این کار در حالی صورت میپذیرد که آینده هیچ یک از حدود 600 مرکز تأسیس یافته از سال 81 تاکنون مشخص نشده و هیچ کس حتی جرأت این پرسش را ندارد که چرا دانشگاه جامع زیر نظر وزارت علوم، به یکباره تصمیم به تعطیلی این 600 مرکز که بیشتر آنها خصوصی هستند، میگیرد؟
با نگاهی به اهداف این کار تأمل برانگیز، شاید بتوان حدس و گمانهزنیهای مطروحه را پاسخ گفت و اینکه چرا به یکباره 600 مرکز پودمانی باید تعطیل شده و به مؤسسات آموزش عالی آزاد که در چند سال گذشته به شکل مرموز و آهسته مجوز گرفته و آمادگی این انتقال را پیدا کردهاند، منتقل شود، توجیه کرد.
بنا بر این گزارش، از سال 81 که رشد گسترش پودمانی آغاز شد، دانشگاه جامع علمی کاربردی زیر نظر وزارت علوم با طرح موضوعاتی نظیر تبدیل وضعیت این مراکز به مراکز زیر نظر وزارت علوم، استانداردهایی را مطالبه نمود که انجام این استانداردها با وجود سختی فراوان حرکت خود را به سمت جلو آغاز کرد.
از جمله این مطالبات، شکلدهی اعضای هیأتهای علمی برای مراکز، داشتن مالکیت محل دانشگاه (که کاری بسیار پرهزینهبر و مشقتبار بود)، عدم اشتغال مسئولین مراکز در مکان و دانشگاههای دیگر، داشتن امکانات سختافزاری و نرمافزاری، اتصال به شبکههای دانشگاه، داشتن سایتهای مرتبط، به کارگیری پرسنل مورد تأیید دانشگاه، داشتن ID کارت ویژه همه اساتید، تنها بخشی از خواستههای دانشگاه جامع بود که توسط مراکز به اجبار محقق شد.
این گزارش می افزاید: بر خلاف قول یک ساله مسئولین مبنی بر تبدیل وضعیت مراکز پس از گذشت هشت سال، هیچ کاری برای تبدیل وضعیت صورت نگرفت و مراکز هم حق گرفتن هیچ مجوز دیگری مثل مؤسسه آموزش عالی آزاد را نداشتند و رسماً به آنها اعلام شده بود که اگر مجوز دیگری در مرکز داشته باشند به آنها دانشجو نخواهند داد. با وجود همه این فشارها، کار پذیرش دانشجو هر ساله شکل گرفت و تاکنون حدود 500 هزار دانشجو در این مراکز مشغول به تحصیل هستند و سالیانه حدود 140 هزار دانشجو نیز به شکل ورودی جدید به این مراکز معرفی میشوند.
اما بناگاه دستهای پشت پرده به بهانه و زیر عنوان خصوصیسازی و انتقال دانشجو به مرکز اشتغال و مراکزی که طی چند سال گذشته در سکوت اخذ مجوز کرده بودند، توسط دولت و با یک بخشنامه از پیش اعلام نشده، شکل جدیدی پیدا کرد و همه این 600 مرکز پودمانی یک شبه نابود شدند که البته این تنها ضایعه این اقدام عجولانه نیست.
بخشی از پیامدهای این اقدام به شرح زیر خواهد بود:
1 ـ دلسردی حدود 500 هزار دانشجو و بخش عظیمی از فارغالتحصیلان این مراکز به دلیل اینکه دیگر این مراکز وابسته به وزارت علوم نیست و شاید منتسب به وزارت کار و یا مرکز خودساخته ملی اشتغال که هنوز هیچ هویتی ندارد، شوند، چرا که داشتن مدرک از وزارت علوم برای دانشجویان هویت به شمار میآمد.
2 ـ بیکاری و یا بلاتکلیفی حدود 20 هزار استاد دارای ID و تجربه در مراکز پودمانی و علمی کاربردی.
3 ـ اتلاف هزینه بسیار بالایی که به شکلگیری دانشگاه جامع و مراکز پودمانی در ستاد انجام شده است.
4 ـ اتلاف هزینههایی که تاکنون برای تأیید مرکز و تأیید اساتید صورت گرفته است.
5 ـ بلاتکلیفی حدود 500 ساختمان خریداری شده توسط مراکز پودمانی که بیشتر آنها شکل کار خود را نیز برای امور آموزشی تغییر کاربری دادهاند و دارای وامهای کلان هستند.
6 ـ بیکاری حدود 10 هزار پرسنل این مراکز (به طور متوسط هر مرکز 20 نفر پرسنل را استخدام کرده بود).
7 ـ دلسردی پرسنل و اساتید این مراکز و بیاعتمادی نسبت به مسئولین و تصمیمات آنها.
حال معلوم نیست تبدیل این همه فرصت به تهدید با چه انگیزهای شکل گرفته و آیا این مراکز که بیشتر آنها خصوصی هستند، چرا باید قربانی این حرکت «اختصاصیسازی» شوند؟
گفتنی است، برخی بر این باورند که این تصمیم، تنها در راستای انتقال بخشی از منابع موجود در مکان دیگری است که عدهای از سالیان گذشته با حرکتی در سکوت، در صدد نابودی این مراکز و جایگزینی خود با آنها بودهاند؛ اما پرسشی که ذهن همه را مشغول کرده، آن است که چرا مجلس در برابر این تصمیم سکوت کرده و اجازه سوزاندن منابع و فرصتها را به این راحتی می دهد؟!
