سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خردهایتان را متّهم کنید که خطا از اعتماد به آنها پدید می آید . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 8:45 عصر
مصطفی زمانی:با پور حیدری رفیق ترم!
 

 در کل آدم فوتبالی نیستم اما هم با پروین رفیقم هم با پور حیدری.

مصطفی زمانی بازیگر سینما و تلویزیون پس از اینکه کادوی جشن تولدش را از علی پروین دریافت کرد در این مورد گفت«پنج شنبه هفته گذشته جشن تولدم بود.من مهمان برخی از دوستان بودم که در آن مراسم علی آقا هم حضور داشت.البته قرار نبود هیچ چیز رسانه ای شود.بیشتر همه چیز حالت یک شوخی را داشت،اما از اتفاقی که افتاد خوشحالم»
بازیگر نقش یوزارسیف در سریال حضرت یوسف این را می گوید و ادامه می دهد«کل ماجرا و اتفاقاتی را که افتاده را نمی توانم شرح بدهم.اما در کل خوشحالم که علی پروین از بازی من خوشش می آید.برای من استقلال یا پرسپولیس فرقی ندارد.البته باید بگویم که با منصور پور حیدری صمیم تر هستم و ارادت خاصی به ایشان دارم.»
زمانی در پایان گفت«در کل من آدم فوتبالی نیستم.به هر حال موقعیتی پیش آمد که در یک مراسم که اتفاقا روز جشن تولدم هم بود ملاقاتی هم با علی پروین داشته باشم»


یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 8:45 عصر
دانشمندان روشی برای پیش‌بینی زمان دقیق یائسگی کشف کردند
 

 

 دانشمندان ایرانی روش جدیدی برای پیش‌بینی دقیق زمان رسیدن به یائسگی در زنان کشف کردند. در این روش از آزمایش خون استفاده می‌شود و به کمک آن زنان می‌توانند از هم‌اکنون برای آینده شغلی و خانوادگی خود برنامه ریزی کنند.

بر اساس گزارشی که در جامعه تولید مثل و رویان شناسی اروپا در رم ارائه شده است، در این روش میزان هورمون‌هایی که توسط سلول‌ها در تخمدان تولید می‌شود اندازه گیری می‌شود و به کمک آن می‌توان با دقت متوسط 4 ماه زمانی را که یک زن به سن یائسگی می رسد پیش‌بینی کرد.
رمضانی تهرانی از دانشگاه شهید بهشتی در تهران که این تحقیقات را انجام داده است در این باره گفت: این یافته‌ها ما را قادر می‌کنند تا ارزیابی واقع بینانه‌ای از وضعیت باروری زنان تا چندین سال قبل از رسیدن به سن یائسگی داشته باشیم.
کارشناسانی که این آزمایشات را ارزیابی کرده‌اند نتایج آن را امیدوار کننده دانسته اما اعلام کردند برای تائید آن تحقیقات بیش‌تری لازم است.
داگان والز از دپارتمان زنان و زایمان دانشگاه آکسفورد در این باره گفت: امکان پیش‌بینی دقیق سن رسیدن به یائسگی بسیار هیجان انگیز است. ما سال‌هاست که به دنبال روشی برای انجام دادن این کار بودیم.
سن متوسط رسیدن به یائسگی 51 سال است. تخمگذاری در زنان معمولا در بین سنین 40 تا 60 سال پایان می‌پذیرد. اما امکان این که این اتفاق زودتر یا دیرتر از این زمان هم رخ بدهد وجود دارد. به همین دلیل زنان نمی‌توانند به طور دقیق متوجه شوند که تا چه سنی می‌توانند صاحب فرزند شوند و به همین دلیل قادر نیستند به طور دقیق برای آینده کاری و زندگی خود برنامه ریزی کنند.
تیم تحقیقاتی آقای تهرانی نمونه خون 266 نفر را که بین 20 تا 49 سال سن داشتند و در یک تحقیق دیگر به نام مطالعه گلوکز و لیپید تهران شرکت داشتند اندازه گیری کردند. این مطالعه از سال 1998 آغاز شده بود.
سپس آن‌ها تراکم هورمون‌هایی به نام هورمون‌های آنتی-مولرین (AMH) را اندازه‌گیری کردند که در تخمدان زنان تولید می‌شود.AHM رشد غددی را کنترل می‌کند که از آن‌ها تخمک‌ها تولید می‌شوند و دانشمندان معتقدند با این روش می‌توان عملکرد تخمدان را ارزیابی کرد.
در این تحقیقات دانشمندان از نمونه خون زنان با فاصله زمانی 3 ساله استفاده کردند و اطلاعاتی راجع به وضعت اجتماعی و اقتصادی زنان و مانند آن نیز جمع آوری کردند.
تهرانی در این باره گفت: ما به یک مدل آماری برای تخمین سن رسیدن به یائسگی با اندازه گیری تراکم AMH دست پیدا کردیم. با استفاده از این مدل می‌توان سن زنان برای رسیدن به یائسگی و قدرت باروری آن‌ها در دوره عمرشان را تخمین بزنیم.
تهرانی ادامه داد: در این تحقیقات ما به نتایج خوبی رسیدیم و بین پیش‌بینی‌های ما در مورد سن رسیدن به یائسگی و زمان اصلی رسیدن به این سن در 63 زن که در مدت تحقیقات یائسه شده بودند رابطه منطقی وجود داشت.
رویترز ، 27 ژوئن


یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 8:43 عصر

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به این‌که 29 سال از هفتم تیر 1360 می‌گذرد، خاطرنشان کرد که اوراق دفتر این 29 سال هر روز حادثه‌ای را در سینه خویش دارد.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در بخشی از بیان دیدگاه‌های خود درباره هفتم تیر، سالروز شهادت دکتر بهشتی و 72 تن از یاران ایشان افزود: انقلاب جوان با همه فراز و فرودها در مسیر تکامل است و امام نیست، اما وصیت‌نامه و مجموعه آثار گفتاری، شنیداری، نوشتاری و دیداری‌اش چراغ راه ماست. دشمنان نیز هستند، اما رنگ عوض کرده‌اند. هنوز در کیش و کمان دشمنی خویش تیرهای توهین و تهمت و دروغ را دارند که هر از چند گاهی چشم بسته و چشم باز می‌اندازند. گاهی به هدف می‌خورد و گاهی مثل همیشه بر سنگ.

وی خاطرنشان کرد: ما نیز با همه سفارشاتی که از پیرو مراد خویش داشتیم، شاید به خاطر دلتنگی‌های زمانه، سعه‌صدر سابق را نداریم. دشمنان ما وسیع‌تر شده‌اند، اما دایره دشمن‌شناسی ما محدود شده است. دشمنان دوست‌نما در ما رخنه کرده‌اند و بر پنجره نگاه ما برای رویت دوردست‌ها گل گرفته‌اند، روزمرگی ما را به اضطراب واداشته است.

وی گفت: مشفقانه‌ترین انتقادها را برنمی‌تابیم و نقشه‌های شوم دشمنان دوست‌نما را درنمی‌یابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت می‌دانیم. اما در این آشفته بازار، انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام راحل آن عزیزی است که؛

گر نگه‌دار وی آن است که من می‌دانم/ شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به این‌که " انقلاب آن روزها اگر با رفتن مطهری، بهشتی، باهنر و رجایی احساس خلاء می‌کرد - که با وجود امام نمی‌کرد-" افزود: امروز مطهری‌ها، بهشتی‌ها، باهنرها و رجایی‌ها فراوانند و حتی اگر تیر تهمت‌ها برای ترور شخصیت‌ها زهرآگین شود، پادزهر داوری مردم نمی‌گذارد بار گرانقدر این درخت تناور، یعنی انقلاب اسلامی خشک و حتی شاخ و برگ‌هایش پژمرده گردد.

وی تاکید کرد: سرچشمه انقلاب هنوز جوشان است و زلال جاری آن شاید در مسیر گل‌آلود شود، اما این وعده تخلف‌ناپذیر خداوندی در «استعینوا بالصبر و الصلاه» و «ان تنصروا الله ینصرکم» است که ان‌شاءالله به اقیانوس ظهور حضرت حق می‌پیوندد.

به گزارش ایسنا آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در بیان دیدگاه‌های خود درباره هفتم تیر، سالروز شهادت دکتر بهشتی و 72 تن از یاران ایشان، نیز با اشاره به خاطره‌ای از آن دوران یادآور شد: بیست و نه سال پیش، بعدازظهر روز 7 تیرماه در لحظات پایانی یک جلسه طولانی شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران که درباره مسائل جنگ و انتخاب وزیر امور خارجه بود و بسیاری از دوستان و مسوولان آن روز به‌ویژه دو همسنگر دیرینم آیت‌الله دکتر بهشتی و آیت‌الله دکتر باهنر حضور داشتند، خبر آوردند که حال همسنگر دیگرمان، آیت‌الله خامنه‌ای که روز قبل در یک بمب‌گذاری در مسجد ابوذر مجروح شده بود، وخیم است.

در یک آن چشمم با چشمان شهید بهشتی تلاقی کرد و عمق ناراحتی را در وجودشان دیدم. جلسه به پایان رسید و پس از مشورت، قرار – که در آن لحظات تقدیر بود- بر این شد که من بر بالین مجروح در بیمارستان بروم، دکتر باهنر به خاطر خستگی مفرط، لحظاتی قبل از انفجار در حال ترک محل بودند که قبل از خروج از درب حیاط موج انفجار همراه با شعله ایشان را متوقف می‌کند تا پس از حادثه شاهد و مخبر صادقی از منظره دهشت‌بار باشند و دکتر بهشتی بماند تا در جلسه‌ای دیگر با مسوولان عضو حزب از قوای مقننه، قضاییه و مجریه، درباره مسائل کشور بحث و تبادل‌ نظر کنند.

