سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر آن که خواهى نیستى بارى بدان ننگر که کیستى . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 89 مرداد 14 , ساعت 8:27 عصر
 مسعود ده‌نمکی در آخرین واکنش خود علیه منتقدان «اخراجی‌ها» عنوان کرد: بازیگری که با ده تا واسطه می خواست در فیلم نقش داشته باشد ولی مناسب این نقش نبود، به میدان آورده شده تا حرف دیگران را بزند.

«مسعود ده‌نمکی» در آخرین یادداشت خود در «روزنوشت‌های ساخت اخراجی‌ها3» نوشته است: «بیش از یک سال از اکران «اخراجی‌ها2» می‌گذرد اما حاشیه‌سازی‌ها همچنان ادامه دارد. بازیگری که با ده تا واسطه می خواست در فیلم نقش داشته باشد ولی مناسب این نقش نبود، به میدان آورده می‌شود تا حرف دیگران را بزند. تشکیلاتی که جلسه می‌گذارد تا در ساخت «اخراجی‌ها3» شراکت مالی داشته باشد، بعد از ناامیدی بیانیه می‌دهد و موج آفرینی می‌کند و برخی دوستان خوب را قربتا الی‌الله به میدان می‌آورد...

همه کسانی که روی مالکیت معنوی نام «اخراجی‌ها» برای صدور پروانه ساخت کارشکنی می‌کردند، در برابر فریب دادن مردم و سؤاستفاده از لوگوی فیلم و اسم فیلم سکوت حمایت‌آمیز در پیش می‌گیرند.»

در ادامه این یادداشت می‌خوانیم: «دستگاه دولتی که یک خبرگزاری را فقط برای کوبیدن فیلم بسیج کرده بود و میلیون‌ها تومان پول بیت‌المال را برای تولید و پخش فیلم علیه «اخراجی‌ها» هزینه کرد، خودش باهمان تم و سوژه «اخراجی‌ها» فیلم ساخت. از زمان اکران «اخراجی‌ها» تاکنون، پنج فیلم با اسامی مشابه «اخراجی‌ها» و یا مضمون مشابه ساخته شده که یا اکران شده‌اند و یا در نوبت اکران هستند. اگر فردا شنیدید فیلمی مجوز ساخت گرفته که بخشی از فیلمنامه «اخراجی‌ها3» را کپی‌برداری کرده تعجب نکنید... با سی‌دی‌هایی که به نام اخراجی‌های یک و نیم، بیرون دادند و کسی خم به ابرو نیاورد، آب پاکی را روی دست خودم ریخته‌ام و تا دقیقه نود فیلمنامه را بازنویسی خواهم کرد...»

ده‌نمکی همچنین در این یادداشت خبر داده: «دیروز نور‌الدین گودرزی که در «اخراجی‌ها1»، دستیار اول بود به گروه کارگردانی پیوست. از عوامل پشت دوربین اولین کسی است که کارش را شروع کرد.»

پنج شنبه 89 مرداد 14 , ساعت 8:26 عصر
 کیومرث پوراحمد در «کافه خبر» گفت: سخت‌گیری‌ها و خط‌قرمز‌های متعدد و بی‌دلیل باعث شده امروز همه نگران هجوم فارسی‌وان به خانه‌های مردم باشند و مردم نسبت به این شبکه اقبال نشان دهند.

کیومرث پوراحمد، نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون، به همراه «فرزین محدث و طناز طباطبایی» از بازیگران مجموعه تلویزیونی «پرانتز باز» با حضور در «کافه خبر» به سوالات خبرنگاران رسانه‌های گروهی پاسخ دادند.

کیومرث پوراحمد با اشاره به هجوم شبکه‌های فارسی‌زبان افزود: امروز به نظرم حدود 30 تا 35 میلیون نفر از مردم و در نقاط مختلف ایران و حتی در دورافتاده‌ترین شهرها و روستاهای کشور، فارسی‌وان را تماشا می‌کنند و این به دلیل ضعف برنامه سازی خود ما در داخل است.

وی توضیح داد: چندین سال قبل بعد از نمایش فیلم بدون دخترم هرگز، همه به فکر پاسخ‌گویی به این فیلم برآمدند و خیلی نگران شدند اکنون هم مطئمنم تنها نگرانند و کاری نمی‌کنند و اما 10 سال دیگر به کم‌کاری‌های امروز خود در قبال این تهاجم شبکه های فارسی‌زبان فکر می‌کنند.

وی همچنین به اشاره به اینکه حدود 18 سال قبل برنامه‌های ماهواره‌ای را می‌دیده، امروز و دیروز این شبکه‌ها را غیر قابل مقایسه دانست و گفت: آنقدر آنها جلو افتاده‌اند و ما عقب هستیم که جایی برای رقابت نمی‌ماند.

وی در خصوص برخی سخت گیری‌هایی که به کارهای خود در تلویزیون می‌شود، نیز گفت: ما در کشور دایره‌ای درست کردیم که در آن «خودی و غیرخودی» را قرار دادیم؛ شاید ما غیر خودی هستیم!

پوراحمد با اشاره به اینکه هفته‌نامه سروش مصاحبه او را سانسور کرده است از برخورد سلیقه‌ای با مجموعه «پرانتز باز» انتقاد کرد و با اشاره به سعه‌صدر بالای رییس سازمان صداوسیما، گفت: برخی نقدها بدون توضیح جدی و همچنین بیان مصداقی تنها به کلی گویی پرداخته است که این برای آثار فرهنگی بسیار مضر است.

وی در عین حال با تاکید بر اینکه یک فیلم‌ساز است که همواره دنبال فیلم سازی و خلق اثر در حوزه‌های سینما و تلویزیون است، گفت: کار هنر و فیلمسازی، قهر و تحصن و سکوت بر‌نمی‌دارد.

پور احمد همچنین از مدیریت شبکه تهران به خاطر حمایت‌هایش از این مجموعه تقدیر کرد و گفت: برخی اتفاقات تلخی که برای این مجموعه افتاد از فضایی خارج از صداوسیما براین مجموعه اعمال شد.