حجتالاسلام محمدتقی رهبر که در حاشیه جلسه علنی مجلس در واکنش به اظهارات برخی مسئولان درباره استفاده از کراوات با خبرنگاران سخن میگفتف اظهار داشت: پس از بحثهای مربوط به حجاب و عفاف، طرح موضوع بلااشکال بودن استفاده از کراوات و مطالبی که درباره تراشیدن ریش مطرح شد، چراغ سبزی برای حرکت به سوی برخی ناهنجاریها بود.
وی افزود: اگر قرار است با مصادیق بدحجابی و فرهنگ غرب مقابله کنیم، به مسئولان نصیحت می کنم در شرایطی که نمادهای غربی حتی در برخی برنامههایی که دولتیها برگزار میکنند، مورد استفاده قرار میگیرد، مسائلی را مطرح نکنند که موجب بدآموزی و زمینهساز ترویج مظاهر غربی و کفر می شود.
وی با اشاره به فتاوای 11 تن از مراجع عظام درباره استفاده از پاپیون و کراوات، تصریح کرد: قطعا ظواهر اسلامی همه اسلام نیست اما اگر بگوئیم به جای برخورد با بدحجاب، باید کار فرهنگی کنیم و در گامهای بعد هم استفاده از کراوات در مجامع عمومی و تراشیدن ریش را بدون اشکال بدانیم، دیگر نمی توانیم مدافع مظاهر دین باشیم.
حجتالاسلام محمدتقی رهبر در بخش دیگری از سخنان خود، اظهارات نیره اخوان بی طرف در خصوص پرداخت هزینه سفر حج عمره جمعی از نمایندگان از محل اعتبارات مجلس را نادرست دانست.
وی اظهارات همتای اصفهانی خود را خالی از اطلاعات، غیر مسئولانه و تحریفی دانست.
به اعتقاد رهبر، سخنان منتشره در خصوص سفر حج اعضای کمیسیون های حقوقی و قضایی مجلس در راستای تخریب شخصیت مجلس یا کمیسیون قضایی بوده است.
عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس اظهار داشت: نمایندگان با پول خود قصد سفر به حج عمره را داشتند نه با پول قوه مقننه و مجلس در این خصوص فقط امتیازش را به نمایندگان میدهد.
حجتالاسلام رهبر در عین حال افزود: فرض کنیم که رئیس مجلس تصمیم گرفت به خاطر عملکرد خوب نماینده ای به او امتیاز دهد، این مساله به هیچ کس ربطی ندارد و خانم اخوان که مدعی العموم نیستند که این سخنان را بر خلاف شئونات نمایندگی مطرح میکنند.
وی با طرح این سئوال که مگر رفتارهای خود آنها خوب است، تصریح کرد: اینگونه حرکتها، ایذایی است و در جهت تخریب مجلس صورت می گیرد و اگر نماینده ای به عملکرد رئیس یا هیات رئیسه مجلس اعتراض دارد، باید با خود آنها صحبت کند والا رسانهای کردن این موضوعات، ثمری جز تخریب مجلس ندارد.
محسنی اژهای در گفتگو با مهر در پاسخ به اینکه گفته میشد بعد از اجرای طرح عفاف و حجاب یکی از دادستانهای شهرستانهای کشور اقدام به صدور برگههای جریمه برای زنان بدحجاب کرده و تصویر برگ جریمه نیز در سایتهای خبری منعکس شده است گفت: شما در مقام یک خبرنگار اول باید مطمئن شوید اصل وجود این برگه صحیح است یا خیر.
وی افزود: باید از همان دادستان سوال میکردید که آیا شما این برگه جریمه را صادر کردهاید؟ در حالی که بنده این برگه جریمه را دیدهام و پس از بررسی موضوع با نیروی انتظامی و دادستان مربوطه مطمئن شدم که چنین برگه جریمهای وجود خارجی نداشته و جعلی است.
محسنی اژهای در پاسخ به این پرسش که دادستانی و قوه قضائیه در طرح عفاف و حجاب چه وظایفی را به عهده دارند گفت: حجاب و عفاف یکی از مسائل اجتماعی کشور است که از یکسو بدون تردید رعایت آن یک مسئله کاملاً قانونی، شرعی و از ضروریات دین است و از سویی دیگر بیحجابی و بدحجابی در قانون جرم است.
وی افزود: شاید گروهی به این قانون ایراد داشته باشند که نظرات و پیشنهادات آنان هم محترم است ولی تا زمانی که قانون اصلاح نشده قانون قبلی پابرجاست و بدحجابی جرم است.
دادستان کل کشور در پاسخ به اینکه آیا قاضی میتواند شخصی را به عنوان بدحجاب جریمه کند گفت: وقتی که بدحجابی در قانون جرم تلقی میشود یعنی اینکه شخص بدحجاب باید جریمه و کیفر ببیند ولی اینکه جدولی باشد مانند لاک زدن به ناخن، بیرون بودن موی سر از روسری، مانتوی تنگ و... که بر اساس آن جریمه و کیفر مشخص شود، صحیح نیست و تشخیص با قاضی است.
74 ضربه شلاق یا دو ماه حبس برای زنان بدحجاب
وی به استناد موارد قانونی مربوط به جرائم ضد عفت و اخلاق عمومی در بخش تعزیرات قانون مجازاتهای اسلامی گفت: در ماده 638 این قانون آماده است هر کس عملاً در انظار، اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی کند علاوه بر کیفر عمل به حبس از 10 روز تا دو ماه یا 74 ضربه شلاق جریمه میشود و اگر مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نباشد ولی عفت عمومی را جریحهدار کند فقط به حبس از 10 روز تا دو ماه یا 74 ضربه شلاق محکوم میشود.
