«کارمن بنلادن» دختری از مادری ایرانی و پدری سوئیسی به واسطه ازدواج با یسلام بنلادن - برادر اسامه بنلادن - در کتابی با نام «در قلمرو پادشاهان» که به فارسی نیز ترجمه شده گوشهای از این بازتابها را در کتاب خود آورده که بخشهایی از آنرا درادامه میخوانید.
او سالهادرعربستان زندگی کرد و خاطرات دست اولی از خانواده سلطنتی عربستان و خانواده بن لادن دارد.
*وقایعی که در سال 1979 در ایران رخ داد - انقلاب مردمی و اسلامی علیه شاه در این کشور - بلافاصله چهره دنیای عرب را دگرگون کرد.
کسانی که سالها در عربستان سکوت کرده بودند و با غربگرایی رو به رشد این کشور مخالف بودند، ناگهان عرصه را برای مبارزه و قیام آماده دیدند. اسلام به زودی سیمای کل جهان را تغییر داد و این ابتدای راه بود.
* از آن پس تا ماهها مهمانیهای پنجشنبه شبهای ما عرصهای برای مجادلات سیاسی بر سر مسائل ایران بود و همه در پی کسب اخبار جدید بودند.
آیتالله خمینی اعلام کرد در اسلام چیزی به نام شاه مسلمین وجود ندارد. او دولت وهابی عربستان را به شدت به باد انتقاد گرفته بود و این به معنای ترسی عمیق بود که به جان خانواده سلطنتی و تمام اعیان و اشراف عرب افتاده بود.
آنها منافع خود را به کلی در خطر میدیدند. یسلام و برادرانش نیز دست و پای خود را گم کرده بودند و نمیدانستند چه کار باید بکنند.
* اگرچه میترسیدم اما میدانستم که خطر مستقیماً تهدیدم نمیکند. ولی خانواده سلطنتی آلسعود که کل کشور را میگرداندند، به شدت دچار اضطراب و سردرگمی شده بودند.
آنها میترسیدند و میدانستند همه چیزشان را خواهند باخت. انقلاب اسلامی ایران، نقش آنها را در عالم اسلامی به کلی زیر سوال برده بود و تاثیرات آن حتی در مردم کوچه و خیابان نیز مشهود بود.
زنهایی که روبندههای خود را برداشته بودند، دوباره آنها را به چهره میزدند. پلیس مذهبی بسیار سختگیرتر از قبل شده بود. مسجدها آوای اذان خود را بلندتر کرده بودند و مردم بیشتری را به نماز جماعت دعوت میکردند. همه جا تابلوی هشدار دهنده درباره رعایت حجاب و پوشاندن دست و پاها نصب شده بود.
پلیس مذهبی حق داشت خانه افراد مشکوک را بدون اجازهنامه رسمی تفتیش کند. آنها ضبط صوتها را خرد میکردند اگر الکل در خانه مییافتند، صاحبخانه را با کتک میبردند و به زندان میانداختند و قطعا حکم شلاق برایش صادر میکردند.
آنها با عروسک بچهها نیز مشکل داشتند و تمام عروسکها را از مغازهها جمع کردند. برای آنها عروسک حکم ویسکی را داشت و حرام بود، چرا که در آیین وهابیت هر نوع چهرهپردازی هنری رقابت با خدا محسوب میشود. تنها عروسکی که در کل عربستان باقی ماند، عروسکی بیچهره با بدنی بدون توازن به نام عایشه بود.
*یک روز صبح در ماه نوامبر،" یسلام " با هول و هراس از شرکت به خانه آمد و گفت: «مکه تسخیر شده است،صدها خشکه مقدس دو آتشه به مسجد مکه ریختهاند و اداره مقدسترین مکان اسلامی در جهان را به دست گرفتهاند. در ساعات اذان، رهبرشان بیانیههای آتشین علیه آلسعود و رشوهخواری و فساد آنها صادر میکند و بیش از همه، شاهزاده نایف، عهدهدار امور مکه را هدف قرار داده است.»
آنها برای رسیدن به هدف خود از اتاقکهای خالی در اطراف مکان مقدس که متعلق به شرکت بنلادن بود و هرگز مورد بازرسی قرار نمیگرفت، استفاده کرده بودند و ما قطعا اولین کسانی بودیم که از موضوع باخبر میشدیم.
