سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان! بی گمان ما اهل بیت، درهای حکمت و نورهای در ظلمت و روشنی امّتها هستیم [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 89 تیر 24 , ساعت 6:12 عصر
زیباکلام :‌ ترکیه نان شکست های ایران را می خورد که نوش جانش !

 

 صادق زیباکلام با تاکید بر اینکه « عملکرد بد دستگاه دیپلماسی ایران به ترک ها این قدرت را داد تا تاثیر بیشتری بر خاورمیانه داشته باشند » ، گفت : ترک ها می خواهند نقش یک میانجی مقتدر را برای خود در منطقه ایجاد کنند که فی الواقع تا چه حد موفق بشوند آینده نشان می دهد.


دیگر اظهارات زیباکلام در گفت وگو با روزنامه مردم سالاری بدین قرار است :

• برداشت من این است که دولت ترکیه یک مقداری از آن جایگاه و نقشی که قبل از به روی کارآمدن دولت اسلام گرا داشت فاصله می گیرد و خودش را به ایران و کشورهای عربی و فلسطینی ها نزدیک تر می کند.

• درعین حال از این نکته مهم نباید غافل شد که این به هیچ وجه به این معنا نیست که ترکیه خودش را از غرب به معنای اتحادیه اروپا و مهمتر از آن آمریکا فاصله می گیرد. به عبارت دیگر نقش یک پل را بازی می کند که یک طرف پل کشورهای اسلامی و عرب و ایران و سوریه هستند که به هیچ وجه روابط خوبی با غرب و آمریکا ندارند.

• به نظر می رسد ترکیه جایگاه یک قدرت میانجی قوی را داند چون عربستان به هیچ وجه نمی تواند این جایگاه را بازی کند برای این که عربستان فوق العاده به آمریکا نزدیک است و به هیچ وجه سیاست مستقل ملی شبیه به آن چیزی که ترکیه دارد، ندارد؛ پس نمی تواند این نقش را داشته باشد.

• کویت، پاکستان هم نمی توانند این وضعیت را داشته باشند اما ترکیه از خیلی جهات آن خصوصیات و ویژگی هایی که آن جایگاه را برای خودش ایجاد کند برخوردار است این نکته باعث می شود ارزش اهمیت ترکیه در نزد کشوری مثل ایران و سوریه و نزد فلسطینی ها بالا برود و هم ارزشی نزد آمریکا و اتحادیه اروپا پیدا می کند.

• ترکیه می گوید بالاخره من می توانم به عنوان یک واسطه ای که از اعتبار برخوردار هست نزد تهران و دمشق پس می توانید روی من(ترکیه) حساب کنید اگر ترکیه موفق به ایفای این نقش بشود قطعا در سالهای آینده ترکیه به یک ابرقدرت سیاسی و اقتصادی در منطقه تبدیل خواهد شد.

• تفاوت مهم سوریه و ترکیه در این است که سوریه به همان میزان که مورد اعتماد ایران است به همان میزان مورد اعتماد آمریکا و اتحادیه اروپا نیست درحالی که اوضاع برای ترکیه این طور نیست. ترکیه هم مورد اعتماد آمریکاست، هم مورد اعتماد ایران و هم مورد اعتماد اروپا واقع شده است.

• من فکر نمی کنم ترکها به دنبال احیای جایگاه امپراطوری عثمانی هستند. زیرا آن جایگاهی خیلی مثبت و ارزنده نیست که آنها بخواهند دوباره آن را احیا کنند.

• باید گفت ناچاریم قبول کنیم که بخشی از مقبولیت و موقعیتی که ترکیه در جهان پیدا کرده است بهای بی برنامگی ما در روابط خارجی است.

• بی برنامگی ما در روابط با کشورهای عربی و غربی و آمریکایی، در عرصه اقتصادی و در عرصه دیپلماسی قدرت ترکیه را بیشتر نشان می دهد. بنابراین به مقداری ترک ها در حقیقت نان شکست های ایران را می خورند و به نظر من نوش جان! چون وقتی خود ما از جایگاه و توان خودمان استفاده نمی کنیم ترک ها استفاده می کنند.


چهارشنبه 89 تیر 23 , ساعت 11:53 صبح

 

 روزنامه کیهان نوشت:

اخیراً و پس از دیدارهای متعدد میرحسین موسوی با چهره های تاثیرگذار جریان اصلاحات تغییر ادبیات جریان فتنه از ادبیات صرفاً سیاسی به ادبیات فرهنگی به شدت مورد توجه قرار گرفته است.

