شیخ طوسی در کتاب امالی خود, وصیت امام حسن(ع) را به برادرش حسین بن علی(ع) بنقل از ابن عباس چنین آورده است:
«این وصیتی است که حسن بن علی به برادرش حسین(ع) نموده است. وصیت او این است: به یگانگی خدای یکتا گواهی می دهد وبر آستان ربوبیش, آنگونه که سزاست, سر بندگی می ساید. خدای یگانه را در فرمانروائیش شریک و انبازی نیست و هرگز از اهل خیانت یاوری نگرفته و هر چیزی را به اندازه آفریده است. او برای بندگی سزاوارترین و برای سپاسگویی شایسته ترین فرد می باشد. هر کس فرمانبر خدا باشد, راه درست را یافته است و هر کس او را نافرمانی کند به گمراهی افتاده و هر کس به سوی او باز گردد, از گمراهی رسته است.
ای حسین, من ترا درباره بازماندگان و فرزندان و خاندانم سفارش می کنم که اشتباهاتشان را با بزرگمنشی ببخشی و نیکوکارانشان را بپذیری و هم جانشین من و هم پدری مهربان برای آنان باشی.
مرا در کنار آرامگاه جدم رسول الله(ص) دفن نما, چرا که من سزاوارترین فرد برای دفن در کنار پیامبر خدا هستم. البته اگر از اینکار ترا بازداشتند, ترا به خدا و مقامی که در نزد او داری و پیوندی که با رسول الله(ص) داری سوگند می دهم که مبادا به خاطر من حتی به اندازه گنجایش شیشه حجامت, خون ریخته شود, تا آنکه پیامبر خدا را ملاقات کنیم و او را نسبت به رفتاری که مردم با ما نمودند, با خبر سازیم.»
حاکم در مستدرک می نویسد: «چون امام حسن بن علی(ع) درگذشت، زنان بنی هاشم در سوک او یک ماه به نوحه و عزا پرداختند.» امام ابوجعفر محمد الباقر فرمودند:
«بهنگام درگذشت حضرت مجتبی مردم عزاداری برپا نمودند و شهر به صورت تعطیل درآمد.»
شیخ طوسی می نویسد.
چون امام حسن(ع) دار فانی را وداع گفت، حضرت حسین(ع) ابن عباسع عبدالرحمن بن جعفر و علی بن عبدالله بن عباس را فرا خواندند و آنان حضرتش را در غسل دادن و حنوط و تکفین یاری نمودند. سپس جنازه را به مسجد آورده بر آن نماز گزاردند.
شیخ مفید می نویسد:
بعد از وفات امام(ع)، برادرش حضرت حسین(ع) جنازه را کفن کرد و آنرا بر دوش گرفته به سوی قبر رسول الله آورد. کوتاه زمانی نگذشته بود که مروان و یاران اموی او سررسیدند و فریاد برآوردند که شما می خواهید حسن بن علی را در کنار پیامبر دفن کنید؟ این آشوبگران اسلحه بدست گرفتند و آماده مقابله با امام حسین(ع) و یارانش شدند.
هنگامی که حضرت حسین(ع) جنازه را برداشتند تا برای آخرین بار آنرا به مزار جدشان نزدیک کنند، آشوبگران به آنها روی آوردند، در حالیکه عایشه نیز سوار بر استر به جمعشان پیوسته بود. عایشه فریاد می زد که: «من چگونه می توانم تاب بیاورم، در حالیکه شما می خواهید کسی را به خانه من داخل کنید که من او را دوست ندارم.»
مروان نیز آغاز به سخن نمود و گفت: «آیا سزاوار است که عثمان در دوردست ترین نقطه مدینه به گور سپرده شود و حسن بن علی در کنار پیامبر خدا دفن گردد! هرگز چنین نخواهد شد و من با شمشیر آخته حمله خواهم کرد.» نزدیک بود فتنه گسترش یابد و بنی هاشم با بنی امیه درگیر شوند.
سبط بن الجوزی می نویسد:
ابن سعدی از واقدی نقل می کند که چون امام مجتبی(ع) بر بستر بیماری افتاد و نشانه های مرگ در وجودش آشکار شد به برادر خود فرمود: «مرا در کنار جدم رسول الله دفن کنید.»
