ویجی اسواران، بنیانگذار، مدیر و تئوریسین فکری کوئست (QI) است که در شرکت هرمیاش حدود یک میلیون و 200 هزار نفر ایرانی عضویت دارند. این گزارش به معرفی ویجی که انگور فروشی، بنایی و رانندگی تاکسی را در کارنامه دارد، میپردازد.

به گزارش خبرنگار انتظامی فارس، ویجی اسواران، بنیانگذار، مدیر و تئوریسین فکری کوئست (QI) است. وی اصالتاً مالزیایی است و جزء آن دسته از قومیتهای مالزی است که ریشه هندی دارند. حدود 2 میلیون و 300 هزار نفر عضو کوئست هستند که یک میلیون و 200 هزار نفر این تعداد عضو را ایرانیان تشکیل میدهند. شرکت کوئست طی سالهای گذشته 8 میلیارد دلار زا عضویت ایرانیان در این شبکه ارز از کشور خارج کرده است.
ویجی در 7 اکتبر 1965 به دنیا آمد، این مالزیایی هندیتبار چند تابعیتی! در مالزی، هنگ کنگ، سیدنی و لندن زندگی میکند و برای مدتی هم در صومعهای در Umbria ی ایتالیا حضور یافته و به مدت 33 روز، روزه سکوت میگیرد.
ویجی در سال 1984 بعد از چندین بار شکست شغلی و اقتصادی در زمینههای بنایی در بلژیک، فروش انگور در فرانسه و رانندگی تاکسی در لندن، تحت دورههای آموزشی مؤسسهای با موضوع روانشناسی و آنتولوژی قرار گرفت.
ویجی از طریق این آموزشها با سیستمهای هرمی تحت عنوان بازاریابی شبکهای آشنا میشود. این آموزشها از طریق CIMA در انگلستان انجام میشود. حضور اسواران در انگلستان تا سال 1986 ادامه مییابد. اما در مورد بخشی از زندگی وی در این دوران در انگلستان به هیچ اطلاعی در دست نیست، که این مسئله قابل تأمل و توجه است.
ویجی اسواران از انگلستان به آمریکا سفر میکند و پس از آن برای اولین بار یک سیستم هرمی را در کشور فیلیپین راهاندازی میکند. این سیستم منجر به تشکیل شرکتی شد که امروز در ایران به عنوان QI شناخته میشود. شرکتی کهه عامل خروج 8 میلیارد دلار سرمایه از کشور است.
این نابغه کلاهبرداری پس از جهش مالی قابل توجهی که به خاطر دریافت 8 میلیارد دلار از ایرانیان به دست آورده، سعی در ارائه چهرهای علمی، خیّر و بشردوستانه در مجمع جهانی دارد. ویجی اسواران با استفاده از ثروت هنگفت و به تاراج رفته ایرانیان در مجمع خیریه بینالمللی حضور یافته و با بذل و بخشش پول بادآورده حاصل دست رنج ایرانیان برای خود اعتبار کسب میکند، ویجی در مالزی به عنوان فردی خیّر و دوستدار بشر شهرت دارد.
این مرد مرموز (QI) در حال معرفی خود به عنوان یک چهره مدافع حقوق بشر است و در نشستهای مختلف حضور یافته و خود را حامی مردم جا میزند. ویجی بعدها همسرش را به ریاست بنیاد خیریه بزرگی به نام پدرش منصوب کرد که این بنیاد به عنوان یک بنیاد بینالمللی حقوق بشر فعال است.
اسواران در سال 2007 برای مدتی هم تحت تعقیب اینترپل قرار میگیرد. اما بعدها مشخص میشود که بازداشت وی در مانیل کاملاً صوری و در حقیقت یک مانور حقوقی بوده است.ویجی بعد از بازداشت قاضی مانیلی را با ارتشاء مجاب به اعلام برائت درباره وی میکند.
سپس حکم تبرئه آن دادگاه را توسط وکلای قدرتمند کوئست به تمامی نمایندگیهای اینترپل ارسال میکند. مستندات آن شکایت و اتهاماتی در مورد پولشویی و کلاهبرداری در مورد دو شریک و همدست وی موجود است.
دادگاههای دیگری نیز در جاکارتا و هند در مورد اتهامات ویجی اسواران برگزار شد که هر بار به دلایل مشخصی از اعمال فشار و تهدید به سرانجام نرسید.
ویجی اسواران در مانیل 3هفته در زندان به سر برد و به مدت 2 ماه در وضعیت زندان در منزل قرار داشت، وی پس از آزادی از زندان در مصاحبهای ادعا میکند که تحت یک جریان هدایت یافته امنیتی و اطلاعاتی دستگیر شده، بازداشت و ارتباطی با فعالیتهای QI نداشته است.
* گستاخی ویجی به خلیج فارس و سکوت ایرانیان هرمی
«امروز در کنار ساحل زیبای خلیجالعربی در دبی، منطقه جمیرا گرد هم آمدیم...» این سخنان کلاهبردار بزرگ هرمیهاست در جمعی که سران ایرانی کوئست حضور داشتند. در این همایش ویژه ایرانیان، ویجی اسواران ادعاهای واهی کشورهای تازه متولد عربی را عنوان میکند اما نت ورکرهای ایرانی چنان جذب پیامبرتقلبیشان شدهاند که این گستاخی را با بیغیرتی میپذیرند.
ویجی اسواران، به همراه همکار خود کرت از چهرههای مشکوک اقتصاد زیرزمینی بینالملل، در اوج تبلیغات جهانی در مورد حذف Persian از عنوان خلیج فارس و تبدیل آن به خلیج فارس، همایشی ویژه ایرانیان در دبی برگزار میکند. او در این همایش طی سخنرانی و خیر مقدم به ایرانیان به صراحت میگوید:
«امروز در کنار ساحل زیبای خلیجالعربی در دبی، منطقه جمیرا گرد هم آمدیم...» نکته جالب توجه این است که این جمله گستاخانهی ویجی هیچگاه از سایت کوئست حذف نمیشود و هم اکنون نیز قابل مشاهده است.
