراء وجود دارد که اولاد حضرت ولی عصر(ع) در آنجا زندگی می‌کنند. وی مدت چهل روز در همان محل اسکانش می‌ماند، و پس از چهل روز، هفت کشتی حامل مواد غذایی، از جزیرة خضراء، به این جزیره می‌آید. ناخدای کشتی، او را با نام و نام پدرش، صدا می‌زند و می‌گوید، که مشخصات تو را به من گفته‌اند و اجازه دادند که تو را به جزیرة خضراء ببرم. آنگاه او را به آنجا می‌برد. پس از 16 روز دریانوردی، سرانجام به «آب‌های سفید»ی می‌رسند و ناخدا توضیح می‌دهد که این آب‌ها، مانند «سور بلد» (دیوار شهر) جزیره را احاطه کرده است و کشتی‌های دشمنان، هرگز نمی‌توانند از آنها بگذرند و به برکت وجود حضرت ولی‌عصر(ع) در آن غرق می‌شوند. بنا به نقل، سپس به جزیرة خضراء می‌رسد و جمعیت انبوهی را با بهترین لباس‌ها و نیکوترین وضع مشاهده می‌کند. شهری بسیار آباد، با درختانی سرسبز و انواع میوه‌ها و بازارهای بسیار و ساختمان‌هایی مجلل از سنگ‌های رخام دیده، می‌گوید، شخص بزرگواری به نام «سید شمس الدین» که او را نوة پنجم امام زمان(ع) معرفی می‌کند، مسئول تعلیم، تربیت و ادارة آنجا بود، و نایب خاص حضرت(ع) در آن جزیره، نیز بوده، از امام(ع) فرمان می‌گرفته، ولی حضرت را نمی‌دیده و تنها، هر صبح جمعه نامه‌ای به خط مبارکشان در نقطة معینی گذاشته می‌شده، و در آن، آنچه تا یک هفته مورد نیاز بوده است، مرقوم بوده است. علی بن فاضل، طبق نقل، مدت 18 روز، در آن جزیره اقامت داشته، و از محضر سید شمس‌الدین، خوشه چیده، و پس از آن، به او دستور رسیده که به وطنش بازگردد.
علی بن فاضل، همچنین، آنچه را بنا به قول او، از سخنان سید شمس‌الدین، شنیده، در کتابی به نام الفوائد الشّمسیّه بیان داشته و ماجرای خود را به تنی چند از عالمان معاصر خویش بازگفته است.1

ناقلان حکایت
این حکایت را فضل بن یحیی طیبی، نویسندة قرن هفتم هجری قمری، به تاریخ 11 شوال، سال 669 ، از زبان علی بن فاضل در شهر حلّه شنیده، و آنرا در کتابی با نام جزیرة الخضراء گرد آورده است. این کتاب، از سوی عالمان زیر مورد توجه واقع شده است:
ـ شهید اول، آنرا به خط خود نوشته، و خط او در خزانة امیرالمؤمنین(ع) پیدا شده است.
ـ محقق کرکی، آنرا به فارسی برگردانده است.
ـ علامه محمدباقر مجلسی، آنرا در بحارالأنوار نقل کرده است.
ـ شیخ حر عاملی، آنرا در کتاب إثبات الهداة درج نموده است.
ـ وحید بهبهانی، به مضمون آن فتوی داده است.
ـ بحرالعلوم، در کتاب رجال خویش، آنرا مورد استناد قرار داده است.
ـ قاضی نورالله شوشتری، محافظت بر آنرا بر هر مؤمنی لازم داشته است.
ـ میرزا عبدالله اصفهانی (افندی) آنرا در کتاب ریاض العلماء نقل کرده است.
ـ میرزای نوری، آنرا در کتاب جنة المأوی و النجم الثاقب آورده است.
البته، حکایتی نیز دربارة محل اقامت حضرت امام(ع) از سوی شخصی به نام «انباری» نقل شده است. اما به دلیل آنکه وی، آنرا از شخصی مجهول نقل کرده است، به همان حکایت پیشین اکتفا می‌کنیم.1
براساس حکایت علی بن فاضل، حضرت امام عصر(ع) و فرزندان ایشان، در آن جزیره، در اقیانوس اطلس سکونت دارند، و همه ساله، در موسم حج، حج می‌گزارند و پس از زیارت آباء و اجداد طاهرینشان(ع) در حجاز، عراق و طوس، مجدداً به جزیره باز می‌گردند و اقامت غالب آن حضرت(ع) در همان جزیره است.

