سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، هر دانای به دنیا و نادان نسبت به آخرت را دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 89 تیر 11 , ساعت 4:14 عصر

 


چرا یک فیلم در این مملکت می‌فروشد یک فیلم دیگر نمی‌فروشد؟ تا به حال از خودتان پرسیده‌اید؟ چرا فیلمی که نمی‌فروشد تهیه‌کننده را ورشکست نمی‌کند، اما فیلمی که می‌فروشد، برای تهیه‌کننده چک‌های برگشتی به دنبال دارد؟ قصه‌اش چیست؟ هزینه‌های واقعی ساخت یک فیلم، چقدر است؟ (جدا از اینکه محمدرضا گلزار در آن بازی کند یا نکند چون اگر بازی کند خیلی فرق دارد با موقعی که بازی نکند، فروشش هم همین‌طور!)

اول بیایید با «فروش بلیت» شروع کنیم. الان متوسط فروش یک فیلم در اکران اولش چیزی بین 300 تا 400 میلیون تومان است، تقریباً برابر با متوسط هزینه ساخت یک فیلم بلند. 40 درصد این مبلغ، نصیب سالن‌های نمایش و پخش‌کننده و البته صرف تبلیغ می‌شود؛ بنابراین اگر ریز‌شی درکار نباشد (که برخی هزینه‌های جانبی را هم می‌توان به معادله اضافه کرد) فیلم طبیعتاً ضرر می‌کند، اما راه‌های دیگری هم برای برگشت سرمایه هست مثلاً اکران‌های دوم و سوم، بخشی از هزینه‌ها را برمی‌گردانند یا اگر فیلمی شانس داشته باشد و به خارج از مرزها برود، در لس‌آنجلس - با پخش محدود - و در پایتخت‌های اروپایی - با پخش محدودتر - از شاهراه «تفاوت قیمت بلیت»، خیلی سریع به منزل می‌رسد.

اما فرض کنیم که فیلمی چنین شانسی را ندارد آن وقت چه؟ اولین کاری که یک تهیه‌کننده موفق انجام می‌دهد،‌ فروش فیلم به «پخش خانگی» است حتی قبل ا‌ز اینکه فیلم را شروع کند! همین حالا فیلمی درحال اکران است که کل هزینه‌هایش را با پیش‌فروش 450 میلیون‌تومانی، قبل از شروع فیلمبرداری صاف کرده است و فروش یک‌میلیاردتومانی‌اش (آن 40درصد را لطفاً کسر بفرمایید) سود است (نوش جان‌شان!)

این وسط، گاهی اوقات یک تهیه‌کننده می‌رود سراغ چند شرکت تولیدکننده پروپیمان از لحاظ مالی و خلاصه فیلمنامه و اسامی ستاره‌های تضمین‌کننده فروش فیلم را می‌دهد دست‌شان با این قول که نه‌تنها «کلوزآپ» داشته باشد از آرم و تولیدات‌شان که «اینسرت» هم «دسر» این غذا باشد. گاهی هم یک شرکت، می‌آید رسماً پای پوستر و ابتدای فیلم، امضا می‌گذارد که آن قوت دیگر، خیلی خوش به حال تهیه‌کننده می‌شود!

همه اینها مال موقعی است که هزینه‌ها موقر و محدود و معقولانه باشند، اما وقتی هزینه‌ها رفتند سمت یک میلیاردتومان چه؟ یک روشش این است که تهیه‌کننده، یک سرمایه‌گذار دولتی هم پشتش باشد که با اعتماد کامل و بدون طمع به برگشت سرمایه، پول را بدهد و راضی باشد به کیفیت کار (که گاهی هنری است گاهی فرهنگی است، گاهی ایدئولوژیک است).

این‌جور کارها البته کار هر کسی نیست مخصوصاً اگر خبر درز کند بیرون و صورت‌حساب‌ها، با «فیلم تمام شده» نخواند و از سر اتفاق، همزمان با این سرمایه‌گذاری، تهیه‌کننده هم (البته از جیب خودش) چیزی معادل 80درصد سرمایه ساخت فیلم را صرف خرید ملک کرده باشد. وای! چه می‌شود؟! اصلاً نگران نباشید! در بدترین حالت، سرمایه‌گذار دولتی برای جبران ضررش، تهیه‌کننده را وادار به امضای قرارداد تولید دو، سه فیلم ارزان‌قیمت می‌کند و آن هم البته راه دارد! (یک دفعه نروید خانه‌تان را بفروشید و بخواهید شریک شوید با چند تهیه‌کننده برای فیلمسازی. از قدیم گفته‌اند مرغی که انجیر می‌خورد... می‌دانید که؟!)

اما روش دوم تهیه یک فیلم پرهزینه این است که همه را وادارید به مشارکت مالی! از بازیگر گرفته تا فیلمبردار و فیلمنامه‌نویس را شریک کنید در فروش فیلم به شرط نپرداختن دستمزد یا کاهش قابل‌ملاحظه‌ دستمزد. از همه روش‌های قبلی هم از جمله «پیش‌فروش‌» فیلم به «پخش خانگی»، بستن قرارداد با اسپانسر و دریافت وام و لابی‌زدن با دست‌اندرکاران دولتی صاحب لوکیشن، لابراتوار و... استفاده کنید و اکران خارجی را هم پیش از شروع ساخت فیلم، با چند تلفن به چند سینمادار ایرانی مقیم فرنگ، تضمین کرده باشید.

با این همه از بنده به شما نصیحت (اگر خواستید وارد چرخه تولید شوید) حتماً یک قصه خوب، روان، عامه‌پسند و البته ملودرام داشته باشید که خوب هم شکل گرفته باشد. اگر تصورتان این باشد که با چند ستاره (از جمله احمد پورمخبر) و ساز و آواز و شوخی‌های پادرهواتر از شوخی‌های چیچو و فرانکو می‌توانید برنده این بازی باشید سخت در اشتباهید.

مردم که پولشان را از سطل زباله درنیاورده‌اند! اما آخر قصه: قصه آنهایی که فیلمشان می‌فروشد ولی چه فایده چون دائم دچار مشکل مالی‌اند. خب، آن 40درصد را کسر کنید مقتصد نبودن‌شان در هزینه کردن را اضافه کنید، نداشتن اسپانسر، لابی و سیاست را وارد این معادله کنید و البته آن نوک معروف مرغ انجیر‌خور را! تهیه‌کننده موفق بودن در سینمای ایران،‌ تخصص می‌خواهد آن هم انواع مختلفش را. اگر ندارید پولتان را دور نریزید. تهیه‌کننده موفق در این سینما، آدمی نیست که فیلم‌هایش می‌فروشد یا با‌کیفیت است یا هر دو، آدمی است که می‌داند با زیر و بم این «چرخه» چطور خودش را همراه کند.


جمعه 89 تیر 11 , ساعت 4:10 عصر
 نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی گفت: اگر فرهنگ پیگیری تقویت شود‌، استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز می‌تواند به پایتخت اقتصادی تبدیل شود و من حاضرم سر این موضوع مناظره کنم.

