سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که به عیب خود نگریست ، ننگریست که عیب دیگرى چیست ، و آن که به روزى خدا خرسندى نمود ، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نبود ، و آن که تیغ ستم آهیخت ، خون خود بدان بریخت ، و آن که در کارها خود را به رنج انداخت ، خویشتن را هلاک ساخت ، و آن که بى‏پروا به موجها در شد غرق گردید ، و آن که به جایهاى بدنام در آمد بدنامى کشید ، و هر که پر گفت راه خطا بسیار پویید ، و آن که بسیار خطا کرد شرم او کم ، و آن که شرمش کم پارسایى‏اش اندک هم ، و آن که پارسایى‏اش اندک ، دلش مرده است ، و آن که دلش مرده است راه به دوزخ برده . و آن که به زشتیهاى مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتى را براى خود روا دارد نادانى است و چون و چرایى در نادانى او نیست ، و قناعت مالى است که پایان نیابد ، و آن که یاد مرگ بسیار کند ، از دنیا به اندک خشنود شود ، و آن که دانست گفتارش از کردارش به حساب آید ، جز در آنچه به کار اوست زبان نگشاید . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 9:2 عصر
 
شاید  وقتی امانوئل آغاسیان بوکسور کشورمان در بازیهای المپیک 1948 لندن که نخستین حضور ایران در این رویداد محسوب می‏شد، روی رینگ رفت و نخستین ناکام مشتزنی ایران در این رویداد لقب گرفت، هیچ کس تصور نمی‏کرد از او یکی از برجسته ترین و ماندگارترین قهرمانان تنیس جهان به عمل آید. فرزند این بوکسور ارمنی - آشوری اهل ارومیه، در 29 آوریل 1970 در لاس وگاس در ایالت نوادا از مادر آمریکایی‏اش به دنیا آمد و از همان زمان که قامتش به اندازه راکت تنیس شد، به این ورزش پرداخت تا به یکی از نخبگان تاریخ تنیس جهان مبدل شود و روزی از ریشه‏اش سخن به میان آورد.

به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ آندره کرک آغاسی که چندین سال به عنوان مرد اول تنیس جهان شناخته می‏شد، رکوردهایی افسانه‌ای در اختیار دارد. فتح هشت گرانداسلم و قهرمانی در هر چهار گرانداسلم جهان، او را در زمره انگشت شمار تنیسورهایی قرار داد که به این عناوین دست یافتند اما افزوده شدن قهرمانی کاپ دیویس و مدال طلای المپیک به ویترین افتخارات آندره به علاوه حضورش در سه دهه در فهرست ده بازیکن برتر تنیس حرفه‏ای جهان، او را بی همتا و جایگاهش را تاکنون دست نیافتنی ساخته است.

داستان سنت‌شکنی این نابغه 180 سانتیمتری در سال‏های جوانی که سه سال از 1988 تا 1990 در اعتراض به قانون عهد عتیق لباس سراپا سفید تنیس که تا آن وقت بر مسابقات ویمبلدون حاکم بود، در ویمبلدون شرکت نکرد جزو جنجال‏های دوران بازیگری اش بود که مخالفانش دشواری بازی روی چمن را علت اصلی انصرافش از چندین دوره حضور در این رویداد دانستند و این جنجال به اندازه ازدواجش با بروک شیلدز مدل و بازیگر آمریکایی سینما در سال 1997 که تنها دو سال عمر داشت، جنجال آفرین شد. پس از آن استفی گراف نابغه آلمانی تنیس در سال 2001 همسر دوم آغاسی شد و هم‌اکنون نیز با او و دو فرزندش در لاس و گاس اقامت دارد

این تنیسور ایرانی تبار که در سوم سپتامبر 2006 بازنشسته شد، چندی پیش با انتشار کتاب خاطراتش که برخی ناگفته‏های جالب پیرامون دوران قهرمانی‏اش در آن جای گرفته بود، بار دیگر بر سر زبان‏ها افتاد و جنجال برانگیزترین بخش این خاطرات استعمال مواد مخدر توسط او در دهه نود بود که او را بار دیگر در تیتر یک بخش ورزشی رسانه های دنیا برای چند روز پیاپی قرار داد اما پایان یافتن دوران قهرمانی اش باعث شد این اتفاق جنبه رسوایی پیدا نکند و برخوردهای زننده رسانه های آمریکایی نسبت به چنین مسائلی همچون موارد مشابه شامل حالش نشود.

