سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه دانشمندی را دیدی، به خدمتش درای . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 89 شهریور 8 , ساعت 1:6 عصر
شب قدر به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی

 

 آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص شبهای قدر گفت : بیشتر صاحب نظران شب قدر را مربوط به اسلام می دانند. یعنی همزمان با طلوع اسلام چنین موهبتی هم به وجود آمد. اما منابعی هستند که می گویند ادیان دیگر نیز چنین شب هایی دارند. البته ممکن است چیزی به نام قدر در ادیان دیگر نباشد، اما خداوند چنین فرصت های زمانی و مکانی را به پیروان ادیان دیگر داده که برای خودسازی ویژگی دارد.

به گزارش روزنامه مردم سالاری ، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه این گفت وگو چنین افزود :

• روایتی از حضرت اباذر هست که از پیامبر(ص) سوال می کنند و این روایت نشان می دهد که شب قدر در گذشته هم بود. این روایت در تفسیر برهان آمده که اباذر از پیامبر(ص) می پرسد: "این شب قدر مخصوص پیامبران است که با رفتن آنها این شب هم برداشته می شود؟" حضرت می فرمایند: "نه، این شب می ماند."

• استدلالم به کلمه انبیا است. نگفته مخصوص زمان شماست. گرچه روایات دیگری داریم که با صراحت می گویند: "شب قدر با این خصوصیات مخصوص اسلام است." بنابراین باید بگوییم که در گذشته مفهوم شب قدر همراه هر دینی بوده، منتهی با این لفظ و ویژگی ها نبود. قدر مسلمش این است که شب قدر در اسلام قرار داده شد و همیشه پیامبر(ص) و دیگر بزرگان آن را مورد توجه قرار می دادند.

• علاوه بر آیات ، از طریق روایات هم به شب قدر در ماه رمضان رسیدیم. روایات صریحی در اهل سنت و شیعه وجود دارد. بعضی ها معتقدند شب قدر سیال است و می توان هر شبی را قدر کرد. بعضی ها نیمه شعبان، بیست و هفتم رجب و چند مناسبت دیگر را هم شب قدر می دانند. اما در شیعه نزدیک به اتفاق، شب قدر در ماه رمضان است و در این زمینه روایات زیادی داریم.


• سند، برای اینکه شب قدر ، شب بیست و سوم باشد ، بیشتر و قوی تر است . اهل سنت عمدتا روی بیست وهفتم تکیه کردند. البته زمان های دیگری را هم گفتند. بنابراین براساس روایات و سیرائمه(ع) و بزرگان زمان پیامبر(ص) که مقید بودند در لیالی قدر شب زنده داری و عبادت کنند، ما هم بیشتر روی این سه شب تکیه کردیم.

• حکمتش اینکه روی یک شب قطعی نکردند می تواند این باشد که اگر یک شب معین بود، ما هم در همان شب این برنامه ها را با خیال راحت تر اجرا می کردیم. وقتی شب قدر در چند شب و حتی بیشتر از این سه شب گم می شود، مثل بیست و هفتم، شب اول و شب آخر ماه رمضان، نیمه شعبان و شب های دیگری که در روایات هست، کسانی که می خواهند با استفاده از شب قدر به خدا نزدیکتر شوند، بیشتر به این شبها می پردازند.

• داریم روی فرضی با شب قدر سر و کار پیدا می کنیم که لحظاتش را ارزشمند و فرصت می دانیم. خداوند این فرصت را برای بشریت قرار داد و حد استفاده آن حتی در خواب هم می باشد. روایاتی داریم که خواب در ماه رمضان عبادت و نفس، تسبیح حساب می شود. اما وقتی خواب عبادت است، بیداری و پرداختن به کارهای خوبی که می شناسیم، بیشتر سازنده است. البته باید سعی کنیم که حال داشته باشیم. کسالت و اینکه متوجه نباشیم داریم چکار می کنیم، از کیفیت کار ما کم می کند.

