چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 9:31 عصر
سرویس بین الملل ـ روزنامه " دیلی میل " انگلیس نتایج جالب توجهی را از پژوهش موسسه مهندسی اجتماعی لندن منتشر کرد.
در این مطالعه ، شهروندان انگلیسی به پرسش های چند گزینه ای رفاه و آرامش روانی در کشورشان پاسخ داده و آنالیز این جواب ها نشان می دهد که از هر 3 نفر انگلیسی ، دو نفر مایل به ترک کشورشان و زندگی در کشورهای غیر اروپایی هستند.
این گزارش می افزاید، دلایل این پاسخ ها نیز جالب است : گروهی نوشته اند همه انگلیسی ها با هم دشمن هستند .
گروهی دیگر نوشته اند تفاوتی بین زندگی انسانی و روابط حیوانی در انگلیس نمی بینند .
گروهی تاکید کرده اند که زندگی در انگلستان بیشتر به زندگی در جنگل می ماند تا در محیط انسانی .
عوامل اقتصادی و رکود درآمد و بیکاری نیز از دیگر دلایل این انتخاب است و سرانجام اینکه گروهی از انگلیسی ها تنها به دلیل اینکه در روز نمی توانند خورشید و در شب مهتاب و ستارگان را ببینند ، خواهان مهاجرت از انگلیس و اروپا هستند.
در این مطالعه ، شهروندان انگلیسی به پرسش های چند گزینه ای رفاه و آرامش روانی در کشورشان پاسخ داده و آنالیز این جواب ها نشان می دهد که از هر 3 نفر انگلیسی ، دو نفر مایل به ترک کشورشان و زندگی در کشورهای غیر اروپایی هستند.
این گزارش می افزاید، دلایل این پاسخ ها نیز جالب است : گروهی نوشته اند همه انگلیسی ها با هم دشمن هستند .
گروهی دیگر نوشته اند تفاوتی بین زندگی انسانی و روابط حیوانی در انگلیس نمی بینند .
گروهی تاکید کرده اند که زندگی در انگلستان بیشتر به زندگی در جنگل می ماند تا در محیط انسانی .
عوامل اقتصادی و رکود درآمد و بیکاری نیز از دیگر دلایل این انتخاب است و سرانجام اینکه گروهی از انگلیسی ها تنها به دلیل اینکه در روز نمی توانند خورشید و در شب مهتاب و ستارگان را ببینند ، خواهان مهاجرت از انگلیس و اروپا هستند.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 9:28 عصر
روز گذشته دبیر انجمن قطعهسازان در اظهارنظری جالب گفت که ارزانترین خودروهای تولیدی جهان در ایران تولید و عرضه میشود.
به نوشته «جهان صنعت»، محمدرضا نجفیمنش افزوده است در حال حاضر بیشترین مقدار تولید و عرضه خودروها در ایران مربوط به خودروهایی با نرخ قیمتی بین 7 تا 12 میلیون تومان است.
این در حالی است که تنها خودروهای معدودی از جمله پراید و روآ در میان تولیدات خودروسازان داخلی در این رده قیمتی قرار دارند که همواره درصدر بیکیفیتترین خودروهای داخلی
بوده اند. حتی خودرو تندر 90 هم که قرار بود پاسخی به آمال مردم در عرضه خودرو ارزانقیمت باشد این روزها در مدل 1E با قیمتی معادل 12 میلیون و 500 هزار تومان و در نوع 2E با قیمت معادل 15 میلیون و 350هزار تومان خرید و فروش میشود.
این سخنان دبیر انجمن قطعهسازان از این جهت قابل تامل است که ارزانترین خودروهای دنیا نه تنها در ایران تولید نمیشود بلکه به لحاظ کیفیت نیز خودروهای ایرانی در ردههای پایینتری نسبت به تولیدات سایر کشورها هستند البته با قیمت بیشتر!
رویای خودروییها
تولید و عرضه خودروهای ارزانقیمت که مدتهاست در دستور کار خودروسازان دنیا قرار گرفته است به مثابه رویایی برای خودروسازان ایران و مصرفکنندگان خودرو در کشور قرار دارد چراکه خودروسازان دنیا با تلاش فراوان قدمهای مثبتی در راه تولید این خودروها برداشتهاند ولی خودروسازان کشورمان با وجود حمایتهای بیدریغ دولتی و بستهبودن درهای کشور به روی خودروهای ارزان وارداتی با تعیین تعرفه 90 درصدی تاکنون نتوانستهاند گامهای مفیدی برای تولید خودرو ارزانقیمت انجام دهند.
ارزانترین خودرو جهان در هند
مثال عینی برای رد این مدعا خودرو تاتا نانو هندی بوده که حایز ویژگیهای مورد بحث است. تاتاموتورز بزرگترین شرکت خودروسازی هند است. این شرکت متعلق به گروه صنعتی تاتاست. تاتاموتورز در سال 1945 توسط جهانگیر راتانجی دادابهوی تاتا از پارسیان هند (ایرانی تباران زرتشتی هند) بنیان نهاده شد. این شرکت مانند ایرانخودرو کار خود را در خودروسازی با مونتاژ انواع خودروهای سبک وسنگین شروع کرد و سپس به تولید مشترک و در نهایت طراحی و تولید مستقل خودرو پرداخت. این شرکت اگرچه از بحران جهانی اقتصاد ضربه دید اما با استفاده از فرصت دو برند بینالمللی خودرو را خریداری کرد. تاتاموتورز در سال 2008 میلادی جگوار و لندروور را از فورد خرید و پس از آن هم با جنرالموتورز آمریکا برای خرید هامر وارد مذاکره شده که البته در نهایت هامر به شرکت دیگری فروخته شد.
این شرکت با هدف در اختیار گرفتن بازار خودروهای ارزانقیمت هند که در اختیار رقیبش سوزوکی ماروتی با خودرو حدود 4000 دلاری ماروتی 800 بوده دست به کار شد.
برای بررسی وضعیت خودروسازی کشورمان در مقایسه با هند باید نیازهای خودرو جامعه هند را توصیف کنیم:
1- در هندوستان اکثر مردم به علت توان مالی کمتر از خودرو استفاده نمیکنند. طبقه متوسط و پایینتر اکثرا از موتورسیکلت برای حملونقل درونشهری استفاده میکنند. ضمن اینکه سیستم حملونقل عمومی درونشهری به علت ازدحام این افراد را راضی نمیکند.
2- قیمت سوخت در هندوستان بسیار بالاست و هر لیتر بنزین حدود یک هزار تومان به فروش میرسد. بنابراین خودرو کممصرف در اولویت تولید است.
3- اقتصاد هند از اقتصادهای نوظهور است و با رشد اقتصادی سریع، طبقه متوسط شهری یقه سفید و یقه آبی ماهر در حال توسعه است که نیاز به حملونقل مدرن دارند.
4- غیر از شرکت تاتا شرکتهای معتبر خودروسازی جهان (آمریکایی، اروپایی، ژاپنی و کرهای) و همچنین شرکتهای هندی به تولید، مونتاژ یا فروش محصول مشغولند و باید خودرو رقابتپذیر باشد.
به نوشته «جهان صنعت»، محمدرضا نجفیمنش افزوده است در حال حاضر بیشترین مقدار تولید و عرضه خودروها در ایران مربوط به خودروهایی با نرخ قیمتی بین 7 تا 12 میلیون تومان است.
این در حالی است که تنها خودروهای معدودی از جمله پراید و روآ در میان تولیدات خودروسازان داخلی در این رده قیمتی قرار دارند که همواره درصدر بیکیفیتترین خودروهای داخلی
بوده اند. حتی خودرو تندر 90 هم که قرار بود پاسخی به آمال مردم در عرضه خودرو ارزانقیمت باشد این روزها در مدل 1E با قیمتی معادل 12 میلیون و 500 هزار تومان و در نوع 2E با قیمت معادل 15 میلیون و 350هزار تومان خرید و فروش میشود.
این سخنان دبیر انجمن قطعهسازان از این جهت قابل تامل است که ارزانترین خودروهای دنیا نه تنها در ایران تولید نمیشود بلکه به لحاظ کیفیت نیز خودروهای ایرانی در ردههای پایینتری نسبت به تولیدات سایر کشورها هستند البته با قیمت بیشتر!
رویای خودروییها
تولید و عرضه خودروهای ارزانقیمت که مدتهاست در دستور کار خودروسازان دنیا قرار گرفته است به مثابه رویایی برای خودروسازان ایران و مصرفکنندگان خودرو در کشور قرار دارد چراکه خودروسازان دنیا با تلاش فراوان قدمهای مثبتی در راه تولید این خودروها برداشتهاند ولی خودروسازان کشورمان با وجود حمایتهای بیدریغ دولتی و بستهبودن درهای کشور به روی خودروهای ارزان وارداتی با تعیین تعرفه 90 درصدی تاکنون نتوانستهاند گامهای مفیدی برای تولید خودرو ارزانقیمت انجام دهند.