وی همچنین در خصوص ضعف‌های مجموعه «پرانتز باز» گفت: هر نوع ضعف و کوتاهی را می‌پذیرم به جز ضعف بازی بازیگران.

پنج شنبه 89 مرداد 14 , ساعت 8:25 عصر
آتی: آنچه که شاید امروز در همین، پستوهای خیابان مقابل دانشگاه، چشم هر ره گذری را خیره می کند فروش کتابهای مربوط به جادو و طلسم است. اما از همه مهم تر اینکه باز تولید و نشر کتابهای فرقه ای نیز به عنوان های این دلالان فرهنگی افزوده شده است.

چندی پیش در همین معرکه های فرهنگی ،مورد جالبی را مشاهده نمود، یکی از کتابهایی که این دلالان به باز تولید آن دست زده اند کتابی می باشد که توسط فرقه انحرافی رام الله در سال 1387 بصورت غیر قانونی منتشر شده است.

رهبر این فرقه انحرافی «پ ف» یکی از ده‌ها شیادی است که طی سال‌های اخیر با این ادعا که «نماینده خداوند در زمین است»! جمعی از افراد ساده‌لوح و کم‌اطلاع را گرد خود آورده و مریدانی برای خود دست و پا کرده است.

«پیمان . ف» که خود را تحت عناوینی چون «ایلیا م»، «محمد مسیح موسوی»، «کورش آریانژاد»، «ایلیاهو هناوی»، «داود عبد الحی» و «رام الله» نیز معرفی می‌کند یکی از فرقه‌هایی را بنا نهاده است که حاوی مشمئز کننده ترین سوء استفاده‌های جنسی از زنان و دختران زیباست.

چه بسیار زنانی که زندگی مشترک خود را برای پیوند با «روح خدا»! ویران کردند و سال‌ها در انتظار ازدواج با پ.ف نشستند تا شاید دستاویزی برای سوء استفاده‌های او شوند. وی البته با استفاده از آموزه‌های عرفان شرقی و بهره‌برداری از تکنیک‌های مشهور جذب مخاطب در قالب یک حرفه‌ای تمام‌عیار ظاهر می‌شود؛ با این حال این پرسش به قوت خود باقی است که چگونه ممکن است در هزاره سوم و در اوج آگاهی و اطلاع بشر، افرادی آن چنان مسخ خزعبلات و شیادی‌های جوانی 34 ساله شوند و زندگی خود را با دستان خود ویران سازند.؟!

البته در این نسخه باز تولید شده هم نه اثری از شابک و سایر مجوزه هایی که باید از مبادی قانونی گرفته شود مشاهده نمی شود.

بدیهی است مسئولین و دست اندرکاران حوزه برخورد با فرقه ها و نشر کتاب باید، نظارت دقیق تری به این سوداگران فرهنگی داشته باشند.

پنج شنبه 89 مرداد 14 , ساعت 8:24 عصر
وظیفه صدا و سیما هوشیاری دادن است نه مهیاکردن زمینه غفلت و خواب آلودگی و سقوط عده بیشتر به دره انحراف.


 در یادداشت سایت الف به نام«اشتباه استراتژیکی که نباید تکرار شود» آمده است؛ چند سالی است که جریانی در عرصه سیاسی اجرایی کشور فعال شده که در مقاطع مختلف چندین ویژگی اساسی از خود بروز داده است:

1- عدم اعتقاد به دین به عنوان راهکار نهایی و علاج درد مدیریت کشور

2- عدم التزام عملی به ولایت فقیه

3- عوامفریبی به هر قیمت از متوسل شدن به هنرمندان تا سوء استفاده از مهدویت

این جریان که بر مبنای سه گانه "سکولاریسم - ولایت ناپذیری - ابتذال" شکل گرفته است، تلاش دارد؛ با کشیدن رویه ای از ظواهر مذهبی و مهدوی بر اعتقادات خود، سکولاریسم را بپوشاند، با دروغ گویی های مکرر و توجیهات مضحک، ولایت ناپذیری خود را توجیه کند و به بهانه توجه به فرهنگ، عوامفریبی هنری فرهنگی اش را بپوشاند.

خوشبختانه با روشنگری های سالیان گذشته رسانه های اصولگرا، علی رغم عدم توجه تاسف بار برخی مقامات اجرایی، خطر حرکت ضدمبانی انقلاب این جریان تاحدود زیادی برای افکار عمومی روشن شده است. با این وجود، حرکت ضدانقلابی بالقوه و تاحدودی بالفعل، هنوز از پای ننشسته و به امید تحولات احتمالی آتی، تلاش های خود را برای مطرح ماندن در عرصه مدیریت کشور ادامه داده و روز به روز نیز در حال شدت بخشیدن به این تلاش هاست.

اما در حالی که جریان منحرف تمام تلاش خود را برای مطرح شدن در رسانه ها و جلب توجه افکار عمومی انجام می دهد و در این مسیر از هیچ اقدامی حتی تغییرات خلاف قانون اساسی در نهادهای اطلاع رسانی ابا ندارد، اشتباه استراتژیک صدا و سیما در میدان دادن به این جریان هیچ توجیهی ندارد.

سیمای جمهوری اسلامی که بنابر پیمایش های میدانی، خوشبختانه طی هفته های گذشته تاحدود زیادی توانسته خطر نفوذ فرهنگ خانواده برانداز غربی را خنثی کند، نباید و نمی تواند به هر بهانه و هر توجیهی از تلاش برای جذب منابع گرفته تا راضی کردن مقامات دولتی یا هر عذر احتمالی دیگر، فضای رسانه ای را برای طرح این عناصر فراهم کند و تریبون به این افراد بدهد.

فتنه دوم که شاید بزرگتر از فتنه اول باشد در راه است و جاده انقلاب در مسیر پرافتخار خود به یکی دیگر از گردنه های تند و صعب العبور رسیده است. وظیفه صدا و سیما هوشیاری دادن به عابران این جاده است نه مهیاکردن زمینه غفلت و خواب آلودگی و سقوط عده بیشتر به دره انحراف.