محسنی اژهای در پاسخ به این پرسش که آیا حداکثر دو ماه حبس برای بدحجابان قابل خرید است گفت: در ماده 22 مجازاتهای اسلامی آمده است چنانچه قاضی تشخیص بدهد میتواند حبس و شلاق متهم را به جزای نقدی تبدیل کند.
دادستان کل کشور به استناد قانون مجازاتهای اسلامی در مورد مجازات زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند گفت: این زنان به حبس از 10 روز تا دو ماه و یا به پرداخت جریمه نقدی از 50 تا 500 هزار ریال محکوم میشوند.
محسنی اژهای همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا قانون مجازاتی برای فروشندگان البسه غیرشرعی تعیین کرده است گفت: بر اساس بندی از قانون مجازاتهای اسلامی مصوب سال 1365 (قانون نحوه رسیدگی به تخلفات مجازات فروشندگان لباسهایی که استفاده از آنها در ملا عام خلاف شرع بوده و یا عفت عمومی را جریحهدار میکند) نحوه مجازات تولید کنندگان، وارد کنندگان، توزیع کنندگان و استفاده کنندگان لباسهای غیر شرعی اول تذکر و ارشاد، دوم توبیخ و سرزنش، سوم تهدید، چهارم تعطیلی محل کسب به مدت سه تا 6 ماه برای فروشندگان و توزیع کنندگان البسه و جریمه نقدی برای وارد کننده و تولید کننده و 10 تا 20 ضربه شلاق یا جریمه نقدی برای استفاده کننده از البسه غیرشرعی است.
دادستان کل کشور در پاسخ به این پرسش که حدود اختیارات نیروی انتظامی در برخورد با بدحجابی در قانون تعریف شده است یا خیر گفت: در قانون مجازاتهای اسلامی به نیروی انتظامی تکلیف شده است تا با جرائم مشهود برخورد کند و بدحجابی به عنوان یک جرم مشهود شامل این قانون میشود ولی نیروی انتظامی حق مجازات یا اجرای حکم را ندارد.
وی افزود: اینکه مشاهده شده است بعضاً برخی از پرسنل نیروی انتظامی زنان بدحجاب را مجازات میکنند، منکر آن نیستیم زیرا در هر سازمان و نهادی حتی در خود قوه قضائیه معدودی از افراد تخلف میکنند که سازمان بازرسی کل کشور و دادسرای قضائی نیروهای مسلح به آن رسیدگی میکنند.
ناگفتههای اژهای از مدیریت حوادث پس از انتخابات
حجتالاسلام و المسلمین محسنی اژهای همچنین در گفتوگویی با پایگاه حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری به بیان نکات تازهای درباره درباره مسائل انتخابات ریاستجمهوری، دیدگاههای موجود درباره رابطه ایران و آمریکا، حادثه کهریزک و عملکرد خودیها در جریان اتفاقات سال 88 پرداخته است.
وی که در روزهای پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم به عنوان وزیر اطلاعات در دولت نهم مشغول به فعالیت بود، درباره نقش رهبری در مدیریت راهبردی حوادث این دوران گفته است: «آنجایی که باید برای هوشیاری و حضور در صحنه از مردم تقدیر کنند، تقدیر و حمایت کردند، ولی در عین حال نسبت به مشکلاتی که امکان دارد توسط مردم بهوجود آید بیتوجه نبودند؛ آنها را سفارش به تقوا کردند و گفتند که مراقب باشید تا افراط نکنید، مراقب باشید زمانی که متعرض به ارزشهاتان، به اموالتان، به نظامتان شدهاند و احساساتتان برانگیخته میشود، دست به کارهایی نزنید که خود آن عمل شما برای نظامتان در مورد نیروهای اجرائی اعم از نظامی، انتظامی و امنیتی مشکلاتی را بیافریند. تاکید داشتند نیروی انتظامی و شما قاضی نسبت به متهمین حواستان جمع باشد. نکند نسبت به یک متهم غافل بشوید و بیش از آنچه که حقش است، مجازات شود. تاکید داشتند به کسانی که در خیابان هستند، به کسانی که شما دستگیر کردید حواستان باشد، به کسانی که محاکمه کردید حواستان باشد.
اگر به بازرسی منزل میروید، رفتار شما با خانواده فرد مجرم باید متفاوت باشد. حتی گفتند اگر جاهایی شما مرتکب این اشتباهها شدید، شماها کمتر از آنها نیستید، مؤاخذه، توبیخ و تنبیه میشوید.
برخی میگفتند آقا، ایشان جاسوس، وابسته به خارج و ضد انقلاب است. رهبر انقلاب نهایت احتیاط را در این صحبتها دارند. حتی در مقابل حرف دیگران که تذکر میدهند شما نباید به فلانی جاسوس بگویید. گاهی وقتها به مدیران مسئول بعضی از نشریات تذکر میدهند چرا شما گفتید فلانی جاسوس است؟ واقعاً دلیل شرعی دارید و میتوانید حرفتان را ثابت کنید؟»
محسنیاژهای درباره ماجرای کهریزک نیز به تدابیر رهبری اشاره کرده است: «19 تیر 1388 یکی از مسئولان دفتر آقا تماس گرفتند که این افرادی که الآن در کهریزک هستند، حتما بگویید به جایی به غیر از کهریزک منتقل کنند. اتفاقاً ما همان شب جلسه داشتیم. آن زمان دادستان کل وقت، دادستان کل تهران، بعضی از افراد دیگر در وزارت اطلاعات و... بودند که در دفتر من جلسه داشتیم. من هم چون در آن جلسه با آن آقایان صحبت کرده بودم و خواستار این بودم که دادستان تهران آنها را هرچه زودتر منتقل کند و از آنجا ببرد و آنها هم قول داده بودند که ما این کارها را میکنیم، به همین دلیل به فردی که از طرف آقا تماس گرفته بودند، اطمینان دادم و گفتم که جلسه پایان یافته و اینها قول دادند که حتماً همین امشب همه اینها را منتقل میکنند.