ارزانترین خودرو جهان در هند
مثال عینی برای رد این مدعا خودرو تاتا نانو هندی بوده که حایز ویژگیهای مورد بحث است. تاتاموتورز بزرگترین شرکت خودروسازی هند است. این شرکت متعلق به گروه صنعتی تاتاست. تاتاموتورز در سال 1945 توسط جهانگیر راتانجی دادابهوی تاتا از پارسیان هند (ایرانی تباران زرتشتی هند) بنیان نهاده شد. این شرکت مانند ایرانخودرو کار خود را در خودروسازی با مونتاژ انواع خودروهای سبک وسنگین شروع کرد و سپس به تولید مشترک و در نهایت طراحی و تولید مستقل خودرو پرداخت. این شرکت اگرچه از بحران جهانی اقتصاد ضربه دید اما با استفاده از فرصت دو برند بینالمللی خودرو را خریداری کرد. تاتاموتورز در سال 2008 میلادی جگوار و لندروور را از فورد خرید و پس از آن هم با جنرالموتورز آمریکا برای خرید هامر وارد مذاکره شده که البته در نهایت هامر به شرکت دیگری فروخته شد.
این شرکت با هدف در اختیار گرفتن بازار خودروهای ارزانقیمت هند که در اختیار رقیبش سوزوکی ماروتی با خودرو حدود 4000 دلاری ماروتی 800 بوده دست به کار شد.
برای بررسی وضعیت خودروسازی کشورمان در مقایسه با هند باید نیازهای خودرو جامعه هند را توصیف کنیم:
1- در هندوستان اکثر مردم به علت توان مالی کمتر از خودرو استفاده نمیکنند. طبقه متوسط و پایینتر اکثرا از موتورسیکلت برای حملونقل درونشهری استفاده میکنند. ضمن اینکه سیستم حملونقل عمومی درونشهری به علت ازدحام این افراد را راضی نمیکند.
2- قیمت سوخت در هندوستان بسیار بالاست و هر لیتر بنزین حدود یک هزار تومان به فروش میرسد. بنابراین خودرو کممصرف در اولویت تولید است.
3- اقتصاد هند از اقتصادهای نوظهور است و با رشد اقتصادی سریع، طبقه متوسط شهری یقه سفید و یقه آبی ماهر در حال توسعه است که نیاز به حملونقل مدرن دارند.
4- غیر از شرکت تاتا شرکتهای معتبر خودروسازی جهان (آمریکایی، اروپایی، ژاپنی و کرهای) و همچنین شرکتهای هندی به تولید، مونتاژ یا فروش محصول مشغولند و باید خودرو رقابتپذیر باشد.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 8:35 عصر
موسی قربانی نماینده قائنات در واکنش به سوال یک خبرنگار که از وضعیت رسیدگی به پرونده کهریزک جویا شد و در خصوص اتفاقات آن واژه «جنایت» را به کار برد ، واکنش تند و ناپسندی انجام داد و وی را نیز تهدید کرد.
به گزارش خبرنگار پارلمانی مهر، موسی قربانی نماینده قائنات درحاشیه جلسه علنی امروز چهارشنبه مجلس، در برابر یکی از خبرنگاران و سوال وی با فریاد بر سر او تهدید کرد که وی رابه حراست معرفی خواهد کرد.
این خبرنگار در حاشیه برگزاری جلسه علنی روز چهارشنبه از قربانی پرسید رسیدگی به پرونده کهریزک به کجا رسیده است که قربانی در پاسخ به وی گفت: این موضوع دیگر تمام شده است.
خبرنگار مجددا پرسید با توجه به جنایات انجام گرفته در کهریزک قوه قضائیه چرا پرونده را پیگیری نمی کند؟ این سوال خبرنگار موجب برآشفتن قربانی شد و وی با فریاد خطاب به خبرنگار گفت: شما غلط کرده ای و ...
این درحالی است که مقام معظم رهبری پس از تخلفات صورت گرفته توسط چند مامور کهریزک، بلافاصله دستور تعطیلی این بازداشتگاه و رسیدگی به متخلفین را به شورای عالی امنیت ملی دادند و بعدها نیز به صراحت از این حوادث به عنوان جنایت و تخلف یاد کردند و از خانواده حادثه دیدگان نیز دلجویی کردند. ضمن اینکه کمیته ویژه مجلس نیز گزارش مبسوطی در این زمینه ارائه داد.
قربانی پس از دور شدن خبرنگار از وی نام او را از سایر خبرنگاران جویا شد و سپس با صدای بلند گفت: اسمت را به حراست می دهم تا گوشت را گرفته و از مجلس بیرون کنند!
پس از این اتفاقات، تعدادی از خبرنگاران که شاهد این ماجرا بودند، با محبی نیا عضو هیأت رئیسه مجلس گفتگو کردند و وی ضمن عذرخواهی از خبرنگار سوال کننده قول مساعد داد تا موضوع را به اطلاع لاریجانی رئیس مجلس برساند.
محبی نیا به کرات از این خبرنگار و سایر خبرنگاران به خاطر رفتار قربانی عذرخواهی کرد.
دقایقی بعد نخعی مدیر کل حراست مجلس نیز ضمن اطلاع از این ماجرا با حضور نزد خبرنگار مذکور به صدای ضبط شده قربانی و این خبرنگار گوش کرد تا موضوع را پیگیری کند.
به گزارش مهر، موسی قربانی که در سال اول مجلس هشتم از اعضای هیئت رئیسه مجلس بوده است در سال دوم موفق به کسب رای نشد . وی هفته آینده نیز قصد دارد برای عضویت در هیئت رئیسه مجلس کاندیدا شود.
خبرنگاران حوزه مجلس ضمن تقدیر از رفتار و حسن نظر محبی نیا و نخعی از آقای قربانی انتظار دارند این اقدام ناپسند را با دلجویی از خبرنگاران پارلمانی جبران کند. اگر چه بهت خبرنگاران نشان از این دارد که این رفتار وی غیر قابل انتظار بوده است.
به گزارش خبرنگار پارلمانی مهر، موسی قربانی نماینده قائنات درحاشیه جلسه علنی امروز چهارشنبه مجلس، در برابر یکی از خبرنگاران و سوال وی با فریاد بر سر او تهدید کرد که وی رابه حراست معرفی خواهد کرد.
این خبرنگار در حاشیه برگزاری جلسه علنی روز چهارشنبه از قربانی پرسید رسیدگی به پرونده کهریزک به کجا رسیده است که قربانی در پاسخ به وی گفت: این موضوع دیگر تمام شده است.
خبرنگار مجددا پرسید با توجه به جنایات انجام گرفته در کهریزک قوه قضائیه چرا پرونده را پیگیری نمی کند؟ این سوال خبرنگار موجب برآشفتن قربانی شد و وی با فریاد خطاب به خبرنگار گفت: شما غلط کرده ای و ...
این درحالی است که مقام معظم رهبری پس از تخلفات صورت گرفته توسط چند مامور کهریزک، بلافاصله دستور تعطیلی این بازداشتگاه و رسیدگی به متخلفین را به شورای عالی امنیت ملی دادند و بعدها نیز به صراحت از این حوادث به عنوان جنایت و تخلف یاد کردند و از خانواده حادثه دیدگان نیز دلجویی کردند. ضمن اینکه کمیته ویژه مجلس نیز گزارش مبسوطی در این زمینه ارائه داد.
قربانی پس از دور شدن خبرنگار از وی نام او را از سایر خبرنگاران جویا شد و سپس با صدای بلند گفت: اسمت را به حراست می دهم تا گوشت را گرفته و از مجلس بیرون کنند!
پس از این اتفاقات، تعدادی از خبرنگاران که شاهد این ماجرا بودند، با محبی نیا عضو هیأت رئیسه مجلس گفتگو کردند و وی ضمن عذرخواهی از خبرنگار سوال کننده قول مساعد داد تا موضوع را به اطلاع لاریجانی رئیس مجلس برساند.
محبی نیا به کرات از این خبرنگار و سایر خبرنگاران به خاطر رفتار قربانی عذرخواهی کرد.
دقایقی بعد نخعی مدیر کل حراست مجلس نیز ضمن اطلاع از این ماجرا با حضور نزد خبرنگار مذکور به صدای ضبط شده قربانی و این خبرنگار گوش کرد تا موضوع را پیگیری کند.
به گزارش مهر، موسی قربانی که در سال اول مجلس هشتم از اعضای هیئت رئیسه مجلس بوده است در سال دوم موفق به کسب رای نشد . وی هفته آینده نیز قصد دارد برای عضویت در هیئت رئیسه مجلس کاندیدا شود.
خبرنگاران حوزه مجلس ضمن تقدیر از رفتار و حسن نظر محبی نیا و نخعی از آقای قربانی انتظار دارند این اقدام ناپسند را با دلجویی از خبرنگاران پارلمانی جبران کند. اگر چه بهت خبرنگاران نشان از این دارد که این رفتار وی غیر قابل انتظار بوده است.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 8:33 عصر
«پدرم، علامه جعفری هر هفته تفسیر نهجالبلاغه را میپیچید توی یک بقچه و با هم راه میافتادیم، پای پیاده خیابان خیام. میآمدیم بالا توی خیابان قیام. چاپخانه حیدری، نرسیده به کوچه حاجنایب، پدرم کارهای تازه را میداد و چاپهای دیروز را میگرفت. همانجا توی چاپخانه آقای حیدری که حالا مرحوم شدهاند، مینشستند و تصحیح میکردند.