دوم: دیدگاه مخالفان
همان‌طور که قبلاً گفتیم، جمعی از عالمان شیعه حکایتی را که دلالت بر وجود جزیرة خضراء دارد، و مطابق آنچه بیان شد، محل اقامت غالب حضرت امام زمان(ع) می‌باشد، دارای اشکال می‌دانند، و از آنجا که دلیل دیگری در دست نمی‌باشد، به وجود چنان جزیره‌ای قائل نیستند.
اشکالات استناد این حکایت، از سوی این دسته از عالمان عبارتند از:
1. علامة مجلسی(ره)، که این حکایت، از طریق نقل او در کتاب بحارالأنوار به گویندة آن (علی بن فاضل) می‌رسد، در مقدمة بیان حکایت می‌گوید: «رساله‌ای مشهور به جزیرة خضراء ...، سبب اینکه برایش باب مستقلی باز کردم، این است که آنرا در کتاب‌های روایی ندیدم.»
آنگاه حکایت را از بسم‌الله الرحمن الرحیم آغاز می‌کند، اما آنرا بدون معرفی راوی قبل از خود، و ذکر نام کسی که می‌گوید: آنرا در خزانه امیرمؤمنان(ع) یافته است» نقل کرده است.
آنگاه حکایت، آغاز می‌شود که شخصی می‌گوید: «در خزانة امیرمؤمنان... متنی به خط شیخ فاضل فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی دیدم که در آن چنین آمده بود...» اما اسمی از کسی که آنرا باز می‌گوید، وجود ندارد.
به علاوه، سید هاشم بحرانی، نیز، که معاصر علامه مجلسی است، گفته است: «یکی از مشایخ می‌گوید: به خط شیخ یافتم...»
با توجه به این، اسم و نسب و وضعیت فردی که حکایت را تعریف می‌کند، معلوم نیست. قطعاً، آن فرد علامة مجلسی نبوده است، زیرا ایشان تصریح می‌کند که تنها به نقل از رسالة متداول بسنده کرده است و به دنبال صاحب رساله نگشته است تا وضعیت او را مشخص کند.
به علاوه، عبارت علامة بحرانی نیز نمی‌رساند که از خود آن شخص شنیده است. لذا می‌گویند، چگونه امکان دارد که بحرانی آنرا ببیند، اما مجلسی که معاصر اوست، آنرا نبیند؟
2. تشخیص این فرد نامعلوم، که می‌گوید: «این خط، عین خط طیبی است» محل تردید و غیرقابل اعتماد است. زیرا طیبی، صد سال پیش از او فوت کرده بوده است.
3. نسب علی بن فاضل، که در روایت، مازندرانی خوانده شده، با گفتة خود او، درون نقل قول، تطابق ندارد و وی، خود را عراقی خوانده است. علاوه بر این، او خود را درون روایت، فردی بسیار فاضل و دارای فضایل برجسته وبی‌نظیری خوانده، در حالی که هیچ یک از معاصران وی، تأییدش نکرده‌اند و این نکته که تنها بعضی از افرادی که صدها سال، پس از وی آمده‌اند، مؤیّد او هستند، و ظاهراً تنها سند آنان برای این تأیید، با توجه به سیاق کلماتشان، نوشتة دست خود اوست، صحت روایتی را که نقل کرده، غیرقابل اطمینان ساخته است.
4. عدم ذکر نام راوی مذکور، در کتاب‌های رجال عالمان برجسته‌ای که معاصر وی بوده‌اند، مانند: علامة حلی و ابن داوود و اینکه هیچ نامی از او در این کتاب‌ها به چشم نمی‌خورد، اشکال دیگری بر اعتماد به صحت روایت است. در حالی که اگر این حکایت، صحیح باشد، بیان آن به گونه‌ای است که طبعاً می‌بایست معاصرینش را تحریک نماید تا آنرا در زمرة دلایل امامت و حضور امام(ع)، در مجامع و تألیفاتشان بیاورند؛ زیرا مطالبی کم اهمیت‌تر از این را نقل کرده‌اند. بنابراین، یا عالمان رجالی مذکور، این روایت را دروغ و نادرست شمرده‌اند، و یا آنکه روایت را نشنیده‌اند، و یا آنکه اصولاً در زمان آنها چنین روایتی هنوز ساخته نشده بوده است!
این وضعیت، به اعتقاد این دسته از علمای باعث تردید جدی دربارة علی بن فاضل و روایت مذکور گردیده است. همچنین به عقیدة این عالمان، این گفتة علی بن فاضل، در روایت مذکور، که تصریح می‌کند، از اول تا آخر روایت خویش را در حضور طیبی و گروهی از علمای حله و اطراف آن که برای دیدار این شیخ (تشرف یافته) آمده بودند، نقل کرده است، با این که هیچ فرد دیگری جز طیبی (با کیفیتی که بیان شد)، آنرا نقل نکرده تطابق ندارد؛ زیرا انتظار می‌رفته که مردم از نقاط مختلف برای دیدار با فردی که بر چنین مطلب مهمی یعنی محل زندگانی امام عصر شیعیان، آگاهی یافته، و به منظور تبرک جستن به او و شنیدن و نوشتن روایت، عازم محل اقامت او گردند و به علاوه، علماء نیز به ذکر نام او و داستانش در معاجم رجالی و سایر کتب، تبرک جویند.
اشکالاتی، نیز بر محتوای این حکایت وارد شده است، که این مجال اقتضای بیان آنرا را ندارد.3 با توجه به مطالب یاد شده اظهارنظر صریح و قطعی در مورد وجود یا عدم وجود جزیرة خضرا ممکن نیست و نمی‌توان به نظر نهایی در این زمینه رسید.
در پایان بررسی دیدگاه‌های موجود در زمینه جزیرة خضرا یادآوری نکته‌ای را لازم می‌دانیم و آن اینکه به طور کلی در مورد مطالب مرتبط با موضوع مهدویت و امام عصر(ع) و پرسش‌ها و مسائل گوناگونی که در این زمینه مطرح می‌شود، همواره باید به این نکته توجه داشت که اولاً آیا دانستن و فهمیدن این مطلب یا موضوع خاص بر ما لازم است یا خیر و ثانیاً دانستن آن تأثیری در میزان معرفت ما نسبت به امام عصر(ع) و نزدیکی بیشتر با آن حضرت می‌گذارد یا خیر؟ در صورتی که مطمئن شدیم دانستن مطلبی بر ما لازم است یا دانستن مطلبی بر میزان معرفت ما اثر می‌گذارد باید به دنبال آن برویم تا به خوبی از آن آگاه شویم، اما اگر اینگونه نبود نباید چندان در مورد دانستن آن مطلب یا موضوع خودمان را به دردسر بیندازیم و با مشغول شدن به آن از وظیفة اصلی‌مان در برابر امام زمان(ع) غافل شویم. علاقه‌مندان می‌توانند برای آشنایی بیشتر با دیدگاه قائلان به وجود جزیرة خضراء به کتاب جزیرة خضراء و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، نوشتة ناجی النجار، ترجمة علی اکبر مهدی‌پور و برای آگاهی از دیدگاه دوم، به کتاب جزیرة خضراء؛ افسانه یا واقعیت؟، نوشتة علامه سیدجعفر مرتضی عاملی، ترجمة محمد سپهری و دیگر آثاری که به صورت تحقیقی به این موضوع پرداخته‌اند مراجعه کنند.

