به گزارش "سرویس فضای مجازی " خبرگزاری فارس، نویسنده وبلاگ "لهجه عشق "، مطلبی را با عنوان "نگاهی به سوابق چندتن از خبرنگاران و عوامل بی.بی.سی فارسی " در وبلاگ شخصی خود منتشر کرده است.
بر اساس این گزارش در بخشی این مطلب آمده است:

شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید که خبرنگاران، عوامل پشت صحنه و کارشناسان بی.بی.سی فارسی را چه کسانی تشکیل می‌دهند.‏
اسم‌هایی که هر روز از این شکبه جدیدالتاسیس و پرمخاطب فارسی زبان با عنوان خبرنگار، مجری و کارشناس مسائل مختلف شنیده می‌شود، شاید برای بسیاری از مردم ناآشنا باشد اما برای امثال ما که ارتباطی ولو از راه دور با رسانه داریم، چندان غریب نیست‏.‏
به عنوان مثال ‏4‏ تن از چهره‌های رسانه‌ای که سابقاً در روزنامه همشهری فعالیت می‌کردند در حال حاضر در این شبکه تلویزیونی فعالیت دارند، لذا در این نوشتار به بررسی سوابق و ذکر نکاتی در خصوص این افراد می‌پردازیم تا به عنوان نمونه‌ای از روزنامه‌نگاران ایرانی که به این شبکه پیوسته‌اند به واکاوی و علت‌یابی بیشتر پیوستن همکاران رسانه‌ای خود به این رسانه نه چندان خوشنام انگلیسی بپردازیم.

* نفیسه کوهنورد
وی خبرنگار فعلی شبکه بی.بی.سی فارسی در استانبول، پس از اختلاف با محمد قوچانی در روزنامه شرق درسال ‏82‏ و در زمان مدیر مسئولی محمود احمدی‌نژاد توسط علیرضا شیخ‌عطار سفیر فعلی ایران درآلمان و مدیر عامل وقت روزنامه همشهری در این روزنامه آغاز به کار کرد‏.‏
کوهنورد در اوایل کار خود دراین روزنامه با هزینه‌ای قابل توجه در آن زمان توجیه اقتصادی چندانی نداشت و درمیان جراید ایرانی نیز اساساً مرسوم نبود، مدت قابل توجیهی به عنوان خبرنگار اعزامی همشهری به ترکیه سفر کرد.(تا شاید کارآموزی اولیه برای فعالیت دائمی به عنوان خبرنگار بی.بی.سی را در ترکیه ببیند‏)
البته وی از همان زمان نیز با سفارت ترکیه در تهران و حتی بسیاری از مسئولین دولتی ترکیه روابط خوبی داشت اما بها دادن بیش از حد به وی علی رغم نحوه پوشش و اعتقادات سیاسی وی باعث شد که او رشد چشمگیری را در همشهری داشته باشد‏.‏به نحوی که پس از مدتی به عنوان مسئول صفحه سیاست خارجی همشهری منصوب شد.
‏البته شاید برای مخاطبان بی.بی.سی فارسی جالب باشد که کوهنورد درآن زمان به مسائلی که امروز در بی.بی.سی فارسی مطرح می‌کنند چندان اعتقادی نداشت یا حداقل نوشته‌هایش خلاف آن را اثبات می‌کرد چرا که وی دراین عرصه دائماً از سیاست خارجی دولت خاتمی انتقاد می‌کرد و در زمانی که قوانین سخت‌گیرانه علیه حجاب در ترکیه به تصویب رسید، مقالات متعددی در دفاع از حجاب زنان ترک به قلم تحریر درآورد‏.‏
مطالب کوهنورد به همین حوزه محدود نمی‌شد و در عرصه سیاست داخلی نیز زمانی که محمد خاتمی لوایح دوقلوی خود را از مجلس ششم پس گرفت، مطلبی را در نقد خاتمی و در دفاع از شورای نگهبان به قلم تحریر درآورد که هنوز با مراجعه به آرشیو روزنامه همشهری به راحتی قابل دسترسی است‏.‏
وی با توجه به حقوق بالایی که از این روزنامه دریافت می‌کرد حتی مطالبی را در هفته دفاع مقدس نیز در این روزنامه نگاشته است‏.‏
بها دادن به نفیسه کوهنورد بدان جا ختم شد که وی به عنوان خبرنگار همشهری در کنفرانس مطبوعاتی سیدمحمد خاتمی حاضر شد و با ظاهری نامناسب به نمایندگی از روزنامه‌ای که مدیر مسئولی آن را محمود احمدی‌نژاد برعهده داشت، درخصوص خط قرمزهای ایجاد شده برای مطبوعات سخن گفت‏.‏
این امر به همراه نامه مدیر کل وقت مطبوعات خارجی وزارت ارشاد مبنی بر فعالیت کوهنورد برای شبکه غیرقانونی سی.ان.ان ترک در تهران باعث شد، بالاخره وی مجبور به ترک روزنامه همشهری شود ولی کوهنورد به دستور خاتمی بالافاصله درگروه سیاست خارجی روزنامه ایران مشغول بکار شد‏.‏وی مدتی پس از روی کار آمدن احمدی‌نژاد در دولت نهم ایران را ترک کرد‏.‏

