بخشهایی از این نطق تاریخی را در زیر می خوانید.
*من رئیس جمهور کشورى هستم که در یکى از بلندترین و حساسترین دورانهاى تاریخ مهد تمدن و کانون فرهنگ بشریت بوده است، و اکنون نیز قلمرو نظامى است که بر همان پیشینهى استوار بنا شده، و به پشتوانهى فرهنگى بىنظیر آن - که اکنون به برکت بیدارى اسلامى غناى بیشترى یافته - تکیه کرده است.
*من از ایران مىآیم، که زادگاه پرآوازهترین و درعینحال ناشناختهترین انقلابهاى دوران معاصر است. انقلابى بر پایهى دین خدا و در امتداد راه پیامبران و مصلحان بزرگ الهى؛ راهى به درازاى همهى تاریخ بشر.
*ریشهى استوار و اندیشهى زیربنائى این انقلاب جهانبینى توحیدى اسلام است. تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همهى علائقى که انسان را با دنیاى بیرون از وجود او - جهان، انسانها، اشیاء - مرتبط مىکند، و نیز فهم و درک آدمى از وجود خود و خلاصه همهى چیزهایى که نظام ارزشى جامعه را مىسازد، و آن را بر ادارهى مطلوب خود قادر مىکند، همه و همه از این جهانبینى الهى ریشه و مایه مىگیرد و منشعب مىشود....
*دربارهى ما وانقلابمان و اصول و نقطه نظرهایمان بیش از معمول سخن مغرضانه یا جاهلانه گفته شده است. در انقلاب ما چند نقطهى اختصاصى هست که مىتوان آن را استثنائى از سرگذشت معمولى انقلابها شمرد...
اول؛ این انقلاب حتى در شروع خود صد درصد مردمى بود، نه یک گروه چریکى مسلح، نه یک حزب فعال سیاسى نظامى، نه گروهى از افسران انقلابى و آزادیخواه و نه هیچیک از دیگران انواع رائج و معمولى - که تحولات انقلابى کشورها را پدید مىآورند - در انقلاب ما وجود و حضور و فعالیت نداشتند، فقط مردم بودند و مردم، آن هم کاملاً بىسلاح ....
دوم؛ این انقلاب متکى به دین بود، به اسلام. بسیارند انقلابهایى که ریشههاى مبارزاتى آن از ایمان دینى تغذیه کرده است، هر چند در ساختار انقلاب این ایمان چندان یا هیچ به حساب نیامده است. اما انقلاب ما همه چیزش را، هدفها را، اصول را، و حتى روشهاى مبارزاتى را و نیز شکل نظام نوین و نوع ادارهى آن را از اسلام گرفت..
سوم؛ عدم اتکاء به شرق یا غرب، خصوصیت استثنائى دیگر این انقلاب بود و هم اکنون نیز سیاست قاطع نظام انقلابى ماست. این خود یکى از مظاهر اعتقاد و اتکاء به خدا در همهى صحنههاى حیات فردى و اجتماعى ماست. امروز تفکر مسلط بر دنیاى سیاست در سراسر جهان این است که بدون اتکاء به یکى از قطبهاى قدرت نمىتوان در صحنهى سیاست معاصر زنده ماند. اگر در شدت و ضعف این اتکاء اختلاف نظر باشد، در اصل آن حرفى نیست. حتى آنان که در اندیشه عدم اتکاء و عدم تعهد را پذیرفتهاند، معتقدند در عمل نمىتوان چنین بود.
*هیچ انقلابى از دشمنى نظام سلطه در جهان برکنار نمىماند؛ اما تنوع، عمق، گستردگى و خشم آلودگى خصومتهایى که در طول نُه سال با ما شده، حکایتى استثنائى و شنیدنى است. هنوز انقلاب به پیروزى نرسیده بود که دشمنى با آن شروع شد، و بیشتر از سوى امریکا. دستاندرکارانى که گذشت زمان را مجوز افشاى رازهاى نهان دانستهاند، امروز اعتراف مىکنند که در ماههاى آخر عمر رژیم ستمشاهى دستگاه ریاست جمهورى امریکا مشاور امنیتى رئیس جمهور و شخص او به شاه دلگرمى مىداده، و او را تشویق به قاطعیت مىکردهاند.