و آنگاه که حضرت درگذشت، امام حسین بن علی(ع) تصمیم گرفت که ایشان را در آرامگاه پیامبر خدا دفن کند، امام بنی امیه با پشتیبانی مروان بن حکم و سعید بن عاص والی مدینه بپا خاستند و از انجام اینکار جلوگیری نمدند. کار بدانجا کشید که بنی هاشم برای نبرد با مخلفین قیام کردند. ابوهریره که ناظر جریان بود گفت: «راستی آیا اگر پسر موسی بن عمران از دنیا می رفت، در کنار پدرش دفن نمی شد؟ پس چرا با تدفین حسن بن علی مخالفت می ورزید؟!»
ابن سعد می گوید که از جمله مخالفین، عایشه بود که اظهار داشت در کنار رسول خدا هیچکس نباید دفن شود.
ابوالفرج اصفهانی می نویسد:
یحیی بن حسن گفته است که از علی بن طاهر بن زید چنین شنیدم: چون هنگام دفن امام مجتبی(ع) فرا رسید، عایشه که سوار بر استری بود، به پشتگرمی بنی امیه و یاری مروان و دیگر همکارانش در رسید. به همین دلیل شاعر درباره او گفته است:
«روزی بر استر سوار است و روزی بر شتر»
مفید(ره) در ادامه داستان می نویسد:
ابن عباس بیدرنگ به سراغ مروان آمد و از او خواست که برگدد. ابن عباس به مروان گفت: «ما قصد نداریم که پسر عم خود را در کنار جدش دفن کنیم، بلکه پس از تجدید دیدار او با مزار رسول الله، جنازه را به بقیع خواهیم برد تا در کنار جده پدریش فاطمه بنت اسد به خاک سپرده شود.»
سید الشهدا نیز رو به بنی امیه کرد و فرمود:
«بخدا قسم اگر برادرم از من پیمان نگرفته بود که در پای جنازه اش خونی ریخته نشود، به شما شمشیر زدن رانشان می دادم. شما همان کسانید که پیمانهایتان را درباره ما شکستید و به شرطهایی که در مورد ما قائل شدید وفا نکردید.»
بدینگونه جسد مطهر نواده بزرگ رسول خدا از کنار مزار جدش به سوی قبرستان بقیع حرکت داده شد و در کنار آرامگاه فاطمه بنت اسد به خاک سپرده شد.
مدائنی می نویسد:
مردم بصره به محض دریافت خبر شادت حضرت مجتبی(ع) آه و ناله سردادند و در این زمان «زیاد بن ابیه» فرمانروای بصره بود. ابوبکره برادر زیاد که بیمار بود، صدای گریه مردم را شنید و از همسر خود سبب گریه مردم را پرسید.
همسرش که زنی از قبیله ثقیف بود، با بی پروایی اظهار داشت: «حسن بن علی درگذشته است و به لطف خدا مردم از دست او آسوده شده اند.»
ابوبکره خشمگینانه گفت: «ساکت باش، وای بر تو چه می گویی؟ خداوند یکتا او را از شر بسیار آسوده نموده است و مردم نیز با مرگ او خیر بسیاری را از دست داده اند. خدا حسن بن علی را بیامرزد.»
مشهورترین زمانی که برای تاریخ شهادت امام مجتبی(ع) نقل کرده اند، ماه صفر سال پنجاه هجری است، البته بعضی آنرا بیست و هشتم و بعضی هفتم ماه ذکر نموده اند. عده دیگری تاریخ شهادت امام(ع) را بیست و پنجم ربیع الاول ثبت کرده اند. در مورد سال شهادت نیز اقوال گوناگون از قبیل سال پنجاه و یکم، سال چهل و نهم، سال پنجاه و چهارم، سال چهل و چهارم، سال چهل و هفتم و سال پنجاه و هشتم در کتب تاریخ ذکر گردیده است. بنابراین مدت عمر حضرت امام حسن(ع) برابر با چهل و هفت یا چهل و شش سال می گردد.
همه ما دوستانی داریم و طبعا به نوعی از دوستیهایمان لذت میبریم. بعضی از ما دوستان نزدیک و صمیمی داریم اما در اینجا این سؤال مطرح میشود که چه مواردی باعث میشود که یک دوست به رفیقی حقیقی و واقعی تبدیل شود؟ چه جزئیاتی وجود دارد که یک دوست واقعی را از یک دوست معمولی جدا کرده و تفاوتش را برای ما آشکار میکند؟
رابطه دوستی یکی از مهمترین روابطی است که ما در زندگیمان درصدد بهبود و پیشرفت آن هستیم. ممکن است یافتن دوست، کار بسیار آسانی باشد اما یافتن دوستی که در طول رابطه و در مواقعی که ما با سختیها و مشکلاتی مواجه میشویم بخواهد و بتواند به کمکمان بیاید و در واقع یافتن یک دوست حقیقی، سخت است. حقیقت این است که با وجود داشتن پدر و مادر و اقوام، هنوز هم بسیاری از مردم برای گذراندن اوقات فراغت به دوستانشان وابسته هستند و بیشتر وقتشان را با دوستانشان میگذرانند.در اینجا به نقل داستان 2دوست صمیمی میپردازیم تا از آن نکات جالب توجه و آموزندهای را به ذهن بسپاریم.
