به گزارش شبکه تلویزیونی العالم، روشنفکر مشهور و یهودی آلمانی پس از یک سلسله انتقادات و تالیفات شدید علیه اسلام و مسلمانان، به طور علنی مسلمان شدن خود را اعلام کرد.
پایگاه اینترنتی «بلا قیود» امروز یکشنبه در اینباره نوشت: «هنریک برودر» روزنامهنگار و نویسنده نشریه آلمانی «اشپیگل» و نویسنده پرفروشترین کتاب سال آلمان در سال 2007 و برنده جایزه کتاب سال این کشور با نام «بشتابید.. اروپا تسلیم میشود» مسلمان شده است.
بنا بر این گزارش، وی پیش از اسلام آوردن معتقد بوده است که «وقتی که وزیر دادگستری آلمان اعلام میکند امکان استفاده از قوانین شریعت در قانونگذاری وجود دارد من معتقدم که اروپا نباید تسلیم مسلمانان شود؛ اسلام یک ایدئولوژی ضدزندگی غربی است. اروپا تا بیست سال دیگر به اسلامی دموکراتیک متحول خواهد شد.»
به گفته روزنامه مصری «الاسبوع» این نویسنده 61ساله لهستانیتبار آشکارا فریاد برآورده است که: «بشنوید، من مسلمان شدهام».
بنا بر این گزارش، وی که سالها با امام جماعت مسجد رضا در «نیوکولن» به بحث پرداخته بود، سرانجام با مسلمان شدن خود اعلام کرد که از این حقیقت پنهان شده که تمامی وجودش را فراگرفته بود راحت شده است.
وی در رابطه با کنار گذاشتن آئین یهودی گفت: به سوی اسلامی خواهم رفت که دین فطرتی است که هر انسانی بر اساس آن متولد شده است.
وی که در برابر دو شاهد اسلام آورده و نام خود را نیز به «هنری محمد برودر» تغییر داده است تاکید میکند: «من هم اکنون عضو یک امت یک میلیارد و 300میلیون نفری هستم که همواره در معرض اهانت بوده و من از اینکه به خانهای که در آن متولد شدم بازگشتهام بسیار خوشحالم.»
این نویسنده و طنزپردار آلمانی همچنین در سال 1384 نخستین بار که محمود احمدینژاد رئیس جمهور کشورمان ایده انتقال اسرائیل به اروپا یا آمریکا را مطرح کرد، مقالهای با عنوان «اشلسویگ هولشتاین را به یهودیان بدهید» در نسخه آنلاین اشپیگل و روزنامه دی ولت به چاپ رساند که در آن با طنز و طعنه فراوان از این ایده دفاع میشد. وی در این مقاله گفته بود که این طرح را ابتدا خود او مطرح کردهاست: «اگر چیزی بنام عدالت تاریخی در این جهان وجود میداشت، آنگاه دولت یهودی میبایستی در اشلسویگ-هولشتاین و یا در ایالت باواریا تشکیل میشد و نه در فلسطین..»
مسائلی که وی در نوشتههای جدلی، طعنهزن و طنزآمیز خود مطرح میکند بیشتر شامل «ناسیونال سوسیالیسم آلمان»، مسئله «یهودیها در اروپا»، «جنبش چپ آلمان»، «اسلامگرایی»، اسرائیل و مناقشه اسرائیل و فلسطین میشود.
به گزارش العالم، هرچند پدر و مادر وی از بازماندگان کشتار یهودیان لهستان محسوب میشوند، اما «برودر» نسبت به اقدامات یهودیان آلمان در آن سالها انتقاد کرده است.
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی - حاشیههای دیدار قاریان قران با رهبر معظم انقلاب اسلامی را با عنوان «بلبلان بوستان قرآنى»منتشر کرد.
در متن حاشیههای دیدار قاریان قران با رهبر معظم انقلاب اسلامی آمده است:
هنوز دیر نشده بود، اما «دو سیّد روحانی» که چهرههایشان آشناست، با عجله به سمت حسینیه امام خمینی (ره) حرکت میکردند.
چهرههای قرآنی یکییکی از راه میرسیدند و وارد حسینیه میشدند و ما برای چک شدن وسایلمان جلوی ورودی محوطه ایستاده بودیم. شرکتکنندههای خارجی مسابقات از جلویمان رد میشدند. تنوع رنگ و لباس و زبانشان جالب بود. از همسایگان عرب بودند تا آلمانی و تانزانیایی و نمایندهی آفریقای جنوبی که به خاطر جام جهانی، کشورش این روزها حسابی مورد توجه قرار گرفته است. آقای محافظی که قرار بود ما را ببرد داخل، از روی لیست، اسمهایمان را چک کرد و خودمان را مثل وسایلمان تحویل گرفت. پشت سرش راه افتادیم به سمت حسینیه.