به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، رضا رحمانی پنج‌شنبه شب در مردم تبریز در مسجد طفلان مسلم تبریز با تاکید بر ضرورت تقویت واحدهای فرهنگی، تجهیز و توسعه کتابخانه‌های مساجد استان را ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دانست.
نایب رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی با اشاره به جایگاه رفیع مساجد در ارتقای کرامت انسانی تجهیز آن را به عنوان یک سنگر علمی – اخلاقی برای جوانان ضروری خواند و از خیران و اساتید دانشگاه‌ها خواست در اهدای کتاب به مساجد برای استفاده جوانان در قالب کانون‌های فرهنگی پیش قدم باشند.
نماینده مردم تبریز، اسکو و آذرشهر در مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران جایگاه مساجد را در جامعه احیا و آن را به یک پایگاه علمی و تزکیه نفس تبدیل کرد، افزود: همه مسئولان باید در تجهیز و تقویت نهادهای فرهنگی علی‌الخصوص مساجد و کانون‌های فرهنگی همت کنند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اقتدار پولادین مردم ایران در مفابل تحریم‌ها اظهار داشت: تحریم‌ها علیه ایران از سال 1359 از همان روزی که منافع آمریکا به خطر افتاده است، علیه کشور ما آغاز شده اما این نظام به برکت خون شهدا همچنان با اقتدار جلو می‌رود.
رحمانی در عین حال رمز پیروزی انقلاب اسلامی و اقتدار آن را پیروی از ولایت خواند و حفظ وحدت و همدلی را برای یشرفت اهداف نظام ضروری دانست.
نایب رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از سخنان با اشاره به مصوبات دولت برای توسعه استان گفت: در چند سال اخیر مصوبات خوبی برای توسعه استان از هیئت وزیران اخذ شده است و اگر به طور جد پیگیری و اجرا شود جایگاه استان در کشور مثال زدنی خواهد بود.
رحمانی با بیان اینکه همه باید به دنبال ایجاد کارخانه جدید و فعالیت جدید توسعه‌ای به استان باشند، افزود: کسانی که چنین نگرشی نداشته باشند، مردم باید ماخذه‌اش کنند.
وی افزود: چنین نیست که دولت به سایر استان‌ها بیشتر توجه کند و به استان ما بی‌توجه باشد بلکه اگر فرهنگ پیگیری تقویت شود، استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز می‌تواند به پایتخت اقتصادی تبدیل شود و من حاضرم سر این موضوع مناظره کنم.


جمعه 89 تیر 11 , ساعت 4:9 عصر
 رئیس سازمان صداوسیما از سازندگان مجموعه تلویزیونی «در چشم باد» قدردانی کرد. کارگردان این سریال پرمخاطب در این مراسم گفت: دفاع مقدس پر از رشادت‌هایی است که باید به تصویر کشیده شود.

 با حضور رئیس سازمان صداوسیما از هنرمندان و دست‌اندکاران سریال «در چشم باد» تقدیر شد.

**جوزانی: رهبری امام خمینی(ره) توانست افراد خاصی به ملت ایران هدیه کند
بنابراین گزارش، در این مراسم مسعود جعفری جوزانی کارگردان سریال «در چشم باد» با ارائه گزارشی از مراحل تولید این سریال گفت: موفقیت این سریال حاصل تلاش بیش از 2 هزار نفر است که من را در این راه یاری کردند.
وی با اشاره به ویژگی منحصر به فرد برخی از شخصیت‌های این مجموعه، بخصوص رزمندگان هشت سال دفاع مقدس افزود: هدایت، رهبری و شخصیت امام‌خمینی(ره) توانست افرادی با ویژگی‌های خاص به این ملت هدیه کند که ما در این سریال در حد بضاعت و توان‌مان به برخی از آنها اشاره کردیم. اما این پایان کار نیست و دوران دفاع مقدس مملو از رشادت‌هایی است که باید به تصویر کشیده شود.
در ادامه برخی از هنرمندان و دست‌اندکاران سریال «در چشم باد» دیدگاه‌های خود را درخصوص این سریال و دیگر مسائل مرتبط با فعالیت‌های هنری‌شان بیان کردند.

**ضرغامی: سریال «در چشم‌باد» هدیه ایران به مردم منطقه است

«ستاره صفرآوه» بازیگر تاجیکی نقش لیلی در این سریال نیز با تشکر از دعوت خود به این مراسم و ابراز خوشحالی از حضور مجدد در کشور جمهوری اسلامی ایران گفت: سریال در چشم باد نه تنها افتخار ایران زمین بلکه متعلق به تمام کشورهای فارسی زبان مخصوصاً تاجیکستان است.
وی ابراز امیدواری کرد که این سریال در تاجیکستان پخش شود که رئیس سازمان صداوسیما گفت سریال درچشم باد هدیه ایران به مردم فارسی زبان منطقه خواهد بود.
رئیس رسانه ملی نیز در این مراسم سریال «در چشم باد» را مجموعه‌ای ماندگار و استثنائی توصیف کرد و افزود: نوآوری در بیان ارزشهای دفاع مقدس از طریق نگاه تطبیقی به حوادث تاریخ معاصر باعث استقبال گسترده مردم از این اثر بیاد ماندنی شد و شما به خوبی توانستید بخشی از تاریخ سراسر افتخار این کشور را برای نسل‌های آینده ترسیم کنید.
ضرغامی بازخوانی پرونده سراسر افتخار دفاع هشت‌ساله ملت بزرگ ایران در قالب هنر را وظیفه‌ای سترگ و خطیر خواند و با اشاره به نقش برجسته هنرمندان تصریح کرد: کارگردان، هنرمندان و دست‌اندرکاران در چشم باد با نشان دادن گوشه‌ای از رشادت و هویت واقعی ملت قهرمان ایران اسلامی دین خود را به آرمان‌های بلند امام و شهدای والا مقام این کشور ادا کردند.
رئیس رسانه ملی کارگردان درچشم باد را هنرمندی موفق در عرصه سینما و تلویزیون معرفی کرد و با تقدیر از زحمات وی در عرصه‌ی فعالیت‌های هنری افزود: مسعود جعفری جوزانی نشان داد در تولید سریال‌های تلویزیونی نیز هنرمندی صاحب سبک و موفق است و در این کار ارزشمند به نیکی از نام و جایگاه خود دفاع کرد و به زیبایی توانست هویت فرهنگی ملت ایران و ظلم‌ستیزی آنان را ترسیم کند.
ضرغامی قصه خوب در عین وفاداری به مستندات تاریخی ، توجه به فرهنگ اصیل و سنتی ایرانی، دوری از شعار و شتاب‌زدگی در ارائه داستان، باورپذیری‌ نقش‌ها و بازی خوب بازیگران، استفاده از عوامل حرفه‌ای، مدیریت خوب در به‌کارگیری نهادهای مختلف ، درکنار کارگردانی متعهدانه را از عوامل موفقیت این سریال پربیننده دانست و از زحمات دست‌اندرکاران آن تشکر کرد.

