سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، انگیزه فهم است . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 89 تیر 26 , ساعت 4:39 عصر

 

 رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل ـ که سایه شوم «وتو» را هنوز نیز بر سر خویش دارد ـ در طول 8 سال دفاع مقدس به‌گونه‌ای بود که اگر اجرا می‌شد، ننگی بر دامان تاریخ ایران بود و معلوم نبود نسل‌های بعدی چه قضاوتی درباره مسوولان جمهوری اسلامی می‌کردند.

دیگر اظهارات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سخنانی به مناسبت 27 تیر؛ روز اعلام پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران بدین قرار است :

• از نخستین ماه‌های پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در 31 شهریور 1359، صدام و ارتش بعث که خوب درک کرده بودند، محاسبات آنان از وضعیت سیاسی ایران و اوضاع ارتش به خاطر تسویه و تصفیه امرا و قطع لجستیک اشتباه بود، دست به دامان میانجی‌ها شدند، اما در همان حال می‌خواستند با در اختیار داشتن بخشی از خاک ایران اسلامی، توجیهی برای ملت خویش داشته باشند.

• امام امت که به واسطه تبعید چندین ساله در عراق، از روحیات حزب بعث آگاهی داشتند، در واکنش به نخستین صلح‌جویی‌های ظاهری آنان و در پاسخ به میانجی‌های فراوانی که می‌آمدند، سوابق زیاده‌طلبی صدام را یادآوری می‌کردند و همه را در مقابل سؤال‌های بی‌پاسخ می‌گذاشتند که «چه تضمینی برای عدم تکرار تجاوز می‌دهید؟» و «برای کیفر یک دیکتاتور متجاوز که این همه خونریزی کرده و خرابی به بار آورده، چه می‌کنید؟!»

• در همان ماه‌های آغازین جنگ مرحوم یاسر عرفات که به ایران آمده بود، در یک دیدار به من گفت؛ « در اتاق جنگ ارتش عراق نقشه‌ای دیدم که سه هدف را برای خود ترسیم کرده‌اند؛ سقوط انقلاب اسلامی با تسخیر پایتخت و یا با محروم کردن ایران از نفت جنوب، تجزیه خوزستان و الصاق آن به عراق، پیشرفت در خوزستان تا مسجد سلیمان و بهبهان».

• زمینگیر شدن ارتش عراق در همان سرزمین‌های اشغال شده در روزهای نخستین و عدم توانایی آن‌ها در عبور از جاده اهواز- اندیمشک، حزب بعث را عملاً در آرزوهای خویش ناکام گذاشت، اما نام‌گذاری شهرهای ایران با اسامی عربی، مانند الاهواز، محمّره و عبّادان برای اهواز، خرمشهر و آبادان و کشف نقشه جدیدی از خوزستان به نام عربستان در سنگرهای عراقی‌ها، نشان از اهداف شوم آنان بود، اهدافی که برای ایرانیان از هر قوم و قبیله و زبان ناخوشایند بود و خواهد بود. به همین جهات و همچنین تحت تأثیر انفاس قدسیه حضرت امام(ره) به‌عنوان رهبر انقلاب و مرجع تقلید و فرمانده کل قوا، مردم ایران از سراسر کشور به سوی جنوب و غرب کشور به حرکت درآمدند و به دفاع از کیان جمهوری اسلامی پرداختند.

• مقاومت 32 روزه در برابر مجهزترین لشکر عراق برای اشغال خرمشهر درس و الهام امکان مقاومت داد و شکستن حصرآبادان نمونه روشنی از امکان در هم شکستن دشمن در مهمترین نقطه هدف و آمادگی‌اش شد. اگرچه حمله دشمن به خاطر عدم آمادگی ارتش و بعضی ندانم‌کاری‌ها و مشکلات سیاسی در مرکز و غافلگیری در قدم اول موفقیت‌های سریعی به دست آورد، ولی همان فرهنگ ایثار، فداکاری و شهادت‌طلبی که ریشه در فرهنگ تشیّع و کربلا دارد، اقیانوس ژرف نیروهای داوطلب مردمی را به جبهه کشاندند و نیروهای مسلح را با تقویت روحیه امیدوار کرد.

• پس از حل مشکلات و رفع موانع و شکل‌گیری جدید نیروها و ایجاد هماهنگی بین ارتش و سپاه و نیروهای مردمی، شاهد سلسله پیروزی‌های ایران از دارخوین، ثامن الائمه، فتح بستان و فتح‌المبین تا والفجرها، بیت‌المقدس‌ها و کربلاها بودیم. پیروزی‌هایی که علاوه بر ارتش عراق، حامیان آن‌ها، یعنی غرب، شرق و ارتجاع منطقه را به وحشت می‌انداخت تا علاوه بر تجهیز عراق به سلاح‌های غیرمتعارف، رژیم حزب بعث را ترغیب به انجام کارهای غیرانسانی و جنایت‌های جنگی مانند موشکباران شهرها و بمباران‌های شیمیایی نمایند. اقداماتی که با هیچ یک از مفاد قوانین بین‌المللی که خود نوشته‌اند، سازگاری نداشت، اما ترس از موفقیت‌های ایران هر کاری را برای آن‌ها توجیه می‌کرد.

• بازپس‌گیری بسیاری از سرزمین‌های اشغال شده و ورود به خاک عراق به اذن امام راحل در بعضی از مناطق سوق‌الجیشی و خالی از سکنه عراق، مانند فاو و جزایر مجنون در جنوب و ماووت و حلبچه در شمال غرب، ارتش بعث و حامیانش را به تکاپو انداخت که با هر وسیله ممکن ایران را وادار به قبول قطعنامه‌های پایان جنگ کنند.

• تشدید تحریم‌ها، جنگ نفتکش‌ها، حمله به هواپیماهای مسافربری، بمباران شهرها، بمباران زیربناهای اقتصادی، جلوگیری از صدور نفت، تقویت منافقین برای تشدید کارهای تخریبی در داخل و مناطق جنگی وارونه جلوه دادن پیروزی‌های ایران، استفاده از امپریالیسم خبری، مظلوم‌نمایی برای حزب بعث و سرانجام قتل‌عام مردم مظلوم عراق در حلبچه با استفاده از خطرناک‌ترین سلاح شیمیایی تاریخ از جمله کارهای دشمنان برای تقویت روحیه متلاشی ارتش عراق بود که وقتی دیدند هیچ یک از این توطئه‌ها جواب نمی‌دهد، خودشان از پشت پرده بیرون آمدند و وارد کارزار شدند. همزمانی مداخله آمریکا برای رویارویی با ایران و آغاز دور جدید پیشروی ارتش بعث نشان از استراتژی مشترک آن‌ها برای ممانعت از پیروزی ایران داشت تا از این طریق خواسته‌های نامشروع خویش را در قالب بندهای قطعنامه بر ملت ایران تحمیل نمایند.

