سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از خداوند دانش سودمند بخواهید و ازدانشی که بهره نمی دهد به خدا پناه ببرید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
یکشنبه 89 مرداد 17 , ساعت 9:57 صبح

 

 سیدحسن خمینی گفت: تخیل نجات‌بخش جامعه است و در برابر آن توهم دشمن آن است.

به گزارش جماران اهم گفته های سید حسن خمینی در دیدار جمعی از شاعران جوان چنین است :

• در توهم انسان خود را مرکز عالم می‌داند و همه چیز را برای خود می‌خواهد.

• توهم آغاز همه دردها و بیچارگی‌هاست، آغاز همه تلخی‌ها و فلاکت‌هایی است که بر انسان عارض می‌شود. انسان متوهم کاری به حقیقت و واقعیت ندارد او آن‌چه را که می‌اندیشد، می‌خواهد و کاری به خواسته دیگران ندارد. انسان متوهم خود را به واقعیت تحمیل می‌کند و هرگز تن به حقیقت نمی‌دهد.

• تخیل نقطه مقابل توهم است . در تخیل انسان سعی می‌کند جای انسان دیگری قرار گیرد و این قاعده زرین فلسفه اخلاق است که آدمی طبق فرمایش امام علی(ع) هر آن‌چه برای خود می‌پسندد برای دیگران هم بپسندد.

• اگر قدرت تخیل نباشد امکان احساس درد مردم وجود نخواهد داشت.

• تمام مسائل ما به زمانی برمی گردد که نمی‌دانیم با کلام و عمل خود با مردم چه می‌کنیم و چه به روزگار آن‌ها می‌آوریم. اگر بتوانیم خود را جای مردم بگذاریم آنگاه می‌فهمیم که سوختن چه مفهومی دارد.

• اگر تخیل در وجود انسان نباشد اساسا نمی‌تواند درکی از هم‌نوع خود داشته باشد. اگر واقعا می‌دانستیم با رفتارمان چه بلایی سر دیگران می‌آوریم هرگز بی محابا دست به رفتارهای مختلف نمی‌زدیم.

• کسانی که از توانایی تصور روزگار انسان‌های دیگر عاجز هستند و قدرت تخیل ندارند انسان‌هایی فردمحور هستند و در درون خود گم شده‌اند.

• وقتی کارگردانی درد یک فرد فقیر و یا درد انسانی طرد شده از جامعه را تصویر می‌کشد به دیگران کمک می‌کند تا وقتی در سطح جامعه چنین افرادی را می‌بیینند با آن‌ها همدردی کنند. وقتی کسی در رمان بلندی با قهرمان داستان مدتی زندگی می‌کند می‌تواند درد او را بفهمد.

• اگر هنر نبود ما برای رسیدن به تخیلی که لازمه رشد جامعه است، مشکل داشتیم. شاید یکی از دلایلی که دنیای امروز چندان با فجایع آن‌چنانی روزگار پیشین مواجه نمی‌شود، توانایی تخیل بالای انسان‌هاست که به دست توانمند هنرمندها به تصویر کشیده می‌شود.

• وقتی کارگردانی درد یک فرد فقیر و یا درد انسانی طرد شده از جامعه را تصویر می‌کشد به دیگران کمک می‌کند تا وقتی در سطح جامعه چنین افرادی را می‌بیینند با آن‌ها همدردی کنند. وقتی کسی در رمان بلندی با قهرمان داستان مدتی زندگی می‌کند می‌تواند درد او را بفهمد.

• دشمن اصلی اخلاق و زیست اخلاقی در جامعه، توهم است. یعنی این‌که انسان خود را مدار خلقت بداند. وقتی جامعه‌ای دچار چنین توهماتی است یک فردی باید از یک جایی کاری شروع کند. دمیدن به آتش نفرت‌ها کار راحتی است، باید کسی از گوشه‌ای برای زدودن کینه‌ها حرکتی بکند. البته کینه‌زدایی به معنی نادیده گرفتن حقایق نیست.

• جایگاه هنر در ابعاد یک جامعه اخلاقی صرفا یک جایگاه شعاری نیست تعریفی واقعی، حقیقی و صحیح دارد؛ لذا هرچه به آن پر و بال بدهیم جامعه یک گام به سمت سعادتمندی پیش خواهد رفت.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