**حاشیه‌های دیدار ضرغامی با هنرمندان در «چشم باد»:
- عموم هنرمندان جعفری جوزانی را «عمو» خطاب می‌کردند. ضرغامی نیز به سحر جوزانی بازیگر این سریال و فرزند جوزانی به شوخی گفت: ظاهراً شما پسرعمو زیاد دارید!
- هنگام صحبت گلاره عباسی که نقش خواهر بیژن ایرانی را ایفا می‌کرد، ضرغامی به او گفت: شما نقش یک خواهر شوهر خوب را بازی کردید و با همسر بیژن خیلی صمیمی و رفیق بودید، چیزی که معمولاً کم پیدا می‌شود! خنده اعضاء جلسه، ظاهراً حاکی از صدق این ادعا بود.
- «ستاره صفرآوه» بازیگر تاجیک سریال در ابتدای صحبت از رئیس سازمان تشکر کرد.ضرغامی به شوخی گفت: بالاخره یکی پیدا شد که مدیران را به هنرمندان ترجیح دهد، بعد از ایشان هدایتی نیز همینطور آغاز کرد که ضرغامی به او گفت: خانم صفرآوه راه را برای شما باز کرد.
- رئیس صدا و سیما با اشاره به پیچیدگی کار سریال‌سازی نسبت به فیلم‌سازی در سینما گفت:راستش خیلی نگران نام بزرگ آقای جوزانی بودم که مبادا به سابقه خوب و حرفه‌ای‌اش در سینما لطمه بخورد، ولی خوشبختانه موفقیت بالای این مجموعه خیالم را راحت کرد و آقای جوزانی به درستی این سریال را وصیت‌نامه خودش خوانده و گفته دوست دارم مرا با این سریال بشناسند.
- وقتی ضرغامی به شوخی به کامبیر دیرباز گفت: به نظرم نقش دوران پیری را به زور بازی کردی و دوست نداشتی از حالت جوانی خارج شوی! بلافاصله جوزانی گفت: بسیار هم خوب بود! تمام مسئولیت بازیگری را شخصاً می‌پذیرم و آن‌ها وظیفه محول شده را به خوبی انجام دادند!
- شهرام قائدی در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: خیلی دوست داشتم بیژن ایرانی را در جبهه نیز همراهی می‌کردم. برای من می‌توانست افتخارآفرین باشد، ولی نتوانستم.
- بعد از صحبت‌های سیما تیرانداز، ضرغامی به او گفت:به نظر من سکانس بیمارستان صحرایی در این سریال در تاریخ سینمایی کشور ماندگار خواهد شد و بازی درخشان و باورپذیر شما، چشم میلیون‌ها بیننده را پر از اشک کرد.
- ضرغامی با اشاره به نوآوری جوزانی در تلفیق صحنه‌های مستند و نمایش گفت: این کار ریسک بزرگی بود که معمولاً از آن فرار می‌کنند، ولی آقای جوزانی این کار را با شجاعت و به خوبی انجام داد به طوری که در برخی صحنه‌ها، مخاطبان در تشخیص بین مستند واقعی و صحنه‌های تولید نمایشی به شک می‌افتادند.
- ضرغامی با تشکر از تلاش‌های جوزانی در خلق این اثر ماندگار گفت:آقای جوزانی، در پایان کار جواب منتقدان خود را داد.
- ضرغامی با ذکر خاطراتی از وقایع دوران دفاع مقدس و شخصیت شهید حسن باقری گفت: نام اصلی او «افشردی» بود و در حال حاضر برادر خوب ایشان، سردار سرلشکر محمد باقری که از نظر ظاهر فیزیکی، رفتار، اخلاق، روحیه و دانش نظامی دقیقاً مثل اوست، در جایگاه معاونت اطلاعات و عملیات ستاد نیروهای مسلح، جانشین شایسته‌ای برای آن شهید است.


جمعه 89 تیر 11 , ساعت 4:8 عصر
 
مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران با تاکید به نقش کلیدی مدیریت مصرف در چرخه اقتصاد کلان کشور گفت:مدیریت مصرف و تقاضا در بخش آب در کشور امری ضروری و مهم می باشد چرا که میزان مصرف مجازی و غیرمستقیم آب در ایران چهار هزار و 400 لیتر برای هر نفر است.
به گزارش ایرنا، "علی رضا الماسوندی " روز پنجشنبه در جمع کارکنان شرکت آب منطقه ای چهارمحال وبختیاری با بیان اینکه " مدیریت مصرف و تقاضا باید به صورت علمی اجرا شود"، افزود:مدیریت مصرف و تقاضا در اصلاح الگوی مصرف که از رهنمودهای مقام معظم رهبری است،نقش مهمی دارد.
وی تصریح کرد:هم اکنون استفاه مستقیم و غیر مستقیم آب (آبرانه) در ایران چهار هزار و 400لیتربه صورت غیر مستقیم و250لیتر به صورت مستقیم برای هر نفر است.
مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران خاطرنشان کرد:متوسط آبرانه در سطح جهان سه هزار و 400لیتر است و باید با مدیریت مصرف و تقاضا افق روشنی را در خصوص آبرانه در کشور رقم زد.
الماسوندی گفت:هم اکنون برای تولید یک تن شکر از چغندر قند 120 هزار لیتر،برای تولید یک کیلوگرم گوشت 15هزار لیتر، برای مصرف یک کیلوگرم گوشت مرغ چهار هزار لیتر و برای تولید هر تن فولاد افزون بر 235هزار لیتر آب بصورت غیر مستقیم مصرف می شود.
وی افزود:در بخش کشاورزی می توان محصولات پرمصرف مورد نیاز کشور را وارد کرد و با آب مصرفی این محصولات در بازار آب در چرخه اقتصاد سهیم شد.
مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران ،با اشاره نگاه بسیار عمیق آیات قرآن کریم به نقش آب در زندگی تاکید کرد:آب میراث آیندگان است و باید مصرف 95درصدی غیر مستقیم آن را به صورت عمیق و جامع مدیریت کرد.
الماسوندی تصریح کرد: چهارمحال وبختیاری در امر پروژه های آبی جایگاه خوبی دارد و ظرفیت بالای این استان که نمعت بزرگ الهی است را با فراهم کردن زیرساختهای لازم مدیریت کرد.
مدیرعامل شرکت آب منطقه ای چهارمحال وبختیاری نیز گزارشی از فعالیت های این شرکت ارائه کرد.
"فرج الله صیادی " با اشاره به وجود منابع مهم آب در این استان افزود: اجرای طرح " ونک " با مدیریت کارکنان شرکت آب منطقه ای چهارمحال و بختیاری برگ افتخاری برای این استان است.
در این نشست از 3 ایثارگر شرکت آب منطقه ای استان چهارمحال و بختیاری تجلیل شد.

جمعه 89 تیر 11 , ساعت 4:7 عصر

 

پارلمان‌نیوز نوشت:

در پی انتشار برخی اخبار مبنی بر ساخت سریالی در مورد زندگی شهید مهدی باکری، خانواده این شهید بسیجی اعتراض خود را نسبت به ساختن چنین سریالی بدون اطلاع از آن‌ها اعلام کردند. خواهر شهیدان علی، مهدی و حمید باکری بعد از آنکه سه هفته پیش نامه‌ای خطاب به ضرغامی نوشت و رئیس صدا و سیما این نامه را بی‌پاسخ گذاشت، این نامه را در اختیار رسانه‌ها قرار داد.