در ارتباط با موضع گیری‏های این آمریکایی پیرامون ایران مطالب متناقضی ترجمه شده است؛ از عصبانیت وی پس از آنکه در دیدارش با بوریس بیکر با عصانیت عنوان کرده بوده آمریکایی است و دوست ندارد کسی ایرانی صدایش کند که با موضع گیری شدیدی رسانه های ایرانی همراه شد تا آرزوی سفرش به ایران پس از بازنشستگی و جاذبه‏هایی که این کشور برایش دارد و دلش می‏خواهد از نزدیک آنها را لمس کند. او در گفت و گو با روزنامه فرانکفورتر روند شاو زوایای دیگری از زندگی‏اش را بازگو کرده و اشاراتی به مسائل روز ایران نیز داشته که تابناک به ذکر بخش‏های اصلی این گفت و گو می‏پردازد.


آقای آغاسی پدر شما ایرانی بوده است آیا شما تا به حال به ایران رفته اید؟ اصلا علاقه ای به این کار داشته اید؟
من دوست دارم بدانم پدرم کجا بزرگ شده کجا زندگی کرده و در کجا پیروزی‏هایش در رشته بوکس را به دست آورده است. همچنین چند قوم و خویش را دارم که در ایران زندگی می کنند؛ خیلی دوست دارم بدانم پدرم که از قهرمانان بوکس ایران بوده در کجا زندگی می کرده است. همچنین برخی تنیسورهای حرفه ای زمان خودم را نیز میشناسم اما هیچ کدام از اینها باعث نشد که بتوانم به ایران سفر کنم.

پدرتان هیچگاه در مورد توسعه سیاسی ایران با شما صحبت کرد؟
خیر. برای وی گذشته هیچ گاه مهم نبود. زمانی که پدرم به خاطر علاقه اش به سبک زندگی در آمریکا به این کشور آمد به روشنی و صراحت به همه بچه هایش گفت که ما آمریکایی هستیم. او هیچ گاه با ما به زبان مادریش صحبت نکرد. وی در آمریکا زندگی جدیدی را آغاز کرد که برایش بسیار مهم بود.

مسائل اخیر ایران در مورد آقای احمدی نژاد و تقابلش با مخالفین را دنبال می‏کنید؟
به طور کلی باید بگویم به مسایل سیاسی این منطقه (خاورمیانه) چندان علاقمند نیستم. به نظر من همه مشکلات کنونی در ایران و کشورهای همسایه اش را می‏دانند. موضوع مورد نظر من تحصیلات است و در لاس وگاس مدرسه ای را برای کودکانی که در شرایط سخت اجتماعی این مناطق بزرگ شده اند تاسیس کرده ام که در این رابطه همیشه با سیاستمداران در مورد برنامه های آموزشی صحبت می کنم. من خودم هم پدر دو فرزند هستم.

مهم‏ترین نقش یک پدر در زندگی چیست؟
موفقیت فرزندان. اگر فرزندان موفق شدند می توان گفت نقش پدر و مادر خوب ایفا شده است.

کودکی شما را پدر شما شکل داده است اما او نمی خواست از شما یک قهرمان تنیس بسازد با اینکه شما از همان کودکی استعداد خوبی را در زمینهای تنیس داشتید. با این حال شما به بهترین تنیسور جهان تبدیل شدید. با تعریفی که شما ارائه دادید روش پدر شما موفقیت آمیز نبوده است؟
او نمونه ای از یک پدر موفق نبود و شاید بدون او زندگی من متفاوت هم بود. به نظر من اگر والدین موفقیت را تنها با معیارهایی مانند پول و ثروت بسنجند و از کودکانشان هم این را بخواهند راه اشتباهی را طی می کنند.

