سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم، پرسنده را شفا می دهد و فضیلتها را می بخشد . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 89 دی 3 , ساعت 3:39 عصر
 

 این اسلحه به شکل موبایل است و قابلیت حمل چهار گلوله دارد و با فشار دکمه شماره های 1 تا 4 این گلوله ها شلیک می شوند.به نقل از برخی منابع این اسلحه خیلی پیشرفته است و مجهز به صدا خفه کن است و تیر آن به خطا نمی رود.گفته می شود این سلاح دراختیاردستگاه اطلاعاتی انگلیس می باشد

.


شنبه 89 آذر 20 , ساعت 10:32 صبح
 

 عکسی تاریخی سال 1270 از یک چلوکبابی قدیمی در تهران

 

تاریخ

 


پنج شنبه 89 آذر 18 , ساعت 10:47 صبح







یکشنبه 89 آذر 7 , ساعت 10:41 صبح

استادمحمود فرشچیان که چندی پیش به عنوان رئیس عالی شورای هنر موسسه فرهنگی اکو منصوب شدبود باذکرخاطره ای به بیان خلق تابلوی ضامن آهوپرداخت.

 
پیش از خلق این اثر مدتی بود دست راستم حالتی فلج بخود گرفت و از کارافتاد بگونه ای که نمی توانستم انگشتانم را حرکت بدهم . پزشکان حاذق و پرآوازه هم تشخیص دادند که به مرور زمان و فشار زیاد عصب های دستم به شدت آسیب دیده و به راحتی قابل ترمیم نیست و تاکید کردند هرگز نباید قلم بدست بگیرم ونقاشی کنم. استاد فرشچیان می گفت : دلم خیلی شکست که دیگر توان خلق اثر ونقاشی را ندارم تا اینکه به ذهنم رسید از امام رئوف و باب الحوائج حضرت رضا علیه السلام درخواست کنم کمکم کنند تا این بیماری علاجشود و همان لحظه نذر کردم که اگر این دستم بهبود یافت ،ماجرای شفاعت وضمانت آهو را به تصویر کشم.

استاد با حالتی بغض گونه گفت: شب خواب دیدم تابلو را پیش رویم گذاشته ام و ابزار وقلم هم آماده است ولی دستم مشکل دارد ناراحت بودم که دیگر هرگز نخواهم توانست نقاشی کنم ، درهمان عالم خواب یک چهره مبارک ونورانی به من فرمان داد، قلم بردار و آنچه می خواهی ترسیم کن! عرض کردم که دستم مشکل پیدا کرده است ودیگر قادر نیستم ، همان صدای آسمانی فرمود الان می توانی شروع کن!

من از اینکه توانستم دست به قلم ببرم هیجان زده بیدار شدم ودیدم اثری از بیماری و ناتوانی در دستم نیست و ازهمان لحظه ، خلق تابلو ضامن آهو را آغاز کردم که این هم مثل تابلو عصر عاشورا که برای خلق آن بسیار دل دادم تاثیر فوق العاده ای در بیننده می گذارد .استاد می گفت برای طراحی ضریح مبارک حضرت رضا علیه السلام هم وقت زیادی گذاشتم و بابت آن هیچ دستمزدی هم نگرفتم تا هدیه ناقابلی به آستان مقدس آن بزرگوار باشد استاد فرشچیان که مقیم نیوجرسی امریکا است،می گفت هر سال چند بار برای زیارت حضرت رضا علیه السلام به ایران می آیم و به استان مقدسش بسیار دل بسته ام.

سه شنبه 89 آبان 18 , ساعت 2:11 عصر

 

 دانستن اینکه پیشینه برخی افراد سرشناس دنیا چه بوده است بسیار جالب است.

