سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى در جهان نشانه است و تیرهاى مرگ بدو روانه ، و غنیمتى است در میان و مصیبتها بر او پیشدستى کنان . و با هر نوشیدنى ، ناى گرفتنى است و با هر لقمه‏اى طعام در گلو ماندنى ، و بنده به نعمتى نرسد تا از نعمتى بریده نشود ، و به پیشباز روزى از زندگى خود نرود تا روزى از آنچه او راست سپرى نشود . پس ما یاران مرگیم و جانهامان نشانه مردن ، پس چسان امیدوار باشیم جاودانه به سر بردن ؟ و این شب و روز بنایى را بالا نبردند جز که در ویران کردن آن بتاختند و در پراکندند آنچه فراهم ساختند . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 89 تیر 22 , ساعت 4:54 عصر
پیام دهکردی: تا آخر عمرم مدیون استاد شجریانم

 

 پیام دهکردی بازیگر تئاتر و تلویزیون گفت :‌ از استاد محمدرضا شجریان در مورد بازیگری چیزهایی آموختم که تا آخر عمر به او مدیونم.

این بازیگر مجموعه های تلویزیونی مدار صفر درجه و استاد شهریار در گفت وگو با روزنامه مردم سالاری به این موارد هم اشاره کرد :‌

• استاد شجریان یکی از بهترین اساتید من در بازیگری بوده، به واسطه اینکه وقتی اجرایی از او را می شنوید احساس نمی کنید که یک نفر چیزی را چه چه می زند و می خواند، بلکه این حس بوجود می آید که کسی با شما دیالوگ برقرار می کند.ریتم، ضرب آهنگ کلامی، سکوت های دراماتیک، حتی در اجرای کنسرت ها حالی که ایجاد می کند و فضاسازی که می کند و خیلی چیزها را از استاد شجریان آموختم.

• اینها در حوزه موسیقی است ولی همواره برای من منبع و منشا خلاقیت های فراوان بوده است.همچنین سلوک شخصی او در مواجهه با اجتماع و رخدادهای اجتماعی.

• حرکت های چشمگیری در زمینه مسائل فرهنگی می بینیم اما در سطح شهر، هزاران تبلیغ در مورد آب پرتقال، پفک و مخلوط کن و...می بینیم ولی هیچ تبلیغ تئاتری دیده نمی شود. صداوسیما می بایست برای تئاتر تبلیغ کند که تئاتر تبدیل به یک بخش جدی سبد خانواده تبدیل شود. یعنی در همان سبدی که ماست، پنیر، گوشت و مرغ و... مهم است، تئاتر نیز درنظر گرفته شود.

• زندگی به من یاد داده که خیلی هدفی نداشته باشم، البته سو» تعبیر نشود که بی هدف هستم، بلکه خیلی آدمی نیستم که دنبال نتیجه باشم.معتقدم من باید نتیجه طی مسیر داشته باشم و در این لحظه که با شما حرف می زنم این لحظه را جانانه زندگی کنم. به همین دلیل نمی دانم شش ماه دیگر بازیگر باشم یا نباشم.

• یادم است که در کنکور پزشکی وقتی سوالات گزینه ای را پاسخ می دادم در حال خواندن تصنیف " ز من نگارم حبیبم خبر ندارم " استاد شجریان را می خواندم و تست ها را جواب می دادم و طبیعتا هم قبول نشدم و به خانواده گفتم حالا بگذارید در رشته ای که دوست دارم تحصیل کنم. بالاخره در رشته تئاتر امتحان دادم و با رتبه بیست و یک قبول شدم.

• در دانشگاه آزاد قبول شدم و به من گفتند که می توانم در دانشگاه اراک تحصیل کنم که افرادی مثل دکتر رکن الدین خسروی و امثال او تدریس می کردند و خیلی از آنها در تهران تدریس نمی کردند. من نیز به اراک رفتم و در شش ترم لیسانسم را گرفتم.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