سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همانا خدا را بندگانى است که آنان را به نعمتها مخصوص کند ، براى سودهاى بندگان . پس آن نعمتها را در دست آنان وا مى‏نهد چندانکه آن را ببخشند ، و چون از بخشش باز ایستند نعمتها را از ایشان بستاند و دیگران را بدان مخصوص گرداند . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 89 تیر 31 , ساعت 9:37 عصر
 
محمد تورنگ در سایت آتی نیوز می نویسد: غرض اصلی از نوشتن این سطور شاید اتمام حجتی باشد؛ با شما جناب اقای اسفندیار با تمام اعتمادی که به تفکرات و دیدگاه های شما در خصوص مسائل عقیدتی داشتم و بارها با شنیدن اقوال مختلف در خصوص افکار و اندیشه های شما، با کسانی که آنها را نقل می کردند به مباحثه و دفاع می پرداختم، و از هیج کوششی در این راه دریغ نکردم و امید که عند الله ماجور هستم.

اما با مشاهده مشروح سخنان شما در جمع گروهی از طلاب و روحانیون که در یکی از سایتهای خبری درج شده بود و متعاقب آن دیدن فایل تصویری، سخنرانی جنابعالی قلم را دیگر یارای سکوت نبود. فکر می کردم شاید این سخنان خط بطلانی باشد بر تمام اقوالی که از شما بیان می شد و دل متدینین و دلسوزان انقلاب را به در می آورد، اما نه تنها از ابهامات نکاست، بلکه خیلی از آن اقوال را تائید و ابهمات بسیار دیگری نیز افزود.

بنا بر آنچه در کتب تاریخى و کتب روایى و فقهى آمده : اگر عالمانه به عنوان مثال به اصول کافى مراجعه کنید، در خصوص ائمه، تاریخ ولادت و وفات و شهادتشان را ذکر مى کند، و به همین شیوه «شهید قدس سره» در دروس و همین نحو صاحب حدائق در حدائق، در هنگام دفن امام جعفر صادق (علیه السلام) حضرت موسی بن جعفر 5 قطعه برای کفن ایشان تدارک دیده بودند یکی از قطعات عمامه اى است که«کان لعلى بن الحسین» این یادگارى از على بن الحسین امام سجاد(علیه السلام) است.

آیا می دانید پیام این حرکت چه چیزی است، پیام موسی بن جعفر (علیه السلام)چه بوده، دلالت التزامیه حضرت چیست، یکی از تفاسیر این است که امام هفتم عمامه على بن الحسین را قطعه کفن او قرار داد براى این که بفهماند حرکت ابى عبدالله(علیه السلام) را اگر امام صادق هم شرایطش فراهم مى شد انجام مى داد.

شما فکر می کنید که امام صادق که براى بیان احکام عمرش را مصرف مى کند، براى این بوده که کار آسانى است ، اگر شرایط فراهم بود امام صادق همان ابى عبدالله علیه الصلوه و السلام بود. چون«کلهم نور واحد طاب و طهر بعضکم من بعض خلقکم الله انواراً» اینها انوارند نورند روشنایى اند حقیقت اند. نور و حقیقت، باطل درش راه ندارد.«فجعلکم فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» چون نورند، خیّر محض هستند.

جناب مشایی در سخنان خود مطالبی گفته اید که به عنوان یک شاگرد مکتب امام صادق (ع) شرم از تکرار آنها دارم، واقعا شما فکر می کنید مقام نبی مکرم اسلام که درود تمام عرشیان و فرشیان بر او باد و حضرت صدیقه اطهر سلام الله علیها در مقابل حضرت حجت روحی فداه در مرتبه فرق میان طلا؛ نقره و برنز است.

جناب اسفندیار بجای آن ادعا که دعای عهد را همیشه بعد از نماز صبح خود می خوانید که بسیار هم بجا و قابل تقدبر است البته اگر ریا نشود، یک بار زیارت جامعه را بخوانید شاید این فراز متنبهتان کند: «ان ذکر الخیر کنتم اوّله و اصله و فرعه و معدنه و ماواه و منتهاه» (ریشه خوبى ها شما هستید. شاخ و برگ خوبى ها شما هستید. همه خوبى ها از شما سرچشمه مى گیرد همه خوبى ها از خانه محقّر زهرا سلام الله علیها سرچشمه مى گیرد. یازده امام از نسل او هستند امیرالمومنین همسر او هست) «بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع على الأرض الا باذنه و بکم ینفس الهم و بکم یکشف الضر» همه عالم خلق شده براى انسان کامل. بکم فتح الله یعنى همه عالم براى شما آفریده شده همه عالم براى رسول الله آفریده شده،عالم آفریده شده براى انسان کامل، 23 سال حضرت را رنجاندند، امّا در جواب آنها فرمود:«اللهم اهد قومى فانهم لایعلمون» همه عالم اگر آفریده شده این چنین انسانى بیاید ارزش دارد. معناى لولا لما خلقت الافلاک این است. معناى بکم فتح الله و بکم ینزل الغیث این است. یعنى همه عالم. تمام علل و عوامل نظام خلقت و طبیعت با اراده خداوند بهم دست داده، تا انسانهایى همانند على همانند حسن همانند زهرا و همانند حسین بیایند. البته توصیه می کنم همیشه قبل از خواندن زیارت جامعه الله اکبری بگوئید براى اینکه یک وقت در اثر ناآگاهى به اشتباه نیفتید. و خیال نکنید که اینجا زیاده روى شده، در حالتى که حقیر معتقدم زیارت جامعه مقام ائمه را کمتر از حقیقت ائمه بیان کرده است.