مایک و جان با یکدیگر بزرگ شده بودند و از دوران کودکی تا بزرگسالی دوستان بسیار نزدیکی به یکدیگر بودند. یک روز، بعد از برگشتن از مدرسه، آن دو به بحث و مناظره درباره اجتماع پرداختند. ناگهان بعد از اینکه بحثشان حسابی گرم شده بود، جان در یک لحظه عصبانی شد و سیلی محکمی بهصورت مایک نواخت. مایک به دوستش جان خیره شد و سپس روی شنها نوشت: «امروز بهترین دوست من، یک سیلی به من زد». بعد از نوشتن این جمله، آن دو نفر دوباره قدمزدنشان را از سر گرفتند. وقتی که میخواستند از روی رودخانهای که بسیار پرآب بود عبور کنند، ناگهان مایک داخل آب افتاد. جان، بدون لحظهای تردید و دودلی، داخل رودخانه پرید و مایک را نجات داد. بعد از آن، مایک روی یک تخته سنگ نوشت: «بهترین دوست من، مرا نجات داد».
جان متوجه نشد که چرا مایک این کارها را انجام میدهد، بنابراین از مایک پرسید: «چرا وقتی من به تو سیلی زدم، روی شنها نوشتی اما وقتی تو را نجات دادم روی صخره نوشتی؟» مایک در پاسخ گفت: «دوست حقیقی باید کارهای اشتباهی که از بهترین دوستش سر میزند را فراموش کند ولی در عوض کارهای درست و مثبت دوستش را همیشه به یاد داشته باشد».
در اینجا پس از ذکر این مثال، به بیان 7مورد از خصوصیات دوست واقعی میپردازیم:
1- بهترینها را برای شما میخواهد؛ یک دوست واقعی همیشه بهترین آرزوها را برایتان دارد. اگر او دریافت که شما در زندگیتان شخص موفقی هستید و اهدافتان در حال پیشرفت و موفقیت است، حتما از شما حمایت خواهد کرد.
2- پشتیبان شماست؛ اگر شما هماکنون با یک مشکل روبهرو شدهاید، میتوانید دوست واقعیتان را تشخیص دهید زیرا دوست واقعی سعی میکند که در این مواقع از درد و غمتان بکاهد و شما را از این جریان احساسی که در آن به سر میبرید، بیرون آورد.
3- صداقت دارد؛ یک دوست واقعی کسی است که با شما صادق باشد و وقتی از او کمک خواستید، او حرفی نمیزند که شما را راضی و خوشحال کند بلکه او چیزی را خواهد گفت که فکر میکند به صلاح شماست. دوست حقیقی، شما را نصیحت میکند، در همه حال پشتیبان و حامی شماست و در مواقع مختلف به شما کمک میکند و شما را به راه درست و مثبت هدایت میکند.
4- در مورد شما قضاوت نمیکند؛ یک دوست واقعی همیشه حامی شماست. او شما را همینطور که هستید، قبول دارد و میپذیرد و هیچگاه تلاش نمیکند که شما را تغییر دهد. او شخصیت شما را با تمامی موارد مثبت و منفی قبول دارد.
5- به حرفهایتان گوش میدهد؛ دوستانی وجود دارند که در مواقعی که همه چیز رو به راه است با شما میمانند اما وقتی که شما با یک مشکل روبهرو میشوید، آنها ناپدید میشوند و در حل کردن مشکل شما هیچ کمکی نمیکنند؛ برعکس دوست واقعی کسی است که وقتی دید که شما با مشکل مواجه شدهاید، دست کمک و یاری به سوی شما دراز کند.
6- شما را جزئی از زندگیاش قرار میدهد؛ یک دوست واقعی، شما را به بقیه دوستانش بهخصوص خانوادهاش معرفی میکند و شما را جزئی از زندگیاش میداند. در واقع شما یک نعمت یا موهبت الهی در زندگی او هستید.