دارم فکر میکنم اگر ملت موبایلهایشان را همراهشان میبردند داخل، چقدر عکسهای متفاوتتر و جذابتر از دیدارهای آقا توی اینترنت پیدا میشد و کمی از کادرهای تکراری خلاص میشدیم. جلوی ورودی اصلی حسینیه بساط پذیرایی به صرف شربت آبلیمو و شیرینی برپاست و چه میچسبد این شربت خنک در این هوای گرم.
از در جلویی وارد حسینیه میشویم و یکدفعه جلوی جمعیتی که از یک ساعت قبل آمدهاند، در میآییم. معمولا آنهایی که کارهای هستند از این در وارد میشوند اما ما کارهای نبودیم. دقیقا کنار خارجیها نشستهایم.
وقتی به مردمی که یک میله با ما فاصله دارند، نگاه میکنم خجالت میکشم که ما اینطوری راحت نشستهایم و مردم آن طرفتر در فشار و تنگی و کلافه از هوای گرم حسینیه نشستهاند. فرقش هم این است که این طرفیها که راحتترند اگر حالی داشته باشند، معمولا شعارها را زیر لب زمزمه میکنند و آن طرفیها فریاد میزنند و با تمام وجود شعار میدهند!
سید وحید مرتضوی مجری مسابقات قرآن، مجری دیدار امروز هم هست و از روی کاغذی که دستش است، اسامی کسانی که باید تلاوت کنند را با یکی دو نفر چک میکند.
دقیقا سمت چپ جایگاه رهبر، جایی برای داوران آماده کردهاند و هیات داوران مسابقات آنجا نشستهاند. استاد عبدالرسول عبایی رئیس هیات داوران مثل پدری مهربان، داوران ایرانی و خارجی که وارد میشوند را تحویل میگیرد و آنها را در جای مناسبی مینشاند. نعینع و شاذلی دو داور مصری آخر از همه میآیند و عبایی، حسابی از آنها استقبال میکند.
مردم با شعارهایشان از آقا دعوت میکنند که زودتر بیاید و بعد از چند دقیقه به جای شعار دادن، شروع میکنند به همخوانی طَلَعُ البَدرِ عَلَینا... که تواشیح معروفی است درباره پیامبر اکرم(ص). نکته اینکه خانمها معمولا در شعار دادن حسابی پایه هستند و با اینکه تعدادشان خیلی کمتر است، بلندتر و بهتر شعار میدهند.
سه شرکت کننده در مسابقات از کشورهای برونئی، اوگاندا و آفریقای جنوبی کنارمان نشستهاند و معلوم نیست به کدام زبان با هم صحبت میکنند. جوان اوگاندایی خیلی شاد و شلوغ است و دائم سر به سر بقیه میگذارد. کمی آن طرفتر قاری قرقیزی با کلاه خاصی بر سر، ساکت نشسته و جُم نمیخورد. انگار یک طورهایی جوّ حسینیه برایش عجیب است. یکی دو تا از شرکت کنندههای عرب هم هستند که با دشتداشههای سفید، خیلی شیک و با وقار جلوه میدهند. یکی از آفریقاییها پاهایش را دراز کرده و مثل خانهی خودشان راحت نشسته.
پردهی پشت جایگاه کنار میرود و آقا وارد حسینیه میشوند. جمعیت به یکباره از جا بر میخیزد و شعارها محکمتر میشود. البته این طرفیها کماکان به زمزمه اکتفا کردهاند...
مجری شروع میکند و ملت هم بعد از لحظاتی کوتاه میآیند. چفیهای مثل همیشه روی دوش رهبر است و سعی میکنم حدس بزنم که امروز این چفیه نصیب چه کسی میشود.
عباس امامجمعه، اولین کسی است که برای تلاوت قرآن به جایگاه میرود و شروع میکند: اِنَّ هذا القُرآن یَهدی لِلتی...تلاوت امام جمعه که تمام میشود میرود پیش آقا و چند کلامی صحبت میکنند و مردم بدون توصیه یا هماهنگی قبلی، صلوات قرآنی با آن صوت و لحن خاص، میفرستند. معلوم است اکثر جمعیت حاضر با جلسات و محافل قرآنی آشنایند و کارتهای دیدار با حساب و کتاب توزیع شده است.