بعد که کار تمام میشد همه این راه را تا خیابان خراسان پیاده برمیگشتیم. پدرم خرید خانه میکردند. نان تازه میخریدند. اینها برایم لذتی داشت که تا پایان عمر فراموش نمیکنم.»
به نوشته «تهران امروز»، علیرضا جعفری، فرزند علامه جعفری نشسته در خانه استاد و با صورتی که با پدرش مو نمیزند، خاطرات بچگیها را همراه با پدرمرور میکند. با افسوس از محله بچگیهایش حرف میزند. محلهای که به قول خودش جای انسانهای با کرامت و متدین بود و تجربه زندگی در آن هرگز تکرار نشده است.
خانه قبلی در میدان خراسان چه شکلی بود؟
یک، دو، سه... هفت، خانه هفت تا اتاق داشت. از آن خانههایی که دور تا دورش اتاق هست و یک حوض وسط حیاط. یادش بخیر. خیلی باصفا بود. پدرم علاقه خاصی به آن خانه داشت. خانه یک آبانبار بزرگ داشت که بعدها خشک شد. آن آبانبار شده انبار کتاب تابستانهای تهران که هوا گرم میشد و هنوز کولر نیامده بود، پدرم میرفتند توی آن زیرزمین میخوابیدند.
خانه قبلی در محلهای معروف به دارالمومنین قرار داشت. آن محله صفایی داشت. بنا و عمله بدون وضو آجر روی آجر نمیگذاشتند. همین بود که آدمهای بزرگ و پر از کرامتی از آن محلهها پا میگرفتند. هنوز هم ماهی یکبار به این محله سر میزنم و در مسجدش نماز میخوانم.
بیشتر فعالیتهای علمی پدر در همان خانه خیابان خراسان انجام شده؟
بله، مهمترین کارهای علمی پدرم در همین خانه خیابان خراسان تالیف شده، خانه پربرکتی بود. همسایهها مدام برای حل مشکل یا احوالپرسی به دیدن پدر میآمدند و گاهی او گرفتاریها و اختلافاتشان را رفع و رجوع میکرد.
مثال بزنید. مثلا چطوری با همسایهها دمخور بود؟
مثلا همسایهها میخواستند عروسی بگیرند ما خانه را در اختیارشان قرار میدادیم. پدرم با کاسبهای محل خیلی جور بود. یک بقالی سر کوچه داشتیم به اسم حسینآقا انتظاری و اینقدر به پدرم علاقه داشت که هر وقت من را میدید گریه میکرد و اظهار دلتنگی برای پدرم.
خانه را در چه سالی تخریب کردند؟
ما حدود سال 64 از آن خانه آمدیم و حدود سال 75 تخریب شد. مادرم مریض شد و گفتند که باید در جای مناسبتری از لحاظ آبوهوا زندگی کند. اول پیشنهاد دادند که به مناطق شمال شهر برویم، پدرم قبول نکردند. آمدیم اینجا. آیتالله کاشانی. وقتی ما آمدیم این دو و برها همه زمین بود و باغ. همهجا سرسبز. بعد کمکم باغها از بین رفت و آپارتمانسازی شد.
رفتوآمدش در محله چه ایامی از سال پررنگتر میشد؟
در محله ما هیات حاج اسدالله ریسمانچی برقرار بود. پدرم در مجلس آنها وقت محرم شرکت میکرد. یک هیاتی هم بود در محله آبمنگول، هیات نجفیهای مقیم تهران. یک مداح داشت به اسم حاجآقا ترجمان. پدرم بهخاطر خاطراتی که در نجف داشت، دو، سه بار در ایام محرم ما را میبردند این هیات تا برایشان تجدیدخاطره شود. بهخصوص که عزاداری عربها حال و هوای خاص خودش را دارد.
ظاهرا شما قبل از خانه میدان خراسان، خانه دیگری هم در تهران داشتید؟
قبل از اینکه بیاییم اینجا خانهای داشتیم نرسیده به چهارراه گلوبندک به سمت میدان شاپور، بنبست جعفری که هنوز هم گاهی اوقات خواهرهایم به آنجا سر میزنند، انگار شده انبار کفش اما تخریب نشده است.
خانه تبریز در چه وضعیتی است؟
بله، خانهای هم در تبریز داشتند البته این خانه خیلی قدیمی شده و در حال تخریب است. من چند بار مراجعه کردم به شهرداری، استانداری و میراث فرهنگی برای سر و سامان دادن به خانه که گفتند برای این کار پول نداریم. عمده کارها و فعالیتهایشان در همان خانه انجام میشد. ملاقات با اهالی محل، دانشجویان، مهمانهای خارجی از یکطرف، تمام مطالعات و نوشتههایشان هم در همان خانه بود. البته پدر بخشی از فعالیتها و سخنرانیهایشان را بیرون منزل انجام میدادند.
انگار شما خیلی همراه پدرتان در محله میگشتید؟
با پدرم میرفتیم حمام عمومی، وقتی هنوز حمام در خانهها رایج نشده بود. میرفتیم مسجد محمدی گاهی نماز مغرب و عشاء را همانجا میخواندند. پدرم پنج ریال پول توجیبی به ما میدادند و نمیپرسیدند که با پول توجیبی چه کار کردهاید.
بعد که کار تمام میشد همه این راه را تا خیابان خراسان پیاده برمیگشتیم. پدرم خرید خانه میکردند. نان تازه میخریدند. اینها برایم لذتی داشت که تا پایان عمر فراموش نمیکنم.»
به نوشته «تهران امروز»، علیرضا جعفری، فرزند علامه جعفری نشسته در خانه استاد و با صورتی که با پدرش مو نمیزند، خاطرات بچگیها را همراه با پدرمرور میکند. با افسوس از محله بچگیهایش حرف میزند. محلهای که به قول خودش جای انسانهای با کرامت و متدین بود و تجربه زندگی در آن هرگز تکرار نشده است.
خانه قبلی در میدان خراسان چه شکلی بود؟
یک، دو، سه... هفت، خانه هفت تا اتاق داشت. از آن خانههایی که دور تا دورش اتاق هست و یک حوض وسط حیاط. یادش بخیر. خیلی باصفا بود. پدرم علاقه خاصی به آن خانه داشت. خانه یک آبانبار بزرگ داشت که بعدها خشک شد. آن آبانبار شده انبار کتاب تابستانهای تهران که هوا گرم میشد و هنوز کولر نیامده بود، پدرم میرفتند توی آن زیرزمین میخوابیدند.
خانه قبلی در محلهای معروف به دارالمومنین قرار داشت. آن محله صفایی داشت. بنا و عمله بدون وضو آجر روی آجر نمیگذاشتند. همین بود که آدمهای بزرگ و پر از کرامتی از آن محلهها پا میگرفتند. هنوز هم ماهی یکبار به این محله سر میزنم و در مسجدش نماز میخوانم.
بیشتر فعالیتهای علمی پدر در همان خانه خیابان خراسان انجام شده؟
بله، مهمترین کارهای علمی پدرم در همین خانه خیابان خراسان تالیف شده، خانه پربرکتی بود. همسایهها مدام برای حل مشکل یا احوالپرسی به دیدن پدر میآمدند و گاهی او گرفتاریها و اختلافاتشان را رفع و رجوع میکرد.
مثال بزنید. مثلا چطوری با همسایهها دمخور بود؟
مثلا همسایهها میخواستند عروسی بگیرند ما خانه را در اختیارشان قرار میدادیم. پدرم با کاسبهای محل خیلی جور بود. یک بقالی سر کوچه داشتیم به اسم حسینآقا انتظاری و اینقدر به پدرم علاقه داشت که هر وقت من را میدید گریه میکرد و اظهار دلتنگی برای پدرم.
خانه را در چه سالی تخریب کردند؟
ما حدود سال 64 از آن خانه آمدیم و حدود سال 75 تخریب شد. مادرم مریض شد و گفتند که باید در جای مناسبتری از لحاظ آبوهوا زندگی کند. اول پیشنهاد دادند که به مناطق شمال شهر برویم، پدرم قبول نکردند. آمدیم اینجا. آیتالله کاشانی. وقتی ما آمدیم این دو و برها همه زمین بود و باغ. همهجا سرسبز. بعد کمکم باغها از بین رفت و آپارتمانسازی شد.
رفتوآمدش در محله چه ایامی از سال پررنگتر میشد؟
در محله ما هیات حاج اسدالله ریسمانچی برقرار بود. پدرم در مجلس آنها وقت محرم شرکت میکرد. یک هیاتی هم بود در محله آبمنگول، هیات نجفیهای مقیم تهران. یک مداح داشت به اسم حاجآقا ترجمان. پدرم بهخاطر خاطراتی که در نجف داشت، دو، سه بار در ایام محرم ما را میبردند این هیات تا برایشان تجدیدخاطره شود. بهخصوص که عزاداری عربها حال و هوای خاص خودش را دارد.