* فریبا صحرایی
صحرایی که در حال حاضر خبرنگار شبکه بی.بی.سی فارسی در پاریس است، از دیگر افرادی است که سالیانی را در روزنامه همشهری به فعالیت پرداخته است‏.‏
صحرایی به نسبت کوهنورد، سابقه طولانی‌تری دراین روزنامه داشت ولی در عرصه سیاست، مهارت و تبحر خاصی نداشت و فعالیت خود را در این روزنامه در گروه علمی، فرهنگی متمرکز کرده بود.‏
صحرایی نیز از خبرنگارانی بود که در دوره مدیر عاملی شیخ‌عطار بر روزنامه همشهری توانست تاحد قابل ملاحظه‌ای رشدکرده و با تدارک تیمی رسانه‌ای از حد خبرنگاری معمولی فراتر رفته و به سمت مسئول ویژه نامه‌های دانشجویی این روزنامه ارتقاء پیدا کند‏.‏
البته نوع قرار داد صحرایی با مدیران روزنامه همشهری نیز جالب توجه بود چرا که وی علاوه بر دریافت حقوق ثابت کارمندی خود از این روزنامه قرار داد چند گانه‌ای نیز به عنوان پیمانکار برای انتشار ویژه‌نامه‌های دانشجویی و سایر ویژه‌نامه‌هایی که بعدها نیز منتشر کرد، منعقد کرده بود که درآمد قابل توجهی را عاید وی می‌نمود‏.‏
هر چند که دوستان صحرایی به خوبی می‌دانستند که وی اعتقاد چندانی به این نظام و حتی مسائل مذهبی ندارد و وضعیت خانوادگی وی نیز تا حدود زیادی موید این مساله بود اما وی با حفظ ظاهر و دوری از مسائل سیاسی توانسته بود اعتماد مدیران روزنامه همشهری را به خوبی جلب کند و امتیازات ویژه‌ای را از آنان دریافت نماید‏.
نکته جالب آنکه فریبا صحرایی در مدت مسوولیت انتشار ویژه‌نامه‌های دانشجوی روزنامه همشهری و در اوج فعالیت‌ها و فضای سیاسی دانشگاه‌ها در سال ‏82‏ تا ‏83‏، نه تنها به هیچ وجه به پوشش اخبار در این راستا اقدام نمی‌کرد بلکه در نشریه تحت مسئولیت خود، مطالبات دانشجویان را صرفاً صنفی ،مسائل علمی، ازدواج دانشجویی و حتی غذایی عنوان می‌نمود و حتی در مواردی شدت فعالیت‌های سیاسی دانشجویی را محکوم می‌نمود و به همین دلیل است که سخن گفتن وی در شبکه بی.بی.سی فارسی علیه نظام تعجب بسیاری از افرادی که با وی همکار بودند را تا حدود زیادی برمی‌انگیزد‏.
صحرایی نیز چندی بعد به بهانه ادامه تحصیل ایران را به مقصد کانادا ترک و از همان موقع همکاری خود را وب سایت بی.بی.سی فارسی آغاز کرد‏.‏ وی سپس از آنجا به بی.بی.سی در پاریس پیوست‏.‏

* امید پارسانژاد
امید پارسانژاد برخلاف دو چهره قبلی، از افراد جلوی دوربین بی.بی.سی فارسی به شمار نمی‌آید و ترجیح می‌دهد بیشتر در پشت صحنه این شبکه به ایفای نقش بپردازد‏.‏
وی در آخرین سمت خود در روزنامه همشهری، مسئولیت صفحه آخر این روزنامه که یکی از صفحات پرمخاطب همشهری است را برعهده داشت‏.‏
پارسانژاد نیز چهره ای سیاسی به شمار نمی‌آمد و بیشتر سعی می‌کرد خود را چهره‌ای اهل مطالعه به ویژه در زمینه‌های تاریخی نشان دهد! امری که چندان دور از حقیقت هم نبود و باعث شده بود که وی در جرایدی مانند شرق نیز ستون ویژه‌ای تحت این عنوان داشته باشد‏.‏
به دلیل تاکید مدیران وقت همشهری بر غیرسیاسی شدن این روزنامه، پارسانژاد به همراه یکی از دوستان بسیار صمیمی خود با عنوان (ن ‏-‏ ک) توانستند با انعقاد قراردادی با دو برابر مبلغ متعارف ضمائم روزنامه همشهری، امتیاز انتشار ویژه نامه روزنامه همشهری با عنوان "‏ایرانشهر‏ "‏ را دریافت نمایند؛ ویژه‌نامه‌ای که در افزایش تیراژ همشهری نیز تاثیر به سزایی داشت و از سویی باعث شد وضعیت مالی افرادی که مسئولیت انتشار این ویژه‌نامه را برعهده داشتند به کلی متحول شود‏.‏
پارسانژاد تبحر ویژه‌ای در عرصه تاریخ مشروطه داشت و سینمای ایران را نیز به خوبی می‌شناخت و از جمله افرادی بود که بی سروصدا ایران را ترک کرده و از ابتدای تصمیم برای آغاز به کار بی.بی.سی فارسی به این شبکه در لندن پیوست‏.‏

