سه شنبه 89 تیر 15 , ساعت 9:48 عصر
بیوه 91 سالهای که ظاهرا به تنهایی در خانهاش در انتهای جادهای در منطقهای دورافتاده در پنسیلوانیا زندگی میکرده است، در واقع تنها نبوده و شوهر و خواهر دوقلویش نیز همراه او بودهاند؛ اما جسد آنها.
به گزارش آسوشیتدپرس، جین استیونز به راحتی تمام اجساد مومیایی شده آنها را از گور خارج کرده و به مدت بیش از یک دهه در خانه نگهداری کرده است، تا اینکه پلیس ماه گذشته موفق به کشف موضوع میشود.
این اقدام تا حد زیادی ناشی از ترس او بوده است. استیونز به خبرنگاران گفت: پذیرفتن مرگ برای من بسیار سخت است.
در حالی که پلیس ایالتی همچنان در حال تکمیل تحقیقات خود است و اتهامی علیه وی مطرح نشده، استیونز آرزو کرد که میتوانست بار دیگر در کنار جیمز استیونز شوهر 60 سالهاش که در سال 1999 درگذشته و جون استیونز خواهر دو قلویش که اکتبر گذشته جان باخته است، باشد.
وی که میداند مردم ممکن است چه فکرهایی را در مورد او بکنند، دلایلی برای خود دارد که پیچیده و غم انگیز و به نوعی جالب هستند.
اگرچه جون در فاصله 200 مایلی آنها در وست هارتفورد کانکتیکوت زندگی میکرده، اما هفتهای چندین بار با هم تلفنی صحبت میکردند و جون اغلب برای او نامه هم مینوشته است. این دو قلوها که با دو برادر ازدواج کرده بودند، میهمانان افتخاری مراسم دیدار دوباره دانش آموزان دبیرستان کمپ تاون در سال 1937 بودند.
جون سال گذشته به سرطان مبتلا شده و هنگامی که جین به عیادت او رفت، از درد زیادی رنج میبرده است. آنها در یک تخت خوابیده و جین پشت او را میمالیده است. در 2 اکتبر جون درگذشته و در حیات پشتی خانه خواهرش دفن میشود اما نه برای مدت زیادی.
استیونز گفت: من فکر میکنم زمانی که آنها در خاک میگذاری، زمان خداحافظی است. اما به این شکل من میتوانستم او را لمس کرده و به او نگاه کنم و با او حرف بزنم.
او خواهرش را نگاه داشت و بهترین لباس او را به تنش کرده و در یک اتاق خواب قرار داد و با عطر گران قیمتی که مورد علاقه خواهرش بود، سراپای او را عطر آگین کرد.
وی برای نگهداری شوهرش نیز استدلالات مشابهی دارد. جیمز که از سربازان جنگ جهانی دوم بوده است در قبرستانی در نزدیکی خانه دفن شده بود، اما با کت و شلواری تیره و پیراهنی سفید و کراواتی آبی روی کاناپهای در گاراژ نگهداری میشده است.
جین گفت: میتوانستم او را ببینم، به او نگاه کنم و لمسش کنم. شاید عدهای احساس وحشتناکی را در این مورد داشته باشند و بگویند چرا به یک آدم مرده نگاه میکنی. اما من احساس متفاوتی را نسبت به مرگ آنها دارم.
بخشی از نگرانی او این است که شاید پس از مرگ چیزی وجود نداشته باشد. اما وی میگوید هر بار که شبها از خواب بیدار میشود به ستارههای آسمان و گوزنها نگاه میکند میگوید: حتما کسی اینها را خلق کرده است و من مانند یک قارچ سبز نشده ام.
وی میگوید: من معمولا به کلیسا نمیروم، اما میخواهم ایمان داشته باشم.
دکتر هلن لاورتسکی از روانشناسان دانشگاه «یو.سی.ال.ای» که در مورد دیدگاه افراد کهنسال در مورد مرگ تحقیق میکند، میگوید: افرادی که مذهبی نبوده و به این مسائل اعتقادی ندارند، معمولا با مرگ نیز مشکل دارند؛ چرا که نگرانند مرگ پایان واقعی آنها باشد. برای آنها مرگ وجود ندارد و آنها مرگ را انکار میکنند.
به گفته وی، استیونز نمونه حاد این حالت است. او اجساد را دوباره از خاک بیرون کشیده و از نگهداری آنها در خانه احساس رضایت میکرده است. او با بازگرداندن اجساد با مرگ مبارزه کرده است.
وی دلیل دیگری نیز داشته است. او از نظر روانی دچار تنگناترسی بوده و هنگامی که اجساد افراد مورد علاقهاش در تابوت قرار میگرفته، خود احساس خفگی میکرده است و به همین دلیل تنها چند روز پس ار تدفین اجساد، آنها را از قبر خارج کرده است.
وی سالها به همین روش زندگی میکرده و هنوز مشخص نیست در انجام این کار چه کسی به او کمک کرده و یا اینکه آیا همسایگانش از این امر آگاه بودهاند یا خیر. خود وی یکی از اقوام دور شوهرش را عامل گزارش دادن به پلیس در این زمینه میداند و میگوید: این کار کثیف و تهوع آوری است.