وی درباره عملکرد نیروهای مسئول در قضیه کهریزک و کوی دانشگاه، با اشاره به تاکیدات رهبری در این زمینه، گفته است: ما در پیگیری آن کوتاهی کردیم، نمیخواهم بگویم که این کوتاهی، تقصیر هست یا نیست، ممکن است بالاخره آن افرادی که مسئول مستقیم بودند توجیهاتی داشته باشند که قانعکننده هم باشد، ولی در هر صورت به خاطر آن تاکیدی که آقا داشتند ما باید خیلی زودتر از این رسیدگی به پروندهها را انجام میدادیم. پرونده کوی، متاسفانه تا آنجا که من خبر دارم، هنوز تکمیل نشده است. برای پرونده تخلفات کهریزک، شاکیان هرکدامشان وکیل تعیینی گرفتند که بعضیهاشان انصافاً وکلای خیلی بدی بودند. وکلایی که با رادیوی بیگانه مصاحبه میکنند و سابقه کیفری دارند اما نظام تحمل کرد. کسی هست که مرتب با رادیوهای بیگانه علیه نظام مصاحبه میکند و تخلفات مختلفی دارد - نه در خصوص این پرونده - سابقه کیفری دارد و با جریانهای ضد نظام و اپوزیسیون کاملاً مرتبط است ولی در خصوص این پرونده نظام ابایی ندارد.
نقش خودیها
اما بخش دیگر سخنان وزیر سابق اطلاعات به پیامدهای حوادث پس از انتخابات در جبهه خودیها و نقش رهبری در مدیریت و مهار پیامدهای برخی مواضع و اظهارات باز میگردد. محسنیاژهای در اینباره گفت: گاهی در جاهایی واقعا رهبری با تواضع به برخی از این افراد میگفتند که این کار را نکن، این کار مصلحت نیست. اینطور نبود که رهبری با کسانی که جزو شخصیتهای مهم این کشور بودند، رودربایستی کنند. آن جایی که هم نسبت به خودش و هم نسبت به کار دیگری که او به یک نحوی از آنها داشت حمایت میکرد و یا به نحوی از آنها تبری نمیجست، آقا به او گفتند اینها ظلم کردند یا نه؟ چرا در رفع ظلم اینها کمک نمیکنید؟ حداقل تبری بجویید.
وی درباره علت مخالفت رهبری در برخورد شدید با برخی چهرههای سیاسی گفت: نظر آقا این بود، آنجایی که ممکن است صحبت بشود، اتمام حجت بشود، مسائل بیان شود، شاید طرف گول خورده، شاید نحوه این حرفها سبب هوشیاری او شود و شاید توبه کند. رهبری معتقد بودند طوری نشود که مردم نفهمند علت تصمیمی که گرفتید چیست. یک وقت تصور نکنند که یک برخورد سیاسی است. بنده چندی پیش به قم رفتم و با برخی از مراجع دیدار کردم. میگفتند که ما الآن احساس میکنیم که چه تدبیر بسیار خوبی نسبت به برخی سران فتنه انجام شده است. روزهای اول فکر میکردیم که باید به نحو دیگری برخورد شود، اما امروز که زمان گذشته و برخی از مسائل واقعاً روشن شده میفهمیم که تدبیر صحیح عین همین بوده است.
گرایشهای متفاوت درباره رابطه با آمریکا
اما بخش دیگر سخنان محسنیاژهای به گرایشهای موجود درباره رابطه با آمریکا باز میگردد. دادستان کل کشور در این زمینه گفت: «برخی از مسئولان بلندپایه نظام وقتی که آمریکا یک نرمش و چراغ سبزی نشان داد، به رهبر انقلاب گفتند که چرا مذاکره نکنیم؟ بگذارید درهایمان را به سوی غرب و آمریکا باز کنیم، بگذارید ویزای یک هفتهای بدهیم، هرکس میخواهد بیاید. رهبری گفتند که اینها برنامه است، شاید گفتن این حرفها از سوی مسئولان آمریکایی تاکتیک باشد. حالا شما چقدر به قول آن ضربالمثل معروف از هول حلیم توی دیگ میافتید؟! آن روز که رهبر انقلاب تعبیر دست چدنی را به کار بردند که آن موقع حتی برخی مسئولان به سخن آقا اعتراض داشتند ولی علنی به زبان نمیآوردند که دست چدنی دیگر چیست و این حرفها چه معنایی دارد؟ این جریانهای اخیر نمونهای از همان دست چدنی بوده و هست که میبینیم.»
به گزارش روابط عمومی جمعیت دفاع از ملت فلسطین، زمانیکه در بخش ترجمه گوگل(google translate) لفظ جلاله «الله» را در قسمت فارسی تایپ کنید و دنبال معادل انگلیسی آن باشید، با کلمه «Israel» روبرو خواهید شد.
اسرائیل از دو کلمه «اسرا» به معنی «عبد» و «ئیل» به معنی «الله» یعنی «بنده خدا» تشکیل شده که منظور از این کلمه حضرت یعقوب (ع) است.
معادل قرار دادن لفظ جلاله الله در مقابل کلمه اسرائیل نشان از سیاست صهیونیسم بینالملل دارد که درصدد معرفی کردن اسرائیل به معنای الله میباشد.
سایت گوگل که یک سایت جستجوگر است، متعلق به صهیونیستها بوده که در راستای اهداف صهیونیسم بینالملل طراحی شده است.