بنابراین گزارش، موسوی در یکی از این دیدارها با اشاره به سوابق فرهنگی-هنری خودش گفت: «اصولا من خودم و همسرم آدم های فرهنگی هستیم. باید گفتمان جنبش را هم به سمت فرهنگی شدن پیش ببریم. لزومی ندارد که ما همیشه با ادبیات خشک و خشن سیاسی حرف بزنیم. باید در عرصه هنر و فرهنگ هم حضور فعال داشته باشیم. ما که در این عرصه به نسبت سایر عرصه ها مشکل کمتری داریم.»

در همین راستا مقرر شده که با محوریت زهره کاظمی (زهرا رهنورد) که در گذشته در امضای برخی آثارش نام «زینب بروجردی» نیز به چشم می خورد، این فعالیتهای به ظاهر هنری وارد دور جدیدی شود.

در همین راستا تاکید شده که ادبیات جنبش باید «سر و سامان» بگیرد. در راستای همین سر و سامان دادن استفاده از ظرفیت «شعر و موسیقی»، «سینما» و سایر کالاهای فرهنگی هنری در اولویت استفاده قرار گرفته است.

این گزارش می افزاید: اخیراً همسر میرحسین موسوی با کم کردن فعالیت های سیاسی به سراغ کارهای هنری رفته است.


چهارشنبه 89 تیر 23 , ساعت 11:52 صبح

 

 روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به تشدید تحریمها ،ضمن تاکید بر پرهیز از تکروی توسط اشخاص و احزاب ، نوشت :

باید اشتباهاتی که به واسطه تکروی عده‌ای از وابسته‌های اقتصادی بعضی نهادها (صرفابا دید منافع اقتصادی و بدون ارزیابیهای سیاسی و در اوضاع متلاطم داخلی ) انجام دادند که انتقادهای تند داخلی و بخش خصوصی را هم برانگیخت و با حرکتهای خزنده و بحث برانگیز در مدیریت شرکتها و بنگاههای اقتصادی، ایجاد تلاطم‌های نا موزون توسط چند بورس باز در بورس نو پای تهران در سایه عنوان شبه دولتی‌ها و با استفاده ابزاری از نام آنها صورت گرفت که علاوه بر به حاشیه راندن بخش خصوصی، افزایش احتمال ضربه پذیری این نهادها را در مقابل افکار عمومی بیشتر کرد و شرکتهای بزرگ فعال ما را در پشت جبهه از جمله صدرا و مخابرات و... با فرار دادن در تیررس تحریمهای بین‌المللی آسیب پذیرتر کرد، اصلاح کنیم .

در ادامه این مطلب آمده است :

لذا در بحث داخلی به نظر می‌رسد تنها راه حل کاهش مشکلات، اصلاح منطقی بعضی از حرکات سیاسی و اقتصادی کشور در گذشته است که در سایه اصلاح درون، این حرکت آسانترین و کم هزینه‌ترین راه حل خواهد بود؛ اصلاحاتی که با آموزه‌های دینی و اعتقادی ما هم منافاتی ندارند. مثلاً در مواجهه با تحریمهای سازمان ملل برای کاهش هزینه‌ها در وضعیت فعلی ما کنترلی روی بندها نداریم اما می‌توانیم با آزاد سازی بنگاههای اقتصادی مرتبط با شبکه نظامی علاوه بر گسترش خصوصی سازی واقعی دامنه نفوذ تحریم را هم کم کنیم و از ریختن پول بیت المال در جیب قاچاقچیان بین‌المللی برای دورزدن تحریمها، ممانعت کنیم نه که در قالب سخنرانیهای حماسی که بیشتر مصرف داخلی دارند، به این موضوع بپردازیم.


چهارشنبه 89 تیر 23 , ساعت 11:47 صبح

 

روزنامه رسالت نوشت:

به دنبال انتقادات گسترده معدود هواداران جنبش سبز مبنی بر وجود دیکتاتوری و خفقان در این جنبش و عدم تحمل نقد پذیری که در رسانه های مختلف این جنبش مطرح شده بود زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی به ناچار به سخن درآمد و در گفتگو با روز آنلاین با استیصال گفت: من و همسرم از انتقادات استقبال می کنیم.

رهنورد با بیان اینکه تئوری پردازی جزء کارهای اصلیش است تاکید کرد: جنبش سبز جنبش تکثرگر است که ممکن است در آن هم مذهبی وجود داشته باشد و هم غیر مذهبی، مهم این است که خواستار تحول و بازنگری در قانون اساسی باشیم.