اما برای شناخت بهتر این شبکه هرمی و فعالیتش کافی است بدانیم که QI هیچگاه اجازه پیدا نکرد در دبی و کشورهای عربی خلیج فارس اقدام به جذب افراد و توسعه شبکه کند و اساساً این مسئله در دستور کار نبود. هدف کوئست با توجه به چند میلیون ایرانی عضو کاملاً پیداست.
ویجی اسواران در درگاه اینترنتی Blacktiger در پیامی به لیدرهای ایرانی اظهار میکند: «پیشبینی کردهام طی آیندهای نزدیک ساختمان بیست طبقهای در تهران به عنوان مرکز منطقهای کوئست برپا کنیم و تمام فارسی زبانان منطقه و ایرانیان را به شبکه کوئست وارد کنیم.»
رویای ویجی با 410 شرکتی که در تهران منهدم شد، پایان پذیرفت. هرچند اگر این 410 طبقه را به صورت یک برج ببینیم، خواهیم دید که ویجی توانسته یک ساختمان 410 طبقه در تهران بنا کند.
* حمایت رسانههای غربی از خدای نت ورکرها!
روزنامهها و رسانهها غربی به ویژه USA Today در آمریکا و Fords بارها اقدام به پوشش خبری این نت ورکر! کردهاند. کتاب معروف ویجی اسواران به نام «سکوت در آرامش» که با سرو صدای زیاد و تبلیغات کاذب بین هرمیهای ایرانی توزیع شده به سرعت معروف شده و در تیراژ بالا در سطح جهان منتشر شده، این کتاب حاوی مجموعه تفکرات التقاطی وی که برگرفته از بودیسم و تلفیقی از سایر ادیان است.
در سایت Amazon.com در معرفی شخصیت ویجی اسواران، از عبارت بیمذهب استفاده میکند. یعنی میگوید که رئیس QI هیچ دین و مذهبی ندارد.
ویجی خود را به صورت غیر رسمی به عنوان پیامبر روحی و ذهنی مطرح کند، رسانههای غربی نیز سعی میکنند با برجسته ساختن ویجی او را در صدر اخبار جای دهند.
* همراهی یک ایرانی با ویجی
ویجی اسواران هنگامی که در انگلستان در دوره روانشناسی آنتولوژیستی تحت آموزش فشرده قرار داشته است. در این زمان او با زنی ایرانی و رئیس یک موسسه هم دوره بوده و رابطهای سوال برانگیزی بین این دو شکل میگیرد.
طبق اطلاعات به دست آمده بعدها این زن به پرورش لیدرهای اصلی QI در آمریکا اقدام میکند. محراب صدوقیانزاده یکی از پردرآمدترین و اصلیترین سران QI دست پرورده این زن در ایران است.
ویجی اسواران سعی میکند، مدل توسعه شبکهای خود را در ایران با عملیات روانی تلفیق فرهنگ و زبان انجام دهد. به عنوان مثال در پیام تبریک نوروزی به ایرانیان، از واژههای «انشاءالله»، «جهاد»، «جهاد درونی» و «خداحافظ» و ... استفاده میکند. او در این پیام اظهار میکند:
« به برادران و خواهران خودم در ایران تبریک میگویم ...»
نوع مسائل و اظهارات ویجی اسواران نشان میدهد او به شدت سعی دارد که تحت یک عملیات روانی گسترده در عرصه بینالملل، چهره موجه علمی، اخلاقی و بشردوستانه در اذهان عمومی از خود ترسیم کند. این نگرانی، با مشاهده حضور فعال وی در مجامع حقوق بشر به شدت تقویت میشود. به طوری که به نظر میرسد با مواضعی که وی علیه ایران اتخاذ کرده حتی سعی در ایجاد یک لابی بینالمللی مبتنی بر شبکه موجود در ایران داشته باشد.
* کمال بالاترین نقطه نیست
ویجی اسواران در کتاب "در قلمروی سکوت " خود که با هدف ترویج آیین بودا نوشته شده است مینویسد:در قلمروی سکوت فرد می تواند برای رسیدن به کمال تلاش کند، ولی خود کمال در بالاترین سطح کوشش حاصل نمی شود.کمال بالاترین نقطه نیست.کمال یعنی تعادل و هماهنگی درون. کمال یعنی تعادل، نه فراز است نه فرود.
این پیامبر کلاهبرداران! معتقد است: «برای کمک به بشریت بپاخیزید». این جمله فلسفه ویجی است! اما در پس این جمله فریبنده و بشردوستانه نیت پلید و اهداف شومی نهفته است.
« به خودت یک دروغ حقیقی بگو » از دیگر معنویات مورد تأکید این شرکت عرفانی هرمی است! دروغ حقیقی هم از آن جملات قصاری است که فقط در این آیین نوپدید سرویسهای جاسوسی میتوان یافت.
در گزارش سخنرانی ویجی این جملات آمده است: « زمانی که از میان جمعیت به روی صحنه میرفت صدها دست همچون ستارگان راک او را لمس کردند با این امید و اعتقاد که گوشهای از موفقیت خارق العاده او در آنها نیز جاری شود.»
در بخشی از تبلیغات انجام شده برای ویجی در سایتهای ایرانی او را رهبری بینظیر خطاب میکند، در یکی از سایتها کوئست آمده است: «به نظر شما پدر و مادری که همچین فرزندی دارن چه احساسی دارن ؟ من فکر میکنم هر لحظه به خودشون میبالن و راضی از داشتن یک فرزند، که نماد یک رهبر فرزانست.از چهره آروم و مهربان این پدر و مادر می شه به روح بزرگ ابر لیدرمون پی برد! ای کاش حالا که ما راهمونو انتخاب کردیم و میدونیم هدفامون فقط از راه این سیستم به تجلی میرسه قدر این بزرگ مرد رو بدونیم و پا به پاش بمونیم و کار کنیم. نکته قابل توجه اینه که من یقین دارم که این کمپانی با داشتن چنین رهبری نمادی بزرگ در سراسر دنیا خواهد شد که تا به حال در تاریخ بشریت نظیر نداشته. باید از ویجی یاد بگیریم که بزرگ فکر کنیم ...»