وخامت حال آیت‌الله خامنه‌ای به‌گونه‌ای بود که همه چیز را فراموش کرده بودم و تمام فکر و ذکرم به کارهای پزشکانی معطوف بود که برای کم کردن آلام ایشان تلاش می‌کردند.

با این‌که با حاج احمدآقا در منزل قرار داشتم، دیروقت به منزل رسیدم و دیدم ایشان منتظرم نشسته است. بحث درباره انتخابات ریاست جمهوری بعد از عزل بنی صدر بود. نمی‌دانم چقدر گذشت که صدای زنگ تلفن مرا به سوی خود برد. صدایی خسته از آن سوی تلفن، شکسته و بسته خبر از حادثه‌ای در سرچشمه داد که بر من آوار شد.

چشمم را بر هم گذاشتم، قیافه و اسم همه کسانی به نظر می‌آمد که قرار بود در آن جلسه باشند، مخصوصاً آخرین لحظات دیدار من با دکتر بهشتی و سخنانش که در آستانه خروجی درب که فکر می‌کنم گفتند: «تو برو، آن‌جا واجب‌تر است و ما این‌جا را اداره می‌کنیم.»

نمی‌توانستم باور کنم که پس از مطهری، مفتح، هاشمی‌نژاد که رفته بودند و خامنه‌ای که معلوم نبود می‌ماند یا می‌رود، حالا بهشتی و باهنر هم رفته باشند. گویی آسمان بر من فرود آمده بود و غم با همه سنگینی خویش قلبم را می‌فشرد و صدای زنگ تلفن که گاه‌گاه به گوش می‌رسید و فاطمه، دخترم، برمی‌داشت و با خبرهای ضد و نقیضی که می‌شنید، بر التهاب قلبم، آب می‌زد و آتش.

نمی‌دانستم چکار کنم، مأموران امنیتی اجازه حضورم را در محل حادثه نمی‌دادند و کلام تکراری آن‌ها در پاسخ به پرسش تکراری من که «چه شده؟» این بود که صدای آمبولانس‌ها قطع نمی‌شود، مردم مشغول بیرون کشیدن جنازه‌ها و مجروحان از زیر آوارها هستند.

در گرماگرم آن لحظات هیجانی، صدای تلفن مرا به سوی خویش برد و وقتی گوشی را برداشتم، دیدم صدای دوست‌داشتنی دکتر باهنر است که انگار از آسمان‌ها صحبت می‌کند، بغض‌آلود و متعجب سلام و علیک کردیم. من فکر می‌کردم او نیز در جلسه است. او گفت: دربان به من گفته بود که تو از درب خارج شده‌ای. پرسیدم: چه شد؟ تو چه شده‌ای؟ گفت: «قبل از شروع جلسه، آقای درخشان (یکی از شهدا) که خستگی مفرط مرا دید، به اصرار گفت که بروم تا استراحت کنم.

آمدم نزدیک درب بزرگ. همان لحظه که می‌خواستم نزدیک ماشین شوم انفجار رخ داد. شعله آتش تا درب خروجی رسید و شیشه‌های ساختمان وسط شکست. دیوارهای سالن عقب رفته و سقف یکپارچه آمده پایین. برق خاموش، صدای ضجه و استغاثه و ذکر و دعا از زیر آوار به گوش می‌رسید. آتش‌نشانی آمده و جرثقیل می‌خواهد سقف را یکپارچه بردارد. خطر ضدانقلاب هم وجود دارد و مردم نمی‌گذارند چهره‌های سرشناس در محوطه بمانند. با زور و التماس آن‌ها را از صحنه بیرون می‌برند.»

نمی‌دانم بر زبان آوردم یا در دلم بود که به خاطر زنده ماندن ایشان خدا را شکر کردم، اما نمی‌دانستم او نیز به همین زودی‌ها مسافر است. پرسیدم: بهشتی چه شد؟ گفت: نمی‌دانم، خبرها متناقض است. می‌گویند سالم است، می‌گویند مجروح شده و می‌گویند به شهادت رسید.