رهنورد که در طول یک سال گذشته به هیچ مرزبندی رسمی و علنی با گروهک تروریستی منافقین قائل نبود پس از حکم سیستم قضائی عراق در تعقیب سرکردگان این گروهک ناچار به مرزبندی با آنها شد و گفت: همه ما از جمله خود من، آقای موسوی، آقای خاتمی و آقای کروبی و هویت های درون جنبش سبز، منافقین را جزء جنبش سبز نمی دانیم.

رهنورد گفتگوی خود را با صدور فتوایی مبنی بر اینکه سنگسار در روح اسلام وجود ندارد و نافی حقوق زنان و تبعیض علیه آنهاست به پایان برد.


سه شنبه 89 تیر 22 , ساعت 10:16 صبح

 

  سایت روزنامه جوان نوشت:

برخی اخبار از احتمال انتقال دفتر شیخ یوسف صانعی به کاشان حکایت دارد.

بنابراین خبر شنیده شده است شیخ یوسف صانعی به دلیل مشکلات پیش آمده برای دفتر وی در شهر قم قصد دارد دفتر خود را به شهر کاشان منتقل کند. سفر اخیر وی به کاشان و دیدار وی با برخی اصلاح طلبان این شهر در راستای ارزیابی و بررسی وی در این زمینه و فراهم آوردن شرایط و مقدمات انتقال ارزیابی می شود.

همچنین گفته می شود که وی قصد دارد تا دفاتر خود را برای فعالیت هرچه بیشتر در شهرهای دیگر نیز راه اندازی و افتتاح نماید. آقای صانعی پیگیر انتقال دفتر مرحوم آیت الله منتظری نیز به شهر کاشان است.


سه شنبه 89 تیر 22 , ساعت 10:13 صبح

 

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

در یکی از روستاههای حاشیه شهر کرمانشاه و در گرمای بالای 40 درجه این شهر خانواده‌ای بی بضاعتی در زیر چادر به شکل بسیار اسفباری زندگی می‌کنند که دل هر رهگذری که بر حسب اتفاق از آن مسیر عبور می‌کند را به درد می‌آورد.

در حالی که کشور و به تبع آن شهر کرمانشاه به دلیل گرمای بالای 41درجه در تعطیلی کامل به سر می‌برد و اغلب مردم برای در امان ماندن از گرما یا به مناطق طبیعی خوش آب و هوا مسافرت کرده یا در منزل خود در محیطی مناسب و زیر کولرها گازی و... تابستان گرم امسال را پشت سر می‌گذرانند، خانواده‌ای بی بضاعت و رنج دیده در بیابانهای اطراف کرمانشاه در نزدیکی روستای به نام "کرناچی" زیر چادری فرسوده زندگی مشقت باری را تحمل می‌کنند.

سرپرست این خانوار که خانمی رنج کشیده است به همراه دو دختر 15و 13ساله و یک پسر نوجوان 17ساله در حالی در زیر این چادر به سختی زندگی می‌کنند که بعد از پیگیریهای بسیار به دلیل عدم حمایت مسئولان ناچار به روی آوردن به بیابان شده‌اند.

بر اساس مشاهدات وضعیت زندگی این خانواده بی بضاعت در زیر چادری فرسوده بدون امکانات بهداشتی اولیه آنچنان دردناک است که شاید در نگاه اول کسی باور نکند که خانواده‌ای در این چادر یک ماه است زندگی می‌کند.

برای آگاه شدن از وضعیت این خانواده پس از اصرار فراوان با سرپرست این خانواده گفتگو کرد، وی در ابتدا فکر می‌کرد که بالاخره از طرف مسئولان برای رسیدگی به وضعیتشان به آنجا رفته ایم، اما وقتی که متوجه شد خبرنگار هستیم اندکی تأمل کرد ولی بعد درد دل خود را آغاز کرد.

خانم بتول پورچراغ سرپرست این خانوار در گفتگو با خبرنگار مهر در کرمانشاه، با اشاره به مشکلات عدیده زندگیش و وضعیت پیش آمده برای خود و فرزندانش، گفت: شوهرم مدت چهار سال است که از بیماری حاد روانی رنج می‌برد، طی این مدت تلاش بسیاری برای بهبود وضع وی انجام دادم اما بی فایده بود بالاخره پس از تلاش فراوان سال گذشته موفق شدم او را به کمیسیون پزشکی ببریم تا نسبت به تایید بیماری او و تحت پوشش قرار گرفتن از سوی بهزیستی اقدام شود.