میرزا تقی خان امیر کبیر...........صدر اعظم ناصرالدین شاه ........ منشی

آدولف هیتلر...........................دیکتاتور آلمان........................نقاش پوستر

آلبرت انیشتن..........................فیزیکدان.............................منشی اداره ثبت

او هنری.................................نویسنده...................................گاوچران

جرالدفورد ..............................رئیس جمهور آمریکا......................مانکن لباس مردانه

جوزپه گاریبالدی.......................انقلابی ایتالیایی........................ملوان

جیمی کارتر.............................رئیس جمهور
آمریکا......................بادام کار

رونالد ریگان.............................رئیس جمهور آمریکا....................هنرپیشه سینما

شون کانری.............................هنرپیشه
سینما...............................بنا و راننده کامیون

کلارک
گیبل..............................هنرپیشه سینما..............................چوب بر

ویلیام فالکنر.............................نویسنده.....................................نقاش ساختمان

گاندی......................................رهبر فقید هند...............................وکیل دادگستری

جرج واشنگتن...........................اولین رئیس جمهور آمریکا.................کشاورز

نادرشاه افشار...........................موسس سلسله
افشاریه....................پوستین دوز

یعقوب لیث................................سرسلسله
صفاریان..............................رویگر

امیر اسماعیل سامانی................سرسلسله امرای سامانی...................ساربان

آلپتکین......................................سرسلسله غزنویان...........................غلام زر خرید

فرخی سیستانی........................شاعر مشهور ایران.........................کارگر کشاورز

پاندیت نهرو.................................نخست
وزیر هند.............................وکیل دادگستری

موسولینی
.................................دیکتاتور ایتالیا.............................روزنامه نویس

ساموئل
مورس...........................مخترع آمریکایی..........................نقاش

جک لندن....................................نویسنده آمریکایی........................کارگر کشتی

آلبر کامو..................نویسنده فرانسوی..............................معلم

ریچارد نیکسون...............رئیس جمهور آمریکا....................وکیل دادگستری

آبراهام لینکلن..............رئیس جمهور آمریکا..........................هیزم شکن

گی دو موپاسان..............نویسنده آلمانی.............................کارمند دریا داری

چارلز دیکنز..............نویسنده انگلیسی...................................منشی

آناتول فرانس...............نویسنده فرانسوی.............................کتابفروش

مولیر..................نویسنده
بزرگ فرانسوی..........................هنرپیشه

هربرت جرج ولز ..............نویسنده بزرگ انگلیسی.................شاگرد بزاز

ارنست همینگوی.............نویسنده بزرگ
آمریکایی.....................خبرنگار

ویلیام شکسپیر...............نویسنده بزرگ انگلیسی........................هنرپیشه سیار

فیدل کاسترو................رئیس جمهور کوبا.....,.....................دانشجوی حقوق

کاردینال
ریشیلو..............صدر اعظم معروف فرانسه.................کشیش

ناپلئون بناپارت.................امپراطور فرانسه............................افسر توپخانه

کریم خان زند.................موسس سلسله زندیه...........................تیر انداز سپاه نادر شاه

ژاندارک..............شخصیت نیمه
مذهبی و قهرمان فرانسوی..................چوپان

هانری
فورد.....................کارخانه دار آمریکایی.........................ساعت ساز

توماس ادیسون.......................مخترع بزرگ آمریکایی.....................تلگرافچی

آلفرد نوبل...................... بنیانگذار جایزه نوبل.......................... کارگر کارخانه

والت
دیزنی.................مخترع سینمای انیمشن...........................پادوی مغازه

میکلانژ................نقاش مجسمه ساز
ایتالیایی...............................سنگ تراش


سه شنبه 89 مهر 20 , ساعت 9:52 صبح

 آینده خبر داد:


یکی از شبکه های تلویزیونی فارسی زبان که از شبکه های غربی پخش می شود به برگزاری تست خوانندگی و انتخاب ستاره ایرانی در موسیقی و خوانندگی اقدام کرده است و جوانان را برای تست صدای خود به یکی از کشورهای همسایه ایران دعوت می کند.

این شبکه با به کارگیری خوانندگان ایرانی فعال در غرب هیئتی را ترتیب داده است تا از پسران و دختران ایرانی که برای شرکت در این مسابقه به کشور دبی رفته اند، تست صدا بگیرند.

همچنین صاحبان این شبکه با انتخاب یکی از عناصر فراری بعد از انقلاب، جوانان ایرانی را به شرکت در یک مسابقه رقص به رهبری همین عنصر نیز دعوت کرده است و متاسفانه مشاهده می شود برخی از جوانان ایرانی از برخی شهرها با وجود هزینه های گزاف خود را به این مسابقه می رسانند .