* پس از پیروزى انقلاب توطئههاى خصمانه به شکلهاى دیگرى آغاز شد؛ اولین کار تلاش همه جانبه براى نفوذ دادن ایادى دشمن در مدیریتهاى انقلاب بود، و سپس با استفاده از جو باز سیاسى پس از یک دورهى اختناق چند ده ساله سازماندهى احزاب و گروههاى مخالف انقلاب.
در مورد اول این نمونه جالب است، که مهرهى سرسپرده ولى نه چندان معروفى - که چند هفته پس از پیروزى انقلاب در دادگاه انقلاب خائن و مجرم شناخته شد - در اولین روزهاى پیروزى با برانگیختن وسائل و وسائط توانست فرمانده نیروى هوایى شود؛ و در مورد دوم کافى است گفته شود که طیفى از سلطنتطلب تا کمونیست و از تجزیهطلب تا پانایرانیست را شامل مىشد، و لازم است که فراموش نشود که برخى سفارتخانههاى مقیم تهران از جمله سفارت امریکا، مرکزى براى هدایت و حمایت بعضى از این گروهها بودند. تروریسم خشن یکى دیگر از خصومتهاى انتقامآمیز با انقلاب بود.
*گروههاى فاقد پایگاه مردمى با دزدى سلاح و مواد - که آن روزها کار دشوارى نبود - و با پشتیبانى دولتهاى خارجى بزرگترین شبکهى تروریستى را در ایران ایجاد کردند. ترور فردى و جمعى، انفجارهاى مهیب، هواپیما ربائى، آدمربائى، شکنجه و کشتارهاى هولناک، کارى بود که به دست چندین گروه تروریستى مورد حمایت و تشویق دشمنان بزرگ انقلاب در ایران اتفاق افتاد.
*من به عنوان رئیس جمهور و خدمتگزار کشورم و بنام کسى که خود نیز هدف یکى از این جنایتهاى خشن قرار گرفته و خدا آن را ناکام گذارده، افتخار مىکنم که ملتم در برابر این قساوتها نلرزید؛ و حوادث بىنظیرى که فقط در یکى از آنها هفتادودو نفر از رهبران و کارگزاران بلند پایهى انقلاب - شامل چند وزیر، چندین نمایندهى مجلس، تعدادى مسؤولان بزرگ و شخصیت کمنظیر انقلاب - شهید بهشتى - و در یکى دیگر رئیس جمهور و نخست وزیر - با هم به شهادت رسیدند، تنها ایمان و توکل او به خدا و خشم انقلابىاش را افزایش داده است
*بزرگترین، دردناکترین و فاجعهآمیزترین خصومت دشمنان ما به راه انداختن جنگ تحمیلى بود. تحریک حس جاهطلبى یک همسایه، تشویق او به حمله و دلگرم کردن او به پشتیبانى و کمک. امروز دیگر پس از گذشت هفت سال همه به روشنى مىتوانند یقیین کنند که حملهى ارتش عراق در 31 شهریور 59 - یعنى 19 ماه پس از تشکیل جمهورى اسلامى - که با ده لشگر و صدها فروند جنگنده از زمین و هوا و دریا انجام شد، بجز توسعهطلبى و انضمام بخشى از ایران به عراق چیزى که بارها در کتب و مطبوعات عراقى یا غیر عراقى جیرهخوار به آن تصریح شده، شکست انقلاب و سرنگونى جمهورى اسلامى را هم هدف گرفته بوده است.
*ظرف چند ماه مردم و نیروهاى مسلح با حضور و تلاش معجزهآساى خود حماسهى بزرگى آفریدند، و بخش مهمى از سرزمینهاى مغصوب آزاد شد، ولى فاجعهاى که در این مدت اتفاق افتاده بود حقیقتاً غیر قابل وصف است.