مسعود نیکدستی به عنوان دومین قاری شروع میکند به خواندن. لَقَد کانَ لکم فی رسولِ الله اسوةٌ حَسَنه... نیکدستی تمام تلاشش را بکار میگیرد تا ثابت کند کسب رتبهی اول مسابقات امسال حقش بوده و وقتی میرود پیش آقا، چفیه را میخواهد. رهبر هم از پس از تمجید از تلاوتش، میپرسند: «اهل کجا هستی؟»، نیکدستی گفت: «اهل اصفهانم» و بعد مشکلات راهاندازی یک مرکز قرآنی در اصفهان را برای آقا شرح داد...
وقتی تلاوت استاد فرجالله شاذلی -از قاریان مصری که به عنوان داور در این دوره از مسابقات حاضر بود- تمام شد، مسئول صدا، میکروفن را از جلویش برداشت ولی شاذلی با دست اشاره کرد که میخواهد حرف بزند. همه گوشهایشان را تیز کردند که او بدون هماهنگی چه میخواهد بگوید.
شاذلی عید مبعث و اعیاد شعبانیه را تبریک گفت و با خطاب قرار دادن رهبر با عناوین ولی و فقیه و رهبر همه مسلمین، به خاطر توجه ایشان به قرآن تشکر کرد. شاذلی ابتدا خیلی شمرده حرف میزد و مردم کلمات آشنا را می فهمیدند و با احسنت گفتن، همراهیاش می کردند ولی اواخر حرفهایش احساساتی شد و سرعت حرف زدنش به زبان عربی زیاد شد و حالا دیگر ملت نمیفهمیدند او چه میگوید. شاذلی هم که سر ذوق آمده بود درباره وحدت مسلمین حول محور قرآن چیزهایی گفت و منبرش را تمام کرد. انگار مدتها منتظر این فرصت بود.
علی رجبی رتبهی اول حفظ، نفر بعدی است که آیاتی را با ترتیلِ دلنشینی میخواند و بعد مثل بقیه، پیش رهبر میرود و از ایشان میشنود که «علاوه بر اینکه خوب تلاوت کردی، آیات را نیز برای تلاوت بسیار خوب انتخاب کردی».
و پس از او، مجری از حامد شاکرنژاد دعوت میکند برای تلاوت قرآن.
شاکرنژاد که تا به حال در مسابقات قرآن شرکت نکرده، به سبک خاصی تلاوت میکند که الهام گرفته از شحات و فرزندانش است. تشویقهای مردم به اوج رسیده و معلوم است که ملت از این تلاوت لذت بیشتری بردهاند. حالتهای چهره او هنگام تلاوت، برای خیلیها عجیب است و بیشتر خارجیها تعجب کردهاند. اللهالله گفتنهای مردم کار خودش را کرده و انگار شاکرنژاد به این زودیها قصد ندارد تلاوتش را تمام کند. متصدی صوت هم با ما هم نظر است و کاغذ یادداشتی به او میدهد و او کمی بعدتر تلاوتاش را تمام میکند. صحبت رهبر با شاکرنژاد کمی بیشتر از دیگران طول میکشد و کنجکاوی همه برانگیخته میشود که آقا به او چه میگوید؟
رهبر به شاکرنژاد گفته بودند که «من قرائتهای شما را پیگیری میکنم؛ پیشرفت خوبی داشتهاید. یک سری نکات هم هست که در یک جلسه محدودتر باید عرض کنم خدمتتان».
دکتر احمداحمد نعینع مصری آخرین کسی است که تلاوت میکند. در 60 سالگی طوری میخواند و اوج میگیرد که تشویقهای قرآنی جمعیت بیشتر از قبل میشود و از سر تکان دادنهای آقا، میشود حدس زد که ایشان هم این تلاوت را پسندیدهاند.
مجری از حجتالاسلام محمدی دعوت میکند برای ارائه گزارش. سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه، گزارشی از نحوه برگزاری مسابقات بینالمللی قرآن و برنامههای جنبی ارائه میدهد.
بالاخره سخنان رهبر با این جمله شروع میشود که «از استماع آیات کریمهى قرآن از حنجرهى این بلبلان بوستان قرآنى حقیقتاً لذت بردیم». ساعت 12:25 است و آقا چند کلامی کوتاه درباره اهمیت انس با قرآن میگویند و بر حفظ قرآن، و اهمیت حفظ برای تدبّر در قرآن تاکید میکنند و در یک جمله بسیار روشن و کاربردی میگویند: «اگر بتوانیم با قرآن انس بگیریم، زندگیها قرآنی خواهد شد. احتیاج به فعالیت و فشار و سیاستگذارى ندارد».