این نامه بدین شرح است:

بنام خدای مهر و عدالت

این جانب زهرا باکری خواهر شهیدان علی و مهدی و حمید باکری از طریق رسانه‌های مجازی مطلع شدم فیلمی در مورد زندگی شهید مهدی باکری در ارومیه در حال تهیه است. ظاهرا مجری این طرح سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی است.

با توجه به گفتگوی تلفنی که بنده با شما در رابطه با نقطه نظر و دید گاه‌های زندگی مادی ایشان داشتم انتظار می‌رفت در نوشتن فیلم‌نامه با خانواده تماس حاصل شود.

همه می‌دانیم شخصیت انسان‌ها، اول در محیط خانواده شکل می‌گیرد و با توجه به اینکه آنها به گمنام زیستن و عملکرد خالصانه بدون وسوسه‌های دنیوی معتقد بودند. سیاق خانواده ما همواره بر این استوار بوده، که عقاید همدیگر را محترم بداریم. بعد از تمام شدن زندگی فیزیکی آنها به عقایدشان احترام گذاشته و مطلبی در رابطه با خانواده باز گو نکردیم. اما از زندگی سال‌های حضور در جنگ ما اطلاعی نداشتیم و این بخش از زندگی آنها از زبان هم سنگرهای راستین‌شان روایت شده که خانواده ممنون آنهاست.

متاسفانه بخشی از مطالبی که تا کنون راجع به زندگی خانوادگی مهدی گفته یا مکتوب شده دور از واقعیت بوده و موجب تالم و اندوه روحی ما گردیده. من باز هم می‌گویم برادران من مردمی بودند و مردمی زندگی کردند و علاقه‌ای به شهرت ومقام نداشتند. دلیلم عملکرد آنها بود که در جنگ در گوشه و کنار نبودند تا بعداز جنگ در تقسیم غنائم دنبال پست و مقام و فراموش کردن زندگی آخرت باشند. چون هر سه آنها درآرزوی بر قراری حکومت عدل علی و پیاده شدن فرامین خدا که برادری وبرابری بودند، نه دشمنی و دروغگویی و تفرقه؛ چون این فیلم شامل زمان کودکی و جوانی ایشان نیز می‌شود بر خود واجب دانستم بخاطر ارائه واقعیت به مردم و احترام به شعور آنها در این زمینه اقدام نمایم و مجدداً درد دلم را با شما در میان بگذارم.

در عجبم چه اصراری است اگر بخواهیم فردی را بخوبی و بزرگی یاد کنیم لازمه‌اش بودن فقر در زندگی اوست. لوکیشن این فیلم خانه سازمانی است که ما تا سال ?? در آن ساکن بودیم و آن خانه شامل حیاطی سرسبز و بزرگ و ساختمانی شامل سه خواب ویک سالن و محیط کارخانه قند ارومیه محیطی سر سبز با ساکنانی دارای فرهنگ بالا و محیطی گرم و صمیمی بدون وجود فاصله طبقاتی بود. ولی متاسفانه آن فضا در طول سی سال اخیر به مخروبه ای تبدیل گردیده. که البته از فیلم‌نامه هم خبر نداریم.

آقای ضرغامی، در عجبم راجع به خانواده ما فیلم تهیه می‌شود که ما از آن بی‌خبریم آیا قانوناً نمی‌بایست موضوع به اطلاع افراد این خانواده می‌رسید و نظر خواهی می‌شد. اگر چنانچه در این فیلم غیر واقعیات زندگی و شخصیت مهدی به تصویر کشیده شود اقدامات لازم از طریق مراجع قانونی مبذول خواهد گردید. والسلام.

با تشکر زهرا باکری 


جمعه 89 تیر 11 , ساعت 12:26 عصر

 

 تابناک نوشت:

ورود خواننده‌های لس آنجلسی به ایران که در انتخابات نهم طرفداران برخی کاندیداها از آن بعنوان حربه‌ای برای تخریب رقیبان کاندیدای خود در میان قشر ارزشی و انقلابی کشور استفاده می‌کردند، اکنون سوژه‌ای برای تفاخر دولت شده است تا جایی که نه تنها این مسئله را تقبیح نمی‌کنند بلکه به نوعی از حضور این افراد دفاع کرده و حضور این افراد را نیز توجیه می‌کنند همانطور که دبیر شورای‌ اطلاع رسانی ‌دولت در این باره نوشته است: «اخیراً خبرهایی منتشر شده، که البته تایید هم نشده است و حاکی از آن است که برخی خوانندگان لس‌آنجلس‌نشین به کشور برگشته‌اند و البته همین شایعه موجب عصبیت شدید محافل ضد نظام مقدس جمهوری اسلامی در خارج از کشور بخصوص امریکا شده است.

حالا تصور کنید به فرض صحت این اخبار برخی خوانندگانی که صدها لقب استاد و ... به خود داده‌اند و پس از 30 سال در جریان فتنه سال گذشته، پشت به ملت و حق کرده و با طمع خام به دامن دشمنان تابلودار ایران خزیدند و علیه مردم ایران و انقلاب اسلامی سخن گفتند امروز چه حالی دارند؟ راهی که دیگران پس از 30 سال پیمودن آن عملاً به بن‌بست رسیده و شکست خود را پذیرفته‌اند برخی‌ها با تأخیری 30 سال آن را آغاز کرده‌اند آن هم در روزهای آخر عمر!» اما آنچه در این میام مهم است واکنش مردم قشرهای مختلف کشور نسبت به این موضوع است.

اینکه شما در لس آنجلس باشی، آنجا یک خواننده پاپ معروف شده باشی و هیچوقت با هیچ جنس مخالفی در یک کادر ظاهر نشوی خودش کلی مشکوک است و سوال برانگیز. حالا «مرد تنهای شب» بعد از عمری در ینگه دنیا زندگی کردن و ظاهرا عمری برنامه‌ریزی طولانی مدت داشتن برای شیوه متفاوت بودن، خواندن و کلیپ ضبط کردن تصمیم گرفته که به سرزمین مادری برگردد و در اینجا بخواند و آلبوم منتشر کند. ضمنا پسرش را هم با خودش آورده! آدم که بدون خانواده جایی نمی‌رود. اما ماجرا به این سادگی‌ها هم نیست...باور کنید ما دیر خبردار شدیم... حبیب نامه‌نگاری‌هایش را کرده، امضاهایش را گرفته، خانه و زندگی‌اش را آورده ایران و خلاصه اینکه هم قصد ماندن دارد و هم قصد کنسرت دادن و آلبوم دادن.