دوشنبه 89 مهر 19 , ساعت 9:15 صبح

 رادیوفراد خبر داد:


دادگاه نظامی اسرائیل روز یکشنبه تأیید کرد که علیه یک سرباز زن ارتش این کشور به اتهام دزدیدن «اسناد فوق محرمانه» از جمله درباره جمهوری اسلامی ایران کیفرخواست صادر کرد.این اسناد از محل شورای امنیت ملی اسرائیل به سرقت رفته‌اند.

نام این سرباز زن اعلام نشد اما رسانه‌های اسرائیل در تلاش برای افشای هویت او هستند.دادگاه نظامی اسرائیل اعلام کرد که این دختر در بازجویی‌ها تأیید کرد که اسناد فوق محرمانه را روی یک دیسک به خانه خود برده است.

در مورد ماهیت اسناد آمده است که سخن از حدود ??? سند است که دست کم ?? سند آن مهر «فوق محرمانه» خورده بود.

به نوشته روزنامه یدیعوت آحرونوت به نقل از کیفرخواست، این سندها از جمله به «رازهای برنامه اتمی ایران» مربوط بوده است.سندهای دیگر به سرقت رفته نیز مهرهای «محرمانه» یا «طبقه‌بندی شده» داشتند.

وکیل این متهم جوان می‌گوید که موکل او قصد بدی نداشته است و مدعی شده است که موکلش با این هدف دیسک را در اختیار داشته که نشان دهد شورای امنیت ملی تدابیر امنیتی لازم را برای حفاظت از اطلاعات فوق محرمانه به عمل نیاورده است.

این دختر در چارچوب خدمت سربازی خود همراه با سربازان دیگری از شورای امنیت ملی بازدید کرده است.

دادستانی نظامی اسرائیل این ادعا را رد کرد و در کیفرخواست نوشت که متهم دیسک را در کیف همراه خود قرار داد و با کیف از مرکز اسرائیل به خانه خود در جنوب کشور سفر کرد.

شغل این سرباز زن رسیدگی به کدگذاری محرمانه در بخش شنود و ارتباطات ارتش بوده است.

دادستان نظامی اسرائیل این دختر را به یکی از وخیم‌ترین رفتارها متهم کرده و نوشته است که افشای این اسناد می‌توانست ضربه جدی به آنها بزند.

چندی پیش نیز دختری به نام «عانات کام» به دزیدن هزاران سند از دفتر کار ژنرال یائیر ناوه، فرمانده وقت سپاه جنوب ارتش رژیم صهیونیستی متهم شد.


شنبه 89 مهر 17 , ساعت 6:44 عصر

 

 رضا رشیدپور در وب سایت شخصی خود، ماجرای ممنوع‌التصویر شدنش در صدا و سیما را اینطور روایت می‌کند که:

چند ماه پیش به دعوت کانون فرهنگی آموزش اجرای مراسم بزرگ تجلیل از نخبگان کنکور را برعهده گرفتم. برنامه در سالن همایش‌های سازمان صدا و سیما برگزار شد. از همه جای ایران مهمان داشتیم. برنامه با شکوه و خوبی بود.

دیروز تلویزیون محل کارم روشن بود. به صورت کاملا اتفاقی تیزر مربوط به همان برنامه به چشمم خورد. صدای بنده در حال پخش بود. چند ثانیه‌ای گذشت. واضح بود که تدوین‌گر هنرمند تمام تلاش خودش را برای حذف تصویر من به کارگرفته. اما در لحظه‌ای از این تیزر مجبور به استفاده از نمایی شده که بنده سراپا تقصیر حضور دارم!

البته مدیران محترم پخش کاملا هوشیار بوده و هرگز اجازه نداده‌اند تا با نمایش چهره نحس رضارشیدپور خدای ناکرده آفتی متوجه میهن عزیزمان شده و یا زبانم لال مردم همیشه در صحنه با تماشای قیافه من از بهشت رانده شوند! بنابراین تدبیر کم نظیری به خرج داده و در چشم به هم زدنی چهره من را ناواضح (به عبارت فنی ... فلو) کرده‌اند.

بیشتر از آنکه تعجب کنم خنده‌ام گرفت. من همان کسی هستم که با سرمایه مردم و امکانات سازمانی به نام صدا و سیما به منزل امروز رسیده‌ام. در مقابل هرگز کم فروشی نکرده و تمام تلاشم را برای پاسخ دادن به این سرمایه عظیم به خرج داده‌ام. در تمام مصاحبه‌هایم تاکید کرده‌ام که اگر یک جوان علاقه‌مند اینک توانسته است به یک چهره رسانه‌ای نسبتا قابل تحمل تبدیل شود از صدقه سر این مردم و اعتماد مدیران رسانه بوده.