* خودت را بالا بکش تا به بشریت خدمت کنی
« خودت را بالا بکش تا به بشریت خدمت کنی » از جملات معروف کوئستیهاست اما خدمت به بشریت و چگونگی آن جای تأمل دارد، این خدمت میتواند علیه بشریت و هموطنان کشورت و جاسوسی باشد. خدمت را سران پشت پرده شرکت کوئست و سرویسهای جاسوسی تعریف میکنند.
این گونه است که سعی میکنند برای جوانان بیکار ایرانی شخصیتی را مطرح کرده و برایش جایگاهی تقریباً خداگونه تعریف کنند. رهبری که حتی پیروانش را توصیه می کند که غذای گیاهی بخورند. در پس این شبکه هرمی اما خبرهایی وجود دارد که به نرمی و آهسته کار خود را پیش میبرد و بعد از عضوگیری حدود 2 میلیون ایرانی، میتواند طی سال های آینده نفرات بیشتری را جذب و وارد عرصههای فرهنگ، اجتماع و سیاست نیز شود.
هدف این شرکت تبدیل اعضا به یک شبکه خبری برای جمع آوری اخبار و اطلاعات موجود در جامعه و نوعاً مرتبط با حساسیت های ملی و بین المللی، ترویج خرافه گرایی و استفاده از سمبلهای غیر مذهبی و مرتبط با تفکرات التقاطی منسوخ شده است.
ایجاد اختلال در پایه و نظام خانواده و عاطفه ایرانی به گونه ای که روابط خانوادگی را به درجه ای برسانند تا دیگر برادر به برادر اعتماد نداشته باشد، سلب اعتماد به نفس جوان ایرانی در تلاش و کوشش و پشت کار به گونه ای که دیگر جایی غیر از کوئست را وسیلهای برای دستیابی به اهداف خود نداند و ایجاد تفرقه های قومی و قبیله ای در ایران در به راه انداختن شاخه هایی مربوط به شهرستانهای مختلف و ایجاد اختلافات درون شبکه ای از اهداف مهم کوئست در ایران است.
* وقتی بودیسم جای آموزههای اسلامی را میگیرد
آن گونه که اسناد کشف شده از این شرکت هرمی نشان میدهد، در این شبکه مخوف، تفکرّی با هدف شبهات دینی، حذف شعائر و اعمال اسلامی و میهنی وجود دارد. کوئست با هدف ترویج فرهنگ بودیسم فعالیت میکند تا با آن جوانان ایرانی به جای عبادات اسلامی خود تمرین خرافهگریهای ویجی اسواران را (تحت لوای سکوت و مدیتیشن) در دستور کار خود قرار دهند.
یکی از سران این شرکت در ایران در اعترافات خود گفته است: «از ما خواسته می شد که برای حفظ درآمد خود افراد جدیدی را دائماً به سیستم اضافه کنیم. در گلدکوئست تیمی تشکیل شد تا علیه مواضع نظام کار فکری کند و هر لحظه در افکار جوانان نسبت به نظام بدبینی و نسبت به هسته اصلی گلدکوئست امیدواری ایجاد کند. ما وظیفه داشتیم در کارهای آموزشی فکری خود دائما با هسته اصلی هماهنگ باشیم. ما بایستی به گونهای عمل میکردیم که علی رغم اطلاع رسانی دولت و رسانهها از مردم پول بگیریم و آنها را وارد شبکه کنیم. ما بایستی جوانهایی را جذب میکردیم که حتی تا کنون برای گرفتن پاسپورت اقدام نکرده بودند و با وعدههای پوچ تورهای مسافرتی واهی را با قیمتهای غیرواقعی ارائه کنیم.»
این سرشاخه گفته است: «ما دائما سعی می کردیم ارتباط غیر مجاز جوانان با جنس مخالف را ترویج کنیم و از این محیط آزاد افسارگسیخته برای عضوگیری استفاده کنیم. بسیاری اوقات به اعضای شبکه خود ماموریت می دادیم که به سراغ جوانان شهرستانی و روستایی رفته و با دعوت به دفاتر مرکزی پنهانی آنان را ساعت ها در جلسات مختلط مورد هجوم فکری و روانی قرار دهند. اگر امکان مالی برای عضویت و جذب را داشتند، همان جا کار را تمام می کردیم. در این صورت آن ها مجبور بودند برای زنده کردن پول از دست رفته خود اعضای جدیدی را به شبکه وارد کنند و اگر توانایی مالی نداشتند از آن ها می خواستیم مشخصات مالی اعضای خانواده و بستگان نزدیک خود را به ما ارائه دهند تا ما به شیوه ای فریبکارانه هزینه های عضویت را از آن ها تامین کنیم.»
* ترویج فرهنگ نا امیدی از نظام و کشور
اعترافات و اظهارات سرشبکههای کوئست نشان از چند محور اساسی دارد که در دستور کار این شبکه دسیسه هرمی است، ترویج فرهنگ نا امیدی از نظام و کشور و ایجاد امیدواری نسبت به هسته اصلی کوئست، سیاه نمایی افراطی و بهره برداری از مشکلات رایج و اغتشاشات اخیر به منظور ارائه راهکار توسط کوئست را میتوان از محورهای اصلی روشهای فعالیتهای کوئستی نامید.
این شرکت هرمی برای جذب اعضای جدید از روزشها ینانتعارف و غیراخلاقی بهره میبرد، روشهای غیراخلاقی این شرکتها شامل استفاده از اختلالات جنسی غیر مجاز و فضای آزاد غیر اخلاقی برای عضوگیری که به عنوان راهکار اساسی در دستور کار قرار دارد.