حبیب کیست؟
حبیب محبیان در سال 1331 در شمران آذربایجان به دنیا آمده. سه سال در رضاییه و چند سالی هم در تبریز زندگی کرده است و اصالتاً اهل رضاییه است. حبیب هم از همان دوران کودکی به گیتار علاقه فراوانی داشته و تنها کسی هم که به راه موسیقی کشیده شد خود حبیب بوده و با مخالفت‌های اعضای خانواده روبرو شد و به خاطر این کار تنبیه بدنی هم شده است، ولی او از کارش دست نمی‌کشد. دوران دبیرستان او مصادف با دهه شصت اروپا و پیدایش گروه بیتلز بود که ذوق و شوق موسیقی را در وجود حبیب ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که به آموختن موسیقی و نواختن گیتار که ساز مورد علاقه اش بوده روی آورد. چند سال بعد طی تبلیغ رادیو و تلویزیون برای استخدام خواننده راهی آنجا می‌شود و پس از گذراندن مراحلی مورد تایید داوران قرار می‌گیرد و در بین شانزده - هفده نفر دیگری که در این مسابقه قبول شده بودند جای می‌گیرد. دو سال در آنجا می‌ماند و در طول این دو سال آموزش موسیقی هم می‌بیند. بعد از آن به خدمت سربازی می‌رود رفت و در خدمت نیز جزو خوانندگان باشگاه افسران می‌شود تا در کاخ جوانان برنامه اجرا کنند و این گونه از طرف کاخ جوانان رضاییه به تمام کاخ‌های جوانان سرتاسر ایران سفر کرده است. پس از اتمام سربازی با دختری به نام شادی ازدواج می‌کند که یک پسر هم به نام احمدرضا از او دارد که در ایران زندگی می‌کند. همسر اولش به علت اشتباهی زدن آمپول کزاز می‌میرد و چند روز بعد مادرش هم فوت می‌کند تا این گونه دو خاطره بد در ذهن حبیب نقش ببندد.

حبیب در سال 1356 اولین آلبومش را با عنوان «مرد تنهای شب» روانه بازار می‌کند. «مرد تنهای شب» آلبومی بود که بیشتر کارهایش ازجمله شعر، آهنگ و تنظیمات حاصل کار حبیب بود. همین آلبوم او را به شهرت رساند و برایش محبوبیت زیادی بین مردم به دست آورد. او بیشتر آهنگ های این آلبوم را برای مادر و همسرش خواند؛ قطعاتی چون «شهلای من» و «نگاهم»، «مادر» یا «خرس کوکی (ببار ای برف)». سپس با زن دیگری به نام ناهید ازدواج کرد که پسرش محمد حاصل ازدواج آنهاست.

حبیب علاوه بر خوانندگی آهنگسازی و ترانه سرایی هم می‌کند. در نوازندگی گیتار هم متبحر است و از معدود خوانندگانی است که در کارهایش از گیتار دوازده سیم استفاده می‌کند.

آلبوم‌های مختلفی از او منتشر شده؛ دو آلبوم اول او با نام‌های «مرد تنهای شب» و «سلام همسایه» که قبل از انقلاب منتشر شدند ریتمی آرام داشتند و بیشتر آهنگ‌های آن غمگین بودند. از سال 1360 به بعد که حبیب به لس آنجلس رفت چهار آلبوم به نام‌های «آفتاب مهتاب»، «خورشید خانوم»، «آخه عزیزم چی میشه» و «همراز» را منتشر کرد. بعد از آن او آلبوم‌های صفر، بزن باران، کویر باور، خداوندا و خانه کوچک را منتشر کرد و در دو آلبوم بعدی خود پسرش را هم به عرصه خوانندگی وارد کرد که در آنها -«جوونی» و «خودشه» - بیشتر ریتم تند و امروزی مورد استفاده واقع شده بود. آخرین آلبومش «ایران بانو» است که در آن همه جور سبکی وجود دارد. ضمنا او سال گذشته کتابی هم منتشر کرد که در آن تمامی اشعارش چاپ شده بود.

حبیب که در کارهایش گاه مواضع اجتماعی را هم دنبال می‌کند، در مصاحبه‌ای که سال گذشته داشته دیدگاهش را اینطور بیان می‌کند: «مسجد باید باشد اما مشروبخواری هم باشد. باید مردم آزاد باشند که حرفشان را بزنند. ایران تنها جایگاه آخوندها نیست. در ایران جوان‌ها هستند که دارند این مملکت را می‌گردانند. یک مغزهایی هستند که اصلا استثنایی هستند. متأسفانه بعضی‌هایشان می‌زنند بیرون. ولی وطن‌پرست هم زیاد داریم. نمونه‌اش همین ماهواره که فرستادند فضا.»

وقتی همه خوابیم
ماجرای آمدن حبیب به ایران و درخواست مجوز و آلبوم و کنسرت و باقی جریانات از وبلاگ رضا رشید پور، مجری جنجالی تلویزیون شروع شد. او که مدتی است هیچ فعالیت رسانه‌ای ندارد و در وبلاگش هراز گاهی اخبار پشت پرده می‌نویسد در وبلاگش نوشت: «حبیب محبیان، خواننده اهل لس‌آنجلس قصد دارد در ایران کنسرت برگزار کند. این خواننده لس‌آنجلسی که از حدود شش ماه قبل به ایران بازگشته شاید به زودی در ایران کنسرت برگزار کند. او از ریشه‌ها حرف می‌زند و از تمام دلتنگی‌هایش در آمریکا. خیلی‌ها به او کمک کرده‌اند تا مسیر ادامه کارش در داخل کشور هموار شود. این بار که او را دیدم خبرهای خوبی داشت . ظاهرا به زودی مجوز رسمی برای اجرای کنسرت با صدای حبیب صادر خواهد شد.» در همان پست وبلاگی بود که رشیدپورحضور محمد در ایران را هم ذکر کرد و تا اینجا جلو رفت که حتی شاید در کنسرت پدر با او همراه شود.

همین نوشته وبلاگی که بعدها همراه با عکسی از رشیدپور و حبیب شد آغاز ماجرای رسانه‌ای حضور این خواننده لس آنجلسی در تهران بود.

حبیب و شایعه نامه به یک شخص
حبیب در حالی که مشغول آماده کردن آلبوم موسیقی خود درتهران بود شایعه شده به یک شخص نامه نوشت. او در نامه خود که به نظر می‌رسد دلیل اصلی مساعدت برای حضورش در تهران بود، گفت: «اینجانب تاکنون در آهنگ های خود هیچگاه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران چیزی نخوانده‌ام . خواهشمندم به دلیل وضعیت جسمانی من، با بازگشتم به ایران موافقت فرمایید زیرا من از یک بیماری صعب العلاج(سرطان) رنج می برم.»!

حبیب و رحیم مشایی
در اینکه از سال گذشته چهره متفاوتی از اسفندیار رحیم مشایی درایران ارائه شده است شکی نیست؛ چهره‌ای علاقمند به هنر و هنرمندان. از لطفش به هدیه تهرانی گرفته تا دیدار اخیرش با حبیب. شاید اولین روزی که پارسا نیوز گزارش دیدار این دو را منتشر کرد باورش سخت می‌نمود و بیشتر شبیه شایعه بود اما بعد تر و با انتشار اخبار دیگر درباره ماجرای حضور حبیب در تهران این ماجرا هم تائید شد. واقعیت این بود که مشایی در دیدار خود با حبیب مطالبی را در خصوص مسایل هنری و فرهنگی مطرح کرده بود. ضمن اینکه به جز این دو چند تن دیگر از فعالان عرصه موسیقی نیز در این دیدار خصوصی حضور داشتند. جالب اینجاست که اوایل بهمن ماه سال گذشته وقتی در برخی سایت‌ها خبر ملاقات رئیس دفتر رئیس جمهور با یکی از خوانندگان لس آنجلسی منتشر شد از طرف هیچ مسئولی تایید و یا تکذیب نشد  تا اینکه خبرهای کامل‌تری از این دیدار منتشر شد. گفته می شود در این دیدارها رایزنی‌هایی در خصوص مسائل هنری میان این خواننده لس آنجلسی و این مقام دولتی صورت گرفته و حتی گفته شده در صورت موافقت مقامات، این هنرمند می‌تواند در تهران کنسرت دهد.