در این مسیر، همانگونه که با حامیان جریان انحرافی در هر پست و مقامی اتمام حجت می کنیم و خواستار جداکردن صف آنها از این جریان هستیم، تکرار اشتباهات مرگبار از سوی صدا و سیما را نیز پذیرفتنی نمی دانیم و البته به فضل خدا، انقلاب از این مانع نیز خواهد گذشت.

پنج شنبه 89 مرداد 14 , ساعت 8:22 عصر
کیهان: قبل از ورود هوشنگ امیراحمدی به خبر دعوت وی از سوی مسئولان همایش دست یافته بود و حتی نسخه ای از دعوتنامه ای که دبیرخانه همایش در تاریخ 7 جولای 2010-16تیرماه 1389- از طریق ایمیل برای هوشنگ امیراحمدی ارسال شده بود را در اختیار داشت ولی ترجیح دادیم تا پایان همایش از انتشار آن خودداری کنیم.

 اما، اکنون که آقای مشایی دعوت از وی را انکار می کند، متن دعوتنامه را برای ارزیابی میزان صداقت و راستگویی آقایان به دست چاپ می سپاریم.



گفتنی است آقای مشایی در مصاحبه خود بی آن که متوجه باشد به انگیزه اصلی دعوت از هوشنگ امیراحمدی اشاره کرده است که تاسف آور و به شدت سؤال برانگیز است، و در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت و همچنین، درباره تلاش دست اندرکاران همایش برای جلوگیری از درز خبر دعوت از هوشنگ امیراحمدی و توصیه به وی که در همایش آفتابی نشود ـ که شد! ـ گفتنی های دیگری نیز هست که به بعد موکول می کنیم.

کیهان متن ایمیل دعوت را چاپ کرده است.

مشایی گفته بود کسانی که امیراحمدی را دعوت کرده اند قصد دارند علیه رئیس جمهور، جنگ روانی راه بیاندازند.

پنج شنبه 89 مرداد 14 , ساعت 8:21 عصر
«من می‌خواهم هفت دولت زیر پرچم ایران باشد، شما به من می‌گویید بروم زیر بیرق روس؟ امکان ندارد».
ماهنامه مدیریت ارتباطات در شماره سوم خود پرونده‌ای را به بهانه سالروز جنبش مشروطه منتشر کرده است که یکی از مطالب این پرونده به گفت‌وگو با خانواده ستارخان می‌پردازد. در این مطلب که در ادامه می‌خوانید، عروس و نوادگان ستارخان از دلاوری‌های او می‌گویند...



در یکی از مناطق قدیمی قلب تبریز و کوچه‌ای قدیمی‌تر که هنوز غباری از مشروطه و رنگی از سنت بر چهره دارد، خانواده‌ای پر تب و تاب زندگی می‌کنند که نام «سردار ملی» بر شناسنامه‌شان نقش بسته است.

نوادگان و بازماندگان ستارخان -مبارز آزادی‌خواه مشروطه- در نهایت سادگی و شاید گمنامی در این کوی روزگار سپری می‌کنند؛ گویی تنها چیزی که از سردار برایشان به ودیعه گذاشته شده است، طعم تلخ حادثه باغ اتابک است و بس، تلخکامی که پشت به پشت از برای‌شان به میراث رسیده.

با گشاده‌رویی و به قول خودشان با درویش‌مسلکی پذیرای ما هستند. تکلفی در رفتارشان نیست و سادگی ستارخان در رفتارشان نمودار است.

با قرار قبلی بیشتر اعضای فامیل که در تبریز ساکن هستند، در نشست ما حضور دارند. سخن از ستارخان است، کسی که تهورش در سال‌های مشروطه مانند نداشت.

اتفاقاً میان کلام گریزی هم به سریال سال‌های مشروطه زدند. «سامی سردار ملی» نتیجه ستارخان معتقد است سریال بیش از زندگی و شرح مشروطه‌خواهان واقعی به اشخاص دیگری پرداخته بود که نزدیکی چندانی با مشروطه نداشتند. صحنه‌های مربوط به مشروطیت تبریز را اندک می‌پندارد، البته صحنه مرگ حزن‌انگیز ریحان و توجه کارگردان به دیدار مهم ستارخان با کنسول روس و دست رد به سینه وی را مستثنی می‌داند.

خانه، خانه‌ای است قدیمی که اگر از دوره ستارخان باقی نمانده باشد ولی به آن سال‌ها نزدیک‌تر است. هر وقت حرف از خانه و کاشانه سردار می‌شود، می‌بینیم که این خانواده، دل پری از داستان پر آب چشم خانه ستارخان در محله شتربان تبریز دارند. در یکی از دیوار‌های اتاق پذیرایی، عکسی قدیمی از خانه ستارخان دیده می‌شود. در قابی چوبی و نه چندان شایسته، یکی از لحظات تاریخی و به یادماندنی تاریخ ایران زمین عکس شده است. «نگار عزرایی» عروس ستارخان است و 85 سال دارد.

شخصیت‌های عکس را می‌گوید. ستارخان در کنار کنسول روس و یدالله خان نوجوان با کلاه قفقازی که تنها پسر ستارخان و پدر این خانواده به شمار می‌رود. عکس، مربوط به دیداری تاریخی است و سردار در پاسخ به پیشنهاد رسوای روس‌ها می‌گوید که آرزو دارد هفت کشور را زیر بیرق ایران ببرد. این خانه چند سال پیش به عدم رسیدگی و مرمت رو به ویرانی رفت و بخش‌هایی از آن تخریب شد.

نگار عزرایی می‌گوید سال پیش پس از پیگیری‌های بسیار، مقامات میراث فرهنگی و حتی شخص اسفندیار رحیم مشایی در همایش زود هنگام مشروطه، وعده‌های بسیاری در ارتباط با رسیدگی به وضعیت خانه و مرمت و بازسازی آن داده‌اند. حتی طرحی از سوی میراث فرهنگی مطرح شد که بر اساس آن موضوع تأسیس مجموعه‌ای به نام بنیاد ستارخان، در همان منزل، مطرح شده بود که بعدها مسکوت ماند.