*رئیس رژیم عراق صریحاً اعلام مىکرد که قرارداد قبلىاش با دولت ایران در سال 1975 معروف به قرارداد الجزائر، چون در هنگام ضعف عراق بوده اکنون لازم الاجرا نیست؛ قرارداد را پاره کرد و پس از روزهاى معدودى حمله را آغاز نمود. این براى ملت ما درسى تلخ و آموزنده بود. از آن لحظه ملت بیدار و انقلابى ما تصمیم خود را گرفت و هدفهاى خود را مشخص کرد.این هدف تنها باز پس گرفتن زمینهاى اشغالى یا گرفتن غرامت جنگى نبود - هر چند که این هر دو حق مسلم ملت ایران بود و هر چند که بسى خسارتها قابل جبران نبود - بلکه هدف مهمتر تنبیه متجاوز و برچیدن بساط تجاوز بود. با طرح مسألهى تنبیه متجاوز ما نه فقط تکیهگاه مطمئنى براى امنیت ملى خود جستجو مىکردیم، بلکه این براى همهى منطقه متضمن امنیت و ثبات بود و هست. اگر یکبار متجاوزى به دلیل تجاوز از سوى خانوادهى بینالمللى مجازات شود، مىتوان مطمئن شد که دستکم تا سالیانى این انگیزه - که همواره در عناصر شریر و فرصتطلب قابل جستجو است - فرو خواهد نشست؛ و منطقه و یا شاید جهان مصیبتهاى یک جنگ متجاوزانه و بىدلیل را تحمل نخواهد کرد. دادگاه نورنبرگ توانسته است بیش از چهل سال صلح و امنیت اروپاى جنگخیز را تضمین کند. چرا نباید از آن تجربه استفاده کرد؟ قدرتهاى بزرگ حتى در هنگامى که هزاران کیلومتر مربع از خاک ما در زیر چکمههاى اشغالگران متجاوز بود، با استفاده از ابزار فوقالعاده نیرومند تبلیغات ما را زیر فشار قرار بدهد.این بدان معنا بود که ما بخشى از وجود خود را، بخشى از شرف خود را در زیر دست و پاى دشمن رها کنیم و به امید بازگرداندن آن به دریوزگى این یا آن کمیتهى بینالمللى برویم. براى یک ملت بزرگ و پرافتخار انقلابى هیچ اهانتى از این بالاتر نیست.
*صلح بىشک کلمهاى زیبا و جذاب است؛ تا آن حد که آتشافروزان بزرگ بینالمللى و پدید آورندگان سلاحهاى جهانسوز نیز بدان علاقه نشان مىدهند، و ریاکارانه از آن دم مىزنند. اما به نظر ما عدالت - واژهاى که زورمندان و متجاوزان همواره با ترس و احتیاط بدان مىنگرند - از صلح بالاتر و مهمتر است. اى بسا مظلومانى که زندگى را و رفاه را و صلح را به خاطر رسیدن به عدالت فدا کردهاند، اینها همواره قهرمان شناخته شدهاند. شهرهاى اروپا هنوز به مقاومت خود در برابر تجاوز هیتلرى افتخار مىکنند، و لیننگراد هنوز به خودسوزىاش که ارتش ناپلئون را ناکام و مبهوت کرد و به مقاومت چهار سالهاش در محاصرهى مهاجمین نازى به خود مىبالد. سازمان ملل بخصوص بنا بر اولین مادهى منشور خود موظف به تأمین عدالت در شکل ویژهاش - یعنى مقابلهى با متجاوز - است. ما همین را از دنیا و از سازمان ملل مىطلبیم.
*قدرتهاى بزرگ ریاکارانه این جنگ را - که بر ما تحمیل شده - بىمعنا مىنامند و این در حالى است که خود همواره از آغازگر متجاوز آن حمایت نظامى، سیاسى و اقتصادى کردهاند. شک نیست که به راه انداختن چنین جنگى همواره بىمعناست، ولى آنان تا وقتى هنوز متجاوز از دست یافتن به هدفهاى شومش مأیوس نشده بود چنین تعبیرى نمىکردند. اما امروز این جنگ براى ملت ما داراى معنایى بسیار مهم است. کوشش مجاهدتآمیز و فداکارانه براى سوزاندن ریشهى تجاوز و اثبات اینکه یک ملت قادر است که علىرغم خواست قدرتهاى بزرگ از انقلاب و ثبات و شرف خود دفاع کند.