وی افزود: کمیسیون پزشکی بعد از بررسی، بیماری همسرم را تایید کرد و ما را جهت تحت پوشش قرار گرفتن توسط بهزیستی به این سازمان معرفی کردند.

خانم پور چراغ ادامه داد: از سال گذشته تا کنون به طور مکرر به بهزیستی کرمانشاه مراجعه می‌کنم تا شاید با تحت پوشش قرار گرفتن کمکی به خانواده ما شود اما متاسفانه هر بار که به این اداره مراجعه می‌کنم در پاسخ به من می‌گویند که چون بودجه کافی نداریم نمی‌توانیم خانواده شما را تحت پوشش قرار دهیم.

وی با اشاره به پیگیریهای بسیاری که برای رفع مشکلاتش انجام داده، گفت: به همین منظورنامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشتم تا شاید به دردها و مشکلاتم از سوی ایشان رسیدگی شود اما متاسفانه تا کنون پاسخی دریافت نکرده ام.

خانم پور چراغ در ادامه مشکلات پیش آمده برای خود و خانواده‌اش را ناشی از عدم توجه مسئولان دانست و اظهار داشت: عدم حمایت و توجه مسئولان باعث شده که خانواده من به این وضعیت اسفبار دچار شوند، الان نزدیک به یک ماه است که خود و دو دختر 15و 13ساله و پسر 17ساله‌ام در حاشیه این روستا در زیر یک چادر فرسوده زندگی پر مشقتی را می‌گذرانیم و هر چه پیگیری کردیم کسی به دادمان نرسید.

سرپرست این خانوار بی بضاعت کرمانشاهی خاطر نشان کرد: دیگر تاب و توان برایم باقی نمانده و دیگر طاقت دیدن اشکهای فرزندانم را ندارم در صورت ادامه چنین وضعیتی به زندگی خود خاتمه خواهم داد.

پسر 17 ساله خانواده مستثنی از سایر جوانان کرمانشاه نیست و مانند اغلب این قشر بیکاری گریبان او را گرفته و هر چه تلاش می‌کند کاری بیابد، موفق نمی‌شود، البته چندباری برای کارگری و بنایی او را برده اند، اما دائمی نیست و از سویی درآمد بسیار کم کفاف سیر شدن شکم پنج نفر را نمی‌دهد.


سه شنبه 89 تیر 22 , ساعت 10:12 صبح

 

 روزنامه کیهان نوشت:

میرحسین موسوی یک متن رونویسی شده از تحلیل های رسانه های صهیونیستی درباره قطعنامه 1929 را به عنوان تحلیل خود از این قطعنامه منتشر کرد.
موسوی در این متن که سایت کلمه آن را منتشر کرده نوشت: «سرانجام و متأسفانه قطعنامه 1929 شورای امنیت صادر شد. قطعنامه و قطعنامه هایی که می توانست با تدبیر و عقلانیت بر کشور ما تحمیل نشود. تأکید بر این واقعیت نمک پاشیدن روی زخم نیست؛ بلکه از آن روست که تجاهل در این زمینه پیامدهای آن را وخیم تر خواهد ساخت. اینکه بگوئیم این قطعنامه چون یک دستمال استفاده شده است مصائب ناشی از سیاستهای پرهیاهو و عوامفریبانه را تخفیف نخواهد داد. البته در این میان، فحش و توهین به کشورهای دیگر ممکن است مصرف داخلی برای عده ای کم اطلاع داشته باشد اما در واقعیت بیرونی جز بدتر کردن اوضاع تأثیری نخواهد داشت». وی سپس در حالی که گویی از یک پروژه مشترک میان خود و غربی ها سخن می گوید، اضافه کرد: «برای اینجانب مانند روز روشن است که این قطعنامه بر امنیت و اقتصاد کشور ما اثر خواهد گذاشت».


دوشنبه 89 تیر 21 , ساعت 4:23 عصر

 

 روزنامه مردم سالاری با بیان اینکه در اعلام تعطیل رسمی، همواره تهران حتی در مورد موضوعاتی با کیفیت متفاوت در مناطق مختلف همچون آلودگی هوا، گرد و غبار یا شدت گرما شاخص اندازه گیری قرار می گیرد ، نوشت :