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی - حاشیههای دیدار قاریان قران با رهبر معظم انقلاب اسلامی را با عنوان «بلبلان بوستان قرآنى»منتشر کرد.
در متن حاشیههای دیدار قاریان قران با رهبر معظم انقلاب اسلامی آمده است:
هنوز دیر نشده بود، اما «دو سیّد روحانی» که چهرههایشان آشناست، با عجله به سمت حسینیه امام خمینی (ره) حرکت میکردند.
چهرههای قرآنی یکییکی از راه میرسیدند و وارد حسینیه میشدند و ما برای چک شدن وسایلمان جلوی ورودی محوطه ایستاده بودیم. شرکتکنندههای خارجی مسابقات از جلویمان رد میشدند. تنوع رنگ و لباس و زبانشان جالب بود. از همسایگان عرب بودند تا آلمانی و تانزانیایی و نمایندهی آفریقای جنوبی که به خاطر جام جهانی، کشورش این روزها حسابی مورد توجه قرار گرفته است. آقای محافظی که قرار بود ما را ببرد داخل، از روی لیست، اسمهایمان را چک کرد و خودمان را مثل وسایلمان تحویل گرفت. پشت سرش راه افتادیم به سمت حسینیه.
دارم فکر میکنم اگر ملت موبایلهایشان را همراهشان میبردند داخل، چقدر عکسهای متفاوتتر و جذابتر از دیدارهای آقا توی اینترنت پیدا میشد و کمی از کادرهای تکراری خلاص میشدیم. جلوی ورودی اصلی حسینیه بساط پذیرایی به صرف شربت آبلیمو و شیرینی برپاست و چه میچسبد این شربت خنک در این هوای گرم.
از در جلویی وارد حسینیه میشویم و یکدفعه جلوی جمعیتی که از یک ساعت قبل آمدهاند، در میآییم. معمولا آنهایی که کارهای هستند از این در وارد میشوند اما ما کارهای نبودیم. دقیقا کنار خارجیها نشستهایم.
وقتی به مردمی که یک میله با ما فاصله دارند، نگاه میکنم خجالت میکشم که ما اینطوری راحت نشستهایم و مردم آن طرفتر در فشار و تنگی و کلافه از هوای گرم حسینیه نشستهاند. فرقش هم این است که این طرفیها که راحتترند اگر حالی داشته باشند، معمولا شعارها را زیر لب زمزمه میکنند و آن طرفیها فریاد میزنند و با تمام وجود شعار میدهند!
سید وحید مرتضوی مجری مسابقات قرآن، مجری دیدار امروز هم هست و از روی کاغذی که دستش است، اسامی کسانی که باید تلاوت کنند را با یکی دو نفر چک میکند.
دقیقا سمت چپ جایگاه رهبر، جایی برای داوران آماده کردهاند و هیات داوران مسابقات آنجا نشستهاند. استاد عبدالرسول عبایی رئیس هیات داوران مثل پدری مهربان، داوران ایرانی و خارجی که وارد میشوند را تحویل میگیرد و آنها را در جای مناسبی مینشاند. نعینع و شاذلی دو داور مصری آخر از همه میآیند و عبایی، حسابی از آنها استقبال میکند.
مردم با شعارهایشان از آقا دعوت میکنند که زودتر بیاید و بعد از چند دقیقه به جای شعار دادن، شروع میکنند به همخوانی طَلَعُ البَدرِ عَلَینا... که تواشیح معروفی است درباره پیامبر اکرم(ص). نکته اینکه خانمها معمولا در شعار دادن حسابی پایه هستند و با اینکه تعدادشان خیلی کمتر است، بلندتر و بهتر شعار میدهند.
سه شرکت کننده در مسابقات از کشورهای برونئی، اوگاندا و آفریقای جنوبی کنارمان نشستهاند و معلوم نیست به کدام زبان با هم صحبت میکنند. جوان اوگاندایی خیلی شاد و شلوغ است و دائم سر به سر بقیه میگذارد. کمی آن طرفتر قاری قرقیزی با کلاه خاصی بر سر، ساکت نشسته و جُم نمیخورد. انگار یک طورهایی جوّ حسینیه برایش عجیب است. یکی دو تا از شرکت کنندههای عرب هم هستند که با دشتداشههای سفید، خیلی شیک و با وقار جلوه میدهند. یکی از آفریقاییها پاهایش را دراز کرده و مثل خانهی خودشان راحت نشسته.
پردهی پشت جایگاه کنار میرود و آقا وارد حسینیه میشوند. جمعیت به یکباره از جا بر میخیزد و شعارها محکمتر میشود. البته این طرفیها کماکان به زمزمه اکتفا کردهاند...
مجری شروع میکند و ملت هم بعد از لحظاتی کوتاه میآیند. چفیهای مثل همیشه روی دوش رهبر است و سعی میکنم حدس بزنم که امروز این چفیه نصیب چه کسی میشود.
عباس امامجمعه، اولین کسی است که برای تلاوت قرآن به جایگاه میرود و شروع میکند: اِنَّ هذا القُرآن یَهدی لِلتی...تلاوت امام جمعه که تمام میشود میرود پیش آقا و چند کلامی صحبت میکنند و مردم بدون توصیه یا هماهنگی قبلی، صلوات قرآنی با آن صوت و لحن خاص، میفرستند. معلوم است اکثر جمعیت حاضر با جلسات و محافل قرآنی آشنایند و کارتهای دیدار با حساب و کتاب توزیع شده است.