استفاده از مشروبات الکلی جهت القاء عملهای غیرهوشمندانه جهت منافع کوئست است در بسیاری از دفاتر منهدم شده، مشروبات الکلی به میزان قابل توجهی کشف شده است.
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات دستور کار شبکه های هرمی در ایران را ترویج فرهنگ نا امیدی از نظام و کشور و ایجاد امیدواری نسبت به هسته اصلی کوئست، سیاه نمایی افراطی و بهره برداری از مشکلات رایج و اغتشاشات اخیر به منظور ارائه راهکار توسط کوئست، نفوذ اطلاعاتی در خانواده ها که عمدتا هیچ رفتار حفاظتی در تبادل ارتباطات خود ندارند.
یک مقام آگاه در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: اقدامات برخی افراد فعال در شرکتهای هرمی همچنان زیر نظر سربازان گمنام است و تحرکاتشان رصد میشود. پلمب 410 شرکت اقدام کوبندهای بود تا باقی شرکتهای هرمی از اقدامات خود توبه کرده و به آغوش ملت بازگردند. با تمهیدات وزارت اطلاعات هیچ شبکه هرمی در ایران اجازه فعالیت نخواهد داشت.
به گزارش روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف، یک افسر ناشناس سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در گفتگو با واشنگتنپست از طرحهای "کثیف و عجیب" این سازمان برای بیاعتبار کردن دشمنان ایالات متحده پرده برداشت.
این افسر سابق سیا اعلام کرد که سازمان سیا با تهیه فیلمی ساختگی از رابطه جنسی صدام با یک پسر نوجوان که در آن، برای برای بیشتر طبیعی جلوه دادن این فیلم، از دوربین مخفی استفاده شده است، سعی داشته تا او را هرچه بیشتر نزد افکار عمومی بیاعتبار کند.
در فیلم ساختگی دیگری که توسط سازمان سیا تهیه شده، یک نفر کاملاً شبیه به صدام به پشت تریبونی در یک اتاق شبیه به اتاق خبری تلویزیون عراق رفته و استعفای خود را از ریاست جمهوری عراق اعلام میکند.
در این فیلم، صدام حسین جعلی با اعلام استعفای خود، عدی پسر خود را جانشین خود اعلام کرده و گفته بود: من میدانم که شما حمایت خود را از عدی ابراز خواهید داشت.
این افسر سابق سیا همچنین افشا کرده است که این سازمان همچنین از این ترفند در خصوص بنلادن نیز استفاده کرده و با ساخت فیلمی جعلی، او را در کنار معاونان خود در حال خوردن مشروبات الکلی و بحث در خصوص روابط جنسی با پسران جوان نشان میدهد.
روزنامه واشنگتنپست در گزارش خود آورده است که یک مقام رسمی آمریکا که خواستار عدم افشای نام خود بود، حاضر به پذیرش صحت این اظهارات و یا تکذیب آنها نشد.
تا به حال تصاویر ویدیوئی و نوارهای صوتی بسیاری منتسب به گروه القاعده و اسامه بن لادن رهبر این گروه از سوی رسانههای غربی منتشر شده و با افشای این موضوع از سوی یکی از افسران سابق این سازمان، اعتبار بسیاری از این تصاویر و نوارهای صوتی که حتی برخی از آنها بهانهای برای لشکرکشی به کشورهای مختلف بوده، زیر سوال میرود.
قدیمی ترین قسمتهای خسروشاه در شرایط فعلی محلات اصلی شهر هستند خسروشهر از پنج محله اصلی تشکیل شده است واین محلات قدیمی شامل چندین وچند کوچه اند با گسترش روز افزون شهر باز اگر از هر بومی خسروشهر پرسیده شود اهل کدام محله ای باز نام یکی از این پنج محله را خواهد برد تشکیل ونوع زندگی ونوع آب رسا نی به این محلات در قدیم برای خود داستانی دارد پنج محله خسروشهر عبارتند از محله جامع - محله بازار- محله قطب راوند - محله بالا کوچه – محله چهارراه در زیر به معرفی هر یک از این محلات بصورت خلاصه می پردازیم.
1- محله جامع : این محله یکی از قدیمی ترین محلات شهر است مسجد جامع نیز در مرکز این محله واقع است مساجد زیادی در این محله قرار دارد این محله از یک طرف به محله بازار واز طرف دیگر به محله چهارراه متصل است میدان کوچکی در کنار مسجد جامع قرار دارد که در آن مغازه های قدیمیی به چشم می خورد در قدیم در نبود آب لوله کشی شده آب مصرفی اهالی این محله از طریق قنات تامین می شده است حمام قدیمی نیز در این محله وجود داشت که تخریب شده وپارکینگ مسجد را در محل این حمام ساخته اند آب این حمام نیز در قدیم از آب قنات تامین می شد هیئت عباسیه شهر منصوب به این محله است که هر هفته یک روز بر پا است ودر ایام اعیاد ومراسم سوگواری مذهبی رونقی فراوان دارد
2- محله بازار: مرکزی ترین محله شهر است ودر عین حال پنج محله قدیمی شهر را به هم متصل کرده است مغازه های قدیمی زیادی در این محله واقع است ودر قدیم محل تجارت شهر بوده ونامش بی مسما نیست محله ای بسیار قدیمی است مساجد زیادی در این محله وجودارد مسجد بازار ( مسجد امیر المومنین ) نیز در مرکزاین محله است هیئت اکبریه منصوب به این محله است ا ز هیئت های پر رونق شهر است مراسم محرم همه ساله با نظم خاصی در این محله برگزار می شود ودر شهر در زمان فعلی نمونه است آرامگاه ایت الله مرتضوی در این محله است مابین این محله ومحله بالا کوچه