رهبر دعا میکند و از جایش بلند میشود. مردم آن طرف میلهها، پر انرژیتر از قبل شعار میدهند و رهبرشان را بدرقه میکنند. آقا که به طرف در خروجی میروند، اشاره میکنند به جمعیت، و از کسی میخواهند به سمتشان بیاید. «دو سیّد روحانی» که چهرههایشان آشناست، به سمت رهبر حرکت میکنند.
محمدحسین طباطبایی که حالا لباس روحانیت به تن کرده به همراهش پدرش، پشت سر آقا از حسینیه خارج میشوند.
در ساختمان پشت حسینیه، رهبر ایستادند و با محمدحسین طباطبایی و پدرش حال و احوال کردند. از محمدحسین پرسیدند «کی معمم شدهای؟»، پدر محمدحسین گفت: «چندماه پیش. میخواستیم برای عمامهگذاری برسیم خدمت شما، مهیّا نشد، رفتیم خدمت حضرت آیتالله صافی»؛ آقا هم گفتند: «خوب کاری کردهاید؛ چه بهتر که پیش ایشان رفتهاید» و برای محمدحسین دعا کردند که «انشاالله از علمای اسلام شوی».
فراز کمالوند درباره بازی روز گذشته این تیم مقابل ملوان اظهار داشت: از بازی شاگردانم راضی نبودم. تیم هنوز از افت بدنی خارج نشده است. فکر می کنم تراکتورسازی از هفته چهارم به بعد شکل واقعی به خود می گیرد.
وی افزود: این روند طبیعی است. به دلیل اینکه دیر شروع به یارگیری کردیم بازیکنان دیر در تمرینات حاضر شده اند. محمد نصرتی حتی یک جلسه تمرینی با ما نداشته است. پیمنتا هم بدنش آماده نیست.
سرمربی تراکتورسازی تاکید کرد: هواداران این تیم نگران نباشند. امسال تیم قوی تری به نسبت سال پیش داریم و فقط برای آماده سازی خود نیاز به زمان داریم. چهره واقعی تراکتورسازی را می توانید از بازی با پاس ببینید. من فقط به صبوری هواداران نیاز دارم.
دانشمندان معتقدند با کمک این کشف جدید میتوان مشخص کرد که چرا بعضی از افراد سریعتر از دیگران در وضعیت احساسی قرار گیرند.
تیم تحقیقاتی فردریک وندروین در مرکز پزشکی اراسموس در هلند به 25 داوطلب زن دارویی دادند که میزان سروتونین را به طور مختصر در بدن افزایش میداد.
بعد از یک ساعت از آنها خواسته شد تا یک یا دو فیلم احساسی را تماشا کند که در یکی از آنها قهرمان داستان در اثر سرطان میمیرد و موضوع فیلم دیگر در مورد خشونت خانوادگی بود.
در روز دوم هم یک فیلم احساسی دیگر به زنان نمایش داده شد، اما در این روز دیگر دارویی به آنها داده نشد.
وندروین در این باره گفت: این تحقیقات نشان داد زنانی که این دارو را مصرف کرده بودند واکنش احساسی کمتری از خود نشان میدادند. این بدان معناست که بالاتر بودن سروتونین در بدن زنان باعث میشود آنها کمتر گریه کنند.
کریستوفر لاوری محقق سروتونین در دانشگاه بولدر در کالیفرنیا در این باره گفت: میزان اطلاعات ما در مورد عصب شناسی، نوروبیولوژی و ارتباط آن با گریه چندان زیاد نیست. این تحقیقات میتواند اطلاعات ما را در این مورد افزایش دهد.
تیم تحقیقاتی وندروین همچنین به دنبال فهمیدن این موضوع است که آیا تفاوتهای ژنتیکی در انسانها که باعث تولید مقادیر متفاوت سروتونین در بدن میشود میتواند تاثیری در تمایل بیشتر انسانها برای گریه کردن داشته باشد.
نیوساینتیست، 15 جولای
فردی که متهم است با جعل امضای جمشید مشایخی قصد داشته از شهرداری تهران زمین بگیرد، با هشیاری پلیس و همکاری حراست شهرداری بازداشت شد.
مدتی قبل فردی 60 ساله به نام رحیم با مراجعه به شهردار تهران در حالی که برگهای با امضای جمشید مشایخی در دست داشت، خود را نمایندهی این هنرمند پیشکسوت معرفی کرد و با طرح این موضوع که جمشید مشایخی مدیرعامل انجمن هنرمندان از کار افتاده است، مدعی شد که این انجمن نیاز به یک زمین داشته و مشایخی درخواست مساعدت در این زمینه را دارد.
با توجه به اینکه این هنرمند فردی شناخته شده است، دستور مساعدت در این زمینه صادر شد و پس از گذشت چند روز طی تماس شهرداری تهران با خانهی سینما اعلام شد که موضوع جهت ارایهی یک زمین برای این انجمن در دست بررسی است.