• شورای امنیت سازمان ملل ـ که متأسفانه سایه شوم «وتو» را هنوز نیز بر سر خویش دارد ـ در طول 8 سال دفاع مقدس کارنامه نه چندان موفقی از خویش بر جای گذاشت و همیشه سعی می‌کرد منافع عراق را که با منافع بعضی از کشورها گره خورده بود، حفظ نماید. قطعنامه‌هایش به‌گونه‌ای بود که اگر اجرا می‌شد، ننگی بر دامان تاریخ ایران می‌نشست و معلوم نبود نسل‌های بعدی چه قضاوتی درباره مسوولان جمهوری اسلامی می‌کردند.

• اگرچه همه ما به‌عنوان مسوولان رده‌های مختلف سیاسی و نظامی تحت لوای فرماندهی امام راحل عمل می‌کردیم، اما مسوولیت من در میدان جنگ و میدان سیاست به‌گونه‌ای بود که بعضی از اتفاقات چون کوهی بر دوشم سنگینی می‌کرد و اگر نبود امداد الهی، تلاش‌ها هرچند صادقانه در مقابله دشمنی با بن دندان مسلح کارایی لازم را نداشت. مثلاً شبی که همه مسوولان سیاسی و فرماندهان نظامی از عدم موفقیت عملیات کربلای چهار در قرارگاه سر در جیب غم و اندوه فرو برده بودند و نعره‌های شوم عراقی‌ها برای پیروزی از همه جا بلند بود، تا سپیده سحر مذاکره کردیم که چه کنیم و وقتی تبادل‌نظرها به نتیجه‌ای نرسید، همه چیز به من موکول شد که تصمیم بگیرم.

• چه تصمیم سختی بود!! براساس معادلات نظامی آماده کردن نیروهایی که همرزمان خویش را آن‌گونه از دست داده بودند، برای عملیاتی دیگر سخت است. می‌دانستم که بسیاری از کارهای نیروهای ایران در طول جنگ برخلاف معادلات نظامی بود. مانند زدن پل در جزایر مجنون برای عملیات خیبر، گذشتن از خیزاب‌های خطرناک اروند در عملیات والفجر هشت که برای فتح فاو، زدن پل بعثت روی رودخانه خروشان اروند و عبور از کوههای سر به فلک کشیده در مهران، دهلران، میمک، پل ذهاب، پاوه، مریوان، بوکان، بانه و نهایتاً حلبچه.

• آن شب با توکل بر خدا و با ایمان به قدرت نیروهای ایرانی، عملیات کربلای 5 را آغاز کردیم، عملیاتی که علاوه بر فتح بسیاری از سرزمین‌های اشغال شده و ورود به خاک عراق، معادلات سیاسی را نیز به هم زد، به‌گونه‌ای که می‌گفتند مشاوران نظامی غرب و شرق برای تقویت روحیه بعثی‌ها به ستادهای جنگ آن‌ها آمده بودند. از قطعنامه‌ها می‌گفتم که علاوه بر محتوا، حتی ترتیب بندهای آن نیز شیطنت‌آمیز بود. مثلاً در همین قطعنامه 598 ماه‌ها تلاش کردیم که ترتیب دو بند آتش‌بس و برگشت به مرزهای بین‌المللی را عوض کنیم؛ چراکه اگر آتش‌بس قبل از برگشت به مرزها بود، چه بسا سال‌ها عراق در سرزمین‌های اشغال شده مخصوصاً در حوالی نفت شهر می‌ماند و هرگونه واکنش ایران را نقض آتش‌بس معرفی می‌کرد.

• به هر حال خواسته‌های ایران، به‌ویژه متجاوز شناختن صدام برای آغاز جنگ با درایت سیاسیون و مقاومت نظامیان در قطعنامه گنجانده ‌شد و دشمنان نیز هم صدا شده بودند که نگذارند ایران بیش از این در میدان سیاست و جنگ پیشروی نماید. عقلای قوم در سطح فرماندهان عالی نظامی و مردان تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر در جلسات متعدد کم و کیف دفاع و حمله را بررسی و به‌عنوان امنای صدیق حضرت امام، همه چیز را به فرمانده بزرگ خویش گزارش می‌کردند. امام عزیزی که به خاطر ویژگی‌های منحصر به فرد خویش در رهبری، گاه صخره صمّا بود و گاه لطیف و منعطف. امامی که عقل و عشق دو خصیصه بارز ایشان در 17 سال مبارزه و 10 سال پس از پیروزی بود. امامی که در کنار لطافت شاعرانه و عارفانه طبع، صلابت تصمیمات قاطعانه را نیز داشت.

• جلسات متعدد نظامی و سیاسی در حدّ مسئولان میدانی منتهی به چند جلسه مهم با حضور سران قوا و فرماندهان عالیه رتبه در خدمت امام(ره) شد و سرانجام جلسه سرنوشت‌سازی که امام تاریخی‌ترین تصمیم دوران رهبری خویش را برای قبول قطعنامه گرفتند. به محض قبول قطعنامه و اعلان آن از سوی ایران، آن پیش‌بینی امام مبنی بر «چه تضمینی برای تکرار تجاوز می‌دهید؟» عملی شد و صدام که خیال می‌کرد، پذیرش قطعنامه از موضع ضعف است، با لشکرهای مجهز خویش و با منافقینی که روحیه خیانت‌پیشگی خویش را برملا کرده بودند، از همان محورهای آغاز جنگ، یورش به خاک ایران را از سر گرفت. نمی‌دانست که ایران و ایرانی و مسوولان آن هر تصمیمی را براساس سنجش کامل امور می‌گیرند.