پدر شما یک بوکسور بود و ما می دانیم او بر سر فرزندانش فریاد می کشیده و حتی شاید کتک می زده است. آیا این برای شما یک معیار است؟
مدت زمان زیادی طول کشید تا ما باز هم در کنار یکدیگر قرار گرفتیم. در این مدت ما تقریبا هر آخر هفته یکدیگر را می دیدیم و بعضی اوقات یکدیگر را در آغوش می گرفتیم که شاید تا چند سال این کار غیرممکن به نظر می رسید.

تحقیقات علمی نشان داده والدین جوان از والدین خودشان در ایفای نقشها الگوبرداری می کنند. آیا شما هم از رفتار پدرتان الگوبرداری کرده اید؟
وی در امور آموزشی و تحصیلی چندان مستعد نبود. او یک کارگر بود برای مثال برای او مدرسه معنایی نداشت. او از من می خواست تا پول بیشتری بدست بیاورم. یک روز به من گفت: اگر فرصت بود این بار دیگر نمیگذاشتم قهرمان تنیس شوی. گلف بسیار بهتر است چون مدت زمان بیشتری می توانی بازی کنی و پول بیشتری بدست بیاوری.

شما در کتابتان نوشته‏اید که دوست ندارید فرزندانتان تنیسور حرفه ای شوند. چرا؟
چون همیشه آنها را با پدرو مادرشان می سنجند. هم من و هم استفانی همسرم مسابقات جایزه بزرگ را برده و در صدر رده بندی جهانی قرار گرفته ایم.

دختر شما استعداد خوبی را در تنیس نشان داده اگر بر خلاف حواسته شما وارد این رشته شود چه؟
آنگاه باید مانند یک پدر و مادر فکر کرده و ببینی چه مسیری درست است. نهایتا نکته مهم این است که آنها را در راه درست پرورش داده و تشویق کنیم. اما باز هم هنوز امیدواریم آنها تنیسور نشوند.


چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 9:1 عصر
 
رضا رشیدپور در وبلاگ فقط چند خط در یادداشتی تحت عنوان رشیدپور صفر کیلومتر نوشت: سه ماه از ورود من به شبکه اول تلویزیون گذشته بود. هیجان و اشتیاق فراوانی داشتم. دو ساعت قبل از برنامه به ساختمان پخش می رفتم و دوساعت بعد از برنامه بیرون می آمدم.

همزمان در رادیو هم بودم. یک برنامه دوساعته به نام جوان ایرانی را در شیکه ی رادیویی جوان اجرا می کردم. آنقدر کارم را دوست داشتم که به خاطرش فعالیتهای مهندسی ام را تعطیل کرده بودم. خیال می کردم که به همه آرزو هایم رسیده ام.

ساعت نزدیک هفت بعد از ظهر بود. نفس زنان وارد ساختمان پخش شدم. مجری معروف اخبار را دیدم. بلافاصله سلام کردم. زیاد تحویلم نگرفت. حق داشت. من خیلی صفرکیلومتر بودم. پله ها را پایین رفتم. درست در پاگرد اول چهره محبوب برنامه های ورزشی آن روزها - بهرام شفیع - مقابلم بود. این بار با احتیاط سلام کردم. خیلی گرم جواب داد. دست من را فشرد و صورتم را بوسید

چند دقیقه ای با من حرف زد. این همه کتاب خوانده ام اما بزرگترین درس حرفه ای را از او به یادگار دارم. هنوز صدایش در گوشم می پیچد که گفت... جوون یادت باشه که تلویزیون در شش ماه اول قیافه ت رو به مردم نشون می ده و در ماههای بعد شخصیتت رو... و این راز بزرگ چهره های محبوب تلویزیون است.

راستی در نظرسنجی این هفته مجری های محبوب ورزشی را حذف کرده ام تا محبوب ترین چهره در عرصه های دیگر مشخص شود.


چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 8:59 عصر
 
فردا: نویسنده وبلاگ آب و آتش که از خبرنگاران روزنامه کیهان می باشد در مطلبی نوشته است:

فیض دو جهان به حبّ مولا بسته است
بر گوشه ای از چادر زهرا بسته است
اجلاس گروه پانزده یک شوخی است
دنیا به گروه چهارده وابسته است

پیامک صبح امروز آقای شریعتمداری

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 8:59 عصر
 
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

 وزارت مهاجرت استرالیا روز دوشنبه یک روحانی ایرانی را از این کشور اخراج کرد.