آن شب برای من به درازای شب عاشقان بیدل بود، اما با این تفاوت که در سحرگاهش به جای وصل، خبر از هجران آوردند. ساعت 2 بامداد بود که خبر آوردند بهشتی، بهشتی شده و من کوه مصیبت رفتنش را بر دوش گرفتم تا کارهای مملکت در غیاب دو رئیس قوه دچار مشکل نشود. صبح علی‌الطلوع به نخست وزیری رفتم تا هم بیشتر بدانم و هم ببینیم چکار باید بکنیم. قرار شد در یک پیام رادیویی با مردم صحبت کنم و دلداری‌شان بدهم!! پس از آن به مجلس رفتم، مجلسی که خانه ملت بود، حالا دیگر خانه عزا شده بود. 27 نماینده از نقاط مختلف کشور پر کشیده بودند. کمی با نمایندگان صحبت کردم و قرار شد به مأمن دل‌ها، یعنی جماران برویم تا دلگرمی فراق یاران را از کوه صبر یعنی امام(ره) بشنویم. 5 /8 صبح روز بعد از حادثه بود که در اتاق کوچک بیرونی امام را دیدم. دل ما می‌لرزید که نکند از فراق «بهشتی مظلوم» دلش بایستد که دل امتی می‌ایستاد. با دیدن او، نمی دانم چه شد که این شعر به یادم آمد:

بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خمّ می‌سلامت، شکند اگر سبویی

باورکردنی نبود که ایوب زمان در آن حالات که می‌دانستم آتش غم در همه وجودش شعله می‌کشد، با ذکر حادثه و لطیفه‌ای از تاریخ قدیم حوزه علمیه نجف و اشاره به سرنوش انبیاء و اولیاء به ما آرامش و اعتماد به نفس دادند.

کبوتر خیالم بر شاخسار یاد هر عزیزی می‌نشست که هنوز نمی‌دانستم زنده‌اند یا شهید شده‌اند، چون از لحظه انفجار تاکنون کسانی را دیده بودم که فکر می‌کردم شهید شدند و کسانی را که اسم‌شان قبلاً جزو مجروحان بود و یا اسم‌شان جزو شرکت‌کنندگان در جلسه نبود، اما خبر می‌آمد که شهید شده‌اند.

ذهنم به سوی بهشتی می‌رفت، صدایش، خیالش، نگاهش، مظلومیتش و تمام خاطراتی که سال‌های سال با او داشتم، یک لحظه رهایم نمی‌کرد، مخصوصاً آن جمله‌ای که روزی به او گفتم: سید! با این همه تهمت و توهین چه می‌کنی؟ خندید و گفت: آسیاب به نوبت!

فکر می‌کنم سه‌شنبه بود که قرار شد پیکر شهدا را تشییع کنیم. سه نظر بود: عده‌ای می‌گفتند به اصفهان ببریم، گروهی می‌گفتند به قم ببریم و اکثریتی که می‌گفتند در بهشت‌زهرا، مرکز نور باشند. در دفترم در مجلس شورای اسلامی نشسته بودم که خبر آوردند ازدحام مردم برای تشییع شهدا بیش از حد شد. قرار شد برای مردم صحبت کنم، به محض این‌که با مردم روبرو شدم، شیون مردم چنان بلند شد که من در تمام عمرم چنان صحنه اندوه‌باری را ندیده بودم و بعدها در زمان رحلت امام دیدم. دست‌های مردم آن‌چنان در فضا حرکت می‌کرد که گویی طوفانی سهمگین مزرعه گندم رسیده‌ای را به موج انداخته است و شعاری که بر شدت اشک من می‌افزود: «هاشمی هاشمی بهشتی‌ات کو؟»

سعی می‌کردم گریه نکنم اما اشک امانم نمی‌داد، می‌دانستم همه ناظران داخلی و خارجی روی حرف‌های امروز من حساب می‌کنند. پیش از این با تکرار آیات مربوط به جنگ احد کمی خود را دلداری داده بودم و آن روز برای مردم عزادار از توطئه شومی گفتم که دشمنان انقلاب و اسلام در سر دارند.

سخنرانی آن روز من در اسناد و مدارک هست و کسانی که می‌خواهند، می‌توانند مراجعه کنند. بعد از حرف‌های من بهشتی را مردم شهر به همراه 72 شهید دیگر بر شانه‌های خویش تا بهشت زهرا بردند و من به بیمارستان برگشتم تا نگذارم داغ این خبر بر دل رفیق و همسنگرمان، آیت‌الله خامنه‌ای بنشیند. حال و روز خوبی نداشت، از درد به خود می‌پیچید، اما روزنامه و رادیو می‌خواست. گفتم: به چه کارت می‌آید؟ گفت: می‌خواهم بدانم در بیرون چه خبر است!! گریه امانم نمی‌داد و به سختی بغضم را فرو نشاندم و گفتم: آری، بیرون خیلی خبرها است که حتماً باید بدانی!!!

گویا پس از رفتن من، فهمید و این‌که بر او چه گذشت، نمی‌دانم. من بودم و مجلسی که حدنصاب نداشت. دولت بود و جلساتی که چهار عضو فعال و چندین معاون وزیرش نبودند و قوه قضائیه‌ای که رئیس آن سیدالشهدای مسافران سرچشمه بود.