ظاهرا شما قبل از خانه میدان خراسان، خانه دیگری هم در تهران داشتید؟
قبل از اینکه بیاییم اینجا خانهای داشتیم نرسیده به چهارراه گلوبندک به سمت میدان شاپور، بنبست جعفری که هنوز هم گاهی اوقات خواهرهایم به آنجا سر میزنند، انگار شده انبار کفش اما تخریب نشده است.
خانه تبریز در چه وضعیتی است؟
بله، خانهای هم در تبریز داشتند البته این خانه خیلی قدیمی شده و در حال تخریب است. من چند بار مراجعه کردم به شهرداری، استانداری و میراث فرهنگی برای سر و سامان دادن به خانه که گفتند برای این کار پول نداریم. عمده کارها و فعالیتهایشان در همان خانه انجام میشد. ملاقات با اهالی محل، دانشجویان، مهمانهای خارجی از یکطرف، تمام مطالعات و نوشتههایشان هم در همان خانه بود. البته پدر بخشی از فعالیتها و سخنرانیهایشان را بیرون منزل انجام میدادند.
انگار شما خیلی همراه پدرتان در محله میگشتید؟
با پدرم میرفتیم حمام عمومی، وقتی هنوز حمام در خانهها رایج نشده بود. میرفتیم مسجد محمدی گاهی نماز مغرب و عشاء را همانجا میخواندند. پدرم پنج ریال پول توجیبی به ما میدادند و نمیپرسیدند که با پول توجیبی چه کار کردهاید.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 8:32 عصر
سه کارگر شهرداری ارومیه پس از پیدا کردن 6 و نیم میلیون تومان ، آن را به صاحبش پس دادند .
این سه کارگر وظیفه شناس ، هنگام جمع آوری زباله ، با کیسه پلاستیکی حاوی 6 و نیم میلیون تومان پول مواجه شدند و پس از پرس و جو از اهالی منطقه آنرا را به صاحبش بازگرداندند .
آنان ، امانت داری را خصلتِ پسندیده اسلامی دانستند و برتقویت اینگونه ارزش ها درجامعه تأکید کردند .
این سه کارگر وظیفه شناس ، هنگام جمع آوری زباله ، با کیسه پلاستیکی حاوی 6 و نیم میلیون تومان پول مواجه شدند و پس از پرس و جو از اهالی منطقه آنرا را به صاحبش بازگرداندند .
آنان ، امانت داری را خصلتِ پسندیده اسلامی دانستند و برتقویت اینگونه ارزش ها درجامعه تأکید کردند .
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 8:31 عصر
مقامات پلیس اعلام کردند: 20 عروس ویتنامی که با 20 مرد چینی ازدواج کرده بودند، ظرف یک روز در استان «جیانگزی» «چین» ناپدید شدند.
به گزارش ایسنا، یک مرد روستایی به نام «وانگ» که با یک زن ویتنامی به نام «روآن زیائوفانگ» ازدواج کرده در این باره یادآور شد که چهارم ماه مارس امسال با همسر خود آشنا شده بود و مدت کوتاهی پس از ازدواج «وانگ» موافقت کرد که به عنوان هدیه ازدواج، 23 هزار یوآن به خانواده همسر ویتنامی خود بدهد.
هچنین در این فاصله «روآن» 19 زن ویتنامی دیگر را به دوستان «وانگ» همسر خود معرفی کرد.
تمام این زنان پس از دریافت هدیه نامزدی با این مردان چینی ازدواج کردند.
اما در یک روز وریل «روآن» که برای خرید چیزی به سفر کوتاه رفت، هرگز بازنگشت.
«وانگ» پس از این که شب به خانه بازگشت متوجه شد تمام 19 عروس ویتنامی دیگر نیز در یک روز ناپدید شدهاند.
روزنامه «گوبال تایمز» افزود: پلیس چین که در جستوجوی عروسهای گمشده است، میگوید: آنها مهاجران غیرقانونی بودهاند که با روستاییان ازدواج کرده و برای گرفتن پول آنها را به این شیوه فریب میدادهاند.
به گزارش ایسنا، یک مرد روستایی به نام «وانگ» که با یک زن ویتنامی به نام «روآن زیائوفانگ» ازدواج کرده در این باره یادآور شد که چهارم ماه مارس امسال با همسر خود آشنا شده بود و مدت کوتاهی پس از ازدواج «وانگ» موافقت کرد که به عنوان هدیه ازدواج، 23 هزار یوآن به خانواده همسر ویتنامی خود بدهد.
هچنین در این فاصله «روآن» 19 زن ویتنامی دیگر را به دوستان «وانگ» همسر خود معرفی کرد.
تمام این زنان پس از دریافت هدیه نامزدی با این مردان چینی ازدواج کردند.
اما در یک روز وریل «روآن» که برای خرید چیزی به سفر کوتاه رفت، هرگز بازنگشت.
«وانگ» پس از این که شب به خانه بازگشت متوجه شد تمام 19 عروس ویتنامی دیگر نیز در یک روز ناپدید شدهاند.
روزنامه «گوبال تایمز» افزود: پلیس چین که در جستوجوی عروسهای گمشده است، میگوید: آنها مهاجران غیرقانونی بودهاند که با روستاییان ازدواج کرده و برای گرفتن پول آنها را به این شیوه فریب میدادهاند.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 8:30 عصر
تمبرشخصی صادق هدایت مدتی پس از پنجاه و نهمین سالروز درگذشت صادق هدایت در 19 فروردین منتشر شد.
به نوشته ایلنا، جهانگیر هدایت با بیان این مطلب که در آستانه سالروز درگذشت صادق هدایت، سایت ادبی هدایت در 18 فروردین تعطیل شد، از اجرای برنامه برای بزرگداشت این نویسنده در آمریکا خبر داد و از برخورد مسئولان فرهنگی کشورمان با آثار و مطالب این نویسنده انتقاد کرد و گفت: بنیاد صادق هدایت اقدام به انتشار این تمبرشخصی برای یادبود این نویسنده کرده است.
هدایت تاکید کرد که دوستداران صادق هدایت نباید آثار و نوشتههای این نویسنده جهانی را از یاد ببرند.
به نوشته ایلنا، جهانگیر هدایت با بیان این مطلب که در آستانه سالروز درگذشت صادق هدایت، سایت ادبی هدایت در 18 فروردین تعطیل شد، از اجرای برنامه برای بزرگداشت این نویسنده در آمریکا خبر داد و از برخورد مسئولان فرهنگی کشورمان با آثار و مطالب این نویسنده انتقاد کرد و گفت: بنیاد صادق هدایت اقدام به انتشار این تمبرشخصی برای یادبود این نویسنده کرده است.
هدایت تاکید کرد که دوستداران صادق هدایت نباید آثار و نوشتههای این نویسنده جهانی را از یاد ببرند.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 8:29 عصر
به دلیل عدم نظارت دقیق و کارآمد بر آرایشگاه های زنانه مجوز دار و بی مجوز که در هر خیابان و کوچه شهر دست کم چندین مورد وجود دارد، عده ای سودجو با سو استفاده از خلا نظارتی در آرایشگاه خود اقدام به کاسبی و کسب در امد آن هم با مسائلی که با جان و سلامت و حریم اخلاقی ارتباط دارد می کنند و متاسفانه بانوان نیز بی توجه و به سادگی از کنار این مسئله عبور می کنند که این کم توجهی مردم و عدم نظارات مسئولان و نهادهای ذیربط، نتایج و آثار خطرناک و گاه جبران ناپذیری در پی دارد.
در همین زمینه ایرنا، گزارشی جالب از داخل یک ارایشگاه زنانه منتشر کرده است که در نوع خود بسیار تامل برانگیز و هشدار دهنده به مسئولان و بانوان است.
در این گزارش آمده است:
با ورود به سالن اولین ضربه بهت وارد می شود، گیج می شوی! اولش فکر می کنی اشتباه آمدی، با خودت می گویی؛ اینجا دیگه کجاست؟ شاید اشتباه آمدم!
نگاهی به دور و برمی اندازی، می بینی، هر کسی ، گوشه ای نشسته و کاری انجام می دهد! یکی فال می گیره، یکی دیگر کار زیبایی انجام می دهد،آن یکی هم ...
احساس گیجی می کنی، صدای موزیک ناآرام و گوش خراش غربی آزارت می دهد، به سمت صدا می روی، پشت در ورودی ، نوشته ای را می بینی: "تناسب اندام با حرکات موزون و آموزش ایروبیک از مبتدی تا پیشرفته. "
" اتاق تاتو" در گوشه ای دیگر نظرت را جلب می کند.یکی از کارکنان این سالن زیبایی می گوید: تاتو لب و ابرو را انجام می دهیم، اما "تاتو چشم" را باید تعهد بدهی که اگه مشکلی پیش آمد، بعدا اعتراضی نکنی .
اشتیاق و چانه زنی های تعدادی از خانم های مراجعه کننده هم گوشه ای از ذهنت را پر کرده است، بطوریکه سوالات ریزو درشت بالا و پایین می پرند و با خودت می گویی علت این اشتیاق خطرناک چیست؟
در ادامه این گزارش، خبرنگار به رواج استفاده از انواع و اقسام داروها و وسائل بهداشتی و سلامتی در میان زنان که عمده آن ها در شبکه های ماهواره ای در حال پخش است، پرداخته است.