اقامت‌گاه‌های امام زمان(ع)
در مورد اقامت‌گاه حجت خدا، آنچه مسلم است، این است که آن حضرت(ع) همه ساله در موسم حج به زیارت خانة خدا تشریف می‌برند و در مراسم حج شرکت می‌کنند، ولی انبوه حجاح ایشان را نمی‌بینند و یا می‌بینند و نمی‌شناسند. اما در غیر حج، دلیل قاطعی بر اقامت آن بزرگوار، در مکان معینی نداریم، و تنها اشاراتی در برخی از احادیث وارد شده است، که قسمتی از آنها عبارتند از:

1. سرزمین‌های دور دست
در توقیع شریفی که در سال 410 ق. از ناحیة مقدسه، به افتخار شیخ مفید، صادر گردید، با خط مبارک حضرت صاحب‌الامر(ع) آمده است:
ما در سرزمین دوردستی سکنا گزیده‌ایم که از جایگاه ستمگران به دوریم؛ زیرا خداوند مصلحت ما و شیعیان مؤمن ما را در این دیده که تا حکومت دنیا در دست تبهکاران است، در این نقطة دور دست مسکن نماییم.4

2. مدینة طیبه
هنگامی که از امام حسن عسکری(ع) می‌پرسند، اگر حادثه‌ای برای شما روی دهد، کجا از فرزند بزرگوارتان سراغ بگیرم؟ می‌فرمایند: «در مدینه.»5 و حضرت امام صادق(ع) نیز، هنگام سخن از غیبت کبری، فرمودند: «چه جایگاه خوبی است، مدینه.»6

3. دشت حجاز
ابراهیم بین مهزیار، توسط فرستادة امام زمان(ع)، از طائف می‌گذرد و به دشت حجاز که «عوالی» نام داشته، هدایت شده و در آنجا به محضر آن حضرت(ع) مشرف می‌گردد. امام زمان(ع) در این تشرف مبارک می‌فرمایند:
پدرم با من پیمان بسته است که در مخفی‌ترین و دورترین سرزمین‌ها مسکن گزینم تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشم. این پیمان مرا به این ریگزارهای عواملی (دشت حجاز از نجد تا تهامه) انداخته است.7

4. کوه رَضوی?
امام صادق(ع) دربارة کوه رضوی? می‌فرمایند:
از هر درختی، میوه‌ای در آن هست. و چه پناگاه خوبی است برای شخص خائف، وه چه پناهگاه خوبی. صاحب این امر را در آن دو غیبت است، یکی کوتاه و دیگری طولانی.8

5. کرعه
مرحوم مجلسی در تذکرة الائمه، از کتب اهل سنت نقل می‌کند که حضرت مهدی(ع) در غیبت کبری در قریه‌ای به نام «کرعه» اقامت می‌نمایند.9

6. جابلقا و جابلسا
میرزای نوری می‌گوید: اخبار بسیاری هست که از نظر معنی متواترند و دلالت دارند بر اینکه در مشرق و مغرب زمین، دو شهر، به ترتیب، به نام‌های «جابلقا» و «جابلسا» وجود دارد که اهل آنها از انصار حضرت صاحب‌الامر(ع) هستند و در محضر آن حضرت(ع) قیام می‌کنند.10 امام حسن مجتبی(ع)، نیز در خطبه‌شان در برابر معاویه، به نام این دو شهر، اشاره نموده‌اند.11

7. بلد مهدی(ع)
علامه ملسی، از یکی از عالمان اهل سنت نقل می‌کند که، «بلد مهدی(ع) شهری است نیکو و محکم، که بنا کرده آنرا مهدی فاطمی و برای آن قلعه‌ای قرار داده است.»12