شاید شعر حافظ که اشاره به قران خواندن از حفظ با چهارده روایت را خیلی شنیده اید، ولی لطفا برای دفعات بعد اگر خواستید ایه ای را بخوانید سعی کنید یاداشت کنید و حداقل معنی ان را از روی همین ترجمه های فارسی نگاهی بکنید، تا دچار اعوجاج در فهم و درک آیات نشوید، و استناد باطل نکنید عین مطلب شما را ذکر میکنم (( در حجة‌الوداع مؤمنین همراهش بودند، باز می‌ترسید جانشینش را معرفی کند. از خودم که نمی‌گویم از شما (خطاب به حضار) شنیدم. اگر نیست بگویید نیست. این ایه قرآن است: و الله یعصمک من الناس و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک)).

در مرحله اول اصل آیه این گونه است : یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ (سوره المائدة 67) حال اینکه آیه را جا به جا می خوانید بماند.
در مرحله بعد برای روشن شدن فکر شما و خوانندگان عزیز معنی آن را از چندین قران ترجمه فارسی شده ذکر می کنم :
[اى پیامبر] آنچه از پیام الهى از جانب آفریدگار پروردگارت بر تو نازل فرموده شده [به امّت‏] ابلاغ کن! و اگر چنین نکنى به وظیفه‏ى رسالت خود عمل نکرده‏اى. [بدان‏] خداوند تو را از فتنه و آسیب مردم، مصون میدارد. همانا خداوند کافران را هدایت نمى‏فرماید ../ترجمه قران به فارسی صفارزاده.
اى رسول من، برسان همه آنچه فرستادم به تو بى شکوهى از دشمن. وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ و اگر بعضى نرسانى، بدانک از کافران ترسانى چنان بود چون دیگرها نارسانیده به ایشان، وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ و خداى تعالى نگاه داردت از همه مردمان، إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ خداى تعالى ندهد مر اختیار کنندگان کفر را ایمان./ ترجمه قران به فارسی نسفی
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ اى پیغامبر فرستاده! بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ میرسان آنچه فرو فرستاده آمد بتو از خداوند تو، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ و اگر نرسانى [و چیزى باز گذارى‏] فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ همچنانست که هیچ چیز (5) از پیغامهاى وى نرسانده باشى، وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ و اللَّه نگه دارد ترا از مردمان، إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ (67) که اللَّه راهنماى ایشان نیست که در علم وى کفر را اند./ ترجمه قران به فارسی کشف الاسرار
اى پیغامبر برسان آنچه فرود آورده شده است بسوى تو از جانب پروردگار تو و اگر نکردى نرساننده باشى پیغام خدا را و خدا نگاهدارد ترا از مردمان هر آئینه خدا راه نمى‏نماید گروه کافران را/ ترجمه قران به فارسی دهلوی
یا پیغامبر برسان آنچه فرستاده آمد سوى تو از خداوند تو، و اگر نه کنى نه رسانیده باشى پیغام او و خداى نگاه دارد ترا از مردمان، که خداى نه راه نماید گروه کافران را/ (ترجمه قران به فارسی ترجمه طبری)
اى تو که رسولى! برسان آنچه فرو فرستیده اند به تو از خداى تو، و اگر نکنى، نرسانیده باشى رسالت وى بجملگى، و خداى تعالى نگاه مى‏دارد ترا از مردمان، که خداى راه ننماید گروهانى را که ایشان کافر باشند/ ترجمه قران به فارسی تاج التراجم
اى رسول، برسان آنچه را که از [جانب‏] پروردگارت به سوى تو فرو فرستاده شده است و اگر [این کار را] نکنى، رسالتش را نرسانده‏اى. و خداوند تو را از [شرّ] مردم حفظ مى‏کند. خداوند گروه کافران را هدایت نمى‏کند (67)/ ترجمه قران به فارسی انصاری
اى پیامبر! آنچه را از سوى پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولایت و جانشینى حضرت على) اعلام کن و اگر چنین نکنى، رسالت الهى را نرسانده‏اى و (بدان که) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و کسانى که تحمّل شنیدن این پیام مهم را ندارند) حفظ مى‏کند. همانا خداوند گروه کافران را هدایت نمى‏کند./ ترجمه قران به فارسی نور
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند. (67)/ ترجمه قران به فارسی آیت الله مکارم شیرازی