• هجوم سراسری مردم به خطوط مقدم و وادار کردن ارتش بعث به عقب‌نشینی و در هم شکستن منافقین در عملیات مرصاد همه دشمنان را برانگیخت تا هر چه سریع‌تر دست به کار شوند و نگذارند این روزنه رهایی بسته شود. حضور کارشناسان سازمان ملل برای برآورد خسارات ما در جنگ- هرچند خیلی کمتر از خسارت‌های واقعی برآورد شد- و متجاوز شناختن صدام و سرانجام برگشت پیروزمندانه فرزندان این آب و خاک ـ که سال‌ها در سیاه‌چال‌های حزب بعث بودند ـ برگ زرینی دیگر بود که علاوه بر پیروزی‌های نظامی در کارنامه سیاسی دفاع مقدس ثبت شده است. دستاورد مشعشی که با وادار شدن صدام به قبول رسمی قرارداد 1975 الجزایر بعد از پاره کردن آن در مقابل دوربین‌ها قبل از شروع جنگ بر تارک تاریخ ایران درخشیدن گرفت و پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی را که ماحصل خون بهترین جوانان این سرزمین است، در نقطه‌نقطه مرز ایران و عراق به اهتزاز درآورد. دستاوردی که نه فقط مربوط به آن دوران، که مربوط به همه دوره‌ها در همه اعصار خواهد بود و دشمنان ایران و انقلاب اسلامی فهمیدند که این آب و خاک با جوانانی که از نسل همان دلاوران می باشند، لقمه گوارای سهل‌الوصول و سهل‌الهضمی نخواهد بود.

• گرامی می‌دارم یاد و خاطره همه کسانی را که از نخستین روزهای شروع جنگ تا آخرین روزهای آن با اهدای خون خود و عزیزترین موجودی، یعنی جان و سلامت خویش نگذاشتند وجبی از خاک ایران از مام وطن جدا شود و امروز تا همیشه به عنوان شهدا، مفقودان، جانبازان، آزادگان و ایثارگران عزیز و عزیزتر خواهند بود.

• بر خویش فرض می‌دانم به‌عنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا، خدمت همه رزمندگان عرصه‌های دفاع مقدس، خانواده‌های مکرم و معزز شهدا، جانبازان، رزمندگان و به‌ویژه خانواده‌های مظلوم مفقودان عرض کنم که اولاً به خاطر آن سوابق درخشان هیچ احساس غبن نکنید و ثانیاً قصورات را ببخشند. البته باید اعتراف کنم که ایران اسلامی در آن سال‌ها با تمام توان در خدمت جنگ بود و اگر کوتاهی‌هایی احساس می‌شد، به خاطر اختلاف سلایق در نوع جنگیدن و چگونگی هزینه کردن‌ها بود که فکر می‌کنم برای کاری وسیع در آن سطح طبیعی بوده است.


شنبه 89 تیر 26 , ساعت 4:38 عصر

 

 عباسعلی نورا نماینده زابل پس از حسینعلی شهریاری رسما از نمایندگی مجلس اعلام استعفا کرد.

 وی با اعلام خبر استعفای خود از نمایندگی زابل در مجلس هشتم، ضعف مدیریت یکپارچه، عدم تمرکز مدیریتی در تصمیم‌گیری‌ها و نبود اقتدار مدیریتی در استان سیستان و بلوچستان را از عوامل اصلی تکرار حوادث تروریستی دانست که به دلیل آنها استعفا داده است.

مهمترین بخش سخنان وی در تسریح وضعیت زاهدان را به نقل از ایلنا در ادامه می‎خوانید:

  • متاسفانه مسوولین استان ما در زمان وقوع حادثه بیدار شده و پس از مدتی دوباره به خواب می‌روند.
  • غفلت ما باعث شد گروهک ریگی دوباره فعالیت خود را آغاز کند. یکی از دلایل استعفای بنده و آقای شهریاری از نمایندگی مجلس این است که ما نسبت به این اقدام از مدت‌ها پیش تذکر داده بودیم.
  • فرهنگ منطقه زاهدان، فرهنگ انتقام است. پس از اعدام ریگی ما به مقامات تذکر داده بودیم و حتی در کمیسیون امنیت‌ملی جلسه گذاشتیم و به صورت انفرادی با برخی مقامات مطرح کردیم که این گروهک دست به اقدامات تلافی جویانه خواهد زد. حتی ما حدس می‌زدیم که این حادثه احتمالاً در چه روزهایی اتفاق می‌افتد. روزهای مربوط به ائمه شیعه از روزهایی بود که ما احتمال اقدامات تلافی جویانه را می‌دادیم.
  • هیچ یک از مسوولان برای مردم استان پیام تسلیت نفرستادند و اگر عنایات معظم له و تسلیت ایشان به مردم این استان نبود، ما حقیقتا نمی‌دانستیم جواب مردم را چه بدهیم.
  • رئیس‌جمهور به مردم بورکینافاسو و دیگر کشورها به دلیل اتفاقات مختلف پیام تسلیت می‎دهد. آیا خون مردم مظلوم سیستان و بلوچستان از خون مردم بورکینافاسو کم‌رنگ‌تر است؟
  • معتقدم باید مدیریت واحد و مقتدری که در همه ارگان‌های امنیتی و اجرایی از وی حرف شنوی داشته باشند، منصوب شود. همیچنین باید شرایطی که این مدیریت برای مقابله با این حوادث در نظر می‌گیرد، با شرایط بومی استان همخوانی داشته باشد.

 


شنبه 89 تیر 26 , ساعت 9:39 صبح


عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس گفت: باید اخلاق را در سیاست و کشورداری رعایت کرد.

وی با بیان فرازهایی از نهج‌البلاغه که «زبان در سعادت و شقاوت مومن نقش اصلی را به عهده دارد»، به نقش اخلاق در سیاست و کشورداری پرداخت و بر رعایت آن تاکید کرد.

وی با تاکید بر این‌که سیاسیون نباید هر چه را که بر زبان و قلم‌شان جاری می‌شود، ابراز کنند، اظهار داشت: برای غلبه بر رقیب نمی‌توان از هر وسیله درست و نادرستی استفاده نمود.

خباز خاطرنشان کرد: انقلاب کردیم که سیاست‌مان را اخلاقی کنیم ولی عده‌ای اخلاق‌شان را سیاسی کردند و این روش مذموم در باورهای بسیاری از مردم، اثر مخرّبی خواهد گذاشت.