8. بیت الحمد
امام صادق(ع) فرمودند:
برای صاحب این امر، خانه‌ای است که به آن «بیت الحمد» گفته می‌شود. در آن خانه چراغی است که از روز ولادت آن حضرت(ع) روشن است. این چراغ خاموش نمی‌شود تا روزی که با شمشیر، قیام نماید.13

پی‌نوشت‌ها:
1. روایت، به نقل از تحقیقی پیرامون جزیرة خضراء و مثلث برمودا، ناجی النجار، ترجمة علی‌اکبر مهدی‌پور.
2. در منبع پیشین، که از قائلان به وجود جزیرة خضراء می‌باشد، حکایت انباری را با استناد به همین دلیل، نقل نکرده است. ر.ک: همان، ص 54.
3. عاملی، سیدجعفر مرتضی، جزیرة خضراء، افسانه یا واقعیت، ترجمة محمد سپهری.
4. طبرسی، الإحتجاج، ص 497.
5. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 139.
6. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 157.
7. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ص 447.
8. علامه مجلسی، همان، ج 52، ص 153.
9. نهاوندی، علی‌اکبر، العبقری الحسان، ج 2، ص 134.
10. میرزای نوری، النجم الثاقب، ص 300.
11. ر.ک. سفینة البحار، ج 1، ص 145.
12. نهاوندی، علی‌اکبر، همان، ج 1، ص 58.
13. نعمانی، غیبت، ص 126.


سه شنبه 89 تیر 29 , ساعت 5:37 عصر
فتوای رهبر انقلاب درباره التزام به ولایت فقیه

 

 مقام معظم رهبری تأکید کردند: «التزام به ولایت فقیه، اطاعت از دستورات حکومتی ولی امر مسلمین است.»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای در پاسخ به استفتائی درباره مفهوم "التزام به ولایت فقیه، که بتازگی در پایگاه اطلاع رسانی دفتر معظم له انتشار یافته است، تصریح کردند: «همین که از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین اطاعت کنید نشانگر التزام کامل به آن است.»

متن کامل این استفتاء و پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

سؤال: خواهشمند است در خصوص«التزام به ولایت فقیه» توضیح دهید؛ به عبارت دیگر چگونه باید عمل نماییم تا بدانیم که به جانشین بر حق آقا امام زمان (عج) اعتقاد و التزام کامل داریم؟
جواب: «ولایت فقیه به معناى حاکمیت مجتهد جامع‌الشرائط در عصر غیبت است و شعبه‌اى است از ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) که همان ولایت رسول الله (صلى الله علیه وآله) مى‌‌باشد و همین که از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین اطاعت کنید نشانگر التزام کامل به آن است.»

ایشان همچنین پیش از این، در پیامی خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرده بودند: «خدشه‌ در التزام‌ به‌ ولایت‌ فقیه‌ و تبعیت‌ از رهبری‌، خدشه‌ در کلیه‌ نظام‌ اسلامی‌ است‌ و این‌جانب‌ این‌ را از هیچ‌ کس‌ و هیچ‌ دسته‌ و گروهی‌ تحمل‌ نخواهم‌ کرد؛ البته‌ امروز بحمدالله‌ و توفیقه‌، کلیه‌ آحاد و گروه های‌ خط امام‌، ملتزم‌ به‌ ولایت‌ فقیه‌ و تبعیت‌ از رهبری‌ می‌باشند و امید است‌ که‌ زمینه‌ برای‌ رمی‌ افراد و گروه ها به‌ عدم‌ التزام‌ به‌ آن‌، هرگز فراهم‌ نگردد.»

شایان ذکر است طبق قوانین و مقررات گزینشی سازمان ها و نهادهای دولتی و بسیاری از مراکز آموزشی، "اعتقاد و التزام به ولایت فقیه" از جمله شرائط اصلی پذیرش است.


پنج شنبه 89 تیر 24 , ساعت 6:10 عصر

 

 در آستانه نیمه شعبان حضرت آیت الله العظمی وحید توصیه مهمی را برای عموم مردم کردند .

متن این توصیه که در پایگاه اطلاع رسانی معظم له موجود است به این قرار می باشد:

با توجه به روایات نقل شده از اهل بیت علیهم السلام در مورد تأثیر دعای همگانی و نیز بر اساس اهمیت فوق العاده شب نیمه شعبان که هم شب میلاد آن امام رحمت و مهربانی و هم با فضیلت ترین شب سال پس از شب قدر است.

آیت‌الله العظمی وحید خراسانی تاکید کرده‌‌اند: سزاوار است عموم مؤمنین و مؤمنات در آن شب عزیز پس از قرائت سوره یس و اهداء آن به آستان مقدس ولیعصر ارواحنا فداه و خواندن زیارت سلام علی آل یس، رأس ساعت 11 شب نیمه شعبان دعای فرج را بخوانند و تعجیل ظهور مولود نیمه شعبان را از خداوند متعال درخواست کنند.

همچنین مناسب است تا در تمامی مکان های مقدس و مجالس جشن و سروری که در آن شب تشکیل می‌گردد قرائت سوره یس و دعا و توسل همگانی انجام گیرد.