حبیب و وزارت ارشاد
شاید نمی‌شد به یک نوشته وبلاگی و خبر تابناک آنقدرها استناد کرد و اصلا این ماجرا را باور کرد که یکی که هنوز کلیپ‌هایش از شبکه‌های ماهواره‌ای لس آنجلسی در حال پخش است در همین تهران خودمان به سر می‌برد و درخواست مجوز هم داده اما وقتی که رییس دفتر موسیقی ارشاد در این باره توضیحاتش را ارائه داد همه چیز رنگ و بوی جدی و رسمی پیدا کرد. علی ترابی اعلام کرد که مدتی قبل ایشان برای انتشار یک آلبوم موسیقی در داخل کشور درخواستی برای دفتر موسیقی ارشاد نوشته‌اند، اما صحبتی از برگزاری کنسرت در داخل کشور نبوده است. برای اعطای مجوز به این آلبوم نیز همچون آلبوم‌های دیگر و براساس برنامه اداری؛ مطابق ضوابط عمل خواهیم کرد و درخواست ایشان درحال بررسی است.

جالب اینجاست که ترابی کلا حضور حبیب در لس انجلس را طی این سال‌ها ظاهرا ندیده گرفته و در پاسخ به این سوال که علاوه بر ضوابط معمول اعطای مجوز، در این بررسی چه موارد دیگری مورد توجه دفتر موسیقی برای اعطای مجوز است، گفت: «دفتر موسیقی در زمان اعطای مجوز به آلبوم‌ها مشخصا موسیقی و شعر آثار را بررسی می‌کند. البته درخصوص صلاحیت‌ افراد نیز از مراجع ذیصلاح نیز استعلام خواهد کرد. بررسی این آلبوم نیز در چارچوب‌های قانونی دفتر موسیقی انجام می‌شود و روال متفاوتی نخواهد داشت.»

حبیب این روزها در ایران چه می‌کند؟
این سوال را می‌شود یک کلمه‌ای جواب داد و گفت: «زندگی»! اما جزئی‌ترش را که بخواهید باید بگوئیم طی چندماهه گذشته حبیب به همراه همسر و فرزندش در تهران خانه گرفته و زندگی می‌کند. ماه‌های اول حضورش در ایران را بیشتر به دنبال بازپس گرفتن پاسپورت و لپ‌تاپش بوده که در بدو ورودش به فرودگاه ایران ضبط شده بود.

حبیب تصمیم قطعی‌اش را برای زندگی در ایران گرفته و امیدوار است که نه تنها به خودش بلکه به پسرش هم مجوز انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت داده شود. او طی مدت اقامتش در ایران کلیپ‌هایی را ضبط کرده که یکی از این کلیپ‌ها سر مزار مادرش در بهشت زهرای تهران گرفته شده است. همه کادر کارگردانی و فنی این آلبوم از جوان‌ترهای این کار هستند و اکثرا از میان افراد فعال در شبکه ماهواره‌ای ایران میوزیک. هیچکدام این افراد از جمله آدم‌های معتبر و معروف کارگردانی نیستند. به جز این، او در چند جای دیگر ایران هم حبیب کلیپ‌هایی را ضبط کرده است.

همیشه و در تمام اوقات یکی از افراد بانفوذ همراه اوست و گفته می‌شود که تمامی مسیر حضور و فعالیتش در ایران با راهنمایی افراد با نفوذ است

حبیب و شایعات
گفته می‌شود حبیب دچار این توهم است که برای اولین کنسرتش اگر 10 شب هم در استادیوم آزادی برنامه بگذارد باز کم است! گفته می‌شود که جو حبیب را گرفته و تصور می‌کند هیچ خبری تکان‌دهنده‌تر از حضور او در ایران نیست.

گفته می‌شود که حبیب با پاسپورتی خاص از ایران خارج شده و طی همه این سالها او با برخی نیروهای انتظامی و اطلاعاتی در ایران همکاری داشته است و حالا هم یک سالی است که از لس آنجلس دیپورت شده است.

گفته می‌شود در یک میهمانی درخواست اجرای قطعه از جبیب شده است و او درخواست 60 میلیون می‌کند. همچنین یکی از مجله‌های داخلی (ز- ا) تصمیم به انتشار عکس او روی جلدش می‌گیرد که حبیب درخواست 120 میلیون تومان می‌کند!

گفته می‌شود شاید در ابتدا به او مجوز کنسرت داده نشود اما در جشن‌ها و مراسم کوچک‌تر به او اجازه خواندن قطعه بدهند.

گفته می‌شود او خودش هم خیلی امیدوار نیست که به محمد پسرش هم مجوز آلبوم یا کنسرت داده شود.

حبیب و پیامدهای احتمالی گرفتن مجوز
طبق یک قانون ننوشته حضور برخی از خوانندگان لس آنجلسی در ایران ممنوعیتی ندارد به شرط اینکه فعالیتی نداشته باشند. اما حالا اینکه حبیب یا بیژن درخواست مجوز می‌دهند یا دلشان خواسته که در ایران فعالیت کنند بحثی است جدا.

پیامدهای احتمالی گرفتن مجوز حبیب را شاید بشود به دو قسمت تقسیم کرد، یکی مواجهه مردم با این ماجرا و دیگری اهالی موسیقی. حبیب خواننده کم طرفداری نیست و مردم هم بدشان نمی‌آید که به کنسرت او بروند شاید همین یک جمله به دور از انواع و اقسام سوال‌هایی که درباره چرایی حضور حبیب در ایران از سوی مردم مطرح می‌شود برای برخورد مردم و طرفداران حبیب در ایران کافی باشد. 

اما مهم‌ترین پیامدی که می‌تواند اخذ مجوز کنسرت یا آلبوم حبیب در ایران در میان اهالی موسیقی داشته باشد، سردرگمی فعالان موسیقی پاپ است. وقتی که بسیاری از فعالین موسیقی پاپ ایران که از شروع فعالیتشان در ایران تا به امروز همه مجوزها را گرفته و دست به عصا راه رفته‌اند تا نکند اتفاق ویژه‌ای در کارنامه هنری‌شان بیفتد و پرونده‌ای برایشان ساخته شود ببینند که به راحتی خواننده‌ای از آن سر دنیا با دیدگاه‌ها و فعالیت‌های خاص موسیقی لس‌آنجلس به ایران می‌آید و مجوز می‌گیرد، سردرگمی کمترین اتفاقی است که می‌افتد.