آتش جنگ در غرب و جنوب شعله می‌کشید و شورای عالی دفاع سه عضو اصلی خود، دکتر بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای و دکتر چمران را نداشت که چند روز پیش به شهادت رسیده بود. رقبای سیاسی که بی‌کفایتی‌شان برملا شده بود، می‌خواستند روزگار را از گردش بیندازند و پس از عبور از گردنه احد حدود هفتاد تن را همراه حمزه انقلاب شهید کردند تا خیال‌شان از امام و یاران امام راحت شود.

روزهای تلخی بود، اما در آن تلخی‌ها و سختی‌ها، خدای بزرگ را بنازم که لحظاتی بسیار شیرین را رقم می‌زند، مخصوصاً آن روزی که نمایندگان مجروح را با برانکارد به صحن مجلس آورده بودند تا جلسه به حدنصاب برسد و وقتی صدای زنگ آغاز جلسه را نواختم، بر عظمت خون شهیدان درود فرستادم که با موج‌آفرینی خویش نمی‌گذارند دریای انقلاب راکد شود.

پیر کنعانی انقلاب در هجران یوسف خویش سخنانی گفت که برای ما و دشمنان، مایه دلگرمی و دلسردی بود. مخصوصاً جمله‌ای که همه – دوست و دشمن را- به آتش کشید این بود که «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد» تعبیر مظلوم برای مرگش تمام تارهای عنکبوتی نفاق را بر هم ریخت و تعبیر مظلوم برای زندگی‌اش، آه از نهان‌خانه دل‌هایی برآورد که با فریب‌خورده بودند و طعنه‌ها را آغشته به توهین و تهمت کرده بودند و در هر فرصتی به حریم پاک زندگی‌اش می‌افکندند.

اینک از آن روزها 29 سال می‌گذرد...


یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 5:16 عصر
مشاور شهردار تبریز در امور خانواده و بانوان گفت: با حمایت و پشتیبانی شهردار تبریز چهار قلوهای تبریزی به آرامش رسیدند.

به گزارش  روابط عمومی شهرداری تبریز، به دنبال تولد نوزادان چهار قلو در تبریز، مسئولان بیمارستان الزهرا (س) از شهردار تبریز خواستار حمایت و مساعدت از این خانواده به دلیل عدم استطاعت والدین این نوزادان در تأمین هزینه‌های نگهداری و سرپرستی چهار قلوهای مذکور شدند.
بر اساس این گزارش، علیرضا نوین، شهردار تبریز نیز در پاسخ به این درخواست، طی دستوری به مشاور خانواده و امور بانوان شهرداری از وی خواست تا با بررسی شرایط و نحوه اعطای حمایت‌های مادی و معنوی از این خانواده، وارد عمل شود.
مریم جدیدی، مشاور شهردار تبریز در امور خانواده و بانوان در این زمینه گفت: در بررسی‌های انجام گرفته عدم استطاعت مالی والدین این نوزادان در تأمین هزینه‌های زندگی و نگهداری از چهار قلوها محرز شد.
وی اظهار داشت: به طوری که پس از حضور در منزل آنان مشخص شد که این خانواده در یک ملک 40 متری استیجاری و در وضعیتی نامناسب زندگی می‌کنند.
مشاور شهردار تبریز در امور خانواده و بانوان در ادامه گفت: صاحب ملک نیز پس از اطلاع از تولد این نوزادان خواستار تخلیه ملک شده بود.
مشاور شهردار تبریز در امور خانواده و بانوان در ادامه تصریح کرد: باتوجه به شرایط فوق، شهرداری تبریز با همکاری موسسه حمایت از مستمندان تبریز اقدام به تأمین محلی مناسب و آبرومند برای زندگی راحت و بی‌دغدغه این خانواده و دیگر کمک‌های مادی و معنوی همچنین تأمین بخشی از نیازهای آنان شد تا این نوزادان در نهایت آرامش و آسایش زندگی و رشد کنند.


یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 5:15 عصر
پورمحمدی:تمام استودیوهای شبکه سه سیما اشغال است
 

 مدیر شبکه سه سیما اعلام کرد: برنامه «نود» درحال حاضر برای ساخت دکور با کمبود جا مواجه است.

علی‌اصغر پورمحمدی درباره سری جدید برنامه «نود» با اجرای عادل فردوسی‌پور گفت«: درحال حاضر تمام استودیوها اشغال است و برنامه «نود» برای ساخت دکور جا ندارد. البته جای نگرانی وجود ندارد و سری جدید برنامه «نود» تقریبا هم ‌زمان با شروع لیگ جدید فوتبال آغاز می‌شود.»

پورمحمدی که در مراسم تودیع و معارفه برخی از مدیران جدید این شبکه شرکت کرده بود با انتقاد نسبت به ساختمان شبکه سه سیما یادآور شد:«ساختمان شبکه سه سیما نیمه مخروبه است و چندسالی است که برای جای بهتر مکاتباتی انجام شده است و به ما اینگونه اعلام کردند که شما در اولویت نیستید. ما شبکه فقیری هستیم و این فقر به لحاظ نیروی انسانی نیست. شبکه سه به لحاظ تجهیزات، ساختمان و بودجه با کمبود مواجه است.»