در پی این تماس، جمشید مشایخی در جریان موضوع قرار گرفت و با توجه به اینکه اساسا چنین انجمنی وجود نداشت، شروع به پیگیریهای حقوقی این موضوع کرد.
مهرداد خضرایی، وکیل جمشید مشایخی با اعلام این خبر به ایسنا، گفت: پس از اطلاع از این ماجرا بلافاصله به طرح شکایت در پایگاه هفتم پلیس آگاهی پایتخت اقدام کردیم و با گذشت کمتر از 24 ساعت از اعلام شکایت، ماموران موفق شدند طی قراری صوری که حراست شهرداری با متهم گذاشته بود، این شخص را بازداشت کنند.
وی افزود: متهم پس از حضور در مقابل مقام قضایی دادسرای ناحیهی 12، اتهام جعل را پذیرفت اما مدعی شد که در این قضیه بازیچه دو نفر دیگر قرار گرفته است.
خضرایی با بیان اینکه متهم تحت قرار قانونی قرار دارد، تاکید کرد: متاسفانه تاکنون برخی افراد با سوءاستفاده از نام این هنرمند برجستهی کشورمان، اقدامات سودجویانه زیادی صورت دادهاند در حالی که آقای مشایخی در هیچ انجمن یا کارگاه بازیگری فعالیتی ندارند.
مهر نوشت:
رئیس اداره جمعیت و تنظیم خانواده وزارت بهداشت گفت: پایشهای تنظیم خانواده در ایران نشان میدهد 75 درصد زوجین بلافاصله پس از ازدواج اقدام به تولد فرزنده کرده و از هیچ روش پیشگیری استفاده نمیکنند.
دکتر محمد اسلامی در خصوص رفتارهای باروری ایرانیان پس از ازدواج گفت: سه چهارم مردم ایران دوست دارند بلافاصله پس از تشکیل زندگی دوجانبه با همسر خود بچهدار شوند.
وی افزود: 80 درصد از یک چهارم باقیمانده افراد نیز که از روشهای جلوگیری استفاده میکنند تقریبا از هیچ روش مطمئنی برای جلوگیری از بارداری بهره نمیبرند.
اسلامی، در مجموع تمایل زوجین ایرانی در ابتدای زندگی را متوجه فرزند دار شدن دانست و گفت: 13 درصد زوجین از روشهای صحیح جلوگیری از بارداری استفاده میکنند که پایشها نشان میدهد این عده نیز به دلیل مسائلی تولد اولین فرزند را به تاخیر میاندازند نه اینکه تمایلی به این کار نداشته باشند.
وی گفت: در کل رفتار فرزندآوری در جامعه پس از ازدواج تمایل به داشتن اولین فرزند در کوتاهترین فاصله ممکن بعد از ازدواج است.
باورش برای ما هم سخت بود که پدر و مادر دبیرکل حزب الله لبنان که محبوبترین رهبر جهان عرب به شمار میآید، در کوچه پس کوچههای باریک ضاحیه (جنوب)بیروت در سادهترین وضع ممکن زندگی سپری کنند.
وقتی برای دیدار با سید ابوحسن نصرالله این پیر مرد ؟؟ ساله و همسرش در فقیرترین منطقه شهر بیروت رفتیم با خوشرویی و تواضع بسیار از ما استقبال و پذیرایی کردند و در دیداری دو ساعته از خاطرات عمر خود و تربیت سید حسن سخن گفتند.
به نظر میرسید سیدحسن، سخنوری را از پدر به ارث برده و ذکاوت و حلمش را از مادرش؟ مادر دلسوزی که به علت کهولت سن، حال چندان خوشی ندارد و حتی به سختی سخن میگوید. ولی وقتی نوبت به سخن درباره این شد که فرزندش را چند وقت یکبار و چگونه میبیند: با صلابتی که اعتراضی در آن احساس نمیشد، گفت: سیدحسن را سالی یکبار میبینیم و در صورت ضرورت تماسهای ما با وی از طریق تلفن است، زیرا تدابیر امنیتی برای دیدار وی وجود دارد و شرایط دشوار و سخت است.
آنان فرزندشان را در کلامشان "سیدحسن" خطاب میکردند و تصویری نقاشی شده از او را در گوشه اتاق گذاشته اند، اما بالای سرشان عکس امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به همراه نوه شهیدشان "هادی نصرالله" مشاهده میشد و در گوشه دیگری از اتاق تصویری از شهید عماد مغنیه و محمود احمدی نژاد خودنمایی میکند. این عکسها تنها تصاویری بود که درخانه پدر و مادر دبیرکل حزب الله مشاهده میشد؟ خانهای که حتی در گرمای ؟؟ درجه تابستان لبنان از داشتن کولر محروم و تنها پنکهای کوچک در گوشه اتاق است. آن هم در مدت دو ساعت حضور ما در منزلشان به علت قطع روزانه برق درضاحیه تنها دقایقی کار کرد.