3- محله قطب راوندی : محله راوند یکی از محلات قدیمی شهر است مسجد قطب راوند وچند مسجد کوچک دیگر نیز در این محله قرار دارد از قدیم جوی آبی از وسط این محله عبور میکرده که آب آن از چشمه حاج فرج تامین می شدومورد استفاده اهالی محل بود امروز نیز از آب این چشمه در امر کشاورزی استفاده می شود محله راوند یکی از محلات اعیان نشین شهر در قدیم بوده است دلیل این امر رامی توان در سبک بنا های این محله مشاهده کرد امروزه نیز می توان سبکی ازاین نوع بنا هارا در بعضی از خانه های قدیمی مشاهده کرد خانه های قدیمی این محله بیشتر در دو طبقه است دارای هشتی بوده دارای دو حیاط هستند در بعضی از این خانه ها آب انبار وجود دارد وبعضی از خانه ها دارای خانه باغچه هستند درب ورودی دارای نمایی آجری است وچند پله پایین تر از سطح کوچه هستند دارای دالان وهشتی هستند آرامگاه شیخ فضل الله راوندی در این محله قرار دارد این محله با محلات بازار وبالا کوچه همسایه است این محله در قدیم خسارات فراوانی از سیلابهای فصلی دیده است بارها آب روخانه کر ( ویدهر ) قسمتهایی از این محله را ویران کرده است هیئت چهارده معصوم (ع) منصوب به این محله است وهر هفته برگزار می شود
4- محله بالا کوچه : محله بالا کوچه در واقع بزرگترین محله قدیمی شهر به شمار می رود بیشتر مساجد شهر در این محله قرار دارد مسجد سید الشهداء بزرگترین مسجد این محله است آرامگاه شیخ شرف الدین یعقوب رومی در یکی از کوچه های این محله قرار دارد در قدیم این محله مرکز وخانقاه عرفا وعلما بوده است مسجد زیبا وقدیمی صفوی ( یازلی مسجد ) در این محله قرار داشت آب مصرفی اهالی محل از آب قنات تامین می شده وقسمتی نیزآب مصرفی خود را از آب چشمه تامین می کردند .هیئت حسینی منصوب به این محله است از هیئتهای بسیار پر رونق شهر است که هر هفته برگزار می شود مصلای شهر در آخر این محله ومحله راوند نزدیک آرامگاه شیخ فضل الله راوندی قرار دارد امروزه چیزی از این مصلا باقی نمانده اما هیئت شبیه گردانی مصلا همه ساله در این مکان مراسم عزاداری برگزار می کند در قدیم گورستان کوچکی نیز در نزدیک این مکان وجود داشت
5- محله چهارراه :محله چهارراه نیز از قدیمی ترین محلات شهر است وسعت زیادی دارد گورستان قدیمی شهر نزدیک این محله قرار دارد یکی از کبوتر خانه های سالم شهر نیز در یکی از کوچه های این محله است چشمه وآب راه احمد شاه آب این محله را در قدیم تامین می کرد امروزه نیز آب این چشمه در جریان است که مصرف کشاورزی دارد بارها سیلاب آب رودخانه دینگو قسمتهای زیادی از این محله را ویران کرده است وامروزه در خاکبرداریهایی که دراین محله انجام می گیرد لایه های متعدد رسوب کرده ای را می توان مشاهده کرد در این محله مساجد بزرگ وکوچکی وجود دارد که مهمترین وبزرگترین مساجد این محله مسجد بزرگ امام حسین (ع) است این مسجد امروزه در حال بازسازی است هیئتهای عزاداری زینبیه واشک ریزان خرابه شام وهمچنین هیئت شبیه گردانی زینبیه منصوب به این محله هستند آرامگاه شیخ محمد گازر خسروشاهی در اخر این محله واقع است در این محله می توان نشانهایی از آثار باقی مانده از گذشته را مشاهد کرد.
.

روزنامه دیلی میل؛ این زن انگلیسی با مراجعه به سازمان جستجوگران حیوانات خانوادگی و اعلام این موضوع که گربه وی که پنج سال سن داشته است گم شده است و نتوانسته است او را پیدا کند خواستار کمک شد. پس از این، یک تیم از این سازمان فورا تحقیقات اولیه را با پرس و جو از همسایگان این زن آغاز کردند. سپس عکس های این گربه را در وب سایت این سازمان و نشریات محلی منتشر نموده اند.
این زن تاکید می کند که حاضر است تمام دارایی خود را برای پیدا کردن این حیوان هزینه کند و در حال حاضر نیز هزار پوند که معادل پانزده پوند برای هر ساعت فعالیت گروه تحقیق به اضافه هزینه های جانبی از جمله مالیات بوده است پرداخت کرده است.
لازم به ذکر است این خانم به عنوان یک پرستار مشغول به کار است و 55سال سن دارد. وی این گربه را به عنوان پاداش و حق الزحمه از نزدیکان یکی از بیماران که ابراز عدم توانایی پرداخت هزینه های درمانی کرده بوده است دریافت کرده است.
به گفته وی در فروردین امسال نیز بیش از 100 هزار فقره ازدواج به ثبت رسیده است . همچنین سال گذشته 125 هزار و 747 و در فروردین امسال نیز 9150 فقره طلاق به ثبت رسیده است .گفته می شود بیش از 6 میلیون زن مطلقه در کشور زندگی می کنند.
وی گفت: در سال گذشته یک میلیون و 348 هزار و 546 و در فروردین امسال 115 هزار و 635 مورد تولد به ثبت رسیده است.
گفتنی است چندی پیش یک جامعه شناس از افزایش طلاق میان افراد با سنین بالا خبر داده بود و اینکه افرادی پس از 20 سال زندگی مشترک از هم جدا شدند.
دکتر حسین باهر با اشاره به اینکه طلاق قدرت مربوط به جدایی زوجینی است که چند سال با یکدیگر دوست بوده و زندگی آنها پس از ? ماه به شکست منجر شده است، گفت: این نوع آشناییها بیشتر از خیابانها آغاز شده و با درگیری عواطف، جوانان ناچار به ازدواج می شوند اما بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه می رسند که قادر به ادامه زندگی با یکدیگر نیستند.