از سرنوشت یدالله‌خان بعد از مرگ پدر می‌پرسیم. سامی و بهرام سردار ملی (نوه‌های ستارخان) مشترک پاسخ می‌دهند: فرزند ستارخان (یدالله) تا یازده سالگی با ستارخان زندگی می‌کرد. هنگامی که ستارخان از دنیا می‌رود، عمویش حاج عظیم قره‌جه داغی تربیت و نگهداریش را بر عهده می‌گیرد و یدالله‌خان با هزینه عمو در سنین جوانی به فرانسه فرستاده می‌شود. دو سال پزشکی می‌خواند ولی با روحیه‌اش سازگار نبود. وارد دانشکده افسری می‌شود و با درجه سروانی به ایران باز می‌گردد ولی در ارتش پیشرفت چندانی نداشت. اتفاقاً زمان خدمت‌اش مصادف می‌شود با ورود ارتش سرخ به ایران و اشغال آذربایجان توسط روس‌ها و بلوای پیشه‌وری.

بهرام می‌گوید پدرش (یدالله خان) زمانی نیز در دادگاه نظامی در سمت دادرس خدمت می‌کرده است ولی به علت تمرد از دستور مقامات بالا و صدور حکم حبس ابد به جای اعدام، در یکی از پرونده‌های سیاسی شدیداً مغضوب واقع می‌شود، تا آن جا خود نیز زندانی و تا آستانه اعدام پیش می‌رود. اما قضیه با وساطت پسر ثقه‌الاسلام فیصله می‌یابد. یدالله‌خان در بهار سال 1357 به دور از خانواده و دو خواهرش یعنی معصومه و سلطان خانم در انگلستان از دنیا می‌رود.

استاد اسفندیار قره‌باغی از اساتید موسیقی و آواز کشور در این هنگام وارد اتاق می‌شود. ایرانیان در سال‌های آغازین دهه 50 با صدای او بیشتر آشنا شدند. وی نخستین کسی بود که بعد از زنده یاد غلامحسین بنان، سرود ‌ای ایران را باز خوانی کرد و در اوایل دهه شصت نیز سرود ضد آمریکایی‌اش طنین‌انداز جامعه شد. بار دیگر از وی نظرش را در مورد آن سرود می‌پرسیم.

هر چند شاید اسراری درونی انگیزه سرایش آن ترانه بوده است، ولی هنوز نیز با تعصب بسیار از کارش دفاع می‌کند. صدای حماسی او حتی هنگام صحبت نیز می‌تواند حس رزمی غریبی را در انسان زنده کند. فردی به شدت ایران‌دوست و حساس به مسائل فرهنگی کشور به ویژه موسیقی اصیل ایرانی است، او فرزند سالار قلی‌خان، از شخصیت‌های فکاهی‌پرداز آذربایجان است. نگار عزرایی می‌گوید: «نبات خانم» مادر بزرگ قفقازی استاد قره‌باغی در حالی که بعد از قتل شوهرش به ایران آمده بود، با ستارخان ازدواج کرد و اموال و دارایی و جواهرات خود را در اختیار ستارخان و قشون وی قرار می‌دهد. وی به ستارخان پیشنهاد می‌کند با وی ازدواج کند تا در عوض او نیز آزادی‌خواهان را یاری کند. از قضا ستارخان نیز در سنین نوجوانی رفت و آمدهایی به قفقاز داشت. از همین جاست که دوستی برادرش اسماعیل با یک فرد قفقازی، زندگی سیاسی ستارخان را نیز رقم می‌زند.

نگار عزرایی در پاسخ به پرسش ما در ارتباط با جوانی ستارخان می‌گوید: اسماعیل به یکی از فراریان قفقازی بنام «نبی» که با دولت تزار برخورد داشت، پناه داد. با یورش مأموران حکومت به منزل وی و یافتن «نبی» در خانه اسماعیل، هر دو به قتل می‌رسند و این حادثه ضربه سنگینی به خانواده وارد می‌کند. پدر ستارخان (حاج حسن) از او می‌خواهد انتقام خون بردارش را از حکومت قاجار و شخص محمدعلی شاه بستاند. همین موضوع انگیزه‌ای می‌شود برای مهاجرت ستارخان به تبریز و اسکان در محله امیرخیز. ستارخان در این سال‌ها تنها 17 سال داشت.



سامی سردار ملی، اطلاعات ارزشمندی در مورد رابطه ستارخان با قفقازی‌ها به ویژه رویکرد وی نسبت به شرکت نیروهای سوسیال دموکرات قفقازی در انقلاب مشروطه دارد: «چنان که می‌دانیم ستارخان در نوجوانی مدتی در ساختمان راه‌آهن قفقاز و معادن نفت باکو کار کرده بود. مسلماً طرز فکر و مبارزات سوسیال دموکرات‌های قفقازی بر ستار جوان بی‌تأثیر نبوده است. در سال‌های مشروطه کمیته‌های کمک به انقلاب، از سوی سوسیال دموکرات‌های قفقاز تشکیل شده بود و سرپرست کمیته نریمان نریمان‌اف بود که بعداً رئیس‌جمهور آذربایجان شد. آنها برای مشروطه‌خواهان ایران اسلحه و مواد منفجره و حتی ادبیات انقلابی و حماسی تهیه می‌کردند. با این که برخی از افراد مؤثر در انقلاب مانند ثقه‌الاسلام و حاج مهدی کوزه کنانی با افکار سوسیال دموکرات‌های قفقازی مخالف بودند اما ستارخان قائل به استفاده از همه نیرو‌ها و پتانسیل‌ها بود».