 


یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 5:14 عصر
یک ست کامل ورزشی هدیه سلطان به یوزارسیف
 

 

علی پروین برای مصطفی زمانی بازیگر نقش یوسف پیامبر جشن تولد گرفت.

مصطفی زمانی بازیگر سریال یوسف پیامبر(ع) که با درخشش در این سریال و هنرمندی در فیلم سینمایی آل، جایگاهی برای خود در تلویزیون و سینمای ایران دست و پا کرده است ، به دعوت سعید ترابی، پیشکسوت فوتبال ایران و دوست صمیمی پروین، به مجموعه ورزشی سرخپوشان آریا رفت و با پروین و سعید پرورش (مدیریت سرخپوشان آریا) دیدار کرد.
در حاشیه ملاقات مصطفی زمانی با علی پروین، او به مناسبت تولد زمانی یک ست کامل کیف و گرمکن ورزشی به عنوان هدیه تولد به این بازیگر تقدیم کرد. جالب است بدانید مصطفی زمانی بعد از دریافت هدیه تولد از پروین، به حاضران گفت:« این که علی آقا برای آدم جشن تولد بگیرد و یا به کسی هدیه تولد بدهد، واقعاً افتخار بزرگی است.»
مصطفی زمانی ضمن اعلام آمادگی برای همکاری همه جانبه با مدیریت مجموعه ورزشی سرخپوشان آریا، درباره ملاقات با علی پروین گفت:«همه می دانند پروین یکی از بزرگان فوتبال ایران است و قطعاً دیدار با چنین شخصیتی برای من افتخار محسوب می شود. با علی آقا درباره مسائل فوتبال حرف زدیم که البته بیشتر حرف هایمان جنبه خصوصی داشت، اما به هر حال از این که فرصتی پیش آمد و از نزدیک با علی پروین صحبت کردم خوشحالم.»

 


یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 5:12 عصر
ازدواج در غرب به موزه‌ها می‌رود

 

 ازدواج و زندگی خانوادگی در بسیاری از کشورهای غربی به مفهومی در حال فراموشی تبدیل شده است. این موضوع خصوصا در کشورهایی مانند انگلستان بسیار قابل توجه است و نگرانی مسوولان را در بر داشته است.