به گزارش عصر ایران، کریس ایوانس وزیر ا مور مهاجرت استرالیا اعلام کرد: "این وزارتخانه تصمیم سازمان امنیت داخلی استرالیا مبنی بر لغو روادید منصور لقایی که او را تهدیدی امنیتی برای این کشور برشمرد، رد نخواهد کرد." ایوانس گفت: "افراد زیادی حمایت خود را از دکتر لقایی اعلام کرده‌اند و درک می‌کنم که تصمیم من دوستان او را و ایرانیان مقیم استرالیا را ناامید خواهد کرد."

 براساس این گزارش، لقایی یک روحانی شیعه میانه‌رو ایرانی است که از 16 سال پیش تاکنون در استرالیا زندگی می‌کند. این مسئول استرالیایی افزود:‌حقیقت این است که ارزیابی امنیتی انجام شده درباره وی نامطلوب بوده است. ماموران امنیتی استرالیا برای اولین بار در دهه 70 پس از بازگشت لقایی از تعطیلات در ایران هنگامیکه 10 هزار دلار استرالیا و 9 هزار دلار آمریکا با خود همراه داشت از وی بازجویی کردند. او در بازجویی‌ها اعلا م کرده بود که این اموال هدیه برای تبلیغات اسلامی است.

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 8:58 عصر
 
 شعری از حجةالاسلام مسلم سلیمانی تقدیم به ساحت قدس حضرت حجت بن الحسن المهدی ارواحنا لتراب مقدمه الفداه:

«تنهایی»

بلبل خوش سخنی همچو منِ شیدائی / شد گرفتار قفس با همه آن دانائی

کی تواند بسراید سخن زیبائی / « حاش لله » نباشد به سرش سودائی

چه کنم با دل افسرده و این تنهایی

 

کس ندارد خبری از دل ما، یار بیا / شده ام در به در و از همه بیزار بیا

نکنم میل به کس و ناکس دوار بیا / ای همه نای و نوایم به شب یلدائی

چه کنم با دل افسرده و این تنهایی

 

من در این ظلمت شب نور تو را می جویم / ز گل یاسمن و یاس تو را می بویم

حسنِ رویت به همه عالَمیان می گویم / من که باشم که کنم نوکریِ آقائی

چه کنم با دل افسرده و این تنهایی

 

دل من در گروِ زلفِ به «باد»ت باشد / همه ی عالمیان را که حسادت باشد

دست من بر گره ی «زلف» سعادت باشد / گم شدم در همه اقوال، بگو هر جائی

چه کنم با دل افسرده و این تنهایی

 

تو کجائی! برت عقده ی دل وا بکنم / شکوه از باغ و گل و بلبل شیدا بکنم

زین بهانه رخ تو سیر تماشا بکنم / همه گویند که تنهائی و لیک با مائی

چه کنم با دل افسرده و این تنهایی

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 8:13 عصر
 
 
 