7- رازدار شماست؛ یک دوست واقعی نقاط ضعف شما را بروز نمیدهد و رازدار شماست. رازهایتان را فاش نمیکند و برای شما حقه و کلکی سوار نمیکند. یکی از اهداف دوستی این است که به حریم و خلوت یکدیگر احترام بگذارید. یک دوست واقعی به این مهم عمل کرده و پشتسرتان غیبت نمیکند.
همیشه به یاد داشته باشید «کسی که یک دوست وفادار بیابد، یک گنج پیدا کرده است
![آخرالزمان از زبان پیامبر/ روزگاری که دینتان: پول، قبله گاهتان: زنان و کاسبانتان رباخوار می شوند](http://khabar.khabaronline.ir/images/position28/2011/2/11-2-1-202251_payambar-2.jpg)
ویژه نامه رحلت پیامبر خاتم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)
غربت چیست؟ پیامبر فرمود" اسلام در غریب ظهور کرد و در آخرالزمان نیز غریب خواهد شد. چه بسیارند مسلمانان که از اسلام جز پوسته ای وارونه بر خویش ندارند."
از علی (ع) پرسیده شد:" آن زمان چه زمانی است" پاسخ گفته شد:" زمانی است که پست فطرتان همه جا را پر می کنند، بزرگواران کمیاب می شوند، روزگاری است که پادشاهان چون درندگان، تهیدستان طعمه آنان، راستی غارت می شود و دروغ فراوان می گردد. مردمانشان با زبان تظاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند. گناه همه جا را فرا می گیرد و علنی به گناه افتخار می کنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه می پوشند"( نهج البلاغه . خطبه 108)
احادیثی بی شمار از پیامبر اکرم حضرت محمد رسول الله(ع) در بحارالانوار جلد 22ص453و کنزالاعمال درباره روزگار غریبی اسلام در آخرالزمان از شیعه و اهل سنت نقل شده که در اینجا به انها اشاره می کنیم :
شخصیت های بزرگ، حیله گر خوانده می شوند
روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند .
مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد ، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .
در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد .
اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند
زمانی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دل هایشان دل های شیاطین باشد ، بسان گرگان درنده خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند ، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند . افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.
شکم هاشان خدایان آنها، و زنانشان قبله گاهشان و پولشان دین شان
در جایی دیگر رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .
از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود .
به چهار بلا مبتلا شوند. نخست: تجاوز به ناموس شان
در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد . نخست: تجاوز به ناموسشان و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان ، سوم: خشکسالی، چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان .
اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود : آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند .
آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد
از پیامبر خدا در منابع شیعه و اهل تسنن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود:
روزگاری بیاید که مردم شان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد : نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد ، دوم: ستمگران را بر آنها مسلط سازد و سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند .
یکی از اصحاب از پیامبر پرسید: یا رسول الله دین مردم شان چگونه خواهد بود؟
پیامبر فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند . دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.
از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند
در جایی دیگر در بحارالانوار جلد52ص190 پیامبر فرمود : زمانی برسد که از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند ، آنچنانکه گروهی به دین خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد.
در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلیت باشند. مومنانشان در میان مردم باشند ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند ، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند .
به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند
در بحار ج 77ص369 آمده است پیامبر در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی .
دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند . بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار ، و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد .
آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که...
روزگاری خواهد امد که مردمانشان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها . از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود ، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود . و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.
هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد
در کنزالاعمال حدیث 31008 آمده است یکی از اصحاب پرسید دین خدا چگونه خواهد شد؟
پیامبر(ص) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند ، و این آخرالزمان باشد .
هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد ، چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرد حلال شود ، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنندو بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند .
در آخرالزمان فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند
و نیز از پیامبر خدا در کتاب کنزالاعمال، حدیث 290324 روایت شده است که فرمود : در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند، انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیث هایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبدا به دام تزویر و فریب شان بیافتید .
از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد : آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری . باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه ، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند.
امیرالمونین (ع) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی ، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن ، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید .(نهج/حکمت 102)
امام سجاد(ع) فرمود : چون خداوند می دانست در آخرالزمان اهل فکر دقیق النظر خواهند آمد، از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار 60/18
بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید
امام صادق(ع) فرمود : چون قائم ما قیام کند خداوند انچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام اور نیازی نداشته باشند و به هرکجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند. بحار ??/??