از یکی از مراجعین می پرسی اینجا چه خبر است ؟، می گوید: این صف تزریق بوتاکس است. الان هم سر نوبت دعوا است.
"بوتولیسم یا بوتاکس" ماده سمی تزریقی است که در چند سال اخیر بطور متداول از سوی پزشکان برای رفع چین و چروک صورت مورد استفاده قرار می گیرد.
شواهد و قرائن موجود نشان می دهد که در سالهای اخیر، سالن هایی زیبایی کاربرد حقیقی خود را از دست داده اند، بطوریکه در یک مرکز زیبایی چند کار متفاوت اعم از ورزشی، پزشکی و زیبایی بدون در دست داشتن مجوز های لازم در حال انجام است و هیچ نظارتی هم انجام نمی شود.
تاتو کردن، تزریق بوتاکس برای رفع خط اخم و خنده، پاکسازی پوست با لیزر، برنزه کردن بدن با دستگاه سولاریوم و حتی فروش داروهای دست ساز با عنوان گیاهی که اغلب برای پوست بسیار مضر و خطرناک است، بدون مجوز پزشکی از جمله اقداماتی است که اخیرا در سالن های زیبایی توسط افراد غیرماهر انجام می شود.
"کوچک کردن بینی با لیزر" نیز نوع جدیدی از اقدامات این سالن های زیبایی است که تب و تاب تازه ای به راه انداخته و طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است.
به نظر می رسد که اعتماد کامل مشتریان به متصدیان آرایشگاهها و البته با صرف هزینه های بالا، سبب شده تا آنان به خود اجازه دهند با بهانه زیبایی دست به هر کاری بزنند، غافل از اینکه هر اقدام غیر ماهرانه ای ممکن است، سبب خسارت جبران ناپذیری شود که افسوس را فقط به دنبال داشته باشد.
درسالهای اخیر خبری منتشر شد مبنی براینکه " یک آرایشگاه معروف با ریختن قطره ای در چشم یک مراجعه کننده به بهانه تغییر رنگ چشم، از مشکی به آبی، سبب کوری وی شد."
اشتیاق برای زیبا ماندن ما را به یاد این گفته بزرگان می اندازد: " بکش و خوشگلم کن"
براساس قوانین کار، در آرایشگاه هایی که دارای مجوز وزارت کار هستند، صرفا باید فعالیت مرتبط انجام شود. حال آنکه بسیاری از آرایشگاهها اکنون فراتر از ماهیت اصلی خود گام می زنند و بیش از حدود تعریف شده اقدام به انجام کارهای غیر قانونی و حتی جراحی های پلاستیک زیبایی کوچک می کنند.
ترویج خرافه گرایی در آرایشگاهها از دیگر اقدامات سالن های زیبایی است تا به این بهانه بر تعداد مشتریان خود اضافه کنند.
کف بینی و فال گیری نه در یک جلسه بلکه در جلسات متعدد از دیگر اقدامات فریبکارانه برخی از متصدیان آرایشگاهها شده چرا که اینگونه راهی برای سودجویی خود داشته باشند.
به نظر می رسد باید نظارت بیشتری بر نحوه عملکرد آرایشگاهها صورت پذیرد و جلوی این خرافه گرایی و اقدام غیر قانونی گرفته شود.
یک عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این باره گفت: انجام هر گونه کارهای پزشکی در مراکز آرایشگاهی توسط افراد غیرپزشک ممنوع است.
دکتر مجتبی امیری در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا افزود: اقدامات پزشکی باید توسط پزشک و با شناسایی وضعیت عمومی و جسمانی مریض انجام شود، حتی اگر جراحی های کوچک همچون برداشتن خال یا تزریق بوتولیسم برای رفع چین و چروک صورت ،تاتو و یا لیزر باشد.
وی اظهار داشت: با پیشرفت علم و تکنولوژی، اشتیاق مردم برای دستیابی به این معجزه قرن بیشتر شده است، بطوریکه با تزریق قوی ترین سم جهان هستی،
می توان چین و چروک صورت را تا حدودی از بین برد و این روند طبیعی پیری پوست را به تاخیر انداخت.
امیری گفت: اگر تزریق بوتولیسیم به درستی بر صورت انجام نشود و یا از مواد شناخته شده و با کیفیت نباشد، یعنی مواد تقلبی باشد، فرد دچار دو بینی و یا افتادگی پلک چشم می شود . همچنین باعث ایجاد حساسیت بر پوست خواهد شد.
وی گفت: تزریق بوتولیسم باید توسط پزشک متخصص وبا شناسایی درست محل تزریق صورت گیرد.
این استاد دانشگاه همچنین گفت: انجام تاتو نیز بر بدن در مراکز آرایشگاهی توسط افراد غیرحرفه ای، کاری خطرناک و از نظر پزشکی ممنوع است.
دکتر امیری همچنین گفت: تنها در مواردی که صورت فردی مبتلا به بیماری پوستی "لک و پیس" در ناحیه لب باشد،باید عمل تاتو انجام شود؛ این تاتو جنبه دارویی دارد.
وی افزود: استفاده از مواد غیر بهداشتی با رنگهای مختلفی که این روزها از سوی مراکز آرایشگاهها بطور غیرقانونی برای تاتو استفاده می شود، سبب شده علاوه بر زشتی و کرختی صورت، آسیب های جدی بر پوست وارد کند.
این استاد دانشگاه گفت: علاوه بر این، استفاده از سوزن های مشترکی که در این مراکز بطور یکسان برای مشتریان استفاده می شود می تواند عامل سرایت بیماری های خطرناک مانند هپاتیت و ایدز باشد .
امیری خاطرنشان کرد: پاکسازی تاتو به دلیل آنکه از مواد غیر بهداشتی استفاده شده است، کار دشواری است و موجب آسیب رسانی بر پوست می شود.
وی گفت: درگذشته دور، برای خالکوبی بدن از مواد کربن که خلوص رنگ نداشت استفاده می شد، اما اکنون از موادی با رنگ های متفاوت استفاده می شود.
یک آسیب شناس علوم اجتماعی نیز در این زمینه گفت: علاقه به زیبایی یکی از ضرورت های فطری و رفتاری انسان است اما به دست آوردن آن و ابزاری که در این زمینه به کار می رود، اگر مطابق با اصول علم و بهداشتی نباشند منجر به زیان هایی می شود که نه تنها زیبایی به وجود نمی آید، بلکه انواع بیماری ها و نقص عضو و حتی مرگ نیز اتفاق می افتد.
مجید ابهری در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی ایرنا افزود: در جامعه ، بعضی از مراکز زیبایی به دور از نظارت و کنترل، توسط افرادی اداره می شوند که فقط در امور آرایشگری و زیبایی بانوان دارای صلاحیت هستند.
وی اظهار داشت: با کمال تاسف، برخی آرایشگرها در رشته هایی فعالیت می کنند که هدفشان فقط کسب درآمد بیشتر است و هیچ گونه صلاحیت تخصصی و علمی در آن رشته ها ندارند، در حالی که در بسیاری موارد، بخشی از این فعالیت ها باید زیرنظر پزشکان متخصص و فوق تخصص انجام شود.
وی بکارگیری "سولاریم" که اکنون یکی از دلایل سرطان پوست است، کوچک کردن بینی با انواع چسب ها و اشعه لیزر، دستگاه های لرزاننده که در ماهواره های خارج از کشور در مورد آنها تبلیغ می شود، خالکوبی بخش هایی از صورت که مملو از اعصلاب و رگهای حیاتی است ،از عمده اقدامات غیر مجاز مراکز آرایشگاهی است.
ابهری ادامه داد: این افراد همچنین با کاشتن نگین بردندان و زبان، چاق و لاغر کردن بوسیله دستگاهها و داروهایی که از نظام بهداشتی و درمانی کشور مورد تایید نیست و تبلیغات شفاهی توسط افرادی که در بسیاری اوقات برای کارهای خود دستمزد دریافت می کنند، جلب مشتری می کنند.
وی اضافه کرد: این افراد تازه پس از وقوع حادثه و نقص عضو و بیماری هایی که در دراز مدت به سراغ فرد می آیند به فکر شکایت می افتند.
ابهری افزود: به خطر افتادن سلامتی، هزینه های کلان و مراجعه به مراکزی که هیچ صلاحیت تخصصی ندارند، نتیجه این نقص عضو و آسیب های جدی افراد است که رسانه های گروهی باید به اطلاع رسانی گسترده اقدام کرده و نهادهای مسوول با شدت هر چه بیشتر با این فرصت طلبان برخورد کنند.
پزشکان می گویند: سلامتی تنها فرایندی است که اگر از دست برود، بازگرداندن آن بسیار دشوار و یا غیرممکن است.
در همین زمینه ایرنا، گزارشی جالب از داخل یک ارایشگاه زنانه منتشر کرده است که در نوع خود بسیار تامل برانگیز و هشدار دهنده به مسئولان و بانوان است.