اتفاقا دلیل خندیدنم همین است. آن قدر در دایره خود ساخته بیگانه پنداری گرفتار شده‌اید که دیگر حتی یک جمله انتقادی ساده را هم از دوست سابقتان نمی‌پذیرید و دستور به حذف چهره‌اش می‌دهید! هرگز به این صراحت نگفته بودم اما حالا بپذیرید که این تصمیم‌های به ظاهر کوچک آن هم در مورد آدم‌های کوچکی مثل من نشان از یک دغدغه بزرگ در ذهن شما دارد. انتقاد را خیانت می‌دانید و منتقد را نامحرم.

لابد خواهید فرمود که این زیاده گویی‌ها به ما نیامده و همین که صدایمان هر هفته یک ساعت از رادیو پخش می‌شود برویم و خدایمان را شکر کنیم. بله ... اتفاقا من خداراشکر می‌کنم که آنقدر مهم شده ام (!) که پخش چند ثانیه از تصویر بنده می‌تواند برای مدیران بزرگواری که احتمالا مسئولیت‌های دیگری هم دارند محل تدبیر و تصمیم واقع شود!

بیایید کمی تامل کنیم. واقعا چرا وقت گران بهای خودتان را برای تصمیم‌های کوچک در باره آدم‌های کوچک خرج می‌کنید؟ چرا هر روز مشغول تکذیب این و آن هستید؟ مگر ما که هستیم؟ یا چه کرده‌ایم و یا چه گفته‌ایم؟!

این چند خط هرگز بابت گلایه نیست وگرنه آن را منتشر نمی‌کردم. این یک دردنامه است. خطاب به مدیرانی که می‌توانند تصمیم‌های بزرگ بگیرند اما هنوز ذهنشان درگیر رشیدپورها مانده است. شاید با انتشار این نوشته عصبانی شده و دستور به قطع صدای بنده هم صادر کنید. مهم نیست. بهتر است که ایراد کارتان را یک دوست سابق رودررویتان بگوید و نه یک دشمن فعلی در پشت سرتان. به هر حال اینجا بی‌بی‌سی نیست سعادت آباد است.


جمعه 89 مهر 16 , ساعت 4:2 عصر
 
 شهادت مهدی باکری در آ‌خرین ساعات عملیات بدر، تأثیر فراوانی بر همرزمان و دیگر فرماندهان لشکرها و قرارگاه‌ها گذاشت.

 سردار اصغر رسول‌زاده در این باره می‌گوید:

 کسانی که عملیات بدر را درک کرده‌اند، از شرایط سخت و طاقت‌فرسا و دشواری که برای رزمندگان اسلام در جریان این نبرد پیش آمد، خبر دارند. فشار شدید تانک‌ها و هواپیماها و بمباران شدید دشمن، وصف‌ناشدنی است.

در همین شرایط بود که خبر شهادت سردار بزرگ اسلام، شهید مهدی باکری، به قرارگاه مرکزی فرماندهی رسید؛ موجی از غم و اندوه، سراسر روح فرماندهان قرارگاه را فراگرفت. به ویژه چهره برادر محسن به شدت ملتهب و متأثر شد. خود من تا آن زمان ایشان را اینقدر ناراحت ندیده بودم.



یکی از برادران پیشنهاد کرد برای کاهش اندوه آقامحسن در پی خبر شهادت مهدی باکری، خوب است یکی از بچه‌ها روضه‌ای بخواند تا ایشان قدری گریه کند. دیدم فکر خوبی است، گفتم یکی از دوستان روضه‌ای بخواند؛ روضه عصر عاشورا. قرارگاه، در ضجه و گریه فرو رفت. برادران حاضر در قرارگاه خیلی گریستند.

در همین هنگام، آقای محمدعلی انصاری، از دفتر حضرت امام خمینی تماس تلفنی گرفتند. وقتی تماس گرفتند، من اخبار را  دادم. ایشان در همین حال صدای روضه و گریه در قرارگاه را از تلفن شنیدند. گفتم: برادرمان مهدی باکری، فرمانده لشکر عاشورا، نیز چند دقیقه پیش به شهادت رسیدند و چون آقامحسن خیلی ناراحت است، گفته‌ایم یکی از برادران روضه‌ای بخواند.