ستارخان در اسب‌سواری و پرورش اسب و همین‌طور تیراندازی مهارت چشم‌گیری داشت. مرام و منش لوطیانه ستارخان باعث می‌شود تا اندک‌اندک دوره‌ای از جوانان و مردم گرد او اجتماع کنند. ستارخان به همراه عده‌ای از سوارانش به محموله‌های نمایندگان دولت استعماری روسیه تزاری در ایران حمله می‌برد و طلا و جواهرات محموله را به نفع ملت مصادره و تمام آن را در میان فقرای محله امیر‌خیز تقسیم می‌کند.

وقتی می‌پرسیم آیا انگیزه ستارخان در مبارزه با استبداد، تنها انگیزه شخصی و گرفتن انتقام برادر بود یا عوامل دیگری نیز در این مبارزه مؤثر بوده است، به داستان جالبی اشاره می‌کنند که نشان از تهور و بی‌باکی و در عین حال عیار صفتی سردار ملی دارد.

بهرام می‌گوید: «هوای ملت را داشت. در ماه‌های قحطی تبریز زمانی که گرسنگی و قحطی شدید در تبریز شایع بود، به سیلوهای مملو از گندم حمله کرد. سیلوهای شهر پر از گندم بود ولی حکومت اجازه استفاده را نمی‌داد. سردار گندم‌ها را بین مردم تقسیم کرد. دغدغه ملت را داشت. با خوانین مخالف بود و ستمی که به مردم می‌کردند. تعدی‌هایی که به نوامیس مردم داشتند را نمی‌توانست بپذیرد.»

سامی در مورد رابطه ستارخان و توده می‌گوید: «ستارخان خود را از توده می‌دانست و روابطش با مجاهدان بسیار صمیمی بود. به‌طور کلی آدم خودخواه و مستبدی نبود. در اوج قدرت و محبوبیتش، منزل او پر از خدمتکار و خدمه نبود. حتی با اسب رفت و آمد می‌کرد و سوار درشکه نمی‌شد».

عروس ستارخان دل پری از داستان آرامگاه وی دارد. می‌گوید آرامگاه او در باغ طوطی است. سی سال پیش سنگ قبرش تخریب شد، دوره‌ای بود که اصلاً سنگ قبر نداشت. کسی نمی‌توانست بداند که محل آرامگاه کجاست، چون هیچ نشانی باقی نمانده بود اما چند سال بعد مجدداً سنگ قبر دیگری قرار دادند. وی می‌گوید خانواده‌اش شدیداً علاقه دارند آرامگاه به تبریز منتقل شود یا در غیر این صورت، سقف یا بنایی بر بالای آن ایجاد شود ولی تاکنون موافقت مسؤولان در این مورد جلب نشده است.

داستان آشنایی ستارخان با باقرخان نیز از زبان بانو عزرایی شنیدنی است؛ می‌گوید: «باقرخان به قصد جنگ با ستارخان به محله‌های زیر فرمانش حمله می‌کند. ستارخان از پشت بام مسجد سپهسالار تبریز او و سوارانش را تحت نظر داشت. عاقبت باقرخان شکست می‌خورد و در آستانه مرگ از ستارخان می‌خواهد به جای کشتنش از وی در دستگاهش استفاده کند. چون باقرخان سواد خواندن و نوشتن داشت و میان او ستارخان اعتماد و الفتی ایجاد شده بود، سال‌های زیادی در کنار هم مبارزه می‌کنند. ولی غرور باقرخان نیز بعضاً باعث اختلاف و کدورت می‌شد.»

سامی سردار ملی در این ارتباط رویکرد متفاوتی دارد. از دید وی امروزه نیازی نیست به اختلافات کهنه که ذاتاً تأثیری نیز در روند انقلاب نداشته است، پرداخته شود: «ستارخان و باقرخان هم‌رزم و دوست بودند و هدف مشترکی داشتند که مبارزه با استعمار و تلاش در راه مشروطه‌خواهی بود. آنان با این که اختلاف تاکتیکی مختصری با هم داشتند یعنی ستارخان شیخی و باقرخان متشرع بود. در مورد هدف و آرمان‌شان اختلاف نظری نداشتند. به نظر من این که بگوییم یکی فلان اخلاق بد را داشت و دیگری چنین نبود، درست نیست. بیاییم در مورد اهداف مشترک گفت‌وگو کنیم».

خانواده ستارخان در مورد دیدگاه‌های مذهبی و اعتقادی ستارخان همه متحدالقول‌اند که وی از باورهای مستحکم دینی برخوردار بود و با رهبران دینی ارتباط مستمر و نزدیکی برقرار کرده بود. او مقلد ثقه‌الاسلام بود و نسبت به این روحانی بزگوار ارادت داشت. از طرف دیگر با روشنفکران و اهل نظر نیز همراهی داشت.«سامی» می‌گوید: «هر چند که ستارخان تحصیلکرده و سیاست‌مدار نبود ولی با شناخت کاملی که از جامعه ایرانی داشت، در رویارویی با مشکلات، تصمیماتی می‌گرفت که تحصیلکرده و روشنفکران زمانش را به تحسین وا می‌داشت. این ویژگی سبب شده بود تا سیاستمداران و روشنفکران زیادی از وی طرفداری کنند، البته آن‌ها به منافع خود نیز می‌اندیشیدند و این دغدغه هواداری آن‌ها را محدود می‌کرد».

ساعت‌ها به تندی می‌گذرد اما نمی‌توان از خانه‌ای که غبار مقدس ستارخان بر تن اهالی‌اش نشسته است، به آسانی دل کند. عکس ستارخان با کنسول روس در خانه قدیمی ستارخان که امروز به مدد مسؤولان میراث فرهنگی رو به ویرانی است، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. یک بار دیگر از عکس می‌پرسیم و داستان آن. سامی در مورد حساسیت «پدر» نسبت به وحدت و استقلال ملی کشور می‌گوید: «روس‌ها در آن زمان سیاست جدایی آذربایجان جهت تسلط به منابع آن را در سر داشتند و توسط دست‌نشانده‌های خود مانند صمدخان می‌خواستند آن را عملی کنند ولی ستارخان کاملاً مخالف چنین دسیسه‌هایی بود و به وحدت ملی ایران باور داشت؛ چنان که در مقابل پیشنهاد بی‌شرمانه فرستاده سفیر روس در مورد نصب پرچم روسیه بر سر در خانه‌اش آن جواب دندان‌شکن را به او داد که «من می‌خواهم هفت دولت زیر پرچم ایران باشد، شما به من می‌گویید بروم زیر بیرق روس؟ امکان ندارد».