وی با اشاره به این‌که حکومت از دیدگاه اسلام برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه‌گری فرد یا گروهی نیست، بلکه تبلور آرمان‌های اساسی ملت است، به بیان وظایف مجلس در کشورمان پرداخت و ادامه داد: علاوه بر وضع قوانین، نظارت بر حُسن اجرای قوانین نیز بر عهده مجلس است و هر قدر در این امور دقت شود امور اجرایی کشور با اطمینان بیشتری انجام می‌گیرد.

نماینده مردم کاشمر در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: هرچه بُعد نظارتی مجلس قوی‌تر باشد و در اداره امور کشور رودربایستی‌ها از بین برود و دفاع از حقوق مردم در اولویت کاری نمایندگان باشد، آسایش و رفاه عمومی بیشتر و رفع سریع‌تر مشکلات مردم را به دنبال خواهد داشت.

وی بر ضرورت تلاش نمایندگان جهت بالندگی برنامه پنجم توسعه تاکید کرد و گفت: آنچه در حال حاضر ارائه شده ماهیت برنامه‌ای ندارد.

خباز با بیان این‌که پیگیری‌های مستمرش در خصوص گازرسانی به کوه‌سرخ، تاسیس دانشکده علوم پزشکی، احداث بیمارستان خلیل‌آباد، تاسیس دانشگاه علوم پایه، احداث راه‌آهن در منطقه، دو بانده کردن محور شادمهر ـ انابد و تسریع در احداث فرودگاه هم‌چنان ادامه دارد، افزود: در راستای توسعه صنعتی و پویایی اقتصادی حوزه انتخابیه برای ایجاد منطقه اقتصادی و در نظر گرفته شدن شهرستان‌های کاشمر، خلیل‌آباد و بردسکن به عنوان مناطق توسعه نیافته صنعتی بر اساس مصوبه دولت پیگیری‌هایی انجام شده که در صورت تصویب آن‌ها، منطقه از برکاتش بهره‌مند می‌شود.


شنبه 89 تیر 26 , ساعت 9:36 صبح
مدیر روابط عمومی و امور بین الملل گروه صنعتی تراکتور سازی ایران اعلام کرد: باشگاه فرهنگی -ورزشی تراکتور سازی سخنگو ندارد.


 جواد بابایی با ارسال نامه ای به خبرگزاری ایسنا، اعلام کرد:  باشگاه فرهنگی -ورزشی تراکتور سازی فاقد سخنگو بوده و انعکاس هرگونه خبر و اخبار مربوط به این باشگاه به نقل از سخنگوی باشگاه فرهنگی و ورزشی تراکتور سازی ایران یا تیم فوتبال تراکتور سازی تبریز موثق نبوده و فاقد اعتبار می باشد

در پایان این نامه آمده است: گروه صنعتی تراکتور سازی ایران در برخورد با چنین مواردی پیگیری قانونی را بر خود محفوظ می داند.


شنبه 89 تیر 26 , ساعت 9:35 صبح

 

 واحد مرکزی خبر گزارش داد:

گروهی در بازار تهران با نام معتمدین امام و رهبری و با تائیدیه حبیب الله عسگراولادی درباره موضوع تعیین و نحوه دریافت مالیات اطلاعیه ای را صادر کرد.

 در این اطلاعیه آمده است : با توجه به نگرانی اصناف کشور در باره رشد 70 درصدی مالیات ، تفاهم نامه سه جانبه اخیر شورای اصناف ، وزارت بازرگانی و سازمان امور مالیاتی مورد تائید است.

در این اطلاعیه با تقدیر از مودیانی که اظهار نامه خود را تحویل داده اند ، از واحدهای صنفی که اظهارنامه خود را ارائه نکرده اند خواسته شده است ، براساس مفاد تفاهم نامه سه جانبه ، حداکثر تا پایان تیرماه 1389 اظهارنامه مالیاتی خود را به سازمان امور مالیاتی تحویل دهند.

در بند دیگری از این اطلاعیه آمده است: در پرداخت مالیات اصناف در مقایسه با مالیات قطعی سال 1387 ، با رشد 15 درصدی توافق شده است و بر همین اساس وزارت اقتصاد و دارایی پس از دریافت مبلغ مالیات برگه تسویه قطعی صادر خواهد کرد.

 


شنبه 89 تیر 26 , ساعت 9:34 صبح

 

 سایت روزنامه جوان نوشت:

فرمانده سپاه سلمان(سیستان و بلوچستان) با اشاره به جزئیاتی جدید از حادثه تروریستی پنج شنبه شب مسجد جامع زاهدان گفت که فداکاری و ایثار یکی از نیروهای بسیجی مانع از کشته شدن حداقل 150 نفر در حادثه پنج شنبه شب شد.

سردار علیرضا عظیمی جاهد  ضمن اشاره به حادثه تروریستی پنج شنبه شب در مسجد جامع زاهدان گفت: نیروهای بسیجی استان با توجه به رخدادها و اتفاقات یک سال اخیر اقدام به برپایی ایست و بازرسی در مبادی مختلف شهر زاهدان کرده بودند و حفاظت از مسجد جامع نیز برعهده آنان بودند.

وی ادامه داد: عوامل تروریستی با مشاهده وضعیت حفاظت مسجد تصمیم می گیرند که از گیت خواهران به داخل مسجد ورود پیدا کنند. خواهران بسیجی وقتی می بینند که فردی اصرار دارد بدون بازرسی وارد مسجد شود این موضوع را به شهید «محمد گلدوی» نیروی بسیجی مستقر در آن مکان در میان می گذارند. شهید گلدوی سریعا" عامل انفجاری را بغل می کند و مانع ورود این تروریست به محوطه مسجد می شود که عامل تروریست با مشاهده این وضع مجبور می شود ضامن انفجاری را بکشد که متاسفانه شهید محمد گلدوی و چهار تن دیگر از نیروهای بسیجی مستقر در محوطه گیت ، به شهادت می رسند اما با رشادت شهید گلدوی ، حداقل از کشته شدن 150 نفر از مردم جلوگیری شد.

وی با بیان اینکه به محض انفجار بمب، مردم برای کمک رسانی به مجروحان تجمع می کنند، گفت: متاسفانه در این لحظه عامل انفجاری دوم وارد می شود و با انفجار بمب ، تعداد بیشتری از مردم را در محوطه روبه روی مسجد به شهادت می رساند.