در این گزارش آمده است:
با ورود به سالن اولین ضربه بهت وارد می شود، گیج می شوی! اولش فکر می کنی اشتباه آمدی، با خودت می گویی؛ اینجا دیگه کجاست؟ شاید اشتباه آمدم!
نگاهی به دور و برمی اندازی، می بینی، هر کسی ، گوشه ای نشسته و کاری انجام می دهد! یکی فال می گیره، یکی دیگر کار زیبایی انجام می دهد،آن یکی هم ...
احساس گیجی می کنی، صدای موزیک ناآرام و گوش خراش غربی آزارت می دهد، به سمت صدا می روی، پشت در ورودی ، نوشته ای را می بینی: "تناسب اندام با حرکات موزون و آموزش ایروبیک از مبتدی تا پیشرفته. "
" اتاق تاتو" در گوشه ای دیگر نظرت را جلب می کند.یکی از کارکنان این سالن زیبایی می گوید: تاتو لب و ابرو را انجام می دهیم، اما "تاتو چشم" را باید تعهد بدهی که اگه مشکلی پیش آمد، بعدا اعتراضی نکنی .
اشتیاق و چانه زنی های تعدادی از خانم های مراجعه کننده هم گوشه ای از ذهنت را پر کرده است، بطوریکه سوالات ریزو درشت بالا و پایین می پرند و با خودت می گویی علت این اشتیاق خطرناک چیست؟
در ادامه این گزارش، خبرنگار به رواج استفاده از انواع و اقسام داروها و وسائل بهداشتی و سلامتی در میان زنان که عمده آن ها در شبکه های ماهواره ای در حال پخش است، پرداخته است.
از یکی از مراجعین می پرسی اینجا چه خبر است ؟، می گوید: این صف تزریق بوتاکس است. الان هم سر نوبت دعوا است.
"بوتولیسم یا بوتاکس" ماده سمی تزریقی است که در چند سال اخیر بطور متداول از سوی پزشکان برای رفع چین و چروک صورت مورد استفاده قرار می گیرد.
شواهد و قرائن موجود نشان می دهد که در سالهای اخیر، سالن هایی زیبایی کاربرد حقیقی خود را از دست داده اند، بطوریکه در یک مرکز زیبایی چند کار متفاوت اعم از ورزشی، پزشکی و زیبایی بدون در دست داشتن مجوز های لازم در حال انجام است و هیچ نظارتی هم انجام نمی شود.
تاتو کردن، تزریق بوتاکس برای رفع خط اخم و خنده، پاکسازی پوست با لیزر، برنزه کردن بدن با دستگاه سولاریوم و حتی فروش داروهای دست ساز با عنوان گیاهی که اغلب برای پوست بسیار مضر و خطرناک است، بدون مجوز پزشکی از جمله اقداماتی است که اخیرا در سالن های زیبایی توسط افراد غیرماهر انجام می شود.
"کوچک کردن بینی با لیزر" نیز نوع جدیدی از اقدامات این سالن های زیبایی است که تب و تاب تازه ای به راه انداخته و طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است.
به نظر می رسد که اعتماد کامل مشتریان به متصدیان آرایشگاهها و البته با صرف هزینه های بالا، سبب شده تا آنان به خود اجازه دهند با بهانه زیبایی دست به هر کاری بزنند، غافل از اینکه هر اقدام غیر ماهرانه ای ممکن است، سبب خسارت جبران ناپذیری شود که افسوس را فقط به دنبال داشته باشد.
درسالهای اخیر خبری منتشر شد مبنی براینکه " یک آرایشگاه معروف با ریختن قطره ای در چشم یک مراجعه کننده به بهانه تغییر رنگ چشم، از مشکی به آبی، سبب کوری وی شد."
اشتیاق برای زیبا ماندن ما را به یاد این گفته بزرگان می اندازد: " بکش و خوشگلم کن"
براساس قوانین کار، در آرایشگاه هایی که دارای مجوز وزارت کار هستند، صرفا باید فعالیت مرتبط انجام شود. حال آنکه بسیاری از آرایشگاهها اکنون فراتر از ماهیت اصلی خود گام می زنند و بیش از حدود تعریف شده اقدام به انجام کارهای غیر قانونی و حتی جراحی های پلاستیک زیبایی کوچک می کنند.
ترویج خرافه گرایی در آرایشگاهها از دیگر اقدامات سالن های زیبایی است تا به این بهانه بر تعداد مشتریان خود اضافه کنند.
کف بینی و فال گیری نه در یک جلسه بلکه در جلسات متعدد از دیگر اقدامات فریبکارانه برخی از متصدیان آرایشگاهها شده چرا که اینگونه راهی برای سودجویی خود داشته باشند.
به نظر می رسد باید نظارت بیشتری بر نحوه عملکرد آرایشگاهها صورت پذیرد و جلوی این خرافه گرایی و اقدام غیر قانونی گرفته شود.
یک عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این باره گفت: انجام هر گونه کارهای پزشکی در مراکز آرایشگاهی توسط افراد غیرپزشک ممنوع است.
دکتر مجتبی امیری در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا افزود: اقدامات پزشکی باید توسط پزشک و با شناسایی وضعیت عمومی و جسمانی مریض انجام شود، حتی اگر جراحی های کوچک همچون برداشتن خال یا تزریق بوتولیسم برای رفع چین و چروک صورت ،تاتو و یا لیزر باشد.
وی اظهار داشت: با پیشرفت علم و تکنولوژی، اشتیاق مردم برای دستیابی به این معجزه قرن بیشتر شده است، بطوریکه با تزریق قوی ترین سم جهان هستی،
می توان چین و چروک صورت را تا حدودی از بین برد و این روند طبیعی پیری پوست را به تاخیر انداخت.
امیری گفت: اگر تزریق بوتولیسیم به درستی بر صورت انجام نشود و یا از مواد شناخته شده و با کیفیت نباشد، یعنی مواد تقلبی باشد، فرد دچار دو بینی و یا افتادگی پلک چشم می شود . همچنین باعث ایجاد حساسیت بر پوست خواهد شد.
وی گفت: تزریق بوتولیسم باید توسط پزشک متخصص وبا شناسایی درست محل تزریق صورت گیرد.
این استاد دانشگاه همچنین گفت: انجام تاتو نیز بر بدن در مراکز آرایشگاهی توسط افراد غیرحرفه ای، کاری خطرناک و از نظر پزشکی ممنوع است.
دکتر امیری همچنین گفت: تنها در مواردی که صورت فردی مبتلا به بیماری پوستی "لک و پیس" در ناحیه لب باشد،باید عمل تاتو انجام شود؛ این تاتو جنبه دارویی دارد.
وی افزود: استفاده از مواد غیر بهداشتی با رنگهای مختلفی که این روزها از سوی مراکز آرایشگاهها بطور غیرقانونی برای تاتو استفاده می شود، سبب شده علاوه بر زشتی و کرختی صورت، آسیب های جدی بر پوست وارد کند.
این استاد دانشگاه گفت: علاوه بر این، استفاده از سوزن های مشترکی که در این مراکز بطور یکسان برای مشتریان استفاده می شود می تواند عامل سرایت بیماری های خطرناک مانند هپاتیت و ایدز باشد .
امیری خاطرنشان کرد: پاکسازی تاتو به دلیل آنکه از مواد غیر بهداشتی استفاده شده است، کار دشواری است و موجب آسیب رسانی بر پوست می شود.
وی گفت: درگذشته دور، برای خالکوبی بدن از مواد کربن که خلوص رنگ نداشت استفاده می شد، اما اکنون از موادی با رنگ های متفاوت استفاده می شود.
یک آسیب شناس علوم اجتماعی نیز در این زمینه گفت: علاقه به زیبایی یکی از ضرورت های فطری و رفتاری انسان است اما به دست آوردن آن و ابزاری که در این زمینه به کار می رود، اگر مطابق با اصول علم و بهداشتی نباشند منجر به زیان هایی می شود که نه تنها زیبایی به وجود نمی آید، بلکه انواع بیماری ها و نقص عضو و حتی مرگ نیز اتفاق می افتد.
مجید ابهری در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی ایرنا افزود: در جامعه ، بعضی از مراکز زیبایی به دور از نظارت و کنترل، توسط افرادی اداره می شوند که فقط در امور آرایشگری و زیبایی بانوان دارای صلاحیت هستند.
وی اظهار داشت: با کمال تاسف، برخی آرایشگرها در رشته هایی فعالیت می کنند که هدفشان فقط کسب درآمد بیشتر است و هیچ گونه صلاحیت تخصصی و علمی در آن رشته ها ندارند، در حالی که در بسیاری موارد، بخشی از این فعالیت ها باید زیرنظر پزشکان متخصص و فوق تخصص انجام شود.
وی بکارگیری "سولاریم" که اکنون یکی از دلایل سرطان پوست است، کوچک کردن بینی با انواع چسب ها و اشعه لیزر، دستگاه های لرزاننده که در ماهواره های خارج از کشور در مورد آنها تبلیغ می شود، خالکوبی بخش هایی از صورت که مملو از اعصلاب و رگهای حیاتی است ،از عمده اقدامات غیر مجاز مراکز آرایشگاهی است.