*یوسف عزیزی بنی‌طرف
یوسف عزیزی بنی‌طرف هرچند که از خبرنگاران بی.بی.سی به شمار نمی‌آید ولی از جمله کارشناسانی است که در بیشتر برنامه‌های این شبکه که به مسائل اعراب و به ویژه فلسطین و اسرائیل مربوط است، حضور فعال و چشمگیری دارد‏.‏
بنی‌طرف متولد سوسنگرد در استان خوزستان، اما ساکن تهران بود و از اعضای کانون نویسندگان ایران و عضو افتخاری "‏اتحادیه نویسندگان عرب‏ " به شمار می‌آمد‏.‏
وی به نسبت هر سه چهره قبلی که عنوان شد، چهره‌ای سیاسی‌تر و کاملاً شناخته شده است که در همشهری نیز سابقه فعالیت طولانی مدت دارد‏.‏
علی رغم سوابق کاملاً مشخص و مبرز تجزیه طلبی و پان‌عربیسم وی، در زمان مدیریت اصولگرایان بر روزنامه همشهری نیز وی تا مدتی به فعالیت خود در این روزنامه و انتشار مقالات خود، علی رغم فراز و فرودهایی که در کار وی وجود داشت ادامه می‌داد چند هفته پس از بروز ناآرامی در اهواز و سایر شهرهای خوزستان، ماموران امنیتی روز پنجم اردیبهشت سال 78، با مراجعه به خانه یوسف عزیزی بنی‌طرف واقع در یوسف آباد تهران، وی را بازداشت کردند که البته پس از دو ماه بازداشت، روز هفتم تیر ماه ‏8‏7 با وثیقه چند صد میلیون تومانی آزاد شد‏.‏
بازداشت عزیزی بنی‌طرف پس از انجام یک سخنرانی در کانون مدافعان حقوق بشر صورت گرفت که طی آن این نویسنده و روزنامه‌نگار، به ‏ "‏سرکوب خشونت بار ناآرامی‌های خوزستان‏ "‏ اعتراض کرده بود‏.‏
پس از محکومیت‌های قضایی که برای وی به دلیل فعالیت‌های او در خارج از روزنامه همشهری ایجاد شد، وی نیز کشور را ترک نمود‏.‏
همان طور که از بررسی نمونه‌وار چهار تن از چهره‌های مطرح رسانه‌ای شبکه بی.بی.سی فارسی مشاهده شد این افراد از چهره‌های برجسته مخالف نظام و حتی از روزنامه‌نگاران برجسته اصلاح‌طلب نیز نبوده و از جمله افرادی بودند که اتفاقاً در دوره مدیریت اصولگرایان بر مطبوعات غیرسیاسی مانند همشهری رشد کرده و زمینه ارتقاء و حتی خروج از کشور را یافتند‏.
نکته دیگر آنکه این افراد (غیر از گزینه چهارم) برخلاف ژست روشنفکری و ضدنظامی که در حال حاضر در این شبکه گرفته‌اند، در ایران جدا از مکنونات قلبی‌شان، کاملاً در زمینه‌های غیرسیاسی و حتی در جهت اهداف رسانه‌ای اصولگرایان قلم می‌زدند اما به قول معروف "‏سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند‏ "‏ و شاید علت عدم موفقیت نسبیب رسانه‌های اصولگرا در تجربه‌هایی مانند روزنامه همشهری یا حتی روزنامه ایران استفاده از چنین افرادی باشد چرا که متاسفانه جریان اصولگرا هنوز هم به روزنامه‌نگاری و کار رسانه‌ای به عنوان یک وسیله استراتژیک بلندمدت نمی‌نگرد و علی‌رغم فعالیت‌های چند سال اخیر مانند راه‌اندازی دانشکده خبر ایرنا، باشگاه خبرنگاران جوان، باشگاه خبری توانا و شبکه خبر دانشجو به تربیت بلندمدت و برنامه‌ریزی شده نیروهای رسانه‌ای و خبری رو نیاورده است لذا تا زمانی که اصولگرایان به استفاده و مطرح کردن چهره‌هایی مانند افراد فوق الذکر روی بیاورند، تنها به تربیت نیرو برای رسانه‌های بیگانه پرداخته‌اند‏.‏