شنبه 89 تیر 26 , ساعت 9:34 صبح

 

هوشنگ امیراحمدی که به دلال رابطه ایران و امریکا مشهور شده در مصاحبه با رادیو ضدانقلابی "زمانه" ادعا کرد:من فکر می‏کنم که شهرام امیری از مدت‏ها پیش در اختیار دولت ایران بوده و احتمالاً طی قراردادی این اتفاق افتاده است.

وی در ادامه ادعاهایش گفت:

  •  ماجرا متاسفانه این‏گونه شروع شد که ایشان ربوده شد، بعد احتمالاً تخلیه شد، بعد بین ایران و امریکا معامله‏ای انجام شد و بعد چون امریکا هم احساس کرد آدم مهمی نیست و از طرف دیگر ایران هم با او به توافق رسیده بود که این جریان خاتمه پیدا کند
  •  من خودم هم خیلی افتخار می‏کنم که در  جریان ملاقات مادران آمریکایی با فرزندانشان نقش خوبی داشتم
  •  باز هم اعتقاد دارم که این سه امریکایی در ایران، در آینده‏ی نزدیک، کارشان به شکلی به نتیجه می‏رسد.
  • من می‏دانم که نیروی سومی در منطقه هست که می‏خواهد این‏کار را بکند و به‏دنبال این کار است. نمی‏خواهم در این‏جا اسمی از این نیرو ببرم، ولی مشخصاً نیروهایی هستند که در منطقه دارند این کارها را انجام می‏دهند.

شنبه 89 تیر 26 , ساعت 9:33 صبح
30  هزار زنبور یک خانه را محاصره کردند

 

 30 هزار زنبور یک خانه را در لینکولن شایر انگلستان محاصره کرده و آسمان آن را سیاه کردند.

فیل ساندرسون 34 ساله در این باره گفت: این حشرات صدایی مانند ووووزلاهای جام جهانی داشتند.

این دسته زنبور در ابتدا در اطراف خانه شروع به چرخیدن کردند به طوری که اعضای خانه حتی نمی‌توانستند صدای یکدیگر را بشنوند.

بعد از یک ساعت این زنبورها روی یک درخت تجمع کرده و سپس از منطقه دور شدند.

آقای ساندرسون که یک کارمند پست است از این زنبورها در نزدیکی خانه‌اش عکس‌برداری کرده است و در این باره گفت: این زنبورها دقیقا صدایی مانند وو وو زلاهای بازی‌های جام جهانی داشتند.

او در ادامه گفت: در ابتدا من نفهمیدم این توده سیاه رنگ چیست. آن‌ها صدایی بسیار بلند داشتند و اطراف خانه را محاصره کردند. اما زمانی که من متوجه شدم این تعداد زنبور در اطراف خانه من در حال پرواز هستند وحشت کردم. به همین دلیل به سرعت به سمت پنجره‌ها رفتم و آن‌ها را بستم تا این زنبورها وارد خانه نشوند.

حتی زمانی هم که من به این تصاویر نگاه می‌کنم نمی‌توانم این موضوع را باور کنم. کم‌ترین چیزی که شما در دنیا انتظار دارید این است که توسط 30 هزار زنبور محاصره شوید.

تلگراف /16 جولای


جمعه 89 تیر 25 , ساعت 9:31 عصر
 قوانین بین جانبازهای زیر 50 درصد و بالای 50 درصد تبعیض قائل می‌شوند/ پارسال 14انفجار مین داشته‌ایم که 3 نفر را شهید کرده‌اند‌/ بنیاد شهید داروهای ایرانی را بیمه می‌کند/ همسران جانبازان بیشتر به همراهی روحی نیاز دارند.

ایلنا: جانباز کسی است که ایرانی‌های امروز از کودکی، از وقتی دست چپ و راستشان را شناخته‌اند او را می‌شناختند، ایرانی‌ها صدا و سیما را با داستان شهدا و جانبازان به یاد می‌آورند، دیوار خیابان‌ها را با عکس شهدا، برنامه‌های مدرسه را با جانبازانی که از خاطرات جنگ و جانبازیشان می‌گویند، ایران کشوری است که در آن هر کس در خانواده یا آشنایانش جانبازی را می‌شناسد.
به‌گزارش خبرنگار ایلنا، بر اساس آمار جانبازان کشور در سال 1386، تعداد جانبازان 256 هزار و 396 نفر است و استان‌های خراسان‌رضوی با 51 هزار و 362 جانباز، اصفهان با 45 هزار و 802 جانباز، تهران بزرگ با 42 هزار و 67 جانباز و فارس با 36 هزار و 676 جانباز و خوزستان با 33 هزار و 896 جانباز، بیشترین جانبازان کشور را دارند.
بنابراین آمار، جانبازان همچنین یک میلیون و 200 هزار و 624 نفر را تحت تکلف دارند، اما با این وجود بنیاد شهید و امور جانبازان که مکلف است به مسائل مربوط به جانبازان رسیدگی کند، چقدر در جلب رضایت این خانواده بزرگ موفق بوده‌است؟! در زیر گزارشی می‌خوانیم از برخی مسائلی که جانبازان با آن دست به گریبانند.