اواخر سال گذشته موسوی مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی از افزایش ?? درصدی آمار طلاق در کشور خبر داده و عنوان کرده بود که ?? هزار و ??? فقره طلاق در سال ?? به وقوع پیوسته است.
این یادداشت در آخرین شماره ماهنامه «فیلم» با عنوان «پند میگیریم...» منتشر شده است.
ثریا قاسمی نوشتهاش را با نقلقولی از ابوالحسن داودی «برای خاکسپاری مرحومه خیرآبادی تصمیمگیری درستی نشد» آغاز کرده و در ادامه نوشته است:«من میخواستم ایشان پس از پنجاوچندسال تلاش اضطرابآلود برای رسیدن به مکان فیلمبرداری، با آرامش به مقصد همیشگی خود برسند. میخواستم همه لبخند دلنشین و زیبای ایشان یادشان بماند. میخواستم صدای خاص و مادرانهای که میگفت: «اسدالله خان بیا چایی بخور!» در گوشها باقی بماند. (دیالوگ مشهور نادره خطاب به محمدعلی کشاورز در سریال پدرسالار). میخواستم در لحظههای جنگ زندگی با مرگ، در لحظه تلاقی روشنایی با تاریکی، در لحظه پدیدارشدن نام حمیده خیرآبادی در جعبه بهشت زهرا، در لحظه برخورد خاک با صورت شیرین و چشمهای خندان او، در لحظه ریختن گُل بر خاک خیس بانوی توانمند و خندان سینمای ایران، در لحظه گذاردن مقوایی بالای سر خاک به نام حمیده خیرآبادی که لایق گذاشتن شمش طلای همه عالم بود... کسی نباشد. کسی نبیند. چراکه کسی باور نمیکرد این انسان پر از اشتیاق، پر از شور زندگی، پر از نشاط و شادمانی و هیجان زندگی، رضا داشته باشد با مرگ برود. او امید را دوست داشت. او زندگی را دوست داشت. کارش را دوست داشت. همکارانش را دوست داشت. مردم را دوست داشت. من چهطور میتوانستم بگذارم مردمی که او را دوست داشتند، مردمی که او را مادر، خواهر، دوست و کمکدهنده خود میدانستند، ببینند چهطور خروار خروار خاک بر پیکر عزیزشان ریخته میشود. ای امان! خاکها را بردارید. بگذارید برخیزد و بگوید که چه عاشقانه شما را دوست داشت.
ما قطعههای هنرمندان هم میخواهیم ولی قبل از آن، خانههای هنرمند میخواهیم. میخواهیم پیش از آنکه بمیرند، قبل از بردن به قطعه هنرمندان که بسیار آسان است، که برویم و آنها را آنجا بگذاریم و خداحافظ... خانهای باشد که بتوانیم از آنها نگهداری کنیم. خانهای که اگر دلشان گرفت، اگر خلقشان تنگ شد، بتوانیم با وسیله راحت و بزرگ در خور سالمند، آنها را به آن خانه ببریم و به جای اینکه تنها خانم لرستانی به داد آنها برسد، زحمتشان، یا درواقع رحمتشان به کسانی برسد که موظف به اینکار باشند. قانونمند کردن این کار با اختصاص نمیدانم نیمدرصد یا یک درصد از دستمزد بازیگران کار ناممکنی نیست. میتوانیم خانهای برای آنها داشته باشیم به نام «خانه چای/گفتوگو/هنرمند». خانهای که اگر در کوتاهمدت نیاز به استراحت و رسیدگی داشته باشند بتوانیم به آنها برسیم. خانهای که پله نداشته باشد. صندلی راحتی داشته باشد. شاید بتوانیم فیلمی برای آنها نشان دهیم، شعری برای آنها بخوانیم، جوکی برایشان تعریف کنیم، یا چندساعت یا حتی یک شب و یک روز آنها را از دلتنگی داخل منزلشان دربیاوریم. شخصا از خانم شهره لرستانی که در طول این سالها بدون وقفه دست هنرمندان پیشکسوت و پابهسال گذشته را گرفتهاند و به آنها هرچه از دستشان میآمده کمک کردهاند متشکرم. شهره تنها به فکر آنهاست. آیا باید همچنان تنها بماند یا نهادی بنیادی، او را یاری خواهد داد؟ نمیدانم.»
ثریا قاسمی در ادامه این یادداشت آورده است:
«چه پندها که نیاموختم...
بازیگر از پاافتاده و ناتوان یعنی هیچ.
بیمارستان میگوید: «با این بیمه طرف قرارداد نیستیم» بخت برگشته کتابچه تأمین اجتماعی با اندوه، سر پایین میاندازد، چراکه فقط چند عدد قرص و شربت در میان ورقههایش نوشتهاند که مبلغ آنها را به صاحبش میپردازند، نه پول سیسییو و جراحی و اتاق و آزمایشها و غیره و غیره و غیره... آن هم صاحبش باید هفتخوان را بپیماید و روزی صبح علیالطلوع کفش آهنی و زرهپولادی و کلاهخود نقابدار بپوشد و از میان دیوهایی به نام اتومبیلهای آخرین سیستم و آتشفشانهای سرزمین عجایب یعنی گردوغبار و دود شهر تهران به محلی برود که شاید ده یا بیست درصد مخارج را بدهند که آیا بدهند یا ندهند.
پند گرفتم که به امید بیمه نباش، به امید جیبات باش...
«حمیده خیرآبادی رکورددار بازیگری در سینمای ایران تاکنون در بیش از دویست فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته و سه بار نیز نامبرده نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل از جشنواره فجر شده است»-جراید
اما جایزهای دریافت نکرده است. پیدا کنید نقش مکمل بهتر از ایشان را. پند گرفتیم که مکملی بهتر باشیم تا اعضای هیأتهای داوری از ما بیشتر خوشاش بیاید.