• بعضی ها حتی می گویند در زمان پیامبر(ص) هم یک بار بود. این حرفها نادر است. عامه مفسران، مورخان و دانشمندان چنین نمی گویند. نباید روی آن حرف حساب کرد.

• من هم در شب قدر ، مثل بقیه مسلمانان عمل می کنم. اگر کاری داشته باشم، مخصوصا وقتی مسوولیتی داشته باشم، باید مسوولیتم را انجام دهم. فرض کنید برنامه ای به خاطر مسوولیت مربوط به مردم و نظام است که باید انجام دهم. از آنکه بگذریم، وقت خود را به کارهایی اختصاص می دهم که براساس روایات بهتر است در چنین شرایط زمانی انجام شود. خودم بیشتر به مطالعه قرآن می پردازم. در طول سال نکاتی درباره قرآن به ذهنم می آید که یادداشت می کنم تا در فرصت های معین روی آنها تحقیق کنم. شاید بیشترین کاری که می کنم، تحقیق در قرآن است. بعد از آن دعاهای ماثور مخصوص شب قدر را می خوانم. یعنی دعاهایی که مشخصا مخصوص آن زمان است.
• قدر در لغت عربی چند معنا دارد و همه معانی با این مسما صدق می کند. یک معنایش سرنوشت و تقدیر و یک نوع برنامه ریزی برای زندگی است. دوم به معنای عظمت و منزلت است و در زبان فارسی هم بکار می بریم. سوم به معنای تقسیم و سهم است که این تعبیر در زبان عربی است. چهارم به معنای تنگی و مضیقه است. در مواردی بکار می رود که تحت فشار و جا کم باشد. در قرآن هم آیاتی داریم که کلمه قدر این معانی را دارد. همه این معانی می تواند در شب قدر باشد.

• اما مهمترین مطلبی که ما دنبال آن هستیم، این است که شب برنامه ریزی برای سالی است که درپیش داریم. عظمتش به خاطر این است که درب های رحمت الهی باز می شود و قرآن در چنین شبی نازل شده است. به معنای سهم است، چون طبق روایات در این شب سهم انسانها و همه موجودات برای یک سال تعیین می شود.

• اینکه به معنای تنگی است، براساس روایات می باشد. گفته اند; آن قدر ملائکه و روح که موجود عظیمی در بین همه مخلوقات عالم است، در این شب به زمین می آیند که حضور آنها اگرچه جسم نیستند، جا را برای ما تنگ می کند. خواستند تشبیه کنند که از بس می آیند، فضا پر از فرشتگان می شود. بنابراین هر چهارمعنایی که برای قدر در لغت می بینید، می توانید برای شب قدر بکار بگیرید. ولی به نظر می رسد مهمتر از همه معنای اول یعنی برنامه ریزی و سرنوشت سازی است.

• کلمه قدر ؛ رابطه ای با قضا و قدر الهی دارد .هر دو کلمه از یک ریشه هستند. قضا کلی تر و قدر به زمان محدودتری مربوط است. همه مخلوقات جهان در پوشش قضا و قدر زندگی می کنند. در شب قدر بخشی از قضا و قدر را داریم که طبق روایات از شب قدر شروع می شود و تا شب قدر سال آینده ادامه دارد. درست مثل بودجه ریزی هایی که الان رسم است که می نشینند بودجه ای برای یکسال می نویسند که در طول سال اجرا و گاهی کم و زیاد می شود. می توان همین حالت را تشبیه کرد.

• این موضوع ؛ تناقضی با اختیار ما پیدا نمی کند .در بحث کلی قضا و قدر می گنجد. قضا و قدر طولانی ترین بحث مشاجرات دنیای اسلام است. از زمان پیامبر(ص) تا الان اهل کلام و دیگران درگیر هستند و نظرات هم مختلف است. شیعه نظر مشخص تری دارد و امر بین امرین می گوید. یعنی هرچه را که حساب کنید، انسان سهمی در تحقق آن دارد و سهمی را هم خداوند ایفا می کند.