*خوب است همه بدانند که شوراى امنیت در شروع حملهى عراق - که در جبههاى به عرض هزار کیلومتر واقع شد - هیچ عکسالعملى نشان نداد. ارتش عراق ظرف یک هفته مرزهاى بینالمللى را درنوردید، و در برخى از نقاط تا عمق هفتاد،هشتاد و نود کیلومتر پیش رفت، و در آن مستقر شد، و چنانکه برخى از سران عراق گفتند، با این نیت که هرگز از آن خارج نخواهد شد. تنها پس از این بود که اولین قطعنامهى شوراى امنیت صادر شد. 28 سپتامبر، 1980. این قطعنامه نه به تجاوز اشاره کرد، نه به اشغال و نه بازگشت به مرزهاى بینالمللى را لازم شمرد؛ بلکه به جاى این همه با کمال تعجب طرفین را به عدم توسل بیشتر به زور دعوت کرد. این عبارت در حقیقت از آنچه تا آن روز توسط قواى قهریهى عراق تصرف شده بود چشمپوشى مىکرد، و فقط از او مىخواست بیش از آن پیشروى نکند، و از ایران نیز مىخواست که از جنگ براى عقب راندن متجاوز خوددارى کند.
*این اولین اقدام شوراى امنیت بود، که در آن وظائف اصلى شورا - یعنى نگاهبانى از صلح و امنیت بینالمللى به شکل زشت و تأسفانگیزى - بوسیلهى خود آن شورا پایمال مىشد. پس از آن شوراى امنیت را سکوتى مرگبار فرا گرفت، و تا آزادى خرمشهر - عملیاتى که در آن ستون فقرات نیروهاى اشغالگر شکست، و هزاران نفر از آنان به وضع ذلتبارى اسیر شدند - جنگ خونین و مستمرى را که خبرهاى آن در صدر اخبار جهان بود فراموش کرد.
*تاریخ ملت ما در فصلى سیاه، تلخ و خونین آمیخته به انواع دشمنیها و کینهورزیهاى رژیم امریکاست. بیستوپنچ سال حمایت از رژیم دیکتاتور و جلاد پهلوى، با آن همه جنایاتى که وى نسبت به ملت ما مرتکب شد. غارت اموال این ملت با همدستى شاه، مقابلهى جدى با انقلاب در آخرین ماههاى عمر رژیم شاه و تشویق وى به سرکوب تظاهرات میلیونى مردم. کارشکنى نسبت به انقلاب به وسائل گوناگون در اولین سالهاى پیروزى، تماس تحریکآمیز سفارت امریکا در تهران با عناصر ضدانقلاب، کمک به کودتاچیان، کمک مستمر به عناصر تروریست و ضدانقلاب در خارج از کشور، بلوکه کردن نقدینهها و اموال ایران و عدم تحویل اجناسى که بهاى آن مدتها قبل دریافت شده است، عدم تحویل اموالى که شاه از بیتالمال برداشته و به نام خود در بانکهاى امریکا گذارده بود، تلاش براى محاصرهى اقتصادى و ایجاد جبههى متحد غرب علیه ملت ما، حمایت آشکار و مؤثر از عراق در جنگ علیه ما و بالأخره لشگرکشى بىمنطق قلدر مآبانه به خلیجفارس و در خطر قرار دادن جدى امنیت و آرامش منطقه.
*من لازم مىدانم مؤکداً بگویم، که این ادعانامه علیه سردمداران رژیم امریکاست، و نه علیه ملت امریکا؛که خود در صورت اطلاع از آنچه دولتش با ملتى کرده پاى آن ادعانامه را امضا خواهد کرد.
*در سازمان ملل دو تبعیض ناروا هست؛ حق وِتوُ و عضویت دائم در شوراى امنیت؛ این دو تبعیض باید برداشته شود.این تنها چیزى است که مىتواند سازمان ملل و شوراى امنیت را به راستى همان کانونى کند که همهى ملتها به آن دل ببندند، و مسائل فیمابین خود را در آن حل کنند؛ و گر نه همیشه مثل امروز شوراى امنیت جایى خواهد بود براى صدور احکام بىاعتبار و دستورهاى بىعمل، و همیشه مثل امروز ملتها احساس خواهند کرد که جایى براى حل مسائل بینالمللى وجود ندارد، و خشونت تنها راه پیشبرد کارهاست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]