مشروح گفت وگوی ایرنا در پی میآید:
** پدربزرگ سیدحسن نصرالله در برزیل
ابوحسن نصرالله در آغاز به شغل پدرانش که کشاورزی در روستای بازوریه در جنوب لبنان بود اشاره کرد و وضع زندگی خود را چنین تشریح کرد: پدرم به دلیل فشار اقتصادی ناگزیر شد برای کار به برزیل برود، اما در راه کشتی آنان غرق شد و از مجموع یک هزار و ? ????سرنشین کشتی تنها ? ????نفر جان سالم بدر بردند.
وی افزود: از آنجا که فرزندان مادرم به دلیل مشکلاتی مرده به دنیا می آمدند، پدرم قبل از ترک لبنان عهد کرد که اگر فرزندی که در شکم مادرم بود ،زنده نماند هرگز به لبنان باز نگردد، اما پس از زنده ماندن کودک پس از چهار سال زندگی در برزیل به لبنان بازگشت.
وی به ماجرای چگونگی مهاجرتش به بیروت پرداخت و افزود: به سبب درآمد ناکافی کشاورزی در آن زمان ناگزیر شدم در سن ? ???سالگی برای کسب درآمد به بیروت بیایم.
ابو حسن با اشاره به اینکه در آن سالها تعداد شیعیان در بیروت اندک و تنها حضور آنان در محله برج حمود شهر بیروت بود، افزود: فقر و نبود درآمد موجب شد تا به کار سبزی فروشی بپردازم و به تدریج از درآمد آن، وضعیت معیشتی ما بهبود پیدا کرد و توانستم در آنجا خانه و مغازه خریداری کنم.
** ازدواج با ام حسن و چگونگی انتخاب نام حسن برای فرزند اول
وی با اشاره به ازدواج خود با خانمی از خانواده صفیالدین که آنان نیز از سادات بودند، افزود: مدت اندکی از ازدواج ما نگذشته بود که در ماه هفتم شبی در رویای صادقه دیدیم که دو سید نورانی به خانه ما آمدند و در کنار من نشستند و خطاب به من گفتند که چند تا فرزند میخواهی؟ گفتم چند تا که دست من نیست ،هر چی که خدا بخواهد؟ آنان پاسخ دادند فرزند نخست تو حسن، دومی حسین و سومی زینب است و سپس رفتند. فردای آن شب موضوع رویا را برای همسرم تعریف کردم و به وی گفتم که تو از این به بعد ام حسن هستی.
** تفریحات سیدحسن در دوران کودکی و نوجوانی
وی افزود: سید حسن فرزند بزرگ من است و از آغاز کودکی هم قانع بوده و هیچ گاه زیاده خواه نبود. سرگرمی سید حسن در کودکی بازی فوتبال و رفتن به جلسه ادبا و علما و قرائت کتاب بود به طوری که قادر بود ? ????صفحه را حفظ کند.
ابوحسن نصرالله درباره خاطرات خود از دوران کودکی فرزندش افزود: از جمله ویژگیهای پسرم از همان دوره کودکی حافظه قوی و قدرت بلاغتش بود که در هر محفلی سخنرانی میکرد اعجاب همگان را بر میانگیخت چنانکه در ? ???سالگی در جمع بزرگان روستای بازوریه به دعوت شیخ روستا در مراسمی سخنرانی غرایی کرد که اعجاب همه را بر انگیخت.
وی افزود: هنگامی که کودکی چهار ساله بود، عمامه بر سر میگذاشت و از پسر عموها و کودکان همسال خود میخواست با هم نماز جماعت بخوانند.
** علاقه برای رفتن به حوزه و مخالفت پدر
پدر سید حسن افزود: قدری که بزرگتر شد، با علامه سیدمحمدحسین فضل الله آشنا شد که تازه از عراق بازگشته بود و در منطقه برج حمود برای کمک به شیعیان جمعیت خانواده و برادری را تاسیس کرده بود و در درسهای وی نیز شرکت میکرد.
ابو حسن افزود: حادثه مهم زندگی سیدحسن در این دوره که تازه ? ???ساله شده بود تصمیمش برای رفتن به عراق برای تحصیل علوم دینی بود و من با این کار مخالف بودم، زیرا انتظار داشتم که پسر بزرگم مهندس و یا وکیل شود اما وی به من گفت تحصیل علوم دینی و علوم روز منافاتی با هم ندارند و از ضلالت و گمراهی انسان جلوگیری میکند.