«تسلطش در بازیگری مثالزدنی است»- جراید
ولی هیچ کارگردانی جرأت آن را نداشت که بتواند از توانمندی فوقالعاده ایشان برای نقش اول استفاده کند. فیلمنامهنویسی حاضر نیست درباره مشکلات سنین بالا داستانی بنویسد که پنجاه درصد افراد این مملکت را تشکیل میدهند، با مشکلات و مصایب خودشان. پیدا کنید مشکلات بازیگران نقش دوم را.
«خاکسپاری خانم خیرآبادی در شأن ایشان نبود.»-جراید
اما کسی هرگز سوال نکرد که ماهی 120000 تومان حقوق پیشکسوتان چهقدر در شأن بلند و توانمندی بیمثال ایشان بود. پیدا کنید پس از کسر مبلغ آزمایشهای متعدد و گهگاه خوابیدن در بیمارستان و خریدن قرصهای گرانقیمت تجویزشده از طرف پزشکان، مابقی 120000 تومان، چه مبلغی میشود که بتوان با آن برای بقای زندگی جنگید؟
پند میگیریم که متواضعان چگونه با سربلندی زندگی میکنند و همچنان لبخند میزنند، لبخندی بهیادماندنی مانند لبخند خانم حمیده خیرآبادی.»
***
این بازیگر در ادامه با اشاره به سالهای اخیر زندگی حمیده خیرآبادی آورده است:«ایشان در طول پنج، شش سالی که خودشان اعلام کرده بودند دیگر کار نمیکنند، پیشنهادهای بسیاری داشتند؛ از جمله فیلم آقای بهمن فرمانآرا، فیلم آقای حسن فتحی، سریال آقای اکبر خواجویی و بسیاری پیشنهادهای دیگر که ایشان به مناسبت نگرانی از ادامه کار، رد کرده بودند. آخرین پیشنهاد برای دو جلسه کار آقای ابوالحسن داودی را چون حالشان خوب بود، قبول کرده بودند که این باعث سرزبان افتادن سریال آقای داودی شد.
پند میگیریم که حتی مرگمان میتواند تبلیغی برای کار باشد.
سپاسگزارم و متشکرم از تمامی کسانی که گل فرستادند یا تسلیت تلفنی گفتند یا تسلیت روزنامهای نوشتند و از مردم سراسر ایران که در غم از دستدادن مادرشان با من شریک بودند. در نهایت برای شایعهسازان آرزوی آرامش و عاقبتبخیری میکنم. فراموش نکنیم که خانم خیرآبادی تمایل داشتند در قبر خریده شده توسط خودشان در سالهای پیش، به خاک سپرده شوند. در قطعه 66 بهشتزهرا.»
***
ثریا قاسمی در بخش پایانی این یادداشت نوشته است:
««لذت لمس احساس مادرانه از سینمای ایران گرفته شد.» پیام تسلیت مکتوب هدیه تهرانی
«من نمیتوانم به شما تسلیت بگویم یا شما را دلداری بدهم، این شما هستید که باید به ما دلداری بدهید.»
-پیام تسلیت تلفنی میکاییل شهرستانی.
این دو پیام صمیمی و صادقانه و دلنشین و عاشقانه باردیگر به یادم انداخت که برادران و خواهران بیشماری دارم که در سوگ حمیده خیرآبادی هستند. روانش شاد باد...».
اینک برخی شایعات قوی حکایت از ان دارد که او به رادیوی وابسته به سازمان سیا - رادیو فردا - پیوسته است.
مشهورترین برنامه های منافی در زمان حضور خود در رادیو جوان برنامه ای با نام جوانی به وقت فردا و نیز برنامه روی خط جوانی بود.
شنیده می شود که منافی برنامه ای با نام "رادیو پس فردا" روی انتن رادیوی بیگانه خواهد برد.
او در تازه ترین مطلب صفحه فیس بوکش با ابراز علاقه! به کشور و هموطنانش عمیقا از اینکه مجبور شده!!! ایران را ترک کند ابراز تاسف کرده است.
فرشید منافی رابطه استخدام رسمی با سازمان صداوسیما نداشته و تنها به عنوان نیروی پروژه ای همکاری می کرده است.
او پس از آنکه تصویرش در یک مهمانی زیرزمینی در جمع گروهی با عقاید منحرف دیده شد از کار کنار گذاشته شد. منافی سری هم به تلویزیون زد و در شبکه سه بخشی از برنامه صبح امد را اجرا کرد اما تجربه کار تصویر برای او موفق نبود و لاجرم به کارهای تولید استودیویی در خارج از صداوسیما روی اورد و این اواخر برای یکی از شرکتهای خدمات تلفن همراه تبلیغات می خواند او یک رادیوی اینترنتی شخصی هم راه اندازی کرده بود.
البرز در گفتگو با یک منبع آگاه دریافت که فرشید منافی از اعضای اصلی گروه منحرف TSM بوده و حتی ازدواج خودش با یکی از اعضای این گروه و کاملا با آداب این فرقه انجام داده است. مراسم ازدواج فرشیدمنافی و همسرش که در منزل رییس این فرقه در ایران صورت گرفته با تایید رهبر اصلی از طریق چت با آمریکا صورت گرفته است.
براساس مطالعه سالیانه شرکت مشاوره خدمات مالی و منابع انسانی "مرسر" امریکا در سال جاری میلادی در میان 221 کلانشهر جهان ، شهر وین پایتخت اتریش ، بالاترین کیفیت زندگی را به خود اختصاص داده است.
این شهر همچون پارسال دستکم از منظر مدیریت ( شهری ) با کیفیت ترین شهر برای زندگی انتخاب شد.
براساس این گزارش ، دو شهر زوریخ و ژنو سوئیس نیز به ترتیب ، رتبه های دوم و سوم را از آن خود کردند .
این روزنامه چاپ اتریش در پایان به آخرین رتبه مقایسه وضعیت کیفیت زندگی کلانشهرهای بررسی شده این مطالعه اشاره و اضافه کرد : بغداد پایتخت عراق به طور سنتی پایین ترین جایگاه را بدست آورده است.