پنج شنبه 89 تیر 24 , ساعت 10:22 صبح
 
و اینک شعبان المعظم، آغاز ماهی با یادمان‌هایی عظیم! آکنده از عطر نام‌هایی شریف، سرشار از ساعاتی عاشقانه و لبریز از دقایقی عارفانه! شعبان؛ ماه نور، ماه فجر، ماه انتظار! شعبان، شکوه شکوفایی امامت! شعبان، بهار همیشه سبز ولایت! شعبان، ماه عشق، ماه شور، ماه دعا!

به گزارش ایسنا حضرت آیت‌الله‌ العظمی‌ خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در یادداشتی به تاثیرات مناجات شعبانیه پرداخته‌اند که متن این یادداشت در پی می‌آید:

"بسم‌الله الرحمن‌الرحیم"

« دعا، وسیله‌ى مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه‌ى انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بى‌رابطه‌ى روحى با خدا و بدون عرض نیاز به غنى بالذات، در عرصه‌ى زندگى سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ " قل ما یعبؤا بکم ربىّ لولا دعاؤکم"»

« بهترین دعا آن است که از سرمعرفتى عاشقانه به خدا و بصیرتى عارفانه به نیازهاى انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّى‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) و اهل‌بیت طاهرین او - که اوعیه‌ى علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - مى‌توان جست. ما بحمداللَّه ذخیره‌یى بى‌پایان از ادعیه‌ى مأثوره‌ى از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت مى‌بخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه مى‌سازد.»

« مناجات مأثوره‌ى ماه شعبان - که روایت شده اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند - یکى از دعاهایى است که لحن عارفانه و زبان شیواى آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالى‌یى همراه است که نظیر آن را در زبانهاى معمولى و محاورات عادى نمى‌توان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. این مناجات، نمونه‌ى کاملى از تضرع و وصف حال برگزیده‌ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبى است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوى عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.»

« مناجاتهاى پانزده‌گانه که از امام زین‌العابدین حضرت على‌بن‌الحسین(علیه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایى مأثور از اهل‌بیت(علیهم‌السّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.»

« خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازى به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید.»

چهارشنبه 89 تیر 23 , ساعت 4:27 عصر

 

 خدایا ! اگر محرومم کنی پس کیست آنکه به من روزی دهد ؟ و اگر خوارم سازی پس کیست که به من یاری رساند ؟

خدایا ! گناهانی را در دنیا بر من پوشاندی ، که بر پوشاندن آنها در آخرت محتاج ترم ، گناهم را در دنیا برای هیچیک از بندگان شایسته ات آشکار نکردی ، پس مرا در قیامت در برابر دیدگان مردم رسوا مکن .

خدایا ! عمرم را در آزمندی غفلت از تو نابود ساختم ، و جوانی ام را در مستی دوری از تو پیر نمودم .

خدایا قلبی به من عنایت کن ، که اشتیاقش او را به تو نزدیک کند ، و زبانی که صدقش به جانب تو بالا برده شود ، و نگاهی که حق بودنش او را به تو نزدیک نماید . 

خدایا کسی که به تو شناخته شد ، ناشناخته نیست ؛ و آن که به تو پناهنده شد خوار نیست ؛ و هر که را تو به او روی آوردی برده نیست . خدایا آنکه به تو راه جوید راهش روشن است و آنکه به تو پناه جوید در پناه توست و من به سوی تو پناه آوردم ای خدای من ، پس گمانم را از رحمتت نا امید مساز و از مهربانی ات محرومم مکن .

خدایا کمال جدایی از مخلوقات را ، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن ، و دیدگان دلهایمان را به پرتو نگاه به سوی خویش روشن کن تا دیدگان دل ، پرده های نور را دریده و به سر چشمه عظمت دست یابد و جانهایمان آویخته به شکوه قدست گردد .

خدایا از تو در خواست می کنم و به پیشگاهت زاری نموده و رغبت می ورزم ، و از تو می خواهم به محمد و خاندان محمد درود فرستی ، و مرا از کسانی قرار دهی که ذکرت را همواره بر زبان دارند ، و پیمانت را نمی شکنند ، و از سپاست غافل نمی شوند ، و فرمانت را سبک نمی شمارند ، خدایا مرا به نور عزت بسیار زیبایت برسان تا عارف به وجودت گردم ، و از غیر تو رویگردان شوم ، و از تو هراسات و بر حذر باشم .


شنبه 89 تیر 19 , ساعت 5:46 عصر

 

 اسلام دینی جهانشمول است و پیام یکتاپرستی آن همه جوامع بشری را فارغ از رنگ و نژاد شامل می‌شود، بر همین اساس پیامبر(ص)، رسالت خود را در حوزه سیاست خارجی، با ارسال نامه‌هایی به پادشاهان سرزمینهای ایران، روم و حبشه آغاز کرد.

پیامبر اکرم سه نامه به سران کشورهای مطرح آن روز نگاشت تا آنان را به اسلام دعوت کند . نجاشى حاکم حبشه ، خسرو پرویز شاهنشاه ایران و هرقل امپراتور روم شرقى .