این جمله کوتاه ولی معنادار، در دل خود هزاران معنی دارد و حاکی از درایت و هوشیاری این مرد بزرگ. پنداری سخنی است که همین امروز گفته باشی. آخر این «پدر» اهل وطن بود و آب و خاک برایش حرمتی داشت. وقتی که نام وطن به میان می‌آمد، غیرتش گل می‌انداخت. او مانند بسیاری از روشنفکران روزنامه نمی‌خواند ولی می‌دانست که نباید به قنسول مو قرمز سلام کند. او مخلص همه قلندران عالم و مردترین مردان زمان بود. وقتی نام ایران می‌آمد، صلواتی می‌فرستاد که تا چهار کوچه آن طرف‌تر، کمانه می‌کرد. از قضا چهار کوچه آن طرف‌تر خانه سفیر انگلیس بود. او در پستوخانه دل می‌نشست و با مولا علی خلوتی عاشقانه می‌کرد اما او، او که اهل وطن بود، می‌دانست که هر جا وطن است، قبله نیز همان جاست.

ولی این را هم می‌دانیم که کم نبودند از تبار چنین مردها و از این پدر‌ها در تاریخ ما که هم اهل درد وطن بودند. ستارخان را گلوله هم‌رزمش نکشت، شاید ستارخان حتی از درد و زخم پای‌ تیرخورده‌اش نیز جان نداد. ملت و ویرانی کشور بود که قلب او را می‌فشرد. دغدغه آبادانی و اصلاح امور مملکت، گرسنگی، بیماری، استبداد، اندیشه دسیسه‌های روس و انگلیس و اخبار اعدام‌ها و تجاوز‌ها و کشتار‌ها بود که جان او را گرفت. بسیاری از هم‌رزمان و یارانش هم چون زنده‌یاد ثقه‌الاسلام و علی ختایی، بعدها ناجوانمردانه به دست ناپاک روس‌ها جان باختند ولی این بار پای این جوانمرد تبریز بسته بود، گر نه محال بود بگذارد که خون مردان و رادان شهرش بر زمین بماند.

پنج شنبه 89 مرداد 14 , ساعت 5:24 عصر
 قالیچه صلح و دوستی با گره یک‌هزار و 200 شخصیت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از 117 کشور دنیا صبح امروز در خانه ستارخان تبریز با حضور رئیس دفتر یونسکو در تهران رونمایی شد.

 عشرت شایق دبیر موسسه صلح و دوستی و ایده‌پرداز طرح قالیچه صلح و دوستی در آیین رونمایی از این قالیچه فرش هنر ایرانی مدت‌ها بود دچار مهجوریت شده و با وجود شهرت جهانی و سابقه آن، جایگاه واقعی خود را در جهان نیافته است بر همین اساس از دو سال پیش طرح بافت قالیچه صلح و دوستی در تبریز پی‌ریزی شد.

* گره‌های صلح و دوستی جهانیان بر فرش ایرانی
دبیر ستاد بافت قالیچه صلح و دوستی جهانی در ادامه اظهار داشت: بحث بافت قالیچه صلح جهانی به یک سال قبل یعنی تیرماه 87 برمی‌گردد، در آن زمان رهبر معظم انقلاب از یک طرف تاکید بسیاری بر مهندسی فرهنگی، جنبش نرم‌افزاری و انجام پروژه‌های فرهنگی داشتند و از طرفی معتقد بودند که هر موضوعی که در قالب هنر یعنی با لطافت و ظرافت بیشتری به مخاطب ارائه شود، به مراتب تاثیر بیشتری نیز دارد.
وی ادامه داد: ما طبق فرمایش رهبری بر آن شدیم تا پروژه‌ای را کلید بزنیم که در عین فرهنگی بودن، ویژگی‌های هنری را هم در بر داشته باشد، به ویژه در زمانی که دشمنان ما سعی داشتند با بزرگ‌نمایی، فرهنگ، ارزش‌ها، تفکر و تمدن تاریخی کشور را زیرسئوال برده و مردم ما را تروریست و ضدحقوق بشر بنامند.
شایق تصریح کرد: بر همین اساس، بافت قالیچه صلح و دوستی را پیشنهاد کردیم تا علاوه بر اینکه صلح و پایداری جهانیان را نشان می‌دهیم، زنجیره ناگسستنی انسانی را هم ایجاد کنیم تا خوبی‌ها و حسنات در آن بروز کند.
شایق افزود: البته باید گفت در گذشته خلاء فرهنگی در زمینه صلح و دوستی و حقوق بشر در کشور وجود داشته و با وجود اینکه تمدن و فرهنگ ایرانی و اسلامی تاکید فراوانی بر صلح، دوستی و عطوفت داشته بر همین اساس وظیفه ماست که پرچم سفید صلح را به منظور توسعه و تعمیق دوستی‌ها و ارتباط جهانی بالا ببریم در حقیقت ایرانیان از این طریق می‌توانند صلح‌طلب بودن خود را به جهانیان ثابت کنند.
رئیس موسسه صلح و دوستی در ادامه گفت: زبان هنر قابلیت‌های فراوانی برای تاثیرگذاری در ذهن مخاطب دارد به ویژه فرش ایرانی که نمادی آشنا برای جهانیان بوده و به نوعی تجسم‌کننده فرهنگ، هنر و اندیشه ایرانی ـ اسلامی است.
شایق اظهار داشت: برای ارزشمندتر شدن این حرکت فرهنگی تصمیم گرفتیم گره‌های فرش از سوی اشخاص متعدد از سراسر جهان زده شود، به عبارتی به جای اینکه از یک هنرمند در بافتن آن کمک بگیریم سعی کردیم از هزاران هنرمند مبتدی از کارگر گرفته تا حتی یک رئیس جمهور در بافتن آن کمک بگیریم در این صورت همه اقشار می‌توانستند فارغ از طبقه اجتماعی و اقتصادی در بافتن فرش صلح و دوستی مشارکت کنند و به طور حتم این بهترین فرصت برای نشان دادن صلح و دوستی ایرانیان به جهانیان بود چرا که همه افراد از سراسر جهان می‌توانند گره عشق و محبت بر دار صلح و دوستی بزنند.
وی اظهار داشت: در این راستا یک هزار و 200 نفر از شخصیت‌های فرهنگی، بازرگانی و سیاسی از 117 کشور دنیا و 40 هزار نفر از شخصیت‌های داخلی این قالیچه را گره زده‌اند.