ناگاه آقای انصاری گفت: گوشی را نگه دار حاج ‌احمدآقا صحبت می‌کنند که گوشی را آقای حاج سیداحمد آقا خمینی گرفتند و گفتند: آقای رسول‌زاده آنجا چه خبره؟ گفتم: گزارش را برای آقای انصاری دادم و ضمنا مسأله شهادت باکری و حزن و اندوه آقامحسن و روضه قرارگاه را به ایشان منتقل کردم. بدون خداحافظی گوشی را قطع کردند و شاید کمتر از ده دقیقه بعد، آقای انصاری زنگ زد و گفت: آقای رسول‌زاده، با حاج‌آقا (منظور حاج‌احمدآقاست) صحبت کنید.

حاج احمد آقا گفتند: آقای رسول‌زاده، این، پیام امام است. یادداشت کن و سریع به آقامحسن بده.

پیام امام به این شرح بود:

«چون گزارش دادند بعضی‌ها ناراحت هستند، می‌خواستم بگویم هیچ جای نگرانی نیست. البته من برای شهدا و شما دعا می‌کنم ولی باید همه ما بدانیم که ما تابع اراده خداوند هستیم. ما از ائمه که بالاتر نیستیم. آنها هم در ظاهر، بعضی وقت‌ها موفق نبودند. هم پیغمبر(ص)، هم امیرالمؤمنین(ع) هم امام حسن(ع) و امام حسین(ع). ما که نسبت به اینها ‌چیزی نیستیم. عمده، مشیت خداوند است که هرچه او بخواهد، همان، خوب است و چون عسل شرین و باید با آغوش باز، پذیرای آنچه او می‌خواهد باشیم و از هیچ چیز نگران نباشید. محکم باشید و از هم‌اکنون در فکر عملیات بعدی و مطمئن باشید که پیروزید. امروز هم پیروزید اگر کار برای خدا باشد که شکست ندارد».



هنوز همان فضای حزن در قرارگاه حاکم بود که دست‌نوشته‌ام را که پیام امام بود، به آقامحسن دادم. آنچنان مجذوب پیام شد که برخاست. چهره‌اش دگرگون شد همه فرماندهان یگان‌ها را با بی‌سیم به گوش کرد و با روحیه‌ای عجیب و وصف‌ناشدنی، پس از این‌که شهادت باکری را به همه تسلیت و تبریک گفت، متن پیام را با صلابتی عجیب خواند و فضا کاملا در جبهه‌ها تغییر کرد. بعدها برادر محسن به من گفت: من از همان موقع که پیام امام را دریافت کردم، با توجه به تأکید امام بر این‌که از هم‌اکنون به فکر عملیات بعد باشید،‌ طرح عملیات فاو در ذهنم شکل گرفت.

منبع: «کتاب مهدی باکری در اندیشه و عمل/ نوشته دکتر حسین علایی»

پنج شنبه 89 مهر 15 , ساعت 5:24 عصر

 

 یک شاهزاده سعودی در هتلی در لندن پس از تجاوز جنسی به مستخدم خود، وی را کشت.

به گزارش روزنامه انگلیسی "دیلی میل "، دادگاه انگلیس اعلام کرد که "سعود عبدالعزیز بن‌‌‌ناصر " نوه پادشاه عربستان بعد از یک هفته آزار جسمی و جنسی "بندار عبدالعزیز " مستخدم خود، وی را به قتل رساند.


دادگاه همچنین اعلام کرد که این شاهزاده عربستانی بعد از تجاوز جنسی به مستخدم خود با ضربات مشت به سر وی زده و دندان های وی را شکست و او را رها کرد.
بندار عبدالعزیز، مستخدم شاهزاده عربستانی بر اثر ضربه مغزی در هتل 5 ستاره‌‌ای در لندن جان داد.


شاهزاده عربستانی که 34 سال سن دارد سعی کرده بود با پاک کردن خون‌ها رد مقتول را از بین ببرد و در تماس با پلیس اعلام کرده بود که مقتول طی دزدی که کرده بود، این زخم ها را برداشته است.
مدیر هتل هم اعلام کرد که شاهزاده سعودی چندین بار طی یک هفته اقامت در این هتل درخواست مردان فاحشه کرده است.

.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