نکته دیگر اینکه کم نیستند خوانندگان، ترانه سرایان و کلیپ سازان داخلی که به دلیل همکاری هرچند مختصر با شبکه‌های ماهواره‌ای کلا ممنوع‌الفعالیت یا ممنوع‌القلم شده‌‌اند. مهدى مقدم به خاطر ارائه چند کلیپ به همان شبکه‏هایى که حبیب و امثال حبیب ادامه حیات هنرى خود را مدیون آنها هستند، سه سال است با منع قانونى براى ادامه فعالیت در موسیقى مواجه شده است و دو سال پیش تعدادى کلیپ‏ساز که در آثارشان مرتکب تخلفاتى شده بودند، مدتى بازداشت شدند. تعداد خواننده‏هایى که به خاطر اجراى چند قطعه بدون مجوز، ماه‏هاست نمى‏توانند براى آثارشان مجوز بگیرند و به جمع خواننده‏هاى رسمى بپیوندند، غیرقابل شمارش است و تردیدى نیست که بسیارى از این خواننده‏ها استعداد و خلاقیت بسیارى دارند و فقط به خاطر آن که در قسمتى از فعالیت خود به بیراهه رفته‏اند، دچار مشکل شده‏اند.

افسردگی ناشی از سردرگمی هم از دیگر پیامدهای احتمالی این ماجراست. اینکه شما عمری را صرف مجوز گرفتن و چشم گفتن به انواع و اقسام سیاست‌های وزارت ارشاد کرده‌اید و حالا یکی هیچکدام از این کارها را نکرده، عمری را در لس آنجلس گذرانده و حالا دلش خواسته که به این سیاست‌ها تن بدهد.


جمعه 89 تیر 11 , ساعت 12:24 عصر

 

 گرایش به جامعه‌گریزی، تنوع‌طلبی جوانان، مسئولیت‌گریزی، ترس از طلاق و شکست در زندگی آینده، ترس از خیانت همسر، رواج مردسالاری و زن‌سالاری و رقابت بین آنها، مهمترین دلایل اجتماعی هستند که تمایل جوانان را به ازدواج کاهش می‌دهند.


خبرگزاری فارس نوشت:

حسین باهر گفت: دلایل مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی در بالا رفتن سن ازدواج جوانان تأثیر‌گذار است. وی افزود: بررسی‌هایی در رابطه با دلایل تأخیر ازدواج جوانان در ایران انجام دادم که 40 دلیل گردآوری شد.

 این روانشناس درباره عوامل اقتصادی موثر بر بی‌میلی جوانان برای ازدواج عنوان کرد: مشکلات اقتصادی، مسکن، تهیه وسایل زندگی، مهریه سنگین، بیکاری، رفاه زدگی برخی از جوانان و فقر خانوادگی، از مهمترین دلایل اقتصادی موثر در تأخیر ازدواج جوانان است. باهر، فقر مالی خانواده‌ها در تأمین امکانات ازدواج فرزندانشان را از عوامل موثر در تأخیر ازدواج دانست و اظهار داشت: مادی بودن قوانین مانند زندانی شدن جوانانی که قادر به پرداخت مهریه نیستند موجب ترس آنها از ازدواج می‌شود. 

این استاد دانشگاه شهید بهشتی هزینه‌های سنگین عقد و عروسی را در تأخیر ازدواج موثر دانست و پخش فیلم‌های مختلف در برنامه‌های ماهواره‌ای را موجب الگوبرداری جوانان از فرهنگ غرب دانست و بیان کرد: در اثر گرایش جوانان به این فرهنگ، زندگی مجردی و بی‌میلی به ازدواج در جامعه رشد می‌یابد. وی درباره مسایل فرهنگی که سن ازدواج را بالا می‌برد، عنوان داشت: ادامه تحصیلات به ویژه توسط دختران، مدرن شدن زندگی، الگوپذیری جوانان از غرب و تمایل آنها به زندگی مجردی، تزلزل ارزش‌های سنتی و مهاجرت فرهنگی، از مهم‌ترین دلایل فرهنگی برای بالا رفتن سن ازدواج است.

این استاد دانشگاه شهید بهشتی درک نکردن تفاوت‌های زن و مرد و رسیدن به کمال معنوی از طریق ازدواج‌ را یکی دیگر از عوامل تأخیر در ازدواج دانست و با اشاره به ناهنجاری‌های موجود در خانواده تصریح کرد: شکست والدین در زندگی و درگیری‌های مداوم آنها موجب عدم تمایل آنها برای ازدواج فرزندانشان می‌شود.

این روانشناس درباره مسایل اجتماعی و اخلاقی که موجب عدم تمایل جوانان به ازدواج می‌شود، بیان کرد: گرایش به جامعه‌گریزی، تنوع‌طلبی جوانان، مسئولیت‌گریزی، ترس از طلاق و شکست در زندگی آینده، ترس از خیانت همسر، رواج مردسالاری و زن‌سالاری و رقابت بین آنها، مهمترین دلایل اجتماعی هستند که تمایل جوانان را به ازدواج کاهش می‌دهند.

وی مداخله خانواده‌ها در زندگی جوانان را یکی دیگر از دلایل بالا رفتن سن ازدواج دانست و افزود: اعتیاد برخی از جوانان به مواد مخدر نیز موجب ترس بسیاری از دختران از ازدواج می‌شود. این استاد دانشگاه شهید بهشتی کاهش قبح دیر ازدواج کردن را نسبت به گذشته موجب بالا رفتن سن ازدواج دانست و اظهار کرد: در گذشته دیر ازدواج کردن امر ناپسندی بود اما امروزه این موضوع به یک امر بسیار عادی در جامعه تبدیل شده است.

باهر، افسردگی و اضطراب، بی‌توجهی به مسایل دینی، ترس از تعهد متقابل را در تأخیر ازدواج موثر دانست و با اشاره به تمایل بسیاری از جوانان به ازدواج برای برطرف کردن نیازهای جنسی، گفت: هدف اصلی از ازدواج باید رسیدن زن و مرد به کمال باشد همچنین رواج بی‌بند و باری و مبهم بودن آینده جوانان در کاهش ازدواج موثر است.


جمعه 89 تیر 11 , ساعت 12:23 عصر

 

 دانشمندان در یک تحقیق جدید اعلام کردند که خرید کردن واقعا برای سلامت مردان مضر است و توان تولیدمثلی آنها را کاهش می‌دهد.


ایسنا نوشت:

 محققان دریافته‌اند: نوعی ترکیب شیمیایی موجود در برخی از رسیدهای نقدی حاوی ماده خطرناکی موسوم به «بیسفنول آ» است که هورمون‌های مردانه را در بدن سرکوب می‌کند و می‌تواند مردان را به لحاظ جنسی ضعیف و ناتوان کند.

این ترکیب که برای مرئی کردن جوهر روی کاغذ حساس به حرارت استفاده می‌شود، وقتی مردان این کاغذ را در دست می‌گیرند و بعد دست خود را به دهان می‌برند و یا با همان دست غذا می‌خورند به بدنشان وارد شده و هضم می‌شود.

فرانک سومر متخصص اورولوژی در برلین در این باره تصریح کرد: این ماده درست روی هورمون‌های جنسی و مردانه تاثیر می‌گذارد.

روزنامه تلگراف در این باره نوشت: این ماده می‌تواند تعادل هورمون‌های مردانه را به سمت افزایش ترشح استروژن به هم بزند. این وضعیت به مرور زمان سبب کاهش توان تولیدمثلی مردان شده و همچنین به جای رشد ماهیچه‌های بدن سبب بزرگتر شدن شکم ‌می‌شود.