* قالیچه صلح و دوستی 4 میلیون گره دارد
عشرت شایق ادامه داد: این قالیچه 4 میلیون گره دارد که از هر قشری از دانش آموز دبستانی تا مسئولان ارشد بین‌المللی بر تارو پود آن گره زده‌اند.
وی با اشاره به اینکه در بافت این قالیچه هیچ اعتباری از سوی دستگاه‌های دولتی دریافت نشده به نقش مشارکت‌های مردمی در به ثمر رسیدن سریع هرگونه امور فرهنگی تاکید کرد و گفت: بافت این قالیچه با مشارکت مردم انجام شده است.
شایق، تار و پود قالیچه صلح و دوستی را نشان از جنسیت انواع بشر دانست و اضافه کرد: گره‌های این فرش نشانه پیوند ملل است و رنگ‌های آن تنوع نژادی، زبانی و اعتقادی در دنیا را به نمایش می‌گذارد.
دبیر ستاد بافت قالیچه صلح و دوستی تصریح کرد: البته دورنمای این صلح و دوستی فقط بافتن یک فرش نیست بلکه محوریت آن حضور شخصیت‌هایی برجسته و پیوند زدن آنها با صلح و دوستی جهانی است.
دبیر موسسه صلح و دوستی با اعلام اینکه طرح این قالیچه توسط استاد فرشچیان و رنگ آمیزی آن توسط استاد خیابانی تبریزی انجام شده است، گفت: تبریز، خاستگاه ایده اولیه این قالیچه است.

* موضوع قالیچه صلح و دوستی مربوط به کتیبه سنگی بازمانده از دوران هخامنشیان
شایق گفت: این قالیچه پس از پرداخت در 30 کشور جهان از پنج قاره جهان به نمایش در می‌آید و سرانجام به سازمان ملل متحد تحویل داده می‌شود.
وی یادآور شد: موضوع قالیچه صلح و دوستی ایرانیان مربوط به کتیبه سنگی به خط میخی بازمانده از دوران هخامنشیان و دستور کوروش پادشاه وقت ایران است که در آن همه مردم و حکومتیان را به ایجاد و توسعه صلح و دوستی، ترویج عدالت، رعایت حقوق بشر و مبارزه با نظام برده‌داری توصیه می‌کند و به عنوان منشور حقوق بشر کوروش معروف است.
شایق ادامه داد: حاشیه زیبا با پرچم جمهوری اسلامی مزین شده است و کبوتران صلح در کنار هم و در حال پرواز از شاخه‌ زیتون که علامت و نشانه صلح است، هستند.
دبیر ستاد بافت قالیچه صلح و دوستی جهانی بیان کرد: کلمه صلح به زبان فارسی و انگلیسی آغوش خود را برای کتیبه کوروش باز کرده و کتیبه بر آن تکیه زده است و جمله مبارزه با برده‌داری و ایجاد صلح و آرامش از متن کتیبه بر نقشه این طرح زیبا منقوش شده است.
وی با بیان اینکه نقشه سنتی برگرفته از نقوش اصیل تبریز، اصفهان و بروجرد در این فرش به کار رفته، گفت: این تار و پود و گره‌های فشرده شاهد فشردگی، انجسام و پیوند پایدار صلح و دوستی جهانی است و همزیستی انسان‌ها را با رنگ و زبان مختلف همانند رنگ‌های این قالیچه با رعایت حقوق یکدیگر و پرهیز از هرگونه زورگویی و سلطه‌جویی شاهد هستیم.
دبیرموسسه صلح و دوستی از نماینده سازمان یونسکو خواست کار ترجمه سایت قالیچه صلح و دوستی به پنج زبان زنده دنیا، ایجاد موزه صلح و دوستی در تبریز و نام گذاری میادین و خیابانهای بزرگ دنیا با واژه های صلح و دوستی و ایجاد سالنی با نام تالار صلح و دوستی جهانی برای قرار دادن این قالیچه انجام شود.
وی به برنامه های آتی موسسه صلح و دوستی در ادامه بافت این قالیچه اشاره کرد و گفت: برگزاری جشنواره‌های مختلف از جمله عکس، خبر و گزارش و اجرای سمفونی با موضوع صلح و دوستی از جمله این برنامه هاست.
شایق، دست نوشته‌های مسئولان و مردم هنگام گره زدن بر تار و پود این قالی را سندی بسیار ارزشمند عنوان کرد که به زودی منتشر می شود.

* قالیچه صلح و دوستی روح تمام مردم دنیا را دارد
رییس دفتر سازمان یونسکو در تهران نیز در این مراسم با قدردانی از این حرکت زیبا و نمادین گفت: در حضور این قالی زبان و رنگ و قوم معنای خود را از دست می دهد، چرا که این قالیچه روح تمام مردم دنیا را در خود دارد.
چون لی هان، تبریز را بهترین مکان برای بافت و رونمایی قالیچه صلح و دوستی عنوان کرد و افزود: من در این شهر تلفیقی زیبا از سنت و مدرنیته را مشاهده کردم و این شهر را شهر هنر و صنعت یافتم.