اى پیمبر ابلاغ کن آنچه را فرود آمد بر تو از پروردگارت و اگر نکنى نرسانده باشى پیام او را و خدا نگه مى‏داردت از مردم همانا خدا هدایت نکند گروه کافران را (67)/ ترجمه قران به فارسی معزی
اى پیغمبر برسان آنچه فرو فرستاده شد بتو از پروردگارت و اگر نکردى پس نرسانیده خواهى بود پیغامهاى او را و خدا نگاه میدارد ترا از مردمان بدرستى که خدا هدایت نمى‏کند گروه کافران را (67)/ ترجمه قران به فارسی مصباح زاده
اى فرستاده ما، آنچه را از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن، و اگر نکنى (گویى هیچ) پیام او را ابلاغ نکرده‏اى و خداوند تو را از (فتنه و شر) مردم نگه مى‏دارد، بى‏تردید خداوند گروه کافران را هدایت نمى‏کند./ ترجمه قران به فارسی حضرت ایت الله مشکینی (ره)
اى رسول آنچه از پروردگارت بر تو فرود آمده بمردم برسان و اگر نرسانى رسالت خود را نرسانیده‏ئى و خدا تو را از شر مردم نگاه میدارد، همانا خدا جماعت کافرین را هدایت نمیگرداند [67]/ ترجمه قران به فارسی مخزن العرفان
اى پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوى تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنى پیام او را نرسانده‏اى و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه مى‏گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایى نمى‏کند./ ترجمه قران به فارسی _گرمارودی
اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده‏اى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مى‏دارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمى‏کند. (67)/ ترجمه قران به فارسی فولادوند
اى پیغمبر برسان آنچه فرو فرستاده شد بتو از پروردگارت و اگر نکردى پس نرساینده خواهى بود پیغامهاى او را و خدا نگاه میدارد ترا از مردمان بدرستى که خدا هدایت نمیکند گروه کافران را (67)/ ترجمه قران به فارسی علامه شعرانی
اى فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار بتو نازل شده برسان و اگر نکنى (نرسانى) اصلا پیغام پروردگار را نرساندى و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى‏دارد زیرا خدا کافران را هدایت نمى‏فرماید (به مقاصدشان نمى‏رساند) (67)/ ترجمه قران به فارسی المیزان علامه طباطبائی
اى پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانى تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده‏اى، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوى دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتى) راهنمایى نخواهد کرد. (67)/ ترجمه قران به فارسی حکیم الهی قمشه ای

جناب آقای مشایی کجای این همه ترجمه که ماحصل تلاش مراجع، علما، حکما و ادبیان این مرز و بوم از قدیم و جدید است اشاره ای به ترس حضرت رسول (ص) دارد، که می گوئید حضرت از ابلاغ رسالتش در حجه الوداع می ترسیده، بردار عزیز اگر کلمه یعصمک را به ظن خود به معنای ترس گرفتید که معنی آن را برایتان ذکر کنم.
یَعْصِمُکَ اى یحمیک و یحفظک یعنى ترا حمایت میکند و ترا نگه می دارد از عصام القربة گرفته شده است و آن نخ یا چرمی است که با آن سر مشک را می بندند تا محتوى آن نریزد.

جا دارد به ادب و حیای علمای حاضر در جمع درود بفرستم، با اینکه متوجه خطای شما بودند ادب کرده و پاسخ نگفته اند که به آنها اشاره می کنید این را از شما شنیده ام، لطفا توضیح دهید چه چیزی را و از که شنیده اید از کدام عالم دینی نقل می کنید در همین جا باید به ان منبرهایی که از آن تعریف می کنید و بزرگ شدن خود را پای انها بیان می نمائید تاسف بخورم، آیا همین گونه معلومات را اموزش دیده اید یا از آن منبرها چیز هایی یک در میان به یاد دارید و محفوظات خود را وحی منزل می دانید، بردار من پای منبر بودن یک چیزی است و پای مکتب بودن چیز دیگر.