آمارها نشان می‌دهد تعداد افرادی که هرگز ازدواج نکرده‌اند به زودی و برای اولین بار در کشور انگلستان از افرادی که ازدواج کرده‌اند بیش‌تر خواهد شد.
کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند تعداد افراد بالغی که در این کشور ازدواج نمی‌کنند تا 25 سال آینده 50 درصد افزایش خواهد داشت. این آمار به خصوص در مورد زنان میانسال بسیار نگران کننده است به طوری که پیش بینی می‌شود تا سال 2033 تعداد زنانی که هرگز در زندگی خود ازدواج نمی‌کنند 3 برابر شود.
به همین دلیل کمپین‌های حمایت از خانواده آینده تیره و تاری را برای زندگی خانوادگی ترسیم می‌کنند و خصوصا در مورد خطراتی که کودکان را تهدید می‌کنند هشدار می‌دهند. آن‌ها معتقدند کودکان در جو خانوادگی ناپایداری زندگی می‌کنند و به همین دلیل بسیار بیش‌تر از گذشته در معرض مشکلات روحی، ناهنجاری‌های اخلاقی، بزهکاری، افسردگی، ناامیدی و مانند آن قرار دارند.
در سال 2008 بیش از 15.3 میلیون نفر در انگلستان و والز هرگز ازدواج نکرده بودند که این آمار نزدیک به 35 درصد از جمعیت بالغ این مناطق را تشکیل می‌دهد.
متاهل‌ها در اقلیت
به این ترتیب می‌توان گفت به زودی تعداد افراد متاهل در این کشور اقلیت خواهند شد و تعداد بیش‌تری ازدواج نکردن یا مجرد بودن را انتخاب خواهند کرد.
اداره آمار ملی این کشور اعلام کرده است اگر وضعیت با همین منوال ادامه پیدا کند در آینده از هر 5 نفر فقط یکی ازدواج خواهد کرد.
به این ترتیب تا سال 2031 زن و شوهرها فقط 41 درصد از جمعیت بالای 16 سال این کشور را تشکیل خواهند داد و در عوض تعداد افراد مجرد، افراد مطلقه و افرادی که تمایلی به ازدواج ندارند رشد بسیار چشم‌گیری خواهد داشت.
به این ترتیب تعداد افرادی که تنها زندگی می‌کنند در طی دو دهه آینده به بالاترین حد خود خوواهد رسید.
آناستاسیا دوال از think-tank Civitas در این باره گفت: امروزه درصد زیادی از زنان و مردان همراه با والدین خود زندگی می‌کنند. تعدادی نیز آن قدر در کار خود غرق شده اند که هیچ گاه به فکر ازدواج کردن نمی‌افتند.
مرگ خانواده‌ها
این آمارها بدان معناست که زندگی خانوادگی در کشورهایی مشابه با انگلستان در حال از هم پاشی است. امروزه تقریبا نیمی از کودکان در این کشور خارج از ازدواج به دنیا می‌آیند.
این کودکان معمولا در محیط بی‌ثباتی رشد می‌کنند و حتی بسیاری از آن‌ها فقط تحت سرپرستی مادر یا پدر خود هستند و هیچ‌گاه طعم داشتن یک زندگی خانوادگی را نمی‌کشند.
آمارها نشان می‌دهد در سومین فصل سال 2008، 93 هزار کودک از زنانی متولد شده بودند که ازدواج نکرده بودند که این کودکان معمولا در خانه‌هایی با یک والد رشد می‌کنند.
این در حالی است که دولت‌های این کشورها نیز سیاست‌هایی را در پیش گرفته است که مردم را چندان به ازدواج کردن و حفظ زندگی خود نمی‌کنند تشویق نمی‌کنند. بسیاری اعتقاد دارند سیاست‌های خاص این کشورها ، افراد را بیش‌تر به در هم شکستن خانواده و جدایی تشویق می‌کند. برای مثال یک زن که از همسر خود جدا شده است از لحاظ مالی در وضعیت بهتری قرار می‌گیرد و می‌تواند تقاضای خدمات رفاهی بیش‌تری بکند.
همین عوامل باعث شده است تا تعداد خانه‌های تک والد در سال 1971 نسبت به سال 2008 سه برابر شده است و از 4 درصد به بیش از 11 درصد برسد.
یک کارشناس مسائل خانواده بعد از بررسی این آمار گفت: اگر اوضاع با همین منوال پیش برود، به زودی ما باید زندگی خانوادگی را در موزه‌ها ببینیم.
تمایل بسیاری برای ادامه تحصیلات دانشگاهی و فراهم نبودن شرایط زندگی باعث شده است بسیاری زندگی کردن در کنار پدر و مادر خود را به ازدواج کردن ترجیح بدهند.
در همین حال تعداد طلاق‌ها هم کاهش داشته است که دلیل اصلی آن هم مشخص است. زمانی که آمار ازدواج به این شدت پایین بیاید واضح است که آمار طلاق هم کاهش خواهد داشت.
با این حال افراد بین 20 تا 30 سال بالاترین میزان طلاق را در بین تمام گروه‌های سنی از آن خود کرده‌اند.
از هم پاشیدگی خانواده‌ها و جدایی هر سال نزدیک به 24 میلیارد دلار به اقتصاد انگلستان آسیب وارد می‌کند. بسیاری از کارشناسان معتقدند نه تنها ازدواج کردن به معضل تبدیل شده است، حفظ خانواده‌ها و پیشگیری از طلاق هم خود مشکل بزرگ‌تری است.
به همین دلیل دولت تلاش‌های زیادی را برای برقراری جلسات مشاوره می‌کند تا حد ممکن از بروز طلاق در بین خانواده‌ها پیشگیری کند. در نظر سنجی که در بین خانواده‌ها انجام شد، بیش از 80 درصد جلسات مشاوره را برای حفظ ازدواج و پیشگیری از طلاق موثر دانستند.
نزدیک به 50 درصد از افرادی که طلاق گرفته بودند نیز معتقد بودند می‌توانستند با انجام کارها و شرکت در جلسات مشاوره‌ای از بروز طلاق پیشگیری کنند.


یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 5:10 عصر
پاسخ  طنز آیت الله مکارم شیرازی در قالب شعر  به شهید بهشتی در دوران طلبگی

 

 ما 4 نفر با یکدیگر مباحثه می کردیم و گاهی هم برنامه طنز و مزاح پیش می آمد. یادم است شهید بهشتی یک بار شعری درباره فضیلت اصفهان خواندند و من هم که شیرازی بودم و به غیرتم برخورد، شعری درباره فضیلت شیراز گفتم...

به گزارش خبرآنلاین، شبکه اول سیما، چهارم تیرماه، برنامه مستندی در خصوص حیات علمی شهید بهشتی در حوزه علمیه قم پخش کرد که مباحث جدید و شیرینی در این برنامه پخش شد.