پنج شنبه 89 مرداد 14 , ساعت 5:23 عصر
رئیس جمهور: مدتی پیش چند موجود زنده را به فضا فرستادیم و درسال 1396 انسان را روانه فضا می کنیم

 

رئیس‌جمهور با اعلام خبر پرتاب ماهواره مخابراتی ایران به فضا در آینده نزدیک ، گفت: بزودی اخبار خوشی در زمینه پیشرفت‌های کشورمان در عرصه هوا و فضا اعلام خواهد شد.

دکتر محمود احمدی‌نژاد چهارشنبه شب در گفتگوی زنده تلویزیونی با صدا و سیمای استان همدان اظهار داشت: در آینده‌ای نزدیک ماهواره مخابراتی سنجشی را به فضا پرتاب می‌کنیم که عمر این ماهواره یک سال است .

به گفته وی همچنین مسئولان سازمان فضایی برنامه‌ای را برای پرتاب ماهواره مخابراتی - تلویزیونی به دولت ارائه کرده‌اند که بزودی که این برنامه اجرا خواهد شد.

رئیس‌جمهور با بیان اینکه فرستادن انسان به فضا از جمله برنامه‌های دولت در زمینه توسعه تکنولوژی هوا و فضا است، خاطر نشان کرد: چندی پیش موجودات زنده‌ای را به همراه کاوشگری به فضا فرستادیم و براساس برنامه سازمان فضایی، فرستادن انسان به فضا در سال 1403 هجری شمسی پیش‌بینی شده بود. اما دولت برنامه‌ریزی‌هایی را انجام داده تا در سال 1396 انسان را به فضا بفرستیم که این اتفاقی عظیم در معادلات دنیا است زیرا ، حضور انسان ایرانی در فضا به معنای تسلط ایران بر فضاست.

دکتر احمدی‌نژاد در بخش دیگری از سخنان خود درباره تبلیغات منفی بیگانگان پیرامون موضوع هدفمند کردن یارانه‌ها خاطر نشان کرد: هدفمند کردن یارانه‌ها یک موضوع داخلی است و هدف آنها از این تبلیغات همانند گذشته فقط منافع خودشان است.


چهارشنبه 89 مرداد 13 , ساعت 9:41 عصر
خوش لباس و بدلباس‌ترین کارمندان جهان

 

 یک تحقیق که در 24 کشور جهان روی 12 هزار و 500 نفر انجام شده است نشان می‌دهد اروپایی‌ها کم‌ترین توجه را در لباس پوشیدن در محل کار خود دارند به طوری که فقط 27 درصد از آن‌ها در محل کار خود کت و شلوار یا لباس‌های مناسب و رسمی به تن می‌کنند.

کشور مجارستان در این میان بدترین وضعیت را داشت به طوری که فقط 12 درصد از کارمندان بر سر کار خود کت و شلوار یا لباس‌های رسمی حاضر می‌شوند.
اما در عوض کشور هند بهترین وضعیت را از لحاظ پوشیدن لباس مناسب در محل کار داشت به طوری که 58 درصد از کارمندان در این کشور پوشیدن کت و شلوار و دیگر لباس‌های مناسب را برای رفتن به محل کار خود انتخاب می‌کردند.
به طور کلی 40 درصد از کارمندان لباس‌های غیر جدی را برای محل کار خود انتخاب می‌کنند و دقیقا به همان میزان نیز معتقدند کارمندانی که این گونه لباس می‌پوشند هیچ گاه در محل کار خود به مدارج بالای شغلی مانند مدیریت نمی‌رسند.
در نظرسنجی که از بین این افراد انجام شد مشخص شد که 66 درصد از پاسخ دهندگان معتقدند افرادی که وظیفه مدیریت به عهده دارند باید بهتر و مناسب‌تر از کارمندان خود لباس بپوشند.
خصوصا هندی‌ها معتقدند افرادی که دقت کافی را در انتخاب لباس مناسب در محل کار خود نمی‌کنند در شغل خود پیشرفت نمی‌کنند و 58 درصد از آن‌ها معتقدند این افراد در انجام کار خود سستی می‌کنند.
کشور سوئد کم‌ترین سخت‌گیری‌ها را در مورد لباس مدیران و رئیسان دارد و مدیران در این کشورها با فراغ بال بیش‌تری می‌توانند لباس‌های غیر جدی برای محل کار خود انتخاب کنند.
کشورهایی که به ترتیب به پوشیدن لباس رسمی در محل کار خود اهمیت می‌دهند به ترتیب
هندوستان، کره جنوبی، چین، ترکیه، عربستان، آفریقای جنوبی، بریتانیا، استرالیا، آمریکا، کانادا، ایتالیا، ژاپن، برزیل، آلمان، فرانسه، بلژیک، روسیه، آرژانتین، مکزیک، سوئد، اندونزی، اسپانیا، لهستان، مجارستان بودند.
رویترز، 4 آگوست


چهارشنبه 89 مرداد 13 , ساعت 9:39 عصر

 طی احکام جداگانه‌ای از سوی حجت‌الاسلام سیدرضا تقوی رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور 12 امام جمعه به مدت سه سال منصوب شدند

به گزارش  روابط عمومی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، حجج الاسلام سیدعلی شاهچراغی، سیدمحمد هاشمی، رضا کشیری، احمد طیبی، میر علی‌اکبر قره سید رومیانی، محمدمهدی زارعی، قاسم امیر مجاهدی، محمد رضایی، کاظم عامری، صمد ناصری، حجت‌الله اسماعیلی و محمدرضا خادم از طرف مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به ترتیب به امامت جمعه شهرهای ری (تهران)، شوط (آذربایجان غربی)، کلاله (گلستان)، املش (گیلان)، آذرشهر (آذربایجان شرقی)، مجلسی (اصفهان)، قنوات (قم)، نوکنده (گلستان)، اختیارآباد (کرمان)، خسروشهر (آذربایجان شرقی)، حسن‌آباد (تهران)‌ و گله‌دار (فارس) به مدت سه سال منصوب شدند.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