تحقیقات نشان می‌دهد که «بیسفنول آ» با خطر بروز سرطان سینه، بیماری قلبی، چاقی، بیش فعالی و سایر اختلالات در ارتباط است و مصرف آن در کانادا و برخی از ایالت‌های آمریکایی ممنوع شده است.


جمعه 89 تیر 11 , ساعت 12:23 عصر

 

عضو جامعه روحانیت مبارز تصریح کرد که کسی که عضو خانواده جمهوری اسلامی ایران است نمی‌تواند گوش و چشمش به بیرون باشد و این یک امر طبیعی و روشن است.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدرضا اکرمی در ارزیابیش از تاکید مجدد مقام معظم رهبری بر بحث وحدت و یکپارچگی به عنوان نیاز کشورگفت:« اگر به قرآن که راهنمای زندگی است مراجعه کنیم مشاهده خواهیم کرد بر اصولی تکرار و تاکید دارد که مساله وحدت و جهاد از آن جمله است، در اینگونه مسائل انسان نیاز به تذکر و توجه دارد.»

اهم اظهارات وی را در ادامه به نقل از ایسنا بخوانید.

  • مسیر زندگی هموار و یکنواخت نیست، بعضا شرایطی پیش می‌آید که باید کسانی تذکر و توجه دهند. مقام معظم رهبری به عنوان مسوول کشور هر زمانی که احساس می‌کنند باید به مساله‌ای توجه شود فورا تذکر و هشدار می‌دهند و درحال حاضر هم شرایط همین‌گونه است.»
  • متاسفانه با آن‌که بیش از یکسال از انتخابات دهم ریاست جمهوری می‌گذرد، هنوز در لایه‌های مختلف حرف و حدیث، مساله و انتقاد و نقد داریم. با آنکه انتخابات تمام شده، ولی بعضا کاسه‌های داغ‌تر از آش اقداماتی انجام داده یا حرف‌هایی می‌زنند که به صلاح نیست.
  • ظاهرا این افراد نان خود را در دعواهای این‌گونه به‌دست می‌آورند که رهبری باید به آنها تذکر دهند. هم‌چنین هر روز شاهد فشار‌های آمریکا و اروپا و برخی کشور‌ها حتی برخی همسایگان در قبال ایران هستیم. عده‌ای در داخل وعده‌ای دیگر در خارج از کشور بعضا مشکلاتی برای ما به وجود می‌آورند که رهبر معظم انقلاب به عنوان پدر، مربی، راهنما و مسوول هرز‌گاهی دراین خصوص تذکراتی داده و همگان را از نزاع و تفرقه پرهیز می‌دهند.

این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس بر لزوم مرز‌بندی شفاف با دشمنان اشاره کرد.  

  • کسی که سرسفره جمهوری اسلامی نشسته باید مشخص کند خود را عضو این خانواده می‌داند یا نمی‌داند؟ اگر این افراد خود را جزو این خانواده می‌دانند فکر، دل و خدمت و کارش باید برای همین خانواده باشد و به حل مشکلات کشور کمک کند، اما اگر آنتن وی به سمت دیگری است و هرچه به او بگویند عمل می‌کند و منتظر است ببیند برای او چه‌ چیزی دیکته می‌کنند معلوم است وی جزء این خانواده نیست.

 نماینده مردم تهران در ارزیابی از بحث استکبار‌ستیزی به عنوان یکی از شاخص‌های مهم از دید مقام معظم رهبری هم اظهار کرد:

  • در قرآن نیز مساله ابلیس و شیطان داریم که از ویژگی‌های ابلیس و شیطان تکبر و خودخواهی است. درحال حاضر آمریکا شیطان بزرگ بوده و روحیه‌ و خوی و خصلتش هم تکبر و خود برتر‌بینی است، لذا همان‌گونه که عنوان می‌کنیم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم باید بگوییم اعوذ بالله من آمریکای رجیم.» 

جمعه 89 تیر 11 , ساعت 12:22 عصر

 

 خبرگزاری مهر نوشت:

 عرضه پان یا همان "ناس" افاغنه که زمانی ماده تنفرآور در بین اقشار جامعه بود در سوپرمارکتها با استقبال شدید دانش آموزان و دانشجویان در شب امتحان مواجه شده است که این امر به شدت خطرآفرین است.  رواج پان در بین جوانان بخصوص در شب امتحان یکی از جدیدترین معضل شبهای امتحان است و این درحالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان "پان" دروازه ای وسوسه انگیز برای اعتیاد و مصرف سایر مواد مخدر است.

پان ماده ای نشاط آور است که چندی پیش توسط برخی از اتباع بیگانه استفاده می شد و اینگونه بود که این ماده نشئه آور که همان "ناس" افاغنه بود وارد کشور شد و هرچند که در سالهای ابتدایی این ماده بدلیل بوی تعفنی که داشت جزء منفورترین مواد محسوب می شد اما امروز با ایجاد تغییری جزئی به یکی از پر طرفدارترین مواد مخدر بین جوانان بخصوص دانش آموزان و دانشجویان آن هم در شب امتحان مبدل شده است.

 استفاده از این مواد علاوه بر اینکه موجب نشاط کاذب مصرف کننده می شود حالت خواب آلودگی را برطرف می کند و همین مسئله موجب توجه بیش از حد جوانان بخصوص قشر تحصیل کرده به این ماده می شود، عوارض استفاده از این ماده نیز زخم شدن لثه ها و درنهایت عادت کردن سیستم بدن به این ماده است و مصرف کننده برای رسیدن به حالت قبل دنبال ماده مخدر قوی تر می رود و قدم به قدم در دام اعتیاد گام بر میدارد به همین دلیل نیز لقب دروازه اعتیاد را به این ماده نشاط آور داده اند.

 هر چند که پان به دلیل نداشتن مرفین جزء مواد مخدر محسوب نمی شود اما بدون شک این ماده قدم اول در راه اعتیاد و مصرف مواد مخدر دیگر است و نکته جالب و قابل توجه عرضه گسترده این ماده در سوپرمارکتها با نامهای مختلف و با استفاده از بسته بندی های زیبا و شکیل و جذاب است که یکی از این نامها پن پرک است.

 جانشین ستاد مبارزه با مواد مخدر استان کرمان گفت: پان یا پن پرک که بین جوانان بخصوص در شب امتحان شایع شده است همان ناسی است که توسط افاغنه مورد استفاده قرار می گرفت و تا چند سال پیش مردم وقتی می دیدند کسی درحال خوردن آن است مشمئز می شدند اما امروز تولیدکنندگان آن که بیشتر در افغانستان و پاکستان هستند با تغییر نام این ماده و بسته بندی در پنج بسته کوچک و با برچسبهای فریبنده و البته با اندکی مواد مخدر آن را در دسترس نوجوانان و جوانان ایرانی قرارداده اند.

 سرهنگ ابراهیم شاکری افزود: برای برخورد با توزیع و مصرف این مواد خلاء قانونی وجود دارد و چون قانونی در این خصوص نداریم نمی توانیم برخورد کنیم. وی ادامه داد: مصرف کننده پس از چند بار مصرف کردن پان کم کم به سمت مصرف مواد مخدر پیش می رود.


<   <<   61   62   63   64   65   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