پلیس هنوز هویت همدستان وی در خارج کردن اجساد از قبر را فاش نکرده است.
به گزارش آسوشیتدپرس، جین استیونز به راحتی تمام اجساد مومیایی شده آنها را از گور خارج کرده و به مدت بیش از یک دهه در خانه نگهداری کرده است، تا اینکه پلیس ماه گذشته موفق به کشف موضوع میشود.
این اقدام تا حد زیادی ناشی از ترس او بوده است. استیونز به خبرنگاران گفت: پذیرفتن مرگ برای من بسیار سخت است.
در حالی که پلیس ایالتی همچنان در حال تکمیل تحقیقات خود است و اتهامی علیه وی مطرح نشده، استیونز آرزو کرد که میتوانست بار دیگر در کنار جیمز استیونز شوهر 60 سالهاش که در سال 1999 درگذشته و جون استیونز خواهر دو قلویش که اکتبر گذشته جان باخته است، باشد.
وی که میداند مردم ممکن است چه فکرهایی را در مورد او بکنند، دلایلی برای خود دارد که پیچیده و غم انگیز و به نوعی جالب هستند.
اگرچه جون در فاصله 200 مایلی آنها در وست هارتفورد کانکتیکوت زندگی میکرده، اما هفتهای چندین بار با هم تلفنی صحبت میکردند و جون اغلب برای او نامه هم مینوشته است. این دو قلوها که با دو برادر ازدواج کرده بودند، میهمانان افتخاری مراسم دیدار دوباره دانش آموزان دبیرستان کمپ تاون در سال 1937 بودند.
جون سال گذشته به سرطان مبتلا شده و هنگامی که جین به عیادت او رفت، از درد زیادی رنج میبرده است. آنها در یک تخت خوابیده و جین پشت او را میمالیده است. در 2 اکتبر جون درگذشته و در حیات پشتی خانه خواهرش دفن میشود اما نه برای مدت زیادی.
استیونز گفت: من فکر میکنم زمانی که آنها در خاک میگذاری، زمان خداحافظی است. اما به این شکل من میتوانستم او را لمس کرده و به او نگاه کنم و با او حرف بزنم.
او خواهرش را نگاه داشت و بهترین لباس او را به تنش کرده و در یک اتاق خواب قرار داد و با عطر گران قیمتی که مورد علاقه خواهرش بود، سراپای او را عطر آگین کرد.
وی برای نگهداری شوهرش نیز استدلالات مشابهی دارد. جیمز که از سربازان جنگ جهانی دوم بوده است در قبرستانی در نزدیکی خانه دفن شده بود، اما با کت و شلواری تیره و پیراهنی سفید و کراواتی آبی روی کاناپهای در گاراژ نگهداری میشده است.
جین گفت: میتوانستم او را ببینم، به او نگاه کنم و لمسش کنم. شاید عدهای احساس وحشتناکی را در این مورد داشته باشند و بگویند چرا به یک آدم مرده نگاه میکنی. اما من احساس متفاوتی را نسبت به مرگ آنها دارم.
بخشی از نگرانی او این است که شاید پس از مرگ چیزی وجود نداشته باشد. اما وی میگوید هر بار که شبها از خواب بیدار میشود به ستارههای آسمان و گوزنها نگاه میکند میگوید: حتما کسی اینها را خلق کرده است و من مانند یک قارچ سبز نشده ام.
وی میگوید: من معمولا به کلیسا نمیروم، اما میخواهم ایمان داشته باشم.
دکتر هلن لاورتسکی از روانشناسان دانشگاه «یو.سی.ال.ای» که در مورد دیدگاه افراد کهنسال در مورد مرگ تحقیق میکند، میگوید: افرادی که مذهبی نبوده و به این مسائل اعتقادی ندارند، معمولا با مرگ نیز مشکل دارند؛ چرا که نگرانند مرگ پایان واقعی آنها باشد. برای آنها مرگ وجود ندارد و آنها مرگ را انکار میکنند.
به گفته وی، استیونز نمونه حاد این حالت است. او اجساد را دوباره از خاک بیرون کشیده و از نگهداری آنها در خانه احساس رضایت میکرده است. او با بازگرداندن اجساد با مرگ مبارزه کرده است.
وی دلیل دیگری نیز داشته است. او از نظر روانی دچار تنگناترسی بوده و هنگامی که اجساد افراد مورد علاقهاش در تابوت قرار میگرفته، خود احساس خفگی میکرده است و به همین دلیل تنها چند روز پس ار تدفین اجساد، آنها را از قبر خارج کرده است.
وی سالها به همین روش زندگی میکرده و هنوز مشخص نیست در انجام این کار چه کسی به او کمک کرده و یا اینکه آیا همسایگانش از این امر آگاه بودهاند یا خیر. خود وی یکی از اقوام دور شوهرش را عامل گزارش دادن به پلیس در این زمینه میداند و میگوید: این کار کثیف و تهوع آوری است.
پلیس هنوز هویت همدستان وی در خارج کردن اجساد از قبر را فاش نکرده است.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آیا الان وقت مردن نیست؟
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]