 
 سیده زهرا حسینی روز چهارشنبه با حضور در تالار شهید سلمانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اظهار داشت: مساله حجاب و عفاف مساله ای حکومتی و سیاسی نیست بلکه امری الهی است که مردان و زنان مسلمان باید در حدود تعیین شده آن را حفظ کنند.
وی افزود: در نظامی که مزین به نام اسلام است و خون هزاران هزار شهید به پای آن ریخته شده نمی توان ظواهر زندگی طاغوتی را تحمل کرد.
حسینی با بیان اینکه خواستن ها و انتظارات باید در ساختارهای دینی و قانونی بگنجد افزود:
جوانان باید بدانند که شهدا نیز مثل آنان آرزوهایی داشتند اما به خاطر کشور و اعتقادات اسلامی شان از همه آنها دست شسته و در این راه زیبایی و جوانی و بهترین سرمایه خود یعنی زندگی شان را فدا کردند.
راوی کتاب"دا" در ادامه با بیان خاطراتی از دوران اشغال خرمشهر به دست رژیم بعث عراق گفت: در زمان یورش ارتش عراق به خرمشهر مردم گمان کردند که با پناه بردن به مساجد به عنوان خانه خدا می توانند از شر حملات دشمن در امان باشند اما دشمن وحشی تر از آن بود که فکر می کردند و در همان مکان مقدس ، عزیزان ما را به خاک و خون کشیدند.
حسینی اظهار داشت: سر کودکان خرمشهری بر روی سینه مادرشان با گلوله و ترکش عراقی ها متلاشی شد و همه اینها در حالی بود که به تنهایی و دست خالی با 34کشور دنیا که از نظر تسلیحاتی و آموزشی و اعزام نیرو به یاری صدام آمده بودند مبارزه می کردیم.
وی ادامه داد: مادران خرمشهری فرزندان خود را به لباس رزم ملبس کرده و به جنگ دشمن اشغالگر می فرستادند و در این بین خود به یاد دارم مادر شهید حیدری را که پس از شهادت پسر تازه دامادش در سن 18سالگی عروس باردار خود را چندین کیلومتر به دوش کشید تا یادگار او را نجات دهد اما با بمباران شهر توسط جنگنده های عراقی تنها یادگار پسرش را نیز از دست داد ولی همچنان در شهر ماند و ایستادگی کرد.
حسینی گفت: شاهرخ جلال در زیبایی واقعا شاهرخ بود اما اکنون که نگاهش می کنی پیرمرد 60ساله ای را می ماند که دندان ندارد و بر اثر شیمیایی شدن خود و فرزندانش دچار سرطان شده اند، او زمانی که به جنگ می رفت 15سال بیشتر نداشت.
وی اضافه کرد: بهنام محمدی هرگز فراموش شدنی نیست، او نوجوانی دوازده سیزده ساله بود که با جثه ریزش به عنوان عامل اطلاعاتی بچه های سپاه بین عراقی ها می رفت و به تعبیر خودش وقتی تکاوران عراقی به او سیلی می زدند چشمانش از کاسه بیرون می پرید، حال سوال این است کسانی که اکنون مانع از حضور پیکر شهدا برای دفن در دانشگاه ها می شوند آیا چنین جرأتی دارند؟
حسینی افزود: این شهدا الگوی جوانان ما هستند نه کسانی که با لحن مستهجن خود در شبکه های ماهواره ای یک مشت حرف مفت می زنند و با تحریک جوانان خام و فریب آنها فتنه های بعد از انتخابات را به پا می کنند.
وی با تاکید بر اینکه نداشتن سلیقه همسان از خصوصیات انسان ها است گفت : راه به کرسی نشاندن سلیقه، مقابله، فحاشی و نشان دادن چنگ و دندان به همدیگر نیست و آنانی که در جریان انتخابات این اجازه را به دشمن دادند اگر دین ندارند لااقل وطن پرست باشند.
حسینی تاکید کرد: این افراد کسانی هستند که از آن سوی آب ها هدایت می شوند تا مانع از تشییع پیکر شهدا در دانشگاه ها و ادامه راه آنان از سوی جوانان بشوند.

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 8:9 عصر
 
 

محمد عطریان‌فر عضو سابق شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به مطالب منتشر شده در برخی سایت‌های ضدانقلاب مبنی بر فشار به وی و ابطحی برای صدور نامه به موسوی و کروبی، گفت:‌بنده برای اولین‌بار است که چنین چیزی را می‌شنوم و هیچ سابقه‌ ذهنی هم در این مورد ندارم.
وی افزود: آنچه که در این سایت‌ها درج شده مطابق با واقعیت نیست و همه این مطالب را تکذیب می‌کنم؛ این نوع خبرسازی ها ایجاد تعارض بین افراد است و من شخصاً علاقمندم که همه بازداشت شده ها هرچه زودتر آزاد شوند و نسبت به ادای رسالت تاریخی و اعتقادی خود در حق نظام اسلامی و بازگشت آرامش به کشور تلاش کنند.
عضو سابق شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی تصریح کرد که ضرورت روزگار ما ایجاد الفت، همدلی و همراهی همه نیروهایی است که دل در گرو نظام اسلامی و آرمانهای امام دارند و هیچ نگاه و عمل سیاسی دلبسته گان به نظام، نباید آنها را از ادای این تکلیف باز دارد.


چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 7:16 عصر
شجریان فردا در شیکاگو می‌خواند
ایسنا نوشت:

اولین شب کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز پنجشنبه 30 اردیبهشت در شیکاگو در آمریکا برگزار می‌شود.

شجریان و گروه شهناز پس از برگزاری کنسرت‌هایی در چهار شهر از کشور استرالیا این کشور را به مقصد آمریکا ترک کردند و هم اکنون در لس‌آنجلس به سر می‌برد. او همچنین عصر 18 ماه مه به دعوت دانشگاه UCLA در رابطه با سازهای ابداعی خود سخنرانی کرد.

محمدرضا شجریان به همراه گروه شهناز 22 مه در ایالت آتلانتا، 23 مه در واشینگتن، 25 مه در هیوستن، 27 مه در سیاتل، 29 مه در برکلی و 30 مه در لس آنجلس کنسرت برگزار می‌کند.


چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 7:15 عصر

 

 خطبه حضرت زهرا (س) 12 خرداد ماه، همزمان با میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ثبت ملی می‌شود.

ثبت خطبه حضرت زهرا (س) از جمله برنامه‌های سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است که به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) انجام می‌شود.

براساس دیدار رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری طی اسفند ماه سال گذشته با آیات عظام قم، طرح ثبت خطبه حضرت زهرا (س) به مراجع تقلید قم ارائه و مورد استقبال آن‌ها قرار گرفت و در این دیدار بنا شد تا سازمان میراث فرهنگی اقدامات لازم برای ثبت خطبه حضرت زهرا (س) را انجام دهد.

مراسم ثبت خطبه حضرت زهرا (س) از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و با همکاری حوزه علمیه قم و آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)، 12 خرداد ماه سال جاری در آستانه با سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) در حرم مقدس حضرت معصومه (س) برگزار می‌شود.


چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 , ساعت 7:14 عصر
 مهاجم استقلال گفت: با صحبت‌هایی که در طول فصل با مرفاوی انجام دادم فهمیدم جایی در تاکتیک این تیم ندارم.

 

آرش برهانی در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، پیرامون اتفاقات این فصل استقلال، نیمکت‌نشینی و شایعه حضورش در تیم‌های دیگر صحبت کرد.

* از نیمکت‌نشینی‌ات شروع کنیم. چطور شد آقای گل فصل گذشته در این فصل بیشتر نیمکت نشین بود؟

واقعا نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد. من تمام سعی و تلاش خود را کردم. طبق آمار هم گلزنی‌هایم خوب بود اما اعتقاد دارم در استقلال این فصل به من کم لطفی شد.

* واضح‌تر صحبت می‌کنی؟

منظورم این است که می‌توانستم شرایط ایده‌آلی داشته باشم. البته نباید از حق بگذریم که تمام مشکل، باشگاه و صمد مرفاوی نبود اما وقتی یک بازیکن به هر دلیلی افت می‌کند باشگاه و سرمربی باید پشت او باشد و از بازیکن خود حمایت کند. به یاد دارم تا زمانی که برای استقلال گل می‌زدم همه چیز خوب بود اما با یکی دو بازی کلا نظرشان نسبت به من تغییر کرد.

* فکر نمی‌کنی برای خیلی‌ها در استقلال این فصل این اتفاقات افتاد؟

من کاری به کسی ندارم. در خصوص حق خودم صحبت می‌کنم. در بازی‌هایی که گل زدم بلافاصله در دیدار بعد نیمکت نشین شدم. مثلا در بوشهر در بدترین شرایط بازی کردم و به گفته مربیان بهترین بازیکن زمین بودم اما دوباره هفته بعد روی نیمکت نشستم.

* چرا این اتفاق می‌افتاد؟

واقعا نمی‌دانم اما دوست دارم این را بنویسی که حق آرش برهانی 15 بازی نبود.

* همین؟

دیگر چه باید بگویم. وقتی نمی‌دانستم به چه شکل باید حقم را بگیرم کاری از دستم بر نمی‌آمد. قبل از بازی با صبا با آقا صمد صحبت کردم. ایشان به من گفت در این بازی خوب ظاهر شو و گل بزن از این به بعد همه چیز درست می‌شود. در قم گل زدم و خوب بازی کردم اما نمی‌دانم دوباره چه شد که در بازی بعد نیمکت‌نشین شدم. فقط می‌‌دانم امسال سال خوبی برای من نبود.