جناب اقای مشایی قشنگ صحبت کردن و زیاد صحبت کردن ملاک حقیقت نیست بلکه درست صحبت کردن ملاک حق است. البته نگارنده برای اینکه شبهه ای پیش نیاید به تفاسیر زیر نیز مراجعه کردم و هرچه بیشتر گشتم معنای متبادر به ذهن شما را غریب تر یافتم.

جوامع الجامع ج‏2، ص: 101 - برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 537- معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص: 70- لطایف الاشارات- المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج‏2، ص: 219- لباب التاویل فی معانی التنزیل - کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج‏3، ص: 181 - الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل - فی ظلال القرآن، ج‏2، ص: 937- شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏1، ص: 255 - زاد المسیر فی علم التفسیر، ج‏1، ص: 569 - روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج‏3، ص: 365 - الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج‏2، ص: 299 - جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص: 404 - الجامع لأحکام القرآن، ج‏6، ص: 244 - جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏6، ص: 200 - غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج‏2، ص: 616 - تفسیر سور آبادى، ج‏1، ص: 588 - تفسیر روح البیان، ج‏2، ص: 418 - تفسیر الوسیط (الزحیلی)، ج‏1، ص: 481 - التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج‏4، ص: 225 - التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج‏6، ص: 263 - التفسیر المظهری، ج‏3، ص: 145 - التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏3، ص: 1137 -
تفسیر القرآن العظیم (ابن أبی حاتم)، ج‏4، ص: 1174 - التبیان فی تفسیر غریب القرآن، ص: 153 - تاج التراجم فی تفسیر القرآن للأعاجم، ج‏2، ص: 604 - أحکام القرآن (الجصاص)، ج‏4، ص: 107 - مواهب علیة، ص: 253 - کوثر، ج‏3، ص: 208 - تفسیر نور، ج‏3، ص: 128 - تفسیر نمونه، ج‏5، ص: 3 - تفسیر شریف لاهیجی، ج‏1، ص: 683 - تفسیر خسروی، ج‏2، ص: 423 - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏7، ص: 115 - ترجمه المیزان، ج‏6، ص: 63

جناب اسفندیار اگر وقت کردید و البته می توانید به تعدادی از اینها که فارسی هستند مراجعه کنید، البته اگر آنها را هم قد و اندازه ابن سینا می دانید، متون عربی پیش کش ترسم از آن است که دوباره مطلب تازه ای کشف کنید و زحمت ما را زیاد.

در این خصوص که در بیاناتتان از اختلاف نظر ریاست محترم جمهور با رهبری سخن راندید از اینکه دوران اسلام حاکمیت علی (ع) تمام شده، خود را در جرگه سالکین شمردید، دوباره بر دوستی مردم ا . س . ر . ا . ئ .ی .ل صحه گذاشتید، از شاهکارهایتان در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران سخن راندید، مدیریت نوح را زیر سوال بردید و مانند مد روز سیاسی کشور تعریضی هم به آیت الله هاشمی رفسنجانی نمودید بگذریم، اما این سوال باقی است اصرار شما بر ورود به مسائل دینی چیست؟ برادر عزیز به خدای واحد قسم هیچ کس از اینکه شما در مسائل دینی ورود نکنید ناراحت نمی شود، لطف کنید به مسائل حوزه کاری خود برسید و این عرصه را برای اهل فن خود بگذارید و این قدر شایعه سازی و حاشیه برای رئیس جمهور محترم و خدوم نیافرینید.

در خاتمه سوالهای بی پایانی است که پاسخ گویی شفاف و بدون سفسطه شما را می طلبد :
منظور شما از اینکه می گوئید که انبیاء – اولیا – اوصیا را هم متهم به سحر می کردند و قس علی هذا، بنده را نیز متهم به سحر می کنند چیست ؟ خودتان را در کدام واحد تعریفی می بینید کمی فکر نکرده اید که اقسام دیگری هم وجود دارد؟

جناب مشایی شما چه اصراری به استفاده از کلمه ا . س . ر . ا.ئ. ی .ل دارید در حالی که مقام معظم رهبری همیشه آن را ر‍ژیم غاصب صهیونیستی اعلام می کنند.

جناب اسفندیار از 27 فص فصوص الحکم ابن عربی که بگذریم پیشنهاد می کنم، اگر در توان خود می بینید نگاهی به «فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه» بیاندازید و بعد شاید معنی نقره و برنز و طلا را بهتر درک کنید.
دست ساقی چون سر خم را گشود جز محمد هیچکس آنجا نبود
فاش میگوید به ما لوح و قلم از وجود چهارده بی بیش و کم
چهارده منصور منصور آمده کلهم نور علی نور آمده

اللهم وفّقنا لما یحبّ و ترضى


لیست کل یادداشت های این وبلاگ