• مثال روشنی می زنم که در قرآن در سوره واقعه هم هست. باغ را در نظر بگیرید. باغبان، زمین را شخم می زند، بذر می پاشد، آبیاری می کند، هرس می کند و برداشت می کند که باغ محصول و نتیجه زحمات باغبان است. ولی این در شرایطی حاصل می شود که خداوند خاصیتی را در نور، ظلمت، زمین، هوا، آب، حرارت، برودت، بذر و قانون حاکم بر کشت و کار قرار می دهد. اگر هرکدام عمل نکنند، به جایی نمی رسد. بنابراین اختیار ما در کارهایی که به ما مربوط می شود، موثر است و قرآن می فرماید: "لیس للانسان الا ما سعی" یعنی "ما نتیجه زحمات خود را می گیریم" بقیه لطف خداست، یعنی سرمایه ای است که خداوند در اختیار ما گذاشته است. اختیار ما سلب نیست. مثلا می توانید نماز بخوانید یا نخوانید. می توانید کار زشتی را انجام دهید یا ندهید. هر تصمیمی را خود انسان می گیرد. خداوند زمینه را فراهم کرد و مسبب الاسباب است. خودمان سبب ها را فراهم می کنیم و خداوند قدرت سبب را به ما داده است.

• بین شیعه و سنی در شب های قدر اختلاف هست . در خود شیعه هم اختلاف است. این کار که دلیل عقلی ندارد تا با عقل و استدلال ثابت کنیم که این قطعا زمان قدر است. نقلی است که بیشتر به منابعی برمی گردد که شیعه و سنی دارند. ما بیشتر روایات خود را از ائمه(ع) می گیریم که از پیامبر(ص) گرفتند. اهل سنت هم از صحابه می گیرند که صحابه هم از پیامبر(ص) گرفتند. در زمان خودتان هم اگر در جلسه ای نباشید و کسانی بخواهند از مباحث جلسه برای شما نقل کنند، می بینید اقوال مختلف است. حتی در زمانی که ثبت و ضبط می شود و صدا و تصویر موجود است. تا چه برسد به زمانی که همه سخنان شفاهی بود و سینه به سینه منتقل می شد. در زمان پیامبر(ص) حرفهایی از این گونه را نمی نوشتند و حتی عمر و دیگر خلفا مدتی نهی کردند که کسی بنویسد.

• کتابت برای شیعه ممنوع نشده بود. ولی چون حکومت این کار را نمی کرد، شیعه هم برای نوشتن در فشار بود. حتی در زمانی که کتابت بود و مثلا امام صادق(ع) درس می گفتند و شاگردانش می نوشتند و بعدها نقل می کردند، یکنواخت نیست و متضاد است. در بعضی مسایل تقیه است. یعنی ائمه(ع) مطالبی را می گفتند، ولی چون اگر غیر از خواسته حکومت می گفتند، آن حرف اسباب زحمت می شد. بنابراین مشکلات فراوانی داریم که منظور اصلی روایات را بفهمیم. لذا علم سختی است.

• می توانیم در کانون مسئله قدر، تقدیر و سرنوشت، رهبری مثل علی ابن ابیطالب(ع) را مجسم کنیم که در پیرامون او انسان های صالح خلق می شوند و وقتی خودشان نیستند، از انوار ایشان در روایات و نهج البلاغه(ع) و تربیت و بعدها از طریق شاگردانشان به تدریج به ما می رسد، در زندگی انتخاب می کنیم و الگو قرار می دهیم که برای زندگی انسانها تقدیر کننده و سرنوشت ساز است. اصولا این روایات به ما شکل می دهد.