* چه تضمینی است که سال آینده این گونه نباشد؟

سال گذشته من قرارداد داشتم و باید به تیمم پایبند می‌بودم. شما درست می‌گویید هیچ تضمینی نیست که سال آینده هم به این شکل نباشد اما امسال با استقلال قرارداد ندارم و می‌توانم با فراغ بال تصمیم بگیرم.

* یکی از شایعاتی که هفته گذشته به وجود آمد در خصوص این بود که مجید نامجو مطلق اعتقاد داشت تو باید مقابل الشباب بازی می‌کردی. آیا در این خصوص بین مرفاوی و نامجو مطلق اختلاف نظر وجود داشت؟

این مسئله فقط شایعه بود. باور کنید از ته دل می‌گویم رابطه آقا صمد با آقای نامجو مطلق اصلا اینگونه نیست. شاید اگر بازی به وقت اضافه می‌کشید من به میدان می‌رفتم اما این مسائل اصلا وجود نداشت.

* صمد مرفاوی نیز یک سال دیگر قراردادش را با استقلال تمدید کرد. در این خصوص چه صحبتی داری؟

من آقای مرفاوی را دوست دارم. از لحاظ اخلاقی هیچ مشکلی با او ندارم و باید اعتراف کنم امسال خیلی از مشکلات را به خاطر شخصیت صمد مرفاوی تحمل کردم. شاید اگر او حرفی هم می‌زند از ته دلش نباشد و مطمئن هستم که قصد و غرضی ندارد. هنوز هم می‌گویم شاید در یکی دو بازی خوب کار نکردم اما یک نفر باید در این باشگاه من را حمایت می‌کرد. من استقلال را دوست دارم اما فکر نمی‌کنم به لحاظ تاکتیکی و فنی با مرفاوی هماهنگ باشم. حداقل امسال که اینگونه بود و من در تاکتیک ایشان جایی نداشتم.

* منظورت این است که از استقلال می‌روی؟

وقتی امسال اینگونه بود شاید سال آینده هم به درد استقلال نخورم. می‌خواهم با حساب و کتاب برای تیم جدیدم تصمیم بگیرم. من بازیکنی نبودم که به خاطر مسائل فنی بیرون بنشینم. زمانی که تیم در صدر جدول حضور داشت من هم در ترکیب اصلی بودم اما فکر می‌کنم از هفته پنجم نیم فصل دوم دیگر به درد تاکتیک نمی‌خوردم.

* نیمکت نشینی تو فنی بود؟

به من گفتند به تاکتیک ما نمی‌خوری. خودم با آقای مرفاوی در این زمینه صحبت کردم و چنین جوابی شنیدم. به عنوان یک بازیکن تمام تلاشم را کردم و سعی کردم مفید باشم. توقع داشتم در مقاطعی از فصل به کمک شود اما این اتفاق نیفتاد.

* شایعات در مورد تو زیاد است. عده‌ای می‌گویند به استیل‌آذین می‌روی و عده‌ای سپاهان را مقصد بعدی تو می‌دانند...

من سه چهار پیشنهاد خوب داخلی دارم. هنوز یک روز از قراردادم با استقلال باقی مانده و دوست ندارم راجع ‌به این مسئله صحبت کنم.

* اما هواداران استقلال دوست دارند بدانند چه سرنوشتی در انتظار آرش برهانی است.

وقتی بحث هواداران می‌شود مجبور می‌شوم پاسخ بدهم. در این 8 سال حضورم هیچ وقت چنین شرایطی را تجربه نکرده بودم. فکر نمی‌کردم با من چنین رفتاری بشود. دوست دارم دقت بیشتری کنم تا دیگر به سرنوشت این فصل دچار نشوم. هواداران هم باید به من حق بدهند که برخورد خوبی با من نشد و باز هم به من حق بدهند که می‌توانم پس از پایان قراردادم حق انتخاب درست داشته باشم.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