[ و ابو جحیفه گوید از امیر المؤمنین ( ع ) شنیدم که مى‏گفت : ] نخست درجه از جهاد که از آن باز مى‏مانید ، جهاد با دستهاتان بود ، پس جهاد با زبان ، سپس جهاد با دلهاتان ، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید ، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 89 تیر 22 , ساعت 10:13 صبح

 

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

در یکی از روستاههای حاشیه شهر کرمانشاه و در گرمای بالای 40 درجه این شهر خانواده‌ای بی بضاعتی در زیر چادر به شکل بسیار اسفباری زندگی می‌کنند که دل هر رهگذری که بر حسب اتفاق از آن مسیر عبور می‌کند را به درد می‌آورد.

در حالی که کشور و به تبع آن شهر کرمانشاه به دلیل گرمای بالای 41درجه در تعطیلی کامل به سر می‌برد و اغلب مردم برای در امان ماندن از گرما یا به مناطق طبیعی خوش آب و هوا مسافرت کرده یا در منزل خود در محیطی مناسب و زیر کولرها گازی و... تابستان گرم امسال را پشت سر می‌گذرانند، خانواده‌ای بی بضاعت و رنج دیده در بیابانهای اطراف کرمانشاه در نزدیکی روستای به نام "کرناچی" زیر چادری فرسوده زندگی مشقت باری را تحمل می‌کنند.

سرپرست این خانوار که خانمی رنج کشیده است به همراه دو دختر 15و 13ساله و یک پسر نوجوان 17ساله در حالی در زیر این چادر به سختی زندگی می‌کنند که بعد از پیگیریهای بسیار به دلیل عدم حمایت مسئولان ناچار به روی آوردن به بیابان شده‌اند.

بر اساس مشاهدات وضعیت زندگی این خانواده بی بضاعت در زیر چادری فرسوده بدون امکانات بهداشتی اولیه آنچنان دردناک است که شاید در نگاه اول کسی باور نکند که خانواده‌ای در این چادر یک ماه است زندگی می‌کند.

برای آگاه شدن از وضعیت این خانواده پس از اصرار فراوان با سرپرست این خانواده گفتگو کرد، وی در ابتدا فکر می‌کرد که بالاخره از طرف مسئولان برای رسیدگی به وضعیتشان به آنجا رفته ایم، اما وقتی که متوجه شد خبرنگار هستیم اندکی تأمل کرد ولی بعد درد دل خود را آغاز کرد.

خانم بتول پورچراغ سرپرست این خانوار در گفتگو با خبرنگار مهر در کرمانشاه، با اشاره به مشکلات عدیده زندگیش و وضعیت پیش آمده برای خود و فرزندانش، گفت: شوهرم مدت چهار سال است که از بیماری حاد روانی رنج می‌برد، طی این مدت تلاش بسیاری برای بهبود وضع وی انجام دادم اما بی فایده بود بالاخره پس از تلاش فراوان سال گذشته موفق شدم او را به کمیسیون پزشکی ببریم تا نسبت به تایید بیماری او و تحت پوشش قرار گرفتن از سوی بهزیستی اقدام شود.

وی افزود: کمیسیون پزشکی بعد از بررسی، بیماری همسرم را تایید کرد و ما را جهت تحت پوشش قرار گرفتن توسط بهزیستی به این سازمان معرفی کردند.

خانم پور چراغ ادامه داد: از سال گذشته تا کنون به طور مکرر به بهزیستی کرمانشاه مراجعه می‌کنم تا شاید با تحت پوشش قرار گرفتن کمکی به خانواده ما شود اما متاسفانه هر بار که به این اداره مراجعه می‌کنم در پاسخ به من می‌گویند که چون بودجه کافی نداریم نمی‌توانیم خانواده شما را تحت پوشش قرار دهیم.

وی با اشاره به پیگیریهای بسیاری که برای رفع مشکلاتش انجام داده، گفت: به همین منظورنامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشتم تا شاید به دردها و مشکلاتم از سوی ایشان رسیدگی شود اما متاسفانه تا کنون پاسخی دریافت نکرده ام.

خانم پور چراغ در ادامه مشکلات پیش آمده برای خود و خانواده‌اش را ناشی از عدم توجه مسئولان دانست و اظهار داشت: عدم حمایت و توجه مسئولان باعث شده که خانواده من به این وضعیت اسفبار دچار شوند، الان نزدیک به یک ماه است که خود و دو دختر 15و 13ساله و پسر 17ساله‌ام در حاشیه این روستا در زیر یک چادر فرسوده زندگی پر مشقتی را می‌گذرانیم و هر چه پیگیری کردیم کسی به دادمان نرسید.

سرپرست این خانوار بی بضاعت کرمانشاهی خاطر نشان کرد: دیگر تاب و توان برایم باقی نمانده و دیگر طاقت دیدن اشکهای فرزندانم را ندارم در صورت ادامه چنین وضعیتی به زندگی خود خاتمه خواهم داد.

پسر 17 ساله خانواده مستثنی از سایر جوانان کرمانشاه نیست و مانند اغلب این قشر بیکاری گریبان او را گرفته و هر چه تلاش می‌کند کاری بیابد، موفق نمی‌شود، البته چندباری برای کارگری و بنایی او را برده اند، اما دائمی نیست و از سویی درآمد بسیار کم کفاف سیر شدن شکم پنج نفر را نمی‌دهد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