مسعود نیکدستی به عنوان دومین قاری شروع میکند به خواندن. لَقَد کانَ لکم فی رسولِ الله اسوةٌ حَسَنه... نیکدستی تمام تلاشش را بکار میگیرد تا ثابت کند کسب رتبهی اول مسابقات امسال حقش بوده و وقتی میرود پیش آقا، چفیه را میخواهد. رهبر هم از پس از تمجید از تلاوتش، میپرسند: «اهل کجا هستی؟»، نیکدستی گفت: «اهل اصفهانم» و بعد مشکلات راهاندازی یک مرکز قرآنی در اصفهان را برای آقا شرح داد...
وقتی تلاوت استاد فرجالله شاذلی -از قاریان مصری که به عنوان داور در این دوره از مسابقات حاضر بود- تمام شد، مسئول صدا، میکروفن را از جلویش برداشت ولی شاذلی با دست اشاره کرد که میخواهد حرف بزند. همه گوشهایشان را تیز کردند که او بدون هماهنگی چه میخواهد بگوید.
شاذلی عید مبعث و اعیاد شعبانیه را تبریک گفت و با خطاب قرار دادن رهبر با عناوین ولی و فقیه و رهبر همه مسلمین، به خاطر توجه ایشان به قرآن تشکر کرد. شاذلی ابتدا خیلی شمرده حرف میزد و مردم کلمات آشنا را می فهمیدند و با احسنت گفتن، همراهیاش می کردند ولی اواخر حرفهایش احساساتی شد و سرعت حرف زدنش به زبان عربی زیاد شد و حالا دیگر ملت نمیفهمیدند او چه میگوید. شاذلی هم که سر ذوق آمده بود درباره وحدت مسلمین حول محور قرآن چیزهایی گفت و منبرش را تمام کرد. انگار مدتها منتظر این فرصت بود.
علی رجبی رتبهی اول حفظ، نفر بعدی است که آیاتی را با ترتیلِ دلنشینی میخواند و بعد مثل بقیه، پیش رهبر میرود و از ایشان میشنود که «علاوه بر اینکه خوب تلاوت کردی، آیات را نیز برای تلاوت بسیار خوب انتخاب کردی».
و پس از او، مجری از حامد شاکرنژاد دعوت میکند برای تلاوت قرآن.
شاکرنژاد که تا به حال در مسابقات قرآن شرکت نکرده، به سبک خاصی تلاوت میکند که الهام گرفته از شحات و فرزندانش است. تشویقهای مردم به اوج رسیده و معلوم است که ملت از این تلاوت لذت بیشتری بردهاند. حالتهای چهره او هنگام تلاوت، برای خیلیها عجیب است و بیشتر خارجیها تعجب کردهاند. اللهالله گفتنهای مردم کار خودش را کرده و انگار شاکرنژاد به این زودیها قصد ندارد تلاوتش را تمام کند. متصدی صوت هم با ما هم نظر است و کاغذ یادداشتی به او میدهد و او کمی بعدتر تلاوتاش را تمام میکند. صحبت رهبر با شاکرنژاد کمی بیشتر از دیگران طول میکشد و کنجکاوی همه برانگیخته میشود که آقا به او چه میگوید؟
رهبر به شاکرنژاد گفته بودند که «من قرائتهای شما را پیگیری میکنم؛ پیشرفت خوبی داشتهاید. یک سری نکات هم هست که در یک جلسه محدودتر باید عرض کنم خدمتتان».
دکتر احمداحمد نعینع مصری آخرین کسی است که تلاوت میکند. در 60 سالگی طوری میخواند و اوج میگیرد که تشویقهای قرآنی جمعیت بیشتر از قبل میشود و از سر تکان دادنهای آقا، میشود حدس زد که ایشان هم این تلاوت را پسندیدهاند.
مجری از حجتالاسلام محمدی دعوت میکند برای ارائه گزارش. سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه، گزارشی از نحوه برگزاری مسابقات بینالمللی قرآن و برنامههای جنبی ارائه میدهد.
بالاخره سخنان رهبر با این جمله شروع میشود که «از استماع آیات کریمهى قرآن از حنجرهى این بلبلان بوستان قرآنى حقیقتاً لذت بردیم». ساعت 12:25 است و آقا چند کلامی کوتاه درباره اهمیت انس با قرآن میگویند و بر حفظ قرآن، و اهمیت حفظ برای تدبّر در قرآن تاکید میکنند و در یک جمله بسیار روشن و کاربردی میگویند: «اگر بتوانیم با قرآن انس بگیریم، زندگیها قرآنی خواهد شد. احتیاج به فعالیت و فشار و سیاستگذارى ندارد».
رهبر دعا میکند و از جایش بلند میشود. مردم آن طرف میلهها، پر انرژیتر از قبل شعار میدهند و رهبرشان را بدرقه میکنند. آقا که به طرف در خروجی میروند، اشاره میکنند به جمعیت، و از کسی میخواهند به سمتشان بیاید. «دو سیّد روحانی» که چهرههایشان آشناست، به سمت رهبر حرکت میکنند.
محمدحسین طباطبایی که حالا لباس روحانیت به تن کرده به همراهش پدرش، پشت سر آقا از حسینیه خارج میشوند.
در ساختمان پشت حسینیه، رهبر ایستادند و با محمدحسین طباطبایی و پدرش حال و احوال کردند. از محمدحسین پرسیدند «کی معمم شدهای؟»، پدر محمدحسین گفت: «چندماه پیش. میخواستیم برای عمامهگذاری برسیم خدمت شما، مهیّا نشد، رفتیم خدمت حضرت آیتالله صافی»؛ آقا هم گفتند: «خوب کاری کردهاید؛ چه بهتر که پیش ایشان رفتهاید» و برای محمدحسین دعا کردند که «انشاالله از علمای اسلام شوی».