** وعده محمدباقر صدر به نصرالله
وی افزود: پسرم در جوانی به عراق رفت و در درس آیت الله شهید سید محمدباقر صدر شرکت کرد و با دستان مبارک ایشان بود که عمامه بر سر گذاشت.
از جمله خاطراتی که دیگران برای من درباره زمان حضورش در نجف تعریف کرده اند، شیفتگی سید محمدباقر صدر به سیدحسن بود تا جایی که به وی گفته بود که مقام و شان تو در آینده عالی و انشاالله از یاران مهدی (ع) هستی.
ابو حسن نصرالله افزود: این سخنان در من تاثیر فراوانی گذاشت، اگر چه پسرم این واقعه را به دلیل تواضعش از من پنهان کرده بود.در عراق و در درس شهید صدر بود که با سید عباس موسوی رفیق و دوست و استاد خود و رهبر آینده حزب الله آشنا شد.
** ماجرای ازدواج سیدحسن در ? ???سالگی
وی افزود: سیدنصرالله در بازگشت از عراق به لبنان در سن ? ???سالگی ازدواج کرد. در حالی که از مال دنیا چیزی نداشت و من نیز در موقعیتی نبودم که به وی کمک مالی کنم.
ابو حسن افزود: من از تصمیم وی به ازدواج تعجب کردم زیرا او در وضعیت مالی نبود که بتواند ازدواج کند و من نیز قادر به کمک به وی نبودم و در نهایت به اتفاق علامه فضل الله برای خواستگاری رفتیم. در راه علامه فضل الله به من گفت: نگران مشکل مالی نباش ،درست است که پسر تو ? ???ساله است اما به اندازه یک انسان ? ???ساله عقلش میرسد و قادر به اداره یک ملت است.
**دو باری که پدر برای پسرش ترسید
وی درباره ترور فرزندش که اسراییل برای آن لحظه شماری میکند، گفت: من و مادرش هر شب در نماز شب برای توفیق و سربلندی حسن و مصون ماندن وی از این توطئهها دعا میکنیم، ولی راضی به مشیت الهی هستیم.
ابوحسن افزود: در عمرم دو بار برای جان فرزندم ترسیدم. یکبار هنگامی که از عراق بازگشته و لبنان در آغاز جنگ داخلی بود و ما نیز در محله مسیحی نشین ساکن بودیم. وی با لباس روحانی به آنجا آمد و آن زمان مسیحیان افراطی به جان مسلمانان در جنگ داخلی رحم نمیکردند و من حقیقتا از اینکه بلایی سر او بیاورند، ترسیدم.
بار دیگر هنگامی بود که با هواپیما از لبنان به عراق رفت، زیرا خبردار شدیم که یک هواپیما در فرودگاه بغداد منفجر شده است و من باتوجه به شرایط آن زمان گمان میبردم او نیز در آن پرواز بوده است.
** پسرمان را سالی یکبار میبینیم
ابو حسن درباره دیدار با پسرش گفت: او را سالی یکبار میبینم و در صورت ضرورت تماسهای ما با ایشان از طریق تلفن است زیرا تدابیر امنیتی که برای دیدار وی وجود دارد آنقدر دشوار و سخت است که انسان از دیدن وی پشیمان می شود.
وی درباره احساس خود در مورد اینکه فرزندش اکنون دبیرکل حزب الله افزود:
از این امر احساس افتخار میکنم، ولی به رغم احترام مردم در کوچه و بازار ، سعی میکنم هر کاری که دارم خودم انجام دهم و به کسی تکیه نکنم و به لحاظ مالی هم حقوق بازنشستگی که میگیرم کفایت میکند و تاکنون حتی از فرزندانم درخواست کمک مالی نکرده ام و به کسی نیاز مالی ندارم.
وی درباره شیوه اخلاقی سید حسن نصرالله گفت: اگر درخواستی از وی شود که پاسخ آن منفی است هیچ گاه نه نمیگوید و جواب منفی نمیدهد، بلکه میگوید صبر کن و یا کار را به خود من واگذار کن.
** خاطره شیرین دیدار با رهبر معظم انقلاب
پدر سید حسن نصرالله با اشاره به سفر زیارتی خود به ایران و دیدارش با مقام معظظم رهبری و محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی ایران، افزود: در سفرهای مکرر خود به ایران موفق به دیدار مقام معظم رهبری نشده بودم و حسرت آن در قلبم سنگینی میکرد، تا این که در سفر اخیر قبل از بازگشت به لبنان در آخرین لحظات در حالی که در مسیر فرودگاه امام خمینی (ره) بودیم از بیت رهبری تماس گرفتند و برای نماز مغرب و عشاء موفق به زیارت ایشان شدم.