* نخستین نامه، نامه‏اى است که از سوى پیامبر و توسط دحیة کلبى به هرقل امپراتور روم شرقى ارسال شد:

بسم الله الرحمن الرحیم

من محمد بن عبدالله و رسوله الى هرقل عظیم الروم سلام على من اتبع الهدى. اما بعد: فانى ادعوک بدعایة الاسلام، اسلم تسلم و اسلم یؤتک الله اجرک مرتین. فان تولیت فعلیک اثم الاریسین.

به نام خداوند بخشنده مهربان

از محمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان . کسى که پیرو راستى گردد گزند نمى‏بیند. اسلام بیاور تا سالم بمانى و اسلام بیاور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد و اگر از پذیرش آن سر باز زدى، گناه رعایا (کشاورزان) بر گردن تو خواهد بود.

* دومین نامه به نجاشى پادشاه حبشه است که عمر و بن ابى امیه ضمرى مأمور ابلاغ آن شده بود:

بسم الله الرحمن الرحیم

من رسول الله الى النجاشى الاصحم ملک الحبشه .

سلم انت . فانى احمد الیک الله الملک القدوس السلام المومن المهیمن و اشهد ان عیسى بن مریم روح الله و کلمته القاها الى مریم البتول الطیبه الحصینه فحملت ‏بعیسى فخلقه الله من روحه و نفخه کما خلق آدم بیده و نفخه . انى ادعوک الى الله وحده لاشریک له و الموالاة على طاعته و ان تتبعنى و تومن بالذى جاءنى، فانى رسول الله و بعثت الیک ابن عمى جعفر و نفرا معه من المسلمین . فذا جاءک فاقرهم، و دع التجبر. فانى ادعوک و جنودک الى الله، فقد بلغت و نصحت، فاقبلو نصحى . والسلام على من اتبع الهدى .

به نام خداوند بخشنده و مهربان

از محمد پیامبر خدا به نجاشى اصحم پادشاه حبشه.

تو با ما در صلح هستى . من بر خداى ملک قدوس سلام مؤمن مهیمن درود مى‏گویم و شهادت مى‏دهم که عیسى پسر مریم روح خدا و کلمه اوست که وى را به مریم دوشیزه پاکیزه القا کرد و عیسى را بار گرفت و خدا عیسى را از روح خود آفرید، چنان که آدم را با دست و دمیدن روح خود در او آفرید. من تو را به خداى یگانه بى‏شریک و اطاعت از وى دعوت مى‏کنم که پیرو من شوى و به خدایى که مرا فرستاده ایمان بیاورى که من پیغمبر خدایم و پسر عمویم جعفر و جمعى از مسلمانان را به سوى تو فرستاده‏ام و چون بیایند، آن‏ها را بپذیر و از تکبر بر کنار باش که من تو را با سپاهت ‏به سوى خدا مى‏خوانم. من پیام خدا را ابلاغ کردم و اندرز دادم . اندرز مرا بپذیر و درود بر آن که پیرو هدایت‏ شد.

* نامه پیامبر اسلام به خسرو پرویز پادشاه ایران که توسط عبدالله بن حذافه سهمى به خسرو رسانده شد:

بسم الله الرحمن الرحیم

من محمد رسول الله الى کسرى عظیم الفارس . سلام على من اتبع الهدى و آمن بالله و رسوله و شهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له و ان محمد عبده و رسوله. ادعوک بدعاء الله فانى رسول الله الى الناس کافة لانذر من کان حیا و یحق القول على الکافرین. فاسلم تسلم . فان ابیت فان اثم المجوس علیک .

به نام خداوند بخشنده و مهربان

از محمد فرستاده خدا به خسرو، بزرگ پارسیان. درود بر آن که پیرو هدایت ‏شود و به خدا و پیغمبر وى ایمان آورد و شهادت دهد که خدایى جز خداى یکتا نیست. من پیامبر خدا به سوى همه کسانم تا زندگان را بیم دهم . اسلام بیاور تا سالم بمانى و اگر دریغ کنى گناه مجوسان به گردن تو است.

--------------------------

محمد بن جریر طبرى، تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم (بیروت، دارالتراث، 1378 ه.) ذیل وقایع سال ششم هجرى.


جمعه 89 تیر 18 , ساعت 12:34 عصر

 

 سالروز تجلى انوار الهى، نزول والاترین نعمت پروردگار بر بشریت، طلوع خورشید درخشان خاتمیت بر آسمان نبوت، بعثت اشرف موجودات، خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفى(صلى الله علیه وآله) بر همه یگانه پرستان، مخصوصاً مسلمانان مبارک باد.


 اول: مستحب است که درنیمه های این شب از خواب برخیزید و به عبادت بپردازید و کیفیت آن به این صورت است: به جای آوردن دوازده رکعت نماز، در هر رکعت حمد و سوره‏اى از سوره‏هاى کوچک مفصل ( مفصل از سوره محمد است تا آخر قرآن). در هر دو رکعت سلام دهید. پس از پایان نمازها، سوره حمد را هفت مرتبه و معوذتین را هفت مرتبه و قل هو الله أحد و قل یأایها الکافرون هر کدام را هفت مرتبه و إنا أنزلناه و آیة الکرسی هر کدام را هفت مرتبه بخوانید. سپس این دعا را قرائت نمایید :

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیرا اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَعَاقِدِ عِزِّکَ عَلَى أَرْکَانِ عَرْشِکَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ وَ بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الْأَعْلَى الْأَعْلَى الْأَعْلَى وَ بِکَلِمَاتِکَ التَّامَّاتِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ . آنگاه هر دعایى که خواستید بخوانید. انشاءا... مستجاب می شود.