***
«کمال» در آخرین حمله به شلمچه وقتی سربازان ایرانی محاصر شده بودند، جانباز می‌شود، او را به بیمارستانی در شیراز انتقال می‌دهند، نماینده بنیاد شهید اسم و مشخصاتش را می‌نویسد، یک ماه بعد به شهر منتقل می‌شود، 2 ـ 3 ماهی را آنجا بستری می‌ماند، پس از مرخص شدن از بیمارستان درگیری با پزشک و رفت و آمد به بیمارستان و هزینه‌های درمان همچنان ادامه دارد، با پیشنهاد خانواده به بنیاد شهید مراجعه می‌کند به او می‌گویند: ارتش اسمش را به عنوان جانباز فرستاده است. پس از سازماندهی بنیاد شهید و تشکیل کمیسیون برای تعیین درصد جانبازی در مرحله اول به ارومیه فرستاده می‌شود و 57 درصد جانباز شناخته می‌شود؛ دو سال بعد بنیاد شهید اعلام می‌کند، جانبازان باید مجددا تعیین درصد شوند، این بار 40 درصد جانباز شناخته می‌شود و به اواعلام می‌شود، که تا دو سال اجازه اعتراض ندارد. این در حالی است که قوانین تبعیض‌های بسیاری بین جانبازهای زیر 50 درصد و بالای 50 درصد قائل می‌شود، برای مثال به جانبازان بالای 50 درصد خودرو تعلق می‌گیرد، فرزندان و همسران جانبازان بالای 50 درصد در کلیه مقاطع تحصیلی مشمول سهمیه می‌شوند و در خصوص تقسیم حقوق نیز بین این دو گروه عدالت رعایت نمی‌شود، در حالی‌که آنها کار واحدی انجام داده‌اند، از جان خود برای کشورشان گذشته‌اند و این‌گونه تبعیض‌ها در شان آنها نیست.
کمال پس از گذشت دو سال در سال 76 مجددا برای تعیین درصد اقدام می‌کند، در تهران و در بیمارستان کوثر کمیسیون تشکیل می‌شود و به او می‌گویند: «درصد جانبازیش از آنچه گفته شده بیشتر است و بعد به او ابلاغ می‌شود.» پس از دو ماه به او 70 درصد جانبازی می‌دهند و اکنون با گذشت 13 سال حقی که از زمان جانبازی تا سال 76 از او ضایع شده‌بود به او پرداخت نکرده‌اند.
کمال از ناحیه شکم مجروح است نمی‌تواند زیاد راه برود، زیاد بنشیند، نمی‌تواند هر غذایی را بخورد، در مکان‌های پرازدحام در هوای آلوده و در گرد و غبار نمی‌تواند خوب نفس بکشد، کمال هنوز خانه ندارد و سال‌هاست در تهران مستاجر است، وقتی بنیاد شهید در شهر زادگاهش به او خانه می‌دهد، به آنجا اعلام می‌کند که ساکن تهران است و از آنها می‌خواهد، آن خانه‌ را پس بگیرند و جایی را در تهران برای سکونت او در نظر بگیرند، این اتفاق نمی‌افتد تا در و پنجره خانه را هم دزد می‌برد، کمال خانه را می‌فروشد تا خانه‌ای در تهران بخرد، اما اکنون سال‌هاست که از این خانه به آن خانه اسباب‌کشی می‌کنند، مگر می‌شود با فروختن خانه‌ای در یک شهرستان کوچک در کلان‌شهر گرانی همچون تهران، خانه خرید، هر چند کوچک!

***
رسول 14 ساله بود، که با خواهرش برای گشت و گذار به دشت‌های اطراف سردشت رفتند، آخرین روز نوجوانی‌اش جمعه‌ای بود در سال84، دست چپ، چشم راست و پای چپ در حین دویدن روی تپه ماهورها، روی مین می‌دود، مین منفجر می‌شود و رسول می‌شود یک جانباز 70 درصد، جانبازی که بدون دخالت در جنگ قربانی آن است و پس از 2ـ3 سال دویدن در بنیاد شهید سال گذشته درصد جانبازیش تائید می‌شود، رسول در روستا زندگی می‌کند و باید خرج پدر پیر و سه خواهرش را نیز بدهد و معتقد است: حقوقی که دریافت می‌کند با کفالتی که دارد، تقارن ندارد.
عثمان مزین با اشاره به قانون حمایت از قربانیان مین می‌گوید: ما معتقدیم مین یک سلاح دفاعی است، زمانی استفاده از مین در ایران برای دفاع از کشور لازم بوده و این مین کاشته شده است، اکنون هم بر اساس قانون و هم از نظر فقهی کسی که از مال سودی می‌برد باید ضرر آن را هم پرداخت کند.
این حقوقدان می‌افزاید: مین‌ها زمانی برای سودی که در راستای دفاع به کشور می‌رساندند، کاشته شده بودند پس حالا دولت ایران موظف است آنها را جمع‌آوری کند.
وی با اشاره به این‌که دولت در سال 87 اعلام کرد کل مناطق آذربایجان پاکسازی شده گفت: این در حالی است که سال گذشته، 14 مورد انفجار مین داشته‌ایم که از میان 3 نفر کشته شده‌اند‌.
وی تصریح کرد: این افراد در اثر سهل‌انگاری دولت در جمع‌آوری مین‌ها قربانی می‌شوند و در آن روزهای اولیه که بیش از همیشه احتیاج به حمایت، به خصوص حمایت مالی دارند، کسی به داد آنها نمی‌رسد، تا پرونده آنها مورد تائید کمیسیون قرار بگیرد.
مزین می‌گوید: از طرفی اصلاح این قانون در سال 87 اشکالاتی را به آن اضافه می‌کند که طی آن سختی رسیدگی به پرونده‌ها دوچندان می‌شود، برای مثال انتقال کمیسیون از استانداری به فرمانداری، تنها باعث افزایش بروکراسی شده‌است ضمن اینکه تعداد افرادی که به فرمانداری‌ها مراجعه می‌کنند بسیار کم است و تا این پرونده‌ها به حد نصاب برسد تا کمیسیونی تشکیل شود، زمان بسیاری می‌گذرد، کوچک‌ترین کاری که می‌شد کرد این بود که همچون جانبازان شیمیایی برای رسیدگی به پرونده‌ها محدوده زمانی قائل شوند.