از ابتدای خرداد تا انتهای شهریور ماه در استان های خوزستان و بوشهر و هرمزگان، دمای هوا هیچگاه از 45درجه سانتیگراد کمتر نمی شود و اغلب از 50 درجه هم بالا تر است، اما هیچگاه در این استان ها به دلیل گرمای هوا، تعطیل رسمی اعلا م نمی شود. این دمای طاقت فرسا را در کنار رطوبت بالا ی 80 درصد در این استان ها قرار دهید تا بدانید مردم در این استان ها از اواخر بهار تا پایان تابستان در چه شرایط سختی به کار روزانه مشغولند. با این وجود وقتی دمای هوای تهران به 42 درجه سانتیگراد می رسد، آن هم وقتی رطوبت هوا به 40 درصد هم نرسیده، در پایتخت تعطیل رسمی اعلا م می شود و به دلیل تعطیلی تهران، استان هایی هم که در طول تابستان، همیشه- و نه فقط یک روز یا دو روز- گرمای 50 درجه را تجربه میکنند تعطیل می شوند.

 در ادامه سرمقاله این روزنامه آمده است : اگر شدت گرمای هوا فقط در چند روز از سال مردم تهران را اذیت می کند و بهتر است آنها سرکار نروند، پس چرا مردم خوزستان و بوشهر و هرمزگان و... که در تمام طول تابستان با گرمایی شدیدتر از گرمای تهران و رطوبتی که هیچ گاه در تهران حس نمی شود و نفس کشیدن را هم با دشواری مواجه می سازد روبرو هستند، باید در طول تابستان به سرکار بروند و به طورعادی به زندگی روزمره خود ادامه دهند؟ جالب اینجاست که در چنین شرایطی از مردم دعوت می کنیم از تهران خارج شوند و در شهرهای دیگری زندگی کنند و حتی از هزاران نفر از کارکنان شرکت های نفتی در بخش اداری هم درخواست می کنیم به مناطق نفت خیر بروند; در حالی که آنها می دانند که در تهران با دمای 42 درجه، ادارات تعطیل می شوند و در خوزستان در دمای 50 درجه هم مردم باید سرکار بروند مگر این که گرمای هوا در تهران محسوس باشد!

مردم سالاری در ادامه افزود : از سوی دیگر توجیه تعطیلی به دلیل صرفه جویی در مصرف انرژی هم چندان توجیه قابل  قبولی به نظر نمی رسد و همچون عذر بدتر از گناه است. اگر ما توانایی تامین انرژی مورد  نیاز جمعیت فعلی را نداریم و استان های گرم کشور ما با افزایش دمای هوا با قطع برق و آب مواجه می شوند و برای جلوگیری از بروز این مشکل در تهران هم مجبوریم تعطیل رسمی اعلا م کنیم، چگونه تصور می کنیم کشور ما برای جمعیت 120 یا 150 میلیون نفر هم ظرفیت دارد؟


دوشنبه 89 تیر 21 , ساعت 4:22 عصر

 

 روزنامه جمهوری اسلامی نوشت :‌

پخش ویژه برنامه "نگین خاتم" از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی به مناسبت روز مبعث با حذف کلمه "آل" از تابلو نوشته کنار خواننده این برنامه، که حاوی صلوات بر حضرت رسول بود، موجب اعتراض بینندگان شد. اعتراض کنندگان می‌گویند حتی اگر چنین اقدامی سهوی هم بوده باشد از سیمای جمهوری اسلامی پذیرفته نیست.


یکشنبه 89 تیر 20 , ساعت 9:39 صبح

 

 روزنامه رسالت نوشت:

ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور بی کفایت و خائن که با عوامفریبی آرای مردم انقلابی را دزدید و نهایتا مجبور به فرار از کشور و غلتیدن در دامان تروریست ها شد، تاج زاده را فردی هنرمند خواند که به اشتباهات خود اعتراف می کند. بنی صدر مراتب تقدیر و ستایش خود از تاج زاده را  مطرح کرد.تاج زاده با نقد مواضع حضرت امام خمینی (ره) گستاخانه با نام خط امام با الفاظ بی ادبانه ای مدعی شده بود اگر امام خمینی زنده بود معلوم نبود با توجه به عنصر مصلحت قانون اساسی سال1358  را تصویب می کرد.
  تاج زاده که بسیاری از کارشناسان وی را در ابتدای مسیری می بینند که اکبر گنجی در آن قرار داشت مدعی شد: خطای ما این بود که در مقابل برخی رفتارهای دادگاه های انقلاب ( در اوایل انقلاب ) موضع نگرفتیم.تاج زاده حتی در قامت یک نظریه پرداز فضل خود را این گونه بیان کرده است که :بزرگترین خطای ما تعمیم مناسبات سیاسی در عصر "عصمت" به عصر "غیبت" بود.


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