صادق زیبا کلام
حوادث و رویدادهای بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم تبعات زیادی را به همراه داشت که بیشتر این تبعات غیر مشهود بوده و در آینده ای نه چندان دور مشخص می شود این تبعات در آینده سیاسی کشور ما اجتناب ناپذیر خواهد بود و پذیرفتن یا نپذیرفتن نتایج اعلام شده در وقوع این رویدادها تاثیری نخواهد گذاشت.
این وقایع صرفنظر از نوع تحلیل ما نسبت به انتخابات، آشکار خواهد شد که مهمترین آن ایجاد شکاف عمیق بین حکومت با بخشی از نخبگان سیاسی و اجتماعی است بخصوص اینکه بخشی از 13 میلیون جزو اقشار نخبه هستند و بعد از انتخابات سر خورده شده و در این میان جناح پیروز در انتخابات نه تنها سعی نکرد این افراد را به سمت خود جلب کند بلکه از برداشتن گامی در جهت تحبیب القلوب نیز دریغ نمود.
حوادث بعد از برگزاری انتخابات بستری را فراهم کرد که بسیاری عزم خود را جزم کردند تا ایران را ترک کنند به ترتیبی که با رشد آهنگ مهاجرت در یک سال گذشته، بسیاری از مسئولان نگران شده اند زیرا آمار فرار مغزها بسیار هشدار دهنده است بخصوص اینکه با ایجاد شرایطی در دولت آقای خاتمی، بسیاری تصمیم گرفته بودند که به کشور بازگردند.
تقسیم بندی روحانیت به دولتی و غیر دولتی از تبعات ناگوار این انتخابات بود زیرا در طول دوران تاریخ، مرجعیت همواره به عنوان ملجا و پناهگاه مردم مطرح بودند اما در این مقطع زمانی روحانیونی که از روند موجود دفاع می کردند مورد تکریم واقع می شدند و در برابر آن منتقدان وضع موجود هتک حرمت شدند که همین موجب شد روحانیت به دو بخش تقسیم شود که تا کنون بی سابقه بوده است.
حوادث بعد از انتخابات موجب شد تا قدرت نهادهای قانونی کشور کاهش پیدا کند و در برابر افراد و نهادهای غیر پاسخگو قدرت خود را افزایش دادند که این روند بستری را فراهم کرد که قوه قضاییه و مقننه ازجایگاه خود تنزل کند و در برابر این افراد قدرت موجود را قبضه نمایند همچنانکه این افراد بارها رییس مجلس را مورد هتک حرمت قرار دادند و برای رییس قوه قضاییه خط و نشان کشیدند.
اما ناگوارترین نتایج حوادث بعد از انتخابات در بعد اجتماعی این بود که این سوال به صورت جدی تری مطرح می شود که آیا می توان دوباره مردم را برای شرکت در انتخابات ترغیب کرد تا بار دیگر با همان شور در انتخابات شرکت نمایند یا این که امکان ندارد که بتوان آن شور را در مردم تزریق کرد به هرحال حل این مشکلات نیازمند بررسی موشکافانه است که پیش شرط آن پذیرقتن انتقادات می باشد که متاسفانه این مولفه دیده نمی شود.
عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
وزیر بازرگانی در حال دفاع از صادرات میوه و دیگر محصولات کشاورزی بود و میگفت که صادرات ما بیش از واردات بوده است.
او آمارهایی هم ارائه داد. اما سخنان وی برای نمایندگان قانع کنده نبود. تا آنجا که یکی دو نفر به او تذکر دادند.
حسن ونایی نماینده ملایر وزیر بازرگانی را به دروغگویی متهم کرد و گفت: ایشان رسما دارند دروغ میگویند. همه مردم میدانند که واردات میوه بیش از صادرات آن است اما وزیر آمارهای دروغین ارائه میدهد که اینگونه نیست!
شهابالدین صدر که ریاست جلسه را بر عهده داشت، به این نماینده اصولگرا گفت: وزیر در پاسخ به سوال نمایندگان از عملکرد خود، دفاع میکند و نمایندگان هم توضیحاتشان را میدهند. شما اتهام دروغگویی میزنید که درست نیست.
گفتنی است وزیر بازرگانی نیز با بیان اینکه آمار ارائه داده شده را از سایت گمرک استخراج کرده است، گفت که در برابر این آمارها پاسخگو خواهد بود و تمامی آنها درست است.
مصطفی دمیر در این دیدار این انتقادش را این گونه بیان کرد: «منظور من مالیات های بر درآمد و ساختمان نیست بلکه وقتی کارمند یا کارگری به همراه شرکتی پیمانکاری از کشور ترکیه به ایران می آید باید مالیات زیادی پرداخت کند.»
وزیر کار ایران نیز در واکنش به این انتقاد دریافت مالیات را به موجب قانون دانست و عنوان کرد که تنها 140 هزار تومان دریافت می شود که این مبلغ زیادی نیست. اما این پاسخ برای وزیر ترکیه ای قانع کننده نبود و وی اضافه کرد: «وقتی شرکت های ترک، کار را در ایران شروع می کنند، ایران این شرکت ها را با کشورهای اروپایی در یک سطح می بیند و مالیات و بیمه کلانی از دریافتی کارگران این شرکت ها کم می شود.»
در مقابل این بار نیز شیخ الاسلامی این گونه پاسخ داد: «ما ماده 97 عوارض بر مالیات ها را داشتیم که این حذف شده است و اکنون فقط همان 140 هزار تومان دریافت می شود.همچنین تا آنجایی که من اطلاع دارم میزان مالیات در ایران جزء کمترین مقادیر مالیات در دنیاست. اما در عین حال حتما جزییات این مشکل را از وزیر مسکن پیگیری و برای حل آن تلاش خواهیم کرد.»