***
بهمن آزاده جانباز 70 درصد است، او هفت سال در خاک عراق اسیر بوده‌است، از آن سال‌ها تاکنون ویلچر رفیق جدانشدنی اوست، اما تحمل این دوست(ویلچر) به تنهایی به همان اندازه سخت است که تحمل او با دیگران.
بهمن نه می‌تواند به تنهایی از خانه خارج شود، نه حتی برخی از مکان‌ها را می‌تواند برود، به این خاطر که حمل ویلچر برای همراهان او کار دشواری است از رفتن به بسیاری مکان‌ها، حتی‌مهمانی‌ها اجتناب می‌کند زیرا آگاهی دارد به کمک همراهانش نیازمند می‌شود و تصور می‌کند باعث آزار آن‌ها می‌شود.
بهمن می‌گوید: هر بار که کسی این ویلچر را بلند می‌کند و از جایی به جای دیگر می‌گذارد، از خجالت دیگر سرم را بلند نمی‌کنم تا چشمانم با چهره نفس‌زنان او برخورد کند.
بهمن از ناکامی‌هایش در تنها بیرون رفتن، خاطرات زیادی دارد روزی که برای رسیدن به یک پل عابر پیاده مجبور می‌شود مسافت‌ زیادی را از کنار اتوبان برود و وقتی به پل می‌رسد، به خاطر گاردی که در کنار اتوبان است، نمی‌تواند ازآن استفاده کند، تمام راه را از کنار اتوبان بازمی‌گردد و ماشین‌هایی که سرشان را از پنجره بیرون می‌کنند و به او تهین می‌کنند، او از رفتن پشیمان می‌شود و به خانه باز می‌گردد یا روزی که برای گذر از پیاده‌رو و رسیدن به خیابان مدت‌‌ها دنبال پلی بر روی جوی می‌گردد، یا وقتی که برای استفاده از نمازخانه محل کارش، سعی می‌کند از قسمتی که در کنار پله نمازخانه برای معلولان طراحی شده بالا برود، اما از آنجایی که آن قسمت برای معمارش تنها به عنوان کاری در نظر گرفته شده بود که برای پروانه ساختمان به آن نیاز داشت و از زاویه استاندارد برخوردار نبود، ویلچرش به عقب بازمی‌گردد و زمین می‌خورد.
او مانند دیگر ویلچرنشینان از این‌گونه خاطرات بسیار دارد واین در حالی است که قانون مناسب‌سازی محیط شهری می‌گوید طراحی‌ها باید طوری باشد که آحاد جامعه بتوانند از هر محیطی استفاده کنند و در سطح شهر اماکن خصوصی و عمومی مسکونی چهار واحد به بالا (اماکن عمومی مانند مساجد، سینماها، پارک‌ها و مراکز تجاری) شرایطی داشته باشند که تمام افراد جامعه با هر شرایط فیزیکی بتوانند در آن حضور پیدا کنند.
در بین سال‌های 1983 تا 1993 که توسط سازمان ملل دهه معلولان نامیده شد، در دستور کار همه دولت‌ها قرار گرفتند در کشور ما هم با وجود درصد قابل توجهی جانباز و معلول، بر اساس مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی و به استناد بند (ج) ماده 193 برنامه توسعه کشور که در سال 1379 آیین‌نامه اجرایی آن به تصویب هیات وزیران رسید اما در عمل اجرای آن با چالش‌ها و درگیری‌هایی روبرو بود.
همان‌طور که در اماکن عمومی دیده می‌شود با گذشت ده سال از آغاز اجرایی شدن قانون فوق هنوز تفاوت چندانی در این باره احساس نمی‌شود، برای مثال خیابان ولیعصر، خیابانی مناسب‌سازی شده است، اما وقتی در آن راه می‌روی، هر چند که کارشناس هم نباشی ضعف‌های آن را می‌بینی، پیاده‌روی کنده شد، ستون‌های کوتاهی که ناگهان سر از خاک بیرون آورده‌اند‌، غیر هم سطح بودن کوچه‌ها و پیاده‌رو‌ها از نمونه‌های این ضعف‌ها هستند، همچنین در حالی که به مناسب‌سازی فضاهای شهری و روستایی برای جانبازان و معلولان جسمی ـ حرکتی و اعمال ضوابط آن در اماکن و ساختمان‌های دولتی تا پایان برنامه چهارم توسعه تاکید شده، حتی مشاهده می‌شود در برخی از ساختمان‌های خود بنیاد شهید هم تغییری ایجاد نشده‌است، آنجا که روزانه صدها جانباز نیازمند رسیدن به طبقات مختلف آن هستند.

***
خس‌خس‌ نفس‌‌ها، پوست‌های تاول‌زده، چشمان نابینا مشخصات جانبازان شیمیایی است، نشانه‌هایی که در نقاطی که بمباران شیمیایی شده‌است، برای همه آشنا هستند.
سارا جانباز شیمیایی است که نشانه‌های آن کاملا مشهود است، سارا فرزند شهید هم هست، در دومین کمیسیون‌ تعیین درصد جانبازان شیمیایی، درصد جانبازی‌اش ده درصد اعلام شد، در حالی که در اولین کمیسیون او را جانباز 30 درصد شناخته بودند، بنا بر تسهیلاتی که بنیاد شهید برای جانبازان شیمیایی در نظر گرفته است، جانبازان زیر 25 درصد تنها تحت پوشش بیمه درمانی قرار می‌گیرند، این در حالی است که به جانبازان بالای 25 درصد حقوق تعلق می‌گیرد.
سارا نه تنها از حقوقی برخوردار نشده است بلکه برای تهیه بسیاری از داروها مجبور است خودش هزینه کند، سارا می‌گوید: بنیاد شهید تنها داروهای ایرانی را بیمه می‌کند، در حالی که کیفیت داروهای ایرانی و داروهای خارجی واقعا متفاوت است و در برخی موارد واقعا لازم است از داروهای خارجی استفاده کرد.
سارا معتقد است: جانبازان شیمیایی و جانبازان اعصاب و روان همیشه مظلوم واقع می‌شوند زیرا جانبازی اینها قابل رویت نیست به همین خاطر کسی که آنها را می‌بیند، از ظاهر سالم آنها نتیجه می‌گیرد که سالم هستند و خبر از ریه‌های به هم چسبیده‌ و اعصاب ضعیف آن‌ها ندارد.