• از دید ما مسئله این گونه است که پیامبر اکرم(ص) جامعه منظم مدینه را ساختند و عروج کردند و امت اسلامی یک جامعه منظم را با اصول مرتب در شرایط مناسب تحویل گرفتند. در چنین شرایط میراث خوار زیادی پیدا می شود. در همه انقلاب ها این گونه است. آن وضع برای حضرت علی(ع) پیش آمد که مظلوم شدند. کاری را ایشان می بایست ادامه دهند، دیگران خواستند ادامه دهند و ایشان را منزوی کردند. فکر می کنم چند سالی که منزوی بودند، از لحاظ شخصی برایشان راحت تر بود. یعنی تا موقعی که مسوولیت پذیرفت. موقعی سراغ حضرت علی(ع) رفتند که به بن بست رسیدند. یعنی شرایط به گونه ای شد که مردم مصر، مکه، مدینه و جاهای دیگر بر خلیفه وقت شوریدند و آن شرایط برای آن خلیفه پیش آمد و به در خانه حضرت علی(ع) آمدند. ایشان اگرچه محق بودند، ولی می دیدند که چه اتفاقاتی می افتد، با شرایطی که درست شده بود و سالها از مبدا وحی فاصله گرفته بودند، ایشان می بایست از نو شروع می کردند. لذا یکی از اولین خطبه ها که فکر می کنم خطبه شانزدهم باشد، تعبیری دارد و می فرماید: "قدعادت کهیئتها یوم بعث الله نبیکم" بار دیگر همانند روزگاری که خداوند، پیامبرتان را مبعوث داشت، در معرض آزمایش واقع شده اید.

• این یعنی به نقطه صفر برگشت. آن همه مشکلاتی که پیامبر(ص) تحمل کرد و جامعه را آنگونه تحویل داد. یکی از خطبه های نهج البلاغه این گونه شروع می شود. ایشان با آن همه مشکلاتی که در اداره حکومت بود، شروع کرد. رقبای فراوانی خلق شده بود. از پیش معین شده و پیامبر(ص) به ایشان گفته بود و خود ایشان هم می دانستند که سه گروه قاسطین، ناکثین و مارقین علاوه بر مشکلات فراوان داخلی در مقابل ایشان صف بندی خواهند کرد. این گروهها سه جنگ بزرگ را بر ایشان تحمیل کردند که حقیقتا دوره سختی برای علی ابن ابیطالب(ع) بود. ایشان می خواست هم دوباره الگویی از جامعه اسلامی ارائه دهد و هم می بایست جنگ های داخلی کند. جنگ های خارجی برای حضرت علی(ع) مشکل نبود. ولی وقتی مسلمانان در مقابل هم قرار بگیرند، بسیار سخت است که می توان از کلمات ایشان فهمید. فکر می کنم مظلومانه ترین قطعه زندگی علی ابن ابیطالب(ع) از مکه تا مدینه همین دوره ای بود که در کوفه به صورت ظاهر خلیفه و حاکم بودند و این مسایل پیش می آمد. بعضی ها تفسیر می کنند که عبارت "فزت برب الکعبه" به معنای راحتی است. یعنی راحت شدم. شاید معنایش همین باشد.

• در جنگ جمل بسیار بر مولا علی ابن ابیطالب(ع) سخت گذشته است. چون اقوالی را شنیدند و حتی بر جسد طلحه گریه کردند. کسانی که زمانی با هم همدوش بودند، الان چه اتفاقی افتاد که علی(ع) با چنین حالتی بر جسد ایشان گریه می کند؟!

• طلحه که شخصیت متشخصی بود. همان سربازان عادی هم که کشته می شدند، بچه مسلمانانی بودند که از دو طرف کشته می شدند و همه اینها برای حضرت علی(ع) خون دل بود. همان خوارج که با آن خشونت و خشکی برخورد می کردند، حضرت علی(ع) کلماتی در مورد آنها دارد که نشان می دهد بسیار برایشان سخت گذشته است.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