ابهری ادامه داد: این افراد همچنین با کاشتن نگین بردندان و زبان، چاق و لاغر کردن بوسیله دستگاهها و داروهایی که از نظام بهداشتی و درمانی کشور مورد تایید نیست و تبلیغات شفاهی توسط افرادی که در بسیاری اوقات برای کارهای خود دستمزد دریافت می کنند، جلب مشتری می کنند.
وی اضافه کرد: این افراد تازه پس از وقوع حادثه و نقص عضو و بیماری هایی که در دراز مدت به سراغ فرد می آیند به فکر شکایت می افتند.
ابهری افزود: به خطر افتادن سلامتی، هزینه های کلان و مراجعه به مراکزی که هیچ صلاحیت تخصصی ندارند، نتیجه این نقص عضو و آسیب های جدی افراد است که رسانه های گروهی باید به اطلاع رسانی گسترده اقدام کرده و نهادهای مسوول با شدت هر چه بیشتر با این فرصت طلبان برخورد کنند.
پزشکان می گویند: سلامتی تنها فرایندی است که اگر از دست برود، بازگرداندن آن بسیار دشوار و یا غیرممکن است.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 8:1 عصر
کسی اطلاع دقیقی ندارد. این را میدانیم که ایرانیها از باب تعارفات مرسومشان اگر بخواهند از فرزند فرد مذکری که مخاطبشان است یاد کنند برای او تعبیر «آقازاده» را به کار میبرند.
آقازادهها، این مظنونان اصلی و مجرمین همیشگی برخی جریانات سیاسی چه کسانی هستند؟ اصلاً آقازادگی چه معنایی میدهد؟ شاید بسیاری به لوازم حرف خود نمیاندیشند که این حرفها را طرح میکنند.
این روزها به خصوص اگر اهل شبکههای اجتماعی و وبلاگگردی باشید لطیفههای بیشماری را با این مضمون شنیده اید که: «آقازاده چه کارهن؟» این البته کمی هم ربط دارد به لطیفهای که از میانه دهه شصت تا دهه هفتاد باب بود: «آقازاده وزیر نفت اند.» اما هم آن تعبیر آقازاده، هم این آقای آقازاده بیربط و ارتباط هستند به آقازادههای مورد بحث ما. آقازادههای ماجرای ما بیشتر به پدیده آقازادگی ربط دارند.
«آقازاده» کیست و «آقازادگی» چیست؟ کسی اطلاع دقیقی ندارد. این را میدانیم که ایرانیها از باب تعارفات مرسومشان اگر بخواهند از فرزند فرد مذکری که مخاطبشان است یاد کنند برای او تعبیر «آقازاده» را به کار میبرند. تعبیر آقازادگی معمولاً بار مثبتی نداشته است. هرچند فرزند محمود احمدینژاد زمانی در عنوان وبلاگ خود از «آقازاده» استفاده میکرد و فرزند یکی از علما و سیاستمداران پیشین چنین عنوانی برای وبلاگ خود برگزیده است: «من هم یک آقازاده هستم.»
آن چه باعث شده سالها پس از رواج گفتمان «آقازادگی و آقازادهستیزی» به این پدیده بپردازیم، اظهارات وزیر اطلاعات است. حیدر مصلحی به عنوان عضوی از شورای پول و اعتبار گفته است: «آقازادهها و غیرآقازادهها دانهدرشتهای اقتصادی را تشکیل میدهند و هیچ تفاوتی میان آنها برای معرفی به دستگاه قضایی قائل نیستیم.»
آقازاده، علامت سوال!
مرکز اسناد انقلاب اسلامی در مقالهای آورده است: «از اوایل روی کار آمدن دولت سازندگی در سال 68 شاهد ظهور طبقهای خاص در کشور بودیم؛ طبقهای که با توجه به نفوذ در بدنه قدرت، توانستهاند شریک ثروت طبقه اشراف نیز شوند. دو عنصری که تکمیلکننده دست نیافتگی این طبقه محدود اجتماع میشود.»
از نظر این نویسنده با جمع دو پدیده ثروتمندی و نسبمندی سیاسی، فرد آقازاده میشود. البته وی میافزاید: «نیازی نیست که فرد برای آقازادگی حتماً به عنوان اقوام درجه یک مدیران و مقامات ارشد محسوب شود، بلکه داشتن یک رابطه نزدیک با این مدیران و مقامات که منجر به متمایز شدن فرد در امور از سایر اجتماع شود نیز میتواند افراد را در دایره آقازادگی قرار دهد.»
وی معتقد است آقازادهها پیش از این با استفاده از رانتی که داشته اند تنها در عرصه اقتصادی فعال بودند و میل چندانی به حضور در عرصه سیاست نداشتند، اما پس از انتخابات 84 و شفافسازی صورت گرفته، آنان منافع خویش را در خطر دیدند و از این رو وارد عرصه سیاست شدند.
اما کسانی که تعبیر آقازاده را به کار میبرند، لزوماًٌ چنین تعریفی از آقازادگی ندارند. فاطمه رجبی، چندی پیش علی مطهری را مبتلا به «فتنه آقازادگی» دانسته بود و ادعا کرده بود که هیچ فتنهای از این فتنه بزرگتر نیست. با این حال هیچگاه، هیچ رسانهای سخن از ثروتمندی علی مطهری یا فعالیت اقتصادی او به میان نیاورده است.
گذشته از این ابهام در تعریف که هیچ کس دقیقاً نمیتواند بگوید «آقازاده» با وجود این همه بسامد خبری و حتی گفتمانی! چه معنایی دارد؛ اینک مسئولین بلندپایه نظام به کرات از این تعبیر استفاده میکنند. حیدر مصلحی در طول دوران کمتر از یک سال وزارت خود حداقل چهار بار از این تعبیر استفاده کرده است.
وی در نشست «تحلیل و بررسی وضعیت امنیتی کشور» در قم اظهار داشته بود: «در جنگ نرم لطمه از طرف آقازادهها میباشد. زبیر را چه کسی منحرف کرد؟» و در ادامه از کشف جزوه براندازی در دفتر یکی از آقازادهها سخن گفته بود.
وی یک هفته بعدتر در جمع دادستانان اظهار نظر مشابهی نموده بود: «جریان فتنه از پتانسیل آقازادهها برای ضربه زدن بهره برده بود.» چندی بعد نیز در مصاحبه با ویژهنامه نوروزی جوان، به این روزنامه گفته بود: «سندی از یک آقازاده به دست آمده که آن هم راهبردها، سیاستها و تاکتیکهای براندازی است.» جدیدترین نظر او درباره آقازادهها را نیز که خواندید.
با این همه تعریف دقیقی نمیتوان برای آقازاده بودن پیدا کرد و این چندان هم در ایران عجیب نیست. برخی این را یکی از خصلتهای مهم جوامعی نظیر ایران میدانند.
شاید پدر باید «آقا» باشد تا فرزند را بتوان «آقازاده» نامید. اما آقا بودن پدر به چه معناست؟ احتمالاً کسی که دارای جایگاه اجتماعی ممتاز و رفیعی است، کسی که بر دیگران آقایی میکند و دیگران برایش بندگی، چنین فردی آقا میشود و فرزندانش آقازاده. آقازادگی به گونهای یادآور مناسبات استبدادی حاکم بر ایران پیش از انقلاب اسلامی است.
این روزها به خصوص اگر اهل شبکههای اجتماعی و وبلاگگردی باشید لطیفههای بیشماری را با این مضمون شنیده اید که: «آقازاده چه کارهن؟» این البته کمی هم ربط دارد به لطیفهای که از میانه دهه شصت تا دهه هفتاد باب بود: «آقازاده وزیر نفت اند.» اما هم آن تعبیر آقازاده، هم این آقای آقازاده بیربط و ارتباط هستند به آقازادههای مورد بحث ما. آقازادههای ماجرای ما بیشتر به پدیده آقازادگی ربط دارند.
«آقازاده» کیست و «آقازادگی» چیست؟ کسی اطلاع دقیقی ندارد. این را میدانیم که ایرانیها از باب تعارفات مرسومشان اگر بخواهند از فرزند فرد مذکری که مخاطبشان است یاد کنند برای او تعبیر «آقازاده» را به کار میبرند. تعبیر آقازادگی معمولاً بار مثبتی نداشته است. هرچند فرزند محمود احمدینژاد زمانی در عنوان وبلاگ خود از «آقازاده» استفاده میکرد و فرزند یکی از علما و سیاستمداران پیشین چنین عنوانی برای وبلاگ خود برگزیده است: «من هم یک آقازاده هستم.»
آن چه باعث شده سالها پس از رواج گفتمان «آقازادگی و آقازادهستیزی» به این پدیده بپردازیم، اظهارات وزیر اطلاعات است. حیدر مصلحی به عنوان عضوی از شورای پول و اعتبار گفته است: «آقازادهها و غیرآقازادهها دانهدرشتهای اقتصادی را تشکیل میدهند و هیچ تفاوتی میان آنها برای معرفی به دستگاه قضایی قائل نیستیم.»