پیامبر (ص) فرمود :« این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار ان بجنگند تا قیامت بپا شود » و فرمود « در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند » کنزالاعمال حدیث34499و34500
در جای دیگری فرمودند: « چون در اخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید که به دل هایشان دیندارند و دین انها از الایش به افکار مصون ماند." بحار 52/111
براساس این حکم حجت الاسلام علی خدیوی به مدت سه سال به عنوان امام جمعه بخش گوگان منصوب شده و نخستین نماز جمعه به امامت وی با حضور اقشار مختلف مردم در مسجد جامع این شهر اقامه گردید.
مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی آذربایجان شرقی در نماز جمعه این هفته گوگان ضمن معرفی امام جمعه جدید این بخش گفت: نماز جمعه در نظام جمهوری اسلامی از جایگاه خاصی برخوردار است.
حجت الاسلام حسین تقی زاده با تشریح اهمیت نماز جمعه اضافه کرد: برگزاری منظم این فریضه دینی و اسلامی در سراسر کشور از آثار و برکات انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.
وی با اشاره به فرا رسیدن ایام دهه فجر، اظهار داشت : در سال 1357 مردم ایران به رهبری معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام راحل کار بسیار بزرگی انجام دادند که ایمان به خدا ، رهبری امام راحل و حضور یکپارچه مردم در صحنه های پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی از مولفه های اساسی و ماندگار پیروزی انقلاب اسلامی است.
مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان در ادامه به حضور گسترده جوانان در صحنه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور اشاره و عنوان کرد: جوانان و نوجوانان ادامه دهندگان اصلی اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی هستند.
حجت الاسلام تقی زاده در پایان ضمن قدردانی از زحمات و خدمات حجت الاسلام مهدی دوست امام جمعه قبلی حجت الاسلام علی خدیوی را به عنوان امام جمعه جدید گوگان معرفی کرد .
حجت الاسلام خدیوی پیش از این امامت جمعه شهر خسروشهر را عهده دار بود.
همانگونه که میدانیم، قرآن منبع اصلی تمامی قوانین و احکام و اعتقادات اسلامی است و اگر چه به صورت مستقیم یا بالفعل به بسیاری از اعتقادات و چگونگی اجرای بسیاری از احکام اشاره نکرده است .
با این حال دارای آیاتی است که در آنها برخی از معارف اسلامی به صورت کلی و مجمل بیان شده است و تفسیر و توضیح آن به عهده پیامبران (ص) نهاده شده است.
درباره مهدویت نیز چنین است. ریشه اصلی این تفکر قرآن است که در چند آیه نابودی ستم را پیشبینی کرده است و پیروزی صالحان و پارسایان و مستضعفان را بشارت داده است و سرانجام کار را از آن پرهیزکاران دانسته و بشارت داده که در پایان جهان، نیکوکاران حاکم خواهند شد. در تفسیر این آیات روایات فراوانی بر پیامبر (ص) و ائمه (ع) نقل شده است، که بنابر آنها، حکومت امام مهدی (ع) در آخرالزمان همان حکومت مستضعفان و صالحانی است که در قرآن بشارت به آنها داده شده است.
خداوند در 365 آیه که در 80 سوره آمده است به صورت کلی درباره مهدویت سخن گفته است. بیش از 500 روایت از پیامبر و ائمه (ص) و ائمه (ع) در تفسیر این آیات نقل شده است که در ادامه به چند نمونه اشاره میشود.
«و نریدالله لمن علی الذّین استضعپفوا فیالارض و نجعلهم ائمه و نجعلتم ائمه و نجعلتهم الوارثین»
(ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم)
سلمان فارسی میگوید: رسول خدا فرمودند: (خداوند هیچ پیامبر و امامی را نفرستاد مگر آنکه برای او 12 نقیب قرار داد. پس نام امام را شمرد و فرمود: سپس فرزندش، محمد بن الحسن المهدی (ع) است که به امر پروردگار قیام میکند.
« لقد کتبانی الزبور من بعد الذکر إن الارض یرتها عبادی الصالحون»
(در زبور بعد از ذکر تورات نوشتیم. بندگان شایستهام وارث حکومت زمین خواهند شد)
در تفسیر این آیه، محمد بن عبدلله بن حسن از امام باقر (ع) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: مراد از این آیه قائم آل محمد (ع) و یارانش میباشند.
«امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض ….»