***
آنچه که باید درباره جانبازان به آن توجه کرد خانواده‌های آنها هستند، مسائلی که خانواده‌های جانبازان با آن درگیرند، کمتر خانواده‌ای حتی به آن فکر می‌کند، استرس همیشگی از شدت یافتن بیماری، ترس از مرگ و فکر این که هیچ کاری نمی‌شود کرد، از یک طرف و شناختن و کنار آمدن با مسائل روحی جانباز از طرف دیگر، حس‌های ناشناخته‌ای است که گاهی حتی در خانواده جانبازان هم جدید است و افراد خانواده نحوه برخورد را در برخی شرایط خاص نمی‌دانند.
نتایج تحقیقی با عنوان «بررسی مشکلات همسران جانبازان قطع نخاع» نشان می‌دهد این‌گونه افرادی که با فرد پس از جانباز شدن ازدواج کرده‌اند تنها به وضعیت جسمی جانباز فکر کرده‌اند و با انگیزه ادای تکلیف الهی، خواستار تشکیل زندگی با جانباز شده‌اند اما با گذر زمان متوجه می‌شوند، زندگی با جانباز هم روال عادی خود را دارد، یعنی عدم توجه به مشکلات و تبعات طبیعی زندگی و شرایط روحی جانباز که از برخورد اطرافیان با وضعیت فعلی او نشات می‌گیرد، ممکن است خانواده را دچار بحران کند.
در این‌گونه خانواده‌ها زن‌ها بعد از ازدواج متوجه می‌شوند جانباز علاوه بر مشکلات جسمی و شرایط روحی خاص ناشی از آن، فردی است با تمام خصوصیات یک همسر در زندگی مشترک و ممکن است تفاوت‌هایی که بین همه زوج‌ها است در این خانواده‌ها هم وجود داشته باشد، اما از آن جایی که این زوج پیش از ازدواج تنها روی مسائل جسمی جانباز تمرکز کرده‌است، پس از مواجه با این اختلاف‌ها نمی‌دانند باید چه رفتاری نشان دهند و در واقع غافلگیر می‌شوند.
نتیجه اینکه همسران جانبازان بیشتر نیازمند هم‌فکری روحی هستند و دولت نیزمی‌تواند با پاک کردن فکرهای اضافه از ذهن این خانواده‌ها مثل دغدغه مسکن،‌ تحصیل، تهیه دارو و از این قبیل از خانواده جانبازان حمایت کند و راه را برای مقابله با دیگر مشکلات هموارتر سازد.

جمعه 89 تیر 25 , ساعت 9:30 عصر
 تقریبا یک سال بعد از آنکه جنازه محسن تحویل خانواده روح‌الامینی شد، روح‌الامینی که لباس مشکی‌اش را درآورده و با لباس روشن رنگی که در این یک سال اخیر به تنش ندیده ورودی درب مسجد ولیعصر ایستاده و به مردم خوش‌آمد می‌گوید.

ایلنا : شب گذشته مراسم سالگرد درگذشت محسن روح الامینی از جان باختگان حادثه سال 88 کهریزک با حضور شخصیت‌های سیاسی و با سخنرانی محمد حسن ابوترابی‌فرد نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در مسجد ولیعصر برگزار شد.
حاشیه نگاری خبرنگار ایلنا از این مراسم در ادامه می‌آید:
حالا تقریبا یک سال بعد از آنکه جنازه محسن جوان تحویل خانواده روح‌الامینی شد. روح‌الامینی که لباس مشکی‌اش را درآورده و با لباس روشن رنگی که در این یک سال اخیر به تنش ندیده ورودی درب مسجد ولیعصر ایستاده و به مردم خوش‌آمد می‌گوید.
احمد توکلی از اولین شخصیت‌های سیاسی است که وارد مراسم می‌شود و محسن رضایی هم زمانی وارد می‌شود که آیت‌الله راستی مشغول بیرون آمدن از مراسم است. در پیاده‌رو جلو درب مسجد چهره‌ای که بیش از همه آشنا است، حسن روح‌الامینی برادر بزرگتر محسن است.
می‌گوید در این یکسال سیاه نپوشیده. برادرها تا حالا مصاحبه نکرده‌اند. می‌گوید قصدش را هم ندارند از من هم می‌خواهد گپ و گفتمان پیش خودم بماند.
اما حسن آنقدر روحیه‌اش بالا هست که به مادر رامین قهرمانی دیگر کشته شده کهریزک، تسلی خاطر می‌دهد. خانم قهرمانی را معرفی می‌کند. پیداست داغ پسرش چه بر سرش‌ آورده مدام اشک می‌ریزد به قول بیهقی: می‌گریست به درد.
وقتی خانم قهرمانی همانطور با چشمان اشکبار می‌رود دکتر روح‌الامینی خودش را به او می‌رساند و تشکر می‌کند. بعد اطمینان می‌دهد که قضیه در دست پیگیری است.
از خطوط چهره مادر نمی‌توانم تشخیص بدهم، از این خبر راضی شد، یا نه.
پسر دیگر خانم قهرمانی می‌گوید جمعه آینده مراسم سالگرد برادر ماست. مسجد امیر.
خانواده روح‌الامینی مراسم پسرشان را با خیال راحت برگزار کردند. وقتی این را به حسن می‌گویم تائید می‌کند و می‌گوید: ما برای مراسم اصلا اذیت نشدیم.
داخل مسجد سخنرانی حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد در حال انجام است که صدای اعتراض گونه‌ای سخنرانی را قطع می‌کند.حرف شمادرست جناب ابوترابی .... اما چرا مسبب اصلی این حوادث باید مدال بگیرد و هنوز خبری از بررسی اتهامات او نیست؟» ابوترابی‌فرد گویی انتظار این اعتراض را داشته بلافاصله جواب می‌دهد: شما بدانید که مبارزه با چنین مفاسدی به مراتب از مبارزه با مفاسد اقتصادی سخت‌تر است که انشاءالله به ثمر خواهد نشست.
بیرون که می‌آیم معصومه ابتکار دارد به روح‌الامینی تسلیت می‌گوید.
مراسم با فاتحه و صلوات تمام می‌شود و جمعیت رو به امام رضا و کربلا و مدینه سلام می‌دهند که بیرون مسجد ابوترابی‌فرد دوباره با اعتراض همان فرد مواجه می‌شود. مرد خود را سردار سپاه معرفی می‌کند و در حالی که گفت‌وگوی این دو نفر توجه همه حتی ماشین‌های عبوری خیابان را هم به خود جلب کرده می‌گوید که از سال 57 که به فرمان امام از سربازی فرار کرده با انقلاب بوده و درجبهه بوده،‌ اما این یک سال اخیر برایش سخت‌ترین دوران این 30 ساله است.
درجواب ابوترابی‌فرد می‌گوید: تا مسئولیت اجرایی نداشته باشید نمی‌توانید درست قضاوت کنید پاسخ می‌دهد که تا حد معاون وزیر هم مسئولیت داشته لهجه‌اش خوزستانی است و مباحثه‌اش هم به جایی نمی‌رسد و قرار می گذارند بعدا مفصل‌تر صحبت کنند. محافظ ابوترابی‌فرد حاج‌آقا را از دست سردار و خبرنگاران بیرون می‌کشد و داخل ماشین می‌فرستد ظاهرا مسجد ولیعصر خود را برای مراسم دیگری آماده می‌کند.

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