وی افزود: در دیدار با آیت الله خامنهای به ایشان گفتم که با عرض معذرت و خجالت من به زبان عامی صحبت میکنم و کسی که به زبان عامی صحبت میکند زبان عربیش نصف زبان است و با سخن گفتن به زبان فصیح عربی است که زبان کامل است، ایشان تبسمی کردند و به سخنان من با همین زبان محلی لبنانی گوش دادند.
پدر سید نصرالله افزود: در دیدار با مقام معظم رهبری تنها درخواست من از ایشان کشیدن دست تبرک ایشان بر روی صورتم بود.
پدر سید حسن نصرالله که خود دارای طبع شعر و در نوجوانی از شعرای محلی لبنان بوده در پایان با خواندن شعری فی البداهه در توصیف امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری گفت. ترجمه این اشعار بدین شرح است:
باغ به درختان تزیین شده بود - یک درخت با دو شاخه میوه عطرآگینی داد یکی خمینی بود که دین را برای ما زنده کرد
و دیگری سید علی بود که میان قلب و چشم ما جا دارد.
سید نصرالله دو سال قبل به من گفت - سرگردان نباشید روی زمین
صادق زیبا کلام
حوادث و رویدادهای بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم تبعات زیادی را به همراه داشت که بیشتر این تبعات غیر مشهود بوده و در آینده ای نه چندان دور مشخص می شود این تبعات در آینده سیاسی کشور ما اجتناب ناپذیر خواهد بود و پذیرفتن یا نپذیرفتن نتایج اعلام شده در وقوع این رویدادها تاثیری نخواهد گذاشت.
این وقایع صرفنظر از نوع تحلیل ما نسبت به انتخابات، آشکار خواهد شد که مهمترین آن ایجاد شکاف عمیق بین حکومت با بخشی از نخبگان سیاسی و اجتماعی است بخصوص اینکه بخشی از 13 میلیون جزو اقشار نخبه هستند و بعد از انتخابات سر خورده شده و در این میان جناح پیروز در انتخابات نه تنها سعی نکرد این افراد را به سمت خود جلب کند بلکه از برداشتن گامی در جهت تحبیب القلوب نیز دریغ نمود.
حوادث بعد از برگزاری انتخابات بستری را فراهم کرد که بسیاری عزم خود را جزم کردند تا ایران را ترک کنند به ترتیبی که با رشد آهنگ مهاجرت در یک سال گذشته، بسیاری از مسئولان نگران شده اند زیرا آمار فرار مغزها بسیار هشدار دهنده است بخصوص اینکه با ایجاد شرایطی در دولت آقای خاتمی، بسیاری تصمیم گرفته بودند که به کشور بازگردند.
تقسیم بندی روحانیت به دولتی و غیر دولتی از تبعات ناگوار این انتخابات بود زیرا در طول دوران تاریخ، مرجعیت همواره به عنوان ملجا و پناهگاه مردم مطرح بودند اما در این مقطع زمانی روحانیونی که از روند موجود دفاع می کردند مورد تکریم واقع می شدند و در برابر آن منتقدان وضع موجود هتک حرمت شدند که همین موجب شد روحانیت به دو بخش تقسیم شود که تا کنون بی سابقه بوده است.
حوادث بعد از انتخابات موجب شد تا قدرت نهادهای قانونی کشور کاهش پیدا کند و در برابر افراد و نهادهای غیر پاسخگو قدرت خود را افزایش دادند که این روند بستری را فراهم کرد که قوه قضاییه و مقننه ازجایگاه خود تنزل کند و در برابر این افراد قدرت موجود را قبضه نمایند همچنانکه این افراد بارها رییس مجلس را مورد هتک حرمت قرار دادند و برای رییس قوه قضاییه خط و نشان کشیدند.
اما ناگوارترین نتایج حوادث بعد از انتخابات در بعد اجتماعی این بود که این سوال به صورت جدی تری مطرح می شود که آیا می توان دوباره مردم را برای شرکت در انتخابات ترغیب کرد تا بار دیگر با همان شور در انتخابات شرکت نمایند یا این که امکان ندارد که بتوان آن شور را در مردم تزریق کرد به هرحال حل این مشکلات نیازمند بررسی موشکافانه است که پیش شرط آن پذیرقتن انتقادات می باشد که متاسفانه این مولفه دیده نمی شود.
عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]