علی معلم تهیه کننده و منتقد سینما گفت: متاسفانه من تا از ایران خارج شدم فیلم "آل" را از سرگروه خارج کردند و این بیعدالتی در حق من بود.کاری که این دوستان انجام دادند انتقام جویی از فیلمهای متوسط است. این موضوع در بعد مدیریتی وصنفی نگران کننده است.
وی افزود: اکران کردن به این شکل راهی برای پایان دادن به انتقادها است. فیلمی با وجود 9 هفته نمایش، 240 میلیون تومان فروش کرده و هنوز نمایش آن ادامه دارد. اما "آل" در چهار هفته با سانسهای کمتر، 210 میلیون فروش کرده اما از پرده برداشته میشود. سالن سرگروه "آل" قابل مقایسه با سینما آزادی نیست. چنین سینمایی اصلا قابلیت سرگروه شدن را ندارد.
معلم تاکید کرد: شکل فعلی اکران غلط، غیر عادلانه و پر از سو تفاهم است. باید مسائل پشت پرده اکران روشن شود. متاسفانه این سیستم دیگر جوابگو نیست. خانه سینما به وظایف صنفی و اصلی خود عمل نمیکند. من این موضوع را قبلا هم اعلام کردم. شورای صنفی نمایش با یک آئین نامه مشکل دار کار میکند ،اداره نظارت و ارزشیابی هم کنترلی بر روی جریان اکران ندارد.
وی ادامه داد: چند نفر سینمای ایران را اداره میکنند، بهتر است همین افراد هم بروند فیلم بسازند. این آثار سخیفی که اکران میشوند از کجا پروانه نمایش میگیرند؟ اداره نظارت باید مسئولیت این ماجرا را به عهده بگیرد. من به آقای سجادپور از کن نامه نوشتم و وضعیت اکران "آل" را توضیح دادم، این فیلم بدون تبلیغات اکران شد حتی نمایش آن زودتر از زمان موعد شروع شد. ما روز اول اکران حتی پوستر برای سردر سینما نداشتیم.
این تهیهکننده سینما افزود: با وجود این اتفاقها "آل" هفته اول فروش خود را ازدست داد و در چهار هفته با چند روز تعطیلی به دلیل وفات روبرو شد. وقتی هم که سرگروه را از فیلم گرفتند سالنهای سینمایی با آن مثل گوشت قربانی رفتار کردند. یک سالن، یک سانس، یک سالن دو سانس و... متاسفانه مافیای حقیری در سینمای ایران تشکیل شده است. قبلا این گونه نبود که یک سینمادار هشت فیلم را در یک روز در یک سالن نشان بدهد.این سودطلبی است.
معلم تاکید کرد: آیا رسانهها و مخاطبان ما از این کمدیهای سخیف لذت میبرد. آیا درست است که فیلمی را به اندازهای روی پرده نگه دارند که فروش آن به یک میلیارد برسد و بعد برسر فیلمسازان دیگر آن را بکوبند که شما هم باید این طور فیلم بسازید.در این شرایط هرکس ساکت باشد من حرف میزنم.
تهیهکننده "ازدواج به سبک ایرانی" گفت: من از همین جا دوستان را به مناظره دعوت میکنم تا بر اساس آماری که وجود دارد درباره سینمای ایران صحبت کنیم. باید این بیعدالتی به پایان برسد. سرگروه فیلم "آل" شایستگی ندارد. آنچه برای "آل" اتفاق افتاده اکران عمومی نیست.
مدیر مسئول ماهنامه "دنیای تصویر" ادامه داد: با این رفتارها فیلم تبدیل به یک کالای سوخته میشود. با این روش میخواهند از قبل اعلام کنند تلاشهای شما بیهوده است.
معلم افزود: این روشهای مدیریتی روی بازیگران و کارگردانها تاثیر دارد. این همان احیا کردن فیلمفارسی است. دیگر نیازی به دانش نیست و دانش عوامل سینما به کارشان نمیآید. دیگر نمیتوان در این سینما کارکرد. کارهایی انجام میشود که دیگر نتوانیم فیلم بسازیم.
تهیهکننده "گاوخونی" گفت: اگر ارشاد و دوستان مربوطه این موضوع را پیگیری نکنند اطلاعاتی که دارم به گوش اهالی رسانه میرسانم. کسانی که فیلم سطحی و ساده میسازند فیلمسازان بد ما نیستند اما با این روش همه در آینده نزدیک تبدیل به بردههای سینماداران میشوند. فیلمسازان درجه یک ما بیکار هستند این نتیجه مدیریت غلط است. باید تحقیق شود که چرا سینمای ایران به این روز افتاده و با این روش به زور فیلمفارسی را به مردم میفروشند.
وی ادامه داد: بهتر است به سینماهای شهرستانها سفر کنید تا متوجه شوید این سالنها به گاراژ تبدیل شده است و نمیتوان در آن فیلم دید. این اسمش سینماداری و سینماسازی نیست. متاسفانه هروقت کسی صحبت میکند از آن به غرض شخصی تعبیر میشود.
احمد توکلی در پاسخ به خبرنگاران حاضر در پنجمین کنگره جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در خصوص تغییرات ایجاد شده در ترکیب هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی گفت: انتخابات هیئت رئیسه جدید در عملکرد مجلس تأثیر خاصی ایجاد نخواهد کرد.
وی افزود: اگر باهنر در جلسه علنی نامزد میشد، رای میآورد؛ او به خاطر پایبندی به تصمیمات فراکسیون در صحن علنی نامزد نشد اما اگر نامزد میشد قطعا رای میآورد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، اکثر اصولگرایان مجلس را حامی دولت خواند و اظهار داشت: رفتن باهنر و حضور صدر تغییراتی در کل تصمیمات هیئت رئیسه ایجاد نخواهد کرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]