(و یا کسی که دعای مضطر و گرفتار را اجابت میکند، هنگامی که او را میخواند و بلا و سختی را برطرف میسازد و شما را خلفای زمین قرار میدهد…)
امام باقر (ع) در تفسیر این آیه، ضمن حدیث مفصلی، سخنرانی امام عصر (عج) را در موقع ظهور در مکه بیان میفرماید: «اولین کسی که با او بیعت میکند، جبرییل است و سپس بیش از سیصد نفر با او بیعت میکنند.»
همانگونه که گفته شد، بیش از 300 آیه از کلامالله مجید و بیش از 500 حدیث در تفسیر این آیات پیرامون مهدویت وجود دارد و آیات و احادیث بالا تنها برای نمونه بیان شده است.
این آیات و احادیث در حقیقت پلی برای شناخت امام زمان هستند. اما حال این سوال مطرح میشود که چرا باید امام مهدی (عج) را بشناسیم؟
به روایات بسیاری در کتابهای شیعه و اهل تسنن برمیخوریم که در آن مسلمانان موظف شدهاند تا امام زمان خود را بشناسند و از او پیروی کنند. بیشتر دانشمندان اهل سنت، منظور از امام زمان در این آیات را زمامداران و خلفا دانستهاند.
اما شیعه بر این باور است که منظور از امام زمان در روایات، امامان معصوم (ع) هستند. بدین جهت لزوم شناخت مهدی (عج) را جزئی از همین شناخت کلی نسبت دوازده امام میدانند. سلمان فارسی میگوید: «پیامبر (ص) فرمودند: امامان بعد از من دوازده نفر هستند. همه آنها از قریش میباشند … بدانید که اینان عترت من هستند و از گوشت و خون من هستند، چرا برخی مردم مرا درباره آنها آزار میدهند؟ خداوند شفاعت من را نصیب آنها نکند.»
همچنین در روایتی از امام حسن (ع) آمده است که فرمود: «امامان پس از رسول خدا دوازده نفر هستند، نه نفر از آنها از نسل برادرم حسین میباشند. مهدی این امت از آنهاست.»
پس از بیان اصل ضرورت وجود امامان، به بیان وظیفه مسلمانان در برابر آنها و اینکه چرا باید مسلمانان امام خویش را در هر زمانی بشناسند، میپردازیم.
به چند دلیل باید امام مهدی (عج) را بشناسیم:
الف) جلوگیری از انحراف و گمراهی: ضرورت شناخت حضرت مهدی (عج) وقتی احساس میشود که انسانها در اثر فاصله گرفتن از امام خود به فساد و گمراهی کشیده میشوند، که برای رهایی از این دام خطرناک، راهی جز پیروی از امام نخواهد بود .
امام کاظم (ع) میفرماید: «امام، حجت بندگان است، هر که او را رها کند گمراه میشود و هرکه همراه او باشد، نجات مییابد و رستگار میشود.»
ب) جلوگیری از ابطال عمل: پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل در گرو پذیرفتن امام معصوم است …. امام باقر (ع) به زراره فرمود: «اسلام بر 5 چیز بنا شده است. نماز، زکات، حج ، روزه و ولایت.» زراره میگوید عرض کردم، کدام یک از آنها برتر است ، امام (ع) فرمود: «ولایت. زیرا کلید حاکم و حاکم و راهنمای آنها است. اگر مردی شب تا صبح را به نماز و صبح تا شب را به روزه سپری کند و و تمام ثروت خود را به صدقه بدهد و همه ساله به حج برود، امام و ولی خود را نشناخته باشد، تا از او پیروی کند و تمام کارهایش به راهنمایی او باشد، هرگز نزد خداوند اجر و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نخواهد بود.»
ج) رسیدن به حیات معنوی: پیامبر (ص) فرمودند: «ای مردم! هر که بخواهد در زندگی همانند من باشد و مانند من بمیرد، ولایت علی (ع) را بپذیرد و از امامان پس از او پیروی کند.»
د ) برای فرار از مرگ جاهلیت: قال رسولالله (ص): «من مات لم یعرف امام زمان مالت میت جاهلیه» در روایتی که مورد پذیرش شیعه و سنی است، تصریح شده که هر کس امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا میرود.
امام باقر میفرماید: «هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگ او مرگ جاهلیت است و هیچ کس در این جهت معذور نیست تا امام خود را بشناسد.»
رسول خدا فرمود: «هر کس منکر قائم از فرزندانم در زمان غیبتش بشود، و در همان حال بمیرد، قطعاً به مرگ جاهلیت مرده است.»
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]