آقازاده، علامت سوال!
مرکز اسناد انقلاب اسلامی در مقالهای آورده است: «از اوایل روی کار آمدن دولت سازندگی در سال 68 شاهد ظهور طبقهای خاص در کشور بودیم؛ طبقهای که با توجه به نفوذ در بدنه قدرت، توانستهاند شریک ثروت طبقه اشراف نیز شوند. دو عنصری که تکمیلکننده دست نیافتگی این طبقه محدود اجتماع میشود.»
از نظر این نویسنده با جمع دو پدیده ثروتمندی و نسبمندی سیاسی، فرد آقازاده میشود. البته وی میافزاید: «نیازی نیست که فرد برای آقازادگی حتماً به عنوان اقوام درجه یک مدیران و مقامات ارشد محسوب شود، بلکه داشتن یک رابطه نزدیک با این مدیران و مقامات که منجر به متمایز شدن فرد در امور از سایر اجتماع شود نیز میتواند افراد را در دایره آقازادگی قرار دهد.»
وی معتقد است آقازادهها پیش از این با استفاده از رانتی که داشته اند تنها در عرصه اقتصادی فعال بودند و میل چندانی به حضور در عرصه سیاست نداشتند، اما پس از انتخابات 84 و شفافسازی صورت گرفته، آنان منافع خویش را در خطر دیدند و از این رو وارد عرصه سیاست شدند.
اما کسانی که تعبیر آقازاده را به کار میبرند، لزوماًٌ چنین تعریفی از آقازادگی ندارند. فاطمه رجبی، چندی پیش علی مطهری را مبتلا به «فتنه آقازادگی» دانسته بود و ادعا کرده بود که هیچ فتنهای از این فتنه بزرگتر نیست. با این حال هیچگاه، هیچ رسانهای سخن از ثروتمندی علی مطهری یا فعالیت اقتصادی او به میان نیاورده است.
گذشته از این ابهام در تعریف که هیچ کس دقیقاً نمیتواند بگوید «آقازاده» با وجود این همه بسامد خبری و حتی گفتمانی! چه معنایی دارد؛ اینک مسئولین بلندپایه نظام به کرات از این تعبیر استفاده میکنند. حیدر مصلحی در طول دوران کمتر از یک سال وزارت خود حداقل چهار بار از این تعبیر استفاده کرده است.
وی در نشست «تحلیل و بررسی وضعیت امنیتی کشور» در قم اظهار داشته بود: «در جنگ نرم لطمه از طرف آقازادهها میباشد. زبیر را چه کسی منحرف کرد؟» و در ادامه از کشف جزوه براندازی در دفتر یکی از آقازادهها سخن گفته بود.
وی یک هفته بعدتر در جمع دادستانان اظهار نظر مشابهی نموده بود: «جریان فتنه از پتانسیل آقازادهها برای ضربه زدن بهره برده بود.» چندی بعد نیز در مصاحبه با ویژهنامه نوروزی جوان، به این روزنامه گفته بود: «سندی از یک آقازاده به دست آمده که آن هم راهبردها، سیاستها و تاکتیکهای براندازی است.» جدیدترین نظر او درباره آقازادهها را نیز که خواندید.
با این همه تعریف دقیقی نمیتوان برای آقازاده بودن پیدا کرد و این چندان هم در ایران عجیب نیست. برخی این را یکی از خصلتهای مهم جوامعی نظیر ایران میدانند.
شاید پدر باید «آقا» باشد تا فرزند را بتوان «آقازاده» نامید. اما آقا بودن پدر به چه معناست؟ احتمالاً کسی که دارای جایگاه اجتماعی ممتاز و رفیعی است، کسی که بر دیگران آقایی میکند و دیگران برایش بندگی، چنین فردی آقا میشود و فرزندانش آقازاده. آقازادگی به گونهای یادآور مناسبات استبدادی حاکم بر ایران پیش از انقلاب اسلامی است.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
چهارشنبه 89 اردیبهشت 22 , ساعت 7:59 عصر
اولین دود تریاک را که زدم حدود نیم متر از زمین فاصله گرفتم.آن موقع نمی فهمیدم چه بلایی سر خودم می آورم،آن لحظه خیلی لذت داشت ولی اگر می دانستم که این قدر بدبختی می کشم هیچوقتسراغش نمی رفتم.همین لذتها بعد از چند سال مصرف تمام می شود و فقط بدبختی اش می ماند.
"عباس امیر معافی" مجری برنامه "شروع خوب" که هر هفته از شبکه سوم سیما پخش می شود،جوان 28 ساله ای است که انواع و اقسام مواد مخدر را از زمان کودکی و نوجوانی اش تجربه کرده و البته در حال حاضر درمان شده، در ادامه گفتگوی فوق می گوید:اگر یک ساختمان مواد هم جلویش بگذارند سراغش نمی رود چون لذتهای بزرگتری را تجربه کرده است.
وی چند سال پیش به سازمان ملل هم رفته و به عنوان یک جوان موفق در بازتوانی در سازمان ملل معرفی شده است.
او بعد از 10 سال مصرف،ترک اعتیاد کرده و درمان شده و عضو تیم ملی تیر و کمان هم شده بود.وی در زمان اعتیاد 52 کیلوگرم وزن داشته وپس از درمان به 95 کیلوگرم وزن رسیده است.
زمان اولین تجربه مصرف مواد:
وی در 5 سالگی یواشکی ته سیگار پدرش را می کشیده،در 7 سالگی اولین نخ سیگار را خریده و کامل کشیده است.در 9 سالگی به قول خودش زهر ماری خورده،در 11 سالگی اولین بار حشیش را تجربه کرده است،12 سالگی شروع رسمی اعتیادش بوده ،از 12 سالگی تا 14 سالگی بی وقفه مواد مصرف می کرده است،در 18 سالگی کاملا تغییر قیافه داده بگونه ای که به گفته خودش حتی دوستان معتادش هم دیگر قبولش نداشته اند و از وی دوری می کرده اند و در 23 سالگی درمان کامل شده است.
عباس امیر معافی هم اکنون مجری برنامه "شروع خوب" که برنامه ای با موضوع اعتیاد است می باشد و در یک موسسه ترک اعتیاد به عنوان یک همسفر در حال کمک به درمان افراد معتاد است.
"عباس امیر معافی" مجری برنامه "شروع خوب" که هر هفته از شبکه سوم سیما پخش می شود،جوان 28 ساله ای است که انواع و اقسام مواد مخدر را از زمان کودکی و نوجوانی اش تجربه کرده و البته در حال حاضر درمان شده، در ادامه گفتگوی فوق می گوید:اگر یک ساختمان مواد هم جلویش بگذارند سراغش نمی رود چون لذتهای بزرگتری را تجربه کرده است.
وی چند سال پیش به سازمان ملل هم رفته و به عنوان یک جوان موفق در بازتوانی در سازمان ملل معرفی شده است.
او بعد از 10 سال مصرف،ترک اعتیاد کرده و درمان شده و عضو تیم ملی تیر و کمان هم شده بود.وی در زمان اعتیاد 52 کیلوگرم وزن داشته وپس از درمان به 95 کیلوگرم وزن رسیده است.
زمان اولین تجربه مصرف مواد:
وی در 5 سالگی یواشکی ته سیگار پدرش را می کشیده،در 7 سالگی اولین نخ سیگار را خریده و کامل کشیده است.در 9 سالگی به قول خودش زهر ماری خورده،در 11 سالگی اولین بار حشیش را تجربه کرده است،12 سالگی شروع رسمی اعتیادش بوده ،از 12 سالگی تا 14 سالگی بی وقفه مواد مصرف می کرده است،در 18 سالگی کاملا تغییر قیافه داده بگونه ای که به گفته خودش حتی دوستان معتادش هم دیگر قبولش نداشته اند و از وی دوری می کرده اند و در 23 سالگی درمان کامل شده است.
عباس امیر معافی هم اکنون مجری برنامه "شروع خوب" که برنامه ای با موضوع اعتیاد است می باشد و در یک موسسه ترک اعتیاد به عنوان یک همسفر در حال کمک به درمان افراد معتاد است.
نوشته شده توسط علیرضا بهادرنژاد خسروشاهی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آیا الان وقت مردن نیست؟
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]
سیری در زندگی و مبارزات مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی
شیخ سلار دیلمی سندی است بر قدمت تشیع در تبریز
ساختمان دادگاه عمومی خسروشاه کلنگ زنی شد
رییس جمهور بر بالین رهبر معظم انقلاب: عکس
فرمانده حوزه بسیج خسروشاه:دوران دفاع مقدس تمرین و آزمون ایثار بو
جلسه مدیران مدارس منطقه خسروشاه باحضور فرماندار برگزار شد
شعری بسیار زیبا در وصف امام مهربانی ها امام رضا (ع)
افتتاح پژوهش سرای دانش آموزی و مرکز بهبود اختلالات یادگیری امید
جلسه شورای اداری خسروشاه با حضور فرماندار تشکیل شد
بازدید سرزده مدیرکل آموزش و پرورش استان از مدارس منطقه خسروشاه
[عناوین آرشیوشده]