در این مستند علاوه بر پخش صدای شهید بهشتی در دوران جوانی، با هم مباحثه‌ای های ایشان نیز گفتگوهایی انجام شده بود.
آیت الله مکارم شیرازی در این مستند درباره آشنایی با شهید بهشتی گفت: معمولا کسانی که در کلاس درس شرکت می کردند یکدیگر را می شناختند و هر کدام به دنبال افرادی بودند که با آنها تناسب روحی داشته باشند تا با یکدیگر مباحثه کنند. ما هم همفکر بودیم و یکدیگر را برای مباحثه انتخاب کردیم و آنجا بود که ایشان را شناختم. امام موسی صدر هم در همان کلاس ما شرکت می کرد و ایشان را هم شناختیم و با آقای شبیری زنجانی که الان از مراجع تقلید هستند همه با هم هم دوره و هم کلاس بودیم.

بنابراین گزارش این مرجع تقلید اضافه کرد: ما 4 نفر با یکدیگر مباحثه می کردیم و مدتی بر این منوال گذشت. گاهی هم برنامه طنز و مزاح پیش می آمد. یادم است ایشان یک بار شعری درباره فضیلت اصفهان خواندند و من هم که شیرازی بودم و به غیرتم برخورد، شعری درباره فضیلت شیراز گفتم. مضمون شعر آیت الله بهشتی این بود که این که می گویند اصفهان، نصف جهان است؛ این شوخی است و باید بگویند تمام جهان و از این زاینده رود ما همه جهان آباد شده است.... روی اصفهان و نصف جهان و زاینده رود خیلی تاکید داشتند و من نیز این شعر را گفتم:

«ای که دم از وصف سپاهان زدی
سنگ جفا بر دل یاران زدی
رو بنگر ساحت شیراز ما
آن وطن پر نعم و ناز ما
رو بنگر بلبل دستان ما
بر سر هر گل به گلستان ما
قطره ای از رکنی آباد ما
رو بنما نوش و بکن یاد ما
تا رود از یاد تو زاینده رود
زان همه اوصاف که بود و نبود»

به گزارش خبر، در بخش دیگری از این برنامه هم بخشی از گفتگوی آیت الله موسوی اردبیلی پخش شد، او نیز درباره شهید بهشتی گفت: هر کجا صحبت از مباحث جدی بود شهید بهشتی در آن شرکت داشت. با آن صدای بمش وقتی هم که صحبت می کرد تند و بلند صحبت می کرد و شبیه فریاد بود و همه افرادی که اطراف وی بودند متوجه صحبت هایش می شدند. بحث کردن با او مقداری مشکل بود بخاطر اینکه سرعت انتقال بالایی داشت تا طرف حرفش را می خواست بزند او حرف را می فهمید و جواب می داد لذا بهشتی را در مدت بسیار کم در قم شناختند و من هم او را از همان روزهای اول ورود به حوزه او را شناختم. 


یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 5:9 عصر

 


فریده سپاه‌منصور ـ بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ـ به دلیل عارضه‌ ‌قلبی در بخش سی‌سی‌یو بیمارستان چمران بستری شد.

هوشنگ توکلی همسر این بازیگر در این خصوص گفت: «جمعه شب حال ایشان به هم خورد و پس از آن در بخش سی‌سی‌یو بستری شدند. درحال حاضر آزمایش‌های لازم در حال انجام است و احتمال سکته وجود دارد.» به گفته‌ او، پزشکان اعلام کردند بعد از 72 ساعت وضعیت سپاه‌منصور مشخص می‌شود.

سپاه‌منصور قرار بود مرداد ماه در نمایش «کارگاه بکاء» حسین کیانی، حضور داشته باشد اما با این وضعیت حسین کیانی گفت: «به‌ دلیل وضعیت جسمانی ایشان ناچارم به فکر بازیگر دیگری باشم.»


یکشنبه 89 تیر 6 , ساعت 5:9 عصر

 

 در آستانه سالروز واقعه ی جانسوز هفتم تیر خانواده شهید بهشتی در اطلاعیه ای اعلام کردند که مراسم گرامیداشت این شهید بزرگوار امسال برگزار نخواهد شد.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون اقلیت مجلس، این اطلاعیه بدین شرح است:

بنام پروردگار یکتا

در پی تماس های مکرر بسیاری از عزیزان، دوستداران و بستگانی که همه ساله در مجلس خانواده شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی به مناسبت واقعه هفتم تر به منظور بزرگداشت و ارج گذاری به فضایل، اندیشه ها و آرمان های آن شهید گرانقدر و هفتاد و دو تن از یاران صدیق انقلاب و خدمتگزاران راستین به مردم شرکت می کردند، به آگاهی می رسانیم که با توجه به جوانب گوناگون، بویژه ضرورت پاسداشت حریم این شهیدان، این مجلس در سال جاری برگزار نخواهد شد.

از خداوند منان برای همه شهدای هفتم تیر و بالاخص شهید بزرگوارمان آیت الله بهشتی، مغفرت واسعه و علو درجات مسئلت می نماییم و صمیمانه و فروتنانه از ابراز محبت های بی شائبه همة عزیزان سپاسگزاریم.

خانواده شهید آیت الله دکتر بهشتی


<   <<   71   72   73   74   75   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