پس از این، باوجود انتقاد وزیر ترکیه ، وی روند اداری کارها در ایران را مطلوب ارزیابی کرد و گفت: شرکت های ترکیه ای به صورت مشارکتی در بخش ساختمان و مصالح ساختمانی کارهایی را در ایران شروع کرده اند که از روند کار خرسند هستند.
وی همچنین با اشاره به ظرفیت های همکاری دو کشور به هدف 30 میلیارد دلاری تجاری ایران و ترکیه اشاره و خاطرنشان کرد: «شرکت های پیمانکاری ایران و ترکیه می توانند به صورت مشترک همکاری هایی با هم داشته باشند.»
مدیرکل دفتر ریاست دانشگاه تهران از بازنشستگی 30 عضو هیئت علمی این دانشگاه خبر داد و گفت: 20 نفر از این اعضای هیئت علمی خودشان درخواست بازنشستگی کرده و 10 نفر دیگر طبق قانون بازنشسته می شوند که احکام آنها تا نیمه شهریور صادر می شود.
عبدالرضا سیف با بیان این خبر گفت: بازنشستگی این اعضای هیئت علمی قانونی و طبق روال اداری است و نه سیاسی. چرا که هر عضو هیئت علمی که 30 سال سابقه خدمت داشته باشد طبق قانون بازنشسته می شود.
مدیرکل دفتر ریاست دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه سابقه عضویت هیئت علمی روح الله عالمی یا غلامرضا ظریفیان (از اعضای هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران) در دانشگاه تهران کمتر از 30 سال است اما پیام رئیس دانشگاه تهران مبنی بر بازنشستگی آنها ابلاغ شده است، گفت: سیاست دانشگاه تهران این است که عضو هیئت علمی با 30 سال سابقه خدمت طبق قانون بازنشسته شود.
وی افزود: برخی از اعضای هیئت علمی هر چند کمتر از 30 سال عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بوده اند اما قبل از اینکه به عضویت هیئت علمی دانشگاه درآیند در نهادهای دولتی یا خصوصی سابقه فعالیت داشته و بیمه پرداخت کرده اند و بعضا" سابقه خارج دانشگاه را به دانشگاه منتقل کرده اند.
سیف خاطرنشان کرد: در صورتی که یک عضو هیئت علمی سوابق کاری خود که مربوط به قبل از قرارگیری در جایگاه عضو هیئت علمی است را به دانشگاه منتقل کند، این سوابق جزو سنواتش محسوب می شود اما اگر سوابقی که قبل از عضویت هیئت علمی دارند را به دانشگاه منتقل نکنند، دانشگاه نیز آن سوابق را نادیده می گیرد.
مدیرکل دفتر ریاست دانشگاه تهران با بیان اینکه 30 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران که در تابستان امسال بازنشسته می شوند از دانشکده های مختلف از جمله ادبیات و علوم انسانی، حقوق و علوم سیاسی، علوم پایه، هنرهای زیبا، فنی و کشاورزی هستند به مهر گفت: 20 نفر از این اعضای هیئت علمی خودشان درخواست بازنشستگی کرده اند و 10 نفر دیگر نیز طبق قانون باید بازنشسته شوند.
عبدالرضا سیف از صدور احکام بازنشستگی این 30 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تا نیمه شهریور ماه خبر داد و گفت: اسامی این اعضای هیئت علمی در آینده نزدیک در نشریات و سایت دانشگاه تهران اعلام می شود.
مشاور رئیس دانشگاه تهران بازنشسته شدن اساتید را لازمه جذب اعضای هیئت علمی جوان دانست و به مهر گفت: اگر قانون بازنشستگی اعضای هیئت علمی اجرا نشود دیگر جوانان نمی توانند عضو هیئت علمی شوند و فردی که موفق به اخذ مدرک دکتری می شود و انگیزه تدریس در دانشگاه را دارد باید بیکار بماند.
در حالی که چندی پیش سید محمد مقیمی عضو هیئت رئیسه دانشگاه تهران از بازنشسته شدن 81 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران طی سال 88 خبر داده بود عبدالرضا سیف از جذب 200 عضو هیئت علمی در دانشگاه تهران طی سال گذشته خبر داد و گفت: وقتی یک عضو هیئت علمی با مرتبه استادی بازنشسته می شود این امکان ایجاد می شود که دانشگاه 3 استادیار جذب کند چرا که حقوق یک استاد 3 برابر یک استادیار است. همچنین وقتی یک دانشیار از دانشگاه بازشسته شود از آنجا که حقوق دانشیار تقریبا" 2 برابر یک استادیار است می توانیم 2 عضو هیئت علمی با درجه استادیاری جذب کنیم.
...تلفنی بارئیس جمهور و نخست وزیر صحبت کردم. از اقدامات و تبلیغات دستگاه قضایی و صداوسیما در مورد گرانفروشی که خام و بیحساب است، انتقاد کردم. مشغول تهیه طرح جامعی هستیم که شرعی و قانونی و حساب شده باشد؛ اینگونه کارها، مانع ایجاد میکند. قرار شد، جلوگیری شود. آقاینخست وزیر گفت، امام هم انتقاد داشتهاند و اطلاع داد که امام، نظرشان این است که وزیراطلاعات، بیطرف باشد و از منتسبان به حزب [جمهوری اسلامی] نباشد. با آقایان [احمد]جنتی و [محمد]موسویخوئینیها موافقند؛ ولی تحمیل نمیخواهند بکنند. آقای ربانی املشی چون حزبیاست، با این نظر امام، نمیتواند این سمت را بپذیرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]