دوم زیارت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام که افضل اعمال این شب است.

سوم شیخ کفعمى در بلد الامین فرموده که در شب مبعث این دعا را بخوانند: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالتَّجَلِّی [بِالنَّجْلِ‏] الْأَعْظَمِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَ الْمُرْسَلِ الْمُکَرَّمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا مَا أَنْتَ بِهِ مِنَّا أَعْلَمُ یَا مَنْ یَعْلَمُ وَ لا نَعْلَمُ اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی لَیْلَتِنَا هَذِهِ الَّتِی بِشَرَفِ الرِّسَالَةِ فَضَّلْتَهَا وَ بِکَرَامَتِکَ أَجْلَلْتَهَا وَ بِالْمَحَلِّ الشَّرِیفِ أَحْلَلْتَهَا اللَّهُمَّ فَإِنَّا نَسْأَلُکَ بِالْمَبْعَثِ الشَّرِیفِ وَ السَّیِّدِ اللَّطِیفِ وَ الْعُنْصُرِ الْعَفِیفِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَجْعَلَ أَعْمَالَنَا فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ فِی سَائِرِ اللَّیَالِی مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا مَغْفُورَةً وَ حَسَنَاتِنَا مَشْکُورَةً وَ سَیِّئَاتِنَا مَسْتُورَةً وَ قُلُوبَنَا بِحُسْنِ الْقَوْلِ مَسْرُورَةً وَ أَرْزَاقَنَا مِنْ لَدُنْکَ بِالْیُسْرِ مَدْرُورَةً اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَرَى وَ لا تُرَى وَ أَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى وَ إِنَّ إِلَیْکَ الرُّجْعَى وَ الْمُنْتَهَى وَ إِنَّ لَکَ الْمَمَاتَ وَ الْمَحْیَا وَ إِنَّ لَکَ الْآخِرَةَ وَ الْأُولَى اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى وَ أَنْ نَأْتِیَ مَا عَنْهُ تَنْهَى اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ وَ نَسْتَعِیذُ بِکَ مِنَ النَّارِ فَأَعِذْنَا مِنْهَا بِقُدْرَتِکَ وَ نَسْأَلُکَ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ فَارْزُقْنَا بِعِزَّتِکَ وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ أَرْزَاقِنَا عِنْدَ کِبَرِ سِنِّنَا وَ أَحْسَنَ أَعْمَالِنَا عِنْدَ اقْتِرَابِ آجَالِنَا وَ أَطِلْ فِی طَاعَتِکَ وَ مَا یُقَرِّبُ إِلَیْکَ وَ یُحْظِی عِنْدَکَ وَ یُزْلِفُ لَدَیْکَ أَعْمَارَنَا وَ أَحْسِنْ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِنَا وَ أُمُورِنَا مَعْرِفَتَنَا وَ لا تَکِلْنَا إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَیَمُنَّ عَلَیْنَا وَ تَفَضَّلْ عَلَیْنَا بِجَمِیعِ حَوَائِجِنَا لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ ابْدَأْ بِآبَائِنَا وَ أَبْنَائِنَا وَ جَمِیعِ إِخْوَانِنَا الْمُؤْمِنِینَ فِی جَمِیعِ مَا سَأَلْنَاکَ لِأَنْفُسِنَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ وَ مُلْکِکَ الْقَدِیمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا الذَّنْبَ الْعَظِیمَ إِنَّهُ لا یَغْفِرُ الْعَظِیمَ إِلا الْعَظِیمُ اللَّهُمَّ وَ هَذَا رَجَبٌ الْمُکَرَّمُ الَّذِی أَکْرَمْتَنَا بِهِ أَوَّلُ أَشْهُرِ الْحُرُمِ أَکْرَمْتَنَا بِهِ مِنْ بَیْنِ الْأُمَمِ فَلَکَ الْحَمْدُ یَا ذَا الْجُودِ وَ الْکَرَمِ فَأَسْأَلُکَ بِهِ وَ بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ الَّذِی خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فِی ظِلِّکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ إِلَى غَیْرِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أَنْ تَجْعَلَنَا مِنَ الْعَامِلِینَ فِیهِ بِطَاعَتِکَ وَ الْآمِلِینَ فِیهِ لِشَفَاعَتِکَ اللَّهُمَّ اهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ السَّبِیلِ وَ اجْعَلْ مَقِیلَنَا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقِیلٍ فِی ظِلٍّ ظَلِیلٍ وَ مُلْکٍ جَزِیلٍ فَإِنَّکَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ اللَّهُمَّ اقْلِبْنَا مُفْلِحِینَ مُنْجِحِینَ غَیْرَ مَغْضُوبٍ عَلَیْنَا وَ لا ضَالِّینَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِعَزَائِمِ مَغْفِرَتِکَ وَ بِوَاجِبِ رَحْمَتِکَ السَّلامَةَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ وَ الْغَنِیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ وَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ اللَّهُمَّ دَعَاکَ الدَّاعُونَ وَ دَعَوْتُکَ وَ سَأَلَکَ السَّائِلُونَ وَ سَأَلْتُکَ وَ طَلَبَ إِلَیْکَ الطَّالِبُونَ وَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الثِّقَةُ وَ الرَّجَاءُ وَ إِلَیْکَ مُنْتَهَى الرَّغْبَةِ فِی الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلِ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ النَّصِیحَةَ فِی صَدْرِی وَ ذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ عَلَى لِسَانِی وَ رِزْقا وَاسِعا غَیْرَ مَمْنُونٍ وَ لا مَحْظُورٍ فَارْزُقْنِی وَ بَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی وَ اجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی وَ رَغْبَتِی فِیمَا عِنْدَکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ پس به سجده برو و بگو الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِمَعْرِفَتِهِ وَ خَصَّنَا بِوِلایَتِهِ وَ وَفَّقَنَا لِطَاعَتِهِ شُکْرا شُکْرا صد مرتبه پس سر از سجده بردار و بگو اللَّهُمَّ إِنِّی قَصَدْتُکَ بِحَاجَتِی وَ اعْتَمَدْتُ عَلَیْکَ بِمَسْأَلَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِأَئِمَّتِی وَ سَادَتِی اللَّهُمَّ انْفَعْنَا بِحُبِّهِمْ وَ أَوْرِدْنَا مَوْرِدَهُمْ وَ ارْزُقْنَا مُرَافَقَتَهُمْ وَ أَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ فِی زُمْرَتِهِمْ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .


یکشنبه 89 تیر 13 , ساعت 9:21 عصر
طلاب به جای حاشیه‌ پردازی به تحصیل علم بپردازند
آیت‌الله صافی گلپایگانی گفت :

 

 آیت‌الله صافی گلپایگانی از طلاب و اساتید حوزه خواست بر پیشرفت علمی و تحصیلی خود توجه کرده و از حاشیه‌پردازی پرهیز کنند.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از مهر آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی در دیدار جمعی از اساتید و طلاب مدرسه علمیه فضل بن شاذان نیشابور، وظیفه طلاب را بسیار سنگین برشمرد و اظهار داشت: امروز شما طلاب که به عنوان سربازان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شناخته می‌شوید باید برای رضایت آن وجود نازنین تمام تلاش و توان خود را به کار بندید.

مرجع تقلید شیعیان در بخشی از سخنان خود به جایگاه شهر نیشابور اشاره کرد و ادامه داد: انتظار می‌رود شهر نیشابور همان جایگاه واقعی علمی خود را مثل گذشته حفظ کند و همچون زمان حضرت رضا علیه السلام که این شهر به شهر علم شهرت داشت، موقعیت گذشته خود را بار دیگر احیا کند.

وی با اشاره به سوابق علمی درخشان شهر نیشابور افزود: شهر نیشابور را با مشاهیر آن می‌شناسند که فضل بن شاذان یکی از این بزرگان و علمای مشهور آن است که در رشته‌های علمی مختلفی تبحر داشت و کتاب‌های فراوانی نوشت و برای اسلام و تشیع افتخارات بزرگی آفرید؛ باید این بزرگان علمی و اخلاقی را به جامعه به ویژه طلاب معرفی کرد و حوزه‌های علمیه نیز در معرفی چنین بزرگانی باید گام‌های موثری بردارند.

وی وجود حوزه‌های علمیه را بسیار بابرکت دانست و افزود: با وجود اینکه حوزه‌های علمیه تنها به تربیت و پرورش طلاب می‌پردازند خوشبختانه در هر کجا که حوزه علمیه وجود دارد، تاثیرات خوبی در آن منطقه مشاهده می‌شود.

مرجع تقلید شیعیان، خواستار توجه جدی طلاب به مباحث علمی و تحصیلی شد و خاطرنشان کرد: امروز طلاب باید همان سیره و روش بزرگان گذشته را در حوزه دنبال کنند تا به موفقیت‌های چشمگیری دست یابند و از پراکندگی در دروس و حاشیه‌پردازی دوری نمایند و تنها به پیشرفت‌های علمی خود بیندیشند. حوزه‌های علمیه از موجبات بقای دین هستند و به هر میزان حوزه‌های علمیه بیشتری وجود داشته باشد، در حفظ دین نیز مؤثرتر خواهد بود.

آیت‌الله صافی گلپایگانی تاکید کرد: امروز تمام قلوب جهان تحت تاثیر امام زمان و عنایت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه قرار دارد و حوزه‌های علمیه با عنایت و توجه خاص ایشان اداره می‌شود. فضلا و علمای حوزه علمیه که می‌توانند در برابر هجمه‌های دشمنان بایستند، امروز وظیفه سنگینی بر دوش دارند و باید در این راستا انجام وظیفه کنند و با تمام توان در این راه گام بردارند تا قلب حضرت را از خود راضی نگه دارند.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