این اتاقکها برای نگهداری اسباب و وسایل کارگران شرکت بود. هنگامی که شورشیها مکه را تصرف و در پی اولین بانگ اذان بیانیههای خود را قرائت میکنند، یکی از کارگران بنلادن بلافاصله تلفن میکند و حادثه را برای یسلام شرح میدهد، ولی تلفن او نیمه تمام باقی میماند،چون شورشیها خطوط تلفن مکه را قطع میکنند.
*وقتی شاه خالد خبردار شد، اولین کاری که کرد، قطع تمام خطوط تلفنی در کشور بود. من نمیتوانستم با مادرم تماس بگیرم و او را از نگرانی احتمالی - در صورت آگاهی از اخبار - برهانم. ولی هیچ راهی برای تماس تلفنی در کشور وجود نداشت، به دستور شاه، روزنامهها نیز چند روز اول هیچ خبری از اتفاقات مکه چاپ نکردند، ولی شایعهها و اخبار ضد و نقیض، دهان به دهان میگشت، فرودگاههای کشور نیز به دلیل قطع خطوط تلفن دچار مشکل شده بودند و هدایت ترافکی هوایی از دستشان خارج شده بود.
* پس از روزها و شبها گفتوگو و بحث و تبادل نظر در مورد مذاکرات دوستانه با شورشیها، بالاخره صبر شاه تمام شد و دستور دخالت ارتش را صادر کرد. هواپیما در پی هواپیما به مکه میرفت، اما نیروهای نظامی موفق نمیشدند، بدون جنگ، مکه را بازپس گیرند.
* بالاخره از نیروهای ویژه فرانسوی به نام جی. آی.جی.ان کمک خواسته شد و آنها ظرف مدتی کوتاه، مکه را از شورشیها بازپس گرفتند و اغلب آنها را به قتل رساندند (طبیعی است که نیروهای فرانسوی مسلمان نبودند و اجازه ورود به مکه را تحت هیچ شرایطی نداشتند.) از آنجا که در عربستان اخبار حقیقی تحت هیچ شرایطی منتشر نمیشود، شایعهها مدام افزایش مییافت: فرانسویها پیش از ورود به مکه، تشهد خواندهاند، آنها مسلمانان فرانسوی بودند... آنها شورشیها را با جریان برق شکنجه کرده و کشتهاند... آنها اصلا فرانسوی نبودند...شورشیها خودشان فرار کردند و هنوز هم دستگیر نشدهاند... .
بلافاصله پس از آرام شدن اوضاع داخلی مکه، عدهای دستگیر و دهها نفر در مکانهای عمومی اعدام شدند. هیچکس تا هفتهها پس از این واقعه آرام نخوابید.
دسامبر همان سال شورش دیگری در یکی از شهرهای شرقی عربستان رخ داد و کشتههای بسیاری بر جا گذاشت، شهر قاتیف مرکز استقرار شیعههای عربستان بود. شیعه، مذهب رسمی ایرانیان است.
این گروه رسمی که در عربستان به شدت سرکوب شده بودند پس از سالها سکوت تحت تاثیر انقلاب ایران و آیتالله خمینی، در روز به شهادت رسیدن امام حسین، نوه حضرت محمد(ص) ، به خیابانها میریزند تا یاد او را زنده نگه دارند.
این آیین در کشورهایی که مسلمانانش پیرو مذهب شیعه هستند هر ساله انجام میشود و «مراسم عاشورا» نام دارد. پلیس وهابی عربستان بدون آنکه به آنها تذکری بدهد، به خیابانها میریزد و شماری از این شیعیان را به قتل میرساند.
این عمل موجب اغتشاش فراوان میشود و درگیریها چندین روز ادامه میِیابد. ترس یسلام با آگاهی یافتن از این وقایع، بیشتر و بیشتر میشد و من هر چه تلاش میکردم، نمیتوانستم او را آرام کنم . خودم نیز همچون او دچار وحشت و سردرگمی بودم. چه اتفاقی قرار بود برای ما بیفتد؟
* هنوز سه هفته از شورش در مکه نگذشته بود که ارتش کمونیستی شوروی، افغانستان را اشغال کرد. به نظر میرسید درهای دنیا به روی ما بسته میشوند. در ایران انقلاب شده بود. مکه ناامن بود و اکنون افغانستان در چنگ روسها بود. ضمن آنکه تب اسلامگرایی نیز همه جای دنیا را فرا گرفته بود.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]